گام به گام مَثَل نویسی صفحه 45 درس 3 نگارش هشتم (ببینیم و بنویسیم)
تعداد بازدید : 51.15Mپاسخ مَثَل نویسی صفحه 45 نگارش هشتم
-گام به گام مَثَل نویسی صفحه 45 درس ببینیم و بنویسیم
-مَثَل نویسی صفحه 45 درس 3
-1- نوشته زیر را بخوانید، اصل ضرب المثل را با شکل گسترش یافته آن مقایسه کنید.
ضرب المثل: «خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است».
بازآفرینی مَثَل
مردي مي خواست خانه بخرد، او دنبال خانه هاي ارزان قيمت بود نه خانه هاي محكم و مقاوم. تا اينكه بالأخره، خانة مورد نظرش را پيدا كرد. بعضي از دوستانِ آشنا به معماري ساختمان، به او تذكّر دادند كه اين خانه، بنيان محكمي ندارد، آن را نخر؛ امّا مرد به آنها گفت: وقتي خانه را خريدم، خواهيد ديد كه چه خانۀ زيبايي است.
مرد، خانه را خريد و شروع كرد به زيباسازي و آراستن ظاهر خانه. نماي آجري آن را با سنگ گران قيمت تغيير داد و در و پنجرة آن را عوض كرد و رنگ و نقّاشي نمود. وقتي نماي ساختمان، حسابي زيبا شد، آن شخص به دوستانش گفت: مي بينيد، مانند عروسك شده است. تا اينكه یک روز، زلزلة خيلي ضعيفي آمد. خانة زيباي مرد ناگهان فرو ريخت و به تپ هاي خاك تبديل شد. تنها شانسي كه آورد، خود و زن و بچ هاش بيرون از ساختمان بودند.
2- اکنون، ضرب المثل زیر را به شیوه بازآفرینی گسترش دهید.
ضرب المثل: «کلاغ خواست را رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد».
1- نویسنده به شیوه زیبایی این ضرب المثل را گسترش داده است بدین گونه که خواننده تا انتهای متن در انتظار گنجاندن ضرب المثل در دل آن می باشد و با خود می گوید: چگونه نویسنده می خواهد این ضرب المثل را در دل متن جای دهد.
2- کبکی بود که خیلی زیبا راه میرفت. همه پرندگان، مجذوب خرامان راه رفتن او بودند. وقتی کبک از دور دیده میشد، پرنده های دیگر دست از پرواز و جست و خیز بر میداشتند، روی شاخهای مینشستند تا راه رفتن او را ببینند. در میان همه پرندگانی که از راه رفتن کبک خوشش میآمد، پرندهای هم بود که فکرهای دیگری به سرش زده بود. این پرنده کسی جز کلاغ نبود.
در ابتدا کلاغ هم مثل سایر پرندهها، به راه رفتن کبک نگاه میکرد و مثل همه لذت میبرد. اما چند روزی که گذشت، کلاغ با خود گفت: " مگر من چه چیزی از کبک کم دارم ؟ او دو تا بال دارد، من هم دارم. دو تا پا دارد و یک منقار، من هم دارم. قد و هیکل ما هم که کم و بیش به یک اندازه است. چرا من مثل کبک راه نروم ؟ " این فکرها باعث شد که کلاغ طور دیگری عمل کند. او که میدید توجه همه پرندهها به کبک است، حسودی اش شد و تصمیم گرفت هر طور که شده نظر پرندهها را به خودش جلب کند. با این تصمیم، نگاه کلاغ به کبک عوض شد. او به جای اینکه مثل همه پرندهها از راه رفتن کبک لذت ببرد، به راه رفتن کبک دقیق میشد تا بفهمد او چطوری راه میرود که همه آن را دوست دارند. کلاغ هر روز در گوشهای سر راه کبک مینشست و سعی میکرد با نگاه به او، شیوه راه رفتنش را یاد بگیرد. بعد از آنکه کبک از کنار کلاغ میگذشت، کلاغ بلافاصله راه میافتاد و سعی میکرد مثل کبک راه برود و راه رفتن او را تقلید کند. چند روز گذشت.
کلاغ خیلی تمرین کرده بود و فکر میکرد که شیوه راه رفتن کبک را یاد گرفته است. یک روز که همه پرندگان منتظر آمدن کبک بودند، کلاغ از جایی که بود بیرون آمد و سعی کرد پیش چشم همه پرندهها مثل کبک راه بود. پرندهها که تا آن وقت کلاغ را با آن حال و روز ندیده بودند، کم مانده بود از تعجب شاخ درآورند. آنها نگاهی به یکدیگر انداختند و شروع کردند به مسخره کردن کلاغ. کلاغ که منتظر تحسین پرندگان بود، با شنیدن حرفهای مسخره آمیز پرندهها و دوستانش دست و پایش را گم کرد و روی زمین افتاد. پرزه پرانی پرندهها شروع شد. یکی میگفت: " کلاغ را ببین بعد از سالها پرواز، بلد نیست دو قدم راه برود. " یکی دیگر میگفت: " کلاغ جان، نمیخواهد مثل کبک راه بروی. بهتر است همان طور که قبلاً راه میرفتی، راه بروی. " این حرف، کلاغ را هوشیار کرد. تصمیم گرفت از راه رفتن مثل کبک دست بردارد و مثل گذشته راه برود. اما هر کاری کرد، نتوانست. انگار راه رفتن خودش را فراموش کرده بود.
از آن به بعد، به کسی که صرفا ًتقلید میکند و ادای دیگران را درمیآورد و شیوه درست زندگی خودش را هم از یاد میبرد، میگویند: «مثل کلاغی شده که میخواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد».
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه چهارم تا دوازدهم- آزمون آنلاین تمامی دروس
- گام به گام تمامی دروس
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس
- فلش کارت های آماده دروس
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه