نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

درسنامه کامل عربی هفتم

تعداد بازدید : 299.49k

خلاصه نکات عربی هفتم - درسنامه شب امتحان عربی هفتم - جزوه شب امتحان عربی هفتم نوبت اول



متون درس«قیمة العلم»و معنی

فصل 1 : قیمة العلم و نور الکلام و کنز الکنوز

متون درس « قيمَةُ الْعِلْمِ» و معنی:

1. الْعالِمُ بِلا عَمَلٍ کَالشَّجَرِ بِلا ثَمَرٍ.

 1. دانشمند بدون عمل مانند درخت بدون میوه است

2. حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ

. 2. پرسش درست (درست پرسش کرد) نیمی از دانش است

3. مُجالَسَةُ الْعُلَماءِ عِبادَةٌ.

 3. هم نشینی با دانشمندان عبادت است

٤. طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ.

 4. خواستن بدست اوردن دانش واجب دینی است

٥. آفَةُ الْعِلْمِ النِّسْيانُ.

5. آفت (بلا) دانش فراموشی آن است

 

نور الکلام

١. نِعْمَتانِ مَجْهولَتانِ، الصِّحَّةُ وَ الْمانُ.

1. تندرستی و امنیت دو نعمت ناشناخته هستند

٢. رِضَا اللّهِ في رِضَا الْوالِدَيْنِ.

2. خشنودی (رضایت) خداوند در خشنودی (رضایت) والدین است

٣. أَدَبُ الْمَرْءِ، خَيْرٌ مِنْ ذَهَبِهِ.

3. ادب انسان بهتر از طلایش (ثروت و دارایی او) است

٤. الدَّهْرُ يَومانِ؛ يَوْمٌ لَک وَ يَوْمٌ عَلَيْک.

4. روزگار دو روز است یک روز به سود تو و یک روز به زیان تو است

 

کنز الکنوز

1. تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً.

1. لحظه ای (ساعتی) اندیشیدن، بهتر از هفتاد سال عبادت است

2. عَداوَةُ الْعاقِلِ خَيْرٌ مِنْ صَداقَةِ الْجاهِلِ.

2. دشمنی با انسان دانا، بهتر از دوستی با انسان نادان است

3. الْعِلْمُ في الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ في الْحَجَرِ.

3. (آموختن) دانش در کودکی، مانند (ایجاد) نقش در سنگ است

٤. خَيرُ الْأُمورِ أَوْسَطُها.

4. بهترین کار ها، میانه ترین آن ها است (میانه روی در کارها ، بهترین کار است)

٥. الْجَهْلُ مَوْتُ الْأحْياءِ.

5. نادانی، مرگ زندگان است



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس « قيمَةُ الْعِلْمِ»

فصل 1 : قیمة العلم و نور الکلام و کنز الکنوز

قواعد درس « قيمَةُ الْعِلْمِ» :

مذکّر و موّنث

اسم مذکر نشانه ای ندارد.جَبَل، صَفّ،....اسم مونث را با (ة،ـة) می شناسیم. شَجرة ، وَردة،  زینب ، بِنت ( ة ) ندارند ولی مونث اند.

بااسم اشاره به کسی یا چیزی اشاره می کنیم .

اسم اشاره به نزدیک

هذا ، هذه   ( این )

هذا قلمٌ

هذه نافذةٌ

اسم اشاره به دور

ذلِک  ، تِلک  ( آن )

ذلک  طالبٌ

تِلک  جمیلةٌ

 

 

 

 

نکته:

زبان عربی 28  حرف دارد چهار حرف ( گ چ پ ژ ) در زبان عربی نوشتاری فصیح وجود ندارد .

 

مثنّی یا تثنیه

بردو چیزیا بردو شخص دلالت می کند

به آخر کلمه مفرد ( انِ ، یْنِ ) اضافه می کنیم تا مثنی ساخته شود

اسم اشاره به مثنی : هذانِ ( مذکّر )  هاتانِ ( مونّث )

هذانِ کتابانِ: این دو دو کتاب است .( اینها کتاب هستند . )

هاتانِ بِنتانِ: این دو دو دختر است . (اینها دختر هستند . )

حرکات وعلامت ها درعربی : فتحه   ﹷ   کسره    ﹻ     ضمّه ﹷ    سکون  ﹿ  تنوین ﹲ  ﹴ   ﹰ

 

جمع

بربیش از دوشامل می شود بر 3 نوع است.

1.جمع مذکرسالم : با اضافه کردن ( ون  ، ین  ) به آخر کلمه مفرد ساخته می شود.

 معلم : معلمون  ( معلم ها )                    معلم :  معلمینَ

2.جمع مونث سالم : با اضافه کردن ( ات ) به آخر کلمه مفرد ساخته می شود

طالبة:طالبات (دانش آموزان دختر)

3.جمع مکسر: قاعده خاصی برای ساخت این جمع وجود ندارد . شکل مفرد کلمه در این جمع تغییر می کند

مسجد: مساجد             رجل : رجال

 

اسم های اشاره به جمع : هولاء           اولئک

هولاء معلمون

اینان معلم اند

اولئک معلمون

آنان معلم اند

هولاء شهداء

اینان شهیدند

هولاء معلمات

اینان معلمان اند

اولئک معلمات

آنان معلمان هستند

اولئک شهداء

اینان شهیدان اند

 





واژه نامه درس « قيمَةُ الْعِلْمِ» و معنی

فصل 1 : قیمة العلم و نور الکلام و کنز الکنوز

واژه نامه درس « قيمَةُ الْعِلْمِ» و معنی:

بخش اول:

عربی

معنی

بِنت

دختر:«بَنات»

قیمَة

ارزش قیمت

تِلکَ

آن «مونث»

کَ

مانندِ

کَالشجَرِ

مانند درخت

جَبَـل

کوه

کَبیر

بزرگ

جَميل

زيبا

ذالِـكَ

آن »مذکّر«

لَـوَحة

تابلو

رَجُـل

مرد «جمع: رجال«

اَلـمرأة (اِمراة)

زن

شَجَر

درخت »جمع: أشجار»

مُجالَسَة

همنشینی

صَفّ

کلاس »جمع: صُفوف«

ناجحٍ

موفّق، پیروز

صورة

عکس

نِسـيان

فراموشی

طالِب

دانش آموز، دانشجو »جمع: طُلاب»

وَلَد

پسر، فرزند«جمع:اَولاد»

فَريضَة

واجب دينی

هذا

اين «مذکّر«

فـي

در، داخل

هِذِه

اين»مؤنّث»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم:

عربی

معنی

أَمان

امنيت

خَشَب

چوب «جمع:اَخشاب«

خَير

بهتر، بهترین، خوبی

خیرٌمِن

بهتر است از

دَهـر

روزگار

ذَهَب

طلا

عَلی

بر، روی

عَلَیکَ

برتو ، به زیانِ تو

فَخر

افتخار

کُرسی

صندلی «جمع : کَراسی«

کَلام

سخن

لـِ

برای

لِهذَا الصَّفّ

این کلاس دارد

ـکَ

ـَت ، ـِ تو

لَکَ

برایت ، به سود تو

اَلمَرء

انسان ، مرد

نافِذَة

پنجره «جمع:نَوافِذ»

وَرد، وَردَة

گُل

ه ُ ، ه:

ـَ ش، ـِ او، ـِ آن

ذَهَبِهِ

طلایش

هاتانِ

اين دو، اينها

)اشاره به دو اسم مؤنث)

هذانِ

اين دو، اينها

)اشاره به دو اسم مذکّر(

هُما

ایشان، آن دو، آنان

«مثنّای مذکّر و مثنای مؤنث)

هوَ

او«مذکّر»

هيَ

او«مونث»

یَوم

روز«جمع:اَیّام»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم:

عربی

معنی

اَحياء

زندگان «مفرد: حَيّ»

اَوسَط

ميانه ترين

أَوسَطُها

آنان ،آن

جالِس

نشسته

حَجَر

سنگ«جمع:اَحجار»

حَدیقَة

باغ «جمع:حَدائِق»

سَبعین

هفتاد

سَنَـة

سال «جمع:سَنَوات»

صَداقة

دوستی

صِغَر

خُردسالی ، کوچکی

عَداوَة

دشمنی کردن

عِندَ

نزد،کنار

فائز

بَرَنده

فَلّاح

کشاورز

کَنز

گنج«جمع :کُنوز»

لاعِب

بازیکن

مِفتاح

کلید«جمع:مَفاتیح»

مَکتَبَة

کتابخانه

موت

مرگ

نَحنُ

ما

واقِف

ایستاده

ها

ـَ ش، ـِ او، ـِ آن

اَوسَطُها

میانه ترین انها

هؤُلاءِ

اينان، اینها، این

هُم

ايشان، آنان »جمع مذکّر«

هُنَّ

ايشان، آنان«جمع مؤنّث»

 





متون درس «جَواهِرُ الْکَلامِ» و معنی

فصل 2 : جواهر الکلام و کنوز الحکم و کنز النصیحة و الحکم النافعه و المواعظ العددیة

متون درس «جَواهِرُ الْکَلامِ» و معنی:

1. «هَلْ جَزاءُ الْحْسانِ إلَّا الْحْسانُ»      الرّحمن/60

1. ایا پاداش نیکی جز نیکی است؟

2. الْمؤمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ.     الإمام عليٌّ (ع)

2. مومن کم سخن می گوید و بسیار عمل می کند.

