گام به گام ترجمه و سؤالات متن درس صفحه 49 درس 4 عربی هشتم (اَلتَّجرِبَةُ الْجَدیدَةُ)
تعداد بازدید : 51.15Mپاسخ ترجمه و سؤالات متن درس صفحه 49 عربی هشتم
-گام به گام ترجمه و سؤالات متن درس صفحه 49 درس اَلتَّجرِبَةُ الْجَدیدَةُ
-ترجمه و سؤالات متن درس صفحه 49 درس 4
-اَلتَّجرِبَةُ الْجَديدَةُ
تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً. رسول اللّه (ص)
کانَ فَرَسٌ صَغيرٌ مَعَ أُمِّهِ في قَريَةٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:
« نَحنُ نَعيشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛ لِذا أَطلُبُ مِنْكَ حمَلَْ هٰذِهِ الْحَقيبَةِ إلَی الْقَريَةِ الْمُجاوِرَةِ. »
هوَ يَحمِلُ الْحَقيبَةَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَريَةِ الْمُجاوِرَةِ.
في طَريقِهِ يُشاهِدُ نَهْراً . يَخافُ الْفَرَسُ وَ يَسْأَلُ بَقَرَةً واقِفَةً جَنْبَ النَّهرِ:
« هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟ » الْبَقَرَةُ تَقولُ : « نَعَم؛ لَيسَ النَّهْرُ عَميقاً. »
يَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ يَقولُ: « لا؛ أيُّهَا الْفَرَسُ الصَّغيرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِي الْماءِ، هٰذَا النَّهرُ عَميقٌ جِدّاً. عَلَيْكَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟ »
وَلَدُ الْفَرَسِ يَسْمَعُ کَلامَ الْحَيَوانَينِ وَ يَقولُ في نَفْسِهِ:
« ماذا أَفْعَلُ يا إلٰهي؟! »
فَيَرْجِعُ إلی والِدَتِهِ وَ يَبْحَثُ عَنِ الْحَلِّ.
اَلْأُمُّ تَسْألُهُ: « لِماذا رَجَعْتَ؟! »
يَشْرَحُ الْفَرَسُ الْقِصَّةَ وَ تَسْمَعُ الْأُمُّ کَلامَهُ. اَلْأُمُّ تَسأَلُ وَلَدَها:
« ما هوَ رَأْيُكَ؟ أَ تَقْدِرُ عَلَی اَلْعُبورِ أَمْ لا؟ مَنْ يَصْدُقُ؟ وَ مَنْ يَکْذِبُ؟ »
ما أَجابَ الْفَرَسُ الصَّغيرُ عَنْ سؤالِها ... لٰکِنَّهُ قالَ بَعدَ دَقيقَتَينِ:
« اَلْبَقَرَةُ تَصْدُقُ وَ السِّنجابُ يَصدُقُ أَيضاً. اَلْبَقَرَةُ کَبيرَةٌ وَ السِّنْجابُ صَغيرٌ. کُلٌّ مِنهُما يَقولُ رَأيَهُ. فَهِمتُ الْمَوضوعَ».
يَفْهَمُ الْفَرَسُ الصَّغيرُ کَلامَ أُمِّهِ وَ يَذْهَبُ إلَی النَّهرِ وَ يُشاهِدُ الْبَقَرَةَ وَ السِّنجابَ مَشغولَينِ بِالْجَدَلِ.
اَلبَقَرَةُ: « أنا أَصدُقُ وَ أَنتَ تَکذِبُ »
اَلسِّنجابُ: « لا؛ أنَا أَصدُقُ وَ أَنتِ تَکذِبين. »
يَعْبُرُ الْفَرَسُ ذٰلِكَ النَّهرَ بِسُهولَةٍ؛
ثُمَّ يَرْجِعُ وَ يَفْرَحُ لِلتَّجرِبَةِ الْجَديدَةِ.
جمله های زير را ترجمه کنيد.
1- اَنتَ تَجلِسُ عَلَی الاَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الکُرسیِّ.
2- اُختی تَقولُ لی : یا اَخی، اَ اَنتَ تَقولُ الحَقَّ؟
ترجمه:
اَلتَّجرِبَةُ الْجَديدَةُ
تجربه جدید
تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً. رسول اللّه (ص)
«یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است» رسول الله (ص)
کانَ فَرَسٌ صَغيرٌ مَعَ أُمِّهِ في قَريَةٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:
اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود. مادر اسب به پسرش گفت:
« نَحنُ نَعيشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛ لِذا أَطلُبُ مِنْكَ حمَلَْ هٰذِهِ الْحَقيبَةِ إلَی الْقَريَةِ الْمُجاوِرَةِ. »
ما با انسان زندگی می کنیم و به او خدمت می کنیم؛ بنابراین از تو می خواهم این خورجین (کیف) را به روستای مجاور ببری.
هوَ يَحمِلُ الْحَقيبَةَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَريَةِ الْمُجاوِرَةِ.
او خورجین را بر می دارد و به روستای مجاور می برد.
في طَريقِهِ يُشاهِدُ نَهْراً . يَخافُ الْفَرَسُ وَ يَسْأَلُ بَقَرَةً واقِفَةً جَنْبَ النَّهرِ:
در راه رودخانه ای را می بیند. اسب می ترسد و از گاوی که کنار رودخانه ایستاده می پرسد.
« هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟ » الْبَقَرَةُ تَقولُ : « نَعَم؛ لَيسَ النَّهْرُ عَميقاً. »
آیا می توانم عبور کنم؟ گاو می گوید: بله؛ رودخانه عمیق نیست.
يَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ يَقولُ: « لا؛ أيُّهَا الْفَرَسُ الصَّغيرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِي الْماءِ، هٰذَا النَّهرُ عَميقٌ جِدّاً. عَلَيْكَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟ »
سنجاب حرف آن ها را می شنود و می گوید: نه؛ ای اسب کوچک، تو در آب غرق خواهی شد، این رودخانه واقعاً عمیق است باید برگردی. می فهمی؟
وَلَدُ الْفَرَسِ يَسْمَعُ کَلامَ الْحَيَوانَينِ وَ يَقولُ في نَفْسِهِ:
پسر اسب حرف دو حیوان را می شنود و با خودش می گوید:
« ماذا أَفْعَلُ يا إلٰهي؟! »
ای خدای من چیکار کنم؟
فَيَرْجِعُ إلی والِدَتِهِ وَ يَبْحَثُ عَنِ الْحَلِّ.
به طرف مادرش بر می گردد و دنبال راه حل می گردد.
اَلْأُمُّ تَسْألُهُ: « لِماذا رَجَعْتَ؟! »
مادر از او می پرسد: چرا برگشتی؟
يَشْرَحُ الْفَرَسُ الْقِصَّةَ وَ تَسْمَعُ الْأُمُّ کَلامَهُ. اَلْأُمُّ تَسأَلُ وَلَدَها:
اسب قصه را شرح می دهد و حرف مادرش را می شنود. مادر از پسرش می پرسد.
« ما هوَ رَأْيُكَ؟ أَ تَقْدِرُ عَلَی اَلْعُبورِ أَمْ لا؟ مَنْ يَصْدُقُ؟ وَ مَنْ يَکْذِبُ؟ »
نظر تو چیست؟ آیا می توانی عبور کنی یا نه؟ چه کسی راست می گوید؟ و چه کسی دروغ می گوید؟
ما أَجابَ الْفَرَسُ الصَّغيرُ عَنْ سؤالِها ... لٰکِنَّهُ قالَ بَعدَ دَقيقَتَينِ:
اسب کوچک جوابش را نداد. اما بعد از دو دقیقه گفت:
« اَلْبَقَرَةُ تَصْدُقُ وَ السِّنجابُ يَصدُقُ أَيضاً. اَلْبَقَرَةُ کَبيرَةٌ وَ السِّنْجابُ صَغيرٌ. کُلٌّ مِنهُما يَقولُ رَأيَهُ. فَهِمتُ الْمَوضوعَ».
گاو راست می گوید و سنجاب همچنین راست می گوید. گاو بزرگ است و سنجاب کوچک. هر کدام از آن ها نظر خودش را می گوید. موضوع را فهمیدم.
يَفْهَمُ الْفَرَسُ الصَّغيرُ کَلامَ أُمِّهِ وَ يَذْهَبُ إلَی النَّهرِ وَ يُشاهِدُ الْبَقَرَةَ وَ السِّنجابَ مَشغولَينِ بِالْجَدَلِ.
اسب کوچک حرف مادرش را می فهمد و به رودخانه بر می گردد. گاو و سنجاب را می بیند که مشغول ستیز هستند.
اَلبَقَرَةُ: « أنا أَصدُقُ وَ أَنتَ تَکذِبُ »
گاو: «من راست می گویم و تو دروغ می گویی.»
اَلسِّنجابُ: « لا؛ أنَا أَصدُقُ وَ أَنتِ تَکذِبين. »
سنجاب: «نه؛ من راست می گویم و تو دروغ می گویی.»
يَعْبُرُ الْفَرَسُ ذٰلِكَ النَّهرَ بِسُهولَةٍ؛
اسب به راحتی از آن رودخانه عبور می کند.
ثُمَّ يَرْجِعُ وَ يَفْرَحُ لِلتَّجرِبَةِ الْجَديدَةِ.
سپس بر می گردد و به خاطر تجربه جدید خوشحال می شود.
1- اَنتَ تَجلِسُ عَلَی الاَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الکُرسیِّ.
1- تو روی زمین می نشینی و مادرت روی صندلی می نشیند .
2- اُختی تَقولُ لی : یا اَخی، اَ اَنتَ تَقولُ الحَقَّ؟
2- خواهرم به من می گوید : «برادرم، آیا حقیقت را می گویی؟»
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم- آزمون آنلاین تمامی دروس
- گام به گام تمامی دروس
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
- فلش کارت های آماده دروس
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه