درسنامه کامل عربی نهم
تعداد بازدید : 299.62kخلاصه نکات عربی نهم - درسنامه شب امتحان عربی نهم - جزوه شب امتحان عربی نهم نوبت اول
متون درس « مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ» و معنی
فصل 1 : مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ
متون درس « مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ» و معنی:
« أَهْلاً وَ سَهْلاً »
خوش آمدید
يَبْتَدِئُ الْعامُ الدِّراسيُّ الْجَديدُ. يَذْهَبُ الطُّلّبُ وَ الطّالِباتُ إِلَی الْمَدرَسَةِ بِفَرَحٍ؛ هُمْ يَحْمِلونَ حَقائِبَهُم؛ الشَّوارِعُ مَمْلوءَةٌ بِالْبَنينَ وَ الْبَناتِ. يَبْتَدِئُ فَصْلُ الدِّراسَةِ وَ الْقِراءَةِ وَ الْکِتابَةِ وَ فَصلُ الصَّداقَةِ بَينَ التَّلاميذِ.
سال تحصیلی جدید شروع می شود، دانش آموزان پسر ودختر با خوشحالی به مدرسه می روند؛ آنها کیف هایشان را می برند؛ خیابان ها پر از پسران ودختران است. فصل درس (تحصیل) و خواندن و نوشتن و فصل دوستی بین دانش آموزان شروع می شود.
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
أَبْدَأُ بِاسْمِ اللّهِ کَلامي أَذْکُرُ رَبّی عِندَ قيامي
با نام خدا کلامم را آغاز می کنم پروردگارم را هنگام برخاستن یاد می کنم
أَبْدَأُ بِاسْمِ اللّهِ دُروسي أَذْکُرُ رَبّی عِندَ جُلوسي
با نام خدا درس هایم را آغاز می کنم پروردگارم را هنگام نشستن یاد می کنم
أَقْرَأُ بِاسْمِ اللّهِ کِتابي أَسْأَلُ رَبّي حَلَّ صِعابي
با نام خدا کتابم را می خوانم از پروردگار محل سختی های مرا می خواهم
مَکْتَبُنا نورٌ وَ حَياةُ فيهِ دُعاءٌ، فيهِ صَلاةُ
کتاب ما نور و زندگی است که در آن دعا ونماز وجود دارد
فيهِ عُلومٌ، فيهِ کَمالُ فيهِ کُنوزٌ، فيهِ جَمالُ
در آن علم هایی است، درآن کمال وجود دارد درآن گنج هایی است، در آن زیبایی وجود دارد
يَتَخَرَّجُ مِنهُ الْعُلَماءُ وَ يُدَرِّسُ فيهِ الْحُکَماءُ
از آن دانشمندان فارغ التحصیل می شوند و در آن حکیمان درس می دهند
ها کُتُبي أَنوارُ سَمائي مَرْحَمَةٌ، کَنْزٌ، کَدَوائي
هان! کتاب هایم نورهای آسمانیم هستند مهربانی، گنج و مانند دارو برایم هستند
أَبْدَأُ بِاسْمِ اللّهِ أُموري فَاسْمُ لِٰهي، زاد سُروري
با نام خدا کارهایم را آغاز می کنم پس نام معبودم (خدایم) شادی مرا زیاد کرد
الاربعینات:
اَلشُّرطیُّ وَ الزّائِرُ |
||
پلیس و بازدید کننده |
||
أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم! |
شُکراً. ساعَدَکَ اللّٰهُ! |
|
خوش آمدید |
متشکرم. خدا کمکت کنه! |
|
کَم یَوماً تَبقَونَ فِی الْعِراقِ؟ |
نَبقیٰ أُسبوعَینِ. |
|
چند روز در عراق می مانید؟ |
ما دو هفته می مانیم. |
|
إلیٰ أَیِّ مُدُنٍ تُریدونَ الذَّهابَ؟ |
إلَی النَّجَفِ وَ کَربَلاء وَ الْکاظِمیَّةِ وَ سامَرّاء. |
|
به کدام شهرها می خواهید بروید؟ |
به نجف، کربلا، کاظم و سامرا. |
|
کَم یَوماً تَبقَونَ فِی النَّجَفِ؟ |
نَبقیٰ یَومَینِ. |
|
چند روز در نجف می مانید؟ |
دو روز می مانیم. |
|
وَ کَم یَوماً فی باقِی الْمُدُنِ؟ |
فِی الْکاظِمیَّةِ وَ سامَرّاء یَومَینِ، وَ الْباقی فی کَربَلاء. |
|
و در بقیه شهرها چند روز هستید؟ |
دو روز در کاظمین و سامرا و بقیه در کربلا. |
|
أَتَمَنّیٰ لَکُم زیارَةً مَقبولَةً! |
حَفِظَکَ اللّٰهُ! |
|
برای شما آرزوی بازدید خوبی دارم! |
خداوند شما را حفظ کند! |
|
خُذْ جَوازَکَ، فی أَمانِ اللّٰهِ! |
شُکراً جَزیلاً. فی أَمانِ اللّٰهِ وَ حِفظِهِ! |
|
پاسپورتت را بگیر، در امان خدا! |
بسیار متشکرم. در امان خدا باشید! |
|
مَن زارَنا فی مَماتِنا فَکَأنَّما زارَنا فی حَیاتِنا. « اَلْإمامُ الصّادِقُ (ع)» |
||
هر کس در هنگام مرگ ما را زیارت کند، گویا در زمان حیاتمان ما را زیارت کرده است. «امام صادق (ع)» |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس « مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ» و معنی
فصل 1 : مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ
واژه نامه درس « مُراجعَةُ دُروسِ الصَّفِّ السّابِعِ وَ الثّامِنِ» و معنی:
عربی |
معنی |
آمِن |
ايـمن أَلعبورُ الأمِنُ: عبور و مرور ايـمن |
اِبتَدَأَ |
شروع شد |
أَتَمَنّی |
آرزو می کنم |
بَنینَ |
پسران |
تَخَّرجَ |
دانش آموخته شد |
تَلامیذ |
دانش آموزان « مفرد:تِلمیذ» |
خُذ |
بگیر، بردار، ببر (ماضی: أَخَذ/ مضارع:يأخُذُ ) |
دُراسة |
تحصيل، درس خواندن »دِراسـي: تحصيلی« |
دَرَّس |
درس داد (مضارع: يُدَرَّسَ) |
ذَهاب |
رفتن تُريدون َّ الذهاب: می خواهيد برويد |
رَصیف |
پياده رو |
زادَ |
زياد کرد، زياد شد(مضارع: يَزیدُ) |
زار |
زیارت کرد (مضارع:یَزورُ) |
ساعَدَکَ الله |
خدا قوت (ساعَد: کمک کرد / یُساعِدُ: کمک می کند) |
سَأَلَ |
درخواست کرد، پرسيد |
صُعاب |
سختی ها «مفرد: صعب« |
عام |
سال عام دراسـي: سال تحصیلی |
قيام |
برخاستـن |
مُستشفی |
بيمارستان |
مَماة |
مرگ = مْوت =/ حیاة |
مَمَرُّ المُشاة |
گذرگاه پياده(مشاة يعنی پيادگان و جمع ماشی است.) |
مِنطَقَةُ تَعلیمِ المرُرور |
پارک آموزش ترافيک |
مَوقِف |
ایستگاه |
نَبقی |
می مانیم |
ها |
هان |
یُحَدِّرُ |
هشدار می دهد(ماضی: حَذَرَ) |
یَـمشونَ |
راه می روند (ماضی : مَشی / یَمشی) |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «اَلْعُبورُ الْآمِنُ » و معنی
فصل 2 : اَلْعُبورُ الْآمِنُ
رَجَعَ سَجّادٌ مِنَ الْمَدرَسَةِ حَزيناً؛ عِنْدَما جَلَسَ عَلَی الْمائِدَةِ مَعَ أُسْرَتِهِ، بَدَأَ بِالْبُکاءِ فَجْأَةً وَ ذهَبَ إلِیَ غرُفتَهِ؛ ذهَبَ أبَوهُ إلِيهِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ وَ سَأَلَهُ : «لِماذا ما أَکَلْتَ الطَّعامَ؟!»
سجّاد با ناراحتی از مدرسه برگشت؛ هنگامی که با خانواده اش بر سفره نشست ناگهان شروع به گریه کرد و به اتاقش رفت؛ پدرش به سوی او رفت و با او صحبت کرد و از او پرسید: «چرا غذا نخوردی؟!»
أَجابَ: «هَلْ تَعْرِفُ صَديقي حُسَيناً؟»
جواب داد: «آیا دوستم حسین را می شناسی؟»
قالَ: «نَعَم؛ أَعْرِفُهُ؛ هوَ وَلَدٌ ذَکيٌّ وَ هادِئٌ. ماذا حَدَثَ لَهُ؟»
گفت: «بله؛ او را می شناسم؛ او پسر باهوش و آرامی است. چه اتفاقی برای او افتاده است؟»
أَجابَ سَجّادٌ: «هوَ رَقَدَ فِي الْمُسْتَشفَی؛ صَدَمَتهُ سَيّارَةٌ؛ وَقَعَتِ الحادِثَةُ أَمامي؛ عِندَما شاهَدْتُهُ عَلَی الرَّصيفِ الْمُقابِلِ؛ نادَيْتُهُ؛ فَقَصَدَ الْعُبورَ بِدونِ النَّظَرِ إلَی السَّیّاراتِ و مِنْ غَیْرِ مَمَرِّ الْمُشاةِ؛ فَقَرُبَت مِنْهُ سَيّارَةٌ وَ صَدَمَتْهُ.کانَتْ سُرعَةُ السَّیّارَةِ کَثیرَةً.»
سجاد جواب داد: «او در بیمارستان بستری شده است؛ ماشینی به او برخورد کرد؛ حادثه جلوی من اتفاق افتاد؛ وقتی که وی را در پیاده رویِ رو به رو دیدم؛ صدایش زدم. و خواست بدون نگاه کردن به خودروها و از جایی جز خط کشی عابر پیاده عبور کند در نتیجه خودرویی به او نزدیک شد و به وی برخورد کرد. سرعتِ خودرو زیاد بود.
قالَ أَبوهُ: «کَيْفَ حالُهُ الأْنَ؟»
پدرش گفت: «الان حالش چطور است؟»
قالَ سجّادٌ: «هوَ مَجروحٌ.»
سجاد گفت: «او صدمه دیده است.»
فِي الْيَومِ التّالي طَلَبَ الْمُدَرِّسُ مِنْ تَلاميذِهِ کِتابَةَ قَوانينِ الْمُرورِ وَ رَسْمَ إشاراتِ الْمُرورِ في صَحيفَةٍ جِداريَّةٍ و رِعایةَ الْأعمالِ الصَّحیحَةِ فِي الشَّوارعِ و الطُّرُقِ. ثُمَّ أَخَذَ الْمُدیرُ تَلامیذَ الْمَدرَسَةِ إِلَی مِنطَقَةِ تَعلیمِ الْمُرورِ.
در روز بعد، معلّم از دانش آموزانش نوشتن قوانین راهنمایی و رانندگی، رسم علائم راهنمایی و رانندگی در روزنامه دیواری و رعایت اعمال صحیح در خیابان ها و راه ها را درخواست کرد. سپس مدیر مدرسه دانش آموزان را به پارک آموزش ترافیک برد.
و بَعْدَ یَومَینِ جاءَ شُرطِيٌّ إِلَی الْمَدرَسَةِ مِن إِدارَةُ الْمُرورِ لِشَرْحِ إشاراتِ الْمُرورِ وَ طَلَبَ مِنهُم الْعُبورَ مِن مَمَرِّ الْمُشاةِ.
و بعد از چند روز پلیسی از اداره راهنمایی و رانندگی برای توضیح علائم عبور و مرور به مدرسه آمد و از آن ها خواست که از محل عابر پیاده عبور کنند.