3. سُکوتُ اللِّسانِ سَلامةُ الْإنْسانِ.       الإمام عليٌّ (ع)

3. خاموشی زبان سلامی انسان است.

4. رُبَّ کَلامٍ جَوابُهُ السُّکوتُ.                الإمام عليٌّ (ع)

4. چه بسا سخنی که جواب ان خاموشی است

5. الْوَقْتُ مِنَ الذَّهَبِ.                        حِکمةٌ

5. وقت (زمان) طلاست

 

کُنوزُ الحِکَم

1. اَلنَّظافَةُ مِنَ الإيمانِ، و الإيمانِ و صاحِبُهُ فِی الجَنَّةِ.

1. پاکیزگی از ایمان است، و پاکیزگی و صاحبش در بهشت هستند.

2. الْوَحْدَةُ خَیْرٌ مِنْ جَلیسِ السُّوءِ.

2. تنهایی ، بهتر از همنشین بد است

3. إنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإيمانِ.

3. به راستی که خوش پیمانی ، از ایمان است

٤. الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ.

4. عجله از شیطان است (عجله کار شیطان است)

٥. رُبَّ کَلامٍ کَالْحُسامِ.

5. چه بسا سخنی که مانند شمشیر است

 

کَنزُ النَّصیحةِ

1. أفْضَلُ النّاسِ أنْفَعُهُم لِلنّاسِ.   رَسولُ اللهِ (ص)

1. بهترین مردم، سودمندترینشان برای مردم است.

2. الْخَيرُ کَثيرٌ وَ فاعِلُهُ قَليلٌ.  رَسولُ اللهِ (ص)

2. خوبی بسیار است و انجام دهنده ی آن (خوبی) کم است

3. الْإنسانُ عَبْدُ الْحْسانِ.  الَإمام علَي (ع)

3. انسان، بنده نیکی است

٤. بَلاءُ الْنسانِ في لِسانِهِ.  الَإمام علَي (ع)

4. آفت انسان در زبانش است

٥. سَلامَةُ الْعَيْشِ في الْمُداراةِ.  الَإمام علَي (ع)

5. سلامت زندگی در مدارا کردن است

 

الْحِکَمُ النّافِعَةُ

1. الْعْمالُ بِالنّيّاتِ.   رَسولُ اللهِ (ص)

1. کار به نیت ها بستگی دارد

2. عَلَيْكَ بِمُداراةِ النّاسِ.  رَسولُ اللهِ (ص)

2. بر تو (لازم) است که با مردم مدارا کنی

3. حُسْنُ الْخُلُقِ نِصْفُ الدّينِ.  رَسولُ اللهِ (ص)

3. خوش اخلاقی نیمی از دین است

٤. الْجَنَّةُ تَحْتَ أقْدامِ الُْمَّهاتِ.  رَسولُ اللهِ (ص)

4. بهشت زیر پای مادران است

٥. يَدُ اللّهِ مَعَ الْجَماعَةِ.  الإمام عَليٌّ (ع)

5. دست خدا با گروه است

 

 

المَواعِظُ العَدَئیَّةُ

1. النَّظَرُ في ثَلاثَةِ أَشْياءَ، عِبادَةٌ:

1. نگاه کردن در سه چیز عبادت است:

«النَّظَرُ في الْمُصْحَفِ» و «النَّظَرُ في وَجْهِ الْوالِدَينِ» و «النَّظَرُ في الْبَحْرِ».

«نگاه کردن به قرآن» و «نگاه کردن به چهره ی والدین» و «نگاه کردن به دریا»

2. أَربَعَةٌ قَليلُها کَثيرٌ: «الْفَقْرُ وَ الْوَجَعُ وَ الْعَداوَةُ وَ النّارُ.»

2. چهار چیز اندکش زیاد است: «فقر و درد و دشمنی و آتش»

3.خَمْسَةُ أشياءَ، حَسَنَةٌ في النّاسِ: «الْعِلْمُ وَ الْعَدْلُ وَ السَّخاوَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الْحَياءُ.»

3. پنج چیز در مردم نیکوست : «دانش و عدل (داد) و گشاده دستی و صبر و حیا (شرم)»



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس«جَواهِرُ الْکَلامِ »

فصل 2 : جواهر الکلام و کنوز الحکم و کنز النصیحة و الحکم النافعه و المواعظ العددیة

قواعد درس «جَواهِرُ الْکَلامِ»

کلمه پرسشی هل ، أ (آیا)

در جواب ( هَلْ ، أ ) از نعم ( بله) لا (نه) استفاده می کنیم .

هَل هذا معلمٌ؟       أ هِی فی المدرسةِ؟

نعم هذا معلمٌ .      نعم هِی فی المدرسة

ال هذا طالبٌ          ال هِی فی البیتِ .

 

کلمه پرسشی مَن (چه کسی ، کیست) ؟

برای سوال درباره انسان بکار می رود.

اگربپرسیم اوکیست ؟

 می گوییم:

منْ هُو؟   هُو طالبٌ.

منْ هِی ؟  هِی معلمة

 

کلمه پرسشی لِمَنْ (مال چه کسی ، مال چه کسانی) ؟

درباره مالکیت سوال می کند.

. در جواب لِمَنْ از لِـ استفاده می کنیم

لِمَنْ هذا القلمُ ؟ لِعَلی

 

کلمه پرسشی ما (چه چیزی، چیست) ؟

برای سوال درمورد غیر انسان بکار می رود.

ما بصورت ماذا ، ماهُو ، ماهِی ؟ نیز بکار می رود

ماذا فی الصُّورة ِ؟

ما هُو ؟

ما هو الموضوع؟

ما هِی ؟

ما هی الحقیقــة؟

(هُوَ  ،هِی) بعد از ما معنی نمی شود به شرطی که بعد از هُوَ ، هِی کلمه یا عبارتی بیاید.

کلمه پرسشی  أیْن (کجا،کجاست) ؟

کلمه أیْن برای پرسش در مورد مکان بکار می رود .

در جواب أیْن از:

فوق : بالا   عِند : نزد   علی: برروی   وراء : پشت سر

 تحت : پایین   حول :پیرامون    هُنا:این جا   علی الیسارِ:در چپ

 أمام : مقابل   بین : میان   هُناک :آنجا   علی الیمینِ:در راست

 جنب : کنار  فی: در توی   خلف :پشت سر    

 استفاده می کنیم.

 

برای اینکه بپرسیم اهل کجایی؟ از ( مِنْ أیْن ؟ ) استفاده می کنیم . و به دو شکل جواب می دهیم

 أنا مِنْ تبریز.

أنا تبریزیٌّ .

نکته:

اصطالح علیک بِالصّبرِ : به دو صورت (برتو الزم است ، تو باید صبر کنی .) معنی می شود

 

کلمه پرسشی کمْ (چند(

درجواب ک مْ عدد می آید.

کمْ کتاباً فِی الْمحفظةِ؟ أربعةُ کُتُبٍ.

کم معلمةً فِی المدرسة؟ ثَالاثُ معلماتٍ .

 

واحد

واحدة

إثنان

إثنتان

ثالث

ثلاثة

أربع

أربعة

خَمس

خَمسة

سِتّ

سِتّة

سَبع

سَبعة

ثمانی

ثمانیة

تِسع

تِسعة

عشْر

عشْرة

أحدعشر

إحدی عشرة

إثنا عشَر

إثنتا عشَرة





واژه نامه درس «جَواهِرُ الْکَلامِ » و معنی

فصل 2 : جواهر الکلام و کنوز الحکم و کنز النصیحة و الحکم النافعه و المواعظ العددیة

واژه نامه درس «جَواهِرُ الْکَلامِ » و معنی:

بخش اول:

عربی

فارسی

اِلّا

به جز

اَنتُما

شما (شما دو تن(

»مثنی مذکّر» و«مثنی مؤنث»

بائع

فروشنده

بُستان

باغ

بَعید

دور

جَزاء

پاداش

جُندیّ

سرباز

حَقیبَة

کیف،چمدان «جمع : حَقائِب»

رُبَّ

چه بسا

رُمان

انار

عَمود

ستون

عِنَب

انگور

غَرفَة

اتاق

فُندوق

هتل

قریب

نزدیک

قَریَة

روستا

قَلیل

کم

کَثیر

بسیار

لِسان

زبان

مَدینَة

شهر

هَل

آیا

هُنا

اینجا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم:

عربی

معنی

اُخـت

خواهر

سائِق

راننده

اَخ(اَخو)

برادر

اَرض

زمین

اِنَّ

قطعاً، به راستی که

اَنتَ

تو«مذکّر»

أنتُنَّ

شما«جمع مؤنّث»

جَليسُ السّوء

همنشنيِ بد

سوء

بدی، بد

جَوّال (اَلهاتفُ الجَوّالُ)

تلفن همراه

حُسام

شمشیر

سائق

راننده

سَماء

آسمان«جمع:سَماوات»

سَیّارَة

خودرو

سَیِّد

آقا

سَیِّدَة

خانم

صَدیق

دوست

ضَیف

مهمان «جمع:ضُیوف»

کاتِب

نویسنده

لُغَة

زبان

مَن

چه کسی، چه کسانی

لِمَن

مال چه کسی، ِمال چه کسانی

وَحدَة

تنهایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش سوم:

عربی

معنی

أَفضَل

برتر، برترین

إلی

به، به سوی، تا

أُمّ

مادر«جمع:اُمَّهات»

اَنفَعُ

سودمندترين

بَیت

خانه

حَولَ

اطراف

دَوَران

چرخیدن

رَخیصَة

ارزان

عَبد

بنده

عَیش

زندگی

غالیَظ

گران، ارزشمند

فاعِلُهُ

انجام دهنده اش

ما، ماذا

چه، چه چيز، چيست

مُداراة

مدارا کردن

مِنضَدَة

میز

ناس

مردم

نِساء

زنان

ـهُم

ـِشان، ـِ آنان «جمع مذکّر»

أنفَعُهُم

سودمندترينشان

ـی

ـَم ، ـِ من

یَسار

چپ

یَمین

راست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش چهارم:

عربی

معنی

اَقدام

پاها «مفرد:قَدَم»

اَمامَ

روبه رو

أینَ

کجا

مِن أَینَ

اهل کجا، از کج

باب

در«جمع:اَبواب»

بَقَرَة

گاو

تَحتَ

زیر

جَنبَ

کنار

خَلفَ

پشت

سِروال

شلوار

سَفینَة

کشتی

عَلَی الیَسارِ

سمت چپ

عَلَی الیَمینِ

سمت راست

عَلَيـك بِـ

بر تو باد!، بر تو الزم است.

فَوقَ

بالا، روی

قریبٌ مِن

نزدیک به

قَمیص

پیراهن

ـکُم

ـتان، ،ـِ شما «جمع مذکّر»

ـکُما

ـِتان ، ـِ شما «مثنی مذکر» و «مثنی مؤنّث»

قَمیص

پیراهن

ـکُما

ـِتان ، ـِ شما «جمع مذکر»

ـکُـنَّ

ـِتان، ـِ شما «جمع مؤنث»

مَعَ

با ، همراهِ

وَراءَ

پشت

هُناکَ

آنجا

یَد

دست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش پنجم:

عربی

معنی

إثنانِ

دو

أحَدَ عَشَرَ

یازده

أربعة

چهار

أُسبوع

هفته

اَلَّذی

کسی که، که

بَحر

دریا«جمع :بِحار»

تِسعَة

نُه

ثَمانیَة

هشت

جَواز(جَوازُ السَّفَر)

گذرنامه

خَلَقَ

آفرید

خَمسَة

پنج

سَبعَة

هفت

سِتَّة

شش

سِتَّةٌ وَ عِشروننَ

بیست و شش

شَهر

ماه«جمع:شُهور»

عَشَرَة

دَه

کَم

چند، چقدر

مُصحِف

قرآن

نار

آتش

نَظَر

نگاه

وَجَع

درد

وَجه

چهره





متون درس« حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»و معنی

فصل 3 : حوار بین ولدین

متون درس« حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»و معنی:

حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ

گفت و گوی بین دو پسر

سَمیر : السَّلامُ عَلَيْکَ.                            حميد : وَ عَلَیکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سمیر: سلام بر تو                                  حمید: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

صَباحَ الخَيرِ.                                         صَباحَ النّورِ.

صبح بخیر                                            صبح بخیر

کَيفَ حالُكَ؟                                         أنا بِخَيرٍ وَ کَيفَ أنتَ؟

حالت چطور است؟                                من خوبم تو چطوری؟

أنا بِخَيرٍ؛ مِنْ أیْنَ أنتَ؟                            أنا مِنْ إیران و مِنْ أیْنَ أنتَ؟

من خوبم. تو اهل کجایی؟                      من ابرانیم (من اهل ابرانم) و تو اهل کجایی؟

أنا مِن الْعِراق؛ هَلْ أنتَ مِنْ مشهد؟          لا؛ أنا مِن مازندران في شَمالِ إیران.

من اهل عراقم. آیا تو اهل مشهدی         نه. من اهل مازندران در شمال ایرانم

و أنا مِنَ الْبَصرة في جَنوبِ الْعِراق.           مَا اسْمُكَ؟

و من اهل بصره در جنوب عراق هستم    اسمت چیست (اسم تو چیست) ؟

اِسْمي سميرٌ و مَا اسْمُكَ؟                        اِسمي حميدٌ.

اسم من سمیر است و اسم تو چیست؟    اسم من حمید است

أیْنَ أُسرَتُكَ؟                                        هُمْ جالِسونَ هُناكَ.

                                                         ذٰلِكَ أبي وَ تِلْكَ أُمّي.

                                                         ذٰلِكَ جَدّي و تِلْكَ جَدَّتي.

خانواده ات کجا هستند؟                       آنها آنجا نشسته اند

                                                          آن پدرم و ان مادرم است

                                                         آن پدر بزرگم و آن مادربزرگم است

أینَ فُندُقُکُم؟                                       في نِهایةِ هٰذَا الشّارِعِ.

هتلتان کجاست؟                                  در انتهای این خیابان

کَم یَوماً أنتم في کربلاء؟                        ثلَاثَةُ أیّامٍ.

هتلتان کجاست؟                                 در انتهای این خیابان

مَنْ هٰذَا الْوَلَدُ؟                                      هوَ أخي.

این پسر کیست؟                                 او برادرم است

مَا اسْمُهُ؟                                            اِسْمُهُ جعفرٌ.

اسمش چیست؟ (اسم او چیست) ؟       اسمش جعفر است. (اسم او جعفر است)

في أمانِ اللّهِ                                        إلَی اللِّقاءِ. مَعَ السَّلامَةِ.

خداحافظ                                             به امید دیدار ، به سلامت



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس« حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»

فصل 3 : حوار بین ولدین

قواعد درس« حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»:

ضمیر

1.در ابتدای جمله می آید و برای پرسش از حالت و چگونگی انجام یک کار به کار می رود.

أنا بِخَیرٍ.

وَصلتُ بسرعَةٍ.

2.کلمه ای است که به جای اسم قرار می گیرد و از تکرار اسم جلوگیری میکند.

از آنجا که در زبان عربی ضمیرها از نظر جنسیت به دو حالت مذکّر و مؤنّث و از نظر تعداد به سه حالت مفرد و مثنی و جمع تقسیم شده اند ، به همین خاطر تعداد ضمایر در عربی 14 تا است. که به دو دسته کلّی :

1) مُنفصل (جدا

2) مَتّصل (پیوسته یا وصل) تقسیم میشوند.

که در جدول صرف فعل ماضی با آنها آشنا می شوید.

- ضمیرهای متکلم یا اول شخص ها عبارت اند از:

 

أَنا

من

متکلم وحده (مفرد و مونث)

 

 

 

نحنُ

ما

متکلم مع الغیر (مفرد و مؤنث)

 

 

ضمیر های مخاطب یا دوم شخص ها عبارت اند از :

تمامی اسم ها که از لحاظ عدد و جنس با این ضمیرها یکسان باشند، می توانند به جای این ضمیرها به کار روند ؛ با این شرط که ابتدای آن اسم ها حروف ( أیُها یا أیَّتُها ) به معنای (ای) بیاید.مانند :

+ أیُها الطالبُ ؟ 

(أنتَ چون یک نفر مذکر است )

+ أیّتُها الطالبةُ ؟ 

(أنتِ چون ،یک نفر مؤنث)

+ أیُها الطالبانِ؟

(أنتما چون دو نفر مذکر)

+ أیَّتُهاالطالبَتانِ؟ 

(أنتُما چون دو نفر مؤنث)

+ أیُها ،الطُّالب ؟ 

(أنتُم چون چندنفر مذکر)

+ أیَّتُها الطالبات؟

(أنتُنَّ چون چند نفر مؤنث )

ضمیرهای غایب یا سوم شخص ها عبارت اند از:

هُوَ

او

مفرد مذکر

هی

او

مفرد مؤنث

هُم

آنها

جمع مذکر

هُنَّ

آنها

جمع مونث

هُما

آنها

مثنی مذکر

هُما

آنها

مثنی مؤنث

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمامی اسم ها که از لحاظ عدد و جنس با این ضمیرها یکسان باشند، می توانند به جای این ضمیرها به کار روند.پس فعل این اسم ها مانند همان

ضمیر ها می آیند مانند:

+ الطالبُ :

(هُوَ چون یک نفر مذکر)

+ الطالبةُ :

(هیَ چون یک نفر مؤنث)

+ الطالبانِ:

(هُما چون دو نفر مذکر)

+ الطالبَتانِ:

(هُما چون دو نفر مؤنث)

+ الطُّالب:

(هُم چون چند نفر مذکر)

+ الطالبات :

(هُنَّ چون چند نفر مؤنث)





واژه نامه درس «حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»و معنی

فصل 3 : حوار بین ولدین

واژه نامه درس« حِوارٌ بَيْنَ وَلَدَيْنِ»و معنی:

عربی

معنی

أَب(أَبو)

پدر

أحَد

یکی از، کسی

أُسرة

خانواده

اَلتی

که، کسی که

إلَی اللّقاء

به امید دیدار

أنا بِخَیرٍ

خوبم

أَهلا وَ سَهلاً

خوش آمدید

أَیّ

کدام ، چه

جَدّ

پدربزرگ

جَدّة

مادربزرگ

حِوار

گفت و گو

شارِع

خیابان

صباح الخیر، صباح  النّور

صبح بخیر

فی أَمان اللهِ

خداحافظ

کَیفَ

چطور

مَعَ السَّلامةِ

به سلامت

ـنا

ـمان ، ـِ ما

فُندقُـنا

هتلِمان ، هتل ما

نِهایَة

پایان

ـهُما

ـِشان ، ـِ آنها ، ـِ آن دو

وَجهِهِما

صورتشان





متون درس «في السّوقِ» و معنی

فصل 4 : فی السوق

متون درس «في السّوقِ» و معنی:

في السّوقِ

در بازار

أیْنَ ذَهَبْتِ یا أُمَّ حَميدٍ؟                                           ذَهَبْتُ إلَی سوقِ النَّجَفِ.

ای مادر حمید کجا رفتی؟                                         به بازار نجف رفتم.

هَلِ اشْتَرَيْتِ شَيئاً؟                                                 نَعَمْ؛ اِشْتَرَيْتُ مَلابِسَ نِسائيَّةً.

ایا چیزی خریدی؟                                                   بله؛ این لباس های زنانه را خریدم.

أَ ذَهَبْتِ وَحْدَكِ؟                                                    لا؛ ذَهَبْتُ مَعَ صَديقاتي

. آیا تو به تنهایی رفتی؟                                            نه، با دوستانم رفتم.

کَيفَ کانَتْ قیمَةُ الْمَلابِسِ؛ رَخيصَةً أَمْ غاليَةً؟             مِثلَ إیران؛ لا فَرقَ؛ لٰکِنِ اشْتَرَيْتُ.

قیمت لباس ها چطور بود؟ ارزان بود یا گران؟           مانند ایران. فرقی نیست. ولی خریدم

فَلِماذَا اشْتَرَیْتِ؟                                                     اِشْتَرَيْتُ لِلْهَديَّةِ.

پس چرا خریدی؟                                                   برای هدیه خریدم.

ماذَا اشْتَرَیْتِ؟                                                         فُسْتاناً وَ عَباءَةً.

چه چیزی خریدی؟                                                   پیراهن زنانه و چادر

مَبْوكٌ؛ مَلابِسُ جَمیلةٌ! في أمانِ اللّهِ.                         شُکْراً جَزيلاً؛ مَعَ السَّلامَةِ.

مبارک باشد. لباس های زیبایی است ! خدا حافظ       بسیار سپاسگذارم. به سلامت

أیْنَ ذَهَبْتَ یا أَبا حميدٍ؟                                            ذَهَبْتُ إلَی سوقِ النَّجفِ.

 ای پدر حمید کجا رفتی؟                                           به بازار نجف رفتم.

هَلِ اشْتَرَيتَ شَيْئاً؟                                                  نَعَمْ؛ اِشْتَرَيْتُ مَلابِسَ رِجاليَّةً

. ایا چیزی خریدی؟                                                   بله؛  لباس های مردانه خریدم.

أَ ذَهَبْتَ وَحْدَكَ؟                                                       لا؛ ذَهَبْتُ مَعَ أَصْدِقائي.

آیا تو به تنهایی رفتی؟                                                نه، با دوستانم رفتم.

کَيْفَ کانَتْ قیمَةُ الْمَلابِسِ؛ رَخيصَةً أَمْ غاليَةً؟                مِثلَ إیران؛ لا فَرقَ؛ لٰکِنِ اشْتَرَيْتُ.

قیمت لباس ها چطور بود؟ ارزان بود یا گران؟              مانند ایران. فرقی نیست. ولی خریدم

فَلِماذَا اشتَرَیْتَ؟                                                        اِشْتَرَیْتُ لِلْهَديَّةِ

. پس چرا خریدی؟                                                    برای هدیه خریدم.

ماذَا اشْتَرَیْتَ؟                                                          قَميصاً و سِروالاً.

 چه چیزی خریدی؟                                                  پیراهن و شلوار

مَبْوكٌ؛ مَلابِسُ جَمیلةٌ! في أمانِ اللّه.                         شُکْراً جَزيلاً؛ مَعَ السَّلامَةِ

 مبارک باشد. لباس های زیبایی است ! خدا حافظ       بسیار سپاسگذارم. به سلامت

 

حِواراتٌ في مَسيرَةِ الْاَربَعينَ الْحُسَينيِّ عِندَ الشُّرطيِّ

گفتگوهایی در مورد پیاده روی اربعین حسینی با پلیس

اَلشُّرطيُّ:             - أَينَ جَوازُكَ؟

پلیس:                - پاسپورتت کجاست؟

اَلزّائِر:                 - هٰذا جَوازي.

مهمان:               - این پاسپورت من است.

اَلشُّرطيُّ:            - هَل عِندَكَ تَأشيرَةٌ؟

پلیس:               - ویزا دارید؟

اَلزّائِر:                - نَعَم، عِندي.

مهمان:              - بله ، دارم.

اَلشُّرطيُّ:            - کَم يَوماً بَقيتَ هُنا فِي الْکاظِميَّة؟

پلیس:               - چند روز اینجا در کاظیمیه اقامت داشتی؟

اَلزّائِر:                - يَوماً واحِداً.

مهمان:              - یک روز.

اَلشُّرطيُّ:            - کَم عَدَدُکُم؟

پلیس:              - چند نفر هستید؟

اَلزّائِر:               - نَحنُ اثْناعَشَرَ زائِراً.

بازدید کننده:    - ما دوازده بازدید کننده هستیم.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس « في السّوقِ» و معنی

فصل 4 : فی السوق

قواعد درس « في السّوقِ» و معنی:

فعل :

فعل کلمه ای است که بر انجام کار یا روی دادن حالتی در زمان معیّن توسط شخصی دلالت میکند. فعلها از نظر زمان به سه حالت تقسیم می شوند:

-1 ماضی (گذشته)

-2 مضارع (حال)

-3 مستقبل (آینده)

که در پایه هفتم از درس پنجم تا پایان درس نهم با فعل ماضی آشنا خواهید شد.

قابل ذکر است دانستن ساختار فعل به عنوان کلمه ای مهم ، اهمیّت فراوانی دارد و یادگیری های آینده شما به تسلّط شما در افعال عربی بستگی

دارد. بنابراین در فراگیری و تسلّط بر ساختار فعل های عربی دقّت و کوشش لازم را داشته باشید.

فعل ماضی:

فعلی است که بر زمان گذشته دلالت کند و انجام آن پایان پذیرفته باشد ، که در زبان عربی 14 حالت شخص متفاوت دارد که هر کدام از نظر جنس

(مذکر و مؤنث بودن) و تعداد (مفرد ، مثنی ، جمع) با هم متفاوت هستند.

نکات مهم برای یادگیری ساخت فعل ماضی

ساخت فعل ماضی :

ریشه ی فعل + علامت مخصوص فعل یا همان شناسه ی فعل


 فعل اول شخص مفرد (مُتِکلِّم وَحدِه) 

فعلی که انجام کار را به خود گوینده نسبت می دهد. این فعل برای مذکر و مؤنث یکسان است و علامت فعل (تُ) می باشد که به آخر ریشه ی

فعل اضافه می شود

أنا فَعَلتُ : من انجام دادم.


 فعل دوم شخص مفرد (مُخاطَب) 

فعلی که برای صحبت با یک شخص حاضر و نسبت دادن کاری یا حالتی به او به کار می رود. علامت مخصوص این فعل برای مفرد مذکر (تَ) و برای

مفرد مؤنث (تِ) می باشد که به آخرریشه ی فعل اضافه می شود.

در این فعل باید دقت کنیم که علامت فعل با حرف آخر ضمیرشان یکسان است.

أنتَ فعَلتَ :

(تو انجام دادی مذکر)

أنتِ فَعَلتِ :

(تو انجام دادی مؤنث)

حرف مشترک آخر ضمیر و فعل (تَ) و (تِ) می باشد.





واژه نامه درس «في السّوقِ» و معنی

فصل 4 : فی السوق

واژه نامه درس «في السّوقِ» و معنی:

عربی

فارسی

أَخَـذَ

گرفت، برداشت

اِشتَـری

خريد

اِشتَرَیتُ:خریدم

اِشتَرَیتَ:خريدی«مذکّر«

اِشتَرَیتِ: خریدی«مؤنث»

أَکَلَ

خورد

أَکَلتِ: خوردی«مؤنث»

أَکَلتُ:خوردم

أَلف

هزار

أَم

یا

بَقِیَ

ماند

بَقیتَ

ماندی

تَأشیرَة

ویزا

تُفّاح،تُفّاحة

سیب

ذَکَرَ

یاد کرد

ذَهَبَ

رفت

رِسالة

نامه

رَفَعَ

بالابرد ، برداشت

سوق

بازار

شُرطی

پلیس

شُکراً جَزیلاً

بسیار متشکرم

عَباءَة

چادر

عَلَم

پرچم

عِندَکَ

داری، نزد تو

غَسَلَ

شُست

فُستان

پیراهن زنانه

قَرَأَ

خواند

کانَ، کانَت

بود

کَتَبَ

نوشت

لا فَرقَ

هیچ فرقی نیست

لِماذا

چرا، برای چه

مَسیرَة

راهپیمایی

مَلابَس

لباس ها

وَحدَکَ

تو به تنهایی «مذکر»

وَحدَکِ

تو به تنهایی «مؤنث»





متون درس «الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی

فصل 5 : الجملات الذهبیة

متون درس« الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی:

الْجُمَلاتُ الذَّهَبيَّةُ

جمله های طلایی

لَعِبَ ياسِرٌ مَعَ أصْدِقائِهِ في الْمَدرَسَةِ.

یاسر همراه دوستانش در مدرسه بازی کرد.

رَجَعَ ياسِرٌ إلَی الْبَيْتِ بَعْدَ الظُّهرِ.

یاسر بعد از ظهر به خانه بازگشت.

هوَ طَرَقَ بابَ الْمَنْزِلِ.

او در خانه را کوبید.

سَمِعَتْ أُمُّهُ صَوْتَ الْبابِ ثُمَّ ذَهَبَتْ وَ فَتَحَت الْبابَ وَ سَأَلَتْهُ:

مادرش صدای در را شنید. سپس رفت و در را باز کرد و از او پرسید:

الْأُمُّ : کَیفَ حالُكَ؟

مادر: حالت چطور است؟

الْوَلَدُ : أنَا بِخَیرٍ.

پسر: من خوبم.

الْأُمُّ : ما هيَ واجِباتُکَ؟

مادر: تکالیفت چیست؟

ياسِرٌ : حِفْظُ هٰذِهِ الْجُمَلاتِ الذَّهَبيَّةِ.

یاسر:حفظ کردن این جمله های طلایی.

«إذا مَلَک الأراذِلُ؛ هلَکَ الفاضِلُ.».

«هنگامی که فرومایگان فرمانروا شوند، شایستگان هلاک شوند.»

«مَن زرَعَ الْعدُوْان؛ حَصَدَ الخُسرانَ.»، «اَلتَّجرِبَةُ فَوقُ العِلمِ.»

«هر کسی دشمنی بکارد؛ زیان درو میکند»، «تجربه بالاتر از علم است»

«خَيرُ الناسِ، أنْفَعُهمُ للِناّسِ»

«بهترینِ مردم، سودمندترینشان برای مردم است.»

«المُسلِمُ، مَن سَلِم الناس مِن لِسانِه وَ يَدِهِ»، «لِسان المُقَصِّرِ، قَصيرٌ.»

«مسلمان، کسی است که مردم از زبان و دستش سالم بمانند»، «زبان انسان خطاکار کوتاه است»

 

حِواراتٌ في مَسيرَةِ الأَربَعينَ الْحُسَينيِّ طَريقُ کَربَلاء

گفتگوها در پیاده روی اربعین حسینی راه کربلا

اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ :            - أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم.

بازدید کننده عراقی:      - خوش آمدید.

اَلزّائِرُ الْيرانيُّ :              - شُکراً جَزيلاً. ساعَدَکُمُ اللّهُ!

بازدید کننده ایرانی:      - بسیار متشکرم. خدا شما را کمک کند!

                                  -أَيُّ طَريقٍ أَقرَبُ إلیٰ کَربَلاء؟

                                  -کدام راه به کربلا نزدیکتر است؟

اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ :             - ذٰلِكَ الطَّريقُ أَقرَبُ.

بازدید کننده عراقی:      - آن جاده نزدیکتر است.

اَلزّائِرُ الْيرانيُّ :               - هَل يوجَدُ موَکبٌِ ١ قَريبٌ مِن هُنا؟

بازدید کننده ایرانی:       - آیا موکب 1 در همین نزدیکی وجود دارد؟

اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ :              - نَعَم، يوجَدُ. هُناكَ مَوکِبٌ.

بازدید کننده عراقی:       - بله ، وجود دارد. پیاده روی وجود دارد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس «الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی

فصل 5 : الجملات الذهبیة

 

قواعد درس« الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی:

فعل ماضی

فعل سوم شخص مفرد(غائب)

فعلی که درباره انها صحبت می کنیم و در واقع آنها حاضر یا شنونده نیستند و نکته قابل توجه این است که مفرد مذکر این فعل علامت مخصوص ندارد و اخر فعل حرکت (ــَــ) می گیرد ولی علامت مفرد مؤنث آن(ت) ساکن می باشد که به آخر ریشه ی فعل اضافه میشود.

هُوَ فَعَلَ:

(او انجام داد مذکر)

هیَ فَعَلَت:

(او انجام داد مؤنث)





واژه نامه درس «الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی

فصل 5 : الجملات الذهبیة

واژه نامه درس «الجملاتُ الذهَبیَّةُ » و معنی:

فارسی

عربی

هرگاه ، اگر

إِذا

فرومایگان، پست ترین ها

أَراذِل

شایستگان، برترین ها

أَفاضِل

نزدیک ترین

أَقرَب

دنبالِ.. گشت

بَحَثَ عَن

سپس

ثُمَّ

درو کرد

حَصَدَ

زیان

خُسران

برگشت

رَجَعَ

خسته نباشید ، خداقوّت

ساعَدَکُمُ اللهُ

سالم ماند

سَلِمَ

بالا رفت

صَعِدَ

کوبید

طَرَقَ

دشمنی

عُدوان

باز کرد

فَتَحَ

بازکرد(مؤنث)

فَتَحَت

نزدیک شئ به

قَرُبَ مِن

کوتاه

قَصیر

بازی کرد

لَعِبَ

مسلمان

مُسلِم

فرمانروا شد

مَلَکَ

هرکس (شرطی) کسی که

مَن

تکلیف

واجِب

پیدا کرد

وَجَدَ

رسید

وَصَلَ

هلاک شد

هَلَکَ

وجود دارد ، هست

یوجَدُ





متون درس «فی الحدود» و معنی:

فصل 6 : فی الحدود

متون درس «فی الحدود» و معنی:

فِي الْحُدودِ لِلْحُضورِ في مَسيرَةِ الْاَربَعينَ الْحُسَينيّ

در مرزها برای شرکت در پیاده روی اربعین حسینی

الَجَدَّةُ:                                                                 مُحسِن:

مادر بزرگ:                                                           محسن:

أَلو. اَلسَّلامُ عَلَيكَ یا عَزيزي.                                    عَلَيْكِ السَّلامُ. مَنْ أَنتِ؟

الو. سلام بر تو عزیزم.                                          سلام بر شما(تو). شما(تو) چه کسی هستید(هستی)؟

کَيْفَ ما عَرَفْتَ جَدَّتَكَ؟!                                       عَفْوا ؛ ما عَرَفْتُ صَوتَكِ. کَيفَ حالُكِ؟

چگونه مادربزرگت را نشناختی؟                            ببخشید؛ صدایت را نشناختم. حالت چطور است؟

أَنَا بِخَيرٍ وَ کَيْفَ حالُکُم؟                                          کُلُّنا بِخَيْرٍ.

من خوبم و شما چطور هستید؟                           همگی ما خوب هستیم.

أَیْنَ أَنتُمُ الْآنَ؟                                                      وَصَلْنا إلیٰ مَدینةِ مِهْران فِي الْحُدودِ.

شما الآن کجا هستید؟                                         به شهر مهران در مرز رسیدیم.

أَیْنَ الْوالِدُ وَ الْوالِدَةُ؟                                             هُما جالِسانِ عَلَی الْکُرْسيِّ.

پدر و مادرت کجاست؟                                      آن دو بر روی صندلی نشسته اند.

هَلْ هُما بِخَيْرٍ؟                                                    نَعَمْ؛ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ.

آیا آن دو خوب هستند؟                                     بله؛ الحمدلله.

کَیفَ الْجَوُّ هُناكَ؟                                                اَلْجَوُّ باردٌ قلیلاً.

هوا آنجا چگونه است؟                                      هوا اندکی سرد است.

ماذا لبَسْتَ یا عَزیزي؟                                         

چه پیوشیدی عزیزم؟

ماذا لَبِسَ أَبوكَ و لَبِسَتْ أُمُّكَ؟                             لبِسْنا مَلابِسَ مُناسِبَةً.

پدر و مادرت چه پوشیده اند؟                           لباس های مناسبی پوشیده ایم.

حَفِظَکُمُ اللّٰهُ! مَعَ السَّلامَةِ.                                   شُکْراً جَزيلاً. إلَی اللِّقاءِ.

خداوند شما را حفظ کند! به سلامتی.                خیلی ممنونم. به امید دیدار.

 

اَلْقُرآنیّات

1. مَن أَوَّلُ نَبيٍّ عَمِلَ في مَركَزِ الْحُكومَةِ؟

1. اولین پیامبری که در مرکز حکومت کار کرد چه کسی بود؟

سَيِّدُنا يوسُفُ .

- سرور ما یوسف.

2.  ما هيَ السّورَةُ الَّتي بِاسْمِ فاكِهَةٍ؟

2. سوره ای به نام میوه چیست؟

- سورَةُ «التّين».

- سوره تین.

3. لَقَبُ أَيِّ نَبيٍّ «ذَبيحُ اللّٰهِ»؟

3. لقب کدام پیامبر "ذبیح الله" است؟

- نَبيُّ اللّٰهِ إسماعيلُ (ع)

- پیامبر خدا اسماعیل علیه السلام



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس «فی الحدود»

فصل 6 : فی الحدود

قواعد درس «فی الحدود»:

فعل ماضی

اوّل شخص جمع

این فعلی است که گویینده کان (دو یا چند گوینده) با آن انجام دادن کاری را به خودشان نسبت می دهند.

مانند:

مارفتیم = نَحنُ ذَهَبنا

این حالت از فعل در عربی نامش «متکلم مَعَ الغیر» است.

متکلم: گوینده   ،  مَعَ: با  ،  الغَیر: دیگری

گوینده بیش از یکی است(دو یا چند گوینده)

این حالت فعل برای (مثنی و جمع) و (مذکر و مؤنث) یکسان بکار می رود.

میدانید که هر فعل در فارسی و عربی دارای شناسه است که این شناسه نوع حالت فعل ، مثلاً (اول شخص و یا دوم شخص بودن و یا...)بودن را به ما نشان میدهد

شناسه اوّل شخص جمع در فارسی (یم )است و در فعل عربی (نا) است که به آخر ریشه فعل {سه حرف اصلی} آن اضافه می شود.

فعل ماضی منفی

اگر به ابتدای هر فعل ماض (ما) اضافه کنیم ، معنی فعل منفی میشود؛

مانند:

ما ذَهَبَ : نرفت

ما سَمِعنا : نشنیدیم

ما دَخَلوا : وارد نشدند

ما کتَبتَ : ننوشتی

ما غَسَلتُ : ننشستم





واژه نامه درس «فی الحدود» و معنی:

فصل 6 : فی الحدود

واژه نامه درس «فی الحدود» و معنی:

عربی

معنی

آلِهَة

خدایان «مفرد : إله»

بارِد

سرد

تین

انجیر

جَلَسَ

نشست

جَلَسنا

نشستیم

جَوّ

هوا

حُدود

مرزها

حَزِن

غمگین شد

حَفِظَ

حفظ کرد

حَفِظَکُمُ اللهُ

خدا شما را حفظ کند

شَعَرَ بـِـ

احساسِ ... کرد

صَنَعَ

ساخت

ضَرَبَ

زد

ضَرَبنا

زدیم

عَبَرَ

عبور کرد

عَرَفَ

شناخت ، دانست

عَمِل

کار کرد

عَفواً

ببخشید

فاکِهَة

میوه

فَواکِه

میوه ها

فَرِحَ

خوشحال شد

قالَ

گفت

قَطَعَ

بُرید

لَبِسَ

پوشید

نَسَی

فراموش کرد

نَصَرَ

یاری کرد

والِد

پدر

والِدة

مادر

وَقَعَ

افتاد

وَقَفَ

ایستاد





متون درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ» و معنی

فصل 7 : الأسرة الناجحة

متون درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ» و معنی:

الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ

خانواده موفق

السَّيِّدُ زارِعيّ فَلّاحٌ و زَوْجَتُهُ فَلّاحةٌ. هُما ساکِنانِ مَعَ أولادِهِما في قَريَةٍ. عارِفٌ أکبَرُ مِنَ الْأخَوَيْنِ وَ سُميَّةُ أکْبَرُ مِنَ الْأُخْتَيْنِ. هُمْ أُسْرَةٌ ناجِحَةٌ. بَيتُهُمْ نَظيفٌ وَ بُسْتانُهُم مَمْلوءٌ بِأشْجارِ الْبُرتُقالِ وَ الْعِنَبِ وَ الرُّمّانِ وَ التُّفّاحِ.

آقای زارعی کشاورز است و همسرش کشاورز است. آن ها با فرزندانشان در روستا زندگی می کنند. عارف بزرگ تر از دو برادرش است و سمیه بزرگ تر از دو خواهرش است. آن ها خانواده موفقی هستند. خانه شان تمییز است و باغشان پر از درخت های پرتقال و انگور و انار و سیب است.

 

حِوارٌ بَيْنَ الْوالِدِ وَ الْأَوْلادِ

گفتگوی بین پدر و پسران

الْوالِد : أیْنَ ذَهَبْتَ يا عارِفُ؟                          عارف:  إلَی بَيْتِ الْجَدِّ وَ الْجَدَّةِ مَعَ صادِقٍ وَ حامِدٍ.

پدر: ای عارف کجایی؟                                       عارف: به خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ با صادق و حامد.

الْوالِد : کَیْفَ رَجَعْتُما يا صادِقُ وَ يا حامِدُ؟         الْأخَوانِ : بِالسَّيّارَةِ.

پدر: ای صادق و ای حامد چطور برگشتید؟        دو برادر: با خودرو.

الْوالِد : لِماذا ذَهَبْتُمْ أيُّها الْوْلادُ؟                      الْأخْوَة : لِمُساعَدَةِ جَدِّنا.

پدر: ای پسران چرا رفتید؟                                برادران: برای کمک به پدربزرگمان

 

حِوارٌ بَيْنَ الْوالِدَةِ وَ الْبَناتِ

گفتگوی بین مادر و دختران

الْوالِدَة : أیْنَ ذَهَبْتِ يا سُمَيَّةُ؟                                   سُمَيّة : إلَی بَيْتِ الْجَدِّ وَ الْجَدَّةِ مَعَ شَيْماءَ وَ نَرْجِسَ.

مادر: ای سمیه کجا رفتی؟                                            سمیه: به خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ با شیما و نرگس.

الْوالِدَة : کَیْفَ رَجَعْتُما يا شَيْماءُ وَ يا نَرْجِسُ؟                الْأُخْتانِ : بِالسَّيّارَةِ.

پدر: ای شیما و ای نرگس چگونه برگشتید؟                   دو خواهر: با خودرو.

الْوالِدَة : لِماذا ذَهَبْتُنَّ أيَّتُها الْبَناتُ؟                            الْخَوات : لِمُساعَدَةِ جَدَّتِنا.

پدر: ای دختران چرا رفتید؟                                         خواهران: برای کمک به مادربزرگمان



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



قواعد درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ»:

فصل 7 : الأسرة الناجحة

قواعد درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ»:

فعل ماضی

فعل دوم شخص جمع(مخاطب)

فعلی است که در ان افرادی مورد خطاب بوده  و ما با آنها صحبت می کنیم و در واقع این افراد شنونده هستند، که شامل چهار فعل است:

دوفعل برای جمع که از لحاظ جنس(مذکر و مؤنث) باهم متفاوت هستند و علامت مخصوص فعل برای جمع (تُم) و برای جمع مؤنث (تُنَّ)

دو فعل برای مثنی که از لحاظ جنس (مذکر و مؤنث) باهم یکسان هستند و علامت مثنای مذکر و مؤنث (تُما) است که به اخر ریشه ی فعل اضافه می شود.

أنتم فَعَلتُم:

شما انجام دادید(جمع مذکر)

أنتّ فَعلتُنَّ:

شما انجام دادید(جمع مؤنث)

انتُما فَعَلتُما:

شما انجام دادید (مثنای مذکر و مؤنث)

نکته :

در این فعل ها نیز علامت مخصوص فعل با آخر ضمیرشان یکسان است.





واژه نامه درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ» ومعنی:

فصل 7 : الأسرة الناجحة

واژه نامه درس « الْأُسْرَةُ النّاجِحَةُ» :

عربی

معنی

أَکبَر

بزرگ تر

أَیّتُها

ای«برای مؤنث»

أَیُّها

ای«برای مذکر»

بـِـ

به وسیله ، با

بَدَأَبـِ

شروع کرد به

جَمَعَ

جمع کرد

جَمَعتُما

جمع کردید «مثنّی»

حارَ

گرم

بارِد

سرد

زَوجَة

همسر

سَمَحَ لـِ

اجازه داد به

لِأَنَّ

زیرا ، برای اینکه

مُساعَدَة

کمک

مَملو بـِ

پُر از





واژه نامه درس « زينَةُ الْباطِنِ» و معنی

فصل 8 : زینة الباطن

واژه نامه درس « زينَةُ الْباطِنِ» و معنی:

عربی

معنی

اِبتسام

لبخند

بَل

بلکه

جاء

آمد

جاؤوا

آمدند

جِدّاً

بسیار

حَزین

غمگین

خافَ

ترسید

خائِف

ترسیده ، ترسان

ذاهِب

رفته

سَمَک

ماهی «جمع: أَسماک»

سَمَکَة

ماهی

سَمَکَة حَجَریَةٌ

سنگ ماهی

شَبَکَة

تور

شَبَکَةٌ کبیرةٌ

توری بزرگ

عَلِمَ

دانست

عَلِمَ أَنَّ

دانست که

فـَـ

پس

قَبیح

زشت

قَذَفَ

انداخت

قَذَفوها

اورا انداختند

لکِنَّ

ولی

ماء

آب«جمع:میاه»

نَظَر

نگاه کرد

نَظَرنَ

نگاه کردند

وَحید

تنها

هَرَبَ

فرار کرد



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



متون درس «زينَةُ الْباطِنِ» و معنی

فصل 8 : زینة الباطن

متون درس «زينَةُ الْباطِنِ» و معنی:

زينَةُ الْباطِنِ

زینت باطن (گوهر درون)

کانَتْ في بَحْرٍ کَبيرٍ سَمَکةٌ قَبيحَةٌ اسْمُها «السَّمَکَةُ الْحَجَریَّةُ» وَ الْسْماكُ خائِفاتٌ مِنْها.

در دریای بزرگ ماهی زشتی بود که اسمش سنگ ماهی بود و ماهی ها از او میترسیدند.

هيَذَهَبَتْ إلی سَمَکَتَینِ؛ السَّمَکَتَانِ خافَتا وَ هَرَبَتا. هيَ کانَتْ وَحيدةً دائِماً. في يَومٍ مِنَ الْأَيامِ، خَمْسَةٌ مِنَ الصَّيّادينَ جاؤوا.

او به سمت ماهی ها رفت. ماهی ها ترسیدند و فرار کردند. او همیشه تنها بود. ئر روزی از روز ها، پنج ماهیگیر آمدند.

فَقَذَفوا شَبَکَةً کَبيرَةً فِي الْبَحْر.الْسْماكُ وَقَعْنَ فِي الشَّبَکَةِ. ما جاءَ أحَدٌ لِلْمُساعَدَةِ. السَّمَکَةُ الْحَجَريَّةُ سَمِعَتْ أَصْواتَ الْسْماك.

و تور بزرگی را در دریا انداختند.ماهی ها در تور افتادند. کسی نیامد برای کمک. سنگ ماهی صدای ماهی ها را شنید.

فَنَظَرَتْ إلَی الشَّبَکَةِ فَحَزِنَتْ وَ ذَهَبَتْ لِنَجاةِ الْسْماك. قَطَعَتْ شَبَکةَ الصَّيّادینَ بِسُرعَةٍ.

پس به تور نگاه کرد و اندوهگین شد و برای نجات ماهی ها رفت. به سرعت تور ماهیگیران را پاره کرد.

الْسْماكُ خَرَجْنَ وَ هَرَبْنَ جَميعاً. فَوَقَعَت السَّمَکَةُ الْحَجَريَّةُ في الشَّبَکة وَ الصَّيّادونَ أخَذوها. کانَت الْسْماكُ حَزيناتٍ؛

ماهی ها خارج شدند و همه فرار کردند. سپس سنگ ماهی در تور افتاد  و ماهی گیران آن را گرفتند. ماهی ها ناراحت بودند.

لِنَّ السَّمَکَةَ الْحَجَریَّةَ وَقَعَتْ في الشَّبَکَةِ لِنَجاتِهِنَّ.الْأَسماكُ نَظَرْنَ إلی سَفينةِ الصَّيّادینَ. هُمْ أخَذوها وَلٰکِنَّهُم قَذَفوها فِي الْماء؛

زیرا سنگ ماهی برای نجات آن ها در تور افتاد. ماهی ها به کشتی ماهیگیران نگاه کردند. آن ها او را گرفتن ولی در آب انداختند.

لِأَنَّها کانَتْ قَبیحَةً جِدّاً فَخافوا مِنْها. الْأسْماكُ فَرِحْنَ لِنَجاتِها وَ نَظَرْنَ إلَيها بِابْتِسامٍ وَ عَلِمْنَ أَنَّ جَمالَ الْباطِنِ أَفْضَلُ مِنْ جَمالِ الظّاهِرِ.

زیرا به راستی او بسیار زشت بود و از او ترسیدند. ماهی ها برای نجاتش  خوشحال شدند و با لبخند به او نگاه کردند و دانستند که زیبایی درونی لرتر از زیبایی ظاهری است.

قالَ الْمامُ عَليٌّ (ع) : «زينَةُ الْباطِنِ خَيْرٌ مِنْ زينَةِ الظّاهِرِ».

حضرت علی(ع) فرمودند : «زیبایی درون بهتر از زیبایی ظاهر است»





قواعد درس « زينَةُ الْباطِنِ»

فصل 8 : زینة الباطن

قواعد درس « زينَةُ الْباطِنِ»:

فعل ماضی

فعل سوم شخص جمع (غایب)

فعلی که در باره آن صحبت می کنیم و درواقع آنها حاضر یا شنونده نیستند .که شامل چهار فعل است که دو فعل برای جمع از لحاظ جنس (مذکر و مؤنث )باهم متفاوت هستند

علامت مخصوص فعل برای:

جمع مذکر(وا)

جمع مؤنث(نَ)

مثنای مذکر(ا)

مثنای مؤنث(تا) است

که به آخر ریشه فعل آنها اضافه میشود

هُم فَعَلوا:

آنها انجام دادند (جمع مذکر)

هُنَّ فَعَلنَ:

آنها انجام دادند (جمع مؤنث)

هُما فَعَلَتا:

آن دو انجام دادند (مثنی مذکر)

برای این افعال رمز(واناتا)را به خاطر بسپارید

باتوجه به نکات گفته شده جدول صرف فعل را حفظ کنید





متون درس «الإخلاص فی العَمَل» و معنی

فصل 9 : الإخلاص فی العمل

متون درس «الإخلاص فی العَمَل» و معنی:

الْإخْلاصُ في الْعَمَلِ

اخلاص در عمل (تعهد به کار)

کانَ نَجّارٌ وَ صاحِبُ مَصنَعٍ صَديقَينِ. في يَومٍ مِنَ الْأيّامِ، قالَ النَّجّارُ لِصاحِبِ الْمَصْنَعِ: «أنا بِحاجَةٍ إلَی التَّقاعُدِ». أجابَ صاحِبُ الْمَصنَعِ :

نجار و صاحب کارخانه ای دوست بودند. در روزی از روز ها ، نجار به صاحب کارخانه گفت: من بازنشستگی احتیاج دارم. صاحب کارخانه پاسخ داد:

«وَلٰکِنَّكَ ماهِرٌ في عَمَلِكَ وَ نحنُ بِحاجةٍ إلَيكَ یا صَديقي». النَّجّارُ ماقَبِل. لَمّ رَأَی صاحِبُ الْمَصْنَعِ إصْرارَهُ ؛ قَبِلَ تَقاعُدَهُ وَ طَلَبَ مِنْهُ صُنْعَ بَيتٍ خَشَبيٍّ قَبْلَ تَقاعُدِهِ کَآخِرِ عَمَلِهِ في الْمَصْنَعِ.

ولی ای دوست من، تو در کارت ماهری و ما به تو احتیاج داریم. نجار قبول نکرد. هنگامی که صاحب کارخانه اصرارش را دید، بازنشستگی اش را قبول کرد و قبل از بازنشستگی اش از او ساختن خانه چوبی را به عنوان اخرین کارش را در کارخانه خواست.

ذَهَبَ النجّارُ إلَی السّوقِ لِشِاءِ الْوَسائِلِ لِصُنْعِ الْبَيتِ الْخَشَبيِّ الْجَديدِ. هوَ اشْتَرَی وَسائِلَ رَخیصةً وَ غَیرَ مُناسِبةٍ وَ بَدَأَ بِالْعَمَلِ لٰکِنَّهُ ماکانَ مُجِدّا و ما کانَتْ أخْشابُ الْبَيْتِ مَرْغوبَةً.

نجار برای خریدن وسایل برای خانه چوبی جدید به بازار رفت. او وسایل ارزان و نامناسب خرید و شروع به کار کرد ولی کوشا نبود، و چوب های خانه مرغوب نبود.

بَعْدَ شَهْرَيْنِ ذَهَبَ عِنْدَ صاحِبِ الْمصنَعِ وَ قالَ لَهُ: «هذا آخِرُ عَمَلي».

بعد دو ماه نزد صاحب کارخانه رفت و به او گفت: این آخرین کار من  است.

جاءَ صاحِبُ الْمَصْنَعِ وَ أعْطاهُ مِفْتاحاً ذَهَبيّاً وَ قالَ لَهُ».

 صاحب کارخانه آمد و کلیدی طلایی به او داد و گفت به او:

«هٰذا مِفْتاحُ بَيتِک.هٰذَا الْبَيْتُ هَديَّةٌ لَکَ ؛ لِآنَّکَ عَمِلْتَ عِنْدي سَنَواتٍ کَثيرَةً».

«این کلید خانه ات است. این خانه هدیه ای برای تو است. زیرا تو سال های زیادی نزد من کار کردی.»

نَدِمَ النَّجّارُ مِنْ عَمَلِهِ وَ قالَ في نَفْسِهِ : «يالَيْتَني صَنَعْتُ هٰذَا الْبَيْتَ جَيِّداً!»

نجار از کارش پشیمان شد و با خودش گفت: «ای کاش من این خانه را به خوبی می ساختم.»

قالَ رَسولُ اللهِ (ص): رَحِمَ اللهُ امْرَأ عَمِلَ عَمَلاً فَأتقَنَهُ.

رسول خدا (ص) می فرمایند: رحمت خدا بر كسى كه كار را انجام دهد و آن را خوب و محكم انجام دهد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



واژه نامه درس «الإخلاص فی العَمَل» و معنی

فصل 9 : الإخلاص فی العمل

واژه نامه درس «الإخلاص فی العَمَل» و معنی:

عربی

معنی

أَتقَنَ

محکم کرد

أَجابَ

جواب داد

آخِر

پایان

أَعطی

داد

أَعطاهُ

به او داد «أَعطی +هُ»

بِحاجَةٍ

نیازمند

تَقاعُد

بازنشستگی

جیداً

خوب ، به خوبی

رَأی

دید

شِراء

خریدن

صُنع

ساختن

طَلَبَ

خواست

قالَ فی نَفسِهِ

باخودش گفت

قَبِل

پذیرفت

کَآخِر عَمَلِهِ

به عنوان آخرین کارش ، به عنوان پایان کارش

لَمّا

هنگامی که

مُجِدّ

کوشا

مَصنَع

کارخانه

نَدِمَ

پشیمان شد

یالَیتَنی صَنَعتُ

ای کاش من ساخته بودم





متون درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ» و معنی

فصل 10 : الأیّام و الفصول و الألوان

متون درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ» و معنی:

الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ

روزها، فصل ها و رنگ ها

 

الْمُدَرِّس : ما أیّامُ الْأُسبوعِ؟

معلم : روز های هفته چیست؟

الطّالِبُ : يَوْمُ السَّبْتِ، الْحَدِ، الاثْنَيْنِ، الثُّلاثاءِ، الْربِعاءِ، الْخَميسِ، الْجُمُعَةِ.

دانش آموز : روز شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهار شنبه، پنج شنبه، جمعه

الْمُدَرِّس : وَ ما فُصولُ السَّنَةِ؟

معلم : و فصل های سال چیست؟

الطّالِب : الرَّبيعُ وَ الصَّيفُ وَ الْخَريفُ وَ الشِّتاءُ

دانش آموز : بهار و تابستان و پاییز و زمستان.

الْمُدَرِّس : نَحنُ في أيِّ يَوْمٍ و فَصْلٍ؟

معلم: ما در چه روز و در چه فصلی از سال هستیم؟

الطّالِب : الْیَومُ يَومُ الأرْبِعاءِ وَ الْفَصلُ فَصْلُ الرَّبيعِ.

دانش آموز: امروز روز چهار شنبه و فصل ، فصل بهار است.

الْمُدَرِّس : کَيفَ الْجَوُّ في کُلِّ فَصْلٍ؟

معلم: هوا در هر فصل چطور است؟

الطّالِب : الجَوُّ في الرَّبيعِ مُعتَدِلٌ. الرَّبيعُ فَصْلُ الْجَمالِ وَ الْحَياةِ الجَديدَةِ.

دانش آموز: هوا در بهار معتدل است. بهار فصل زیبایی و زندگی جدید است.

وَ الصَّيفُ حارٌّ وَ فَصْلُ الْفَواکِهِ اللَّذيذَة

تابستان گرم است و فصل میوه های لذیذ است و پاییز نه گرم و نه سرد است و فصل ریختن برگ درختان است و زمستان سرد است.

وَ الْخَريفُ لا حارٌّ وَ لا بارِدٌ وَ فَصْلُ سُقوطِ أوراقِ الْشْجارِ وَ الشِّتاءُ بارِدٌ.

معلم: و رنگ ها چیست؟

الْمُدَرِّس : ما الْألوانُ؟

دانش آموز: سیاه و سفید و قرمز و سز و آبی و زرد.

الطّالِب : الْأَسوَدُ وَ الْأبْيَضُ وَ الْأحْمَرُ وَ الْأخْضَرُ وَ الْأزْرَقُ وَ الْأصْفَرُ.

معلم: مثال این رنگ ها چیست؟

الْمُدَرِّس : ما الْمِثالُ لِهٰذِهِ الْألْوانِ؟

الطّالِب : الْغُرابُ أسْوَدُ وَ السَّحابُ أبْيَضُ وَ الرُّمّانُ أحْمَرُ وَ الشَّجَرُ أخْضَرُ وَ الْبَحْرُ أزْرَقُ وَ الْمَوزُ أصْفَرُ.

دانش آموز: کلاغ سیاه و ابر سفید و انار قرمز و دخت سبز و دریا آبی و موز زرد

الْمُدَرِّس : ما ألْوانُ عَلَمِ الْجُمْهوريَّةِ الْسْلاميَّةِ الْيرانيَّةِ؟

معلم: رنگ های پرچم جمهوری اسلامی ایران چیست؟

الطّالِب : الْأخْضَرُ وَ الْبْيَضُ وَ الْأحْمَرُ.

دانش آموز: سبز و سفید و قرمز





قواعد درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ»

فصل 10 : الأیّام و الفصول و الألوان

قواعد درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ» و معنی:

روز ها ، فصل ها، رنگها

روز های هفته (أَیامُ السبوع)

در عربی نیز روز های هفته از شنبه شروع میشود:

السبت             شنبه

الأحد                یکشنبه

الأثنین             دو شنبه

الثلاثاء              سه شنبه

الأربعا               چهارشنبه

الخمیس          پنج شنبه

الجمعه             جمعه

 

فصلها(الفصول)

 

الرَّبیع               بهار

الصَّیف             تابستان

الخَریف            پاییز

الشّتاء              زمستان

 

الألوان(رنگها)

 

أَسود                سیاه

أخضر                سَبز

أَرزق                 آبی

بُرتُغالیی           نارنجی

ذَهَبی               طَلایی

أرجوانی            ارغوانی

أبیض               سفید

أحمر                 قِرمز

الأصفر              زرد

الوردی              صورتی



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه هفتم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هفتم
  • گام به گام تمامی دروس پایه هفتم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هفتم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه هفتم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هفتم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هفتم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



واژه نامه درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ» و معنی

فصل 10 : الأیّام و الفصول و الألوان

واژه نامه درس « الْأيّامُ وَ الْفُصولُ وَ الْألوانُ» و معنی:

عربی

معنی

أَبیض

سفید

اَلإثنینِ

دوشنبه

الأحد

یکشنبه

أَحمر

سرخ

أَخضَر

سبز

اَلأَربعاء

چهارشنبه

أَزرَق

آبی

أَسود

سیاه

أَصفر

زرد

أَلوان

رنگ ها«مفرد:لَون»

أَمس

دیروز

اَلثُلاثاء

سه شنبه

حَیاة

زندگی

خَریف

پاییز

اَلخَمیس

پنجشنبه

رَبیع

بهار

اَسبت

شنبه

سَحاب

ابر

شِتاء

زمستان

صَیف

تابستان

غَداً

فردا

غُراب

کلاغ

اَلیوم

امروز

یَوم

روز

 






محتوا مورد پسند بوده است ؟

3.51 - 14 رای