درسنامه کامل زبان انگلیسی (3)
تعداد بازدید : 299.54kخلاصه نکات زبان انگلیسی (3) - درسنامه شب امتحان زبان انگلیسی (3) - جزوه شب امتحان زبان انگلیسی (3) نوبت اول
معنی واژگان درس «Sense of Appreciation»
فصل 1 : Sense of Appreciation
معنی واژگان درس
A.D(Anno Domini) | بعداز میلاد (بعدازمیلاد مسیح) |
accidentally | اتفاقی ، برحسب تصادف |
again and again |
بارها ، به کرات |
aloud | با صدای بلند |
appreciation | قدردانی ، تقدیر ، سپاس |
author | نویسنده |
be born | متولد شدن |
be hard of hearing |
گوش(کسی)سنگین بودن |
be known as |
به عنوان .... معروف بودن |
be remembered for sth |
به خاطر.... معروف بودن |
belong | تعلق داشتن(به) |
belonging | تعلق ، وابستگی |
birth | تولد ، میلاد |
blessing | نعمت ، موهبت |
boost | زیاد کردن ، افزایش دادن |
bring up |
(کودک) بزرگ کردن |
burst | منفجر شدن ، ترکیدن |
by accident |
اتفاقی ، تصادفی |
by heart |
از حفظ ، از بر |
learn by heart |
حفظ کردن ، از بر کردن |
by the way |
راستی |
calmly | آرام ، به آرامی |
cancer | (پزشکی) سرطان |
generation | نسل |
grandchild | نوه |
guideline | رهنمون،توصیه |
hate | متنفر بودن از |
hear of |
درباره .....شنیدن |
heritage |
میراث |
hug | در آغوش گرفتن ،بغل کردن |
importantly | مهم اینکه ،به طورعمده ،اساسا |
inspiration | الهام ،منبع الهام ،الهام بخش |
keep | ادامه دادن ،ماندن ،نگه داشتن |
kindly | با مهربانی ،با محبت |
kindness | مهربانی ،محبت ،لطف |
kiss | بوسیدن |
lap | دامان ،پا(قسمت بالای ران) |
loving | مهربان ، با محبت |
lovingly | با مهربانی ، با محبت |
lower | پایین آوردن ، کم کردن |
memory | حافظه |
microwave oven |
مایکروویو |
might | گذشنه may(ممکن بودن) |
moral | در جمع اصول اخلاقی ،اخلاق |
mostly | عمدتا ،غالبا ،بیشتر |
not surprisingly |
عجیب نیست که، تعجبی ندارد که |
solution | راه حل ،جواب،پاسخ |
spare | دریغ کردن ،مضایقه کردن |
strength | قدرت ،قوت ،نیرو |
successfully |
با موفقیت |
tear |
اشنوجوانک |
teenager | 1-درجه حرارت ،دما 2- تب |
terrible | خیلی بد ،افتضاح ،شدید |
textbook | کتاب دیرس |
third | سوم ،سومین |
tool | ابزار ،وسیله |
vase | گلدان |
while |
1-مدت،زمان 2-هنگامی که،در حالی که |
willing | مایل ،مشتاق،علاقه مند |
yet |
1-با وجود این 2-هنوز |
care for |
مراقبت کردن از |
catch | مبتلا شدن (به) ، رسیدن (به) |
childhood | (دوران)کودکی ، (دوران)بچگی |
christ | مسیح ، عیسی مسیح |
close | 1-صمیمی 2-نزدیک |
countless | بی شمار ، بی اندازه، بسیارزیاد |
dedicated | متعهد ، پایبند |
develop | تولیدکردن ، توسعه دادن |
diary |
دفتر خاطرات ، دفتر یادداشت |
diploma | دیپلم ، مدرک تحصیلی |
discover | کشف کردن |
dishwasher | ماشین ظرف شویی |
distinguished |
معروف،مشهور،برجسته |
.....either….or |
یا.....یا ، هم....هم |
elder | بزرگتر |
elderly | مسن ، سالخورده |
enjoyable | لذت بخش ، دلپذیر ، خوشایند |
ethic | (درجمع)اصول اخلاقی،اخلاق |
feed | غذا دادن به |
for instance |
مثال ، برای مثال |
forgive | بخشیدن ، عفو کردن |
found | تاسیس کردن ، بنیان نهادن |
function | کارکرد، عملکرد ، نقش |
once | زمانی ، یک وقتی، یک بار |
ordinary |
عادی ، معمولی |
pancake | پنکیک ،کیک تابه ای |
pause | مکث کردن ، درنگ کردن |
peaceful | آرام ، ساکت ، صلح جو |
physician | پزشک ، دکتر |
pigeon | کبوتر |
pity | مایه تاسف ، دلسوزی |
poetry | شعر |
principle | اصل، مبانی ، اصول اخلاقی |
quietly | آرام ، به آرامی |
record | یادداشت کردن ، نوشتن |
regard | دانستن ، قلمداد کردن ، توجه و ملاحظه |
regarding | راجع به ،درباره ،در مورد |
repeatedly | بارها ،به کرات |
reply | پاسخ دادن ،جواب دادن |
responsibility | مسئولیت |
role | نقش |
score | نمره ،امتیاز |
second | 1-دوم ، دومین 2–ثانیه |
sense | حس(در جمع حواس)،احساس |
shout | فریاد کشیدن ، داد زدن |
sofa | کاناپه |
hence | 1-از حالا -2 بنابراین |
inform | مطلع کردن ،اطلاع دادن،خبر دادن به |
lack | عدم ، فقدان |
on one’s own |
تنها ، به تنهایی |
robber | دزد،سارق |
share | قسمت کردن ، شریک بودن ، سهیم بودن |
thus | بنابراین ، درنتیجه |
unconditionally | بدون قید و شرط |
unreal | غیرواقعی |
worthy | سزاوار ،لایق |
معنی واژگان کتاب کار
appreciate | قدردانی کردن از ، تقدیر کردن از |
deserve | سزاور...بودن ،لایق .... بودن |
duty | وظیفه |
end in failure | منجر به شکست شدن |
failure | شکست ، عدم موفقیت |
feel honored | افتخار کردن |
fridge | یخچال |
grateful | ممنون ، سپاس گزار |
handle | از عهده .... بر آمدن ،اداره کردن |
عبارات و ترکیبات مهم را به خاطر بسپارید.
be angry with sb | از دست کسی عصبانی بودن |
be proud of | احساس غرور کردن |
be will to do sth | مایل به انجام کاری بودن |
all the time | همیشه |
of all time | در تمام دوران |
most importantly | از همه مهم تر اینکه |
It’s a pity | مایه تاسف است که |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
واژگان مترادف درس «Sense of Appreciation»
فصل 1 : Sense of Appreciation
واژگان مترادف
author | writer | نویسنده |
famous | distinguished | معروف |
elderly | old | مسن |
start | found | تاسیس کردن |
reply | answer | جواب دادن |
boost | increase | افزایش دادن |
care for | look after | مراقبت کردن |
close | friendly | صمیمی |
poetry | poems | شعر |
ordinary | normal | معمولی |
enjoyable | pleasant | دلپذیر |
pause | stop | توقف کردن |
willing | ready | آماده،مشتاق |
loving | kind | مهربان |
peaceful | quiet/calm | آرام، ساکت |
for instance | for example | برای مثال |
solution | answer | پاسخ،جواب |
regard | attention | توجه |
principle | rule | اصل، قانونی |
guideline | advice | توصیه |
regarding | about | در مورد |
lovingly | kindly | با مهربانی |
countless | many | خیلی زیاد |
sense | feeling | احساس |
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
قواعد درس «Sense of Appreciation» معلوم و مجهول
فصل 1 : Sense of Appreciation
Active and Passive
- جمله ی معلوم :
جمله ای که فاعل درآن مشخص است یا بهتر است بگوییم جمله ایی که فعل آن به فاعل برمی گردد یعنی جمله ایی که با فاعل شروع می شود را معلوم می گوییم.
- جمله ی مجهول:
جمله ای که معمولا فاعل آن مشخص نیست یا بهتر است بگوییم فعل اصلی به مفعول برمی گردد یعنی جمله ایی که با مفعول شروع می شود را مجهول می گوییم.
- چگونه یک جمله معلوم را به مجهول تبدیل کنیم ؟
- ابتدا مفعول را به جای فاعل قرار می دهیم اگر مفعول ضمیر مفعولی باشد مثل him آن را به ضمیر فاعلی تبدیل می کنیم مثل he.
- متناسب با مفعول جمله و زمان جمله معلوم از مشتقات فعل to be استفاده می کنیم یعنی اگر جمله حال ساده باشد از (am-is-are) اگر گذشته ساده باشد از(was-were) اگر آینده ساده باشد از(will be) اگر حال کامل یا ماضی نقلی باشد از (have-has+been) اگر ماضی بعید باشد از(had+been) اگر حال استمراری باشد از (am-is-are + being)و اگر گذشته استمراری باشداز(was-were + being) استفاده می کنیم.
- بعد از شکل فعل (to be) از قسمت سوم فعل اصلی استفاده می کنیم . اگر با قاعده باشد به آن (ed) اضافه می کنیم و اگر بی قاعده باشد قسمت سوم آن را حفظ کرده و می نویسیم .
- اگر لازم باشد می توانیم فاعل را با حرف اضافه (by)بعد از قسمت سوم فعل بنویسیم . البته اگر فاعل ضمیر فاعلی باشد مثل (we)آن را به ضمیر مفعولی مثل (us) تبدیل می کنیم.
به خاطر داشته باشید که فقط جملاتی را می توان به مجهول تبدیل کرد که فعل اصلی آنها متعدی باشد یعنی جمله دارای مفعول باشد اگر جمله دارای فعل لازم مثل(arrive-go-come-sit-live-work) باشد نمی توان به مجهول تبدیل نمود .
مثال هایی از تبدیل جمله های معلوم به مجهول
1The boys wash the car every week. (حال ساده)
The car is washed every week.
2The man watered the flowers yesterday. (گذشته ساده)
The flowers were watered yesterday.
3My father will buy a house next week. (آینده ساده)
A house will be bought next week.
4The students have done a lot of homework. (ماضی نقلی)
A lot of homework has been done.
5The cook had prepared the lunch. (ماضی بعید)
The lunch had been prepared.
6They are building a new lab here. (حال استمراری)
A new lab is being built here.
7The girls were making new dresses. (گذشته استمراری)
New dresses were being made.
افعال ناقص مانند (...-can-could-must) بصورت (can-could-must + be+P.P) بصورت مجهول در می آیند.
مصدر با to به صورت (to be + P.P) به شکل مجهول در می آیند .
قواعد درس «Sense of Appreciation» سوالات کوتاه (تاییدی)
فصل 1 : Sense of Appreciation
سوالات تاییدی (Tag Question)
- تعریف : گاهی اوقات نویسنده یا گوینده جهت گرفتن تایید از خواننده یا شنونده ، در انتهای جملات خود سوالی کوتاه مطرح می کند که آن را به صورت (مگر نه؟ - اینطور نیست؟) ترجمه می کنند . به این سوالات، سوالات تاییدی (Tag Question) می گویند.
- قاعده کلی : اگر جمله ی اول بصورت مثبت باشد ،سوال کوتاه باید بصورت منفی نوشته و برعکس یعنی اگر جمله ی اول منفی باشد ،سوال کوتاه باید بصورت مثبت نوشته شود.
1 در سوال کوتاه همیشه از ضمایر فاعلی استفاده کنید و هرگز از اسم استفاده نکنید .
مثال:
Ramin wrote a letter, didn’t he?
2 ضمایر اشاره (that - this) را به it و ضمایر (these – those) را به they تبدیل کنید.
That is a chair, isn’t it?
3 اگر در جمله اول از کلماتی که جمله را منفی می کنند استفاده شود مثل (hardly - few – little – no – rarely – seldom – never - barely… ) سوال کوتاه را به شکل مثبت بنویسید.
4 شکل (I am) را به صورت am I not? یا aren’t I بنویسید.
I am a doctor, aren’t I?
5 سوال کوتاه جملات امری را چه مثبت چه منفی به شکل (will you) بنویسید.
Close the door, will you?
6 اگر جمله با (Let’s) شروع شود، سوال کوتاه را با (shall we) و اگر با (let us) شروع شود سوال کوتاه را با (will you) بنویسید.
7 اگر جمله با (There) شروع شود، سوال کوتاه را نیز با there بنویسید.
8 کلمات (nothing- anything-everything) در سوال کوتاه به it و کلمات (no one – nobody – everyone – everybody – someone - somebody) در سوالات کوتاه به they تبدیل می شوند.
9 اگر بعد از افعال (had – has - have) قسمت سوم فعل بیاید ، در سوال کوتاه از همین افعال استفاده می کنیم اما اگر بعد از این افعال قسمت سوم فعل نیاید برای have از do ، برای has از does و برای had از did استفاده می کنیم.
1-She has eaten her lunch, hasn’t she?
2-They had to stay there for a long time, didn’t they?
10 اگر جمله دارای فعل کمکی باشد ، در سوال کوتاه از آن فعل کمکی استفاده می کنیم اما در جملات حال ساده و گذشته ساده که معمولا فعل کمکی وجود ندارد از (do – does - did) در سوال کوتاه استفاده می شود.
1-Mina goes to school by bus, doesn’t she?
2-They went there yesterday, didn’t they?
11 در جمله های شرطی سوال کوتاه را از بخش جواب شرط می سازیم یعنی جمله ایی که if ندارد.
1-You won’t succeed if you don’t study hard, will you?
12 جمله هایی که با (...I think… - I guess… - I hope… - I believe… - I know) یا شکل منفی آنها شروع شود ، سوال کوتاه را از جمله ی بعد از این افعال می سازیم .
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
واژگان متضاد درس «Sense of Appreciation»
فصل 1 : Sense of Appreciation
واژگان متضاد
واژه | معنی | واژه متضاد |
specific | خاص | ordinary |
young | جوان | elderly |
aloud | با صدای بلند | quietly |
few | کم | countless |
nice | خوب | terrible |
increase | بالا بردن | lower |
lower | پایین اوردن | boost |
stop | متوقف کردن | keep |
start | شروع کردن | pause |
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
معنی واژگان درس «Look it Up»
فصل 2 : Look it Up
معنی واژگان درس
abbreviation | علامت اختصاری |
access | 1-دسترسی داشتن به 2-دسترسی |
achieve | دست یافتن به ، رسیدن به |
advanced | پیشرفته |
aid | کمک ، وسیله کمکی |
allow | اجازه دادن به |
although | گرچه، اگرچه |
anthill | تپه مورچه ،لانه مورچه |
app | برنامه کاربردی |
arrange | مرتب کردن |
arrangement | ترتیب ،آرایش |
astronaut | فضانورد |
average | 1-میانگین 2-حدوسط |
bilingual | دوزبانه |
carbon | کربن |
circle | دور.....خط کشیدن |
collocation | با هم آوایی ، ترکیب ،همنشینی |
combination | ترکیب |
communicative | خوش مشرب ، خوش صحبت |
compare | مقایسه کردن |
compile | تالیف کردن |
complete | 1-کامل کردن 2-کامل |
confusing | گیج کننده |
connection | ارتباط ، اتصال |
contain | حاوی ... بودن ،شامل...بودن |
convert | تبدیل کردن ، تغییر دادن |
crowded | شلوغ |
database | پایگاه اطلاعاتی |
definition | تعریف |
design | طراحی کردن |
directly | مستقیما |
disconnect | قطع کردن ، از هم جدا کردن |
disconnection | جدایی ، قطع |
effectively | به طور موثری |
elementary | مقدماتی ،ابتدایی |
endanger | به خطرانداختن،درمعرض خطرقراردادن |
enter | وارد شدن |
entry | (فرهنگ لغت) مدخل، ورودی |
essential | لازم ،ضروری |
exact | دقیق |
expand | گسترش دادن ،افزایش دادن |
far away |
خیلی دور |
fat | 1-روغن،چربی 2-چاق |
figure out | فهمیدن ، محاسبه کردن |
final | پایانی ، آخر |
floor | کف ، زمین |
freshwater | آب شیرین |
generally | به طور کلی ،معمولا |
guide | راهنما |
guy | آدم ، مرد |
host | 1-مقدار،تعداد زیادی 2-میزبان |
identify | تشخیص دادن ، شناسایی کردن |
immediate | فورا ، بلافاصله |
incomprehensible | غیر قابل فهم |
increasingly | به طور فزاینده ای ، بیشتر و بیشتر |
infection | عفونت، بیماری عفونی |
inner | داخلی ، درونی |
insect | حشره |
intermediate | متوسط |
introduction | مقدمه |
invisible | نامرئی |
issue | موضوع ، مسئله |
jump into | 1-پریدن 2-بلافاصله اقدام کردن |
level | سطح |
list | 1-فهرست 2-فهرست کردن |
look up | پیدا کردن (لغت در دیکشنری) |
magnet | آهن ربا ، مغناطیس |
magnifying glass | ذره بین |
middle | 1-میانی 2-وسط |
monolingual | یک زبانه |
ocean | اقیانوس |
offer | 1-ارائه کردن 2-پیشنهاد کردن |
order | ترتیب ، نظم دادن ، دستور دادن |
origin | منشا، ماخذ ، مبدا |
ostrich | شترمرغ |
pattern | الگو ، نمودار |
PC | کامپیوتر شخصی |
plus | به علاوه ، علاوه بر |
1-جیب 2-جیبی،کوچک | |
pollution | آلودگی |
primarily | عمدتا، اساسا |
provide | فراهم کردن ، تهیه کردن |
purpose | قصد ، هدف |
recommend | توصیه کردن ، پیشنهاد کردن |
saltwater | آب شور |
search | جست و جو |
site | وب سایت |
snake | مار |
spelling | املا |
stand | دکه ،کیوسک روزنامه فروشی |
stand for | مخفف .... بودن |
suffer | رنج کشیدن ، ناراحتی کشیدن |
superhuman | فوق بشری |
support | تامین کردن ، حمایت کردن از |
suppose | فکر کردن، فرض کردن |
surround | دور... را گرفتن ، احاطه کردن |
sweet | شیرین |
symbol | نشانه ، علامت |
term | کلمه ، وازه ، اصطلاح ، دوره |
thinking | فکری ، فکر |
throughout | در سرتاسر ، در تمام |
thus | بنابراین ، در نتیجه |
top | 1-بالا 2-نو،قله |
transmit | فرستادن ، انتقال دادن |
treasure | گنجینه ، گنج |
two-page | دو صفحه ای |
unchangeable | تغییر ناپذیر |
unexpectedly | به طور غیرمنتظره ای، ناگهان |
unsuccessfully | بدون موفقیت |
unsystematically | بدون هیچ نظمی |
user | کاربر (کامپیوتر) |
vibration | لرزش ، ارتعاش |
watcher | ناظر ، تماشاگر |
web browser | جست وجوگر وب |
whereas | درصورتی که، در حالی که |
wherever | هرجا(که) ، هر کجا (که) |
widely | 1-بسیار 2-به طور گسترده ای |
wing | بال |
wisely | خردمندانه ، عاقلانه |
wonder | تعجب کردن ، از خود پرسیدن |
واژگان کتاب کار
abbreviation | علامت اختصاری |
being | موجود ، مخلوق |
living being | موجود زنده |
Biography | زندگی نامه |
bite | 1-گاز،نیش 2-گزیدن،نیش زدن |
colony | گروه جمعیت ،جماعت |
commercial | 1-تجاری 2-اقتصادی |
drought | خشکسالی |
expression | عبارت ، اصطلاح ، حالت |
find out | فهمیدن ، پی بردن |
generate | به وجودآوردن ، تولید کردن |
huge | خیلی بزرگ ، عظیم |
organize | 1-مرتب کردن 2-سازماندهی کردن |
painful | دردناک ،ناراحت کننده |
pajamas | پیژامه،زیرشلواری |
part of speech | نوع کلمه |
passenger | مسافر |
reproduce | تولید مثل کردن |
resource | منبع ، سرچشمه |
scale | مقیاس ، میزان |
scavenger | زباله گرد |
technical | فنی ، تخصصی |
volume | جلد ، حجم |
waterway | کانال، آبراهه ،راه آبی |
wingless | بی بال ، بدون بال |
واژگان مترادف درس «Look it Up»
فصل 2 : Look it Up
واژگان مترادف درس
achieve | get , reach ,gain | رسیدن به، دست یافتن به |
a host of | a lot of | مقدار زیادی، تعداد زیادی |
aid | help | کمک |
allow | let | اجازه دادن |
convert | change | تغییر دادن، تبدیل کردن |
communicative | talkative | پر حرف، خوش صحبت |
complete | whole , entire | کامل، تمام |
crowded | full , busy | شلوغ |
elementary | simple , basic | ساده، ابتدایی |
endanger | risk | به خطر انداختن |
essential | important , necessary | مهم، ضروری |
expand | develop,increase | گسترش دادن ،افزایش دادن |
figure out | understand , find | فهمیدن |
final | last , end | آخر |
generally | usually; mostly ,largely | به طور کلی ، معمولا |
guy | man , person | مرد، آدم |
immediately | at once | فورا |
increasingly | more and more | بیشتر و بیشتر |
inner | inside | داخلی، درونی |
intermediate | average , middle | متوسط |
issue | subject , topic , problem | موضوع، مسئله |
primarily | mostly , largely | عمدتا |
purpose | goal | هدف |
recommend | suggest , advise | پیشنهاد کردن |
section | part , piece , area | بخش |
several | some, various | چندین، چند |
single | alone , one | تک و تنها |
support | help | کمک کردن به، پشتیبانی کردن از |
suppose | think , guess , believe , imagine | فکر کردن |
thus | so , therefore | بنابراین |
transmit | send | انتقال دادن |
whereas | while | در حالی که |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
قواعد درس «Look it Up» ضمایر موصولی
فصل 2 : Look it Up
ضمیر موصولی(Relative pronouns)
ضمیر موصولی: ضمیری است که اولا به جای یک اسم یا ضمیر قرار می گیرد و ثانیا دو جمله را به هم وصل می کند . ضمایر موصولی را معمولا (که) ترجمه می کنیم.
این ضمیر موصولی در مورد انسان هم در حالت فاعلی و هم در حالت مفعولی کاربرد دارد.
ضمیر موصولی (whom) :
این ضمیر موصولی در مورد انسان فقط در حالت مفعولی کاربرد دارد .
ضمیر موصولی(which) :
این ضمیر موصولی در مورد غیر انسان هم در حالت فاعلی و هم در حالت مفعولی کاربرد دارد.
ضمیر موصولی (that):
این ضمیر موصولی در مورد انسان و غیر انسان هم در حالت فاعلی و هم در حالت مفعولی کاربرد دارد.
در واقع این ضمیر را می توان معمولابه جای (which-who-whom)استفاده کرد.
ضمیر موصولی (whose):
این ضمیر موصولی مالکیت را نشان می دهد در واقع می گوید که اسم قبل از آن مالک اسم بعد ازآن می باشد.
ضمیر موصولی (where):
این ضمیر موصولی نشان می دهد که در مکان قبل از آن کاری انجام شده است .
می توان به جای (where) از (+whichحرف اضافه) یا (حرف اضافه+ which) استفاده کرد.
1 قبل از ضمیر موصولی (that) حرف اضافه یا ویرگول قرار نمی گیرد.
2 قبل یا بعد از ضمیر موصولی(where)حرف اضافه قرار نمی گیرد.
3 اگر بعد از ضمایر موصولی فاعل قرار گیرد ، ضمیر موصولی در حالت مفعولی می باشد و می توانیم بدون هیچ تغییری ضمیر موصولی را حذف کنیم.
4 هرگاه ضمایر موصولی به جای یک اسم یا یک ضمیر قرار گیرند،به خاطر داشته باشید که آن ضمیر یا اسم حتما باید از جمله حذف شود.
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
قواعد درس «Look it Up» بند موصولی
فصل 2 : Look it Up
بند موصولی (Relative Clause)
هرگاه بخواهیم اسمی را توصیف کنیم از صفت استفاده می نمائیم.
حال اگر اسمی را با یک جمله که با یک ضمیر موصولی آغاز می شود توصیف کنیم ،به ان بند موصولی(Relative Clause) گویند.
همانطور که قبلا ذکر شد، اگر بعد از ضمایر موصولی فاعل قرار گرفته باشد ، جمله در حالت مفعولی است و می توان ضمیر موصولی را بدون هیچ تغییری حذف کرد .
اگر بعد از ضمیر موصولی(who-which-that)فعل قرار بگیرد ،جمله در حالت فاعلی می باشد و نمی توان ضمیر موصولی را بدون تغییر جمله حذف کرد.
هرگاه بخواهیم ضمیر موصولی را در حالت فاعلی حذف کنیم باید به صورت زیر عمل کنیم.
حالت اول: اگر بعد از ضمیر موصولی فعل (to be)باشد، ضمیر موصولی و فعل (to be)را حذف می کنیم و تغییری در جمله ایجاد نمی کنیم.
حالت دوم : اگر بعد از ضمیر موصولی فعل(to be)نباشد ، ضمیر موصولی را حذف می کنیم و فعل بعد از آن را به صورت(ing)دار می نویسیم.
- آنچه که بعد از حذف ضمیر موصولی در حالت فاعلی از بند موصولی باقی می ماند را عبارت وصفی یا(adjective phrase)گویند.
- برای تعریف یک کلمه می توانیم از بند موصولی استفاده کنیم.
A baker is a person who sells bread.
A mosque is a place in which we pray.
قواعد درس «Look it Up» جمله شرطی (نوع دوم)
فصل 2 : Look it Up
Conditional sentence (Type П )
همانطور که در سال یازدهم توضیح دادیم ،جمله شرطی جمله ای است که خود از دو جمله ی شرط وجواب شرط تشکیل شده است . درابتدای جمله شرط از کلمات شرط مثل(unless-if )استفاده می شود .
اگر جمله شرطی با if شروع شود ،در انتهای جمله اول به یک ویرگول نیاز است.
شرطی نوع اول : به این شرط که به آن شرطی ممکن الوقوع هم می گویند . امکان و شرط فعل در زمان آینده می باشد . در شرطی نوع اول در جمله ی شرط از زمان حال ساده و در جواب شرط از آینده ساده استفاده می شود.
شرطی نوع دوم: به این شرطی (حال غیر ممکن) یا غیر واقعی هم می گویند . چراکه امکان وقوع فعل در زمان حال غیر ممکن است .
If I were you, I would study hard.
اگر جای تو بودم سخت مطالعه می کردم.
این جمله نشان می دهد که من به جای شما نمی توانم باشم و بنابراین سخت هم مطالعه نمی کنم.
ساختار های جمله ی شرطی نوع دوم اینگونه است :
- گذشته ساده اینگونه ساخته می شود ;اگر فعل باقاعده باشد به آن ( ed) اضافه می کنیم و اگر بی قاعده باشد گذشته آن را باید حذف کنیم.
آینده در گذشته ساده هم اینگونه ساخته می شود:
(would/could/might+ ( شکل ساده فعل
- در شرطی نوع دوم برای تمام ضمایر (چه مفرد- چه جمع )می توانیم از were استفاده کنیم.
If he were rich, he could help his parents.
- یادتان باشد که برای سئوالی کردن جمله های شرطی ، از افعال موجود در جواب شرط برای سوال کردن استفاده می کنیم .
Will you buy a car if you had enough money?
Could he drive your car if you let him?
- در واقع مفهوم شرطی نوع دوم عکس واقعیت است در زمان حال.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
قواعد درس «Look it Up» پسوند ها و پیشوند ها
فصل 2 : Look it Up
پسوند ها و پیشوند ها (Prefixes and suffixes)
اگرشما با برخی از پیشوندها و پسوندها آشنایی پیدا کنید و کاربرد انها را بدانید می توانید بر معلومات واژگانی خود بیفزایید.
:Prefixes
پیشوندها حرف یا حروفی هستند که قبل از یک واژه قرار می گیرند و لغت را از نظر معنایی تغییر می دهند . پیشوندها معمولا واژه را از نظر دستوری تغییر نمی دهند یعنی اگر اسم باشد اسم باقی می ماند، اگر صفت باشد صفت باقی می ماند.
مثال
(خوشحال) happy | (ناراحت) unhappy |
(بازی کردن) play | (دوباره بازی کردن) replay |
- تعداد پیشوند ها بسیار زیاد است (حدود 131)اما چندتا از مهم ترین آنها را به خاطر بسپارید . یادتان باشد اکثر پیشوندهایی که شما می شناسید از نوع متضاد ساز هستند.
- پیشوند های (anti-dis-in-il-im-ir-mis-non-un) متضاد ساز هستند.
mishear - nonsmoker- incorrect- antibody-……..
- پیشوند en فعل ساز است و over به معنی بیشتر از حد است.
enable- overweight
- پیشوند multi به معنی چند و mini به معنی کوچک و pre پیش از می باشد.
multimedia_ minibus _pre-university
- پیشوند re به معنی دوباره و mid به معنی وسط و auto به معنی خودکار است.
restart – midterm – automobile
:Suffixes
پسوندها حرف یا حروفی هستند که به آخر کلمه اضافه می شوند و کلمه را از نظر دستوری تغییر می دهند . یعنی اسم را به صفت ، صفت را به قید، فعل را به اسم و ..... تبدیل می کنند.
تعداد پسوندها بسیار زیاد است (حدود 90) اما شما سه گروه مهم آنها را به خاطر بسپارید .
1-پسوندهای اسم ساز:
مهم ترین این پسوند ها عبارتند از(ee-hood- tion - sion - ion - age- ian - ance -ence - er - or- ness - ment -ity –ist)
مثال
sickness -artist -permission-actor - marriage - historian- activity -farmer-station- protection- employeegovernment- guidance -reference - childhood
2-پسوند های صفت ساز :
مهم ترین این پسوند ها عبارتند از (y - ful –able – ed- ing - ical – less - ive -al –ous)
مثال
rainy – powerful – countable – tired – boring -hopeless - chemical – protective – practical – dangerous
3-پسوند قید ساز:
با اضافه کردن ly به بعضی از صفات ساده می توانیم قید حالت بسازیم که فعل را توصیف می کند.
مثال
slowly – carelessly – sadly
- اگر صفتی ly داشته باشد با قرار دادن آن در قاعده زیر می توانیم قید بسازیم.
In a……….way(manner)
مثال
In a lovely way – in a friendly way
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
واژگان متضاد درس «Look it Up»
فصل 2 : Look it Up
واژگان متضاد
واژه | معنی | واژه متضاد |
few | تعداد کمی | a host of |
quiet | ساکت | communicative |
incomplete | ناتمام | complete |
clear | واضح | confusing |
advanced | پیشرفته | elementary |
protect | محافظت کردن از | endanger |
save ,take care of | مواظبت کردن از | endanger |
go , leave | ترک کردن، رفتن | enter |
decrease , reduce | کاهش دادن | expand |
first , beginning | اول | final |
later | بعدا | immediately |
clear | روشن، واضح | incomprehensible |
less | کم تر | increasingly |
outside | بیرونی | inner |
معنی واژگان درس «Renewable Energy»
فصل 3 : Renewable Energy
معنی واژگان درس
absorb | جذب کردن ،مجذوب کردن |
action | عمل ،اقدام |
air conditioner | دستگاه تهویه مطبوع |
already | 1-قبلا،پیش از این 2-تاکنون |
anger | خشم ، عصبانیت |
apologize | عذرخواهی کردن |
apply | درخواست کردن ،درخواست دادن، به کار بردن |
atmosphere | اتمسفر ، جو ، محیط |
balcony | بالکن |
barbecue | کباب |
BC(Before Christ) | قبل از میلاد ،پیش ازمیلاد (مسیح) |
behind | 1-پشت،عقب 2-پشت سر |
bill | صورت حساب، فاکتور ،قبض |
blow | وزیدن ،دمیدن ،فوت کردن |
broth | سوپ، سوپ سبزی ، آب گوشت |
burnt | سوخته |
character | 1-ماهیت،ویژگی 2-شخصیت،اخلاق |
check | 1-(در رستوران)صورتحساب 2-چک |
chemical | 1-شیمیایی 2-ماده شیمیایی |
china | چینی ،ظروف چینی |
client | مشتری،موکل |
cloth | پارچه ، کهنه ، دستمال |
coal | زغال سنگ |
collect | جمع کردن ، جمع آوری کردن |
collector | جمع کننده ،گردآورنده ، مامور وصول |
come up with | ارائه کردن ، دادن ، تهیه کردن |
consist of | تشکیل شدن از ،شامل ..... بودن |
consume | منصرف کردن، صرف کردن |
convert | تبدیل کردن ، تغییر دادن |
cook | 1-آشپز 2-پختن،درست کردن |
cool | 1-خشک کردن،سرد کردن 2-خنک |
cooling | خنک کننده،سرمایشی |
cooperate | همکاری کردن ،یاری کردن |
cost | هزینه ، قیمت |
count | شمردن |
cross sth out | چیزی را خط زدن |
delivery | (بسته،کالا) تحویل |
demand | تقاضا،درخواست،مطالبه کردن |
design | 1-طرح 2-طراحی |
distance | مسافت ،فاصله |
document | سند ،مدرک |
dread | ترسیدن از ،وحشت داشتن از |
electrical | برق،الکتریکی |
environment | محیط(زیست) |
everyday | 1-معمولی،عادی 2-روزمره |
fall | 1-ریختن،پایین آمدن 2-افتادن،بارش |
feather | پر |
fill | پرکردن |
fitness | تندرستی،تناسب اندام ،سرحالی |
flock | دسته جمعی رفتن، جمع شدن |
fly | 1-(بادبادک)به پرواز در آوردن 2-پرواز کردن |
forever | برای همیشه ، برای ابد |
fuel | سوخت |
futsal | فوتسال |
garbage | آشغال،زباله،چرت و پرت |
generate | به وجود آوردن،تولید کردن |
give back | پس دادن،برگرداندن |
give off | (گاز)متصاعد کردن،آزاد کردن |
global | کلی،جهانی |
global warming | افزایش دمای زمین |
go | 1-از بین رفتن 2-رفتن |
goods | کالا،اجناس |
gradually | آرام آرام ، به تدریج |
hand-size | (دوربین و غیره) دستی |
handwash | با دست شستن |
harm | آسیب ، صدمه |
hatch | از تخم در آمدن |
herd | گله ،رمه |
huge | خیلی بزرگ ،عظیم |
hydropower | انرژی آبی |
ice | یخ |
order | ترتیب،نظم |
inform | مطلع کردن ،خبر دادن به ،اطلاع دادن به |
instead of | به جای ، در عوض |
joint | مفصل ، مشترک |
kinetic | جنبشی، حرکتی |
kite | بادبادک |
landfill | 1-گورستان زباله 2-دفن زباله |
last | 1-(وسیله)کار کردن ،دوام داشتن -2آخری،آخرین |
lead | 1-رهبری کردن 2- منجر شدن |
leader | رهبر ، فرمانده ، رئیس |
light | روشن کردن |
likelihood | احتمال |
load | بار،ظرفیت |
magic | جادویی |
margin | حاشیه |
material | 1-ماده 2-(درجمع) مصالح |
mean | 1-اهمیت داشتن 2 -معنی دادن3 -منظور داشتن |
namely | یعنی، بدین معنی که |
natural gas | گاز طبیعی |
nonrenewable | تجدید ناپذیر،غیر قابل تجدید |
nuclear | هسته ای |
obey |
1-اطاعت کردن 2-(دستور)اجرا کردن |
oil | 1-روغن 2-نفت |
or | 1-وگرنه 2- یا |
organic | طبیعی ، ارگانیک |
panel | صفحه ، تابلنو ، میز گزد |
perfect | عالی , فوق العاده ، بی نقص |
Persia | ایران |
picnic | پپک نیک |
plate | بشقاب |
pollute | آلوده کردن |
pound | پوند( واحد وزن معادل 454 گرم ( پوند(واحد پول( |
power | 1-برق.... را تامین کردن 2-نیرو ، انرژی ، برق |
practical | عملی ، مفید |
present | حاضر، موجود |
be present | وجود داشتن ، بودن ، حضورداشتن |
principal | رئیس،(درمدرسه ) مدیر |
process | فرآیند ، پروسه |
Put back | سرجای خودگذاشتن |
rise | افزایش،ترقی |
robot | روبات ، آدم آهنی |
roof | پشت بام ،تاق، سقف |
run | 1-جاری شدن 2-اداره کرد 3-راه انداختن 4-دویدن |
racehorse | اسب مسایقه |
radiation | انرزی تابشی، اشعه |
reach | رسیدن(به) |
reduce | کم کردن ، کاهش دادن |
remind | 1-به یاد.... انداختن 2.به یادآوردن |
renewable | تجدید پذیر ،قابل تجدید |
replace | 1.جایگزین کردن 2.سر جای خود گذاشتن |
require | نیاز داشتن ، احتیاج داشتن |
resources | منابع ، ذخایر |
result | نتیجه |
revolve | چرخیدن ، گشتن |
rich | 1.غنی، سرشار 2. ثروتمند |
work | اثر کردن،عمل کردن |
work out | خوب از آب درآمدن،بهتر شدن |
worm | کرم |
water running | آبیاری |
sauce | (آشپزی)سس |
save |
1-در مصرف-صرفه جویی کردن 2-ذخیره کردن 3-نجات دادن |
separate | جدا |
shiny | براق،درخشان |
sight | بینایی،دید |
sign | 1-تابلو 2-نشانه،علامت |
since then | از آن موقع |
so(that) | تا،تااین که |
solar | خورشیدی،شمسی |
source | منبع،منشاء |
spoil | (غذا)فاسد شدن،خراب شدن،لوس کردن |
stable | اصطبل،طویله |
string | سیم ،نخ ،رشته |
subject | 1-موضوع 2-فاعل |
succeed | موفق شدن |
sunlight | آفتاب،نورخورشید |
sunshine | نورخورشید، آفتاب |
supply | مقدار،ذخیره،فراهم کردن |
supporting | قانع کننده،مکمل |
swimming pool | استخر شنا |
take in | جذب کردن |
tide | جزر و مد |
tower | برج |
truck | کامیون |
turbine | توربین |
use up | تمام کردن،تا آخرمصرف کردن |
variety | 1-تنوع 2-مجموعه متنوع |
videophone | تلفن تصویری |
visible | قابل دیدن ،قابل رویت |
warn | هشدار دادن به ،اخطار دادن به |
waste | زباله ،آشغال،هدر دادن |
weigh | وزن داشتن،وزن کردن |
whether | که آیا |
win | بردن، برنده شدن |
unit | دستگاه، واحد |
veggie | سبزیجات،گیاهخوار |
معنی واژگان کتاب کار
absence | غیبت،نبود |
alphabetically | الفبایی |
alternative | جایگزین، انتخاب |
background | سابقه،پیشینه |
benefit | مزیت،سود |
charge | شارژکردن ، شارژ |
charging | شارژکننده |
combine | ترکیب کردن |
community | اهالی ، جامعه ، اجتماع |
constantly | مدام،پیوسته |
deal with | سر و کار داشتن با ،کنار آمدن با |
digest | هضم کردن،فهمیدن |
disability | معلولیت،ناتوانی |
economy | صرفه جویی،اقتصاد |
electric | برقی،الکتریکی |
engine | موتور |
fall asleep | به خواب رفتن،خوابیدن |
flashlight | چراغ قوه |
fond | عاشق،شیفته،علاقه مند |
gadget | وسیله،ابزار،دستگاه |
gasoline | بنزین |
hold | نگه داشتن،برگزار کردن |
hybrid car | ماشین دوگانه سوز،دورگه |
outlet | پریز |
overcome | غلبه کردن بر(مانع،مشکل) حل کردن |
plug in | به برق زدن ،وصل کردن |
plug into | وصل شدن به |
portable | قابل حمل |
regular | 1-معمولی،عادی 2-منظم |
roll | کارکردن،به کار افتادن،حرکت کردن |
select | انتخاب کردن |
solar panel | پنل خورشیدی |
store | ذخیره کردن |
stove | اجاق |
turn | چرخاندن،چرخیدن |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
واژگان مترادف درس «Renewable Energy»
فصل 3 : Renewable Energy
واژگان مترادف درس
Persia | Iran | ایران |
as a result | therefore, thus, so | درنتیجه |
as a result of | because of | به علت، به خاطر |
perfect | excellent | عالی |
gradually | slowly | آرام آرام |
forever | always | برای همیشه |
harm | injury | آسیب،صدمه |
sunshine | sunlight | نور خوشید،آفتاب |
garbage | waste | زباله،آشغال |
variety | diversity | تنوع |
meaningful | useful | مفید |
meaningful | important | مهم |
huge | vast | پهناور،عظیم/خیلی بزرگ عظیم |
huge | great | بزرگ،عظیم/خیلی بزرگ،عظیم |
bill | check | صورت حساب |
apply | ask for | درخواست کردن |
require | need | نیاز داشتن، احتیاج داشتن |
achieve | reach , get | رسیدن به، دست یافتن به |
consist of | contain ,include | شامل....بودن |
consume | use up | مصرف کردن |
reduce | decrease | کم کردن، کاهش دادن |
remind | remember | به یاد آوردن |
generate | produce, make | تولید کردن |
generate | create | به وجود آوردن |
supply | provide | فراهم کردن،تامین کردن |
replace | put back | سر جای خود گذاشتن |
revolve around | orbit , go around | چرخیدن به دور |
use up | consume | مصرف کردن |
dread | fear | ترسیدن، وحشت داشتن از |
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
ضرب المثل های درس «Renewable Energy»
فصل 3 : Renewable Energy
ضرب المثل ها
Absence makes the heart grow fonder |
دوری و دوستی |
A burnt child dreads the fire | مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد |
Action speak louder than words | به عمل کاربرآید، به سخندانی نیست |
Birds of a feather flock together | کبوتر با کبوتر، باز با باز |
Cut your coat according to your cloth | پایت را به اندازه گلیمت دراز کن |
Don’t count your chickens before they hatch | جوجه را آخر پاییز می شمرند |
Don’t look a gift horse in the mouth | دندان اسب پیشکشی را نمی شمرند |
Easy come, easy go | باد آورده را باد می برد |
God helps those who help themselves | از تو حرکت، از خدا برکت |
He laughs best who laughs last | شاهنامه آخرش خوش است |
Kill two birds with one stone | با یک تیر دو نشان زدن |
Money does not grow on trees | پول علف خرس نیست |
Out of sight, out of mind | از دل برود هرآنکه از دیده برفت |
Practice makes perfect | کار نیکو کردن، از پرکردن است |
The early bird catches the worm | سحرخیز باش تا کام روا باشی |
There’s no place like home | هیچ جا خانه ادم نمی شود |
There is no smoke without life | تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها |
Too many cooks spoil the broth | آشپز که دوتا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک |
Two heads are better than one | هر سری عقلی دارد |
Well begun is half done | سالی که نکوست از بهارش پیدا است |
قواعد درس «Renewable Energy» گذشته کامل (ماضی بعید)
فصل 3 : Renewable Energy
Past Perfect Tense
- تعریف: هرگاه دوفعل در زمان گذشته انجام گرفته باشد، آن را که زودتر اتفاق افتاده است را با ماضی بعید بیان می کنیم.
مثال
When I arrived, they had gone.
وقتی که من رسیدم ،آنها رفته بودند.
- طرز ساخت: برای ساخت این زمان کافی است طبق قاعده زیر عمل کنیم.
فاعل + had + P.P + بقیه جمله
She had washed the dishes.
- طرز سوالی و منفی کردن:
برای سوالی کردن این زمان کافی است فعل کمکی hadرا به اول جمله منقل کنیم و برای منفی کردن (not)را به had اضافه کنیم.
Had the match started when you arrived?
They had not (hadn’t) washed the dishes because they were tired.
- طرز شناخت:
راه اصلی شناخت گذشته کامل (ماضی بعید) این است که از دو فعلی که انجام گرفته متوجه شویم کدامیک زودتر اتفاق افتاده است،آن را که زودتر اتفاق افتاده است با ماضی بعید بیان کنیم.
When you phoned, Reza had gone.
این جمله نشان می دهد که اول رضا رفته و بعد شما تلفن زده اید.
She went to bed after she had washed the dishes.
این جمله نشان می دهد که اول ظرف ها را شسته و بعد خوابیده است.
اما فرمول و قواعدی هم وجود دارد که شما را در حل این تست ها کمک می کند.
We had eaten lunch before Reza came.
When I sent the book to him, he had bought it.
1. I couldn’t phone him because I had lost his number.
2. After I had taken the medicine, I felt a little better.
- مجهول ماضی بعید به صورت (had + been + P.P) می باشد.
The letters had been posted when he arrived.
- اگر بخواهیم نشان دهیم که کاری کاملا تمام شده ،می توانیم بعد از when ماضی بعیداستفاده کنیم.
When I had done my homework, I watched TV.
- قید before در آخر جمله و حرف ربط because در وسط جمله می توانند هم با ماضی نقلی و هم با ماضی بعید بیایند. اگر فعل جمله اول حال ساده باشد از ماضی نقلی و اگر فعل جمله اول گذشته باشد از ماضی بعید استفاده می کنیم.
1) I think that I have seen him before. I thought that I had seen him before.
2) He is tired because he has worked a lot. He was tired because he had worked a lot.
- قید already (قبلا) و just (تازه) در ماضی بعید بین had و قسمت سوم می آیند.
When I arrived, the train had already left.
I had just finished my homework when you phoned.
- اگر بعد از before – after - when بلافاصله فعل قرار گیرد، آن فعل به صورت ing دار می باشد.
After playing tennis, we went home.
You can eat lunch before watching TV.
- وقتی در مورد گذشته حرف می زنیم و می خواهیم نشان دهیم عملی در گذشته چقدر طول کشیده است ازماضی بعید استفاده می کنیم. از کلمات for به معنی (به مدت) و since به معنی (از وقتی که) در این حالت استفاده می کنیم.
I had lived in Isfahan for 20 years before I moved to Tehran.
They had known each after since they were children.
اگر در مورد حال حرف بزنیم، از ماضی نقلی به جای ماضی بعید استفاده می کنیم.
چکیده: خلاصه اینکه در جمله های مرکبی که معمولا از دو جمله ترکیب شده اند ، اگر یکی از انها ماضی بعید باشد ، آن دیگری معمولا گذشته ساده می آید و برعکس.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (3)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (3)
- گام به گام تمامی دروس پایه (3)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (3)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (3)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (3)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (3)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (3)
قواعد درس «Renewable Energy» حالت مجهول افعال وجهی
فصل 3 : Renewable Energy
حالت مجهول افعال وجهی (Modals in Passive Voice)
در سال دهم درس چهارم با افعال وجهی (ناقص) آشنا شدید ، در انجا گفتیم که افعال ناقص افعالی هستند که به تنهایی در جمله قرار نمی گیرند ، چرا که نمی توانند مفهوم کامل را به خواننده یا شنونده منتقل کنند.
- بعد از این افعال همیشه از شکل ساده یک فعل اصلی استفاده می شود.
مثال
He can explain the lesson.
این افعال عبارتند از:
)can-could- may-might-should-shall-will-would –must-have to-has to- had to -……(
- در درس اول توضیح دادیم که چگونگه یک جمله ی معلوم را به جمله ی مجهول تبدیل کنیم . ابتدا مفعول را به جای فاعل قرار می دهیم ، سپس با توجه به زمان جمله معلوم و ماز مشتقات فعل (to be) استفاده می کنیم و سپس قسمت سوم فعل را می نویسیم.
حال که می خواهیم جمله هایی که همراه با افعال وجهی هستند را به مجهول کنیم. اینگونه عمل می کنیم:
1-ابتدا مفعول را به جای فاعل قرار می دهیم .
2-افعال وجهی را همراه با فعل(be)می نویسیم.
3-قسمت سوم فعل اصلی را بعد از فعل (be) قرار می دهیم.
مثال
1 He can answer the question.
The question can be answered.
2 The may hold the games in Iran.
The games may be held in Iran.
3 You should park the car in the parking lot.
The car should be parked in the parking lot.
4 They have to learn English.
English has to be learnt.
5 The mechanic will fix my ear tomorrow.
My car will be fixed tomorrow.
- هرگاه بخواهیم ساختار (be going to)را به شکل مجهول بنویسیم، کافی است شکل ساده فعل که بعد از (be going to) می آید را بصورت (to be + P.P )بنویسیم.
مثال
They are going to build a lab here. A lab is going to be built here.
جزوات جامع پایه (3)
جزوه جامع فارسی (3)
جزوه جامع نگارش (3)
جزوه جامع زبان انگلیسی (3)
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی (3)
جزوه جامع سلامت و بهداشت
جزوه جامع مدیریت خانواده و سبک زندگی (پسران)
واژگان متضاد درس «Renewable Energy»
فصل 3 : Renewable Energy
واژگان متضاد
واژه | معنی | واژه متضاد |
calm | آرامش ≠ خشم | anger |
small,little,tiny | کوچک ≠ خیلی بزرگ | huge |
death | مرگ ≠ تولد | birth |
in front of | مقابل ≠ پشت، عقب | back |
absent | غایب ≠ حاضر | present |
never | هرگز ≠ برای همیشه | forever |
cool | خنک،خنک کردن ≠ گرما، گرم کردن | heat |
increase | افزایش دادن ≠ کم کردن | reduce |
destroy | ویران کردن ≠ تولید کردن | generate |
fail | شکست خوردن ≠ موفق شدن | succeed |
build,create | ساختن،به وجود آوردن ≠ مصرف کردن | consume |
lose | باختن ≠ بردن،برنده شدن | win |
forget | فراموش کردن ≠ به یاد آوردن | remind |