کَتَبَ التَّلاميذُ صَحيفَةً جِداريَّةً وَ رَسَموا فيها عَلاماتِ الْمُرورِ وَ شَرَحوا مَعانيَها.
دانش آموزان روزنامه دیواری را توشتند و در آن علامت های راهنمایی و رانندگی را کشیدند و معانی آن ها را توضیح دادند.
الاربعینات
(گفت و گوهایی مربوط به راهپیمایی اربعین) |
|
– أَ یُمکِنُ أَنْ تَرجِعَ قَلیلاً؟ |
– لا بَأسَ. |
-آیا امکان دارد کمی برگردی؟ |
– اشکالی ندارد. |
– عَفواً؛ أَ تُعطینی مَکاناً حَتّیٰ أَجْلِسَ هُنا؟ |
– نَعَمْ؛ تَفَضَّلْ. |
ببخشید؛ آیا جایی به من می دهی تا این جا بنشینم؟ |
– بله؛ بفرما. |
– هَلْ یَسُدّونَ بابَ الْحَرَمِ هٰذِهِ اللَّیلَهَ؟ |
– نَعَم. |
آیا امشب در حرم را می بندند؟ |
– بله |
– عَفواً أَینَ مَوقِفُ سَیّاراتِ الْحَرَمِ؟ |
– خَلفَ هٰذَا الْبِناءِ. |
– ببخشید پارکینگ حرم کجاست؟ |
– پشت این ساختمان است. |
– هَل توجَدُ سَیّاراتٌ لِلْعَتَبَهِ لِلذَّهابِ إلیٰ سامَرّاء؟ |
– لا، مَعَ الْأَسَفِ. |
– آیا برای رفتن به سامرا، ماشین های حرم هست؟ |
– نه، متأسّفانه. |
– أَ یُمکِنُ أَنْ تُساعِدَنی؟ |
– لا بَأسَ. أَنا فی خِدمَتِکَ. |
– آیا امکان دارد به من کمک کنی؟ |
– اشکالی ندارد. من در خدمتت هستم. |
– أَینَ الْحَرَمُ؟ |
– عَلَی الْیَمینِ. |
– حرم کجاست؟ |
– سمت راست. |
– أَیُّ جِهَهٍ بِلا ازْدِحامٍ؟ |
– هٰذِهِ الْجِهَهُ، عَلَی الْیَسارِ. |
-کدام جهت شلوغ نیست؟ |
– این جهت، سمت چپ. |
– مِنْ أَینَ أَشتَی شاحِنَ الْجَوّالِ؟ |
– مِنْ ذٰلِکَ الْمَحَلِّ. |
– از کجا شارژر موبایل را بخرم؟ |
– از آن مغازه. |
– أَ یُمکِنُ أَنْ تُعطیَنی شاحِنَ الْجَوّالِ؟ |
– تَفَضَّلْ. |
– آیا امکان دارد شارژر موبایل را به من بدهی؟ |
– بفرما. |
قواعد درس «اَلْعُبورُ الْآمِنُ »
فصل 2 : اَلْعُبورُ الْآمِنُ
قواعد درس «اَلْعُبورُ الْآمِنُ »:
اگر حروف اصلی (ریشه) کلمه ای را تشخیص بدهیم پیدا کردن وزن آن کلمه آسان است
برای پیدا کردن حروف اصلی کلمه کافی است برای آن کلمه یک هم خانواده پیدا کنیم
به حروف مشترک در کلمات هم خانواده حروف اصلی می گوییم
مُحکم ، أحکام ، ت حکیم ، إستحکام ، حُکّام ، حاکم و.......... حروف مشترک این کلمات( حکم ( به حروف غیراز حروف اصلی حروف زائد یا حروف اضافی می گویند
برای اینکه وزن کلمه ای را پیدا کنیم ، در زبان عربی از کلمه فعل استفاده می کنیم. فعل را زیر حروف اصلی قرار می دهیم و حروف زائد را به آن اضافه می کنیم. مثال:
مُحکم ، أحکام ، تحکیم ، إستحکام ، حُکّام ، حاکم
مُفعل ، أفعال ، تَفعیل ، إِستفعال ، فَعّال ، فاعِل
وزن و غیر وزن از نظر تعداد حروف و حرکت باید باهم مساوی باشند.
در کلمه « اکتشاف»
به حرف «ک » فاء الفعل.
به حرف « ش» عین الفعل .
به حرف« ف» الم الفعل می گوییم.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس «اَلْعُبورُ الْآمِنُ » و معنی
فصل 2 : اَلْعُبورُ الْآمِنُ
واژه نامه درس «اَلْعُبورُ الْآمِنُ » و معنی:
عربی |
معنی |
آم َن |
ايـمان آورد |
أحَبَّ |
محبوب ترین |
إِشاراتُ المُرورِ |
عالمت های راهنمايی و رانندگی إِدارَةُ المُرورِ: اداره راهنمایی و رانندگی مُرور: گذر کردن |
أنصَح |
اندرزگوترين |
أَیُمکِنُ أن تَرجِعَ |
آيا امکان دارد برگردی؟ |
بُکـاء |
گريه کردن، گریه |
تالـي |
بعدی اَلیَوم التالی : روز بعد |
تُعطینی |
به من می دهی أَن تُعطينی: که به من بدهی |
تَفَضَّل |
بفرما |
تَکَلَّمَ |
صحبت کرد (مضارع : یَتَکَلَّمُ) |
جِهَة |
جهت (مسیر) |
ذَکیّ |
باهوش |
رَصید |
شارژ(اعتبار مالی) |
رَقَدَ |
بستری شد ، خوابید(مضارع : یَرقُدُ) |
سَتَر |
پوشاند، پنهان کرد |
شاحِنُ الجوالِ |
شارژر موبايل |
شَقاوة |
بدبختی |
صَحیفَة |
روزنامه «جمع: صُحُف» صَحیفَة جِداریَّة: روزنامه ديواری |
صَدَمَ |
برخورد کرد (مضارع: يُصدِمَ) |
فَجأَةَ |
ناگهان |
قُبح |
زشتی |
لَقَد |
قطعاً |
لِمَ |
برای چه ( لِـ + ما( |
ما |
آنچه |
مَحَل |
مغازه «جمع: مَحَلات» |
مَعَ الأَسَفِ |
متأسفانه |
نادی |
صدا زد (مضارع: يُنادی) |
هادِی |
آرام |
یَسُدونَ |
می بندند (ماضی: سَدَّ/ مضارع: يَسُدُ) |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ» و معنی
فصل 3 : جِسْرُ الصَّداقَةِ
متون درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ» و معنی:
جِسْرُ الصَّداقَةِ
پل دوستی
کانَ حميدٌ وَ سعيدٌ أَخَوَينِ في مَزْرَعَةِ قَمْحٍ؛ في أَحَدِ الْأَيّامِ وَقَعَتْ عَداوَةٌ بَيْنَهُما وَ غَضِبَ الْأَخُ الْأَکْبَرُ «حَميدٌ» عَلَی الْأَخِ الْأَصْغَرِ «سَعيدٍ» وَ قالَ لَهُ: «اُخْرُجْ مِنْ مَزرَعَتي» وَ قالَتْ زَوجَةُ حميدٍ لِزَوجَةِ سعيدٍ: «اُخْرُجي مِنْ بَيتِنا.»
حمید و سعید دو برادر در مزرعه گندم بودند؛ در یکی از روزها دشمنی بین آن ها در گرفت و حمید برادر بزرگتر بر سعید برادر کوچکتر خشمگین شد و به او گفت: «از مزرعه من خارج شو.» و همسر حمید به همسر سعید گفت: «از خانه ما خارج شو»
في صَباحِ أَحَدِ الْأَيّامِ طَرَقَ رَجُلٌ بابَ بَيْتِ حميدٍ؛ عِنْدَما فَتَحَ حميدٌ بابَ الْبَيتِ؛ شاهَدَ نَجّاراً؛ فَسَأَلَهُ: «ماذا تَطْلُبُ مِنّي؟»
در صبح روزی دیگر مردی درِ خانه حمید را کوبید؛ زمانی که حمید درِ خانه را باز کرد؛ نجّاری را دید؛ پس از او پرسید: «از من چه درخواستی داری؟!»
أَجابَ النَّجّارُ: «أَبْحَثُ عَنْ عَمَلٍ؛ هَل عِنْدَكَ عَمَلٌ؟»
نجّار گفت: «دنبال کاری می گردم. آیا نزد تو شغلی برای من است؟»
فَقالَ حميدٌ: «بِالتَّأکيد؛ عِندي مُشکِلَةٌ وَ حَلُّها بِيَدِ.»
پس حمید گفت: «قطعا مشکلی دارم که راه حلّ آن در دست توست.»
قالَ النَّجّارُ: «ما هيَ مُشکِلَتُكَ؟»
نجّار گفت: «مشکلت چیست؟»
أَجابَ حميدٌ: «ذٰلِكَ بَيتُ جاري؛ هوَ أَخي وَ عَدوّي؛ اُنْظُرْ إِلَی ذٰلِكَ النَّهْرِ؛ هوَ قَسَّمَ الْمَزرَعَةَ إِلَی نِصفَينِ بِذٰلِكَ النَّهرِ؛ إِنَّهُ حَفَرَ النَّهْرَ لِأَنَّهُ غَضْبانُ عَلَيَّ. عِندي أَخْشابٌ کَثيرَةٌ فِي الْمَخْزَنِ؛ رَجاءً، اِصْنَعْ جِداراً خَشَبيَّاً بَينَنا.»
حمید جواب داد: «آن خانه همسایه من است. او برادر و دشمن است؛ به آن رود بنگر، او مزرعه را توسط آن روز به دو قسمت مساوی تقسیم کرده است. او برای اینکه مرا عصبانی کند این رود را کنده است. من در انبار چوب فراوانی دارم. لطفا دیواری چوبی میان ما بساز.»
ثُمَّ قالَ لِلنَّجّارِ: «أَنا أَذْهَبُ إلَی السّوقِ وَ أَرجِعُ مَساءً» عِنْدَما رَجَعَ حميدٌ إِلَی مَزرَعَتِهِ مَساءً تَعَجَّبَ کَثيراً؛ النَّجّارُ ما صَنَعَ جِداراً؛ بَلْ صَنَعَ جِسْرا عَلَی النَّهْرِ؛ فَغَضِبَ حميدٌ وَ قالَ لِلنَّجّارِ: « ماذا فَعَلْتَ ؟! لِمَ صَنَعْتَ جِسْراً ؟!»
سپس به نجّار گفت: «من به بازار می روم و بعد از ظهر بر می گردم» زمانی که حمید بعد از ظهر به مزرعه برگشت. بسیار تعجّب کرد؛ نجّار دیواری نساخته بود بلکه یک پل بر رود ساخته بود پس حمید عصبانی شد و به نجاّر گفت : «چه کردی؟ چرا پل ساختی؟!»
في هٰذا الْوَقتِ وَصَلَ سعيدٌ وَ شاهَدَ جِسْراً فَحَسِبَ أَنَّ حميداً أَمَرَ بِصُنْعِ الْجِسْرِ؛ فَعَبَرَ الْجِسْرَ وَ بَدَأَ بِالْبُکاءِ وَ قبلَ أَخاهُ وَ اعْتَذَرَ؛ ذَهَبَ حميدٌ إلَی النَّجّارِ وَ شَکَرَہُ وَ قالَ: « أنتَ ضَيفي لِثَلاثَةِ أَيّامٍ»
در این زمان سعید رسید و پل را دید پس گمان کرد که همانا حمید دستور ساخت پل را داده است؛ پس از پل عبور کرد و شروع به گریه کرد و برادرش را بوسید و از او معذرت خواست؛ حمید به سوی نجّار رفت و از او تشکّر کرد و گفت: «تو برای سه روز مهمان من هستی»
اِعْتَذَرَ النَّجّارُ وَ قالَ: «جُسورٌ کَثيرَةٌ باقيَةٌ؛ عَلَيَّ الذَّهابُ لِصُنْعِها»
نجّار معذرت خواست و گفت: «پل های بسیار باقیست؛ بر من واجب است رفتن برای ساخت آنها.»
مِن کَلامِ رَسولِ اللّهِ (ص):
اِثْنانِ لا ینْظُرُ اللهُ إِلَیْهِما: قاطِعُ الرَّحِمِ وَ جارُ السّوءِ.
از سخنان پیامبر خدا (ص) است که می فرماید:
دو شخص هستند که خداوند به آن ها نظر نمی کند؛ برّنده پیوند خویشان و همسایه بد.
الاربعینات
عِندَ السّائِقِ فی مَسیرَهِ الْأَربَعینَ الْحُسَینیِّ |
|
نزد راننده در راهپیمایی اربعین حسینی |
|
– کَم أجُرَهُ نَفَرٍ واحِدٍ؟ |
– اَلْأُجرَهُ مَقطوعَهٌ. کَم نَفَراً أَنتُم؟ |
کرایه یک نفر چقدر هست؟ |
کرایه ثابت است. شما چند نفرید؟ |
– ثَلاثَهُ نَفَراتٍ. |
– أُجرَهُ کُلِّ نَفَرٍ خَمسَهٌ وَ عِشرونَ أَلفَ دینارٍ. |
سه نفر. |
کرایه هر نفر بیست و پنج هزار دینار است. |
– اَلْجَوُّ حارٌّ. رَجاءً، عَلَیکَ بِالْحَرَکَهِ یا سائِقُ . |
– عَلیٰ عَینی. |
هوا گرم است. لطفاً، ای آقای راننده لازم است حرکت کنی. |
به روی چشمم. |
– رَجاءً، شَغِّلِ الْمُکَیِّفَ. |
– اَلْمُکَیِّفُ مُعَطَّلٌ. |
لطفاً، کولر را روشن کن. |
کولر خراب است. |
– عَفواً؛ فَلا نَرکَبُ هٰذِهِ الْحافِلَهَ. |
– أَفتَحُ نَوافِذَ الْحافِلَهِ. |
ببخشید؛ پس سوار این اتوبوس نمی شویم. |
پنجره های اتوبوس را باز می کنم. |
– لا، نَحنُ نَنزِلُ. مَعذِرَهً. |
– لا بَأْسَ. |
نه، ما پیاده می شویم. معذرت می خواهیم. |
اشکالی ندارد. |
– رَجاءً، عَلَیکَ بِالْوُقوفِ فی مَکانٍ لِأَداءِ الصَّلاه وَ لِلِاستِراحَهِ. |
– عَلیٰ عَینی. |
لطفاً، لازم است در جایی برای نماز خواندن و استراحت کردن توقف کنید. |
به روی چشمم. |
– یا سائِقُ، أَینَ اَلْوُقوفُ وَ مَتیٰ؟ |
– فی أَحَدِ الْمَواکِبِ بَعدَ نِصفِ ساعَهٍ. |
ای آقای راننده، کجا توقف می کنید و چه موقع؟ |
در یکی از ایستگاههای خدمات رسانی بعد از نیم ساعت. |
– هَل توجَدُ مرَافِقُ صِحّیَّهٌ؟ |
– نَعَم، بِالتَّأکیدِ. |
آیا سرویس بهداشتی وجود دارد؟ |
بله، البته. |
– أَ تَعرِفُ دُعاءَ زیارَهٍ لِلْأَربَعینَ؟ |
– نَعَم، أَعرِفُ. هٰذا قِسمٌ مِن دُعاءِ زیارَهِ الْأَربَعینَ. |
آیا دعای زیارت أربعین را می دانی؟ |
بله، می دانم. این قسمتی از دعای زیارت أربعین است. |
قواعد درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ»
فصل 3 : جِسْرُ الصَّداقَةِ
قواعد درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ»:
انجام دادن کاری را خواستن.
فعل امر از فعل مضارع دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع ساخته می شود.
مراحل ساخت فعل امر
1.حرف « تـَ » را از اول فعل مضارع برمی داریم.
2. به جای « تـَ » اِ ، اُ می گذاریم.
3. حرف آخر فعل مضارع را ساکن -ْ می کنیم. و اگرحرف آخر فعل مضارع حرف « ن » بود حذف می کنیم
اکنون از فعل های زیر فعل امر بسازید:
تَذهَبُ: اِذهَب تَذهَبینَ: اِذهَب
تَخرُجُ: اُخرُج تَخرُجینَ: اُخروج
تَجلِسُ:اِجلِس تَجلیسینَ:اِجلِس
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ» و معنی
فصل 3 : جِسْرُ الصَّداقَةِ
واژه نامه درس «جِسْرُ الصَّداقَةِ» و معنی:
عربی |
معنی |
أجرة |
کرايه، مَزد |
إخوان |
ياران، برادران «مفرد:أخ » |
اِعتَذَرَ |
معذرت خواست (مضارع : یَعتَذِرُ) |
أشعجَز |
ناتوان ترین |
توجدُ |
وجود دارد |
جَسر |
پُل «جمع : جُسور» |
حَسبَ |
پنداشت(مضارع : یَحسبُ) |
خَمسةٌ وَ عشرونَ أَلفاً |
بیست و پنج هزار |
رَجاءً |
لطفا «رَجاء : امید» |
رَجیم |
رانده شده |
شَغل |
روشن کن «ماضی : شَغلَ / مضارع : یُشغلُ» |
عَجَزَ |
ناتوان (مضارع : یَعجِزَ) |
عَدوّ |
دشمن «أَعداء» |
غَضِبَ |
خشمگین شد«مضارع : یَغضَبُ» |
غَضبان |
خشمگین |
قاطِعَ الرَّحِم |
بُرنده پیوند خویشان |
قَبَّل |
بوسید(مضارع : یُقَبِلُ) |
قَسَّمَ |
تقسیم کرد (مضارع یُقَسِّمُ) |
کَشَفَ |
آشکار کرد(مضارع : یَکشِفُ) |
لاَ نرکَبُ |
سوار نمی شویم «ماضی : رَکِبَ» |
مَخزن |
انبار«جمع : مخازِن» |
مَرافِقُ صِحیَّةٌ |
سرویس بهداشتی |
مُعطَّل |
خراب |
مُکیِّف |
کولر |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ » و معنی
فصل 4 : اَلصَّبْرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ
متون درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ » و معنی:
اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ
صبر کلید گشایش است
وَقَعَتْ هٰذِہِ الْحِکايَةُ قَبْلَ أَربَعينَ سَنَةً في بِلادٍ؛ ذَهَبَ اثْناعَشَرَ طالِباً مِنْ طُلّبِ الْجامِعَةِ مَعَ أُستاذِهِم إلَی سَفْرَةٍ عِلْميَّةٍ لِتَهيِئَةِ أَبْحاثٍ عَنِ الْسْماكِ؛
این حکایت چهل سال پیش در کشوری اتفاق افتاده است، دوازده دانشجو از دانشجویان دانشگاه همراه استادشان برای تهیه پژوهش هایی دربارۀ ماهی ها به سفری علمی رفتند.
کانَتْ مياهُ الْبَحرِ هادِئَةً؛ فَجأَةً ظَهَرَ سَحابٌ فِي السَّماءِ؛ ثُمَّ عَصَفَتْ رياحٌ شَديدَةٌ وَ صارَ الْبَحرُ مَوّاجاً.
آب های دریا آرام بود، ناگهان ابری در آسمان آشکار شد پس باد شدیدی وزید و دریا مواج شد.
فَأَصابَتْ سَفينَتُهُم صَخْرَةً؛ فَخافوا؛ السَّفينَةُ انْکَسَرَتْ قَليلاً وَلٰکِنَّها ما غَرِقَتْ؛ عِندَما وَصَلوا إِلَی جَزيرَةٍ مَجهولَةٍ، فَرِحوا کَثيراً وَ شَکَروا رَبَّهُم وَ نزَلوا فيها؛
پس کشتی آنها به صخره ای برخورد کرد؛ پس ترسیدند؛ کشتی اندکی تَرَک برداشت اما غرق نشد. هنگامی که به یک جزیرۀ ناشناخته رسیدند، بسیار خوشحال شدند و پروردگارشان را شکر کردند و در آنجا پیاده شدند.
مَضَی يَومانِ؛ فَما وَجَدوا أَحَداً فِي الْجَزيرَةِ و ما جاءَ أَحَدٌ لِنَجاتِهِم؛ قالَ لَهُمُ الْسُتاذُ:
دو روز گذشت و کسی را در جزیره پیدا نکردند و کسی برای نجاتشان نیامد، استادشان به آن ها گفت:
«يا شَبابُ، عَلَيکُم بِالْمُحاوَلَةِ. اِسْمَعوا کَلامي وَ اعْمَلوا بِهِ کَأَنَّهُ ما حَدَثَ شَيءٌ. عَلَيْکُم بِمُواصَلَةِ أَبْحاثِکُم.»
«ای جوانان، شما باید تلاش کنید. سخنم را گوش کنید و به آن عمل کنید؛ مثل این که چیزی نشده است، باید پژوهش هایتان را ادامه دهید»
ثُمَّ قَسَّمَهُم إلَی أَربَعَةِ أَفْرِقَةٍ وَ قالَ لِلْفَريقِ الأوَّلِ:«يا طُلّبُ، اِبْحَثوا عَنْ صَيْدٍ وَ اجْمَعوا الْحَطَبَ»
سپس آنها را به چهار گروه تقسیم کرد و به گروه اول گفت: « ای دانشجویان، دنبال صیدی بگردید و هیزم جمع کنید»
وَ قالَ لِلْفَريقِ الثّاني: «يا طالِبانِ، اِجْلِبا بَعْضَ الْشَياءِ الضَّروريَّةِ مِنَ السَّفينَةِ»
و به گروه دوم گفت: «ای دو دانشجو (پسر) بعضی از چیزهای ضروری را از کشتی بیاورید»
وَ قالَ لِلْفَريقِ الثّالِثِ: «يا طالِباتُ، اُطْبُخْنَ طَعاماً »
و به گروه سوم گفت: «ای دختران دانشجو، غذایی برایمان بپزید»
وَ قالَ لِلْفَريقِ الرّابِعِ: «يا طالِبَتانِ، اِبْحَثا عَنْ مَوادَّ غِذائيَّةٍ»
و به گروه چهارم گفت: «شما دو دانشجوی دختر، دنبال مواد غذایی بگردید»
ثُمَّ قالَ لِلْجَميعِ: «اِصْبرِوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرينَ» مَضَی أُسبوعٌ. في يوَمٍ مِنَ الَْيّامِ نَزَلَ مَطَرٌ شَديدٌ وَ أَصابَتْ صاعِقَةٌ سَفينَتَهُم فَاحْتَرَقَت. قالَ الطُّلّبُ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِنا» فَقَرَأَ الأُسُتاذُ هذِەِ الْيةَ «یا أیّهَا الّذینَ آمَنوا اصبِروا»
سپس به همگی گفت: «صبر کنید، زیرا خدا با صبر کنندگان است» یک هفته گذشت. در روزی از روزها باران شدیدی بارید و رعد و برق به کشتی آنها برخورد کرد و کشتی سوخت. دانشجویان گفتند: «هیچ امیدی به نجات ما نیست» پس استاد این آیه را خواند: «ای کسانی که ایمان آوردید صبر پیشه کنید»
حَزِنَ الطُّلّبُ وَ قالوا: «فَقَدْنا سَفينَتَنا»
دانشجویان ناراحت شدند و گفتند: «کشتیمان را از دست دادیم.»
وَ بَعْدَ أَداءِ الصَّلاةِ وَ الدُّعاءِ صَرَخَ أَحَدُهُم بَغْتَةً:
و بعد از به جا آوردن نماز و دعا یکی از آنها ناگهان فریاد زد:
«اُنظُروا يا زُمَلائي. اُنظُرْنَ يا زَميلاتي. تِلْكَ سَفينَةٌ حَربيةَّ تَقتَرِبُ مِنّا»
«ای همکلاسی های من (پسر) نگاه کنید. ای هم کلاسی ها من (دختر) نگاه کنید. آن کشتی جنگی به ما نزدیک می شود»
السَّفينَةُ الْحَربيَّةُ اقتَرَبَتْ مِنْهُم وَ نَزَلَ مِنها جُنودٌ. فَرِحَ الطُّلّبُ وَ سَأَلوا الْجُنودَ:
کشتی جنگی به آنها نزدیک شد و سربازان از آن پیاده شدند. دانشجویان خوشحال شدند و از سربازان پرسیدند:
«کَيفَ وَجَدْتُم مَکانَنا؟»
«چگونه جای ما را پیدا کردید؟»
أَجابَ الْجُنودُ: «رَأَيْنا دُخاناً مِنْ بَعيدٍ. فَأَتَيْنا وَ شاهَدْناکُم»
سربازان جواب دادند: «دودی را از دور دیدیم. پس آمدیم و شما را مشاهده کردیم»
الاربعینات
مَسجِدُ الْکوفَةِ وَ مَسجِدُ السَّهلَةِ |
|
مسجد کوفه و مسجد سهله |
|
– مَن هوَ مَسؤولُ الْمَوکِبِ؟ |
– أَبو قاسِم. |
مسئول ایستگاه خدمات رسانی کیست؟ |
پدر قاسم. |
– ساعَدَکَ اللّٰهُ! |
– حَیّاکَ اللّٰهُ! أَ أَنتُم مِن إیران؟ |
خدا قوّت! |
زنده باشی! آیا شما اهل ایران هستید؟ |
– نَعَم، نَحنُ مِن إیران. |
– کَم مَرَّهً حَضَرْتُم فی مَسیرَهِ الْأَربَعینَ؟ |
بله، ما اهل ایران هستیم. |
چند بار در راهپیمایی اربعین حضور یافتید؟ |
– حَضَرْنا لِلْمَرَّهِ الْأُولیٰ. |
– |
اولین بار است حضور یافتیم. |
- |
– کَیفَ یُمکِنُ الذَّهابُ إلیٰ مَسجِدِ الْکوفَهِ؟ |
– اِرْکَبوا تِلکَ السَّیّاراتِ. |
امکان رفتن به مسجد کوفه چطور است؟ (چطور می توانیم به مسجد کوفه برویم؟) |
سوار آن خودرو ها شوید. |
– کَمِ الْمَسافَهُ بَینَ مَسجِدِ الْکوفَهِ وَ مَسجِدِ السَّهلَهِ؟ |
– قَریبٌ مِن کیلومِترینِ. |
مسافت بین مسجد کوفه و مسجد سهله چقدر است؟ |
نزدیک به دو کیلومتر. |
– أَ توجَدُ سَیّاراتٌ فی الطَّریقِ حَتّیٰ نَرکَبَ؟ |
– نَعَم؛ مَوجودَهٌ. |
آیا در (بین) راه، ماشین هایی هست تا سوار شویم؟ |
بله؛ هست. |
– شُکراً، زاحَمْتُکَ. |
– لا، لَیسَتْ زَحمَهً. بَلْ رَحمَهٌ. |
متشکرم، شما را به زحمت انداختم. |
نه، زحمتی نیست. بلکه رحمت است. |
واژه نامه درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ » و معنی
فصل 4 : اَلصَّبْرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ
واژه نامه درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ » و معنی :
عربی |
معنی |
أَبحاث |
پژوهش ها |
اِحتَرَقَ |
آتش گرفت ( مضارع :یَحتَرِقُ) |
أداء |
به جا آوردن ، انجام دادن |
إذُ |
آن گاه |
أَصابَ |
برخورد کرد (مضارع ک یُصیبُ) |
أَفرِقَة |
تیم ها گروه ها «مفرد: فَریق» |
اِنکَسَرَ |
شکسته شد (مضارع : یَنکَسِرُ) |
بَغتةً |
ناگهان |
تَعدِلُ |
برابر است |
تَقتَرِبُ مِنّا |
به ما نزدیک میشود |
جامِعَة |
دانشگاه |
حَرب |
جنگ «حَربیَّة : جنگی» |
حَیاکَ اللهُ |
زنده باشی |
دُخان |
دود |
ریاح |
بادها«مفرد: ریح» |
زاحَمتُکَ |
شمارا به زحمت انداختم |
شَباب |
جوانان«مفرد شابّ»، دوره جوانی |
صَرَخَ |
فریاد زد(مضارع یَصرُخُ) |
صَلی |
نماز خواند |
عَصَفَ |
وزید(مضارع: یَعصِفُ) |
فَرَج |
گشایش |
فَقَدَ |
از دست داد (مضارع : یَفقِدُ) |
مُحاوَلَة |
تلاش کردن |
مَضی |
گذشت |
مَطَر |
باران «جمع : أمطار» |
مُواصَلَة |
ادامه دادن |
میاه |
آب ها «مفرد: ماء» |
نَباتات |
گیاهان «مفرد: نَبات» |
نَزَلَ |
پایین آمد (مضارع : یَنزِلُ) |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
قواعد درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ »
فصل 4 : اَلصَّبْرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ
قواعد درس «اَلصَّبرُ مِفتاحُ الْفَرَجِ » :
فعل امر (دوم شخص جمع )
مراحل ساخت فعل امر
1.حرف «ت » را از اول فعل مضارع برمی داریم.
2.به جای « ت » اِ ، اُ می گذاریم.
3. رف آخر فعل مضارع را ساکن -ْ می کنیم. و اگر حرف آخرفعل مضارع حرف « ن » بود حذف می کنیم
4.حرف آخر فعل مضارع در دوم شخص جمع(جمع مونث)ساکن یا حذف نمی شود.
اکنون از فعل های زیرفعل امر بسازید:
تَذهبانِ:اِذهبا تذهبانِ :اِذهبا
تَخرُجونَ:اِخروجوا تَجلِسنَ:اِجلسنَ
» ن » دوم شخص جمع (جمع مونث) ساکن یا حذف نمی شود.( هیچ تغییری نمی کند)
» ن »اگر جزء سه حرف اصلی (ریشه ) فعل باشد حذف نمی شود بلکه ساکن می شود.
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «اَلرَّجاءُ» و معنی
فصل 5 : اَلرَّجاءُ
متون درس «اَلرَّجاءُ» و معنی:
اَلرَّجاءُ
امید
في يَومٍ مِنَ الْأيّامِ جاءَ سِتَّةُ صَيّادينَ وَ حَفَروا حُفرَةً عَميقَةً ثُمَّ سَتَروهالِصَيدِ الْحَيَواناتِ وَ بَيعِها لِحَديقَةِ الْحَيَواناتِ. وَقَعَ الثَّعْلَبُ وَ الْغَزالَةُ فِي الْحُفرَةِ بَغتَةً؛ فَطَلَبا مُساعَدَةً؛ لٰکِنَّ الْحَيَواناتِ هَرَبْنَ؛ لِأنَّهُنَّ سَمِعْنَ مِنْ بَعيدٍ أَصواتَ الصَّيّادينَ. حاوَلَ الثَّعلَبُ وَ الْغَزالَةُ لِلنَّجاةِ.
گروهی از جانوران در جنگلی بودند؛ شیر، روباه، گرگ، آهو، سگ و... در روزی از روزها شش شکارچی آمدند و چالۀ عمیقی کندند، سپس آن را برای شکار حیوانات و فروش آنها به باغ وحش پوشاندند (پنهان کردند). ناگهان روباهی و آهویی در چاله افتادند و کمک خواستند. اما حیوانات فرار کردند؛ زیرا از دور صدای شکارچی ها را شنیدند. روباه و آهو برای رهایی تلاش کردند.
بَعدَ دَقائِق رَجَعَتْ حَمامَةٌ وَ قالَتْ لِلثَّعلَبِ: «لا فائِدَةَ لِلْمُحاوَلَةِ. لا تَصْعَدْ. أَنتَ لاتَقْدِرُ. لَقَدْ جَرَّحْتَ بَدَنَكَ»
بعد از چند دقیقه: کبوتری به روباه گفت: «امیدی به نجات تو نیست. بالا نیا، تو نمی توانی بدنت را زخمی کردی.»
وَ رَجَعَ الْکَلبُ و قالَ لِلْغَزالَةِ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِكِ. لا تَصْعَدي. أَنتِ لا تَقْدِرينَ. لَقَدْ جَرَّحْتِ بَدَنَكِ.»
و سگی به آهو گفت: «امیدی به نجات تو نیست. بالا نیا. تو نمی توانی، بدنت را زخمی کردی»
حاوَلَ الثَّعلَبُ وَ الْغَزالَةُ الْخُروجَ مَرَّةً أُخرَی وَلٰکِنْ بِدونِ فائدَةٍ. يَئِسَتِ الْغَزالَةُ وَ بَقِيَتْ في مَکانِها وَلٰکِنَّ الثَّعلَبَ حاوَلَ کَثيراً.»
روباه و آهو برای بالا آمدن بار دیگر تلاش کردند ولی بی فایده بود. آهو نا امید شد و در جایش ماند. ولی روباه خیلی تلاش کرد.
قالَتْ لَهُ الْحَمامَةُ: «أَنتَ لا تَقْدِرُ، لِمَ تُحاوِلُ؟! اِقْبَلْ مَصيرَكَ»
کبوتر گفت: «تو نمی توانی؛ چرا تلاش می کنی؟! سرنوشتت را بپذیر»
لٰکِنَّ الثَّعلَبَ خَرَجَ مِنَ الْحُفرَةِ. في ذٰلِكَ الْوَقتِ وَصَلَ هُدهُدٌ وَ قالَ: «أَنَا أَعْرِفُ هٰذَا الثَّعلَبَ؛ هوَ ثَقيلُ السَّمْعِ؛ هوَ ظَنَّ أَنَّ الْحَمامَةَ تُشَجعُِّهُ عَلَی الْخُروجِ»
ولی روباه از چاله بیرون آمد. در این هنگام هدهد رسید و گفت:«من این روباه را می شناسم؛ او کم شنواست. او گمان کرده است که کبوتر او را تشویق به بیرون آمدن می کند»
قالَتِ الْحَيَواناتُ: «نَحنُ ظَلَمْنا الْغَزالَةَ. عَلَينا بِمُساعَدَتِها»
حیوانات گفتند: «ما به آهو ستم کردیم. باید به او کمک کنیم»
قالَتِ الْحَمامَةُ لِلْغَزالَةِ: «اُخْرُجي. أَنتِ تَقدِرينَ عَلَی الْخُروجِ بِسُهولَةٍ. لا تَيْأَسي»
کبوتر به آهو گفت: «بیرون بیا تو به آسانی می توانی بیرون بیایی ناامید نشو»
حاوَلَتِ الْغَزالَةُ الْخُروجَ مَرَّةً أُخْرَی فَخَرَجَتْ وَ فَرِحَتِ الْحَيَواناتُ.
آهو یک بار دیگر تلاش کرد و بیرون آمد و حیوانات خوشحال شدند.
قالَ رَسولُ اللّهِ (ص): مَنْ طَلَبَ شَيْئاً وَ جَدَّ، وَجَدَ.
رسول خدا (ص) فرمود: هر کس چیزی بخواهد و تلاش کند، موفق می شود.
القرآنیات
1- مَا اسْمُ الْآیَهِ الَّتی إذا قَرَأْتَها مِنَ الْآخِرِ إلَی الْأَوَّلِ لا یَتَغَیَّرُ؟
اسم آیه ای که هرگاه آن را از آخر به اول بخوانی تغییر نمی کند.
- ﴿…کُلٌّ فی فَلَکٍ﴾ یس: 40
هر یک در مداری
2- أَیُّ لَیلَهٍ خَیرٌ مِن أَلْفِ شَهرٍ؟
کدام شب بهتر از هراز ماه است؟
- لَیلَهُ الْقَدرِ فی شَهرِ رَمَضان.
شب قدر در ماه رمضان
3- ما مَعنیٰ کَلِمَهِ «الْقُرآن»؟
معنی کلمه «قرآن» چیست؟
اَلْقُرآنُ بِمَعنَی «الْقِراءَهِ»
قرآن به معنی خواندن است
4- مَا اسْمُ أَکبَرِ حَیَوانٍ جاءَ ذِکرُهُ فِی الْقُرآنِ؟
اسم بزرگ ترین حیوانی که در قرآن آمده چیست؟
- اَلْفیلُ.
فیل
5- اُذکُرْ سورَهً بِاسْمِ أَحَدِ أَیّامِ الْأُسبوعِ؟
سوره ای به نام یکی از روز های هفته را نام ببرید
- اَلْجُمُعَهُ.
جمعه
قواعد درس «اَلرَّجاءُ»
فصل 5 : اَلرَّجاءُ
قواعد درس «اَلرَّجاءُ»:
فعل نهی (دوم شخص مفرد )
از انجام کاری باز داشتن.
از فعل مضارع ساخته می شود
مراحل ساخت فعل نهی( امر منفی)
1 .به اول فعل مضارع «لا» اضافه می کنیم.
2.حرف آخر فعل مضارع را ساکن -ْ می کنیم. و اگر حرف آخرفعل مضارع حرف «ن» بود حذف می کنیم.
اکنون از فعل های زیر فعل نهی( امر منفی) بسازید.
تَذهبُ: لا تَذهب تَذهبینَ:لا تَذهب
تَخرُجُ:لا تَخرُج تَخرُجینَ:لا تَخرُج
تَجلِسُ: لا تَجلِس تَجلِسینَ:لا تَجلِس
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس «اَلرَّجاءُ» و معنی
فصل 5 : اَلرَّجاءُ
واژه نامه درس «اَلرَّجاءُ» و معنی:
عربی |
معنی |
أَسَد |
شیر |
ثَعلَب |
روباه |
ثَقیلُ السَّمعِ |
کم شنوا «ثَقیل: سنگین=سَمع:شنوایی» |
جَدِّ |
کوشید(مضارع :یَجِدُّ) |
جَرَّحَ |
زخمی کرد (مضارع :یُجِّحُ) |
حاوَلَ |
تلاش کرد(مضارع:یُحاوِلُ) |
حَدیقةُ الحَیَواناتِ |
باغ وحش |
رائِد |
جلودار |
سَکَتَ |
ساکت شد(مضارع: یَسکُتُ) |
شَجَّعَ عَلی |
تشویق کرد به |
ظَنَّ |
گمان کرد (مضارع : یَظُنَّ) |
قَرَعَ |
کوبید= طَرَقَ |
کِبَر |
بزرگسالی |
کَلب |
سگ |
لا تَحلِف |
سوگند نخور(ماضی:حَلَفَ) |
لَجَّ |
پافشاری کرد (مضارع: یَلجَّ) |
ماتَ |
مُرد(مضارع : یَموتُ) |
مَصیر |
سرنوشت |
نَجاح |
موفقیت |
نَقَصَ |
کم شد (مضارع : یَنقُصُ) |
وَلَجَ |
داخل شد = دَخَلَ |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «تَغْييرُ الْحَياةِ» و معنی
فصل 6 : تَغييرُ الْحَياةِ
متون درس «تَغْييرُ الْحَياةِ» و معنی:
تَغْييرُ الْحَياةِ
تغییر زندگی
اِبتَدَأَ الْعامُ الدِّراسيُّ الْجَديدُ وَ ذَهَبَ تَلاميذُ الْقَريَةِ إِلَی الْمَدرَسَةِ. کانَتِ الْقَریَةُ صَغیرَةً وَ جَمیلَةً. دَخَلَتِ الْمُدَرِّسَةُ فِي الصَّفِّ الرّابِعِ. کانَ الصَّفُّ مُزدَحِماً. قالَتِ الْمُدَرِّسَةُ لِلْبَنينَ: «اِجْلِسوا عَلَی الْيَمينِ» وَ قالَتْ لِلْبَناتِ: «اِجْلِسْنَ عَلَی الْيَسارِ»
سال تحصیلی جدید آغاز شد و دانش آموزان روستا به مدرسه رفتند. آن روستا کوچک و زیبا بود. خانم معلم وارد کلاس چهارم شد. کلاس شلوغ بود. خانم معلم به پسرها گفت: «سمت راست بنشینید» و به دخترها گفت: «سمت چپ بنشینید»
هيَ شاهَدَتْ تِلميذَةً راسِبةً باِسْمِ «سارة». رسَبَتْ «سارة» عِندَها فِي السَّنَةِ الْماضیةِ ؛فَحَزِنَتْ وَ ذَهَبَتْ لِمُشاهَدَةِ مِلفُّها لِلِطِّلاعِ عَلَی ماضيها.
في مِلَفِّ السَّنَةِ الأُولَی: هيَ تِلميذةٌ جَيِّدَةٌ جِدّاً. تَکتُبُ واجِباتِها جَيِّداً. هيَ نَشيطَةٌ و ذَکيَّةٌ.
او دانش آموزی مردود به نام ساره را دید. ناراحت شد و برای دیدن پرونده اش و برای آگاه شدن بر گذشته اش رفت.در پروندۀ سال نخست: او دانش آموزی بسیار کوشاست. تکلیف هایش را خوب می نویسد. او فعال است.
وَ في مِلَفِّ السَّنَةِ الثّانيَةِ: هيَ تِلميذةٌ جَيِّدَةٌ جِدّاً. لٰکِنَّها حَزينَةٌ. أُمُّها راقِدَةٌ فيِ المْسُتشَفیَ. وَ في مِلَفِّ السَّنَةِ الثّالِثَةِ: هيَ فَقَدَتْ والِدَتَها في هٰذِەِ السَّنَةِ. هيَ حَزينةٌ جِدّاً.
در پرونده سال دوم: او دانش آموزی بسیار کوشاست. ولی غمگین است. مادرش در بیمارستان بستری است. در پرونده سال سوم: او مادرش را در این سال از دست داد. او بسیار غمگین است.
وَ في مِلَفِّ السَّنَةِ الرّابِعَةِ: هيَ تَرَکَتِ الدِّراسَةَ وَ لا تُحِبُّ المَدرَسَةَ وَ تَنامُ فِي الصَّفِّ. الْمُدَرِّسَةُ لامتَ نَفْسَها وَ غَيَّرَتْ طَريقَةَ تَدريسِها.
و در پرونده سال چهارم: او درس خواندن را ترک کرد و مدرسه را دوست ندارد و در کلاس می خوابد.
خانم معلم خودش را سرزنش کرد و روش تدریسش را تغییر داد.
بَعدَ مُدَّةٍ في حَفْلَةِ ميلادِ الْمُدَرِّسَةِ جَلَبَ التَّلاميذُ هَدايا لَها وَ جَلَبَتْ سارة لِمُدَرِّسَتِها هَديَّةً في وَرَقَةِ صَحيفَةٍ. کانَتِ الْهَديَّةُ زُجاجَةَ عِطرِ أُمِّها، فيها قَليلٌ مِنَ الْعِطرِ،
پس از مدتی دانش آموزان در جشن تولد خانم معلم برایش هدیه هایی آوردند و ساره برای خانم معلمش هدیه ای در ورقۀ روزنامه ای آورد.
آن هدیه شیشه عطر مادرش بود که اندکی عطر در آن بود
فَضَحِكَ التَّلاميذُ؛ فَقالَتِ الْمُدَرِّسَةُ لِلْبَنينَ: «لا تَضْحَکوا» وَ قالَتْ لِلْبَناتِ: «لا تَضحَکْنَ» اَلْمُدَرِّسَةُ عَطَّرَتْ نَفْسَها بِذٰلِكَ الْعِطْرِ.
و دانش آموزان خندیدند؛ خانم معلم به پسرها گفت: نخندید و به دخترها گفت: «نخندید» خانم معلم با آن عطر به خودش عطر زد.
جاءَتْ سارة عِندَ مُدَرِّسَتِها وَ قالَتْ: «رائحتک مثل رائحة والدتی»
ساره نزد معلمش آمد و گفت: «بوی تو مانند بوی مادرم است»
شَجَّعَتِ الْمُدَرِّسَةُ سارة؛ فَصارَتْ تِلميذةً مِثاليّةً وَ بَعدَ سَنَواتٍ ؛ اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَةُ رِسالَةً مِنْ سارة مَکْتوباً فيها: «أَنتِ أَفضَلُ مُعَلِّمَةٍ شاهَدْتُها في حَياتي. أَنتِ غَيَّرْتِ مَصيري. أَنا الأْنَ طَبيبَةٌ.»
خانم معلم ساره را تشویق کرد و او دانش آموزی موفق شد.و پس از چند سال؛ خانم معلم نامه ای از ساره دریافت کرد که در آن نوشته شده بود. «تو بهترین معلمی هستی که در زندگی ام دیدم، تو سرنوشتم را تغییر دادی. من حالا پزشک هستم»
وَ بَعدَ مُدَّةٍ، اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَةُ رِسالَةً أُخْرَی مِنَ الطَّبيبَةِسارة؛ طَلَبَتْ مِنْهَا الْحُضورَ في حَفلَةِ زَواجِها وَ الْجُلوسَ في مَکانِ أُمِّ الْعَروسِ.
و پس از مدتی، خانم معلم نامه ای دیگر را از خانم دکتر ساره دریافت کرد که در آن از وی حضور در جشن عروسی اش و نشستن در جایگاه مادر عروس را خواسته بود.
عِندَما حَضَرَتْ مُدَرِّسَتُها في حَفلَةِ زَواجِها؛ قالَتْ لَها سارة: شُکراً جَزيلاً يا سَيِّدَتي؛ أَنتِ غَيَّرْتِ حَياتي. فَقالَتْ لَها الْمُدَرِّسَةُ:
«لا يا بِنتي؛ أَنتِ غَيَّرْتِ حَياتي؛ فَعَرَفْتُ کَيفَ أُدَرِّسُ»
هنگامی که خانم معلم در جشن عروسی اش حاضر شد؛ ساره به او گفت: ای خانم! تو زندگی ام را تغییر دادی. پس خانم معلم به او گفت: «نه ای دخترم؛ تو زندگی ام را تغییر دادی؛ پس فهمیدم که چگونه درس بدهم»
القرآنیات
1- هَلْ تَعلَمُ أَنَّ السّورَهَ بِمَعنَی الْجِدارِ الَّذی حَولَ الْمَدینَهِ؟
آیا می دانی که سوره به معنای دیوار اطراف شهر است؟
2- هَلْ تَعلَمُ أَنَّ کُلَّ السُّوَرِ تبَدَأ بِالْبَسمَلَهِ إلّا سورهَ التَّوبَهِ؛ وَ سورَهَ النَّملِ فیها بَسمَلَتانِ؟
آیا می دانی که همه سوره ها به جز سوره توبه با بنام خدا شروع می شوند؛ و سوره نمل دو بنام خدا دارد؟
3- هَلْ تَعلَمُ أَنَّ سِتَّ سُوَرٍ بِاسْمِ سِتَّهِ أنَبیاءٍ؟ وَ هیَ سُوَرُ یونُس وَ هود وَ یوسُف وَ إبراهیم وَ مُحَمَّد وَ نوح.
آیا می دانی که شش سوره به نام شش پیامبر وجود دارد؟ و این ها سوره های یونس، هود، یوسف، ابراهیم، محمد و نوح هستند.
4- هَلْ تَعَلَمُ أَنَّ خَمسَ سُوَرٍ تَبدَأُ بِفعِلِ «قُلْ»؟ وَ هیَ الْجِنُّ وَ الْکافِرون وَ التَّوحیدُ وَ الْفَلَقُ وَ النّاسُ.
آیا می دانی که پنج سوره با فعل گفتن شروع می شوند؟ آنها جن و الْکافِرون و التَّوحیدُ و الْفَلَقُ و النّاسُ هستند.
قواعد درس «تَغْييرُ الْحَياةِ»
فصل 6 : تَغييرُ الْحَياةِ
قواعد درس «تَغْييرُ الْحَياةِ»:
فعل نهی ( دوم شخص جمع (
مراحل ساخت فعل نهی ( امر منفی (
1. به اول فعل مضارع «لا » اضافه می کنیم.
2.حرف آخر فعل مضارع را ساکن -ْ می کنیم. و اگر حرف آخرفعل مضارع حرف « ن » بود حذف می کنیم.
3.حرف آخر فعل مضارع در دوم شخص جمع (جمع مونث) ساکن یا حذف نمی شود.
اکنون از فعل های زیر فعل نهی (امر منفی ) بسازید.
تَذهبانِ:لاتذهبا
تَخرُجُونَ: لا تَخروجوا
تَجلِسنَ:لا تَجلسنَ
« ن » دوم شخص جمع (جمع مونث) ساکن یا حذف نمی شود. (هیچ تغییری نمی کند. (
» ن » اگر جزء سه حرف اصلی ( ریشه ) فعل باشد حذف نمی شود بلکه ساکن می شود.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس «تَغْييرُ الْحَياةِ» و معنی
فصل 6 : تَغييرُ الْحَياةِ
واژه نامه درس «تَغْييرُ الْحَياةِ» و معنی:
عربی |
معنی |
اِستَلِمَ |
دریافت کرد (مضارع: یَستَلِمُ) |
بَسمَلَة |
بسم الله الرحمن الرحیم |
تَعَلَّمَ |
یاد گرفت(مضارع : یَتَعَلَّمُ) |
حَفلَةُ زَواج |
جشن عروسی «حَفلَةُ میلاد : جشن تولد» |
دَفَعَ |
دور کرد |
راسِب |
مردود |
راقِد |
بستری |
رائحة |
بو |
رَسَبَ |
مردود شد |
رَوح |
رحمت |
زُجاجةُ عِطر |
شیشه عطر |
صَوم |
روزه |
عَطّرَ |
عطر زد (مضارع : یُعطِرَ) |
غَیَّرَ |
تغییر داد (یُغَیِّرَ) |
لام |
ملامت کرد (یَلومُ) |
مِثالی |
نمونه |
مُزدَحِم |
شلوغ |
مِلفّ |
پرونده |
نامَ |
خوابید (مضارع :یَنامُ) |
نَشیط |
فعال بانشاط |
وَهیَ |
و عبارت است از |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
قواعد درس «ثمرةُ الجِدّ»
فصل 7 : ثَمَرَةُ الْجِدِّ
قواعد درس«ثَمرةُ الجِدّ»
موصوف و صفت
مضاف و مضاف الیه
ترجمه به فارسی عبارت عربی یکی از راههای تشخیص موصوف و صفت و مضاف مضاف الیه است
مثال: بحرٌ کبیرٌ. دریایی بزرگ ، دریای بزرگی
حالا به اول عبارت فوق در ترجمه فارسی « این » و به آخرش « تر است » اضافه می کنیم. چون معنی می دهد موصوف و صفت است.
مثال: بابُ البیتِ. درِ خانه
حاال به اول عبارت فوق در ترجمه فارسی« این » و به آخرش « تر است » اضافه می کنیم. چون معنی نمی دهد مضاف و مضاف الیه است.
اگر در عبارت عربی موصوف و مضاف الیه و صفت باهم باشند در ترجمه فارسی مضاف الیه بعد از صفت می آید
مثال: آله الطّاهرین . خاندان پاکش
موارد قابل توجه درباره موصوف وصفت
الکتابُ الصغیرُ موصوف « ال » دارد باید صفت هم « ال » داشته باشد.
شجرةٌ کبیرةٌ موصوف « ة » دارد باید صفت هم« ة » داشته باشد.
المعلِّمانِ النُطیفانِ موصوف « مثنی » است باید صفت هم مثن« ی » باشد.
طالب مُجهتدٌ موصوف «علامت ــــٌـ » دارد باید صفت هم «علامت ـــٌــ » داشته باشد.
واژه نامه درس«ثمرة الجد» ومعنی
فصل 7 : ثَمَرَةُ الْجِدِّ
واژه نامه درس«ثمرة الجد» ومعنی:
عربی |
معنی |
آلة |
دستگاه «جمع: آلات» |
أَحسنَ عَمَلاً |
کاری را نیکو انجام دادن |
أَدَوات |
ابزار ها «مفردک أَداة» |
أَضاعَ |
تباه کرد (مضارع :یَضیعُ) |
أَنقذَ |
نجات داد(مضارع :یُنقِذُ) |
بَضائِع |
کالا ها «مفرد: بِضاعَة» |
بَطاریٌة |
باتری |
تِمثال |
تندیس «جمع : تماثیل» |
رَئیسی |
اصلی |
شَرِکة |
شرکت |
صِناعَة |
صنعت «صناعیَّة: صنعتی» |
طاقة کَهربائیة |
نیروی برق |
طَبَعَ |
چاپ کرد |
طَرَدَ |
با تندی راند(یمضارع : یَطرُدُ) |
طُفولة |
کودکی |
عَرَبَة |
واگُن ، گاری |
کَثُرَ |
زیاد شد |
کَمّلَ |
کامل کرد |
کیمیاویّ |
شیمیایی |
مُسَجَّل |
دستگاه ضبط |
مَطبَعَة |
چاپخانه «جمع: مطابع» |
نَفَقَات |
هزینه ها «مفرد :نفقَة» |
نَم |
خواب |
وَضَعَ |
گذاشت |
یَدورُ عَلی |
می چرخد دور... |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
متون درس«ثَمَرة الجد» و معنی
فصل 7 : ثَمَرَةُ الْجِدِّ
متون درس«ثَمَرة الجد» و معنی:
ثَمَرَةُ الْجِدِّ
نتیجۀ تلاش
کانَ إديسون فِي السّابِعَةِ مِنْ عُمرِەِ، عِندَما عَجَزَتْ أُسْرَتُهُ عَنْ دَفْعِ نَفَقاتِ دِراسَتِهِ؛ فَطَرَدَەُ مُديرُ مَدرَسَتِهِ مِنَ الْمَدرَسَةِ وَ قالَ عَنهُ: «إِنَّهُ تِلْميذٌ أَحمَقُ» فَصارَ بائِعَ الْفَواکِهِ؛ وَلٰکِنَّهُ ما تَرَكَ الدِّراسَةَ؛ بَلْ دَرَسَ بِمُساعَدَةِ أُمِّهِ؛ هيَ ساعَدَتْهُ کَثيراً.
ادیسون در سن هفت سالگی بود، هنگامی که خانواده اش از پرداخت هزینه های تحصیلش درماند، پس مدیر مدرسه اش او را از مدرسه بیرون کرد و درباره اش گفت: «او دانش آموزی نادان است.» پس میوه فروش شد. ولی او تحصیل را ترک نکرد، بلکه به کمک مادرش درس خواند. او خیلی کمکش کرد.
کانَ إديسون ثَقيلَ السَّمْعِ بِسَبَبِ حادِثَةٍ أَوْ مَرَضٍ أَصابَهُ أَيّامَ الطُّفولَةِ.
ادیسون به سبب حادثه ای یا بیماری ای که در دوران کودکی دچارش شده بود کم شنوا شد
إديسون أَحَبَّ الْکيمياءَ. فَصَنَعَ مُختَبَراً صَغيراً في مَنزِلِهِ وَ بعَدَ مُدَّةٍ قَدَرَ عَلَی شِراءِ بَعضِ الْمَوادِّ الْکيمياويَّةِ وَ الْأدَواتِ الْعِلْميَّةِ وَ بَعدَ مُحاوَلاتٍ کَثيرَة صارَ مَسؤولاً في أَحَدِ الْقِطاراتِ وَ قَدَرَ عَلَی شِراء آلَةِ طِباعَةٍ وَ وَضَعَها في عَرَبَةِ الْبَضائِع وَ فِي السَّنَةِ الْخامِسَةَ عَشْرَةَ مِنْ عُمرِەِ کَتَبَ صَحيفَةً أُسْبوعيَّةً وَ طَبَعَها فِي الْقِطارِ.
في أَحَدِ الْأيّامِ انْکَسَرَتْ إِحْدَی زُجاجاتِ الْمَوادِّ الْکيمياويَّةِ في الْمَطبَعَةِ؛ فَحَدَثَ حَريقٌ فَطَرَدَەُ رَئيسُ الْقِطار وَ عِندَما أَنْقَذَ طِفلاً مِنْ تَحتِ الْقِطارِ، جَعَلَهُ والِدُ الطِّفلِ رَئيساً في شَرِکَتِهِ.
ادیسون شیمی را دوست داشت. پس آزمایشگاهی کوچک در خانه اش ساخت و پس از مدتی توانست برخی مواد شیمیایی و ابزارهای علمی بخرد. و پس از تلاش های بسیاری مسئول یکی از قطارها شد و توانست دستگاه چاپی بخرد و آن را در واگن کالاها گذاشت. و در سن پانزده سالگی روزنامه ای هفتگی نوشت و آن را در قطار چاپ کرد.
در یکی از روزها یکی از شیشه های مواد شیمایی در چاپخانه شکسته شد و آتش سوزی روی داد و رئیس قطار او را بیرون کرد و وقتی که کودکی را از زیر قطار نجات داد پدر کودک او را رئیس شرکتش کرد.
کانَ إديسون مَشغولاً في مُختَبَرِەِ لَيلاً وَ نَهاراً. هوَ أَوَّلُ مَنْ صَنَعَ مُختَبَراً لِلْأَبْحاثِ الصِّناعيَّةِ.
ادیسون شب و روز در آزمایشگاهش مشغول بود. او نخستین کسی بود که آزمایشگاهی برای پژوهش های صنعتی ساخت.
اِخْتَرَعَ إديسون أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ اخْتِراعٍ مُهِمٍّ؛ مِنهَا الطّاقَةُ الْکَهرَبائيَّةُ وَ الْمِصباحُ الْکَهْرَبائيُّ وَ مسُجَلُّ الْموسيقَی و الصُّوَرُ الْمُتَحَرِّکَةُ وَ آلَةُ السّينَما وَ بَطّاريَّةُ السَّيّارَةِ. وَ الطّاقَةُ الْکَهرَبائيَّةُ في هٰذَا الْعَصرِ سَبَبٌ رَئيسيٌّ لِتَقَدُّمِ الصِّناعاتِ الْجَديدَةِ.
ادیسون بیشتر از هزار اختراع مهم دارد. از آن جمله نیروی برق، چراغ برق، ضبط کننده موسیقی، عکس های متحرک، دستگاه سینما، باتری خودرو. نیروی برق در این روزگار دلیل اصلی پیشرفت صنایع جدید است.
«إنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالحاتِ إنّا لا نُضیعُ أجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلاً»
الْکَهف 30
قطعا کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام دادند، همانا ما پاداش کسانی را که کار نیکو کنند تباه نمی کنیم.
کهف 30
القرآنیّات
مَا الْفَرقُ بَینَ السُّوَرِ الْمَکّیَّهِ وَ السُّوَرِ الْمَدَنیَّهِ؟
فرق سوره مکی و مدنی چیست؟
السُّوَرُ الْمَکّیَّهُ نَزَلَتْ قَبلَ الْهِجرَهِ إلَی الْمَدینَهِ،
سوره های مکی قبل از هجرت به مدینه نازل شده است،
وَ أُغلَبُها یَدورُ عَلیٰ بَیانِ الْعَقیدَهِ،
و بیشتر آنها حول بیان عقیده می چرخند،
أَمَّا السُّوَرُ الْمَدَنیَّهُ نَزَلَتْ بَعدَ الْهِجرَهِ،
اما سوره های مدنی بعد از هجرت نازل شده است،
وَ یَکُثُر فیها بَیانُ الْأَحکامِ مِنَ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ.
و در آن بیان احکام از حلال و حرام زیاد می شود
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس« حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ» و معنی
فصل 8 : حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الْأُجْرَةِ
متون درس« حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ» و معنی:
حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ
گفت و گویی میان زائر و راننده تاکسی
السَّلامُ عَلَيکُم عَلَيکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ. أَينَ تَذْهَبونَ؟
سلام بر شما سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد. کجا می روید؟
نَذْهَبُ إلَی مُتْحَفِ مَکَّةَ الْمُکَرَّمَةِ أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. تَفَضَّلوا. اِرْکَبوا
به موزه مکبه مکرّمه می رویم. خوش آمدید. بفرمایید سوار شوید
کَمْ ريالاً تَأْخُذُ مِنّا؟ أَربَعينَ ريالاً.
چند ریال از ما می گیری؟ چهل ریال.
الأَجرَةُ غاليَةٌ. نَحنُ ثَلاثَةُ أشخاصٍ عَفواً؛ ثَلاثونَ ريالاً. لِکُلِّ زائِرٍ عَشَرَةُ ريالاتٍ.
کرایه گران است. ما سه نفریم. ببخشید؛ سی ریال برای هر زائری ده ریال.
هَلْ تَقْبَلُ النُّقودَ الْيرانيَّةَ؟ نَعَم. لا بَأْسَ. يا شَبابُ، هَلْ أَنتُم إيرانيّونَ؟
آیا پول ایرانی می پذیرید؟ بله، اشکالی ندارد. ای جوان ها، آیا شما ایرانی هستید؟
نَعَم وَ مِنْ أَينَ أَنتَ ؟ أَنا باکِستانيٌّ وَ أشَتْغَلُ هُنا. في وَطَني .کُنتُ أشتَغِلُ في الْمَزرَعَةِ
بله و شما اهل کجا هستید؟ من پاکستانی هستم و اینجا کار می کنم. در میهنم در مزرعه کار می کردم.
أَ رَأَيْتَ الْمُتحَفَ حَتَّی الأنَ؟ لا؛ ما رَأَيْتُهُ. ما عِندي فُرصَةٌ
آبا تا حالا موزه را دیده ای؟ نه؛ ندیده ام. فرصت ندارم (فرصتی ندارم)
لِماذا ما ذَهَبْتَ إلَی هُناكَ؟! لِأَنّي أَشْتَغِلُ مِنَ الصَّباحِ حَتَّی الْمَساءِ
چرا به آنجا نرفته ای؟ زیرا من از صبح تا شب کار می کنم.
عَفواً. کَمِ السّاعَةُ؟ اَلْعاشِرَةُ تَماماً.
ببخشید ساعت چند است؟ ده تمام (دقیقا ده است)
تَعالَ مَعَنا. ثُمَّ نَرْجِعُ مَعاً؛
همراه ما بیا. سپس با هم بر می گردیم.
هَل تَقْبَلُ؟ لا؛ لا أَقدِرُ. شُکراً جَزيلاً
آیا می پذیری؟ (قبول می کنی؟) نه؛ نمی توانم. بسیار سپاسگزارم.
حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ دَليلِ الْمُتحَفِ
گفت و گوی میان زائر و راهنمای موزه
ماذا في هٰذَا الْمُتحَفِ؟ اَلْآثارُ التّاريخيَّةُ لِلْحَرَمَينِ الشَّريفَينِ.
در این موزه چه چیزی است؟ آثار تاریخی حرمین شریفین (دو حرم شریف)
ما ذٰلِكَ الْعَمودُ؟ اَلْعَمودُ الْخَشَبيُّ لِلْکَعبَةِ
آن ستون چیست؟ ستون چوبی کعبه
وَ ما هٰذِەِ الْثارُ؟ بابُ الْمِنبَرِ الْقَديمِ لِلْمَسجِدِ النَّبَويِّ
و این آثار چیست؟ درِ منبر قدیمی مسجد نبوی.
آثارُ بِئْرِ زَمزَمَ؛ صُوَرُ الْحَرَمَينِ وَ مَقبَرَةِ
الْبَقيعِ؛ وَ آثارٌ جَميلَةٌ أُخْرَی.
آثار چاه زمزم؛ عکس های دو حرم و مقبره (قبرستان)
بقیع؛ و آثار زیبای دیگری.
أَشْکُرُكَ عَلَی تَوضيحاتِكَ الْمُفيدَةِ. لا شُکْرَ عَلَی الْواجِبِ
به خاطر توضیحات سودمندتان (مفید شما) وظیفه بود تشکر لازم نیست.
سپاسگزارم.
قواعد درس «حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ»
فصل 8 : حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الْأُجْرَةِ
قواعد درس« حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ»:
*ماضی ساده
ماضی ساده که بحث آن در پایه هفتم کتاب عربی ارائه گردید.
مثال: ذهبْتُ = رفتم
*ماضی استمراری
کان + فعل مضارع = ماضی استمراری
مثال: کُنْتُ أذْهبُ = می رفتم به صرف فعل ناقص «کان » دقت کنید
مفرد |
جمع |
کُنتَ کُنتَ، کُنتِ کانَ ،کانَت |
کُنّا کُنتُما، کُنتُما(مثنی)، کُنتُم، کُنتُنَّ(جمع کانا ، کانتا (مثنی) ، کانُوا ، کُنَّ(جمع) |
اگر هریک از فعل های ناقص « کان » را با فعل مضارع مناسب خود بکار ببریم ماضی استمراری بدست می آید.
مثال:
کُنْتِ تخْرُجین خارج می شدی
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس« حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ» و معنی
فصل 8 : حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الْأُجْرَةِ
واژه نامه درس« حِوارٌ بَينَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَيّارَةِ الأُجْرَةِ» و معنی:
عربی |
فارسی |
اِستَخرَجَ |
بیرون اورد«مضارع: یَستَخرِجُ» |
اِشتَغَلَ |
کار کرد(مضارع : یَشتَغِلُ) |
بِئر |
چاه |
تَعال |
بیا |
ثلاثونَ ، ثَلاثینَ |
سی |
دَلیل |
راهنما |
سَیارَةُ الأُجرَة |
تاکسی |
کُنتُ أَشتَغِلُ |
کار می کردم |
لا بَأسَ |
اشکالی ندارد |
لاشُکرَ عَلی الواجِبّ |
وظیفه بود ؛ تشکر لازم نیست |
ما کانت عِندی |
نداشتم |
مُتحَف |
موزه |
مُکَرَّم |
گرامی داشته شد |
نُقود |
پول ، پول ها |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ» و معنی
فصل 9 : نُصوصٌ حَوْلَ الصِّحَّةِ
متون درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ» و معنی:
نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ
متن هایی درباره بهداشت
أَفضَلُ الألوانُ: بَعضُ النّاسِ يَظُنّونَ بِأَنَّ الْألوانَ لِلتَّلوينِ أوَ للِرَّسْمِ أَوْ لِلتَّزيينِ فَقَط. وَلٰکِنْ هَل سَأَلْنا أَنفُسَنا يَوماً: «هَل يُمْکِنُ مُعالَجَةُ الأمراضِ بِالألوانِ؟ ما هوَ تأثيرُ الألوانِ الْمُختَلِفَةِ؟»
بهترین رنگ ها: برخی از مردم گمان می کنند که رنگ ها تنها برای رنگ آمیزی یا نقاشی کردن یا تزیین هستند ولی آیا روزی از خودمان پرسیده ایم: «آیا درمان بیماری ها با رنگ ممکن است؟ تأثیر رنگ های مختلف چیست؟»
يَعتَقِدُ بَعضُ الْعُلَماءِ أَنَّ لِلألوانُ تَأثيراً عَلَينا. إِنَّ أَحَبَّ الألوانُ إلَی الْعَينِ، الألوانُ الطَّبيعيَّةُ الَّتي نُشاهِدُها حَولَنا فِي اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ هيَ اللَّونُ الْخضَرُ وَ اللَّونُ الْزرَقُ السَّماويُّ ثُمَّ اللَّونُ الْصفَرُ مِثلُ لَونِ بَعضِ أَوراقِ الْخَريفِ.
برخی از دانشمندان بر این باورند که رنگ ها بر ما تأثیر دارند. قطعاً محبوب ترین رنگ ها برای چشم، رنگ طبیعی است که شب و روز در پیرامون خودمان می بینیم که عبارتند از: رنگ سبز و رنگ آبی آسمانی سپس رنگ زرد مانند رنگ بعضی برگ های پاییزی.
أَمّا النّورُ الْحمَرُ فَنَشْعُرُ بِالتَّعَبِ عِندَما نَنظُرُ إِلَيهِ لِنَّهُ يُحَرِّكُ الأعصابَ. فَقانونُ الْمُرورِ يَستَخْدِمُهُ فِي الأماکِنِ الَّتي بِحاجَةٍ إِلَی ا لِنْتِباهِ کَإِشاراتِ الْمُرورِ؛ أَمّا غُرَفُ النَّومِ فَالأفضَلُ فيهَا اسْتِخدامُ الألوانُ الْمُهَدِّئَةِ لِلأعصابِ کَاللَّونِ الْبَنَفسَجيِّ.
اما رنگ سرخ، وقتی به آن نگاه می کنیم احساس خستگی می کنیم. برای اینکه اعصاب را تحریک می کند. در نتیجه قانون راهنمایی و رانندگی در جاهایی که نیاز به توجّه دارد. مانند علامت های راهنمایی و رانندگی آن را به کار می گیرند؛ اما اتاق های خواب بهتر است که در آن رنگ های آرام بخش اعصاب مثل رنگ بنفش به کار گرفته شود.
فيتامين (A) : مِنْ فَوائِدِ فيتامين (A) زيادَةُ وَزنِ الأطفالِ وَ هوَ مُفيدٌ لِلْعَيْنِ وَ کانَ الطَّيّارونَ فِي الْحَرْبِ الْعالَميَّةِ الثّانيَةِ يَتَناوَلونَهُ قَبْلَ ابْتِداءِ الْغاراتِ اللَّيليَّةِ وَ هٰذَا الْفيتامينُ مَوجودٌ فِي النَّباتاتِ وَ الْفَواکِهِ بِاللَّونِ الأصفَرِ کَالمْشِمشِ وَ الْجَزَرِ وَ قشِر الْبُرتُقالِ.
ویتامین آ: از فواید ویتامی آ افزایش وزن کودکان است. این ویتامین برای چشم مفید است و خلبان ها در جنگ جهانی دوم پیش از آغاز حملات شبانه می خورند و این ویتامین در گیاهان و میوه های به رنگ زرد مانند زردآلو، هویج و پوست پرتقال موجود است.
فيتامينُ (C) : يوجَدُ هٰذَا الْفيتامينُ فِي الْحَليبِ الطّازَجِ، وَلٰکِنَّهُ لا يوجَدُ فِي الْحَليبِ المْجَفَّفِ وَ الْأطفالُ الَّذينَ يَتَناوَلونَهُ وَحْدَەُ، في أَکثَرِ الأُوقاتِ يَحْدُثُ لَهُم ضَعفٌ فِي السّاقَينِ. وَ يُمکِنُ تَعويضُ هذَا النَّقصِ فِي التَّغذيَةِ بِتَناوُلِ عَصيرِ اللَّيمونِ أَوْ عَصيرِ الْبُرتُقالِ.
ویتاین ث: این ویتامین در شیر تازه وجود دارد ولی در شیر خشک وجود ندارد و کودکانی که تنها آن را می خورند بیشتر اوقات برایشان ناتوانی ساق ها پیش می آید و این کمبود در تغذیه با خوردن آب لیمو یا آب پرتقال جبران می شود.
قواعد درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ»
فصل 9 : نُصوصٌ حَوْلَ الصِّحَّةِ
قواعد درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ»:
*برای بیان ساعت در زبان عربی دانستن اعداد ترتیبی 12 -1 و به عبارتی 24 -13 الزم است.
کمِ السّاعـــةُ (ما السّاعةُ ) ؟ بیان ساعت از 2۴ -۱
1.السّاعة الواحدة. 13 .الساعة الثالثة عشرة .
2.السّاعة الثانیة . 14 .الساعة الرابعة عشرة .
3.السّاعة الثالثة. 15 .الساعة الخامسة عشرة
4.السّاعة الرابعة . 16 .الساعة السادسة عشرة .
5.السّاعة الخامسة 17 .الساعة السابعة عشرة .
6.السّاعة السادسة . 18 .الساعة الثامنة عشرة .
7.السّاعة السابعة . 11 .الساعة التاسعة عشرة .
8.السّاعة الثامنة . 22 .الساعة العشرون .
9.السّاعة التاسعة . 21 .الساعة الواحدة و العشرون .
10.السّاعة العاشرة . 22 .الساعة الثانیة و العشرون .
11.السّاعة الحادیة العشرة 23 .الساعة الثالثة و العشرون .
12.السّاعة الثانیة العشرة 24 .الساعة الرابعة و العشرون .
دانش آموزان عزیز سه مورد زیر را برای بیان ساعت به عنوان الگو و نمونه یاد بگیرند کافی است
السّاعةُ الواحِدةُ. = بیان ساعت بصورت کامل
السّاعة الواحدةُ و الرُّبعُ = 15 دقیقه مانده به ساعت یک
السّاعة الواحدةُ اِ لّا رُ بعاً = 15 دقیقه از ساعت یک گذشته
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم
واژه نامه درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ» و معنی
فصل 9 : نُصوصٌ حَوْلَ الصِّحَّةِ
واژه نامه درس «نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ» و معنی:
عربی |
معنی |
أَحسن |
بهتر ، بهترین |
اِعتَقَدَ |
اعتقاد داشت(مضارع : یَعتَقِدُ) |
أَمکَنَ |
امکان داشت(مضارع کیُمکِنَ) |
اِنتِباه |
توجه |
بَنفسَجی |
بنفش |
تَعب |
خستگی |
تَعویض |
جبران کردن |
تَلوین |
رنگ آمیزی |
تَناوَل |
خورد(مضارع :یَتَناوَلُ / مصدر :تَناوُل) |
جَزَر |
هویج |
حَرَّکَ |
تحریک کرد(مضارع :یُحَرُّکُ) |
حَلیب |
شیر |
خَطا |
خطا |
سَخاء |
بخشندگی |
سَماوی |
آسمانی |
طازَج |
تازه |
طَیّار |
خلبان |
عَصیرُ الفاکِهَة |
آبمیوه |
غارة |
حمله (غارت لَیلیة : حملات شبانه) |
قِشر |
پوست |
قَلَّ |
کم شد (مضارع : یَقِلَّ) |
لَیمون |
لیمو |
مُجَفَّف |
خشک، خشک شده |
مِشمِش |
زرد آلو |
مُهَدّی |
آرام بخش |
وَرَع |
پارسایی |
جزوات جامع پایه نهم
جزوه جامع ریاضی نهم
جزوه جامع علوم تجربی نهم
جزوه جامع مطالعات اجتماعی نهم
جزوه جامع عربی نهم
جزوه جامع فارسی نهم
جزوه جامع نگارش نهم
جزوه جامع زبان انگلیسی نهم
جزوه جامع کتاب کار انگلیسی نهم
جزوه جامع آمادگی دفاعی نهم
جزوه جامع پیام های آسمانی نهم
جزوه جامع آموزش قرآن نهم
جزوه جامع کار و فناوری نهم
متون درس «رِسالَةُ الشَّهیدِ سُلَیماني» معنی
فصل 10 : رِسالةُ الشَّهیدِ سُلَیماني
متون درس «رِسالَةُ الشَّهیدِ سُلَیماني» معنی:
رِسالَةُ الشَّهیدِ سُلَیماني
نامه شهید سلیمانی
کَتَبَ الشَّهیدُ الْحاجّ قاسِم سُلَیمانی رِسالَهً لِصاحِبِ الْمَنزِلِ الَّذِی اسْتَخدَمَهُ کَمَقَرٍّ لَهُ خِلالَ عَمَلیّاتِ تَحریرِ «الْبوکَمال» فی سوریَّه، یَظهَرُ فیها تَواضُعُهُ وَ الْتِزامُهُ بِالْحَقِّ.
شهید حاج قاسم سلیمانی نامه ای به صاحب خانه ای که در عملیات آزادسازی البوکمال از آن منزل به عنوان مقر خود استفاده کرده بود نامه ای نوشت، که در آن فروتنی و پایبندیش به حق آشکار می شود.
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
مِنْ قاسِمِ سُلَیمانی إلَی الْعائِلَهِ الْعَزیزَهِ وَ الْمُحتَرَمَهِ. اَلسَّلامُ عَلَیکُم
از قاسم سلیمانی به خانواده عزیز و محترم. سلام بر شما.
إنَّکُم تَعرِفونَنی حَقّاً. نَحنُ الْمُجاهِدینَ ساعَدْنَا الْمُسلِمینَ مِن أَهلِ السُّنَّهِ فی جَمیعِ الْعالَمِ
شما واقعاً من را می شناسید. ما مجاهدینی هستیم که به مسلمانان اهل سنت در سراسر جهان کمک کردیم.
نَحنُ شیعَهٌ وَ یُمْکِنُ الْقَولُ بِأَنَّنا مِن أَهلِ السُّنَّهِ؛ لِأَنَّنا نَسیرُ عَلیٰ سُنَّهِ رَسولِ اللهِ (ص)، وَ نَعْمَلُ بِها.
ما شیعه هستیم و می توان گفت از اهل سنت هستیم زیرا ما بر مسیر سنت رسول خدا (ص) حرکت می کنیم، و به آن عمل می کنیم .
وَ أنتُم شیعَهٌ لِأَنَّکُم تُحِبّونَ أَهلَ الْبَیتِ (ع).
و شما شیعه هستید چون اهل بیت (ع) را دوست دارید.
لَقَد عَرَفْتُ مِن خِلالِ وُجودِ کِتابِ الْقُرآنِ الْکَریمِ وَ صَحیحِ الْبُخاریِّ وَ الْکُتُبِ الْأُخریٰ فی بَیتِکُم أَنَّکُم مُتَدَیِّنونَ؛ لِهٰذا أَطلُبُ مِنکُم شَیئَینِ:
من از طریق وجود قرآن کریم و صحیح بخاری و کتاب های دیگر در خانه شما دریافتم که شما مذهبی هستید. به همین دلیل از شما دو چیز می خواهم:
اَلْأَوَّلُ: أرَجو مِنکُمُ الْمَعذِرَهَ؛ لِأَنَّنا جَعَلْنا بَیتَکُم مَقَرّاً لَنا دونَ إذنِکُم.
اول: از شما معذرت می خواهم. زیرا ما خانه شما را بدون اجازه مقر خود قرار دادیم.
الَثّانی: أَرجو مِنکُم طَلَبَ الضَّرَرِ الَّذی لَحِقَ بِبَیتِکُم. فَنَحنُ مُستَعِدّونَ لِدَفْعِ الثَّمَنِ.
دوم: از شما می خواهم خسارتی که به خانه تان رسیده را بخواهید ما آماده پرداخت هزینه هستیم.
لَقَدِ اسْتَخَرْنا بِالقُرآنِ الْکَریمِ نیابَهً عَنکُم.
ما از طرف شما قرآن کریم را استخاره کردیم.
فَفَتَحْناهُ وَ ظَهَرَتْ آیاتٌ مُبارَکَهٌ مِن سورَهِ الْفُرقانِ. أَرجو مِنکُمُ التَّدَبُّرَ فیها، کَما نَحنُ تَدَبَّرْنا فیها.
پس آن را گشودیم و آیات مبارکی از سوره فرقان نازل شد. من از شما می خواهم که همانطور که ما در مورد آن انجام دادیم، در مورد آن فکر کنید.
نَحنُ صَلَّیْنا فی بَیتِکُم، وَ صَلَّیْتُ رَکعَتَینِ وَ أَهْدَیتُ ثوَابَها لَکُم وَ طَلَبْتُ مِنَ اللهِ حُسْنَ الْعاقِبَهِ لَکُم.
در خانه تو نماز خواندیم و دو رکعت نماز خواندم و ثواب آن را به شما دادم و از خداوند عاقبت به خیری برای شما خواستم.
نَحنُ مُحتاجونَ إلیٰ دُعائِکُم.
ما محتاج دعای شما هستیم
رَجاءً، اطُلُبوا مِنّی ثَمَنَ الْأَضرارِ، فَهٰذا رَقَمُ هاتِفی فی إیران، أَرجو مِنکُمُ الِاتِّصالَ بی، وَ أناَ مُستَعِدٌّ لِأَیِّ شَیءٍ ترُیدونَهُ.
لطفاً خسارت را از من بخواهید، این شماره من در ایران است، لطفاً با من تماس بگیرید، من برای هر کاری آماده هستم.
رَقَمُ الْهاتِف: ——- 0098913
شماره تلفن: ——- ۰۰۹۸۹۱۳
اِبنُکُم، أَوْ أَخوکُم: سُلَیمانی.
پسرت یا برادرت: سلیمانی.
واژه نامه درس «رِسالَةُ الشَّهیدِ سُلَیماني» معنی
فصل 10 : رِسالةُ الشَّهیدِ سُلَیماني
واژه نامه درس «رِسالَةُ الشَّهیدِ سُلَیماني» معنی:
عربی |
معنی |
اِتصال |
تماس گرفتن |
أَرجو |
خواهش می کنم |
اِستَخرنا |
استخاره کردیم |
اِستَخدَمَ |
به کار گرفت |
أضرار |
زیان ها «مفرد : ضَرَر» |
اِلتِزام |
پایبندی |
تَدَبُِر |
ژرف اندیشی(ماضی: تَدَبَّرَ) |
تَحریر |
آزادسازی |
تَعرِفونَنی |
مرا میشناسید |
ثَمَن |
بها= سِعر، قیمة |
حاسوب |
رایانه |
اَلخامِسَة عَشَرة |
پانزدهم |
دونَ إِذنکُم |
بدون اجازه شما |
عائِلة |
خانواده = أُسرَة |
لِأَی شَیءً |
برای هرچیزی |
لَحِقَ بِبَتِکُم |
به خانه شما رسیده است |
مَستَعِد |
آماده |
نَسیرُ |
حرکت می کنیم |
نیابَةً عَنکُم |
به جانشینی از شما |
یُمکِنُ القَولُ |
می شود گفت |
یَنهَضُ |
بر می خیزد |
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
- گام به گام تمامی دروس پایه نهم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
- فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم