گام به گام حکایت انگاری صفحه 66 درس 5 نگارش هشتم (لمس کنیم، ببوییم، بچشیم و بنویسیم)
تعداد بازدید : 51.15Mپاسخ حکایت انگاری صفحه 66 نگارش هشتم
-گام به گام حکایت انگاری صفحه 66 درس لمس کنیم، ببوییم، بچشیم و بنویسیم
-حکایت انگاری صفحه 66 درس 5
-حکایت زیر را به زبان ساده امروز، بازنویسی کنید.
حکایت:
حاکمی، دو گوشش ناشنوا شد. مداوای طبیبان هم اثری نکرد. حاکم از این پیشامد که باعث شد او دیگر صدای هیچ مظلومی را نشنود، بسیار ناراحت بود و نمی دانست چه کند. روزی شخص دانایی، نزدش رفت و با اشاره و به کمک نوشتن به او گفت: ای سلطان، چرا غمگین هستید؟ شما یکی از حس های خود را از دست داده اید، خداوند به شما حواس دیگر هم داده است که سالم اند، آن ها را به کار بگیر. حاکم، کمی اندیشید و گفت: ای حکیم، راست می گویی، من از نعمت های دیگر غافل بوده ام.
بازنویسی:
.........................................................................................................................
بازنویسی:
حاکمی دو گوشش کر شد درمان دکترا هم هیچ تاثیری نداشت .حاکم از این اتفاق که موجب شده بود که او هیچ صدایی از ادم مضلومی را نشنود خیلی ناراحت بود و نمی دانست. چیکار کند روزی یک ادم دانا به پیش حاکم رفت و با اشاره و نوشتن به او گفت ای سلطان چرا غمگین هستی؟
شما فقط یکی از حس های خود را از دست دادی خداوند به شما حس های دیگر هم داده است که سالم اند. از آنها استفاده کنید. حاکم کمی فکر کرد و گفت ای مرد دانا حرف درستی می گویی. من از این نعمت های دیگر خود غافل بودم
یا به نعمت های دیگر خود بی توجه بودم
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم- آزمون آنلاین تمامی دروس
- گام به گام تمامی دروس
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
- فلش کارت های آماده دروس
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه