نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

درسنامه کامل زیست شناسی (1)

تعداد بازدید : 299.61k

خلاصه نکات زیست شناسی (1) - درسنامه شب امتحان زیست شناسی (1) - جزوه شب امتحان زیست شناسی (1) نوبت اول



همه چیز راجب پروانه

فصل 1 : دنیای زنده

همه چیز درمورد پروانه ها

                               

پروانه ها گروهی از جانوران و مربوط به شاخه بی مهرگان هستند .این جانداران جزء بندپایان وحشرات محسوب می شوند. پروانه ها استفاده از سیستم تنفس نایی به مبادله گازها می پردازند. دستگاه گردش خون در پروانه ها باز است. پروانه ها همولنف دارند .پروانه ها اوریک اسید دفع می کنند. اسکلت خارجی پروانه ها از جنس کیتین است.

پروانه ها با پرواز کردن حرکت می کنند. پروانه ها سلولهایی مشابه فاگوسیت دارند که فقط در دفاع غیراختصاصی شرکت می کنند .پروانه ها یک طناب عصبی شکمی و مغزی شامل چندین گره بهم در پروانه ها و بیدها پروانه های شب پرواز روش تعیین جنسیت براساس الگوی  W Zاست پروانه های شب پرواز فلفلی بیستون بتولاریا به یکی از دورنگ تیره یا روشن دیده می شوند. بعضی از پروانه ها براي اینکه پرندگان آنها را شکار نکنند .طرح و رنگی شبیه به پروانه های سمی پیدا کرده اند. پروانه اپروسترابروماتا جمعیتی فرصت طلب را تشکیل می دهد و در پاییز تخم گذاري می کند. نوزاد پروانه کلم روي گیاهان تیره شب بو زندگی و از آنان تغذیه می کند. پروانه هاي مونارك مهاجرت می کنند.در پروانه هاي شب پرواز فرومون های جنسی سبب جلب جنس مخالف از فاصله هاي بسیار دور می شوند پروانه ها چشم مرکب دارند.

بی مهره گان توانایی تولید پادتن و دفاع اختصاصی را ندارند.بی مهرگان آبزی مثل اسفنج از طریق انتشار کرم خاکی ازطریق تنفس پوستی و حشرات به وسیله دستگاه تنفس نایی به مبادله گازهای تنفسی می پردازند . بی مهره گان شش ندارند می توان گفت جانداری طناب عصبی شکمی دارد توانایی ذره خواري عوامل خارجی را دارد طناب عصبی شکمی دارند حشرات جزء بندپایان هستند. بندپایان سلول هایی مشابه فاگوسیت دارد،فاگوسیت یا ذره خواری توسط این سلول هاي مشابه فاگوسیت انجام می شود. هر جانوري که گردش خون باز دارد حاضر است بافت پیوندی را پس بزند بسیاري از بی مهره گان مانند عنکبوتیان ، سخت پوستان و حشرات گردش خون باز دارند .

مهره داران می توانند بیگانه را پس بزند بافت بیگانه را پس بزنند .بی مهره گانی مثل ستاره دریایی و اسفنج ها قادرند پیوند بافت بیگانه را پس بزنند. همه بی مهره گان نمی توانند بافت بیگانه را پس بزنند.

همه چیز درمورد پروانه ها

                               

پروانه ها گروهی از جانوران و مربوط به شاخه بی مهرگان هستند .این جانداران جزء بندپایان وحشرات محسوب می شوند. پروانه ها استفاده از سیستم تنفس نایی به مبادله گازها می پردازند. دستگاه گردش خون در پروانه ها باز است. پروانه ها همولنف دارند .پروانه ها اوریک اسید دفع می کنند. اسکلت خارجی پروانه ها از جنس کیتین است.

پروانه ها با پرواز کردن حرکت می کنند. پروانه ها سلولهایی مشابه فاگوسیت دارند که فقط در دفاع غیراختصاصی شرکت می کنند .پروانه ها یک طناب عصبی شکمی و مغزی شامل چندین گره بهم در پروانه ها و بیدها پروانه های شب پرواز روش تعیین جنسیت براساس الگوی  W Zاست پروانه های شب پرواز فلفلی بیستون بتولاریا به یکی از دورنگ تیره یا روشن دیده می شوند. بعضی از پروانه ها براي اینکه پرندگان آنها را شکار نکنند .طرح و رنگی شبیه به پروانه های سمی پیدا کرده اند. پروانه اپروسترابروماتا جمعیتی فرصت طلب را تشکیل می دهد و در پاییز تخم گذاري می کند. نوزاد پروانه کلم روي گیاهان تیره شب بو زندگی و از آنان تغذیه می کند. پروانه هاي مونارك مهاجرت می کنند.در پروانه هاي شب پرواز فرومون های جنسی سبب جلب جنس مخالف از فاصله هاي بسیار دور می شوند پروانه ها چشم مرکب دارند.

بی مهره گان توانایی تولید پادتن و دفاع اختصاصی را ندارند.بی مهرگان آبزی مثل اسفنج از طریق انتشار کرم خاکی ازطریق تنفس پوستی و حشرات به وسیله دستگاه تنفس نایی به مبادله گازهای تنفسی می پردازند . بی مهره گان شش ندارند می توان گفت جانداری طناب عصبی شکمی دارد توانایی ذره خواري عوامل خارجی را دارد طناب عصبی شکمی دارند حشرات جزء بندپایان هستند. بندپایان سلول هایی مشابه فاگوسیت دارد،فاگوسیت یا ذره خواری توسط این سلول هاي مشابه فاگوسیت انجام می شود. هر جانوري که گردش خون باز دارد حاضر است بافت پیوندی را پس بزند بسیاري از بی مهره گان مانند عنکبوتیان ، سخت پوستان و حشرات گردش خون باز دارند .

مهره داران می توانند بیگانه را پس بزند بافت بیگانه را پس بزنند .بی مهره گانی مثل ستاره دریایی و اسفنج ها قادرند پیوند بافت بیگانه را پس بزنند. همه بی مهره گان نمی توانند بافت بیگانه را پس بزنند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ظاهر پروانه مونارک

فصل 1 : دنیای زنده

مشخصات ظاهری مونارک

ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻇﺎﻫﺮی ﺣﺸﺮه ﺑﺎﻟﻎ ﻣﻮﻧﺎرك درﺷﺖ اﺳﺖ، ، ﻃﻮل ﺑﺎﻟﺶ از 67 ﺗﺎ 001 ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ اﺳﺖ رﻧﮓ ﺑﺎﻟﻬﺎ ﻧﺎرﻧﺠﯽ ﻣﺘﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﺎ رﮔﺒﺎل ﻫﺎی ﺳﯿﺎه و ﻧﻮارﻫﺎي ﺣﺎﺷﯿﻪ ای ﺳﯿﺎه ﻣﺰﯾﻦ ﺑﻪ زوج ﻧﻘﻄﻪ ﻫﺎي ﺳﻔﯿﺪ ﻓﺮاوان اﺳﺖ روی ﺑﺎل ﻋﻘﺐ ﻧﺮﻫﺎ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﯿﺎه ﻧﻤﺎﯾﺎن اﺳﺖ و اﯾﻦ وﺟﻪ ﺗﻔﺎوﺗﺶ ﺑﺎ ﻣﺎده اﺳﺖ، ﻻروﻫﺎ در ﺣﺪود 15 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل دارﻧﺪ رﻧﮕﺸﺎن ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﻮارﻫﺎي ﻣﺘﻨﺎوب ﺳﯿﺎه و زرد اﺳﺖ، داراي دو زاﺋﺪه ﻣﯿﻠﻪ ای ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ در ﺟﻠﻮ و ﻋﻘﺐ ﺑﺪن ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺷﻔﯿﺮه (ﭘﻮﺳﺘﻪ ﺷﻔﯿﺮﮔﯽ) در ﺣﺪود 82 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل دارد رﻧﮓ ﺳﺒﺰ ﮐﻤﺮﻧﮕﯽ دارد و ﻧﻘﺎط زرد رﻧﮕﯽ روی آن دﯾﺪه ﻣﯿﺸﻮد .رﻧﮓ ﺗﺨﻢ ﺳﺒﺰ ﮐﻤﺮﻧﮓ راه راه و در ﺣﺪود 21 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل و 9/0 ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﻋﺮض دارد. 

ﺳﯿﮑﻞ زﻧﺪﮔﯽ ؛ ﻣﺎده ﻫﺎ در اﺑﺘﺪای ﺑﻬﺎر ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎل ﭘﺮواز ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، در ﻫﺮ ﻧﻮﺑﺖ ﺗﺨﻢ ﮔﺬاری 400 ﺗﺎ 500 ﻋﺪد ﺗﺨﻢ روي ﮔﯿﺎه اﺳﺘﺒﺮق ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ،  ﻻروﻫﺎ ﺑﺮای رﺷﺪ از ﮔﯿﺎه اﺳﺘﺒﺮق ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ و ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻮغ رﺳﯿﺪﻧﺪ دﮔﺮدﯾﺴﯽ رخ ﻣﯿﺪﻫﺪ و آﻣﺎده ﺷﻔﯿﺮه ﺷﺪن ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل دارای دو ﻧﺴﻞ در ﻧﻮاﺣﯽ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎی ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺗﺤﺖ ﺗﺴﻠﻂ اﯾﻦ ﺗﻌﺪاد ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻋﺪد ﻣﯿﺮﺳﺪ.

مشخصات ظاهری مونارک

ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻇﺎﻫﺮی ﺣﺸﺮه ﺑﺎﻟﻎ ﻣﻮﻧﺎرك درﺷﺖ اﺳﺖ، ، ﻃﻮل ﺑﺎﻟﺶ از 67 ﺗﺎ 001 ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ اﺳﺖ رﻧﮓ ﺑﺎﻟﻬﺎ ﻧﺎرﻧﺠﯽ ﻣﺘﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﺎ رﮔﺒﺎل ﻫﺎی ﺳﯿﺎه و ﻧﻮارﻫﺎي ﺣﺎﺷﯿﻪ ای ﺳﯿﺎه ﻣﺰﯾﻦ ﺑﻪ زوج ﻧﻘﻄﻪ ﻫﺎي ﺳﻔﯿﺪ ﻓﺮاوان اﺳﺖ روی ﺑﺎل ﻋﻘﺐ ﻧﺮﻫﺎ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﯿﺎه ﻧﻤﺎﯾﺎن اﺳﺖ و اﯾﻦ وﺟﻪ ﺗﻔﺎوﺗﺶ ﺑﺎ ﻣﺎده اﺳﺖ، ﻻروﻫﺎ در ﺣﺪود 15 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل دارﻧﺪ رﻧﮕﺸﺎن ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﻮارﻫﺎي ﻣﺘﻨﺎوب ﺳﯿﺎه و زرد اﺳﺖ، داراي دو زاﺋﺪه ﻣﯿﻠﻪ ای ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ در ﺟﻠﻮ و ﻋﻘﺐ ﺑﺪن ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺷﻔﯿﺮه (ﭘﻮﺳﺘﻪ ﺷﻔﯿﺮﮔﯽ) در ﺣﺪود 82 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل دارد رﻧﮓ ﺳﺒﺰ ﮐﻤﺮﻧﮕﯽ دارد و ﻧﻘﺎط زرد رﻧﮕﯽ روی آن دﯾﺪه ﻣﯿﺸﻮد .رﻧﮓ ﺗﺨﻢ ﺳﺒﺰ ﮐﻤﺮﻧﮓ راه راه و در ﺣﺪود 21 ﻣﯿﻠﯽﻣﺘﺮ ﻃﻮل و 9/0 ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﻋﺮض دارد. 

ﺳﯿﮑﻞ زﻧﺪﮔﯽ ؛ ﻣﺎده ﻫﺎ در اﺑﺘﺪای ﺑﻬﺎر ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎل ﭘﺮواز ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، در ﻫﺮ ﻧﻮﺑﺖ ﺗﺨﻢ ﮔﺬاری 400 ﺗﺎ 500 ﻋﺪد ﺗﺨﻢ روي ﮔﯿﺎه اﺳﺘﺒﺮق ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ،  ﻻروﻫﺎ ﺑﺮای رﺷﺪ از ﮔﯿﺎه اﺳﺘﺒﺮق ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ و ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻮغ رﺳﯿﺪﻧﺪ دﮔﺮدﯾﺴﯽ رخ ﻣﯿﺪﻫﺪ و آﻣﺎده ﺷﻔﯿﺮه ﺷﺪن ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل دارای دو ﻧﺴﻞ در ﻧﻮاﺣﯽ ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎی ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺗﺤﺖ ﺗﺴﻠﻂ اﯾﻦ ﺗﻌﺪاد ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﻋﺪد ﻣﯿﺮﺳﺪ.





گیاهان مورد تغذیه پروانه مونارک

فصل 1 : دنیای زنده

گیاه مورد تغذیه مونارک

                                          

 در اﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻏﺪاي ﻧﻮزاد ﻣﻮﻧﺎرك ﻧﻮﻋﯽ ﺑﺮگ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮگ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﻮاع ﺑﺎﻓﺖ ﻫﺎ را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﺮد و ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﯾﻦ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن تک ﻟﭙـﻪ ای و دو ﻟﭙـﻪ ای ﮔﯿﺎه دوﻟﭙﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ زﯾﺮا از وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎي ﮔﯿﺎﻫﺎن دوﻟﭙﻪ اﻧﺸﻌﺎب رﮔﺒﺮگ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ

 ﮔـﯿﺎﻫـان ﺑﻪ دودﺳـﺘﻪ ي ﮔـﯿﺎﻫـان تک ﻟـﭙـﻪ ای و دو ﻟـﭙـﻪ ای ﺗـﻘـﺴـﯿﻢ ﻣـﯿﺸـﻮﻧـﺪ ﮔـﯿﺎﻫـان ﺑـﺮگ ﺑﺎرﯾـﮏ ﻧـﻈـﯿـﺮ ذرت ، ﮔـﻨـﺪم ، ﯾـﻮﻻف، ﻧﯿﺸـﮑـﺮ ،  ﺟـﻮ ،  دﯾﮕـﺮ ﻏـﻼت و ﻧﺨـﻞ  ﺗـﮏ لپه ﻫﺴﺘﻨﺪ

وﯾـﮋﮔـﯽ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن تکﻟـﭙـﻪ اي

1) رﯾﺸـﻪ اﻓﺸـﺎن دارند

2) ﺑـﺮگ دراز و ﺑـﺎرﯾـﮏ و رﮔـﺒـﺮگ ﻣـﻮازي دارند

3) ﺑـﺮگ ﻫـﺎ ﺗـﻮﺳـﻂ ﻏـﻼف ﺑـﻪ ﺳﺎﻗـﻪ اﺗﺼـﺎل دارد

4) داﻧـﻪ ﯾـﮏ ﻗﺴـﻤـﺘـﯽ است

5) اﺟـﺰاي ﮔـﻞ ﻣﻀـﺮﺑـﯽ 3 اﺳـﺖ

6) آوﻧـﺪﻫـﺎي ﭼـکش در ﺑـﺮش ﺳﺎﻗـﻪ ﻧﻈـﻢ ﺧﺎﺻـﯽ ﻧـﺪارﻧـﺪ

                          

                 

درﺧـﺘﺎن ﭘـﻬـﻦ ﺑـﺮگ ﺟـﻨﮕـﻠـﯽ و ﺑﺴـﯿﺎري از درﺧـﺘﺎن ﻣـﯿﻮه و زﯾﻨﺘـﯽ و ﺑﻌــﻀـﯽ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن زراﻋـﯽ ﻧﻈـﯿـﺮ ﺷﺒـﺪر ، ﻟـﻮﺑﯿـﺎ ، ﻧﺨـﻮد ﻓـﺮﻧﮕـﯽ ، ﭘﻨـﺒﻪ و ﻏـﯿـﺮه ﻣـﺘﻌـﻠـﻖ ﺑﻪ ﮔـﺮوه دو ﻟﭙـﻪ اي ﻫـﺎ ﻣـﯽ ﺑﺎﺷـﻨـﺪ

1) رﯾش راﺳـﺖ دارﻧـﺪ.

2) ﺑـﺮﮔـﻬـﺎ اﻏﻠـﺐ ﭘـﻬـﻦ و رﮔـﺒـﺮگ ﻫـﺎ ﻣﻨﺸـﻌـﺐ است.

3 )ﻫـﺮ ﺑـﺮگ ﺗـﻮﺳـﻂ دﻣـﺒـﺮگ ﺑـﻪ ﺳﺎﻗـﻪ اﺗﺼـﺎل دارد.

4) داﻧـﻪ دو ﻗﺴﻤـﺘـﯽ است.

5) اﺟـﺰاي ﮔـﻞ ﻣـﻀـﺮﺑـﯽ از 2 ﯾﺎ 5 اﺳﺖ.

6) آوﻧـﺪﻫـﺎی  ﭼـﻮﺑـﯽ و آﺑﮑـﺶ در ﺑـﺮش ﻋـﺮﺿـﯽ ﺳـﺎﻗـﻪ روي داﯾـﺮه ﻣـﺤـﯿﻄـﯿﻪ قرار دارﻧﺪ.

                                 

ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻧﻮزاد درﺣﺎل ﺗﻐﺬﯾﻪ از ﺑﺮگ ﮔﯿﺎه دو ﻟﭙﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ  در ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﺑﺮگ ﮔﯿﺎه دوﻟﭙﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﻮارد زﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﻮد

                                  

ﮐﻮﺗﯿﮑﻮل( ﭘﻮﺳﺘﮏ) روﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﻻﯾﯽو ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﭘﺎراﻧﺸﯿﻢ  ﮐﻪ ﻓﺘﻮﺳﻨﺘﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اوﻧﺪ ﭼﻮﺑﯽ اوﻧﺪ اﺑﮑﺸﯽ در ﻣﺠﻤﻮع رﮔﺒﺮگ ﻫﺴﺘﻨﺪ

گیاه مورد تغذیه مونارک

                                          

 در اﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻏﺪاي ﻧﻮزاد ﻣﻮﻧﺎرك ﻧﻮﻋﯽ ﺑﺮگ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮگ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﻮاع ﺑﺎﻓﺖ ﻫﺎ را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﺮد و ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﯾﻦ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن تک ﻟﭙـﻪ ای و دو ﻟﭙـﻪ ای ﮔﯿﺎه دوﻟﭙﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ زﯾﺮا از وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎي ﮔﯿﺎﻫﺎن دوﻟﭙﻪ اﻧﺸﻌﺎب رﮔﺒﺮگ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ

 ﮔـﯿﺎﻫـان ﺑﻪ دودﺳـﺘﻪ ي ﮔـﯿﺎﻫـان تک ﻟـﭙـﻪ ای و دو ﻟـﭙـﻪ ای ﺗـﻘـﺴـﯿﻢ ﻣـﯿﺸـﻮﻧـﺪ ﮔـﯿﺎﻫـان ﺑـﺮگ ﺑﺎرﯾـﮏ ﻧـﻈـﯿـﺮ ذرت ، ﮔـﻨـﺪم ، ﯾـﻮﻻف، ﻧﯿﺸـﮑـﺮ ،  ﺟـﻮ ،  دﯾﮕـﺮ ﻏـﻼت و ﻧﺨـﻞ  ﺗـﮏ لپه ﻫﺴﺘﻨﺪ

وﯾـﮋﮔـﯽ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن تکﻟـﭙـﻪ اي

1) رﯾﺸـﻪ اﻓﺸـﺎن دارند

2) ﺑـﺮگ دراز و ﺑـﺎرﯾـﮏ و رﮔـﺒـﺮگ ﻣـﻮازي دارند

3) ﺑـﺮگ ﻫـﺎ ﺗـﻮﺳـﻂ ﻏـﻼف ﺑـﻪ ﺳﺎﻗـﻪ اﺗﺼـﺎل دارد

4) داﻧـﻪ ﯾـﮏ ﻗﺴـﻤـﺘـﯽ است

5) اﺟـﺰاي ﮔـﻞ ﻣﻀـﺮﺑـﯽ 3 اﺳـﺖ

6) آوﻧـﺪﻫـﺎي ﭼـکش در ﺑـﺮش ﺳﺎﻗـﻪ ﻧﻈـﻢ ﺧﺎﺻـﯽ ﻧـﺪارﻧـﺪ

                          

                 

درﺧـﺘﺎن ﭘـﻬـﻦ ﺑـﺮگ ﺟـﻨﮕـﻠـﯽ و ﺑﺴـﯿﺎري از درﺧـﺘﺎن ﻣـﯿﻮه و زﯾﻨﺘـﯽ و ﺑﻌــﻀـﯽ ﮔـﯿﺎﻫـﺎن زراﻋـﯽ ﻧﻈـﯿـﺮ ﺷﺒـﺪر ، ﻟـﻮﺑﯿـﺎ ، ﻧﺨـﻮد ﻓـﺮﻧﮕـﯽ ، ﭘﻨـﺒﻪ و ﻏـﯿـﺮه ﻣـﺘﻌـﻠـﻖ ﺑﻪ ﮔـﺮوه دو ﻟﭙـﻪ اي ﻫـﺎ ﻣـﯽ ﺑﺎﺷـﻨـﺪ

1) رﯾش راﺳـﺖ دارﻧـﺪ.

2) ﺑـﺮﮔـﻬـﺎ اﻏﻠـﺐ ﭘـﻬـﻦ و رﮔـﺒـﺮگ ﻫـﺎ ﻣﻨﺸـﻌـﺐ است.

3 )ﻫـﺮ ﺑـﺮگ ﺗـﻮﺳـﻂ دﻣـﺒـﺮگ ﺑـﻪ ﺳﺎﻗـﻪ اﺗﺼـﺎل دارد.

4) داﻧـﻪ دو ﻗﺴﻤـﺘـﯽ است.

5) اﺟـﺰاي ﮔـﻞ ﻣـﻀـﺮﺑـﯽ از 2 ﯾﺎ 5 اﺳﺖ.

6) آوﻧـﺪﻫـﺎی  ﭼـﻮﺑـﯽ و آﺑﮑـﺶ در ﺑـﺮش ﻋـﺮﺿـﯽ ﺳـﺎﻗـﻪ روي داﯾـﺮه ﻣـﺤـﯿﻄـﯿﻪ قرار دارﻧﺪ.

                                 

ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻧﻮزاد درﺣﺎل ﺗﻐﺬﯾﻪ از ﺑﺮگ ﮔﯿﺎه دو ﻟﭙﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ  در ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﺑﺮگ ﮔﯿﺎه دوﻟﭙﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﻮارد زﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﻮد

                                  

ﮐﻮﺗﯿﮑﻮل( ﭘﻮﺳﺘﮏ) روﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﻻﯾﯽو ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﭘﺎراﻧﺸﯿﻢ  ﮐﻪ ﻓﺘﻮﺳﻨﺘﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اوﻧﺪ ﭼﻮﺑﯽ اوﻧﺪ اﺑﮑﺸﯽ در ﻣﺠﻤﻮع رﮔﺒﺮگ ﻫﺴﺘﻨﺪ





نقش نورون در مهاجرت

فصل 1 : دنیای زنده

ارتباط نورون با مهاجرت مونارک

ﻣﻬﺎﺟﺮت :

ﻣﯽ ﺗﻮان در ﻣﻮرد ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻣﻮارد زﯾﺮ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﭙﺮد

شارش ژن :

هنگامی که افرادی از یک جمعیت به جمعیتی دیگر مهاجرت میکنند .در واقع تعدادی از الل های جمعیت مبدأ را با خود به جمعیت مقصد وارد می کنند به این پدیده شارش ژن می گویند .شارش ژن می تواند باعث افزایش تنوع درون جمعیت پذیرنده (مقصد)شود .از سوی دیگر اگر روند مهاجرت در دو جهت ادامه یابد با گذشت زمان خزانه ژنی دو جمعیت شبیه هم می شود به ایت ترتیب می توان گفت که شارش ژن در جهت کاهش تفاوتت بین جمعیت عمل می کند.

ﻧﺤﻮه ﻣﺴﯿﺮ ﯾﺎﺑﯽ اﯾﻦ ﭘﺮواﻧﻪ  ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎه از واﺣﺪ دﺳﺘﮕﺎه ﻋﺼﺒﯽ اﺳﺖ  . ﻫﻤﺎن ﻧﺮون که از ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎي زﯾﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ :

                                                          

در ﺟﺴﻢ ﯾﺎﺧﺘﻪ اي ﺗﻤﺎم اﻧﺪاﻣﮏ ﻫﺎی  ﺳﻠﻮﻟﯽ را ﻣﯽ ﺗﻮان دﯾﺪ از ﺟﻤﻠﻪ  ﻫﺴﺘﻪ ﻣﯿﺘﻮﮐﻨﺪری ﮔﻠﮋي و.....   

از ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮدي ﻧﻮرون ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﻪ ي ﻧﻮرون ﻫﺎي ﺣﺴﯽ، ﻧﻮرون ﻫﺎي ﺣﺮﮐﺘﯽ و ﻧﻮرون ﻫﺎي راﺑﻂ ﯾﺎ ﺑﯿﻨﺎﺑﯿﻨﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪي ﮐﺮد:

ﻧﻮرون ﻫﺎی ﺣﺮﮐﺘﯽ ﭘﯿﺎم ﻋﺼﺒﯽ را از ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﺪف ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺳﻠﻮل ﻣﺎﻫﯿﭽﻪ و ﯾﺎ ﯾﮏ ﻏﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻧﻮرون ﺣﺴﯽ ﻫﻤﺎن ﻧﻮروﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻧﺨﺎع ﻗﺮار دارد و ﭘﯿﺎم ﻫﺎي ﺣﺴﯽ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ارﺳﺎل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻧﻮرون ﻫﺎي راﺑﻂ ﯾﺎ ﺑﯿﻨﺎﺑﯿﻨﯽ ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮند؛ ﻧﻮرون ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ آﮐﺴﻮن آن ﻫﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮي را ﺗﺮك ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و ﻓﺎﻗﺪ ﻣﯿﻠﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻘﻂ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ ﻗﺴﻤﺖ .ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺑﺮ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻮرون ﻫﺎ، ﻧﻮرون راﺑﻂ ﻧﺎﺣﯿﻪ اي ﻧﯿﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد

ﻧﻮرون ﻫﺎي ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﻧﻮرون ﻫﺎی ﺣﺮﮐﺘﯽ ﺑﻮده و ﭘﯿﺎم را از ﯾﮏ ﻗﺴﻤﺖ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺮﮐﺰی ﺑﻪ ﺟﺎي دﯾﮕﺮﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ .اﯾﻦ ﻧﻮرون ﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ دارای ﻣﯿﻠﯿﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﺑﻪ این ﻧﻮرون ﻫﺎ ، ﻧﻮرون ﻫﺎی راﺑﻂ ﻓﺮاﻓﮑﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد

از ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮي

نورون ها را بر اساس شکل ظاهری به تک قطبی ، تک قطبی کاذب ، دو قطبی ، چند قطبی تقسیم بندی می کنند در نورون تک قطبی از یک قسمت از سلولی یک شاخه خارج می شود و بعد به چند شاخه تقسیم می شود  در نورون تک قطبی کاذب قسمت خارج شده از سلول به دو شاخه تقسیم میشود و به شکل T  در می اید در نورون های چند قطبی نیز چندین شاخه از ان خارج می شود

                                            

از نظر میلین دار بودن و قطر:

از این منظر به سه دسته تقسیم بندی می شوند

.Aنورون های میلین دار که دارای بیشترین قطرند و بیشترین سرعت انتقال پیام را نیز دارند

.Bنورون های میلین دار که در سیستم عصبی خودکار دیده می شوند

.Cنورون های بدون میلین که کمترین قطر را داشته و در نتیجه کمترین سرعت انتقال را نیز دارا می باشنند

هرکدام از این انواع نورون های A,B,C نیز تقسیم بندی می شوند که از اهداف این طرح نمی باشد

 

ﺳﻠﻮل ﻫﺎي ﮔﻠﯿﺎل

اﯾﻦ ﺳﻠﻮل ﻫﺎ در ﻻﺑﻪ ﻻی ﻧﻮرون ﻫﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ و ﻧﻘﺶ ﻣﺤﺎﻓﻈﺘﯽ دارﻧﺪ. تعداد انها 10-15 برابر نورون هاست . این سلول ها نیز به دو قسمت محیطی و مرکزی تقسیم بندی می شوند.

نوع محیطی همان سلول های شوان هستند در ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻦ در رﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ

نوع مرکزی به سه دسته تقسیم بندی می شوند

الف)میکرو گلیا

ﻫﻤﺎن ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﻣﺎﮐﺮوﻓﺎژی اﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی و ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ دﯾﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و دارای زواﯾﺪ زﯾﺎد ﻫﺴﺘﻨﺪ

ب)اولیگودندروسیت ها

این سلول ها نیز در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ و ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی ﻗﺮار دارﻧﺪ .آن ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺎرﺷﺎن ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻦ ﺑﺮای ﺳﻠﻮلﻫﺎی ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺮﮐﺰی اﺳﺖ.

ج) آستروسیت ها

ارتباط نورون با مهاجرت مونارک

ﻣﻬﺎﺟﺮت :

ﻣﯽ ﺗﻮان در ﻣﻮرد ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻣﻮارد زﯾﺮ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﭙﺮد

شارش ژن :

هنگامی که افرادی از یک جمعیت به جمعیتی دیگر مهاجرت میکنند .در واقع تعدادی از الل های جمعیت مبدأ را با خود به جمعیت مقصد وارد می کنند به این پدیده شارش ژن می گویند .شارش ژن می تواند باعث افزایش تنوع درون جمعیت پذیرنده (مقصد)شود .از سوی دیگر اگر روند مهاجرت در دو جهت ادامه یابد با گذشت زمان خزانه ژنی دو جمعیت شبیه هم می شود به ایت ترتیب می توان گفت که شارش ژن در جهت کاهش تفاوتت بین جمعیت عمل می کند.

ﻧﺤﻮه ﻣﺴﯿﺮ ﯾﺎﺑﯽ اﯾﻦ ﭘﺮواﻧﻪ  ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎه از واﺣﺪ دﺳﺘﮕﺎه ﻋﺼﺒﯽ اﺳﺖ  . ﻫﻤﺎن ﻧﺮون که از ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎي زﯾﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ :

                                                          

در ﺟﺴﻢ ﯾﺎﺧﺘﻪ اي ﺗﻤﺎم اﻧﺪاﻣﮏ ﻫﺎی  ﺳﻠﻮﻟﯽ را ﻣﯽ ﺗﻮان دﯾﺪ از ﺟﻤﻠﻪ  ﻫﺴﺘﻪ ﻣﯿﺘﻮﮐﻨﺪری ﮔﻠﮋي و.....   

از ﻧﻈﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮدي ﻧﻮرون ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﻪ ي ﻧﻮرون ﻫﺎي ﺣﺴﯽ، ﻧﻮرون ﻫﺎي ﺣﺮﮐﺘﯽ و ﻧﻮرون ﻫﺎي راﺑﻂ ﯾﺎ ﺑﯿﻨﺎﺑﯿﻨﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪي ﮐﺮد:

ﻧﻮرون ﻫﺎی ﺣﺮﮐﺘﯽ ﭘﯿﺎم ﻋﺼﺒﯽ را از ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﺪف ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺳﻠﻮل ﻣﺎﻫﯿﭽﻪ و ﯾﺎ ﯾﮏ ﻏﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻧﻮرون ﺣﺴﯽ ﻫﻤﺎن ﻧﻮروﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻧﺨﺎع ﻗﺮار دارد و ﭘﯿﺎم ﻫﺎي ﺣﺴﯽ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ارﺳﺎل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻧﻮرون ﻫﺎي راﺑﻂ ﯾﺎ ﺑﯿﻨﺎﺑﯿﻨﯽ ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮند؛ ﻧﻮرون ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ آﮐﺴﻮن آن ﻫﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮي را ﺗﺮك ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و ﻓﺎﻗﺪ ﻣﯿﻠﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻘﻂ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ ﻗﺴﻤﺖ .ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺑﺮ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻮرون ﻫﺎ، ﻧﻮرون راﺑﻂ ﻧﺎﺣﯿﻪ اي ﻧﯿﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد

ﻧﻮرون ﻫﺎي ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﻧﻮرون ﻫﺎی ﺣﺮﮐﺘﯽ ﺑﻮده و ﭘﯿﺎم را از ﯾﮏ ﻗﺴﻤﺖ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺮﮐﺰی ﺑﻪ ﺟﺎي دﯾﮕﺮﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ .اﯾﻦ ﻧﻮرون ﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ دارای ﻣﯿﻠﯿﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ .ﺑﻪ این ﻧﻮرون ﻫﺎ ، ﻧﻮرون ﻫﺎی راﺑﻂ ﻓﺮاﻓﮑﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد

از ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮي

نورون ها را بر اساس شکل ظاهری به تک قطبی ، تک قطبی کاذب ، دو قطبی ، چند قطبی تقسیم بندی می کنند در نورون تک قطبی از یک قسمت از سلولی یک شاخه خارج می شود و بعد به چند شاخه تقسیم می شود  در نورون تک قطبی کاذب قسمت خارج شده از سلول به دو شاخه تقسیم میشود و به شکل T  در می اید در نورون های چند قطبی نیز چندین شاخه از ان خارج می شود

                                            

از نظر میلین دار بودن و قطر:

از این منظر به سه دسته تقسیم بندی می شوند

.Aنورون های میلین دار که دارای بیشترین قطرند و بیشترین سرعت انتقال پیام را نیز دارند

.Bنورون های میلین دار که در سیستم عصبی خودکار دیده می شوند

.Cنورون های بدون میلین که کمترین قطر را داشته و در نتیجه کمترین سرعت انتقال را نیز دارا می باشنند

هرکدام از این انواع نورون های A,B,C نیز تقسیم بندی می شوند که از اهداف این طرح نمی باشد

 

ﺳﻠﻮل ﻫﺎي ﮔﻠﯿﺎل

اﯾﻦ ﺳﻠﻮل ﻫﺎ در ﻻﺑﻪ ﻻی ﻧﻮرون ﻫﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ و ﻧﻘﺶ ﻣﺤﺎﻓﻈﺘﯽ دارﻧﺪ. تعداد انها 10-15 برابر نورون هاست . این سلول ها نیز به دو قسمت محیطی و مرکزی تقسیم بندی می شوند.

نوع محیطی همان سلول های شوان هستند در ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻦ در رﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ

نوع مرکزی به سه دسته تقسیم بندی می شوند

الف)میکرو گلیا

ﻫﻤﺎن ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﻣﺎﮐﺮوﻓﺎژی اﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی و ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ دﯾﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و دارای زواﯾﺪ زﯾﺎد ﻫﺴﺘﻨﺪ

ب)اولیگودندروسیت ها

این سلول ها نیز در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ و ﻫﻢ در ﻣﺎده ﺧﺎﮐﺴﺘﺮی ﻗﺮار دارﻧﺪ .آن ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻣﺎده ﺳﻔﯿﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺎرﺷﺎن ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﯿﻠﯿﻦ ﺑﺮای ﺳﻠﻮلﻫﺎی ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺮﮐﺰی اﺳﺖ.

ج) آستروسیت ها



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



مهندسی ژنتیک

فصل 1 : دنیای زنده

مهندسی ژنتیک

چگونه می توان گیاهان را وادار کرد که در مدتی کوتاه تر ، مواد غذایی بهتر و بیشتری تولید کنند ؟

چرا باید از تنوع زیستی حفاظت کنیم؟ مثلا چرا نیابد مارها ، گرگ هال و پلنگ ها را بکشیم ؟

چرا بعضی از یاخته های بدن انسان سرطانی می شوند ؟ چگونه می توان یاخته های سرطانی را در مراحل اولیه سرطانی شدن شناسایی و نابود کرد؟

چگونه می توان سوخت های زیستی مانند الکل را جانشین سوخت های فسیلی ، مانند مواد نفتی کرد؟

چگونه می توان از بیماری های ارثی پیشگیری و یا آنها را درمان کرد؟

ﺟﻮاب اﯾﻦ ﻧﻮع ﺳﻮال ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ داد  ...

ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده  از  ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ژن ﻫﺎي ﺧﺎﺻﯽ را وارد ﮔﯿﺎﻫﺎن ﮐﺮد ﺗﺎ ﻣﻮاد ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺴﺎزﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل ﻣﯿﺘﻮان ﺑﻪ ﻧﮑﺎت زﯾﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮد

مهندسان ژنتیک می توانند به روش هایی گیاهان را تغییر دهند ؛ از جمله ایجاد گیاهان مقاوم به شرایط خشکی و تولید گیاهانی که با خاک های مختلف ، اقلیم های متفاوت و فشار های محیطی سازگاری حاصل کنند .تنظیم سرعت رسیدن میوها و افزایش ارزش غذایی گیاهان ، به عنوان مثال ، با انجام روش های مهندسی ژنتیک روی گیاهان برنج سویه های دارای میزان یالاسی بتاکاروتن (که در بدن به ویتامین A  تبدیل می شود)

و آهن تولید شده اند. این دست اورد در بخش هایی از قاره آسیا اهمیت خاصی دارند .زیرا بسیاری از مردم آن از کمبود ویتامینA و آهن رنج می برند.

ﺗﻨﻮع زﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﺪرت رﻗﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻮد  .و ﻧﻮﻋﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ اﯾﺪ

تنوع زیستی و تولید کنندگی : در سال های دهه 1990 پژوهش مهم درباره رابطه بین تنوع زیستی و تولید کنندگی صورت گرفت دیوید تیلمن و 50 نفر از همکاران او در مجموع 147 منطقه ازمایش را در علف زار های مینه سوتا ، در امریکا آمریکا انتخاب کردند .هر منطقه آزمایشی آنها شامل 1 تا 24 گونه بومی و خاص بود. آن مقدار ماده زنده تولید شده در این مناطق را اندازه گیری کردند و به این نتیجه رسیدند که هرقدر تنوع گونه های گیاهی در منطقه بیشتر باشد .به همان نسبت نیتروژن جذب شده از زمین در هر قطعه بیشتر است .آزمایش های تیلمن و همکاران او به روشنی نشان می دهد که افزایش تنوع گیاهان باعث افزایش تولید کنندگی می شود.

مهندسی ژنتیک می تواند برای مشکلاتی که بشر با آنها روبه روست ، مثل تامین غذا و مبارزه با بیماری ها راه حل هایی ارائه کند. بعضی از این راه حل ها هم اکنون در دسترس همگان اند و بعضی دیگر در آینده در دسترس قرار خواهند گرفت . آینده ای که به گمان بسیاری از پژوهشگران بر زیست شناسی متکی است.

داروها:

بسیاری از بیماری های ژنی به علت عدم توانایی بدن در ساختن یک نوع پروتئین خاص است. به این علت در سراسر جهان صدها شرکت داروسازی وجود دارد که پروتئین های مورد نیاز این بیماران را با به کار بردن روش های مهندسی ژنتیک در باکتری ها تولید می کنند  (شکل 2-5)مواد ضد انعقاد خون از جمله این پروتئین ها هستند و برای جلوگیری از ایجاد لخته خون به کار می روند .انسولین نیز که در درمان دیابت به کار می رود از همین جمله است.

مهندسی ژنتیک

چگونه می توان گیاهان را وادار کرد که در مدتی کوتاه تر ، مواد غذایی بهتر و بیشتری تولید کنند ؟

چرا باید از تنوع زیستی حفاظت کنیم؟ مثلا چرا نیابد مارها ، گرگ هال و پلنگ ها را بکشیم ؟

چرا بعضی از یاخته های بدن انسان سرطانی می شوند ؟ چگونه می توان یاخته های سرطانی را در مراحل اولیه سرطانی شدن شناسایی و نابود کرد؟

چگونه می توان سوخت های زیستی مانند الکل را جانشین سوخت های فسیلی ، مانند مواد نفتی کرد؟

چگونه می توان از بیماری های ارثی پیشگیری و یا آنها را درمان کرد؟

ﺟﻮاب اﯾﻦ ﻧﻮع ﺳﻮال ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ داد  ...

ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده  از  ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ژن ﻫﺎي ﺧﺎﺻﯽ را وارد ﮔﯿﺎﻫﺎن ﮐﺮد ﺗﺎ ﻣﻮاد ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺴﺎزﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل ﻣﯿﺘﻮان ﺑﻪ ﻧﮑﺎت زﯾﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮد

مهندسان ژنتیک می توانند به روش هایی گیاهان را تغییر دهند ؛ از جمله ایجاد گیاهان مقاوم به شرایط خشکی و تولید گیاهانی که با خاک های مختلف ، اقلیم های متفاوت و فشار های محیطی سازگاری حاصل کنند .تنظیم سرعت رسیدن میوها و افزایش ارزش غذایی گیاهان ، به عنوان مثال ، با انجام روش های مهندسی ژنتیک روی گیاهان برنج سویه های دارای میزان یالاسی بتاکاروتن (که در بدن به ویتامین A  تبدیل می شود)

و آهن تولید شده اند. این دست اورد در بخش هایی از قاره آسیا اهمیت خاصی دارند .زیرا بسیاری از مردم آن از کمبود ویتامینA و آهن رنج می برند.

ﺗﻨﻮع زﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﺪرت رﻗﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻮد  .و ﻧﻮﻋﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ اﯾﺪ

تنوع زیستی و تولید کنندگی : در سال های دهه 1990 پژوهش مهم درباره رابطه بین تنوع زیستی و تولید کنندگی صورت گرفت دیوید تیلمن و 50 نفر از همکاران او در مجموع 147 منطقه ازمایش را در علف زار های مینه سوتا ، در امریکا آمریکا انتخاب کردند .هر منطقه آزمایشی آنها شامل 1 تا 24 گونه بومی و خاص بود. آن مقدار ماده زنده تولید شده در این مناطق را اندازه گیری کردند و به این نتیجه رسیدند که هرقدر تنوع گونه های گیاهی در منطقه بیشتر باشد .به همان نسبت نیتروژن جذب شده از زمین در هر قطعه بیشتر است .آزمایش های تیلمن و همکاران او به روشنی نشان می دهد که افزایش تنوع گیاهان باعث افزایش تولید کنندگی می شود.

مهندسی ژنتیک می تواند برای مشکلاتی که بشر با آنها روبه روست ، مثل تامین غذا و مبارزه با بیماری ها راه حل هایی ارائه کند. بعضی از این راه حل ها هم اکنون در دسترس همگان اند و بعضی دیگر در آینده در دسترس قرار خواهند گرفت . آینده ای که به گمان بسیاری از پژوهشگران بر زیست شناسی متکی است.

داروها:

بسیاری از بیماری های ژنی به علت عدم توانایی بدن در ساختن یک نوع پروتئین خاص است. به این علت در سراسر جهان صدها شرکت داروسازی وجود دارد که پروتئین های مورد نیاز این بیماران را با به کار بردن روش های مهندسی ژنتیک در باکتری ها تولید می کنند  (شکل 2-5)مواد ضد انعقاد خون از جمله این پروتئین ها هستند و برای جلوگیری از ایجاد لخته خون به کار می روند .انسولین نیز که در درمان دیابت به کار می رود از همین جمله است.





علت بروز سرطان

فصل 1 : دنیای زنده

 اما در مورد سرطان

چرخه سلول به دقت تنظیم می شود؛ سلول از کجا «می فهمد» که چه موقع باید تقسیم شود؟ چرخه سلول چگونه انجام می شود؟ همان گونه که چراغ راهنمایی و رانندگی ، عبور از یک خیابان به خیابان دیگر را کنترل می کند، در سلول نیز سیستمی وجود دارد که عبور سلول را از یک مرحله به مرحله دیگر چرخه، کنترل می کند . در چرخه سلول زمان های حساسی وجود دارد که آنها را نقاط وارسی می نامیم .در این زمان ها عبور سلول از یک مرحله به مرحله دیگر کنترل می شود و بر اساس مجموع پدیده هایی که در سلول به وقوع می پیوندد ،اجازه عبور به مرحله بعد داده می شود(چراغ سبز) ، یا داده نمی شود (چراغ قرمز ). مثلا تا هنگامی که مرحله قبلی به پایان نرسیده باشد ، از ورود سلول به مرحله بعدی جلوگیری می شود . تنظیم چرخه سلولی در سه زمان اصلی(نقاط وارسی)رخ می دهد(شکل 6-9)

اختلال در تنظیم چرخه سلولی :

سرطان ، تقسیم و رشد غیر عادی سلول هاست. سلول های سرطانی بدون توجه به مکانیسم های کنترل کننده سلامت بدن همچنان به تقسیم خود ادامه می دهند .مثل راننده ای که بدون توجه به چراغ قرمزی که پیش رو دارد ، پدال گاز را می فشارد و همچنان در مسیر جاده به پیش می رود.

 اما در مورد سرطان

چرخه سلول به دقت تنظیم می شود؛ سلول از کجا «می فهمد» که چه موقع باید تقسیم شود؟ چرخه سلول چگونه انجام می شود؟ همان گونه که چراغ راهنمایی و رانندگی ، عبور از یک خیابان به خیابان دیگر را کنترل می کند، در سلول نیز سیستمی وجود دارد که عبور سلول را از یک مرحله به مرحله دیگر چرخه، کنترل می کند . در چرخه سلول زمان های حساسی وجود دارد که آنها را نقاط وارسی می نامیم .در این زمان ها عبور سلول از یک مرحله به مرحله دیگر کنترل می شود و بر اساس مجموع پدیده هایی که در سلول به وقوع می پیوندد ،اجازه عبور به مرحله بعد داده می شود(چراغ سبز) ، یا داده نمی شود (چراغ قرمز ). مثلا تا هنگامی که مرحله قبلی به پایان نرسیده باشد ، از ورود سلول به مرحله بعدی جلوگیری می شود . تنظیم چرخه سلولی در سه زمان اصلی(نقاط وارسی)رخ می دهد(شکل 6-9)

اختلال در تنظیم چرخه سلولی :

سرطان ، تقسیم و رشد غیر عادی سلول هاست. سلول های سرطانی بدون توجه به مکانیسم های کنترل کننده سلامت بدن همچنان به تقسیم خود ادامه می دهند .مثل راننده ای که بدون توجه به چراغ قرمزی که پیش رو دارد ، پدال گاز را می فشارد و همچنان در مسیر جاده به پیش می رود.





محدوده علم زیست شناسی

فصل 1 : دنیای زنده

محدوده علم زیست شناسی

مقدار قابل توجهی از غذایی که میخوریم ازگیاهان و جانوران اصلاح شده به دست می آیند.

امروزه مرغ ماهی گاو گوسفند انواع میوه ها و حتی گندم برنج و ذرتی که میخوریم ، اصلاح شده اند و محصولات بهتر و بیشتر تولید میکنند .امروزه بسیاری از بیماری ها مانند بیماری های قند و افزایش فشار خون که حدود صد سال پیش به مرگ منجر می شود مهار شده اند و به علت روش های درمانی و دارو های جدید دیگر مرگ آور نیستند

امروزه با استفاده از دنالی افراد هویت انسان ها را به آسانی شناسایی می کنند .همچنین با خواندن اطلاعات مولکول های دنای افراد از بیماری های ارثی ای خبردار می شوند که ممکن است در آینده به سراغ انسان بیایند دستگاه ها و تجهیزات پزشکی ، آزمایشگاهی و.. حاصل همکاری زیست شناسان و متخصصان دیگر رشته های علمی و فنی هستند .علم زیست شناسی علاوه بر آنچه گفته شد ، می توان در مبارزه با آفت های کشاورزی در حفظ تنوع زیستی و بهبود طبیعت و زیستگاه ها نیز به ما کمک کند.

ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎر ﻫﺎي ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ ﺗﻮﻟﯿﺪ ژن اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار زﯾﺎد اﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ اﯾﻦ ازﻣﺎﯾﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﻣﯿﺸﻮد. اﺑﺘﺪا ژن  اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ را از ﮐﺮوﻣﻮزوم ﺧﻮد ﺟﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ژن اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ روي ﺑﺎزوي ﮐﻮﺗﺎه ﮐﺮوﻣﻮزوم ﺷﻤﺎره 11 ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻣﺘﺸﮑﻞ از 153 ﺟﻔﺖ ﺑﺎز ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺳﭙﺲ اﯾﻦ ژن را ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺪار ﺳﺎده ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺎﮐﺘﺮي ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و ﺑﺎﮐﺘﺮي  وﻗﺘﯽ از ﻣﺎده وراﺛﺘﯽ ﺧﻮد ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎزي ﻣﯽ ﮐﻨﺪ از ژن ﻧﺴﻮﻟﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﮐﻠﻮن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

مدت هاست که زیست شناسان می توانند ژن های یک جاندار را به بدن جاندار دیگر وارد کنند به گونه ای که  ژن های منتقل شده بتوانند اثر های خود را ظاهر کنند .این روش که باعث انتقال صفت یا صفاتی از یک جاندار به جانداران دیگر می شود مهندسی ژن شناسی نام دارد در پزشکی کشاورزی و پژوهش های علوم پای از مهندسی ژن شناسی استفاده می کنند . جاندارانی که ژن های افراد گونه ای دیگر را در خود دارند جانداران تراژن نامیده می شوند مهندسان ژن شناسی حتی می توانند ژن های انسانی را به گیاهان جانوران دیگر یا حتی باکتری ها وارد کنند .

محدوده علم زیست شناسی

مقدار قابل توجهی از غذایی که میخوریم ازگیاهان و جانوران اصلاح شده به دست می آیند.

امروزه مرغ ماهی گاو گوسفند انواع میوه ها و حتی گندم برنج و ذرتی که میخوریم ، اصلاح شده اند و محصولات بهتر و بیشتر تولید میکنند .امروزه بسیاری از بیماری ها مانند بیماری های قند و افزایش فشار خون که حدود صد سال پیش به مرگ منجر می شود مهار شده اند و به علت روش های درمانی و دارو های جدید دیگر مرگ آور نیستند

امروزه با استفاده از دنالی افراد هویت انسان ها را به آسانی شناسایی می کنند .همچنین با خواندن اطلاعات مولکول های دنای افراد از بیماری های ارثی ای خبردار می شوند که ممکن است در آینده به سراغ انسان بیایند دستگاه ها و تجهیزات پزشکی ، آزمایشگاهی و.. حاصل همکاری زیست شناسان و متخصصان دیگر رشته های علمی و فنی هستند .علم زیست شناسی علاوه بر آنچه گفته شد ، می توان در مبارزه با آفت های کشاورزی در حفظ تنوع زیستی و بهبود طبیعت و زیستگاه ها نیز به ما کمک کند.

ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎر ﻫﺎي ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ ﺗﻮﻟﯿﺪ ژن اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار زﯾﺎد اﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ اﯾﻦ ازﻣﺎﯾﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﻣﯿﺸﻮد. اﺑﺘﺪا ژن  اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ را از ﮐﺮوﻣﻮزوم ﺧﻮد ﺟﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ژن اﻧﺴﻮﻟﯿﻦ روي ﺑﺎزوي ﮐﻮﺗﺎه ﮐﺮوﻣﻮزوم ﺷﻤﺎره 11 ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻣﺘﺸﮑﻞ از 153 ﺟﻔﺖ ﺑﺎز ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺳﭙﺲ اﯾﻦ ژن را ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺪار ﺳﺎده ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺎﮐﺘﺮي ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و ﺑﺎﮐﺘﺮي  وﻗﺘﯽ از ﻣﺎده وراﺛﺘﯽ ﺧﻮد ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎزي ﻣﯽ ﮐﻨﺪ از ژن ﻧﺴﻮﻟﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﮐﻠﻮن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

مدت هاست که زیست شناسان می توانند ژن های یک جاندار را به بدن جاندار دیگر وارد کنند به گونه ای که  ژن های منتقل شده بتوانند اثر های خود را ظاهر کنند .این روش که باعث انتقال صفت یا صفاتی از یک جاندار به جانداران دیگر می شود مهندسی ژن شناسی نام دارد در پزشکی کشاورزی و پژوهش های علوم پای از مهندسی ژن شناسی استفاده می کنند . جاندارانی که ژن های افراد گونه ای دیگر را در خود دارند جانداران تراژن نامیده می شوند مهندسان ژن شناسی حتی می توانند ژن های انسانی را به گیاهان جانوران دیگر یا حتی باکتری ها وارد کنند .



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



هفت ویژگی حیات در جانداران

فصل 1 : دنیای زنده

هفت ویژگی حیات

تعریف حیات دشوار است ..

بنابراین ناچار معمولا به جای تعریف حیات ویژگی های جانداران را معرفی می کنیم . می توان گفت کل جانداران همه این هفت ویژگی را باهم دارند :

جاندار زنده یعنی قدرت تولید مثل مستقل در هر زمان و مکان مناسب را داشته باشد برای مثال ویروس ها زنده نیستند زیرا در شرایط خاص و در داخل ساوا و بافت زنده فعالیت می کنند

 

 

 

 

الف)زیست شناسی

 

تعریف

 

شاخه ای از علوم تنربی که به بررسی علمی جانداران و فرایند های زیستی می پردازد

 

 

 

نقش

 

الف) پی بردن به راز های آفرینش

 

 

ب) حل مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی انسان امروزی

 

 

 

 

ب)محدوده

علم

زیست شناسی

 

 

 

 

کاربرد ها

الف) تولید محصولات بهتر و بیشتر از گیاهان و جانوران اصلاح شده (مثل گندم و مرغ)

 

ب) مهار کردن بسیاری از بیماری های مرگ آور پیشین مانند بیماری های قند و فشار خون

 

پ) شناسایی هویت انسان ها با استفاده از DNA افراد

 

ت) آگاهی از بیماری های ارثی انسان ها با خواندن اطلاعات مولکول های دنای آن ها

 

ث) کمک به مبارزه با آفت های کشاورزی حفظ تنوع زیستی و بهبود طبیعت

 

 

 

محدودیت ها

 

الف)نمی تواند به همه پرسش های ما پاسخ دهد

 

 

ب)از حل برخی مسائل بشری ناتوان است

 

 

 

 

 

پ)مرز های حیاتی

ویژگی های

 مشترک جانداران

 

نظم و ترتیب

 

دارای نظم و سطوحی از سازمان یابی اند

 

 

هومئوستازی

 

می توانند وضع درونی پیکر خود را در حد ثابتی نگه دارند زیرا محیط جانداران همواره در حال تغییر است

مثال:هرگاه سدیم خون افزایش یابد دفع ان از طریق ادرار زیاد می شود

 

 

رشد و نمو

 

جاندار رشد و نمو می کند

 

 

فرایند جذب و استفاده از انرژی

 

 

از انرژی گرفته شده برای انجام فعالیت های زیستی خود استفاده می کنند و بخشی از ان را به صورت گرما از دست می دهند

مثال:گنجشک از غذای خورده شده برای گرم کردن بدن و برای پرواز و جست و جوی گیاهان استفاده می کند

 

پاسخ به محیط

 

پاسخ دادن بهه محرکه های محیطی

مثال: خم شدن ساقه گیاهان به سمت نور

 

 

تولید مثل

 

ایجاد موجوداتی کم و بیش شبیه خود

مثال: یوز چلنگ همیشهه از یوز پلنگ زاده می شود.

 

 

سازش با محیط

 

دارای ویژگی هایی برای سازش و ماندگاری در محیط

مثال:وجود موهای سفید در خرس قطبی

 

 

 

 

 

 

 

 

ث)سطوح مختلف حیات

 

 

تعریف زیست کره : شامل همه محیط های ززیست کره زمین از جمله خشکی ها اقیانوس ها و دریاچه هاست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انواع سطوح

 

اتم

۱_اتم ها باهم ترکیب می شوند و ملکول ها را به وجود می آورند

 

اندامک

۲_اندامک ها اجزای عملکرد یاخته اند ، مانند راکیزه (میتوکندری)و هسته که جایگاه دنا است.

 

یاخته

۳_یاخته کوچک ترین واحدی است که همه ویژگی های حیات را دارد

بافت

۴_تعدادی یاخته با یکدیگر همکاری می کنند و یک بافت را به وجود می آورند .

اندام

۵_هر اندام از چند بافت مختلف تشکیل می شود مانند بافت استخوانی که در اینجا نشان داده شده است

دستگاه

۶_بدن این گوزن از چند دستگاه و هر دستگاه از چند اندام تشکیل شده است ؛ مثلا دستگاه حرکتی از ماهیچه ها و استخوان ها تشکیل شده است

جاندار

۷_جانداری مانند این گوزن موجود جداگانه ای است.

جمعیت

۸_مجموع جانداران یک گونه که در یک جا زندگی می کنند ، یک جمعیت را به وجود می آورند.

اجتماع

۹_در هر بوم سازگان جمعیت های گوناگون باهم تعامل دارند و یک اجتماع را به وجود می آورند.

بوم سازگان

۱۰_مجموعه ای از موجودات زنده به همراه محیط غیر زنده اطراف آن که با همدیگر در ارتباط هستند

زیست بوم

۱۱_زیست بوم از چند بوم سازگان تشکیل می شود.

زیست کره

 

12_زیست کره شامل همهجانداران ،همه زیستگاه ها و همه زیست بوم های زمین است.

         

 

ویژگی هاي جانداران :

1.نظم و ترتیب :

با توجه به شکل می توان گفت هرچه قدر از رده بندي اصلی به فرعی یعنی از کلیات به جزیات برویم شباهت افزایش و تفاوت ها کاهش می یابد در ضمن تنوع جاندار کم شده و تعداد نیز کم میشود لذا احتمال امیزش افزایش می یابد البته امیزش موفق در سطح گونه انجام می شود.

                               

2.هم ایستایی (هومئوستازی): محیط جانداران همواره در تغییر است ؛اما جانداران می توانند وضع درونی پیکر خود را در حد ثابتی نگه دارد مثلا وقتی سدیم خون افزایش می یابد دفع ان از طریق ادرار زیاد می شود.

اگر در یک روز گرم تابستانی ورزش کنید عرق میکنید .احتمالا متوجه خواهید شد که از مقدار ادرار شما کاسته خواهد شد .می دانید چرا؟ چون بدن شما در نتیجه عرق کردن آب از دست می دهد و بنابراین مقدار ادرار را کاهش می دهد تا آب از دست رفته را جبرن کند .

کمبود آب اکسیژن و مواد مغذی یا انباشته شدن مواد دفعی یاخته ها مثل کربن دی اکسید و مواد دفعی نیتروژن دار از جمله مواردی اند که ادامه حیات را تهدید می کنند . حفظ وضعیت درونی بدن در محدوده ثابت برای تداوم حیات ضرورت دارد مجموعه اعمالی را که برای پایدار نگه داشتن وضعیت درونی بدن انجام می شود هم ایستایی (هومئوستازی) می نامند . هم ایستایی از ویژگی های اساسی همه موجودات زنده است.

اگر وضعیت درونی بدن از تعادل خارج شود بعضی از مواد بیش از حد لازم یا کمتر از حد به یاخته می رسند، بسیاری از بیماری ها در نتیجه برهم خوردن هم ایستایی پدید می آیند برای مثال: در دیابت شیرین مقدار قند خون افزایش می یابد که عوارض جدی چون بیماری قلبی نابینایی و نارسایی کلیه را در بر دارد .دستگاه دفع ادرار در حفظ هم ایستایی بدن نقش اساسی دارد حفظ تعادل آب اسید باز یون ها و نیز دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار از جمله وظایف کلیه اند که با ساختن ادرار به انجام می رسد .

می توان گفت هم ایستایی را مجموعه اندام ها با کمک هم انجام میدهند نمونه بارز انها دستگاه گردش خون و ایمنی می باشد .براي مثال دستگاه تنفسی اگر نتواند اکسیژن و تنفس سلولی سلول هاي خونی را تامین کند دستگاه گردش خون و ایمنی نیز ضعیف میشوند و براي مثال اگر پوست نباشد باز هم عفونت و کاهش ایمنی انجام میشود اگر استخوان نباشد در مغز استخوان خونسازي انجام نشده لذا باز هم ایمنی ضعیف میشود اگر سیستم دفعی کار نکند مواد زاید دفعی باز هم اختلال در عملکرد دستگاههای بدن دیده میشود

رشد و نمو : جانداران رشد و نمو می کنند و اطلاعات ذخیره شده در دنای جانداران الگو رشد و نمو همه جانداران را تنظیم می کند گیاهان برای رشد و نمو به مواد مختلفی نیاز دارند که این مواد را از هوا آب یا خاک اطراف خود جذب می کنند .کربن دی اکسید یکی از مهم ترین موادی است که گیاهان جذب می کنند.

کربن اساس ماده آلی و بنابراین یکی از عناصر مورد نیاز گیاهان است این گاز به همراه سایر گاز ها از راه فضاهای بین یاخته ای به گیاه وارد می شود . مقداری از کربن دی اکسید هم با حل شدن در آب به صورت بی کربنات در می آید که می تواند توسط برگ ها و یا ریشه جذب شود. سایر مواد مغذی هم بیشتر از طریق خاک جذب می شوند

رشد و نمد دو اصطلاح آشنا هستند و ما در زندگی روزمره به فراوانی از آنها استفاده می کنیم . این دو اصطلاح در زیست شناسی مفاهیم ویژه ای را در بر دارند :

رشد یعنی بزرگ شدن بخش های تشکیل دهنده یک جاندار ، یا تشکیل بخش هایی در بدن یک جاندار که مشابه بخش های قبلی باشد . مثلا پیدایش انشعابات ریشه ،ساقه و برگ های جدید ،نوعی رشد محسوب می شود.

پدیده تمایز اغلب همراه با رشد صورت می گیرد . تمایز به معنی ایجاد یک ویژگی جدید در یک یا تعدادی سلول است . کسب ویژگی های جدید توسط یک سلول با تغییرات ساختاری و بیوشیمیایی همراه است رشد و تمایز در طول زمان منجر به تشکیل موجود زنده ای می شوند که پیچیدگی های ساختاری و متابولیسم دارد.

نمو یعنی عبور از یک مرحله زندگی به مرحله دیگر که همراه با تشکیل بخش های جدید است . مثلا تشکیل گل روس گیاهی که فاقد گل بوده است. نوعی نمو است . باید توجه داشت که رشد و نمو اغلب همراه با یکدیگر و هماهنگ با یکدیگر انجام می شود .

می توان رشد و نمو را از تنفس سلولی شروع کرد . با توجه به شکل همه سلول هاي زنده به نوعی باید تک پاره اي از جمله گلوکز را از محیط دریافت کرده و به تجزیه ان بپردازند و با این کار گرما و انرژي تولید کنند .همه سلول ها باید براي رشد و ماده سازي انرژي زیستی تولید کنند لذا همه سلول هایی که قدرت رشد و تقسیم دارند ؛ قطعا انزیم دارند ، اگر رشد با اضافه شدن قسمت هاي تکراري باشد فقط رشد است اما اگر هم رشد و هم پیدایش بخش جدید باشد نمو است .البته ناگفته نماند که همه این واکنش ها نیازمند واکنش هایی هستند که تولید غذا می کنند مثال بارز فتوسنتز است که با کمک انزیم روبیسکو و .. در چرخه کالوین . انجام میشود و قند ساخته شده به شکل هاي دی ساکارید و پلی ساکارید ذخیره میشود

                                           

فرایند جذب و استفاده از انرژی:

جانداران انرژی می گیرند ؛ از آن برای انجام فعالیت های زیستی خود استفاده می کنند و بخشی از آن را به صورت گرما از دست می دهند ؛ مثلا گنجشک غذا می خورد و از انرژی آن برای گرم کردن بدن و نیز برای پرواز و جست و جوی غذا استفاده می کند.

توضیج بسیار جامع و تفصیلی از غذا سازي در گیاهان :

ابتدا نور خورشید با برخورد به غشاي کلروپلاست به فتوسیستم هاي دو و یک در انها برانگیختگی ایجاد می کند این الکترون به شکل مولکول هاي پر انرژي موقت ذخیره می شود  ATP ,NADPH

غشاي کلروپلاست یعنی همان غشاي تیلاکوئید در تولید این انرژي موثر است در این کار و مرحله انزیم تجزیه کننده اب نیز موثر است لذا گیاهان همیشه به اب نیاز دارند

                       

سپس این مولکول هاي واسطه براي چرخه کالوین انرژي و الکترون می برند و با تکرار این چرخه قند هاي سه کربنی تولید میشود

نکته : دراین بین نقش اب فراموش نشه البته اب با مسیر زیر به برگ میرسند

اب ابتدا از لایه روپوست سپس پوست جذب شده و با عبور از لایه درون پوست و استوانه اوندي بالاخره به اوند چوبی میرسد و در این اوند

به سمت بالا حرکت می کند . براي حرکت اب نیروهایی از جمله فشار ریشه اي و مکش تعرقی و هم چسبی و ...کمک کننده هستند

                                

اوند چوبی می تواند تراکیید یا عناصر اوندي باشداوند هاي چوبی بعد از بلوغ می میرند لذا اندامک و متابولیسم ندارند و ساختار هاي عادي سلول گیاهی را ندارند در داخل این سلو ها مایعی در جریان است (همان شیره خام) ودر دیواره خود موادي شامل پروتئین و سلولز دارند

اب به میان برگ رسیده و به تک تک سلول هایی که روبیسکو دارند کمک کرده تا فتوسنتز انجم دهد بعد از انجام فتوسنتز گلوکز از

سلول هاي فتوسنتز کننده وارد اوند هاي ابکشی شده و به تمام قسمت هاي گیاهحرکت کرده تا سلول هی زنده از قند ساخته شده استفاده کنند .

با توجه به شکل زیر قند براي حرکت خود نیاز به فشاري دارد که مقداري از این فشار با ورود اب از داخل اوند هاي چوبی به ابکشی تامین میشود. همه سلول هاي گیاهی داراي سوراخ هایی هستند که این سواخ ها باعث ارتباط مواد خام یا الی شده می باشد

                                   

 

خزه

 

 

سرخس

 

 

کاج

 

نهاندانگان

تار

تار

برگ شاخه

مخروط نر

مخروط ماده

گل

گل

-

-

هاگینه

 

پولک

پولک

پرچم

پرچه

هاگدان کپسول مانند

هاگدان

کیسه گرده

تخمک

کیسه گرده

تخمک

مادر هاگ

مادرهاگ

مادرهاگ

مادر گرده

پارانشیم خورش

مادر گرده

پارانشیم خورش

هاگ

هاگ

هاگ

گرده نارس

هاگ ماده

گرده نارس

هاگ ماده

گامتوفیت ماده

گامتوفیت ماده

پروتال

گرده رسیده

آندوسپرم

گرده رسیده

کیسه رویان

آنتریدی

آرکگن

آنتریدی

 

آرکگن

لوله گرده

آرکگن

لوله گرده

-

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا ، دو هسته ای

لقاح درون آرکگن

لقاح درون آرکگن

لقاح درون آرکگن

 

لقاح دوتایی درون کیسه رویان

تخم دیپلوئیدی

تخم دیپلوئیدی

تخم دیپلوئیدی

 

تخم دیپلوئیدی و تخم تریپلوئیدی

تار جوان درون آرکگن

گیاهچه جوان روی پروتال

رویان 8 لپه درون دانه

رویان تک یا دو لپه درون دانه

اسپوروفیت بالغ وابسته به گامتوفیت

اسپوروفیت مستقل

اسپوروفیت مستقل

اسپوروفیت مستقل

 

پاسخ به محیط :همه جانداران به محرکه های محیطی پاسخ می دهند ؛ مثلا ساقه گیاهان به سمت نور خم می شود در این خمیدگی هورمون اکسین نقش دارد این هورمون از راس ساقه ترشح و کمی پایین تر اثرات خود را اعمال می کند .اکسین باعث افزایش انعطاف پذیري سلول ها میشود . لذا در نرم کردن دیواره سلول ها نقش دارد

 

تولید مثل:جانداران موجوداتی کم و بیش شبیه خود را به وجود می آورند . یوزپلنگ همیشه از یوزپلنگ زاده میشود

 

سازش با محیط :جانداران ویژگی هایی دارند که برای سازش و ماندگاری در محیط به آنها کمک می کنند مانند موهای سعید خرس قطبی

هفت ویژگی حیات

تعریف حیات دشوار است ..

بنابراین ناچار معمولا به جای تعریف حیات ویژگی های جانداران را معرفی می کنیم . می توان گفت کل جانداران همه این هفت ویژگی را باهم دارند :

جاندار زنده یعنی قدرت تولید مثل مستقل در هر زمان و مکان مناسب را داشته باشد برای مثال ویروس ها زنده نیستند زیرا در شرایط خاص و در داخل ساوا و بافت زنده فعالیت می کنند

 

 

 

 

الف)زیست شناسی

 

تعریف

 

شاخه ای از علوم تنربی که به بررسی علمی جانداران و فرایند های زیستی می پردازد

 

 

 

نقش

 

الف) پی بردن به راز های آفرینش

 

 

ب) حل مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی انسان امروزی

 

 

 

 

ب)محدوده

علم

زیست شناسی

 

 

 

 

کاربرد ها

الف) تولید محصولات بهتر و بیشتر از گیاهان و جانوران اصلاح شده (مثل گندم و مرغ)

 

ب) مهار کردن بسیاری از بیماری های مرگ آور پیشین مانند بیماری های قند و فشار خون

 

پ) شناسایی هویت انسان ها با استفاده از DNA افراد

 

ت) آگاهی از بیماری های ارثی انسان ها با خواندن اطلاعات مولکول های دنای آن ها

 

ث) کمک به مبارزه با آفت های کشاورزی حفظ تنوع زیستی و بهبود طبیعت

 

 

 

محدودیت ها

 

الف)نمی تواند به همه پرسش های ما پاسخ دهد

 

 

ب)از حل برخی مسائل بشری ناتوان است

 

 

 

 

 

پ)مرز های حیاتی

ویژگی های

 مشترک جانداران

 

نظم و ترتیب

 

دارای نظم و سطوحی از سازمان یابی اند

 

 

هومئوستازی

 

می توانند وضع درونی پیکر خود را در حد ثابتی نگه دارند زیرا محیط جانداران همواره در حال تغییر است

مثال:هرگاه سدیم خون افزایش یابد دفع ان از طریق ادرار زیاد می شود

 

 

رشد و نمو

 

جاندار رشد و نمو می کند

 

 

فرایند جذب و استفاده از انرژی

 

 

از انرژی گرفته شده برای انجام فعالیت های زیستی خود استفاده می کنند و بخشی از ان را به صورت گرما از دست می دهند

مثال:گنجشک از غذای خورده شده برای گرم کردن بدن و برای پرواز و جست و جوی گیاهان استفاده می کند

 

پاسخ به محیط

 

پاسخ دادن بهه محرکه های محیطی

مثال: خم شدن ساقه گیاهان به سمت نور

 

 

تولید مثل

 

ایجاد موجوداتی کم و بیش شبیه خود

مثال: یوز چلنگ همیشهه از یوز پلنگ زاده می شود.

 

 

سازش با محیط

 

دارای ویژگی هایی برای سازش و ماندگاری در محیط

مثال:وجود موهای سفید در خرس قطبی

 

 

 

 

 

 

 

 

ث)سطوح مختلف حیات

 

 

تعریف زیست کره : شامل همه محیط های ززیست کره زمین از جمله خشکی ها اقیانوس ها و دریاچه هاست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انواع سطوح

 

اتم

۱_اتم ها باهم ترکیب می شوند و ملکول ها را به وجود می آورند

 

اندامک

۲_اندامک ها اجزای عملکرد یاخته اند ، مانند راکیزه (میتوکندری)و هسته که جایگاه دنا است.

 

یاخته

۳_یاخته کوچک ترین واحدی است که همه ویژگی های حیات را دارد

بافت

۴_تعدادی یاخته با یکدیگر همکاری می کنند و یک بافت را به وجود می آورند .

اندام

۵_هر اندام از چند بافت مختلف تشکیل می شود مانند بافت استخوانی که در اینجا نشان داده شده است

دستگاه

۶_بدن این گوزن از چند دستگاه و هر دستگاه از چند اندام تشکیل شده است ؛ مثلا دستگاه حرکتی از ماهیچه ها و استخوان ها تشکیل شده است

جاندار

۷_جانداری مانند این گوزن موجود جداگانه ای است.

جمعیت

۸_مجموع جانداران یک گونه که در یک جا زندگی می کنند ، یک جمعیت را به وجود می آورند.

اجتماع

۹_در هر بوم سازگان جمعیت های گوناگون باهم تعامل دارند و یک اجتماع را به وجود می آورند.

بوم سازگان

۱۰_مجموعه ای از موجودات زنده به همراه محیط غیر زنده اطراف آن که با همدیگر در ارتباط هستند

زیست بوم

۱۱_زیست بوم از چند بوم سازگان تشکیل می شود.

زیست کره

 

12_زیست کره شامل همهجانداران ،همه زیستگاه ها و همه زیست بوم های زمین است.

         

 

ویژگی هاي جانداران :

1.نظم و ترتیب :

با توجه به شکل می توان گفت هرچه قدر از رده بندي اصلی به فرعی یعنی از کلیات به جزیات برویم شباهت افزایش و تفاوت ها کاهش می یابد در ضمن تنوع جاندار کم شده و تعداد نیز کم میشود لذا احتمال امیزش افزایش می یابد البته امیزش موفق در سطح گونه انجام می شود.

                               

2.هم ایستایی (هومئوستازی): محیط جانداران همواره در تغییر است ؛اما جانداران می توانند وضع درونی پیکر خود را در حد ثابتی نگه دارد مثلا وقتی سدیم خون افزایش می یابد دفع ان از طریق ادرار زیاد می شود.

اگر در یک روز گرم تابستانی ورزش کنید عرق میکنید .احتمالا متوجه خواهید شد که از مقدار ادرار شما کاسته خواهد شد .می دانید چرا؟ چون بدن شما در نتیجه عرق کردن آب از دست می دهد و بنابراین مقدار ادرار را کاهش می دهد تا آب از دست رفته را جبرن کند .

کمبود آب اکسیژن و مواد مغذی یا انباشته شدن مواد دفعی یاخته ها مثل کربن دی اکسید و مواد دفعی نیتروژن دار از جمله مواردی اند که ادامه حیات را تهدید می کنند . حفظ وضعیت درونی بدن در محدوده ثابت برای تداوم حیات ضرورت دارد مجموعه اعمالی را که برای پایدار نگه داشتن وضعیت درونی بدن انجام می شود هم ایستایی (هومئوستازی) می نامند . هم ایستایی از ویژگی های اساسی همه موجودات زنده است.

اگر وضعیت درونی بدن از تعادل خارج شود بعضی از مواد بیش از حد لازم یا کمتر از حد به یاخته می رسند، بسیاری از بیماری ها در نتیجه برهم خوردن هم ایستایی پدید می آیند برای مثال: در دیابت شیرین مقدار قند خون افزایش می یابد که عوارض جدی چون بیماری قلبی نابینایی و نارسایی کلیه را در بر دارد .دستگاه دفع ادرار در حفظ هم ایستایی بدن نقش اساسی دارد حفظ تعادل آب اسید باز یون ها و نیز دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار از جمله وظایف کلیه اند که با ساختن ادرار به انجام می رسد .

می توان گفت هم ایستایی را مجموعه اندام ها با کمک هم انجام میدهند نمونه بارز انها دستگاه گردش خون و ایمنی می باشد .براي مثال دستگاه تنفسی اگر نتواند اکسیژن و تنفس سلولی سلول هاي خونی را تامین کند دستگاه گردش خون و ایمنی نیز ضعیف میشوند و براي مثال اگر پوست نباشد باز هم عفونت و کاهش ایمنی انجام میشود اگر استخوان نباشد در مغز استخوان خونسازي انجام نشده لذا باز هم ایمنی ضعیف میشود اگر سیستم دفعی کار نکند مواد زاید دفعی باز هم اختلال در عملکرد دستگاههای بدن دیده میشود

رشد و نمو : جانداران رشد و نمو می کنند و اطلاعات ذخیره شده در دنای جانداران الگو رشد و نمو همه جانداران را تنظیم می کند گیاهان برای رشد و نمو به مواد مختلفی نیاز دارند که این مواد را از هوا آب یا خاک اطراف خود جذب می کنند .کربن دی اکسید یکی از مهم ترین موادی است که گیاهان جذب می کنند.

کربن اساس ماده آلی و بنابراین یکی از عناصر مورد نیاز گیاهان است این گاز به همراه سایر گاز ها از راه فضاهای بین یاخته ای به گیاه وارد می شود . مقداری از کربن دی اکسید هم با حل شدن در آب به صورت بی کربنات در می آید که می تواند توسط برگ ها و یا ریشه جذب شود. سایر مواد مغذی هم بیشتر از طریق خاک جذب می شوند

رشد و نمد دو اصطلاح آشنا هستند و ما در زندگی روزمره به فراوانی از آنها استفاده می کنیم . این دو اصطلاح در زیست شناسی مفاهیم ویژه ای را در بر دارند :

رشد یعنی بزرگ شدن بخش های تشکیل دهنده یک جاندار ، یا تشکیل بخش هایی در بدن یک جاندار که مشابه بخش های قبلی باشد . مثلا پیدایش انشعابات ریشه ،ساقه و برگ های جدید ،نوعی رشد محسوب می شود.

پدیده تمایز اغلب همراه با رشد صورت می گیرد . تمایز به معنی ایجاد یک ویژگی جدید در یک یا تعدادی سلول است . کسب ویژگی های جدید توسط یک سلول با تغییرات ساختاری و بیوشیمیایی همراه است رشد و تمایز در طول زمان منجر به تشکیل موجود زنده ای می شوند که پیچیدگی های ساختاری و متابولیسم دارد.

نمو یعنی عبور از یک مرحله زندگی به مرحله دیگر که همراه با تشکیل بخش های جدید است . مثلا تشکیل گل روس گیاهی که فاقد گل بوده است. نوعی نمو است . باید توجه داشت که رشد و نمو اغلب همراه با یکدیگر و هماهنگ با یکدیگر انجام می شود .

می توان رشد و نمو را از تنفس سلولی شروع کرد . با توجه به شکل همه سلول هاي زنده به نوعی باید تک پاره اي از جمله گلوکز را از محیط دریافت کرده و به تجزیه ان بپردازند و با این کار گرما و انرژي تولید کنند .همه سلول ها باید براي رشد و ماده سازي انرژي زیستی تولید کنند لذا همه سلول هایی که قدرت رشد و تقسیم دارند ؛ قطعا انزیم دارند ، اگر رشد با اضافه شدن قسمت هاي تکراري باشد فقط رشد است اما اگر هم رشد و هم پیدایش بخش جدید باشد نمو است .البته ناگفته نماند که همه این واکنش ها نیازمند واکنش هایی هستند که تولید غذا می کنند مثال بارز فتوسنتز است که با کمک انزیم روبیسکو و .. در چرخه کالوین . انجام میشود و قند ساخته شده به شکل هاي دی ساکارید و پلی ساکارید ذخیره میشود

                                           

فرایند جذب و استفاده از انرژی:

جانداران انرژی می گیرند ؛ از آن برای انجام فعالیت های زیستی خود استفاده می کنند و بخشی از آن را به صورت گرما از دست می دهند ؛ مثلا گنجشک غذا می خورد و از انرژی آن برای گرم کردن بدن و نیز برای پرواز و جست و جوی غذا استفاده می کند.

توضیج بسیار جامع و تفصیلی از غذا سازي در گیاهان :

ابتدا نور خورشید با برخورد به غشاي کلروپلاست به فتوسیستم هاي دو و یک در انها برانگیختگی ایجاد می کند این الکترون به شکل مولکول هاي پر انرژي موقت ذخیره می شود  ATP ,NADPH

غشاي کلروپلاست یعنی همان غشاي تیلاکوئید در تولید این انرژي موثر است در این کار و مرحله انزیم تجزیه کننده اب نیز موثر است لذا گیاهان همیشه به اب نیاز دارند

                       

سپس این مولکول هاي واسطه براي چرخه کالوین انرژي و الکترون می برند و با تکرار این چرخه قند هاي سه کربنی تولید میشود

نکته : دراین بین نقش اب فراموش نشه البته اب با مسیر زیر به برگ میرسند

اب ابتدا از لایه روپوست سپس پوست جذب شده و با عبور از لایه درون پوست و استوانه اوندي بالاخره به اوند چوبی میرسد و در این اوند

به سمت بالا حرکت می کند . براي حرکت اب نیروهایی از جمله فشار ریشه اي و مکش تعرقی و هم چسبی و ...کمک کننده هستند

                                

اوند چوبی می تواند تراکیید یا عناصر اوندي باشداوند هاي چوبی بعد از بلوغ می میرند لذا اندامک و متابولیسم ندارند و ساختار هاي عادي سلول گیاهی را ندارند در داخل این سلو ها مایعی در جریان است (همان شیره خام) ودر دیواره خود موادي شامل پروتئین و سلولز دارند

اب به میان برگ رسیده و به تک تک سلول هایی که روبیسکو دارند کمک کرده تا فتوسنتز انجم دهد بعد از انجام فتوسنتز گلوکز از

سلول هاي فتوسنتز کننده وارد اوند هاي ابکشی شده و به تمام قسمت هاي گیاهحرکت کرده تا سلول هی زنده از قند ساخته شده استفاده کنند .

با توجه به شکل زیر قند براي حرکت خود نیاز به فشاري دارد که مقداري از این فشار با ورود اب از داخل اوند هاي چوبی به ابکشی تامین میشود. همه سلول هاي گیاهی داراي سوراخ هایی هستند که این سواخ ها باعث ارتباط مواد خام یا الی شده می باشد

                                   

 

خزه

 

 

سرخس

 

 

کاج

 

نهاندانگان

تار

تار

برگ شاخه

مخروط نر

مخروط ماده

گل

گل

-

-

هاگینه

 

پولک

پولک

پرچم

پرچه

هاگدان کپسول مانند

هاگدان

کیسه گرده

تخمک

کیسه گرده

تخمک

مادر هاگ

مادرهاگ

مادرهاگ

مادر گرده

پارانشیم خورش

مادر گرده

پارانشیم خورش

هاگ

هاگ

هاگ

گرده نارس

هاگ ماده

گرده نارس

هاگ ماده

گامتوفیت ماده

گامتوفیت ماده

پروتال

گرده رسیده

آندوسپرم

گرده رسیده

کیسه رویان

آنتریدی

آرکگن

آنتریدی

 

آرکگن

لوله گرده

آرکگن

لوله گرده

-

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا

آنتروزوئید

تخم زا ، دو هسته ای

لقاح درون آرکگن

لقاح درون آرکگن

لقاح درون آرکگن

 

لقاح دوتایی درون کیسه رویان

تخم دیپلوئیدی

تخم دیپلوئیدی

تخم دیپلوئیدی

 

تخم دیپلوئیدی و تخم تریپلوئیدی

تار جوان درون آرکگن

گیاهچه جوان روی پروتال

رویان 8 لپه درون دانه

رویان تک یا دو لپه درون دانه

اسپوروفیت بالغ وابسته به گامتوفیت

اسپوروفیت مستقل

اسپوروفیت مستقل

اسپوروفیت مستقل

 

پاسخ به محیط :همه جانداران به محرکه های محیطی پاسخ می دهند ؛ مثلا ساقه گیاهان به سمت نور خم می شود در این خمیدگی هورمون اکسین نقش دارد این هورمون از راس ساقه ترشح و کمی پایین تر اثرات خود را اعمال می کند .اکسین باعث افزایش انعطاف پذیري سلول ها میشود . لذا در نرم کردن دیواره سلول ها نقش دارد

 

تولید مثل:جانداران موجوداتی کم و بیش شبیه خود را به وجود می آورند . یوزپلنگ همیشه از یوزپلنگ زاده میشود

 

سازش با محیط :جانداران ویژگی هایی دارند که برای سازش و ماندگاری در محیط به آنها کمک می کنند مانند موهای سعید خرس قطبی





یاخته واحد ساختار و عمل

فصل 1 : دنیای زنده

یاخته واحد ساختار و عمل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یاخته

 

 

 

تعریف یاخته

 

مکان خاصی در سلسله مراتب سازمان یابی زیستی دارد، زیرا ویژگی حیات در یاخته پدیدار مب شود

 

 

پایین ترین سطح ساختاری بوده که همه فعالیت های زیستی در آن انجام می شود

 

 

 

انواع

 

جانداران تک یاخته ای بعضی جانداران از یک یاخته تشکیل شده اند

 

 

جانداران پریاخته ای بعضی جانداران دیگر از تعدادی یاخته تشکیل شده اند

 

 

 

 

 

 

ویژگی

 

واحد ساختاری و عملی حیات است

 

 

توانایی آن ها در تقسیم شدن و تولید یاخته های جدید اساس رشد و نمو و ترمیم موجودات پریاخته ای است

 

 

همه یاخته ها غشایی دارند که عبود مواد را بین یاخته و محیط اطراف تنظیم می کند

 

 

اطلاعات لازم برای زندگی یاخته در مولکول های دنا ذخیره شده است

 

یاخته یا سلول واحد زنده جانداران میباشد .که خود از اندامک هاي خاصی تشکیل شده است به هر حال در فرمانرو هاي مختلف تفاوتی هر چند ناچیز در سلول هادیده میشود؛راي مثال دیواره سلولی در قارچ ها و گیاهان و .. دیده میشود

یاخته ، واحد ساختار و عمل

یاخته ،مکان خاصی در سلسله مراتب سازمان یابی زیستی دارد ؛ زیرا ویژگی حیات در این سطح پدیدار می شود . یاخته پایین ترین سطح ساختاری است که همه فعالیت های زیستی در آن انجام می شود همه جانداران از یاخته تشکیل شده اند .بعضی جانداران یک یاخته (جانداران تک یاخته ای )و بعضی دیگر ، تعدادی یاخته(جانداران پریاخته ای) دارند. یاخته در همه جانداران واحد ساختاری و عملی حیات است. توانایی آنها در تقسیم شدن و تولید یاخته های جدید اساس تولید مثل رشد و نمو و ترمیم موجودات پریاخته ای است . همه یاخته ها ویژگی های مشترک دارند مثلا همه غشایی دارند که عبور مواد را بین یاخته و محیط اطراف تنظیم می کند. اطلاعات لازم برای زندگی یاخته در ملکول های دنا ذخیره شده است.

یاخته کوچکترین عامل زنده بودن جانداران است . کوچکتر از ان زنده بودن مفهوم ندارد زیرا واکنش مفهوم ندارد .

سلول هاي جانوري معمولا هسته مرکزي – شکل بی ریخت – گلژي گسترده – شبکه زبر گسترده – میتوکندري زیاد ترشح زیاد – زوائد سیتوپلاسمی مانند تاژك و مژك دارند .

اما سلول هاي گیاهی معمولا در حالت بالغ شکل منظم کلروپلاست دار ( بزگتر از میتوکندري) گلژي کوچک و بی حرکت و در وسط سلول واکوئول مرکزي دارند .

 لیزوزوم و دیواره دو موردي هستند که باهم یافت نمی شوند . اما سانتریول با لیزوزوم و تاژك با دیواره نیز یافت می شود ( خزه و سرخس )

 

ساختار سلولی

سلول جانوری

سلول گیاهی

دیواره سلولی

وجود ندارد

وجود دارد

 

لیزوزوم

 

وجود دارند

 

در شلول های بسیاری از گیاهان وجود ندارند

کلروپلاست

وجود ندارند

وجود دارند ، در بعضی اغازیان نیز وجود دارند

واکئول مرکزی

وجود ندارد

وجود دارد

 

تاژک مژک

در برخی سلول های جانوری وجود دارد  (در اسپرم و لوله فالوپ )

در برخی گیاهان ابتدایی (خزه و سرخس) در برخی آغازیان و قارچ ها

 

سانتریول

 

وجود دارد

در برخی گیاهان ابتدایی (خزه و سرخس) در برخی آغازیان و قارچ ها

ساختار هایی که در سلول داریم عبارتند از:

بدون غشا : ریبوزوم سانتریول –  مژك تاژك –( اطراف این ها از غشاي سلول پوشانده شده مه اینکه مستقلا داشته باشند) اسکلت و دیواره سلولی

ساختار دو غشایی :(هسته _میتوکندري _کلروپلاست ) بقیه اندامک ها را شما یک غشایی در نظر بگیرید

این اندامک ها براي افزایش نسبت سطح به حجم سلول مهم اند و نیز تغییر متابولیسم و واکنش هاي مختلف را به عهده دارند

                                           

در مورد سلول گیاهی می توان گفت :

داراي حداقل یک لایه دیواره نخستین و یک تیغه میانی می باشد . بسیاري لیزوزوم ندارند – قطعا دراي سلولز هستنداگر هسته را از کل سلول به طور فرضی بیرون اوریم انچه می ماند پروتوپلاست است – در مقابل تغییرات فشار اب مقاومند هرگونه تغییرات و حرکات شیره گیاهی در سلولی است که قطعا سلولز دارد – در غذاي گیاه خواران و همه چیز خواران هست

 جاندارانی که دیواره دارند عبارتند از گیاهان – بعضی اغازیان – اغلب باکتري ها

تقسیم سلولی که داراي دیواره است می تواند با کمک سانتریول باشد ( خزه و سرخس )یا نباشد بسیاري از قارچ ها –گیاه دانه دار .سلول هاي گیاهی می توانند ؛ داراي سانتریولتاژك فاقد مژك و پیلی – داراي میکروتوبول – فاقد تغییر شکل لحظه اي فاقد انوسیتوز اگزوسیتوز – داراي عمل ترجمه (در سیتوپلاسم است و استثنا نداریم)

شکل تقسیم سلول گیاهی

سلول هاي گیاهی می توانند تحت تاثیر نشاسته و اکسین تغییرات رشد داشته باشند .هورمون هاي گیاهی می توانند باعث تغییرات سلول گیاهی شوند عوامل بیماري زایی که بر ویروس ها تاثیر دارند

گالویروئید ام ويتیزنگسیاهک و ....

یاخته واحد ساختار و عمل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یاخته

 

 

 

تعریف یاخته

 

مکان خاصی در سلسله مراتب سازمان یابی زیستی دارد، زیرا ویژگی حیات در یاخته پدیدار مب شود

 

 

پایین ترین سطح ساختاری بوده که همه فعالیت های زیستی در آن انجام می شود

 

 

 

انواع

 

جانداران تک یاخته ای بعضی جانداران از یک یاخته تشکیل شده اند

 

 

جانداران پریاخته ای بعضی جانداران دیگر از تعدادی یاخته تشکیل شده اند

 

 

 

 

 

 

ویژگی

 

واحد ساختاری و عملی حیات است

 

 

توانایی آن ها در تقسیم شدن و تولید یاخته های جدید اساس رشد و نمو و ترمیم موجودات پریاخته ای است

 

 

همه یاخته ها غشایی دارند که عبود مواد را بین یاخته و محیط اطراف تنظیم می کند

 

 

اطلاعات لازم برای زندگی یاخته در مولکول های دنا ذخیره شده است

 

یاخته یا سلول واحد زنده جانداران میباشد .که خود از اندامک هاي خاصی تشکیل شده است به هر حال در فرمانرو هاي مختلف تفاوتی هر چند ناچیز در سلول هادیده میشود؛راي مثال دیواره سلولی در قارچ ها و گیاهان و .. دیده میشود

یاخته ، واحد ساختار و عمل

یاخته ،مکان خاصی در سلسله مراتب سازمان یابی زیستی دارد ؛ زیرا ویژگی حیات در این سطح پدیدار می شود . یاخته پایین ترین سطح ساختاری است که همه فعالیت های زیستی در آن انجام می شود همه جانداران از یاخته تشکیل شده اند .بعضی جانداران یک یاخته (جانداران تک یاخته ای )و بعضی دیگر ، تعدادی یاخته(جانداران پریاخته ای) دارند. یاخته در همه جانداران واحد ساختاری و عملی حیات است. توانایی آنها در تقسیم شدن و تولید یاخته های جدید اساس تولید مثل رشد و نمو و ترمیم موجودات پریاخته ای است . همه یاخته ها ویژگی های مشترک دارند مثلا همه غشایی دارند که عبور مواد را بین یاخته و محیط اطراف تنظیم می کند. اطلاعات لازم برای زندگی یاخته در ملکول های دنا ذخیره شده است.

یاخته کوچکترین عامل زنده بودن جانداران است . کوچکتر از ان زنده بودن مفهوم ندارد زیرا واکنش مفهوم ندارد .

سلول هاي جانوري معمولا هسته مرکزي – شکل بی ریخت – گلژي گسترده – شبکه زبر گسترده – میتوکندري زیاد ترشح زیاد – زوائد سیتوپلاسمی مانند تاژك و مژك دارند .

اما سلول هاي گیاهی معمولا در حالت بالغ شکل منظم کلروپلاست دار ( بزگتر از میتوکندري) گلژي کوچک و بی حرکت و در وسط سلول واکوئول مرکزي دارند .

 لیزوزوم و دیواره دو موردي هستند که باهم یافت نمی شوند . اما سانتریول با لیزوزوم و تاژك با دیواره نیز یافت می شود ( خزه و سرخس )

 

ساختار سلولی

سلول جانوری

سلول گیاهی

دیواره سلولی

وجود ندارد

وجود دارد

 

لیزوزوم

 

وجود دارند

 

در شلول های بسیاری از گیاهان وجود ندارند

کلروپلاست

وجود ندارند

وجود دارند ، در بعضی اغازیان نیز وجود دارند

واکئول مرکزی

وجود ندارد

وجود دارد

 

تاژک مژک

در برخی سلول های جانوری وجود دارد  (در اسپرم و لوله فالوپ )

در برخی گیاهان ابتدایی (خزه و سرخس) در برخی آغازیان و قارچ ها

 

سانتریول

 

وجود دارد

در برخی گیاهان ابتدایی (خزه و سرخس) در برخی آغازیان و قارچ ها

ساختار هایی که در سلول داریم عبارتند از:

بدون غشا : ریبوزوم سانتریول –  مژك تاژك –( اطراف این ها از غشاي سلول پوشانده شده مه اینکه مستقلا داشته باشند) اسکلت و دیواره سلولی

ساختار دو غشایی :(هسته _میتوکندري _کلروپلاست ) بقیه اندامک ها را شما یک غشایی در نظر بگیرید

این اندامک ها براي افزایش نسبت سطح به حجم سلول مهم اند و نیز تغییر متابولیسم و واکنش هاي مختلف را به عهده دارند

                                           

در مورد سلول گیاهی می توان گفت :

داراي حداقل یک لایه دیواره نخستین و یک تیغه میانی می باشد . بسیاري لیزوزوم ندارند – قطعا دراي سلولز هستنداگر هسته را از کل سلول به طور فرضی بیرون اوریم انچه می ماند پروتوپلاست است – در مقابل تغییرات فشار اب مقاومند هرگونه تغییرات و حرکات شیره گیاهی در سلولی است که قطعا سلولز دارد – در غذاي گیاه خواران و همه چیز خواران هست

 جاندارانی که دیواره دارند عبارتند از گیاهان – بعضی اغازیان – اغلب باکتري ها

تقسیم سلولی که داراي دیواره است می تواند با کمک سانتریول باشد ( خزه و سرخس )یا نباشد بسیاري از قارچ ها –گیاه دانه دار .سلول هاي گیاهی می توانند ؛ داراي سانتریولتاژك فاقد مژك و پیلی – داراي میکروتوبول – فاقد تغییر شکل لحظه اي فاقد انوسیتوز اگزوسیتوز – داراي عمل ترجمه (در سیتوپلاسم است و استثنا نداریم)

شکل تقسیم سلول گیاهی

سلول هاي گیاهی می توانند تحت تاثیر نشاسته و اکسین تغییرات رشد داشته باشند .هورمون هاي گیاهی می توانند باعث تغییرات سلول گیاهی شوند عوامل بیماري زایی که بر ویروس ها تاثیر دارند

گالویروئید ام ويتیزنگسیاهک و ....





سطوح سازمان یابی حیــات

فصل 1 : دنیای زنده

سطوح سازمان یابی حیات

اتم ها جمع می شوند و با پیوند هاي مختلف مانند کووالانسی و هیدروژنی مولکول میسازند مولکول ها زنده نیستند لذا واکنش ندارند. مولکول ها با هم جمع شده و اندامک می سازند این اندامک ها هر کدم مانند اداره ای در شهر کار خاصی را انجام می دهند .. و شرایط داخلی و وظیفه هر کدام متفاوت است .

و بالاخره یاخته :

این یاخته هاي همکار و هم شکل که همگی حاصل میتوز سلول تخم هستند تشکیل بافت را می دهند

بافت هاي اصلی جانوران عبارتند از :پیوندی- پوششی – ماهیچه اي و عصبی

بافت هاي اصلی گیاه عبارتند از : زمینه ای – پوششی –اوندي( انتقالی)

اندام نیز با اجتماع بافت هاي مختلف تشکیل می شود . هر اندام از مجموع بافت هاي مختلفی تشکیل و با کمک و عملکرد خاص این بافت ها تشکیل میشود .براي مثال اندام ماهیچه انسان رگ و اعصاب دارد لذا در رگ بافت ماهیچه اي صاف ، در اطراف رگ ، پیوندي و در داخل رگ پوششی هست و به همین ترتب اندام و دستگاه و جاندار تشکیل میشود .

                      

شکل۱_سطوح سازمان یابی حیات

۱_اتم ها باهم ترکیب می شوند و ملکول ها را به وجود می آورند

۲_اندامک ها اجزای عملکرد یاخته اند ، مانند راکیزه (میتوکندری)و هسته که جایگاه دنا است.

۳_یاخته کوچک ترین واحدی است که همه ویژگی های حیات را دارد هریاخته از ملکول هایی تشکیل شده که باهم در تعامل اند، به گونه ای که مجموع این تعامل ها را حیات می نامیم

۴_تعدادی یاخته با یکدیگر همکاری می کنند و یک بافت را به وجود می آورند .

۵_هر اندام از چند بافت مختلف تشکیل می شود مانند بافت استخوانی که در اینجا نشان داده شده است

۶_بدن این گوزن از چند دستگاه و هر دستگاه از چند اندام تشکیل شده است ؛ مثلا دستگاه حرکتی از ماهیچه ها و استخوان ها تشکیل شده است.

۷_جانداری مانند این گوزن موجود جداگانه ای است.

۸_مجموع جانداران یک گونه که در یک جا زندگی می کنند ، یک جمعیت را به وجود می آورند.

۹_در هر بوم سازگان جمعیت های گوناگون باهم تعامل دارند و یک اجتماع را به وجود می آورند.

۱۰_زیست بوم از چند بوم سازگان تشکیل می شود.

۱۱_زیست کره شامل همه جانداران ،همه زیستگاه ها و همه زیست بوم های زمین است.

 

یگانگی و گوناگونی حیات:

تنوع ویژگی های حیات و شگفتی های افرینش است.جانداران دارای تنوع و گوناگونی های فراوان هستند .تنوع و گوناگونی جانداران ذره بینی ، از جاندارانی که با چشم می بینیم بیشتر است.میلیون ها گونه از جانداران توسط زیست شناسان کشف شده اند.تعداد جانداران ناشناخته بیشتر از این است و هرساله هزاران گونه کشف می شود. همه جانداران در عین گوناگونی و تنوع شباهت هایی دارند

سطوح سازمان یابی حیات

اتم ها جمع می شوند و با پیوند هاي مختلف مانند کووالانسی و هیدروژنی مولکول میسازند مولکول ها زنده نیستند لذا واکنش ندارند. مولکول ها با هم جمع شده و اندامک می سازند این اندامک ها هر کدم مانند اداره ای در شهر کار خاصی را انجام می دهند .. و شرایط داخلی و وظیفه هر کدام متفاوت است .

و بالاخره یاخته :

این یاخته هاي همکار و هم شکل که همگی حاصل میتوز سلول تخم هستند تشکیل بافت را می دهند

بافت هاي اصلی جانوران عبارتند از :پیوندی- پوششی – ماهیچه اي و عصبی

بافت هاي اصلی گیاه عبارتند از : زمینه ای – پوششی –اوندي( انتقالی)

اندام نیز با اجتماع بافت هاي مختلف تشکیل می شود . هر اندام از مجموع بافت هاي مختلفی تشکیل و با کمک و عملکرد خاص این بافت ها تشکیل میشود .براي مثال اندام ماهیچه انسان رگ و اعصاب دارد لذا در رگ بافت ماهیچه اي صاف ، در اطراف رگ ، پیوندي و در داخل رگ پوششی هست و به همین ترتب اندام و دستگاه و جاندار تشکیل میشود .

                      

شکل۱_سطوح سازمان یابی حیات

۱_اتم ها باهم ترکیب می شوند و ملکول ها را به وجود می آورند

۲_اندامک ها اجزای عملکرد یاخته اند ، مانند راکیزه (میتوکندری)و هسته که جایگاه دنا است.

۳_یاخته کوچک ترین واحدی است که همه ویژگی های حیات را دارد هریاخته از ملکول هایی تشکیل شده که باهم در تعامل اند، به گونه ای که مجموع این تعامل ها را حیات می نامیم

۴_تعدادی یاخته با یکدیگر همکاری می کنند و یک بافت را به وجود می آورند .

۵_هر اندام از چند بافت مختلف تشکیل می شود مانند بافت استخوانی که در اینجا نشان داده شده است

۶_بدن این گوزن از چند دستگاه و هر دستگاه از چند اندام تشکیل شده است ؛ مثلا دستگاه حرکتی از ماهیچه ها و استخوان ها تشکیل شده است.

۷_جانداری مانند این گوزن موجود جداگانه ای است.

۸_مجموع جانداران یک گونه که در یک جا زندگی می کنند ، یک جمعیت را به وجود می آورند.

۹_در هر بوم سازگان جمعیت های گوناگون باهم تعامل دارند و یک اجتماع را به وجود می آورند.

۱۰_زیست بوم از چند بوم سازگان تشکیل می شود.

۱۱_زیست کره شامل همه جانداران ،همه زیستگاه ها و همه زیست بوم های زمین است.

 

یگانگی و گوناگونی حیات:

تنوع ویژگی های حیات و شگفتی های افرینش است.جانداران دارای تنوع و گوناگونی های فراوان هستند .تنوع و گوناگونی جانداران ذره بینی ، از جاندارانی که با چشم می بینیم بیشتر است.میلیون ها گونه از جانداران توسط زیست شناسان کشف شده اند.تعداد جانداران ناشناخته بیشتر از این است و هرساله هزاران گونه کشف می شود. همه جانداران در عین گوناگونی و تنوع شباهت هایی دارند



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



کل نگری، جزء نگری

فصل 1 : دنیای زنده

جزء نگری و کل نگری

تا قرن گذشته بیشتر زیست شناسان به جای اینکه جانداران را به صورت کلی بررسی کنند بخش های مختلف بدن را جداگانه بررسی و کمتر به برهم کنش و ارتباط میان اجزای بدن جانداران توجه می کردند همچنین امروزه معلوم شده است که ارتباط های تنگاتنگی بین جانداران و ریز اندامگان همزیست با آنها وجود دارد. انبوهی از یافته ها درباره تاثیر این اجتماعات میکروبی ، که میکروبیوم نامیده می شوند بر سلامت انسان وجود دارد اگرچه زیست شناسان قدیم توانسته اند با جزء نگری بسیاری از ساختار ها و فرایند های زنده را بشناسند اما نتوانسته اند تصویری جامع و کلی از جانداران نشان دهند.

ریز اندامگان جانداران کووچکی هستند که ارتباط انها را در بسیاری از جانداران می توان دید

برای مثال:در معده چند قسمتی نشخوار کننده گانی مانند گاو ؛میکروب ها به کمک مایعات ترشح شده حرارت بدن و حرکات سیرابی تا حدودی توده غذا را گوارش می دهند . این توده به نگاری وارد و به دهان بر می گردد

ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻧﻮاع اﯾﻦ ﺟﺎﻧﺪاران و راﺑﻄﻪ اﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺟﺎﻧﺪاران ﻫﻤﺰﯾﺴﺖ در ﮐﻞ ﺑﻪ ﻣﯿﮑﺮوﺑﯿﻮم ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ  . در ﺑﺪن ﻣﺎﻧﯿﺰ ﻣﯿﮑﺮوب ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﻠﻮﻟﺰي ﮐﻪ در ﻏﺬاﻫﺎ وﺟﻮد دارد ﺑﻪ ﮔﻠﻮﮐﺰ و  تبدﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺮاي ﻣﺎ ﻣﻮاد ﻣﻔﯿﺪي ﻣﺜﻞ وﯾﺘﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ﻫﻤﯿﺎري ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد

پیکر هریک از جانداران نیز از اجزای بسیاری تشکیل شده است . هریک از این اجزاء بخشی از یک سامانه بزرگ را  تشکیل می دهد که در نمای کلی برای ما معنی پیدا می کند بنابراین جانداران را نوعی سامانه پیچیده می دانند که اجزاء ان باهم ارتباط چند سویه دارند پیچیدگی این سامانه ها را وقنتی بیشتر مشاهده می کنیم که ارتباط جاندار و اجزاء تشکیل دهنده بدن آن را با محیط زیست بررسی کنیم.

ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﺟﺎﻧﺪاران از ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻫﺎي ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ  ﻋﻤﻠﮑﺮد از ﻫﻤﺎن ﯾﺎﺧﺘﻪ ﺷﺮوع ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﺮاي ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﮐﻠﯽ ﻧﮕﺮي ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ زﯾﺮا در ﮐﻠﯽ ﻧﮕﺮي ﺑﻪ ارﺗﺒﺎط ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻣﯿﺎن واﮐﻨﺶ ﻫﺎي ﺟﺎﻧﺪاران و ﺗﺎﺛﯿﺮات اﻧﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮ دﻗﺖ ﻣﯿﺸﻮد 

زیست شناسان امروزی  به این نتیجه رسیده اند که بهتر است برای درک سامانه های زنده جزء نگری را کنار بگزارند و بیشتر کل نگری کنند تا بتوانند ارتباط های درهم آمیخته درون این سامانه ها را کشف و آنها را در تصویر بزرگ و کامل تر مشاهده کنند ؛ یعنی سعی می کنند هنگام بررسی یک موجود زنده به همه عوامل زنده و غیر زنده ای نیز توجه کنند که بر حیات آن اثر می گذارند

جزء نگری و کل نگری

تا قرن گذشته بیشتر زیست شناسان به جای اینکه جانداران را به صورت کلی بررسی کنند بخش های مختلف بدن را جداگانه بررسی و کمتر به برهم کنش و ارتباط میان اجزای بدن جانداران توجه می کردند همچنین امروزه معلوم شده است که ارتباط های تنگاتنگی بین جانداران و ریز اندامگان همزیست با آنها وجود دارد. انبوهی از یافته ها درباره تاثیر این اجتماعات میکروبی ، که میکروبیوم نامیده می شوند بر سلامت انسان وجود دارد اگرچه زیست شناسان قدیم توانسته اند با جزء نگری بسیاری از ساختار ها و فرایند های زنده را بشناسند اما نتوانسته اند تصویری جامع و کلی از جانداران نشان دهند.

ریز اندامگان جانداران کووچکی هستند که ارتباط انها را در بسیاری از جانداران می توان دید

برای مثال:در معده چند قسمتی نشخوار کننده گانی مانند گاو ؛میکروب ها به کمک مایعات ترشح شده حرارت بدن و حرکات سیرابی تا حدودی توده غذا را گوارش می دهند . این توده به نگاری وارد و به دهان بر می گردد

ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻧﻮاع اﯾﻦ ﺟﺎﻧﺪاران و راﺑﻄﻪ اﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺟﺎﻧﺪاران ﻫﻤﺰﯾﺴﺖ در ﮐﻞ ﺑﻪ ﻣﯿﮑﺮوﺑﯿﻮم ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ  . در ﺑﺪن ﻣﺎﻧﯿﺰ ﻣﯿﮑﺮوب ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﻠﻮﻟﺰي ﮐﻪ در ﻏﺬاﻫﺎ وﺟﻮد دارد ﺑﻪ ﮔﻠﻮﮐﺰ و  تبدﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺮاي ﻣﺎ ﻣﻮاد ﻣﻔﯿﺪي ﻣﺜﻞ وﯾﺘﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ﻫﻤﯿﺎري ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد

پیکر هریک از جانداران نیز از اجزای بسیاری تشکیل شده است . هریک از این اجزاء بخشی از یک سامانه بزرگ را  تشکیل می دهد که در نمای کلی برای ما معنی پیدا می کند بنابراین جانداران را نوعی سامانه پیچیده می دانند که اجزاء ان باهم ارتباط چند سویه دارند پیچیدگی این سامانه ها را وقنتی بیشتر مشاهده می کنیم که ارتباط جاندار و اجزاء تشکیل دهنده بدن آن را با محیط زیست بررسی کنیم.

ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﺟﺎﻧﺪاران از ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻫﺎي ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ  ﻋﻤﻠﮑﺮد از ﻫﻤﺎن ﯾﺎﺧﺘﻪ ﺷﺮوع ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﺮاي ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﮐﻠﯽ ﻧﮕﺮي ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ زﯾﺮا در ﮐﻠﯽ ﻧﮕﺮي ﺑﻪ ارﺗﺒﺎط ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻣﯿﺎن واﮐﻨﺶ ﻫﺎي ﺟﺎﻧﺪاران و ﺗﺎﺛﯿﺮات اﻧﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮ دﻗﺖ ﻣﯿﺸﻮد 

زیست شناسان امروزی  به این نتیجه رسیده اند که بهتر است برای درک سامانه های زنده جزء نگری را کنار بگزارند و بیشتر کل نگری کنند تا بتوانند ارتباط های درهم آمیخته درون این سامانه ها را کشف و آنها را در تصویر بزرگ و کامل تر مشاهده کنند ؛ یعنی سعی می کنند هنگام بررسی یک موجود زنده به همه عوامل زنده و غیر زنده ای نیز توجه کنند که بر حیات آن اثر می گذارند





افزایش کیفیت زندگی در پرتو اخلاق زیستی

فصل 1 : دنیای زنده

تامین غذای سالم و کافی:

گفته می شود هم اکنون حدود یک میلیارد نفر در جهان از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند ؛ به علاوه پیش بینی شده است که رقم گرسنگان در سال 2030 به حدود 4/8 میلیارد نفر برسد چگونه غذای سالم و کافی برای جمعیت های روبه افزایش انسانی فراهم کنیم؟

دو راه ﺑﺮاي ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻏﺬای ﺧﻮب  و ﺟﻮد دارد ﯾﮑﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﮔﯿﺎﻫﺎن دﯾﮕﺮي ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻬﺘﺮ رواﺑﻂ ﻣﯿﺎن ﮔﯿﺎﻫﺎن زراﻋﯽ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪاﻧﺘﺨﺎب و ﺗﺸﺨﯿﺺ ﮔﯿﺎﻫﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺎزﮔﺎر ﺑﺎﺷﻨﺪ و زود داﻧﻪ و ﻣﺤﺼﻮل ﺑﺪﻫﻨﺪ و ﯾﺎ ﺑﺎ ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﺒﺎزه ﮐﺮده و ﻣﻘﺎوم ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﺜﺎﻟﯽ از راه اول اﺳﺖ  و ﯾﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﻫﺎي ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ .ﮐﻪ در اﯾﻦ روش ژن ﻫﺎي ﻣﻔﯿﺪ و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮔﯿﺎه را ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ و ﮔﺴﺘﺮش ﻣﯽ دﻫﻨﺪ .

ﻗﺒﻞ از ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﮐﺮدن ژﻧﺘﯿﮏ و اﻧﺴﺎن ﻫﺎي اوﻟﯿﻪ  ﺑﺮاي ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺮژي ﭼﻮب و درﺧﺖ ﻣﯽ ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﺎر ﻓﻌﻼ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﻨﮕﻞ زداﯾﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺟﺎي ان ﺳﻠﻮﻟﺰ را در ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﻮارد ﺧﺎﺻﯽ از اﻧﺮژي ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﻮﺧﺖ اي اﻣﺮوز را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان از ﺗﻔﺎﻟﻪ ﻫﺎي ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺳﺎﺧﺖ

ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﯾﺎ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﺷﺪه (Personalized medicine) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اراﯾﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﭘﺰﺷﮑﯽ (ﺳﻼﻣﺖ،ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی، ﺗﺸﺨﯿﺺ، درﻣﺎن و ﻣﺮاﻗﺒﺖ )ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ژﻧﺘﯿﮏ ﻓﺮد ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .در اﯾﻦ ﻣﺪل، ﭘﺰﺷﮏ ﺑﺎ آﮔﺎﻫﯽ از اﻃﻼﻋﺎت ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺷﺪه در ژﻧﻮم ﻓﺮد ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ او داروي ﻣﺆﺛﺮ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﻧﻤﻮده و ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدات ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﺮای ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ و رژﯾﻢ ﻏﺬاﯾﯽ (ﻣﺤﯿﻂ)ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎ و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺻﻔﺎت اراﺋﻪ دﻫﺪ اﯾﻦ روش ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ اﺛﺮات ﺳﻮ داروﻫﺎي ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ و اﻓﺰاﯾﺶ روﺣﯿﻪ و اﻧﮕﯿﺰه ﺑﯿﻤﺎر ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻮرد ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ همراه اﺳﺖ .

فناوری مشاهده سامانه های زیستی بصورت زنده

با توجه به پیشرفت فناوری همانند گذشته به منظور مشاهده ی درون سلول ها نیازی نیست؛

الف)ان را بکشند                      ب) بعد رنگ آمیزی کنند

می توان اشیایی را با اندازه ی چند آنگستروم مشاهده کرد

می توان جایگاه یاخته در بدن را شناسایی کرد

شناسایی و ردیابی ملکول هایی مثل پروتئین در یاخته ی زنده

تصویر برداری از بوم سازگان و جانداران با کمک ماهواره ها از فاصله ی دور.

اخلاق زیستی:

با توجه به پیشرفت های علم زیست شناسی خصوصا در مهندسی ژن شناسی ، دست ورزی ژن ها و فنون مورد استفاده در پزشکی نگرانی هایی در جامعه بوجود آمده است .در نتیجه موضوعی برای برسی و قاعده مند کردن این مباحث با نام اخلاق زیستی مطرح شده است.

اخلاق زیستی به موضوع های زیر می پردازد:

1.محرمانه بودن اطلاعات ژنی و پزشکی افراد

2.فناوری های ژن درمانی

3.تولید جانداران تراژن

4.در نظر گرفتن حقوق جانداران

 

افزایش کیفیت غذا:

دو روش برای افزایش کمیت و کیفیت غذا وجود دارد

الف)شناخت سازگاری گیاهان خودرو با محیط زیست

به علت سازگاری بالای گیاهان خودرو داشتن رشد سریع ، زادآوری مناسب و تولیدکنندگی بالا در شرایط محیطی متفاوت (نمکزار ها ، مناطق خشک و کم آب ، سرد یا گرم)

انتقال ژن دلخواه (صفت مطلوب)از گیاان خودرو به گیاهان زراعی با روش مهندسی ژن شناسی

دونوع تعامل بین گیاه و عوامل محیط زیست وجود دارد:

الف)تعامل سودمند

مثال:اجتماع های میکروبی در خاک باعث تهیه مواد مغذی و حفاظت گیاهانن در برابر آفات و گیاهان و نهایتا موجب افزایش محصول می شود.

                                            

ب)تعامل زیانمند

مثال: بیماری های ویروسی ، باکتریایی ، قارچی و آفت ناشی از حشرات  ک منجر به کاهش محصول می گردد

 

نکته: شناخت بیشتر تعامل ها (سودمند یا زیانمند)بین عوامل زنده و غیر زنده با گیاهان هم باعث افزایش محصول می شود

 

تامین انرژی های تجدید پذیر(سوخت های زیستی):

نیاز انسان به انرژی در جهان در حال افزایش است.بیش از سه چهارم این انرژی از منابع فسیلی مانند نفت، گاز ...تامین می شود که این فرایند موجب افزایش CO2 و همچنین آلودگی هوا ، گرمایش زمین و آسیب محیط می شود

سوخت زیستی بجای سوخت فسیلی :

سوخت زیستی:سوختی که با انجام مراحل مختلف بر روی گیاهان و فراورده های آنها تولید می شود مانند گازوئیل زیستی و الکل زیستی

ویژگی سوخت های زیستی :عدم وجود مواد  سرطان زا ، عدم تولید باران اسیدی.

گیاهان سرشار از سلولز می باشند و یکی دیگر از سوخت های زیستی که می تواند جایگزین سوخت های فسیلی شود به شمار می روند

زیست شناسان با انجام چند مرحله سلولز را به الکل زیستی تبدیل می کنند:

                 

تامین غذای سالم و کافی:

گفته می شود هم اکنون حدود یک میلیارد نفر در جهان از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند ؛ به علاوه پیش بینی شده است که رقم گرسنگان در سال 2030 به حدود 4/8 میلیارد نفر برسد چگونه غذای سالم و کافی برای جمعیت های روبه افزایش انسانی فراهم کنیم؟

دو راه ﺑﺮاي ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻏﺬای ﺧﻮب  و ﺟﻮد دارد ﯾﮑﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﮔﯿﺎﻫﺎن دﯾﮕﺮي ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻬﺘﺮ رواﺑﻂ ﻣﯿﺎن ﮔﯿﺎﻫﺎن زراﻋﯽ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪاﻧﺘﺨﺎب و ﺗﺸﺨﯿﺺ ﮔﯿﺎﻫﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺎزﮔﺎر ﺑﺎﺷﻨﺪ و زود داﻧﻪ و ﻣﺤﺼﻮل ﺑﺪﻫﻨﺪ و ﯾﺎ ﺑﺎ ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﺒﺎزه ﮐﺮده و ﻣﻘﺎوم ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﺜﺎﻟﯽ از راه اول اﺳﺖ  و ﯾﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﻫﺎي ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ژﻧﺘﯿﮏ .ﮐﻪ در اﯾﻦ روش ژن ﻫﺎي ﻣﻔﯿﺪ و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮔﯿﺎه را ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ و ﮔﺴﺘﺮش ﻣﯽ دﻫﻨﺪ .

ﻗﺒﻞ از ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﮐﺮدن ژﻧﺘﯿﮏ و اﻧﺴﺎن ﻫﺎي اوﻟﯿﻪ  ﺑﺮاي ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺮژي ﭼﻮب و درﺧﺖ ﻣﯽ ﺳﻮزاﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﺎر ﻓﻌﻼ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﻨﮕﻞ زداﯾﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺟﺎي ان ﺳﻠﻮﻟﺰ را در ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﻮارد ﺧﺎﺻﯽ از اﻧﺮژي ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﻮﺧﺖ اي اﻣﺮوز را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان از ﺗﻔﺎﻟﻪ ﻫﺎي ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺳﺎﺧﺖ

ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﯾﺎ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺷﺨﺼﯽ ﺷﺪه (Personalized medicine) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اراﯾﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﭘﺰﺷﮑﯽ (ﺳﻼﻣﺖ،ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی، ﺗﺸﺨﯿﺺ، درﻣﺎن و ﻣﺮاﻗﺒﺖ )ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ژﻧﺘﯿﮏ ﻓﺮد ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .در اﯾﻦ ﻣﺪل، ﭘﺰﺷﮏ ﺑﺎ آﮔﺎﻫﯽ از اﻃﻼﻋﺎت ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺷﺪه در ژﻧﻮم ﻓﺮد ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ او داروي ﻣﺆﺛﺮ ﺗﺠﻮﯾﺰ ﻧﻤﻮده و ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدات ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﺮای ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ و رژﯾﻢ ﻏﺬاﯾﯽ (ﻣﺤﯿﻂ)ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎ و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺻﻔﺎت اراﺋﻪ دﻫﺪ اﯾﻦ روش ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ اﺛﺮات ﺳﻮ داروﻫﺎي ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ و اﻓﺰاﯾﺶ روﺣﯿﻪ و اﻧﮕﯿﺰه ﺑﯿﻤﺎر ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻮرد ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ همراه اﺳﺖ .

فناوری مشاهده سامانه های زیستی بصورت زنده

با توجه به پیشرفت فناوری همانند گذشته به منظور مشاهده ی درون سلول ها نیازی نیست؛

الف)ان را بکشند                      ب) بعد رنگ آمیزی کنند

می توان اشیایی را با اندازه ی چند آنگستروم مشاهده کرد

می توان جایگاه یاخته در بدن را شناسایی کرد

شناسایی و ردیابی ملکول هایی مثل پروتئین در یاخته ی زنده

تصویر برداری از بوم سازگان و جانداران با کمک ماهواره ها از فاصله ی دور.

اخلاق زیستی:

با توجه به پیشرفت های علم زیست شناسی خصوصا در مهندسی ژن شناسی ، دست ورزی ژن ها و فنون مورد استفاده در پزشکی نگرانی هایی در جامعه بوجود آمده است .در نتیجه موضوعی برای برسی و قاعده مند کردن این مباحث با نام اخلاق زیستی مطرح شده است.

اخلاق زیستی به موضوع های زیر می پردازد:

1.محرمانه بودن اطلاعات ژنی و پزشکی افراد

2.فناوری های ژن درمانی

3.تولید جانداران تراژن

4.در نظر گرفتن حقوق جانداران

 

افزایش کیفیت غذا:

دو روش برای افزایش کمیت و کیفیت غذا وجود دارد

الف)شناخت سازگاری گیاهان خودرو با محیط زیست

به علت سازگاری بالای گیاهان خودرو داشتن رشد سریع ، زادآوری مناسب و تولیدکنندگی بالا در شرایط محیطی متفاوت (نمکزار ها ، مناطق خشک و کم آب ، سرد یا گرم)

انتقال ژن دلخواه (صفت مطلوب)از گیاان خودرو به گیاهان زراعی با روش مهندسی ژن شناسی

دونوع تعامل بین گیاه و عوامل محیط زیست وجود دارد:

الف)تعامل سودمند

مثال:اجتماع های میکروبی در خاک باعث تهیه مواد مغذی و حفاظت گیاهانن در برابر آفات و گیاهان و نهایتا موجب افزایش محصول می شود.

                                            

ب)تعامل زیانمند

مثال: بیماری های ویروسی ، باکتریایی ، قارچی و آفت ناشی از حشرات  ک منجر به کاهش محصول می گردد

 

نکته: شناخت بیشتر تعامل ها (سودمند یا زیانمند)بین عوامل زنده و غیر زنده با گیاهان هم باعث افزایش محصول می شود

 

تامین انرژی های تجدید پذیر(سوخت های زیستی):

نیاز انسان به انرژی در جهان در حال افزایش است.بیش از سه چهارم این انرژی از منابع فسیلی مانند نفت، گاز ...تامین می شود که این فرایند موجب افزایش CO2 و همچنین آلودگی هوا ، گرمایش زمین و آسیب محیط می شود

سوخت زیستی بجای سوخت فسیلی :

سوخت زیستی:سوختی که با انجام مراحل مختلف بر روی گیاهان و فراورده های آنها تولید می شود مانند گازوئیل زیستی و الکل زیستی

ویژگی سوخت های زیستی :عدم وجود مواد  سرطان زا ، عدم تولید باران اسیدی.

گیاهان سرشار از سلولز می باشند و یکی دیگر از سوخت های زیستی که می تواند جایگزین سوخت های فسیلی شود به شمار می روند

زیست شناسان با انجام چند مرحله سلولز را به الکل زیستی تبدیل می کنند:

                 





یاخته

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

یاخته

آموختید یاخته، واحد ساختار و عملکرد بدن جانداران است. در شکل زیر بخش های تشکیل دهنده یک یاخته جانوری را میبینید. هر یک از بخش های یاخته چه کاری انجام میدهند؟

                   

یاخته های بدن انسان به شکل بافت های مختلف سازمان اند. یافته فضای بین یاخته ها را مایع بین یاخته ای پر کرده است. این مایع، محیط زندگی یاخته هاست. یاخته ها مواد لازم (اکسیژن و مواد مغذی) را از این مایع دریافت میکنند و مواد دفعی مانند کربن دی اکسید را به آن میدهند تا به کمک خون از بدن دفع شوند. ترکیب مواد در مایع بین یاخته ای، شبیه خوناب (پالسما) است و مایع بین یاخته ای به طور دائم مواد مختلفی را با خون مبادله میکنند. مجموعه مایع بین یاخته ای بافت های بدن را که با خون در تبادل دائم است، محیط داخلی می نامند

                   

ساختارهای سلولی و وظایف آنها

1_هسته¬مرکز ژنتیک سلول

2_ریبوزوم ¬سازیپروتئین

3_آندوپالسمی صاف¬ تولید لیپیدهای مختلف

4_آندوپالسمی زبر¬ شبکه ترشح پروتئین های ترشحی مثل آنزیم ها

5_گلژی¬ شبکه نشانه گذاری مواد و ترشح آن ها به بیرون سلول

6_میتوکندری( راکیزه)¬ دستگاه آزادسازی انرژی ATP  با تنفس سلولی

7_سیتوپالسم¬ محل انجام متابولیسم و حاوی مواد مصرفی و دفعی

8_سانتریول¬ سازماندهی دوک تقسیم

9_کافنده تن (لیزوزوم)¬گوارش مواد

10-انواع کریچه(واکوئول):

            الف)کریچه غذایی

            ب)کریچه گوارشی(کریچه غذایی+لیزوزوم)

            پ)کریچه دفعی

            ث)کریچه ضربان دار

 

 

محیط داخلی بدن

مایع بین یاخته ای

پلاسما(خوناب)

لنف

زلالیه چشم

مایع مفصلی

مایع مغزی_نخاعی

 

مواد گوناگون برای ورود به یاخته یا خروج از آن باید از سد غشای یاخته عبور کنند. میدانید غشای یاخته، نفوذپذیری انتخابی یا تراوایی نسبی دارد؛ یعنی فقط برخی از مولکولها و یونها میتوانند از آن عبور کنند. غشای یاخته از مولکولهای لیپید، پروتئین و کربوهیدرات تشکیل شده است بخش لیپیدی غشا، مولکولهایی به نام فسفولیپید و کلسترول دارد که در دو لایه قرار گرفته است. موادی که میتوانند از غشا عبور کنند، از فضای بین مولکولهای لیپیدی میگذرند و یا مولکولهای پروتئینی به آنها کمک میکنند. مواد با فرایندهای ویژه ای از غشای یاخته عبور میکنند.

                       

یاخته

آموختید یاخته، واحد ساختار و عملکرد بدن جانداران است. در شکل زیر بخش های تشکیل دهنده یک یاخته جانوری را میبینید. هر یک از بخش های یاخته چه کاری انجام میدهند؟

                   

یاخته های بدن انسان به شکل بافت های مختلف سازمان اند. یافته فضای بین یاخته ها را مایع بین یاخته ای پر کرده است. این مایع، محیط زندگی یاخته هاست. یاخته ها مواد لازم (اکسیژن و مواد مغذی) را از این مایع دریافت میکنند و مواد دفعی مانند کربن دی اکسید را به آن میدهند تا به کمک خون از بدن دفع شوند. ترکیب مواد در مایع بین یاخته ای، شبیه خوناب (پالسما) است و مایع بین یاخته ای به طور دائم مواد مختلفی را با خون مبادله میکنند. مجموعه مایع بین یاخته ای بافت های بدن را که با خون در تبادل دائم است، محیط داخلی می نامند

                   

ساختارهای سلولی و وظایف آنها

1_هسته¬مرکز ژنتیک سلول

2_ریبوزوم ¬سازیپروتئین

3_آندوپالسمی صاف¬ تولید لیپیدهای مختلف

4_آندوپالسمی زبر¬ شبکه ترشح پروتئین های ترشحی مثل آنزیم ها

5_گلژی¬ شبکه نشانه گذاری مواد و ترشح آن ها به بیرون سلول

6_میتوکندری( راکیزه)¬ دستگاه آزادسازی انرژی ATP  با تنفس سلولی

7_سیتوپالسم¬ محل انجام متابولیسم و حاوی مواد مصرفی و دفعی

8_سانتریول¬ سازماندهی دوک تقسیم

9_کافنده تن (لیزوزوم)¬گوارش مواد

10-انواع کریچه(واکوئول):

            الف)کریچه غذایی

            ب)کریچه گوارشی(کریچه غذایی+لیزوزوم)

            پ)کریچه دفعی

            ث)کریچه ضربان دار

 

 

محیط داخلی بدن

مایع بین یاخته ای

پلاسما(خوناب)

لنف

زلالیه چشم

مایع مفصلی

مایع مغزی_نخاعی

 

مواد گوناگون برای ورود به یاخته یا خروج از آن باید از سد غشای یاخته عبور کنند. میدانید غشای یاخته، نفوذپذیری انتخابی یا تراوایی نسبی دارد؛ یعنی فقط برخی از مولکولها و یونها میتوانند از آن عبور کنند. غشای یاخته از مولکولهای لیپید، پروتئین و کربوهیدرات تشکیل شده است بخش لیپیدی غشا، مولکولهایی به نام فسفولیپید و کلسترول دارد که در دو لایه قرار گرفته است. موادی که میتوانند از غشا عبور کنند، از فضای بین مولکولهای لیپیدی میگذرند و یا مولکولهای پروتئینی به آنها کمک میکنند. مواد با فرایندهای ویژه ای از غشای یاخته عبور میکنند.

                       



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



روش های عبور مواد از غشای یاخته

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

روش های عبور مواد از غشای یاخته

انتشار:

انتشار، جریان مولکولها از جای پر غلظت به جای کم غلظت است؛ یعنی مولکولها براساس شیبِ غلظت، منتشر میشوند. نتیجه انتشار هر ماده، یکسان شدن غلظت آن در محیطی است که انتشار در آن انجام میشود. مولکولها به دلیل داشتن انرژی جنبشی و براساس شیبِ غلظت، میتوانند در دو سوی غشا منتشر شوند. بنابراین در انتشار، یاخته انرژی مصرف نمیکند. مولکولهایی مانند اکسیژن و کربن دی اکسید از غشا، منتشر میشوند.

                                

انتشار تسهیل شده:

در این روش پروتئین های غشا، انتشار مواد را تسهیل میکنند و مواد را در جهت شیبِ غلظت آنها، از غشا عبور میدهند. خروج گلوکز و اغلب آمینواسیدها از یاخته های روده به مایع بین یاخته ای با انتشار تسهیل شده انجام میشود.

                                    

گذرندگی (اُسمز):

در دو سوی غشای یاخته، درون میان یاخته )سیتوپلاسم) و مایع بین یاخته ای، محلول آبی شامل مولکولها و یونهای مختلفی وجود دارد که غشا نسبت به آنها نفوذپذیری انتخابی دارد. مثال این حالت را در شکل 6 میبینید.

                              

در یک طرف غشای نازکی که نفوذپذیری انتخابی یا تراوایی نسبی دارد، آب خالص و در طرف دیگر آن، محلول سدیم کلرید (یا قند) وجود دارد. فقط مولکول های آب میتوانند از غشا عبور کنند؛ در این حالت، تعداد مولکولهای آب در سمت چپ بیشتر است و این مولکولها بیشتر به سمت راست منتشر میشوند. به انتشار آب از درون غشایی با تراوایی نسبی، اُسمز میگویند. در دو طرف این غشا، محلولهای آبی با غلظت های متفاوت وجود دارد و در اثر این اختلاف غلظت، جابه جایی خالص آب رخ میدهد. فشار لازم برای توقف کامل اسمز، فشار اسمزی محلول نام دارد که عامل پیش برنده اسمز است. هر چه اختلاف غلظت آب در دو سوی غشا بیشتر باشد، فشار اسمزی بیشتر است و آب سریعتر جابه جا میشود.

                                    

همانطور که در شکل میبینید در اثر اسمز، حجم محلول سمت راست افزایش مییابد. آیا این پدیده برای یاخته ها در بدن ما هم رخ میدهد؟ آیا ممکن است ورود آب به درون یاخته در اثر اسمز موجب ترکیدن یاخته های بدن ما شود؟ خیر.

غلظت مواد در مایع بین یاخته ای و خون، مشابه درون یاخته است. در نتیجه آب نمیتواند بیش از حد وارد یاخته ها شود و به طور معمول، یاخته ها از خطر تورم و ترکیدن حفظ میشوند.

                                

آب چگونه از عرض غشا عبور میکند؟  مولکولهای آب عالوه بر اینکه از بین فسفولیپیدهای غشای دولایه ای عبور میکنند، از طریق پروتیئن های اختصاصی به نام آکواپورین هم از عرض غشا رد میشوند.

   

انتقال فعال:

یاخته به برخی از مولکول دارد که باید ها نیازها و یون وارد آن شوند؛ هر چند غلظت آنها در یاخته زیاد باشد. برای اینکار، یاخته باید انرژی مصرف کند. فرایندی که در آن، یاخته مواد را برخالف شیب غلظت منتقل میکند، انتقال فعّال نام دارد. در این فرایند، مولکولهای پروتئینی با صرف انرژی، ماده ای را منتقل میکنند. این انرژی از مولکول ATP  به دست میآید. ها مییاخته توانند انرژی را در مولکولهای ویژه ای از جمله های مولکول ATP ذخیره کنند. وقتی یاخته به انرژی نیاز دارد، پیوندهای پرانرژی مولکول  ATP را میشکند و انرژی آزاد شده استفاده میکند.

                                                  

پروتئین انتقال دهنده سدیم و پتاسیم با مصرف انرژی و برخالف شیب غلظت، یون پتاسیم را به یاخته وارد، و یون سدیم را از آن خارج می کند. درونبری (آندوسیتوز) و برونرانی (اگزوسیتوز ) بعضی یاختهها می توانند ذره های بزرگ، مانند مولکولهای پروتئینی را با فرایندی به نام درونبری جذب کنند. برون رانی فرایند خروج ذره های بزرگ از یاخته است. این فرایندها با تشکیل کیسه های غشایی همراه است و به انرژی ATP نیاز دارد.

                                   

روش های عبور مواد از غشای یاخته

انتشار:

انتشار، جریان مولکولها از جای پر غلظت به جای کم غلظت است؛ یعنی مولکولها براساس شیبِ غلظت، منتشر میشوند. نتیجه انتشار هر ماده، یکسان شدن غلظت آن در محیطی است که انتشار در آن انجام میشود. مولکولها به دلیل داشتن انرژی جنبشی و براساس شیبِ غلظت، میتوانند در دو سوی غشا منتشر شوند. بنابراین در انتشار، یاخته انرژی مصرف نمیکند. مولکولهایی مانند اکسیژن و کربن دی اکسید از غشا، منتشر میشوند.

                                

انتشار تسهیل شده:

در این روش پروتئین های غشا، انتشار مواد را تسهیل میکنند و مواد را در جهت شیبِ غلظت آنها، از غشا عبور میدهند. خروج گلوکز و اغلب آمینواسیدها از یاخته های روده به مایع بین یاخته ای با انتشار تسهیل شده انجام میشود.

                                    

گذرندگی (اُسمز):

در دو سوی غشای یاخته، درون میان یاخته )سیتوپلاسم) و مایع بین یاخته ای، محلول آبی شامل مولکولها و یونهای مختلفی وجود دارد که غشا نسبت به آنها نفوذپذیری انتخابی دارد. مثال این حالت را در شکل 6 میبینید.

                              

در یک طرف غشای نازکی که نفوذپذیری انتخابی یا تراوایی نسبی دارد، آب خالص و در طرف دیگر آن، محلول سدیم کلرید (یا قند) وجود دارد. فقط مولکول های آب میتوانند از غشا عبور کنند؛ در این حالت، تعداد مولکولهای آب در سمت چپ بیشتر است و این مولکولها بیشتر به سمت راست منتشر میشوند. به انتشار آب از درون غشایی با تراوایی نسبی، اُسمز میگویند. در دو طرف این غشا، محلولهای آبی با غلظت های متفاوت وجود دارد و در اثر این اختلاف غلظت، جابه جایی خالص آب رخ میدهد. فشار لازم برای توقف کامل اسمز، فشار اسمزی محلول نام دارد که عامل پیش برنده اسمز است. هر چه اختلاف غلظت آب در دو سوی غشا بیشتر باشد، فشار اسمزی بیشتر است و آب سریعتر جابه جا میشود.

                                    

همانطور که در شکل میبینید در اثر اسمز، حجم محلول سمت راست افزایش مییابد. آیا این پدیده برای یاخته ها در بدن ما هم رخ میدهد؟ آیا ممکن است ورود آب به درون یاخته در اثر اسمز موجب ترکیدن یاخته های بدن ما شود؟ خیر.

غلظت مواد در مایع بین یاخته ای و خون، مشابه درون یاخته است. در نتیجه آب نمیتواند بیش از حد وارد یاخته ها شود و به طور معمول، یاخته ها از خطر تورم و ترکیدن حفظ میشوند.

                                

آب چگونه از عرض غشا عبور میکند؟  مولکولهای آب عالوه بر اینکه از بین فسفولیپیدهای غشای دولایه ای عبور میکنند، از طریق پروتیئن های اختصاصی به نام آکواپورین هم از عرض غشا رد میشوند.

   

انتقال فعال:

یاخته به برخی از مولکول دارد که باید ها نیازها و یون وارد آن شوند؛ هر چند غلظت آنها در یاخته زیاد باشد. برای اینکار، یاخته باید انرژی مصرف کند. فرایندی که در آن، یاخته مواد را برخالف شیب غلظت منتقل میکند، انتقال فعّال نام دارد. در این فرایند، مولکولهای پروتئینی با صرف انرژی، ماده ای را منتقل میکنند. این انرژی از مولکول ATP  به دست میآید. ها مییاخته توانند انرژی را در مولکولهای ویژه ای از جمله های مولکول ATP ذخیره کنند. وقتی یاخته به انرژی نیاز دارد، پیوندهای پرانرژی مولکول  ATP را میشکند و انرژی آزاد شده استفاده میکند.

                                                  

پروتئین انتقال دهنده سدیم و پتاسیم با مصرف انرژی و برخالف شیب غلظت، یون پتاسیم را به یاخته وارد، و یون سدیم را از آن خارج می کند. درونبری (آندوسیتوز) و برونرانی (اگزوسیتوز ) بعضی یاختهها می توانند ذره های بزرگ، مانند مولکولهای پروتئینی را با فرایندی به نام درونبری جذب کنند. برون رانی فرایند خروج ذره های بزرگ از یاخته است. این فرایندها با تشکیل کیسه های غشایی همراه است و به انرژی ATP نیاز دارد.

                                   





بافت های جانوری

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

بافت های جانوری

میدانید بدن انسان از چهار نوع بافت اصلی پوششی، پیوندی، ماهیچه ای و عصبی ساخته شده است. این بافت ها از یاخته ها و مواد موجود در فضای بین یاخته ها تشکیل میشوند. انواع بافت ها به نسبت های مختلف در اندامها و دستگاه های بدن وجود دارند.

                                     

بافت پوششی:

بافت پوششی، سطح بدن (پوست) و سطح حفره ها و مجاری درون بدن مانند دهان، معده، رودهها و رگها را میپوشاند. یاخته های این بافت، به یکدیگر بسیار نزدیک اند و بین آنها فضای بین یاخته ای اندکی وجود دارد. در زیر یاخته های این بافت، بخشی به نام غشای پایه وجود دارد که این یاخته ها را به یکدیگر و به بافت های زیر آن، متصل نگه میدارد. غشای پایه، شبکهای از رشته های پروتئینی و گلیکوپروتئینی (ترکیب کربوهیدرات و پروتئین) است.

                              

یاخته های بافت پوششی به شکل های سنگفرشی، مکعبی و استوانه ای در یک یا چند لایه سازمان مییابند. در بخش های مختلف لوله گوارش، بافت پوششی به شکل سنگفرشی و یا استوانه ای وجود دارد؛ مثالً بافت پوششی در دهان و مری، سنگفرشی چند لایه ای است. در روده و معده، بافت پوششی یک لایه است.

                                      

بافت پوششی غدهای:

بافت پوششی در برخی از بخش های بدن، غده تشکیل میدهد؛ مثال در غده های بزاقی، یاخته های پوششی بزاق را میسازند و به درون مجراهایی که به دهان راه دارند، ترشح میکنند. معده و روده نیز غده ها و یاخته های ترشحی از نوع بافت پوششی دارند که موادی را میسازند و به فضای درون این اندام ها ترشح می کنند.

                                 

بافت پیوندی:

بافت پیوندی از انواع یاخته ها، رشته های پروتئینی به نام رشته های کلاژن و رشته های کشسان (ارتجاعی) و ماده زمینه ای که یاخته های این بافت، آن را میسازند، تشکیل شده است. این بافت، یاخته ها و بافت های مختلف را به هم پیوند میدهد. در انواع بافت پیوندی، مقدار و نوع رشته ها و ماده زمینه ای متفاوت است.در بدن انسان 6 نوع بافت پیوندی سست، متراکم، چربی، خون، غضروف و استخوان وجود دارد.

بافت پیوندی سُست نوعی بافت پیوندی است که انعطاف پذیر است و در برابر کشش، چندان مقاوم نیست. ماده زمینه ای بافت پیوندی، سست، شفاف، بیرنگ، چسبیده و مخلوطی از انواع مولکول های درشت مانند گلیکوپروتئین است. معمولا روی بافت پوششی لوله گوارشی یک لایه بافت پیوندی سست قرار دارد.

                                                   

بافت پیوندی متراکم نوع دیگری از بافت پیوندی است که میزان رشته های کلاژن آن از بافت پیوندی سست بیشتر، تعداد یاخته های آن کمتر و ماده زمینه ای آن نیز اندک است. مقاومت این بافت در مقابل کشش از بافت پیوندی سست بیشتر، ولی انعطاف پذیری آن کمتر است. در بخشهایی از قلب بافت پیوندی متراکم وجود دارد.

                                              

بافت چربی نیز نوعی بافت پیوندی است که از تعداد زیادی یاخته چربی، یاخته ای که مقدار زیادی ماده چربی در خود ذخیره دارد، تشکیل شده است. این بافت بزرگترین  منبع ذخیره انرژی در بدن است. در بخش هایی از بدن مانند کف دستها و پاها، نقش ضربه گیری دارد و به عنوان عایق حرارتی نیز عمل میکند. خون، استخوان و غضروف، انواع دیگر بافت پیوندی هستند که به تدریج با آنها آشنا میشوید.

                                      

بافت ماهیچه ای:

یاخته های ماهیچه ای برای حرکت تمایز پیدا کردند. در انسان سه نوع بافت ماهیچه ای (صاف، قلبی و اسکلتی( وجود دارند

                                        

بافت ماهیچه ای

شکل سلول

تعداد هسته

نوع انقباض

سرعت انقباض

مدت انقباض

اسکلتی

استوانهای و مخطط

چند تا

ارادی و غیرارادی

زیاد

کم

قلبی

منشعب و مخطط

یک یا دو

غیرارادی

خیلی زیاد

خیلی کم

صاف

دوکی و صاف

یکی

غیرارادی

کم

زیاد

 

ماهیچه صاف به دو صورت سیستم تک واحدی و سیستم چند واحدی منقبض می شوند در سیستم تک واحدی هر سلول ماهیچه مستقل از سلول دیگر منقبض می شود اما در سیستم چندواحدی هرتار می تواند انقباض خود را به تار دیگر منتقل کند و موج  کرمی شکل ایجاد کند.

                                    

بافت عصبی:

میدانید یاخته های عصبی نورون های ، یاخته اصلی بافت عصبی هستند. این یاخته ها با یاخته های بافتهای دیگر مانند یاخته های ماهیچه ارتباط دارند. یاخته های عصبی یاخته های ماهیچه ای را تحریک می کنند تا منقبض شوند.

                                            

بافت های جانوری

میدانید بدن انسان از چهار نوع بافت اصلی پوششی، پیوندی، ماهیچه ای و عصبی ساخته شده است. این بافت ها از یاخته ها و مواد موجود در فضای بین یاخته ها تشکیل میشوند. انواع بافت ها به نسبت های مختلف در اندامها و دستگاه های بدن وجود دارند.

                                     

بافت پوششی:

بافت پوششی، سطح بدن (پوست) و سطح حفره ها و مجاری درون بدن مانند دهان، معده، رودهها و رگها را میپوشاند. یاخته های این بافت، به یکدیگر بسیار نزدیک اند و بین آنها فضای بین یاخته ای اندکی وجود دارد. در زیر یاخته های این بافت، بخشی به نام غشای پایه وجود دارد که این یاخته ها را به یکدیگر و به بافت های زیر آن، متصل نگه میدارد. غشای پایه، شبکهای از رشته های پروتئینی و گلیکوپروتئینی (ترکیب کربوهیدرات و پروتئین) است.

                              

یاخته های بافت پوششی به شکل های سنگفرشی، مکعبی و استوانه ای در یک یا چند لایه سازمان مییابند. در بخش های مختلف لوله گوارش، بافت پوششی به شکل سنگفرشی و یا استوانه ای وجود دارد؛ مثالً بافت پوششی در دهان و مری، سنگفرشی چند لایه ای است. در روده و معده، بافت پوششی یک لایه است.

                                      

بافت پوششی غدهای:

بافت پوششی در برخی از بخش های بدن، غده تشکیل میدهد؛ مثال در غده های بزاقی، یاخته های پوششی بزاق را میسازند و به درون مجراهایی که به دهان راه دارند، ترشح میکنند. معده و روده نیز غده ها و یاخته های ترشحی از نوع بافت پوششی دارند که موادی را میسازند و به فضای درون این اندام ها ترشح می کنند.

                                 

بافت پیوندی:

بافت پیوندی از انواع یاخته ها، رشته های پروتئینی به نام رشته های کلاژن و رشته های کشسان (ارتجاعی) و ماده زمینه ای که یاخته های این بافت، آن را میسازند، تشکیل شده است. این بافت، یاخته ها و بافت های مختلف را به هم پیوند میدهد. در انواع بافت پیوندی، مقدار و نوع رشته ها و ماده زمینه ای متفاوت است.در بدن انسان 6 نوع بافت پیوندی سست، متراکم، چربی، خون، غضروف و استخوان وجود دارد.

بافت پیوندی سُست نوعی بافت پیوندی است که انعطاف پذیر است و در برابر کشش، چندان مقاوم نیست. ماده زمینه ای بافت پیوندی، سست، شفاف، بیرنگ، چسبیده و مخلوطی از انواع مولکول های درشت مانند گلیکوپروتئین است. معمولا روی بافت پوششی لوله گوارشی یک لایه بافت پیوندی سست قرار دارد.

                                                   

بافت پیوندی متراکم نوع دیگری از بافت پیوندی است که میزان رشته های کلاژن آن از بافت پیوندی سست بیشتر، تعداد یاخته های آن کمتر و ماده زمینه ای آن نیز اندک است. مقاومت این بافت در مقابل کشش از بافت پیوندی سست بیشتر، ولی انعطاف پذیری آن کمتر است. در بخشهایی از قلب بافت پیوندی متراکم وجود دارد.

                                              

بافت چربی نیز نوعی بافت پیوندی است که از تعداد زیادی یاخته چربی، یاخته ای که مقدار زیادی ماده چربی در خود ذخیره دارد، تشکیل شده است. این بافت بزرگترین  منبع ذخیره انرژی در بدن است. در بخش هایی از بدن مانند کف دستها و پاها، نقش ضربه گیری دارد و به عنوان عایق حرارتی نیز عمل میکند. خون، استخوان و غضروف، انواع دیگر بافت پیوندی هستند که به تدریج با آنها آشنا میشوید.

                                      

بافت ماهیچه ای:

یاخته های ماهیچه ای برای حرکت تمایز پیدا کردند. در انسان سه نوع بافت ماهیچه ای (صاف، قلبی و اسکلتی( وجود دارند

                                        

بافت ماهیچه ای

شکل سلول

تعداد هسته

نوع انقباض

سرعت انقباض

مدت انقباض

اسکلتی

استوانهای و مخطط

چند تا

ارادی و غیرارادی

زیاد

کم

قلبی

منشعب و مخطط

یک یا دو

غیرارادی

خیلی زیاد

خیلی کم

صاف

دوکی و صاف

یکی

غیرارادی

کم

زیاد

 

ماهیچه صاف به دو صورت سیستم تک واحدی و سیستم چند واحدی منقبض می شوند در سیستم تک واحدی هر سلول ماهیچه مستقل از سلول دیگر منقبض می شود اما در سیستم چندواحدی هرتار می تواند انقباض خود را به تار دیگر منتقل کند و موج  کرمی شکل ایجاد کند.

                                    

بافت عصبی:

میدانید یاخته های عصبی نورون های ، یاخته اصلی بافت عصبی هستند. این یاخته ها با یاخته های بافتهای دیگر مانند یاخته های ماهیچه ارتباط دارند. یاخته های عصبی یاخته های ماهیچه ای را تحریک می کنند تا منقبض شوند.

                                            





لوله گوارش

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

لوله گوارش:

 لوله پیوسته ای است که از دهان تا مخرج ادامه دارد. بخش های مختلف این لوله را ماهیچه های حلقوی به نام اسفنگتر)بنداره) از هم جدا میکنند. این ماهیچه ها دریچه هایی اند که همیشه منقبض اند و منفذ آنها بسته است تا از برگشت محتویات لوله به بخش قبلی، جلوگیری کنند. این بنداره ها فقط هنگام عبور غذا باز میشوند (شکل 22 ). در انتهای لوله گوارش نیز، دو بنداره به ترتیب از نوع ماهیچه صاف و مخطط وجود دارد که هنگام دفع باز میشوند.

غده های بزاقی، پانکراس (لوزالمعده) کبد و کیسه صفرا با لوله گوارش مرتبط اند و ترشحات خود را به درون آن میریزند. این ترشحات در گوارش غذا نقش دارند.

                                             

 

بنداره ها ماهیچه های حلقوی اند که در حالت عادی منقبض اند:

 

 

 

 

انواع

 

 

 

صاف

پایین مری (کاردیا)

انتهای معده (پیلور)

انتهای روده باریک

مجرای صفرا و پانکراس

داخلی مخرج

داخلی میزراه

ابتدای مویرگ ها

 

اسکلتی

بالای مری

خارجی مخرج

خارجی میزراه

 

محل قرار گرفتن اندام های بدن را بشناسید:

راست بدن

چپ بدن

لوب بزرگ کبد

لوب کوچک کبد

کیسه صفرا

تنه و دم پانکراس

پیلور

کاردیا

دوازدهه

تنه معده

بنداره انتهایی روده باریک

 

کولون بالا رو

کولون پایین رو

آپاندیس

طحال

 

در ابتدای مری، انتهای مری، بین معده و روده باریک (بنداره پیلور( و انتهای رودة باریک، ماهیچه های حلقوی جود دارند که مانند دریچه عمل میکنند

لوله گوارش:

 لوله پیوسته ای است که از دهان تا مخرج ادامه دارد. بخش های مختلف این لوله را ماهیچه های حلقوی به نام اسفنگتر)بنداره) از هم جدا میکنند. این ماهیچه ها دریچه هایی اند که همیشه منقبض اند و منفذ آنها بسته است تا از برگشت محتویات لوله به بخش قبلی، جلوگیری کنند. این بنداره ها فقط هنگام عبور غذا باز میشوند (شکل 22 ). در انتهای لوله گوارش نیز، دو بنداره به ترتیب از نوع ماهیچه صاف و مخطط وجود دارد که هنگام دفع باز میشوند.

غده های بزاقی، پانکراس (لوزالمعده) کبد و کیسه صفرا با لوله گوارش مرتبط اند و ترشحات خود را به درون آن میریزند. این ترشحات در گوارش غذا نقش دارند.

                                             

 

بنداره ها ماهیچه های حلقوی اند که در حالت عادی منقبض اند:

 

 

 

 

انواع

 

 

 

صاف

پایین مری (کاردیا)

انتهای معده (پیلور)

انتهای روده باریک

مجرای صفرا و پانکراس

داخلی مخرج

داخلی میزراه

ابتدای مویرگ ها

 

اسکلتی

بالای مری

خارجی مخرج

خارجی میزراه

 

محل قرار گرفتن اندام های بدن را بشناسید:

راست بدن

چپ بدن

لوب بزرگ کبد

لوب کوچک کبد

کیسه صفرا

تنه و دم پانکراس

پیلور

کاردیا

دوازدهه

تنه معده

بنداره انتهایی روده باریک

 

کولون بالا رو

کولون پایین رو

آپاندیس

طحال

 

در ابتدای مری، انتهای مری، بین معده و روده باریک (بنداره پیلور( و انتهای رودة باریک، ماهیچه های حلقوی جود دارند که مانند دریچه عمل میکنند



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ساختار و حرکات لوله گوارش

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

ساختار و حرکات لوله گوارش

ساختار لوله گوارش:

دیواره بخش های مختلف لوله گوارش، ساختار تقریباً مشابهی دارند. این لوله از خارج به داخل، چهار لایه بیرونی،ماهیچه ای، زیرمخاطی، مخاطی دارد که هر لایه، از انواع بافت ها تشکیل شده است.

لایه بیرونی:

خارجی ترین لایه لوله گوارش، از بافت پیوندی سُست همراه با بافت پوششی یا بدون آن، بافت چربی و رگها تشکیل شده است. این لایه، بخشی از صفاق است.

نکته: صفاق پردهای است که اندام های درونی شکم را از خارج به هم وصل میکند.

                   

لایه ماهیچه ای:

لایه ماهیچه ای در دهان، حلق و ابتدای مری و بنداره خارجی مخرج از نوع مخطط است. این لایه در بخش های دیگر لوله گوارش شامل یاخته های ماهیچهای صاف است که به شکل حلقوی و طولی سازمان یافته و در بین آنها بافت پیوندی سُست، شبکه های از یاخته های عصبی و رگ های خونی قرار گرفته اند.انقباض این ماهیچه ها موجب خرد و نرم شدن غذا، مخلوط شدن آن با شیره های گوارشی و حرکات محتویات لوله میشود. دیواره معده یک لایه یاخته ماهیچه ای بیشتر دارد.

زیرمخاط (لایه زیرمخاطی):

این لایه، از بافت پیوندی سُست، رگ های فراوان و شبکه ای از یاخته های عصبی تشکیل شده است و موجب میشود مخاط، روی لایه ماهیچه ای بچسبد و به راحتی روی آن بلغزد یا چین بخورد.

مخاط (لایه مخاطی):

در این لایه، بافت پیوندی سُست، رگ ها ویاخته های ماهیچه صاف قرار دارند. داخلی ترین یاخته های مخاط،یاخته های بافت پوششی هستند.

یاخته های بافت پوششی مخاط در بخش های مختلف لوله گوارش،کارهای متفاوتی انجام میدهند. برخی از یاخته های پوششی لوله گوارش، میتوانند مولکول های گوناگون را از لوله دریافت، و به فضای بین یاخته ای وارد کنند. یاخته های پوششی مواد گوناگونی را میسازند؛ برخی از این مواد مانند آنزیم ها و اسید معده، در گوارش شیمیایی غذاها نقش دارند و برخی هورمون هایی هستند که به خون ترشح میشوند و فعالیتهای دستگاه گوارش را تنظیم میکنند.

ماده دیگری که در سراسر لوله گوارش ترشح میشود، موسین است؛ موسین، گلیکوپروتئینی است که آب فراوانی جذب و ماده مخاطی ایجاد میکند. ماده مخاطی دیواره لوله گوارش را از خراشیدگی حاصل از تماس غذا یا آسیب شیمیایی (بر اثر اسید یا آنزیم) حفظ میکند و ذره های غذایی را به هم میچسباند و آنها را به توده لغزندهای تبدیل میکند.

 

                      

 

حرکات لوله گوارش:

انقباض ماهیچه های دیواره لوله گوارش، حرکات منظمی را در آن به وجود می اورد. لوله گوارش، دو حرکت کرمی و قطعه قطعه کننده دارد.

در حرکات کرمی، ورود غذا لوله گوارش را گشاد و یاخته های عصبی دیواره لوله را تحریک میکند. یاخته های عصبی ماهیچه های دیواره را به انقباض وادار میکنند. در نتیجه، یک حلقه انقباضی در لوله ظاهر میشود که به جلو (از دهان به سمت مخرج)حرکت میکند.حرکات کرمی، غذا را در طول لوله با سرعتی مناسب به جلو می راند

                                                     

هنگام استفراغ، جهت حرکات کرمی، وارونه میشود و محتویات لوله حتی از بخش ابتدای روده باریک به سرعت رو به دهان حرکت میکند.

در حرکات قطعه قطعه کننده، بخش های منقبض شده بین قطعه های شل به وجود میآیند. این انقباض ها در کسری از دقیقه پایان مییابند و انقباض در نقاط جدید، بین نقاط قبلی رخ میدهد.در اثر انقباض های قطعه قطعه کننده، محتویات لوله، ریزتر و بیشتر با شیره های گوارشی مخلوط میشوند (شکل 26)

                                                         

حرکات کرمی نیز نقش مخلوط کنندگی دارند، به ویژه وقتی که حرکت رو به جلوی محتویات لوله با برخورد به یک بنداره، متوقف شود؛ مثل وقتی که محتویات معده به پیلور برخورد میکنند. در این حالت، حرکات کرمی فقط میتوانند محتویات لوله را مخلوط کنند وقتی معده برای چند ساعت یا بیشتر خالی باشد، حرکات کرمی در آن ایجاد میشوند که انقباضهای گرسنگی نام دارند. هنگام این انقباض ها ممکن است فرد، درد خفیفی در معده احساس کند

ساختار و حرکات لوله گوارش

ساختار لوله گوارش:

دیواره بخش های مختلف لوله گوارش، ساختار تقریباً مشابهی دارند. این لوله از خارج به داخل، چهار لایه بیرونی،ماهیچه ای، زیرمخاطی، مخاطی دارد که هر لایه، از انواع بافت ها تشکیل شده است.

لایه بیرونی:

خارجی ترین لایه لوله گوارش، از بافت پیوندی سُست همراه با بافت پوششی یا بدون آن، بافت چربی و رگها تشکیل شده است. این لایه، بخشی از صفاق است.

نکته: صفاق پردهای است که اندام های درونی شکم را از خارج به هم وصل میکند.

                   

لایه ماهیچه ای:

لایه ماهیچه ای در دهان، حلق و ابتدای مری و بنداره خارجی مخرج از نوع مخطط است. این لایه در بخش های دیگر لوله گوارش شامل یاخته های ماهیچهای صاف است که به شکل حلقوی و طولی سازمان یافته و در بین آنها بافت پیوندی سُست، شبکه های از یاخته های عصبی و رگ های خونی قرار گرفته اند.انقباض این ماهیچه ها موجب خرد و نرم شدن غذا، مخلوط شدن آن با شیره های گوارشی و حرکات محتویات لوله میشود. دیواره معده یک لایه یاخته ماهیچه ای بیشتر دارد.

زیرمخاط (لایه زیرمخاطی):

این لایه، از بافت پیوندی سُست، رگ های فراوان و شبکه ای از یاخته های عصبی تشکیل شده است و موجب میشود مخاط، روی لایه ماهیچه ای بچسبد و به راحتی روی آن بلغزد یا چین بخورد.

مخاط (لایه مخاطی):

در این لایه، بافت پیوندی سُست، رگ ها ویاخته های ماهیچه صاف قرار دارند. داخلی ترین یاخته های مخاط،یاخته های بافت پوششی هستند.

یاخته های بافت پوششی مخاط در بخش های مختلف لوله گوارش،کارهای متفاوتی انجام میدهند. برخی از یاخته های پوششی لوله گوارش، میتوانند مولکول های گوناگون را از لوله دریافت، و به فضای بین یاخته ای وارد کنند. یاخته های پوششی مواد گوناگونی را میسازند؛ برخی از این مواد مانند آنزیم ها و اسید معده، در گوارش شیمیایی غذاها نقش دارند و برخی هورمون هایی هستند که به خون ترشح میشوند و فعالیتهای دستگاه گوارش را تنظیم میکنند.

ماده دیگری که در سراسر لوله گوارش ترشح میشود، موسین است؛ موسین، گلیکوپروتئینی است که آب فراوانی جذب و ماده مخاطی ایجاد میکند. ماده مخاطی دیواره لوله گوارش را از خراشیدگی حاصل از تماس غذا یا آسیب شیمیایی (بر اثر اسید یا آنزیم) حفظ میکند و ذره های غذایی را به هم میچسباند و آنها را به توده لغزندهای تبدیل میکند.

 

                      

 

حرکات لوله گوارش:

انقباض ماهیچه های دیواره لوله گوارش، حرکات منظمی را در آن به وجود می اورد. لوله گوارش، دو حرکت کرمی و قطعه قطعه کننده دارد.

در حرکات کرمی، ورود غذا لوله گوارش را گشاد و یاخته های عصبی دیواره لوله را تحریک میکند. یاخته های عصبی ماهیچه های دیواره را به انقباض وادار میکنند. در نتیجه، یک حلقه انقباضی در لوله ظاهر میشود که به جلو (از دهان به سمت مخرج)حرکت میکند.حرکات کرمی، غذا را در طول لوله با سرعتی مناسب به جلو می راند

                                                     

هنگام استفراغ، جهت حرکات کرمی، وارونه میشود و محتویات لوله حتی از بخش ابتدای روده باریک به سرعت رو به دهان حرکت میکند.

در حرکات قطعه قطعه کننده، بخش های منقبض شده بین قطعه های شل به وجود میآیند. این انقباض ها در کسری از دقیقه پایان مییابند و انقباض در نقاط جدید، بین نقاط قبلی رخ میدهد.در اثر انقباض های قطعه قطعه کننده، محتویات لوله، ریزتر و بیشتر با شیره های گوارشی مخلوط میشوند (شکل 26)

                                                         

حرکات کرمی نیز نقش مخلوط کنندگی دارند، به ویژه وقتی که حرکت رو به جلوی محتویات لوله با برخورد به یک بنداره، متوقف شود؛ مثل وقتی که محتویات معده به پیلور برخورد میکنند. در این حالت، حرکات کرمی فقط میتوانند محتویات لوله را مخلوط کنند وقتی معده برای چند ساعت یا بیشتر خالی باشد، حرکات کرمی در آن ایجاد میشوند که انقباضهای گرسنگی نام دارند. هنگام این انقباض ها ممکن است فرد، درد خفیفی در معده احساس کند





گوارش غذا

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گوارش غذا:

دستگاه گوارش طی فرایند گوارش مکانیکی، غذا را آسیاب میکند و با فرایند گوارش شیمیایی، مولکول های بزرگ مانند کربوهیدرات ها، پروتئین ها و لیپیدها را به مولکول های کوچک تبدیل میکند. این فرایندها چگونه انجام میشوند؟چه عواملی در آنها نقش دارند؟

گوارش در دهان:

با ورود غذا به دهان، فعالیت هماهنگ ماهیچه های اسکلتی آرواره ها و گونه ها، لبها، زبان و دندان ها، موجب جویدن غذا و گوارش مکانیکی آن میشود. آسیاب شدن غذا به ذره های بسیار کوچک برای فعالیت بهتر آنزیم های گوارشی، لازم است. این کار از خراشیده شدن لوله گوارش بر اثر تماس با غذا جلوگیری، و عبور ذره های غذا را از لوله نیز آسان میکند؛ زیرا ضمن گوارش، غذا با بزاق مخلوط و به تودهای قابل بلع، تبدیل میشود.

سه جفت غده بزاقی بزرگ و غدههای بزاقی کوچک حفرة دهان،بزاق ترشح میکنند. بزاق، ترکیبی از آب، یونهایی مانند بیکربنات،موسین و انواعی از آنزیمها است. آنزیم آمیلاز بزاق به گوارش نشاسته کمک میکند و لیزوزیم، آنزیمی است که در از بین بردن باکتریهای درون دهان نقش دارد.

 

                                                             

 

مکانیسم حرکات لوله گوارش:

-1 تحریک گیرنده کششی (هم پر شدن و هم خالی بودن مثل معده) وارسال پیام حسی به دستگاه عصبی مرکزی

-2 فرمان حرکتی از طریق دستگاه عصبی خودمختار به ماهیچه ها

-3 از زیر هر بنداره شروع و تا بنداره بعدی پایان مییابد.

-4 کیفیت و کمیت حرکت بستگی دارد به:

الف - حجم مواد غذایی

ب - ترکیبات شیمیایی غذا

پ - ترشحات غدد گوارشی

 

بلع غذا:

هنگام بلع با فشار زبان، توده غذا به عقب دهان و داخل حلق رانده میشود. با رسیدن غذا به حلق، بلع به شکل غیرارادی، ادامه پیدا میکند. همانطور که میدانید حلق را به چهارراه تشبیه میکنند. با استفاده از شکل ، توضیح دهید هنگام بلع چگونه راههای دیگر حلق بسته میشوند؟

بنداره ابتدای مری در فاصله زمانی بین بلع ها، بسته است و از ورود هوا به مری جلوگیری میکند. هنگام بلع، دیوارة ماهیچهای حلق بسته میشود و حرکت کرمی آن، غذا را به مری میراند. بنداره ابتدای مری، شل، و غذا به مری وارد میشود. حرکت کرمی در مری ادامه پیدا میکند و با شل شدن بنداره انتهای مری، غذا وارد معده میشود. این بنداره برای خروج گازهای بلعیده شده با غذا (باد گلو) نیز شل میشود. جاذبه زمین به حرکت غذا در مری کمک میکند. غده های مخاطی مری، ماده مخاطی ترشح میکنند.

                                           

برگشت اسید معده به مری (ریفلاکس):

اگر انقباض بنداره انتهای مری کافی نباشد، فرد دچار برگشت اسید میشود. در این حالت در اثر برگشت شیره معده به مری، به تدریج، مخاط مری آسیب میبیند؛ زیرا حفاظت دیواره آن به اندازه معده و روده باریک، نیست. سیگار کشیدن، مصرف نوشابه های الکلی، رژیم غذایی نامناسب و استفاده بیش از اندازه از غذاهای آماده و تنش و اضطراب، از علت های برگشت اسیدند.

                                                                      

گوارش غذا:

دستگاه گوارش طی فرایند گوارش مکانیکی، غذا را آسیاب میکند و با فرایند گوارش شیمیایی، مولکول های بزرگ مانند کربوهیدرات ها، پروتئین ها و لیپیدها را به مولکول های کوچک تبدیل میکند. این فرایندها چگونه انجام میشوند؟چه عواملی در آنها نقش دارند؟

گوارش در دهان:

با ورود غذا به دهان، فعالیت هماهنگ ماهیچه های اسکلتی آرواره ها و گونه ها، لبها، زبان و دندان ها، موجب جویدن غذا و گوارش مکانیکی آن میشود. آسیاب شدن غذا به ذره های بسیار کوچک برای فعالیت بهتر آنزیم های گوارشی، لازم است. این کار از خراشیده شدن لوله گوارش بر اثر تماس با غذا جلوگیری، و عبور ذره های غذا را از لوله نیز آسان میکند؛ زیرا ضمن گوارش، غذا با بزاق مخلوط و به تودهای قابل بلع، تبدیل میشود.

سه جفت غده بزاقی بزرگ و غدههای بزاقی کوچک حفرة دهان،بزاق ترشح میکنند. بزاق، ترکیبی از آب، یونهایی مانند بیکربنات،موسین و انواعی از آنزیمها است. آنزیم آمیلاز بزاق به گوارش نشاسته کمک میکند و لیزوزیم، آنزیمی است که در از بین بردن باکتریهای درون دهان نقش دارد.

 

                                                             

 

مکانیسم حرکات لوله گوارش:

-1 تحریک گیرنده کششی (هم پر شدن و هم خالی بودن مثل معده) وارسال پیام حسی به دستگاه عصبی مرکزی

-2 فرمان حرکتی از طریق دستگاه عصبی خودمختار به ماهیچه ها

-3 از زیر هر بنداره شروع و تا بنداره بعدی پایان مییابد.

-4 کیفیت و کمیت حرکت بستگی دارد به:

الف - حجم مواد غذایی

ب - ترکیبات شیمیایی غذا

پ - ترشحات غدد گوارشی

 

بلع غذا:

هنگام بلع با فشار زبان، توده غذا به عقب دهان و داخل حلق رانده میشود. با رسیدن غذا به حلق، بلع به شکل غیرارادی، ادامه پیدا میکند. همانطور که میدانید حلق را به چهارراه تشبیه میکنند. با استفاده از شکل ، توضیح دهید هنگام بلع چگونه راههای دیگر حلق بسته میشوند؟

بنداره ابتدای مری در فاصله زمانی بین بلع ها، بسته است و از ورود هوا به مری جلوگیری میکند. هنگام بلع، دیوارة ماهیچهای حلق بسته میشود و حرکت کرمی آن، غذا را به مری میراند. بنداره ابتدای مری، شل، و غذا به مری وارد میشود. حرکت کرمی در مری ادامه پیدا میکند و با شل شدن بنداره انتهای مری، غذا وارد معده میشود. این بنداره برای خروج گازهای بلعیده شده با غذا (باد گلو) نیز شل میشود. جاذبه زمین به حرکت غذا در مری کمک میکند. غده های مخاطی مری، ماده مخاطی ترشح میکنند.

                                           

برگشت اسید معده به مری (ریفلاکس):

اگر انقباض بنداره انتهای مری کافی نباشد، فرد دچار برگشت اسید میشود. در این حالت در اثر برگشت شیره معده به مری، به تدریج، مخاط مری آسیب میبیند؛ زیرا حفاظت دیواره آن به اندازه معده و روده باریک، نیست. سیگار کشیدن، مصرف نوشابه های الکلی، رژیم غذایی نامناسب و استفاده بیش از اندازه از غذاهای آماده و تنش و اضطراب، از علت های برگشت اسیدند.

                                                                      





گوارش غذا در معده

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گوارش در معده:

معده بخش کیسه ای شکل لوله گوارش است.دیواره معده، چین خوردگی هایی دارد که با پر شدن معده باز میشود تا غذای بلع شده در آن انبار شود گوارش غذا در معده در اثر شیره معده و حرکات آن انجام میشود. پس از اینکه غذا به طور کامل با شیره معده آمیخته شد، مخلوط به دست آمده که کیموس نام دارد، وارد روده باریک میشود.

شیره معده:

یاخته های پوششی مخاط معده در بافت پیوندی زیرین فرو رفته اند و حفره های معده را به وجود می آورند. مجاری غده های معده، به این حفره ها راه دارد یاخته های پوششی سطحی مخاط معده و برخی از یاخته های غده های آن، ماده مخاطی زیادی ترشح میکنند که بسیار چسبنده است و به شکل لایه ژله ای چسبناکی، مخاط معده را میپوشانند.

 یاخته های پوششی سطحی، بیکربنات HCO3  نیز ترشح میکنند که لایه ژلهای حفاظتی را قلیایی میکند. به این ترتیب سدحفاظتی محکمی در مقابل اسید و آنزیم به وجود می آید . یاخته های اصلی غده ها، آنزیم های معده (پروتئازها و لیپاز) را ترشح میکنند. پروتئازهای معده را به طور کلی پپیسنوژن مینامند و پپسینوژن در اثر کلریدریک اسید به پپسین تبدیل میشود. پپسین خود با اثر بر پپسینوژن، تبدیل آن را سریعتر میکند. آنزیم پپسین،پروتئین ها را به مولکول های کوچکتر تجزیه میکند. یاخته های کناری غده های معده، کلریدریک اسید و عامل (فاکتور) داخلی در روده باریک  ترشح میکنند. عامل داخلی، برای جذب ویتامین B12 و حفاظت از آن در برابر آنزیم ها ضروری است. اگر این یاخته ها تخریب شوند. فرد علاوه بر کمبود کلریدریک اسید،به کم خونی خطرناکی دچار میشود؛ زیرا ویتامین B12 که برای ساختن گویچه های قرمز در مغز استخوان لازم است، جذب نمیشود. در صورت برداشتن معده، عامل داخلی ترشح نمیشود و زندگی فرد به خطر میافتد.

                                                            

حرکات معده:

پس از هر بار بلع غذا، معده اندکی انبساط مییابد و انقباض های کرمی معده، به صورت موجی آغاز میشود. این امواج از بخش های بالاتر معده به سمت پیلور حرکت میکنند و غذا را با شیره معده می آمیزند. با راندن غذا به سمت پیلور، که به طور معمول بسته است، کمی کیموس از پیلور عبور میکند و به روده باریک وارد میشود. انقباض پیلور از عبور ذره های درشت غذا جلوگیری میکند؛ این ذرات به عقب برمیگردند تا باز هم آسیاب شوند و تقریباً به شکل مایع درآیند. با شدت پیدا کردن حرکات کرمی، حلقه انقباضی محکمی به سمت پیلور حرکت میکند و با کاهش انقباض پیلور، کیموس معده به روده باریک، وارد میشود.

                                                        

گوارش در معده:

معده بخش کیسه ای شکل لوله گوارش است.دیواره معده، چین خوردگی هایی دارد که با پر شدن معده باز میشود تا غذای بلع شده در آن انبار شود گوارش غذا در معده در اثر شیره معده و حرکات آن انجام میشود. پس از اینکه غذا به طور کامل با شیره معده آمیخته شد، مخلوط به دست آمده که کیموس نام دارد، وارد روده باریک میشود.

شیره معده:

یاخته های پوششی مخاط معده در بافت پیوندی زیرین فرو رفته اند و حفره های معده را به وجود می آورند. مجاری غده های معده، به این حفره ها راه دارد یاخته های پوششی سطحی مخاط معده و برخی از یاخته های غده های آن، ماده مخاطی زیادی ترشح میکنند که بسیار چسبنده است و به شکل لایه ژله ای چسبناکی، مخاط معده را میپوشانند.

 یاخته های پوششی سطحی، بیکربنات HCO3  نیز ترشح میکنند که لایه ژلهای حفاظتی را قلیایی میکند. به این ترتیب سدحفاظتی محکمی در مقابل اسید و آنزیم به وجود می آید . یاخته های اصلی غده ها، آنزیم های معده (پروتئازها و لیپاز) را ترشح میکنند. پروتئازهای معده را به طور کلی پپیسنوژن مینامند و پپسینوژن در اثر کلریدریک اسید به پپسین تبدیل میشود. پپسین خود با اثر بر پپسینوژن، تبدیل آن را سریعتر میکند. آنزیم پپسین،پروتئین ها را به مولکول های کوچکتر تجزیه میکند. یاخته های کناری غده های معده، کلریدریک اسید و عامل (فاکتور) داخلی در روده باریک  ترشح میکنند. عامل داخلی، برای جذب ویتامین B12 و حفاظت از آن در برابر آنزیم ها ضروری است. اگر این یاخته ها تخریب شوند. فرد علاوه بر کمبود کلریدریک اسید،به کم خونی خطرناکی دچار میشود؛ زیرا ویتامین B12 که برای ساختن گویچه های قرمز در مغز استخوان لازم است، جذب نمیشود. در صورت برداشتن معده، عامل داخلی ترشح نمیشود و زندگی فرد به خطر میافتد.

                                                            

حرکات معده:

پس از هر بار بلع غذا، معده اندکی انبساط مییابد و انقباض های کرمی معده، به صورت موجی آغاز میشود. این امواج از بخش های بالاتر معده به سمت پیلور حرکت میکنند و غذا را با شیره معده می آمیزند. با راندن غذا به سمت پیلور، که به طور معمول بسته است، کمی کیموس از پیلور عبور میکند و به روده باریک وارد میشود. انقباض پیلور از عبور ذره های درشت غذا جلوگیری میکند؛ این ذرات به عقب برمیگردند تا باز هم آسیاب شوند و تقریباً به شکل مایع درآیند. با شدت پیدا کردن حرکات کرمی، حلقه انقباضی محکمی به سمت پیلور حرکت میکند و با کاهش انقباض پیلور، کیموس معده به روده باریک، وارد میشود.

                                                        



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



گوارش در روده باریک

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گوارش در روده باریک:

کیموس به تدریج وارد روده باریک میشود تا مراحل پایانی گوارش در آن و به ویژه در ابتدای آن، که دوازدهه نام دارد، انجام شود. مواد شیره روده، لوزالمعده و صفرا که به دوازدهه میریزند به کمک حرکات روده، در گوارش نهایی کیموس، نقش دارند.

حرکت های روده باریک:

حرکت های روده باریک، علاوه بر گوارش مکانیکی و پیش بردن کیموس در طول روده، آن را در سراسر مخاط روده می گستراند تا تماس آن با شیره های گوارشی و نیز یاخته های پوششی مخاط، افزایش یابد.

شیره روده:

یاخته های پوششی مخاط روده باریک علاوه بر ماده مخاطی، آب و یون های مختلف از جمله بیکربنات، ترشح میکنند. گروهی از این یاختها آنزیم های گوارشی دارند.

صفرا:

یاخته های کبد (جگ)، صفرا را میسازند. صفرا آنزیم ندارد و ترکیبی از نمک های صفراوی، بیکربنات، کلسترول و فسفولیپید لسیتین است. صفرا با فاصله کمی بعد از ورود کیموس، به دوازدهه میریزد و در گوارش و ورود چربی ها به محیط داخلی، نقش دارد. صفرا در دفع برخی مواد، مانند بیلیروبین (ماده ای که از تخری هموگلوبین گویچه های قرمز در کبد به وجود می آید) و کلسترول اضافی نیز نقش دارد.

سنگ کیسه صفرا:

گاهی ترکیبات صفرا مانند کلسترول، در کیسه صفرا رسوب میکنند و سنگ کیسه صفرا ایجاد میشود. میزان کلسترول در صفرا به میزان چربی غذا بستگی دارد. افرادی که چند سال رژیم پرچربی داشته باشند، بیشتر در معرض تولید سنگ صفرا قرار دارند. سنگ، مجرای خروج صفرا را میبندد و درد ایجاد میکند. بیلیروبین در خون افزایش مییابد و در بافتها، زردی (یرقان) پدید می آید.

                                                             

شیره لوزالمعده:

غده لوزالمعده در زیر و موازی با معده قرار گرفته است و انواع مواد را ترشح میکند. آنزیم ها و بیکربنات لوزالمعده از راه مجرایی به دوازدهه میریزند. لوزالمعده، آنزیم های لازم برای گوارش شیمیایی انواع مواد و تبدیل بسپارها (پلیمرها) به تکپار (مونومر) واحدهای سازنده بسپارها را تولید میکند.

پروتئازهای لوزالمعده به شکل غیرفعال، ترشح میشوند. تریپسین، پروتئازهای دیگر را نیز فعال میکند. لیپاز و آنزیمهای تجزیه کننده کربوهیدرات های لوزالمعده از جمله آمیلاز، گوارش شیمیایی چربی ها و کربوهیدرات ها را در روده باریک، انجام میدهند

                                                         

گوارش در روده باریک:

کیموس به تدریج وارد روده باریک میشود تا مراحل پایانی گوارش در آن و به ویژه در ابتدای آن، که دوازدهه نام دارد، انجام شود. مواد شیره روده، لوزالمعده و صفرا که به دوازدهه میریزند به کمک حرکات روده، در گوارش نهایی کیموس، نقش دارند.

حرکت های روده باریک:

حرکت های روده باریک، علاوه بر گوارش مکانیکی و پیش بردن کیموس در طول روده، آن را در سراسر مخاط روده می گستراند تا تماس آن با شیره های گوارشی و نیز یاخته های پوششی مخاط، افزایش یابد.

شیره روده:

یاخته های پوششی مخاط روده باریک علاوه بر ماده مخاطی، آب و یون های مختلف از جمله بیکربنات، ترشح میکنند. گروهی از این یاختها آنزیم های گوارشی دارند.

صفرا:

یاخته های کبد (جگ)، صفرا را میسازند. صفرا آنزیم ندارد و ترکیبی از نمک های صفراوی، بیکربنات، کلسترول و فسفولیپید لسیتین است. صفرا با فاصله کمی بعد از ورود کیموس، به دوازدهه میریزد و در گوارش و ورود چربی ها به محیط داخلی، نقش دارد. صفرا در دفع برخی مواد، مانند بیلیروبین (ماده ای که از تخری هموگلوبین گویچه های قرمز در کبد به وجود می آید) و کلسترول اضافی نیز نقش دارد.

سنگ کیسه صفرا:

گاهی ترکیبات صفرا مانند کلسترول، در کیسه صفرا رسوب میکنند و سنگ کیسه صفرا ایجاد میشود. میزان کلسترول در صفرا به میزان چربی غذا بستگی دارد. افرادی که چند سال رژیم پرچربی داشته باشند، بیشتر در معرض تولید سنگ صفرا قرار دارند. سنگ، مجرای خروج صفرا را میبندد و درد ایجاد میکند. بیلیروبین در خون افزایش مییابد و در بافتها، زردی (یرقان) پدید می آید.

                                                             

شیره لوزالمعده:

غده لوزالمعده در زیر و موازی با معده قرار گرفته است و انواع مواد را ترشح میکند. آنزیم ها و بیکربنات لوزالمعده از راه مجرایی به دوازدهه میریزند. لوزالمعده، آنزیم های لازم برای گوارش شیمیایی انواع مواد و تبدیل بسپارها (پلیمرها) به تکپار (مونومر) واحدهای سازنده بسپارها را تولید میکند.

پروتئازهای لوزالمعده به شکل غیرفعال، ترشح میشوند. تریپسین، پروتئازهای دیگر را نیز فعال میکند. لیپاز و آنزیمهای تجزیه کننده کربوهیدرات های لوزالمعده از جمله آمیلاز، گوارش شیمیایی چربی ها و کربوهیدرات ها را در روده باریک، انجام میدهند

                                                         





گوارش مواد در بدن

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گوارش مواد در بدن

گوارش کربوهیدرات ها:

رژیم غذایی ما شامل انواع گوناگون کربوهیدرات هاست. ساکارز قند نیشکر و لاکتوز قند شیر، دی ساکارید اند یعنی از پیوند دو مولکول مونو ساکارید به وجود آمده اند، در حالی که نشاسته و گلیکوژن، پلی ساکارید اند؛ یعنی پلیمری تشکیل شده از تعداد زیادی مونوساکارید  گلوکز اند. آمیلاز بزاق و لوزالمعده، نشاسته را به یک دی ساکارید و مولکول درشتی شامل 3 تا 9 مولکول گلوکز تبدیل میکنند، زیرا مونوساکاریدهایی مانند گلوکز میتوانند به یاخته های روده باریک وارد شوند. آنزیم های گوارشی با واکنش آبکافت هیدرولیز، کربوهیدرات های درشت تر را به مونوساکارید، تبدیل میکنند. در هیدرولیز به کمک آنزیم و با مصرف آب، پیوند بین تک پارها شکسته، و آنها از هم جدا میشوند.

گوارش پروتئین ها:

پپسین در محیط اسیدی معده، گوارش پروتئین ها را آغاز و آنها را به مولکول های کوچکتر تبدیل میکند. وجود پپسین برای گوارش رشته های کلاژن بافت پیوندی درون گوشت لازم است. در روده باریک در نتیجه فعالیت پروتئازهای پانکراسی و آنزیم های یاخته های روده باریک، پروتئین ها به واحدهای سازنده خود یعنی آمینواسیدها، آبکافت میشوند

گوارش چربی ها:

فراوان ترین لیپیدهای رژیم غذایی، تری گلیسیریدها هستند، که معمولاً آنها را چربی می نامند. چربی غذا در دمای بدن ذوب، و در سطح محتویات لوله گوارش شناور میشود؛ در حالی که لیپاز در آب محلول است. بنابراین، نخستین گام در گوارش چربی ها، تبدیل آنها به قطره های ریز است تا آنزیم لیپاز بتواند بر آنها اثر کند. صفرا و حرکات مخلوط کننده روده باریک موجب ریز شدن چربی ها میشوند. گوارش چربی ها، بیشتر در اثر فعالیت لیپاز لوزالمعده در دوازدهه انجام میشود. لیپاز و دیگر آنزیم های تجزیه کننده لیپیدها در دوازدهه،تری گلیسیریدها و لیپیدهای دیگر مانند کلسترول و فسفولیپیدها را آبکافت میکنند.

گوارش مواد در بدن

گوارش کربوهیدرات ها:

رژیم غذایی ما شامل انواع گوناگون کربوهیدرات هاست. ساکارز قند نیشکر و لاکتوز قند شیر، دی ساکارید اند یعنی از پیوند دو مولکول مونو ساکارید به وجود آمده اند، در حالی که نشاسته و گلیکوژن، پلی ساکارید اند؛ یعنی پلیمری تشکیل شده از تعداد زیادی مونوساکارید  گلوکز اند. آمیلاز بزاق و لوزالمعده، نشاسته را به یک دی ساکارید و مولکول درشتی شامل 3 تا 9 مولکول گلوکز تبدیل میکنند، زیرا مونوساکاریدهایی مانند گلوکز میتوانند به یاخته های روده باریک وارد شوند. آنزیم های گوارشی با واکنش آبکافت هیدرولیز، کربوهیدرات های درشت تر را به مونوساکارید، تبدیل میکنند. در هیدرولیز به کمک آنزیم و با مصرف آب، پیوند بین تک پارها شکسته، و آنها از هم جدا میشوند.

گوارش پروتئین ها:

پپسین در محیط اسیدی معده، گوارش پروتئین ها را آغاز و آنها را به مولکول های کوچکتر تبدیل میکند. وجود پپسین برای گوارش رشته های کلاژن بافت پیوندی درون گوشت لازم است. در روده باریک در نتیجه فعالیت پروتئازهای پانکراسی و آنزیم های یاخته های روده باریک، پروتئین ها به واحدهای سازنده خود یعنی آمینواسیدها، آبکافت میشوند

گوارش چربی ها:

فراوان ترین لیپیدهای رژیم غذایی، تری گلیسیریدها هستند، که معمولاً آنها را چربی می نامند. چربی غذا در دمای بدن ذوب، و در سطح محتویات لوله گوارش شناور میشود؛ در حالی که لیپاز در آب محلول است. بنابراین، نخستین گام در گوارش چربی ها، تبدیل آنها به قطره های ریز است تا آنزیم لیپاز بتواند بر آنها اثر کند. صفرا و حرکات مخلوط کننده روده باریک موجب ریز شدن چربی ها میشوند. گوارش چربی ها، بیشتر در اثر فعالیت لیپاز لوزالمعده در دوازدهه انجام میشود. لیپاز و دیگر آنزیم های تجزیه کننده لیپیدها در دوازدهه،تری گلیسیریدها و لیپیدهای دیگر مانند کلسترول و فسفولیپیدها را آبکافت میکنند.





مشاهده درون دستگاه گوارش

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

مشاهده درون دستگاه گوارش:

درونبینی (آندوسکوپی)، روشی است که با آن میتوان درون بخش های مختلف بدن از جمله دستگاه گوارش و درون مری، معده و دوازدهه را مشاهده کرد. درون بین (آندوسکوپ) لوله ای باریک و انعطاف پذیر با دوربینی بر یک سر آن است که از راه دهان و یا برش جراحی وارد بدن میشود. درون بین، دوربین ویدئویی نیز دارد که تصویر درون بدن را به طور مستقیم در صفحه نمایش نشان میدهد. درون بین برای تشخیص زخم ها، سرطان معده، تشخیص عفونت در اثر هلیکوباکتر پیلوری و نمونه برداری به منظور بررسی سلامت بافت بکار میرود. کولون بینی (کولونوسکوپی) روشی برای بررسی کولون یا روده بزرگ است که به کمک آن روده بزرگ را تا محل اتصال به روده کوچک بررسی میکنند تا اختلال های احتمالی دیواره آن را مشاهده کنند

مشاهده درون دستگاه گوارش:

درونبینی (آندوسکوپی)، روشی است که با آن میتوان درون بخش های مختلف بدن از جمله دستگاه گوارش و درون مری، معده و دوازدهه را مشاهده کرد. درون بین (آندوسکوپ) لوله ای باریک و انعطاف پذیر با دوربینی بر یک سر آن است که از راه دهان و یا برش جراحی وارد بدن میشود. درون بین، دوربین ویدئویی نیز دارد که تصویر درون بدن را به طور مستقیم در صفحه نمایش نشان میدهد. درون بین برای تشخیص زخم ها، سرطان معده، تشخیص عفونت در اثر هلیکوباکتر پیلوری و نمونه برداری به منظور بررسی سلامت بافت بکار میرود. کولون بینی (کولونوسکوپی) روشی برای بررسی کولون یا روده بزرگ است که به کمک آن روده بزرگ را تا محل اتصال به روده کوچک بررسی میکنند تا اختلال های احتمالی دیواره آن را مشاهده کنند



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



جذب در روده باریک

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

جذب مواد در روده باریک:

مواد مغذی برای رسیدن به یاخته های بدن باید از یاخته های بافت پوششی لوله گوارش عبور کنند و وارد محیط داخلی شوند. ورود مواد به محیط داخلی بدن، جذب نام دارد. در دهان و معده، جذب اندک است و جذب اصلی در روده باریک انجام میشود.

جذب مواد در روده باریک:

پس از گوارش در فضای روده باریک، مولکول های گوناگونی وجود دارند که باید از غشای یاخته های پوششی دیواره روده بگذرند و به این یاخته ها و پس از آن، به محیط داخلی وارد شوند.در دیواره روده، چین های حلقوی وجود دارند؛ روی این چین ها، پرزهای فراوانی دیده میشوند. غشای یاخته های پوششی روده باریک نیز در سمت فضای روده، چین خورده است. به این چین های میکروسکوپی، ریزپرز میگویند. مجموعه چین ها، پرزها و ریزپرزها سطح داخل روده باریک را که در تماس با کیموس است تا چند صد برابر افزایش میدهند. در مخاط روده یاخته های ماهیچه ای وجود دارند که انقباض آنها، موجب حرکت پرزها میشود تا جذب بیشتری انجام شود. در بیماری سلیاک یا حساسیت به پروتئین گلوتن  (که در گندم یا جو وجود دارد) در اثر گلوتن، یاخته های روده تخریب میشوند و ریزپرزها و حتی پرزها از بین میروند. در نتیجه، سطح جذب مواد، کاهش شدیدی پیدا میکند و بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز بدن جذب نمیشوند.

مواد گوناگون پس از عبور از یاخته های پوششی هر پرز، به شبکه مویرگی درون پرز و سپس جریان خون وارد میشوند. در هر پرز، یک مویرگ بسته لنفی نیز وجود دارد. مولکول های حاصل از گوارش لیپیدها به مویرگ لنفی وارد میشوند. در فصل دستگاه گردش خون، با ساختار مویرگ خونی و لنفی بیشتر آشنا میشوید.

جذب گلوکز و آمینواسیدها:

گلوکز با کمک مولکول ناقل ویژهای، همراه با سدیم وارد یاخته پرز روده میشود. این روش هم انتقالی نام دارد. انرژی لازم برای انتقال گلوکز، از شیب غلظت سدیم فراهم میشود  شیب غلظت سدیم با فعالیت پروتئین انتقال دهنده سدیم- پتاسیم حفظ میشود؛ سپس گلوکز با انتشار تسهیل شده، وارد فضای بین یاخته ای میشود. روش عبور بیشترآمینواسیدها از غشای یاخته پرز نیز مانند گلوکز است.

جذب لیپیدها:

مولکول های حاصل از گوارش لیپیدها به درون یاخته پرز، منتشر میشوند. درون یاخته های پرز، از این مولکول ها دوباره مولکول تری گلیسرید ساخته میشود. تری گلیسرید همراه با پروتئین ها و سایر لیپیدها به شکل کیلومیکرون (ذره هایی شامل تری گلیسرید، فسفولیپیدها، کلسترول و پروتئین) در می آیند و با برون رانی به مایع بین یاخته ای و سپس به مویرگ لنفی وارد میشوند.

                                                                   

کیلومیکرون ها بعداً همراه با لنف، به خون وارد و لیپیدهای آن در کبد یا بافت چربی ذخیره میشوند. در کبد از این لیپیدها مولکولهای لیپوپروتئین (ترکیب انواع لیپید و پروتئین) ساخته میشود که انواع لیپیدها را در خون به بافتها منتقل میکند .گروهی از لیپوپروتئینها کلسترول زیادی دارند

جذب آب و مواد معدنی:

آب به روش اسمز و مواد معدنی گوناگون به روش انتشار و انتقال فعال، جذب میشوند؛ مثلاً کلسیم و آهن با انتقال فعال، جذب میشوند.

جذب ویتامین ها:

ویتامینهای محلول در چربی(K، E ،D ، A) مانند چربی ها و همراه آنها، جذب میشوند. بنابراین اختلال ،در ترشح صفرا و عملکرد آن ممکن است به سوء جذب این ویتامین ها و کمبود آنها در بدن منجر شود. ویتامینهای محلول در آب با انتشار یا انتقال فعال، جذب میشوند. همراه با عامل داخلی معده به روش درون بری،  B12ویتامین جذب میشوند.

جذب مواد در روده باریک:

مواد مغذی برای رسیدن به یاخته های بدن باید از یاخته های بافت پوششی لوله گوارش عبور کنند و وارد محیط داخلی شوند. ورود مواد به محیط داخلی بدن، جذب نام دارد. در دهان و معده، جذب اندک است و جذب اصلی در روده باریک انجام میشود.

جذب مواد در روده باریک:

پس از گوارش در فضای روده باریک، مولکول های گوناگونی وجود دارند که باید از غشای یاخته های پوششی دیواره روده بگذرند و به این یاخته ها و پس از آن، به محیط داخلی وارد شوند.در دیواره روده، چین های حلقوی وجود دارند؛ روی این چین ها، پرزهای فراوانی دیده میشوند. غشای یاخته های پوششی روده باریک نیز در سمت فضای روده، چین خورده است. به این چین های میکروسکوپی، ریزپرز میگویند. مجموعه چین ها، پرزها و ریزپرزها سطح داخل روده باریک را که در تماس با کیموس است تا چند صد برابر افزایش میدهند. در مخاط روده یاخته های ماهیچه ای وجود دارند که انقباض آنها، موجب حرکت پرزها میشود تا جذب بیشتری انجام شود. در بیماری سلیاک یا حساسیت به پروتئین گلوتن  (که در گندم یا جو وجود دارد) در اثر گلوتن، یاخته های روده تخریب میشوند و ریزپرزها و حتی پرزها از بین میروند. در نتیجه، سطح جذب مواد، کاهش شدیدی پیدا میکند و بسیاری از مواد مغذی مورد نیاز بدن جذب نمیشوند.

مواد گوناگون پس از عبور از یاخته های پوششی هر پرز، به شبکه مویرگی درون پرز و سپس جریان خون وارد میشوند. در هر پرز، یک مویرگ بسته لنفی نیز وجود دارد. مولکول های حاصل از گوارش لیپیدها به مویرگ لنفی وارد میشوند. در فصل دستگاه گردش خون، با ساختار مویرگ خونی و لنفی بیشتر آشنا میشوید.

جذب گلوکز و آمینواسیدها:

گلوکز با کمک مولکول ناقل ویژهای، همراه با سدیم وارد یاخته پرز روده میشود. این روش هم انتقالی نام دارد. انرژی لازم برای انتقال گلوکز، از شیب غلظت سدیم فراهم میشود  شیب غلظت سدیم با فعالیت پروتئین انتقال دهنده سدیم- پتاسیم حفظ میشود؛ سپس گلوکز با انتشار تسهیل شده، وارد فضای بین یاخته ای میشود. روش عبور بیشترآمینواسیدها از غشای یاخته پرز نیز مانند گلوکز است.

جذب لیپیدها:

مولکول های حاصل از گوارش لیپیدها به درون یاخته پرز، منتشر میشوند. درون یاخته های پرز، از این مولکول ها دوباره مولکول تری گلیسرید ساخته میشود. تری گلیسرید همراه با پروتئین ها و سایر لیپیدها به شکل کیلومیکرون (ذره هایی شامل تری گلیسرید، فسفولیپیدها، کلسترول و پروتئین) در می آیند و با برون رانی به مایع بین یاخته ای و سپس به مویرگ لنفی وارد میشوند.

                                                                   

کیلومیکرون ها بعداً همراه با لنف، به خون وارد و لیپیدهای آن در کبد یا بافت چربی ذخیره میشوند. در کبد از این لیپیدها مولکولهای لیپوپروتئین (ترکیب انواع لیپید و پروتئین) ساخته میشود که انواع لیپیدها را در خون به بافتها منتقل میکند .گروهی از لیپوپروتئینها کلسترول زیادی دارند

جذب آب و مواد معدنی:

آب به روش اسمز و مواد معدنی گوناگون به روش انتشار و انتقال فعال، جذب میشوند؛ مثلاً کلسیم و آهن با انتقال فعال، جذب میشوند.

جذب ویتامین ها:

ویتامینهای محلول در چربی(K، E ،D ، A) مانند چربی ها و همراه آنها، جذب میشوند. بنابراین اختلال ،در ترشح صفرا و عملکرد آن ممکن است به سوء جذب این ویتامین ها و کمبود آنها در بدن منجر شود. ویتامینهای محلول در آب با انتشار یا انتقال فعال، جذب میشوند. همراه با عامل داخلی معده به روش درون بری،  B12ویتامین جذب میشوند.





روده بزرگ و دفع

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

روده بزرگ و دفع:

ابتدای روده بزرگ (محل اتصال روده باریک به روده بزرگ)، روده کور نام دارد که به آپاندیس ختم میشود. ادامه روده بزرگ از کولون بالارو، کولون افقی و کولون پایین رو، تشکیل شده است که کولون پایین رو به راست روده منتهی میشود. در انتهای راست روده، بنداره های داخلی (ماهیچه صاف)  و خارجی (ماهیچه مخطط) قرار دارند. روده بزرگ، پرز ندارد و یاخته های پوششی مخاط آن، ماده مخاطی ترشح می کنند ولی آنزیم ترشح نمیکنند. مواد جذب نشده و گوارش نیافته یاخته های مرده و باقیمانده شیره های گوارشی، وارد روده بزرگ میشوند. روده بزرگ، آب و یون ها را جذب میکنند؛ در نتیجه، مدفوع به شکل جامد درمی آید.حرکات روده بزرگ، آهسته انجام میشوند. با ورود مدفوع به راست روده، انعکاس دفع به راه میافتد و سرانجام دفع به صورت ارادی انجام میشود

روده بزرگ و دفع:

ابتدای روده بزرگ (محل اتصال روده باریک به روده بزرگ)، روده کور نام دارد که به آپاندیس ختم میشود. ادامه روده بزرگ از کولون بالارو، کولون افقی و کولون پایین رو، تشکیل شده است که کولون پایین رو به راست روده منتهی میشود. در انتهای راست روده، بنداره های داخلی (ماهیچه صاف)  و خارجی (ماهیچه مخطط) قرار دارند. روده بزرگ، پرز ندارد و یاخته های پوششی مخاط آن، ماده مخاطی ترشح می کنند ولی آنزیم ترشح نمیکنند. مواد جذب نشده و گوارش نیافته یاخته های مرده و باقیمانده شیره های گوارشی، وارد روده بزرگ میشوند. روده بزرگ، آب و یون ها را جذب میکنند؛ در نتیجه، مدفوع به شکل جامد درمی آید.حرکات روده بزرگ، آهسته انجام میشوند. با ورود مدفوع به راست روده، انعکاس دفع به راه میافتد و سرانجام دفع به صورت ارادی انجام میشود





گردش خون و دستگاه گوارش

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گردش خون دستگاه گوارش: برخلاف اندام های دیگر بدن، خون لوله گوارش به طور مستقیم به قلب برنمیگردد بلکه از راه سیاهرگ باب، ابتدا به کبد و سپس از راه سیاهرگهای دیگر به قلب میرود. پس از خوردن غذا، میزان جریان خون دستگاه گوارش افزایش مییابد تا نیاز آن برای فعالیت بیشتر تأمین شود و مواد مغذی جذب شده، به کبد منتقل شوند. در کبد از مواد جذب شده، گلیکوژن و پروتئین ساخته میشود و موادی مانند آهن و برخی ویتامین ها نیز در آن ذخیره میشوند. پس از مدتی، جریان خون دستگاه گوارش به حالت معمول برمیگردد.

                                                               

گردش خون دستگاه گوارش: برخلاف اندام های دیگر بدن، خون لوله گوارش به طور مستقیم به قلب برنمیگردد بلکه از راه سیاهرگ باب، ابتدا به کبد و سپس از راه سیاهرگهای دیگر به قلب میرود. پس از خوردن غذا، میزان جریان خون دستگاه گوارش افزایش مییابد تا نیاز آن برای فعالیت بیشتر تأمین شود و مواد مغذی جذب شده، به کبد منتقل شوند. در کبد از مواد جذب شده، گلیکوژن و پروتئین ساخته میشود و موادی مانند آهن و برخی ویتامین ها نیز در آن ذخیره میشوند. پس از مدتی، جریان خون دستگاه گوارش به حالت معمول برمیگردد.

                                                               



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تنظیم فرایند های گوارشی

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

تنظیم فرایندهای گوارشی:

دستگاه گوارش یک مرحله خاموشی نسبی (فاصله بین خوردن وعده های غذایی) و یک مرحله فعالیت شدید (بعد از ورود غذا) دارد.این دستگاه باید به ورود غذا پاسخ مناسبی بدهد؛ یعنی شیره های گوارشی به موقع و به اندازه کافی ترشح و حرکات لوله گوارش به موقع انجام شوند تا غذا را با شیره ها مخلوط کند و در طول لوله با سرعت مناسب حرکت دهد. فعالیت بخش های دیگر بدن از جمله گردش خون نیز باید با فعالیت دستگاه گوارش هماهنگ باشد.فعالیت دستگاه گوارش را مانند بخش های دیگر بدن، دستگاه های عصبی و هورمونی تنظیم میکند.

تنظیم عصبی دستگاه گوارش را بخشی از دستگاه عصبی به نام دستگاه عصبی خودمختار انجام میدهد. فعالیت این دستگاه، ناخودآگاه است؛ مثلاً وقتی به غذا فکر میکنیم، بزاق ترشح میشود. با فعالیت اعصاب پاد همحس (پاراسمپاتیک) و هم حس (سمپاتیک(،دستگاه عصبی خودمختار، پیام عصبی مغز را به غده های بزاقی میرساند و بزاق به شکل انعکاسی ترشح میشود. محرک هایی مانند دیدن، بوی غذا و حتی فکر به آن باعث افزایش ترشح بزاق میشوند.

انجام فعالیتهای گوارشی با فعالیتهای بخشهای دیگر بدن نیز باید هماهنگ شود. مثلاً هنگام بلع و عبور غذا از حلق، مرکز بلع در بصل النخاع، فعالیت مرکز تنفس را که در نزدیک آن قرار دارد، مهار میکند. در نتیجه، نای بسته و تنفس برای زمانی کوتاه، متوقف میشود.

همانطور که در ساختار لوله گوارش دیدیم، در دیواره این لوله (از مری تا مخرج) شبکه های یاخته های عصبی، وجود دارند. این شبکه را دستگاه عصبی رودهای مینامند. این دستگاه، تحرک و ترشح را در لوله گوارش، تنظیم میکند. مثلاً همانطور که دیدید، یاخته های ماهیچه ای درون پرزها با تحریک یاخته های عصبی این دستگاه، موجب حرکت پرزها میشوند. دستگاه عصبی رودهای میتواند مستقل از دستگاه عصبی خودمختار، فعالیت کند. اما اعصاب هم حس و پاد هم حس با دستگاه عصبی رودهای ارتباط دارند و بر عملکرد آن تأثیر میگذارند. معمولاً اعصاب پاد هم حس فعالیت دستگاه گوارش را افزایش و اعصاب همحس فعالیت این دستگاه را کاهش میدهند.

                                                                     

در بخش های مختلف معده و روده، یاخته هایی وجود دارند که هورمون میسازند. این هورمون ها به خون میریزند و همراه با دستگاه عصبی، فعالیت های دستگاه گوارش را تنظیم میکنند سکرتین، یکی از این هورمون هاست. این هورمون از دوازدهه و در پاسخ به ورود کیموس، به خون ترشح میشود و با اثر بر پانکراس موجب میشود ترشح بیکربنات افزایش یابد.

                                                                   

تنظیم فرایندهای گوارشی:

دستگاه گوارش یک مرحله خاموشی نسبی (فاصله بین خوردن وعده های غذایی) و یک مرحله فعالیت شدید (بعد از ورود غذا) دارد.این دستگاه باید به ورود غذا پاسخ مناسبی بدهد؛ یعنی شیره های گوارشی به موقع و به اندازه کافی ترشح و حرکات لوله گوارش به موقع انجام شوند تا غذا را با شیره ها مخلوط کند و در طول لوله با سرعت مناسب حرکت دهد. فعالیت بخش های دیگر بدن از جمله گردش خون نیز باید با فعالیت دستگاه گوارش هماهنگ باشد.فعالیت دستگاه گوارش را مانند بخش های دیگر بدن، دستگاه های عصبی و هورمونی تنظیم میکند.

تنظیم عصبی دستگاه گوارش را بخشی از دستگاه عصبی به نام دستگاه عصبی خودمختار انجام میدهد. فعالیت این دستگاه، ناخودآگاه است؛ مثلاً وقتی به غذا فکر میکنیم، بزاق ترشح میشود. با فعالیت اعصاب پاد همحس (پاراسمپاتیک) و هم حس (سمپاتیک(،دستگاه عصبی خودمختار، پیام عصبی مغز را به غده های بزاقی میرساند و بزاق به شکل انعکاسی ترشح میشود. محرک هایی مانند دیدن، بوی غذا و حتی فکر به آن باعث افزایش ترشح بزاق میشوند.

انجام فعالیتهای گوارشی با فعالیتهای بخشهای دیگر بدن نیز باید هماهنگ شود. مثلاً هنگام بلع و عبور غذا از حلق، مرکز بلع در بصل النخاع، فعالیت مرکز تنفس را که در نزدیک آن قرار دارد، مهار میکند. در نتیجه، نای بسته و تنفس برای زمانی کوتاه، متوقف میشود.

همانطور که در ساختار لوله گوارش دیدیم، در دیواره این لوله (از مری تا مخرج) شبکه های یاخته های عصبی، وجود دارند. این شبکه را دستگاه عصبی رودهای مینامند. این دستگاه، تحرک و ترشح را در لوله گوارش، تنظیم میکند. مثلاً همانطور که دیدید، یاخته های ماهیچه ای درون پرزها با تحریک یاخته های عصبی این دستگاه، موجب حرکت پرزها میشوند. دستگاه عصبی رودهای میتواند مستقل از دستگاه عصبی خودمختار، فعالیت کند. اما اعصاب هم حس و پاد هم حس با دستگاه عصبی رودهای ارتباط دارند و بر عملکرد آن تأثیر میگذارند. معمولاً اعصاب پاد هم حس فعالیت دستگاه گوارش را افزایش و اعصاب همحس فعالیت این دستگاه را کاهش میدهند.

                                                                     

در بخش های مختلف معده و روده، یاخته هایی وجود دارند که هورمون میسازند. این هورمون ها به خون میریزند و همراه با دستگاه عصبی، فعالیت های دستگاه گوارش را تنظیم میکنند سکرتین، یکی از این هورمون هاست. این هورمون از دوازدهه و در پاسخ به ورود کیموس، به خون ترشح میشود و با اثر بر پانکراس موجب میشود ترشح بیکربنات افزایش یابد.

                                                                   





وزن مناسب

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

وزن مناسب:

اضافه وزن و چاقی در اثر خوردن غذا بیش از مقداری که برای تولید انرژی در بدن لازم است، ایجاد میشود. غذای اضافی )چربی، کربوهیدرات و پروتئین) در بدن به چربی تبدیل و در بافت چربی ذخیره میشود تا بعد برای تولید انرژی مصرف شود. علت افزایش اضافه وزن و چاقی در جوامع امروزی را استفاده از غذاهای پرانرژی (غذاهای پرچرب و شیرین)، عوامل روانی مانند غذا خوردن برای رهایی از تنش، شیوه زندگی کم تحرک یا بدون تحرک و ژن میدانند. چاقی، سلامت فرد را به خطر میاندازد و احتمال ابتلا به بیماری هایی مانند دیابت نوع 2، انواعی از سرطان، تنگ شدن سرخرگ ها، سکته قلبی و مغزی را افزایش میدهد از سوی دیگر، افراد دچار بی اشتهایی عصبی، تمایلی به غذاخوردن ندارند و کمتر از نیاز خود غذا میخورند و در نتیجه، به شدت لاغر میشوند. اگر چه ژن های مربوط با این بیماری شناسایی شده اند اما تبلیغات و فشار اجتماعی نیز در تمایل بیش از حد این افراد به لاغری دخالت دارد. بی اشتهایی عصبی به کاهش دریافت کلسیم و آهن مورد نیاز، کاهش استحکام استخوانها و کم خونی، ضعف ماهیچه قلب و حتی ایست قلبی منجر می شود .

 برای تعیین وزن مناسب، از نمایه توده بدنی استفاده میکنند. این نمایه از رابطه زیر محاسبه میشود:

                                           

تعیین وزن مناسب براساس نمایه توده بدنی برای افراد در سنین مختلف متفاوت است. از آنجا که افراد کمتر از بیست سال در سن رشد قرار دارند. برای بررسی مناسب بودن وزن این افراد نمایه توده بدنی آنها را با افراد هم سن و هم جنسیت، مقایسه میکنند. مثلاً پسر شانزده ساله با نمایه توده بدنی 32 احتمالاً نسبت به پسران هم سن خود چاق است و دختر شانزده ساله با نمایه توده بدنی 16 نسبت به دختران هم سن خود، به احتمال زیاد کمبود وزن دارد. البته وزن هر فرد به تراکم استخوان، بافت ماهیچه و چربی بدن او بستگی دارد. بنابراین فقط افراد متخصص میتوانند درباره مناسب بودن وزن فرد، قضاوت کنند.

وزن مناسب:

اضافه وزن و چاقی در اثر خوردن غذا بیش از مقداری که برای تولید انرژی در بدن لازم است، ایجاد میشود. غذای اضافی )چربی، کربوهیدرات و پروتئین) در بدن به چربی تبدیل و در بافت چربی ذخیره میشود تا بعد برای تولید انرژی مصرف شود. علت افزایش اضافه وزن و چاقی در جوامع امروزی را استفاده از غذاهای پرانرژی (غذاهای پرچرب و شیرین)، عوامل روانی مانند غذا خوردن برای رهایی از تنش، شیوه زندگی کم تحرک یا بدون تحرک و ژن میدانند. چاقی، سلامت فرد را به خطر میاندازد و احتمال ابتلا به بیماری هایی مانند دیابت نوع 2، انواعی از سرطان، تنگ شدن سرخرگ ها، سکته قلبی و مغزی را افزایش میدهد از سوی دیگر، افراد دچار بی اشتهایی عصبی، تمایلی به غذاخوردن ندارند و کمتر از نیاز خود غذا میخورند و در نتیجه، به شدت لاغر میشوند. اگر چه ژن های مربوط با این بیماری شناسایی شده اند اما تبلیغات و فشار اجتماعی نیز در تمایل بیش از حد این افراد به لاغری دخالت دارد. بی اشتهایی عصبی به کاهش دریافت کلسیم و آهن مورد نیاز، کاهش استحکام استخوانها و کم خونی، ضعف ماهیچه قلب و حتی ایست قلبی منجر می شود .

 برای تعیین وزن مناسب، از نمایه توده بدنی استفاده میکنند. این نمایه از رابطه زیر محاسبه میشود:

                                           

تعیین وزن مناسب براساس نمایه توده بدنی برای افراد در سنین مختلف متفاوت است. از آنجا که افراد کمتر از بیست سال در سن رشد قرار دارند. برای بررسی مناسب بودن وزن این افراد نمایه توده بدنی آنها را با افراد هم سن و هم جنسیت، مقایسه میکنند. مثلاً پسر شانزده ساله با نمایه توده بدنی 32 احتمالاً نسبت به پسران هم سن خود چاق است و دختر شانزده ساله با نمایه توده بدنی 16 نسبت به دختران هم سن خود، به احتمال زیاد کمبود وزن دارد. البته وزن هر فرد به تراکم استخوان، بافت ماهیچه و چربی بدن او بستگی دارد. بنابراین فقط افراد متخصص میتوانند درباره مناسب بودن وزن فرد، قضاوت کنند.





گوارش در جانداران

فصل 2 : گوارش و جذب مواد

گوارش در جانداران

برخی از جانداران، مواد مغذی را از سطح یاخته یا بدن به طور مستقیم از محیط، با انتشار دریافت میکنند. این محیط، آب دریا، دستگاه گوارش یا مایعات بدن جانوران میزبان است؛ برخی تک یاخته گان تمام مواد مغذی را از سطح یاخته، جذب میکنند.

کرم کدو نیز که فاقد دهان و دستگاه گوارش است، مواد مغذی را از سطح بدن جذب میکند.

                                                               

کُریچه (واکوئل) گوارشی:

مواد غذایی در این نوع کُریچه ها به کمک آنزیم ها گوارش پیدا میکند. بنابراین، گوارش درون یاخته ای است؛ مثلاً در پارامسی، حرکت مژک ها غذا را از محیط به حفره دهانی منتقل میکند. در انتهای حفره، کُریچه غذایی تشکیل میشود. کُریچه غذایی درون سیتوپلاسم حرکت میکند. اندامکی به نام کافندهتن (لیزوزوم)، که دارای آنزیم های گوارشی است به آن میپیوندند و آنزیم های خود را به درون کُریچه آزاد میکند. در نتیجه، کُریچه گوارشی تشکیل میشود. مواد گوارش یافته، جذب میشوند و مواد گوارش نیافته در کُریچه باقی میمانند. به این کُریچه دفعی میگویند. محتویات این کُریچه از راه منفذ دفعی یاخته خارج میشود.

گوارش برون یاخته ای:

بسیاری از جانوران، درون بدن خود جایگاه ویژه ای برای گوارش غذا دارند. این جایگاه در خارج از محیط داخلی یعنی خارج از خون و یاخته های بدن است؛ به این ترتیب، آنزیم های گوارشی در این جایگاه ریخته میشوند و غذا، گوارش برون یاخته ای پیدا میکند

حفره گوارشی:

گوارش در بی مهرگانی مانند مرجان ها، در کیسه منشعبی به نام حفره گوارشی انجام میشود. این حفره فقط یک سوراخ برای ورود و خروج مواد دارد. گردش مواد نیز درون همین کیسه و انشعابات آن انجام میشود. یاخته هایی در این حفره،آنزیم هایی ترشح میکنند که فرایند گوارش برون یاخته ای را آغاز میکنند. یاخته های دیگر این حفره، مواد مغذی را با بیگانه خواری (فاگوسیتوز) دریافت میکنند و فرایند گوارش درون یاخته ای را در کُریچه های غذایی ادامه میدهند. در بیگانه خواری، ذرات با تشکیل یک کیسه غشایی در غشا، به یاخته وارد میشوند. در برخی کرم های پهن، نظیر پلاناریا، روش مشابهی در تغذیه مشاهده میشود.

                                                                 

مراحل تغذیه هیدر:

-1 شکار غذا و انتقال آن به حفره گوارشی با کمک بازوها

-2 سلولهای ترشحی، آنزیمهای گوارشی را به درون حفره گوارشی اگزوسیتوز (برونرانی) میکنند.

-3 تاژک ها آنزیم ها و مواد غذایی را مخلوط میکند تا گوارش برون یاخته صورت گیرد.

-4 سلول های تاژک دار مواد غذایی قابل جذب را به روش فاگوسیتوز از حفره گوارشی خارج و به میان یاخته (سیتوپلاسم) وارد میکنند.

-5 در میان یاخته واکوئل غذایی با لیزوزوم ادغام و کُریچه گوارشی شکل میگیرد.

-6 پس از گوارش درون یاخته، مواد غذایی مصرف میشوند.

-7 مواد دفعی و مواد غذایی که گوارش نیافته اند یا به طور نسبی گوارش یافته اند مجدداً از طریق دهان، حفره گوارشی را ترک میکنند

 

لوله گوارش:

این لوله در اثر تشکیل مخرج، شکل میگیرد و امکان جریان یک طرفه غذا را بدون مخلوط شدن غذای گوارش یافته و مواد دفعی فراهم میکند. در نتیجه، دستگاه گوارش کامل شکل میگیرد . در ادامه، نمونه هایی از این دستگاه ارائه میشود.ملخ، حشره ای گیاه خوار است و با استفاده از آرواره ها، مواد غذایی را خرد و به دهان منتقل میکند. غذای خرد شده از طریق مری به  چینه دان وارد میشود. چینه دان بخش حجیم انتهای مری است که در آن غذا ذخیره و نرم میشود. بزاق، غذا را برای عبور از دستگاه گوارش لغزنده میکند. آمیلاز بزاق، گوارش کربوهیدرات ها را آغاز میکند.

این مرحله، طی ذخیره غذا در چینه دان ادامه مییابد؛ سپس غذا به بخش کوچکی به نام پیش معده وارد میشود. دیواره پیش معده دندانه هایی دارد که به خرد شدن بیشتر مواد غذایی کمک میکنند. معده و کیسه های معده، آنزیم هایی ترشح میکنند که به پیش معده وارد میشوند.حرکات مکانیکی پیش معده و عملکرد آنزیم ها، ذرات ریزی ایجاد میکنند که به کیسه های معده وارد و گوارش برونیاخته ای کامل میشود. جذب، در معده صورت میگیرد. مواد گوارش نیافته پس از عبور از روده به راست روده وارد و آب و یون های آن جذب میشوند و سرانجام مدفوع از مخرج دفع میشود.

                                                               

 جانوران دیگری مانند کرم خاکی و پرندگان دانه خوار نیز چینه دان دارند که به ذخیره غذا کمک میکند. این ساختار به جانور امکان میدهد تا با دفعات کمتر تغذیه، انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند.

                                                                 

پرندگان دانه خوار، ماهی خاویاری و کروکودیل، برای آسیاب کردن غذا، سنگدان دارند. سنگدان از بخش عقبی معده تشکیل میشود و دارای ساختاری ماهیچه ای است. سنگریزه هایی که پرنده می بلعند، فرایند آسیابکردن غذا را تسهیل میکنند

                                                          

پستانداران نشخوار کننده، نظیر گاو و گوسفند، معده چهار قسمتی دارند. در این جانوران، بخش بالایی معده، شامل کیسه بزرگی به نام سیرابی و بخش کوچکی به نام نگاری است. بخش پایینی معده دارای یک اتاقک لایه لایه به نام هزارلا و معده واقعی یا شیردان است.

این جانوران به سرعت غذا میخورند تا در فرصت مناسب یا مکانی امن، غذا را با نشخوار کردن وارد دهان کنند و بجوند. ابتدا غذای نیمه جویده به سرعت بلعیده و وارد سیرابی میشود و در آنجا در معرض میکروب ها قرار میگیرد. میکروب ها به کمک ترشح مایعات،حرارت بدن سیرابی، تا حدودی توده های غذا را گوارش میدهند

                                                              

این توده ها به نگاری وارد و به دهان برمیگردند. در این زمان غذا به طور کامل، جویده میشود. وقتی غذا دوباره بلعیده شد، به سیرابی وارد میشود، بیشتر حالت مایع پیدا میکند و به نگاری جریان مییابد سپس مواد به هزارلا رفته، تا حدودی آبگیری و سرانجام به شیردان وارد میشوند. در این محل آنزیم های گوارشی وارد عمل میشوند و گوارش ادامه پیدا میکند.

در نشخوارکنندگان، وجود میکروبها برای گوارش سلولز ضروری است. سلولز مقدار زیادی انرژی دارد ولی اغلب جانوران فاقد توانایی تولید آنزیم سلولز برای گوارش آن هستند. تولید سلولز توسط این میکروبها، زندگی گیاه خواری را اثر بخش تر نموده است.در گیاه خواران غیرنشخوار کننده، عمل گوارش میکروبی، پس از گوارش آنزیمی صورت میگیرد. مثلاً در اسب، میکروبهایی که در روده کور جانور زندگی میکنند، سلولز را آبکافت میکنند. از آنجا که گوارش سلولز در رودة باریک این جانور انجام نمیشود، بخشی از مواد غذایی دفع میشوند.

دهان¬مری¬سیرابی(حرارت بدن)¬نگاری+مری¬دهان(گوارش مجدد)¬مری¬سیرابی¬نگاری¬هزارلا¬شیردان¬روده

گوارش در جانداران

برخی از جانداران، مواد مغذی را از سطح یاخته یا بدن به طور مستقیم از محیط، با انتشار دریافت میکنند. این محیط، آب دریا، دستگاه گوارش یا مایعات بدن جانوران میزبان است؛ برخی تک یاخته گان تمام مواد مغذی را از سطح یاخته، جذب میکنند.

کرم کدو نیز که فاقد دهان و دستگاه گوارش است، مواد مغذی را از سطح بدن جذب میکند.

                                                               

کُریچه (واکوئل) گوارشی:

مواد غذایی در این نوع کُریچه ها به کمک آنزیم ها گوارش پیدا میکند. بنابراین، گوارش درون یاخته ای است؛ مثلاً در پارامسی، حرکت مژک ها غذا را از محیط به حفره دهانی منتقل میکند. در انتهای حفره، کُریچه غذایی تشکیل میشود. کُریچه غذایی درون سیتوپلاسم حرکت میکند. اندامکی به نام کافندهتن (لیزوزوم)، که دارای آنزیم های گوارشی است به آن میپیوندند و آنزیم های خود را به درون کُریچه آزاد میکند. در نتیجه، کُریچه گوارشی تشکیل میشود. مواد گوارش یافته، جذب میشوند و مواد گوارش نیافته در کُریچه باقی میمانند. به این کُریچه دفعی میگویند. محتویات این کُریچه از راه منفذ دفعی یاخته خارج میشود.

گوارش برون یاخته ای:

بسیاری از جانوران، درون بدن خود جایگاه ویژه ای برای گوارش غذا دارند. این جایگاه در خارج از محیط داخلی یعنی خارج از خون و یاخته های بدن است؛ به این ترتیب، آنزیم های گوارشی در این جایگاه ریخته میشوند و غذا، گوارش برون یاخته ای پیدا میکند

حفره گوارشی:

گوارش در بی مهرگانی مانند مرجان ها، در کیسه منشعبی به نام حفره گوارشی انجام میشود. این حفره فقط یک سوراخ برای ورود و خروج مواد دارد. گردش مواد نیز درون همین کیسه و انشعابات آن انجام میشود. یاخته هایی در این حفره،آنزیم هایی ترشح میکنند که فرایند گوارش برون یاخته ای را آغاز میکنند. یاخته های دیگر این حفره، مواد مغذی را با بیگانه خواری (فاگوسیتوز) دریافت میکنند و فرایند گوارش درون یاخته ای را در کُریچه های غذایی ادامه میدهند. در بیگانه خواری، ذرات با تشکیل یک کیسه غشایی در غشا، به یاخته وارد میشوند. در برخی کرم های پهن، نظیر پلاناریا، روش مشابهی در تغذیه مشاهده میشود.

                                                                 

مراحل تغذیه هیدر:

-1 شکار غذا و انتقال آن به حفره گوارشی با کمک بازوها

-2 سلولهای ترشحی، آنزیمهای گوارشی را به درون حفره گوارشی اگزوسیتوز (برونرانی) میکنند.

-3 تاژک ها آنزیم ها و مواد غذایی را مخلوط میکند تا گوارش برون یاخته صورت گیرد.

-4 سلول های تاژک دار مواد غذایی قابل جذب را به روش فاگوسیتوز از حفره گوارشی خارج و به میان یاخته (سیتوپلاسم) وارد میکنند.

-5 در میان یاخته واکوئل غذایی با لیزوزوم ادغام و کُریچه گوارشی شکل میگیرد.

-6 پس از گوارش درون یاخته، مواد غذایی مصرف میشوند.

-7 مواد دفعی و مواد غذایی که گوارش نیافته اند یا به طور نسبی گوارش یافته اند مجدداً از طریق دهان، حفره گوارشی را ترک میکنند

 

لوله گوارش:

این لوله در اثر تشکیل مخرج، شکل میگیرد و امکان جریان یک طرفه غذا را بدون مخلوط شدن غذای گوارش یافته و مواد دفعی فراهم میکند. در نتیجه، دستگاه گوارش کامل شکل میگیرد . در ادامه، نمونه هایی از این دستگاه ارائه میشود.ملخ، حشره ای گیاه خوار است و با استفاده از آرواره ها، مواد غذایی را خرد و به دهان منتقل میکند. غذای خرد شده از طریق مری به  چینه دان وارد میشود. چینه دان بخش حجیم انتهای مری است که در آن غذا ذخیره و نرم میشود. بزاق، غذا را برای عبور از دستگاه گوارش لغزنده میکند. آمیلاز بزاق، گوارش کربوهیدرات ها را آغاز میکند.

این مرحله، طی ذخیره غذا در چینه دان ادامه مییابد؛ سپس غذا به بخش کوچکی به نام پیش معده وارد میشود. دیواره پیش معده دندانه هایی دارد که به خرد شدن بیشتر مواد غذایی کمک میکنند. معده و کیسه های معده، آنزیم هایی ترشح میکنند که به پیش معده وارد میشوند.حرکات مکانیکی پیش معده و عملکرد آنزیم ها، ذرات ریزی ایجاد میکنند که به کیسه های معده وارد و گوارش برونیاخته ای کامل میشود. جذب، در معده صورت میگیرد. مواد گوارش نیافته پس از عبور از روده به راست روده وارد و آب و یون های آن جذب میشوند و سرانجام مدفوع از مخرج دفع میشود.

                                                               

 جانوران دیگری مانند کرم خاکی و پرندگان دانه خوار نیز چینه دان دارند که به ذخیره غذا کمک میکند. این ساختار به جانور امکان میدهد تا با دفعات کمتر تغذیه، انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند.

                                                                 

پرندگان دانه خوار، ماهی خاویاری و کروکودیل، برای آسیاب کردن غذا، سنگدان دارند. سنگدان از بخش عقبی معده تشکیل میشود و دارای ساختاری ماهیچه ای است. سنگریزه هایی که پرنده می بلعند، فرایند آسیابکردن غذا را تسهیل میکنند

                                                          

پستانداران نشخوار کننده، نظیر گاو و گوسفند، معده چهار قسمتی دارند. در این جانوران، بخش بالایی معده، شامل کیسه بزرگی به نام سیرابی و بخش کوچکی به نام نگاری است. بخش پایینی معده دارای یک اتاقک لایه لایه به نام هزارلا و معده واقعی یا شیردان است.

این جانوران به سرعت غذا میخورند تا در فرصت مناسب یا مکانی امن، غذا را با نشخوار کردن وارد دهان کنند و بجوند. ابتدا غذای نیمه جویده به سرعت بلعیده و وارد سیرابی میشود و در آنجا در معرض میکروب ها قرار میگیرد. میکروب ها به کمک ترشح مایعات،حرارت بدن سیرابی، تا حدودی توده های غذا را گوارش میدهند

                                                              

این توده ها به نگاری وارد و به دهان برمیگردند. در این زمان غذا به طور کامل، جویده میشود. وقتی غذا دوباره بلعیده شد، به سیرابی وارد میشود، بیشتر حالت مایع پیدا میکند و به نگاری جریان مییابد سپس مواد به هزارلا رفته، تا حدودی آبگیری و سرانجام به شیردان وارد میشوند. در این محل آنزیم های گوارشی وارد عمل میشوند و گوارش ادامه پیدا میکند.

در نشخوارکنندگان، وجود میکروبها برای گوارش سلولز ضروری است. سلولز مقدار زیادی انرژی دارد ولی اغلب جانوران فاقد توانایی تولید آنزیم سلولز برای گوارش آن هستند. تولید سلولز توسط این میکروبها، زندگی گیاه خواری را اثر بخش تر نموده است.در گیاه خواران غیرنشخوار کننده، عمل گوارش میکروبی، پس از گوارش آنزیمی صورت میگیرد. مثلاً در اسب، میکروبهایی که در روده کور جانور زندگی میکنند، سلولز را آبکافت میکنند. از آنجا که گوارش سلولز در رودة باریک این جانور انجام نمیشود، بخشی از مواد غذایی دفع میشوند.

دهان¬مری¬سیرابی(حرارت بدن)¬نگاری+مری¬دهان(گوارش مجدد)¬مری¬سیرابی¬نگاری¬هزارلا¬شیردان¬روده



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ساز و کار دستگاه تنفسی در انسان

فصل 3 : تبادلات گازی

-- گفتار اول --

نظریه ارسطو

هوای دمی و بازدمی ترکیب شیمیایی یکسانی دارند.

نفس کشیدن باعث خنک شدن قلب می شود.

( هردو نظر اشتباه می باشن!)

 

 

معرف های کربن دی اکسید

 چون هوای بازدمی کربن دی اکسید، بیش تری دارد، وارد ظرف الف می شود،

 ابتدا ظرف الف تغییر رنگ می دهد، سپس ظرف ب دچار تغییر رنگ می شود. ولی چون میزان هوای بازدمی وارد شده به ظرف ب، کم است تغییر رنگ آن دیرتر از ظرف الف می باشد.

 

تنفس سلولی

تبدیل انرژی گلوکز به انرژی  ATP

محل انجام تنفس سلولی )واکنش بالا(، میتوکندری )راکیزه(می باشد.

کربن دی اکسید (CO2 )که محصول واکنش تنفس سلولی می باشد، یک ماده مضر بوده و باید دفع شود.

چرا CO2 تولید شده طی فرایند تنفس سلولی باید از بدن دفع شود؟

کربن دی اکسید توسط آنزیم انیدراز کربنیک می تواند با آب واکنش داده و یک ماده اسیدی به نام کربنیک اسید تولید کند.

 آنزیم انیدراز کربنیک در گلبول های قرمز وجود دارد.

افزایش CO2 خطرناک تر از کاهش اکسیژن است.

 

ارتباط بین دستگاه تنفس و دستگاه گردش خون

خونی که از اندام ها به شش ها می رود :

خون تیره        اکسیژن ¬کمتر     ¬ CO2  بیشتر

خونی که از شش ها به اندام های می رود:

 خون روشن        اکسیژن ¬بیشتر       ¬ CO2 کمتر

شش راست 3 لوب و شش چپ 2 لوب دارد که شش چپ به دلیل قرار گیری قلب، مقداری کوچکتر از شش راست می باشد.





بخش هادی دستگاه تنفسی

فصل 3 : تبادلات گازی

بخش هادی دستگاه تنفسی 

مجاری تنفسی از بینی تا نایژک انتهایی

 وظیفه :

 1 -تبادل هوا بین دستگاه تنفسی و محیط اطراف

 2_گرم و مرطوب کردن هوا

3 - پاکسازی هوا

 4-صدا سازی (تکلم(

بخش مبادله ای :

نایژک های مبادله ای – حبابک ها – کیسه های حبابکی

وظیفه : تبادل گازهای تنفسی با خون

 هم در بخش هادی و هم در بخش مبادله ای نایژک وجود دارد.

در همه ی نایژک ها مخاط مژک دار وجود دارد.

                      

 

بررسی بخش هادی دستگاه تنفس

بینی

· اولین قسمت بخش هادی تنفس

· اندام تنفس + اندام حس بویایی

ابتدای مسیر بینی، دارای پوست نازکی است که موهایی بر سطح آن وجود دارد که مانع ورود ناخالصی ها به دستگاه تنفس می شوند (پاکسازی هوای ورودی) ، پس از پایان یافتن پوست نازک مخاط مژک دار شروع می شود که سراسر مجاری بخش هادی را می پوشاند.

مخاط مژک دار تا نایژک های مبادله ای وجود دارد یعنی حبابک ها و کیسه های حبابکی فاقد مخاط مژک دار هستند.

                         

1_پاکسازی هوا :

ماده مخاطی ¬چسبنده بوده و ناخالصی ها را به دام می اندازد¬ ماده ی مخاطی به همراه ناخالصی ها با زنش مژک های سلول های پوششی به سمت حلق مروند.

سپس:

            به صورت خلط خارج شود.

            به صورت خلط خارج شود.

 

2-گرم کردن هوا :

 در بینی شبکه وسیعی از رگ های خونی با دیواره نازک وجود دارد. که می تواند گرما را مبادله کرده و هوای درون بینی را گرم کند.

حنجره:

در ابتدای نای واقع شده است و ساختار غضروفی دارد.

نقش حنجره در دستگاه تنفس :

* بازنگه داشتن مجرای عبور هوا با کمک دیواره غضروفی خود

*جلوگیری از ورود مواد غذایی به نای با کمک برچاکنای (اپی گلوت(

* تولید صدا محل قرار گیری پرده های صوتی حاصل چین خوردگی مخاط حنجره

 

وضعیت زبان کوچک و اپی گلوت در حاالت مختلف!!

_

زبان کوچک

اپی گلوت

حرف زدن و نفس کشیدن

پایین

بالا(باز(

سرفه

بالا

بالا

عطسه

پایین

بالا

بلع

بالا

پایین

 

نای

دیواره نای، حلقه های غضروفی شبیه حرف C( نعل اسب) دارد.

چرا دیواره نای غضروف دارد؟ تا مجرای نای را همیشه بازنگه دارد.

نکته :

 دیواره ی نای به سمت مری، غضروف ندارد تا حرکات مری به راحتی انجام شود

 * دیواره نای  دارای 4 لایه می باشد (همانند دیواره لوله گوارش(

1 لایه مخاطی : بافت پوششی استوانه ای¬ برخی از سلول های این بافت مژک دارند.

(لایه مخاطی دارای سلول های ترشح کننده ماده مخاطی نیز می باشد.)

2 لایه زیر مخاطی : بافت پیوندی سست¬ رگ های خونی و اعصاب

(لایه زیر مخاطی این الیه غده های ترشح کننده نیز دارد.)

3 لایه ماهیچه ای – غضروفی : استحکام و انعطاف پذیری نای مربوط به این الیه است.

(لایه ماهیچه ای – غضروفی ضخیم ترین الیه دیواره نای)

4 لایه پیوندی : بافت پیوندی دارد.

 

نایژه

نای در قفسه سینه، 2 شاخه می شود که به هر شاخه، نایژه اصلی می گویند.

هرنایژه اصلی ¬ وارد یک شش شده و منشعب می شود ¬ شاخه های باریک تر نایژه اصلی ¬ نایژه فرعی

نکته :

 نایژه فرعی نسبت به نایژه اصلی باریک تر بوده و غضروف کم تری دارد

 نکته :

 انشعابی از نایژه که غضروف نداشته باشد نایژک (بدون غضروف(

در ابتدای نایژه حلقه های غضروفی به صورت کامل بوده ولی پس از آن با منشعب شدن نایژه تراکم غضروف کم تر می شود.

 

جمع بندی :

میزان غضروف : نایژه اصلی <  نای < نایژه های فرعی

نایژک

نایژک ها توانایی تنگ و گشاد شدن دارند چون غضروف ندارند.

چون توانایی تنگ شدن و گشاد شدن را دارند به عنوان کنترل کننده ی هوای ورودی و هوای خروجی عمل می کنند.

* نایژک ها نیز منشعب می شوند و به لوله های باریک تر تقسیم می شوند

آخرین انشعاب نایژک ها در بخش هادی دستگاه تنفس ¬ نایژک انتهایی 

                                                                                          

                                          





بخش مبادله ای

فصل 3 : تبادلات گازی

بخش مبادله ای دستگاه تنفسی

نایژک انتهایی ¬ نایژک مبادله ای  ¬ بر روی نایژک مبادله ای، حبابک وجود دارد.

در انتهای نایژک مبادله ای، حبابک ها در کنار هم قرار می گیرند ساختاری خوشه مانند به نام کیسه حبابکی میسازند.

نکته :

حبابک ها به صورت تکی روی نایژک مبادله ای قرار دارند ولی به صورت خوشه ای در انتهای نایژک مبادله ای قرار دارند.

نحوه پاکسازی (تصفیه) هوا در حبابک ها :

مخاط مژک دار در مجاری تنفسی از بینی تا نایژک مبادله ای وجود دارد ولی حبابک ها مخاط مژک دار ندارند

 در حبابک ها، به جای مخاط مژک دار، ماکروفاژ (درشت خوارها) وجود دارند که توانایی حرکت داشته و باکتری ها و ذرات گرد و غباری که از مخاط مژک دار عبور کرده و به حبابک برسند را از بین می برند.

· ماکروفاژ : جزو یکی از سلول های دستگاه ایمنی بدن بوده که توانایی فاگوسیتوز دارد.

 · فاگوسیتوز : بلعیده شدن ذرات خارجی از طریق آندوسیتوز و از بین رفتن توسط آنزیم ها

نکته :

اولین خط دفاع دستگاه تنفس ¬موهای بینی

آخرین خط دفاع دستگاه تنفس¬ ماکروفاژهای حبابک ها

                                                                  

 

سورفاکتانت

سطحی از حبابک که با هوا در تماس است، الیه ی نازکی از آب داشته و آب به دلیل داشتن کشش سطحی، مانع افزایش حجم حبابک موقع عمل دم می شود.

نقش سورفاکتانت :

کاهش کشش سطحی آب¬ باز شدن راحت حبابک ها ¬تنفس راحت

سورفا کتانت توسط سلول های نوع دوم بافت پوششی حبابک ساخته می شوند.

نکته :

 ترشح سورفاکتانت از اواخر دروان جنینی شروع می شود بنابراین در نوزادانی که زودتر متولد می شوند، اختالل تنفس وجود دارد.(مقدار کمی سورفاکتانت ترشح می شوند(

                              

 

الف-وجود مویرگ های خونی فراوان در اطراف حبابک ها، تبادلات گازی را تسهیل می کند.

ب-مولکول های گازی (O2,CO2)برای ورود به خون باید از 2 دیواره عبور کنند:

            (1دیواره حبابک

(2دیواره مویرگ

نکته:

هر دوی این دیواره ها از بافت پوششی سنگفرشی یک الیه ای (نازک) تشکیل شده اند تا مسافت انتشار گاز ها کم شود

ج- بافت پوششی حبابک و مویرگ، هر دو غشای پایه مشترک دارند که باعث کاهش مسافت انتشارگازها می شوند

نکته:

برخی قسمت های حبابک، مویرگ ندارد) مویرگ شش ها از نوع مویرگ پیوسته است.(

             

بخش مبادله ای دستگاه تنفسی

نایژک انتهایی ¬ نایژک مبادله ای  ¬ بر روی نایژک مبادله ای، حبابک وجود دارد.

در انتهای نایژک مبادله ای، حبابک ها در کنار هم قرار می گیرند ساختاری خوشه مانند به نام کیسه حبابکی میسازند.

نکته :

حبابک ها به صورت تکی روی نایژک مبادله ای قرار دارند ولی به صورت خوشه ای در انتهای نایژک مبادله ای قرار دارند.

نحوه پاکسازی (تصفیه) هوا در حبابک ها :

مخاط مژک دار در مجاری تنفسی از بینی تا نایژک مبادله ای وجود دارد ولی حبابک ها مخاط مژک دار ندارند

 در حبابک ها، به جای مخاط مژک دار، ماکروفاژ (درشت خوارها) وجود دارند که توانایی حرکت داشته و باکتری ها و ذرات گرد و غباری که از مخاط مژک دار عبور کرده و به حبابک برسند را از بین می برند.

· ماکروفاژ : جزو یکی از سلول های دستگاه ایمنی بدن بوده که توانایی فاگوسیتوز دارد.

 · فاگوسیتوز : بلعیده شدن ذرات خارجی از طریق آندوسیتوز و از بین رفتن توسط آنزیم ها

نکته :

اولین خط دفاع دستگاه تنفس ¬موهای بینی

آخرین خط دفاع دستگاه تنفس¬ ماکروفاژهای حبابک ها

                                                                  

 

سورفاکتانت

سطحی از حبابک که با هوا در تماس است، الیه ی نازکی از آب داشته و آب به دلیل داشتن کشش سطحی، مانع افزایش حجم حبابک موقع عمل دم می شود.

نقش سورفاکتانت :

کاهش کشش سطحی آب¬ باز شدن راحت حبابک ها ¬تنفس راحت

سورفا کتانت توسط سلول های نوع دوم بافت پوششی حبابک ساخته می شوند.

نکته :

 ترشح سورفاکتانت از اواخر دروان جنینی شروع می شود بنابراین در نوزادانی که زودتر متولد می شوند، اختالل تنفس وجود دارد.(مقدار کمی سورفاکتانت ترشح می شوند(

                              

 

الف-وجود مویرگ های خونی فراوان در اطراف حبابک ها، تبادلات گازی را تسهیل می کند.

ب-مولکول های گازی (O2,CO2)برای ورود به خون باید از 2 دیواره عبور کنند:

            (1دیواره حبابک

(2دیواره مویرگ

نکته:

هر دوی این دیواره ها از بافت پوششی سنگفرشی یک الیه ای (نازک) تشکیل شده اند تا مسافت انتشار گاز ها کم شود

ج- بافت پوششی حبابک و مویرگ، هر دو غشای پایه مشترک دارند که باعث کاهش مسافت انتشارگازها می شوند

نکته:

برخی قسمت های حبابک، مویرگ ندارد) مویرگ شش ها از نوع مویرگ پیوسته است.(

             



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



حمل گازهای تنفسی در خون

فصل 3 : تبادلات گازی

حمل گازهای تنفسی در خون :

                                                                           

نکته:

 پلاسما نقش بسیار کمی در حمل گازهای تنفسی دارد¬ 3 درصد اکسیژن , 7 درصد کربن دی اکسید

گلبول های قرمز خون

) فراوان ترین سلول های موجود در خون(

گلبول های قرمز در افراد بالغ در مغز قرمز استخوان ساخته می شوند، ابتدا به صورت گلبول قرمز نابالغ بوده که همه ی اندامک ها را دارند ولی وقتی بالغ می شوند، بیشتر اندامک های خود را از دست می دهند و درون گلبول قرمز از هموگلوبین پر می شود. و تبدیل به گلبول قرمز بالغ می شوند.

نکته:

گلبول قرمز چون اندامک میتوکندری ندارد، بنابراین از طریق مسیر بی هوازی تولید انرژی می کند

هموگلوبین

یک مولکول پروتئینی بوده که از 4 زنجیره ی پلی پیتیدی تشکیل شده است که زنجیره های آن دو به دو مشابه اند )زیست دوازدهم(

هر زنجیره ی پلی پیتیدی هموگلوبین، یک بخش غیرپروتئینی به نام هِم دارد که هر بخش هم، یک اتم آهن دارد.

 اتم آهن بخش هم، محل اتصال مولکول اکسیژن می باشد.

1 هموگلوبین¬ 4 بخش هم

هربخش هم ¬یک اتم آهن هر اتم آهن اتصال به یک مولکول O2

                                            

-1حلول در پلاسما :

 فقط 3 %از اکسیژن به صورت محلول در پالسما منتقل می شوند.

 -2از طریق هموگلوبین :

 هر هموگلوبین¬ 4 گروه هم دارد ¬هر گروه هم، یک اتم آهن دارد.

هر اتم آهن (Fe )به یک مولکول اکسیژن متصل می شود هرهموگلوبین به 4 مولکول O2 متصل می شود.

 نکته :

اتصال یا عدم اتصال هموگلوبین به اکسیژن، بستگی به میزان اکسیژن )غلظت( در اطراف هموگلوبین دارد

O2 )از جای پرتراکم به جای کم تراکم می رود.(

اتم آهن بخش هم هموگلوبین محل اتصال گاز مونوکسیدکربن( CO ) نیز می باشد.

مونوکسید کربن: (CO)

اگر در هوا، هم اکسیژن ( O2 )وجود داشته باشد وهم مونوکسید کربن (CO) ، رقابتی که بین این دو گاز برای اتصال به هموگلوبین روی می دهد باعث اتصال CO به هموگلوبین می شود )مونواکسیدکربن پیروز می شود(

اتصال CO به هموگلوبین از طریق گروه هم اتفاق می افتد در نتیجه اکسیژن نمی تواند به هموگلوبین متصل شود ¬کاهش ظرفیت حمل اکسیژن ¬مرگ

               

70% (1کربن دی اکسید به صورت محلول در پالسما منتقل می شود

 23% (2دی اکسید کربن به هموگلوبین متصل می شود،  CO2به گروه هم متصل نمی شود بلکه به خود رشته ی پلی پیتیدی اتصال می یابد، اتصال یا جدا شدن کربن دی اکسید، وابسته به غلظت CO2 می باشد.

بنابراین : نقش اصلی هموگلوبین، انتقال O2 می باشد و نقش کمی در جابه جایی CO2 دارد

 70% (3کربن دی اکسید به صورت یون بی کربنات منتقل می شود.

                                        

حمل گازهای تنفسی در خون :

                                                                           

نکته:

 پلاسما نقش بسیار کمی در حمل گازهای تنفسی دارد¬ 3 درصد اکسیژن , 7 درصد کربن دی اکسید

گلبول های قرمز خون

) فراوان ترین سلول های موجود در خون(

گلبول های قرمز در افراد بالغ در مغز قرمز استخوان ساخته می شوند، ابتدا به صورت گلبول قرمز نابالغ بوده که همه ی اندامک ها را دارند ولی وقتی بالغ می شوند، بیشتر اندامک های خود را از دست می دهند و درون گلبول قرمز از هموگلوبین پر می شود. و تبدیل به گلبول قرمز بالغ می شوند.

نکته:

گلبول قرمز چون اندامک میتوکندری ندارد، بنابراین از طریق مسیر بی هوازی تولید انرژی می کند

هموگلوبین

یک مولکول پروتئینی بوده که از 4 زنجیره ی پلی پیتیدی تشکیل شده است که زنجیره های آن دو به دو مشابه اند )زیست دوازدهم(

هر زنجیره ی پلی پیتیدی هموگلوبین، یک بخش غیرپروتئینی به نام هِم دارد که هر بخش هم، یک اتم آهن دارد.

 اتم آهن بخش هم، محل اتصال مولکول اکسیژن می باشد.

1 هموگلوبین¬ 4 بخش هم

هربخش هم ¬یک اتم آهن هر اتم آهن اتصال به یک مولکول O2

                                            

-1حلول در پلاسما :

 فقط 3 %از اکسیژن به صورت محلول در پالسما منتقل می شوند.

 -2از طریق هموگلوبین :

 هر هموگلوبین¬ 4 گروه هم دارد ¬هر گروه هم، یک اتم آهن دارد.

هر اتم آهن (Fe )به یک مولکول اکسیژن متصل می شود هرهموگلوبین به 4 مولکول O2 متصل می شود.

 نکته :

اتصال یا عدم اتصال هموگلوبین به اکسیژن، بستگی به میزان اکسیژن )غلظت( در اطراف هموگلوبین دارد

O2 )از جای پرتراکم به جای کم تراکم می رود.(

اتم آهن بخش هم هموگلوبین محل اتصال گاز مونوکسیدکربن( CO ) نیز می باشد.

مونوکسید کربن: (CO)

اگر در هوا، هم اکسیژن ( O2 )وجود داشته باشد وهم مونوکسید کربن (CO) ، رقابتی که بین این دو گاز برای اتصال به هموگلوبین روی می دهد باعث اتصال CO به هموگلوبین می شود )مونواکسیدکربن پیروز می شود(

اتصال CO به هموگلوبین از طریق گروه هم اتفاق می افتد در نتیجه اکسیژن نمی تواند به هموگلوبین متصل شود ¬کاهش ظرفیت حمل اکسیژن ¬مرگ

               

70% (1کربن دی اکسید به صورت محلول در پالسما منتقل می شود

 23% (2دی اکسید کربن به هموگلوبین متصل می شود،  CO2به گروه هم متصل نمی شود بلکه به خود رشته ی پلی پیتیدی اتصال می یابد، اتصال یا جدا شدن کربن دی اکسید، وابسته به غلظت CO2 می باشد.

بنابراین : نقش اصلی هموگلوبین، انتقال O2 می باشد و نقش کمی در جابه جایی CO2 دارد

 70% (3کربن دی اکسید به صورت یون بی کربنات منتقل می شود.

                                        





تهویه ششی

فصل 3 : تبادلات گازی

گفتـــــــــــــــــــــــــــــــــــار2

تهویه ششی

ساختار شش ها :

تعداد : 2 عدد ( در 2 طرف قفسه سینه(

جایگاه شش ها : درون قفسه سینه و روی پرده ی ماهیچه ای دیافراگم.

شش سمت چپ، به دلیل قرار گرفتن قلب، کمی کوچک تر از شش راست می باشد.

شش راست : 3 لوب ( 2 شیار(

شش چپ : 2 لوب (یک شیار(

درون شش ها : انشعابات مجاری تنفسی ( نایژه، نایژک) + کیسه حبابکی + رگ ها + اعصاب

پرده 2 لایه جنب شش ها را در برگرفته و آن را به دیواره ی قفسه سینه متصل می کند.

پرده ی 2 لایه ی جنب ( از جنس بافت پیوندی رشته ای )

1_لایه داخلی : به سطح شش ها چسبیده است.

2_لایه خارجی : به دیواره قفسه سینه متصل است.

(لایه خارجی ضخیم تر است.)

 

نکته :

بین لایه خارجی و داخلی پرده ی جنب، فضایی به نام فضای جنب وجود دارد که با مایع جنب پرشده است.

نکات مربوط به فعالیت کتاب درسی (تشریح شش گوسفند):

تشخیص شش راست و شش چپ :

1_توجه به محل قرارگیری نای و مری، نای در جلو و مری در پشت قرار می گیرد بنابراین با توجه به انشعاب نای در شش ها می توان شش چپ یا راست را تشخیص داد.

2_تشخیص از طریق اندازه – لوب ها – محل قلب (فرورفتگی شش چپ(

 

در نای گوسفند، قبل از انشعاب اصلی 2 نایژه، یک انشعاب سوم به شش راست می رود.

بریدن نایژه به راحتی بریدن نای نیست، چون غضروف های نایژه ابتدا به صورت حلقه کامل و سپس به صورت قطعه قطعه قرار دارند.

مشاهده یک مقطع عرضی از شش(3سوراخ ):

نایژه ¬ غضروفی

سرخرگ ¬ دیواره محکم * دهانه همیشه باز

سیاهرگ ¬ در نبود خون دهانه سیاهرگ بسته می شود.   

   

 

  

 

 

مکانیسم دم و بازدم

لازمه ی عمل تنفس ¬  تغییر حجم قفسه سینه ¬  بوسیله ماهیچه های تنفسی

کل ماهیچه های درگیر در تنفس :

دیافراگم - بین دنده ای خارجی - بین دنده ای داخلی - گردنی - شکمی

دَم:

نیازمند انقباض ماهیچه هاست و در دم، حجم قفسه سینه افزایش می یابد

الف _ دم عادی

1_دیافراگم ¬منقبض شده و از حالت گنبدی به حالت مسطح در می آید

2_ماهیچه بین دنده ای خارجی ¬ منقبض شده و دنده ها به سمت بالا و جلو می رود

(در این دم ؛ 2نوع ماهیچه درگیر شده که نقش دیافراگم در تنفس عادی و ارام بیشتر است)

ب_ دم عمیق

در دم عمیق علاوه بر دیافراگم و ماهیچه بین دنده ای خارجی انقباض ماهیچه گردنی نیز به افزایش حجم قفسه سینه کمک می کند.

(انقباض ماهیچه گردنی فقط در دم عمیق!)

 

بازدم

بازدم عادی : کاهش حجم قفسه سینه از طریق استراحت دیافراگم و ماهیچه بین دنده ای خارجی

بازدم عمیق : انقباض ماهیچه های بین دنده ای داخلی و ماهیچه های شکمی برای کاهش حجم قفسه سینه

نکته مهم :

در فرایند تنفس، هرگاه ماهیچه ای خارج از قفسه سینه منقبض شد ¬ دم عمیق یا بازدم عمیق

 

 

ماهیچه

حرکت

دنده

حرکت

جناغ

حجم قفسه

سینه

فشارهوای

لایه جنب

دم عادی

* انقباض دیافراگم

* انقباض ماهیچه بین دنده ای خارجی

 

جلو

و

بالا

 

 

جلو

 

 

افزایش

 

کاهش می یابد

)منفی تر می شود(

دم عمیق

* انقباض دیافراگم

* انقباض ماهیچه بین دنده ای خارجی

* انقباض ماهیچه گردنی

بازدم عادی

* استراحت دیافراگم

* استراحت ماهیچه بین دنده ای خارجی

 

عقب

و

پایین

 

 

عقب

 

 

کاهش

 

 

افزایش می یابد

بازدم عمیق

* استراحت دیافراگم

* استراحت ماهیچه بین دنده ای خارجی

* انقباض ماهیچه شکمی

* انقباض ماهیچه بین دنده ای داخلی

 

 

نکته :

دیافراگم در حالت استراحت، گنبدی شکل می باشد، ولی وقتی منقبض می شود، مسطح می شود.

گفتـــــــــــــــــــــــــــــــــــار2

تهویه ششی

ساختار شش ها :

تعداد : 2 عدد ( در 2 طرف قفسه سینه(

جایگاه شش ها : درون قفسه سینه و روی پرده ی ماهیچه ای دیافراگم.

شش سمت چپ، به دلیل قرار گرفتن قلب، کمی کوچک تر از شش راست می باشد.

شش راست : 3 لوب ( 2 شیار(

شش چپ : 2 لوب (یک شیار(

درون شش ها : انشعابات مجاری تنفسی ( نایژه، نایژک) + کیسه حبابکی + رگ ها + اعصاب

پرده 2 لایه جنب شش ها را در برگرفته و آن را به دیواره ی قفسه سینه متصل می کند.

پرده ی 2 لایه ی جنب ( از جنس بافت پیوندی رشته ای )

1_لایه داخلی : به سطح شش ها چسبیده است.

2_لایه خارجی : به دیواره قفسه سینه متصل است.

(لایه خارجی ضخیم تر است.)

 

نکته :

بین لایه خارجی و داخلی پرده ی جنب، فضایی به نام فضای جنب وجود دارد که با مایع جنب پرشده است.

نکات مربوط به فعالیت کتاب درسی (تشریح شش گوسفند):

تشخیص شش راست و شش چپ :

1_توجه به محل قرارگیری نای و مری، نای در جلو و مری در پشت قرار می گیرد بنابراین با توجه به انشعاب نای در شش ها می توان شش چپ یا راست را تشخیص داد.

2_تشخیص از طریق اندازه – لوب ها – محل قلب (فرورفتگی شش چپ(

 

در نای گوسفند، قبل از انشعاب اصلی 2 نایژه، یک انشعاب سوم به شش راست می رود.

بریدن نایژه به راحتی بریدن نای نیست، چون غضروف های نایژه ابتدا به صورت حلقه کامل و سپس به صورت قطعه قطعه قرار دارند.

مشاهده یک مقطع عرضی از شش(3سوراخ ):

نایژه ¬ غضروفی

سرخرگ ¬ دیواره محکم * دهانه همیشه باز

سیاهرگ ¬ در نبود خون دهانه سیاهرگ بسته می شود.   

   

 

  

 

 

مکانیسم دم و بازدم

لازمه ی عمل تنفس ¬  تغییر حجم قفسه سینه ¬  بوسیله ماهیچه های تنفسی

کل ماهیچه های درگیر در تنفس :

دیافراگم - بین دنده ای خارجی - بین دنده ای داخلی - گردنی - شکمی

دَم:

نیازمند انقباض ماهیچه هاست و در دم، حجم قفسه سینه افزایش می یابد

الف _ دم عادی

1_دیافراگم ¬منقبض شده و از حالت گنبدی به حالت مسطح در می آید

2_ماهیچه بین دنده ای خارجی ¬ منقبض شده و دنده ها به سمت بالا و جلو می رود

(در این دم ؛ 2نوع ماهیچه درگیر شده که نقش دیافراگم در تنفس عادی و ارام بیشتر است)

ب_ دم عمیق

در دم عمیق علاوه بر دیافراگم و ماهیچه بین دنده ای خارجی انقباض ماهیچه گردنی نیز به افزایش حجم قفسه سینه کمک می کند.

(انقباض ماهیچه گردنی فقط در دم عمیق!)

 

بازدم

بازدم عادی : کاهش حجم قفسه سینه از طریق استراحت دیافراگم و ماهیچه بین دنده ای خارجی

بازدم عمیق : انقباض ماهیچه های بین دنده ای داخلی و ماهیچه های شکمی برای کاهش حجم قفسه سینه

نکته مهم :

در فرایند تنفس، هرگاه ماهیچه ای خارج از قفسه سینه منقبض شد ¬ دم عمیق یا بازدم عمیق

 

 

ماهیچه

حرکت

دنده

حرکت

جناغ

حجم قفسه

سینه

فشارهوای

لایه جنب

دم عادی

* انقباض دیافراگم

* انقباض ماهیچه بین دنده ای خارجی

 

جلو

و

بالا

 

 

جلو

 

 

افزایش

 

کاهش می یابد

)منفی تر می شود(

دم عمیق

* انقباض دیافراگم

* انقباض ماهیچه بین دنده ای خارجی

* انقباض ماهیچه گردنی

بازدم عادی

* استراحت دیافراگم

* استراحت ماهیچه بین دنده ای خارجی

 

عقب

و

پایین

 

 

عقب

 

 

کاهش

 

 

افزایش می یابد

بازدم عمیق

* استراحت دیافراگم

* استراحت ماهیچه بین دنده ای خارجی

* انقباض ماهیچه شکمی

* انقباض ماهیچه بین دنده ای داخلی

 

 

نکته :

دیافراگم در حالت استراحت، گنبدی شکل می باشد، ولی وقتی منقبض می شود، مسطح می شود.





ویژگی شش ها

فصل 3 : تبادلات گازی

ویژگی شش ها

پیروی از حرکات قفسه سینه ¬در دم نقش زیادی دارد

کشسان بودن ¬ در بازدم نقش زیادی دارد

 

نکات تکمیلی دم و بازدم

بین حجم و فشار رابطه ی عکس برقرار است :

حجم افزایش- فشار کاهش

حجم کاهش - فشار افزایش

دم:

انقباض ماهیچه های بین دنده ای خارجی و دیافراگم ¬ افزایش حجم قفسه سینه ¬  فاصله گرفتن لایه خارجی پرده جنب از لایه داخلی ¬  افزایش حجم فضای جنب  ¬ کاهش فشار فضای جنب هوا از بیرون وارد شش ها می شود.

 

بازدم :

استراحت ماهیچه ها (دیافراگم و بین دنده ای خارجی) + ویژگی کشسانی شش ها  ¬ کاهش حجم قفسه سینه ¬  بازگشت شش ها به حالت قبلی  ¬ کاهش حجم  شش ها ¬  فشارهوای داخل شش بیشتر از هوای بیرون ¬  خروج هوا از دستگاه تنفسی¬کاهش فشار درون شش ها ¬  ایجاد نیروی مکش. 

 

در حالت انقباض دیافراگم  ¬ مسطح می شود.

در حالت استراحت دیافراگم ¬  گنبدی شکل.

 

          

اسپیرومتری (دم نسبی)

»روشی که بوسیله ی آن می توان حجم های مختلفی از هوا که به شش وارد و یا از آن خارج می شود را اندازه گیری کرد «

اسپیرومتری ¬  با کمک دستگاهی به نام اسپیرومتر انجام می شود.

به نمودار ثبت شده توسط اسپیرومتر، اسپیروگرام (دم نگاره) گفته کی شود.

کاربرد اسپیروگرام (دم نگاره) ¬ کاربرد برای بررسی بیماری های شش ها

ویژگی شش ها

پیروی از حرکات قفسه سینه ¬در دم نقش زیادی دارد

کشسان بودن ¬ در بازدم نقش زیادی دارد

 

نکات تکمیلی دم و بازدم

بین حجم و فشار رابطه ی عکس برقرار است :

حجم افزایش- فشار کاهش

حجم کاهش - فشار افزایش

دم:

انقباض ماهیچه های بین دنده ای خارجی و دیافراگم ¬ افزایش حجم قفسه سینه ¬  فاصله گرفتن لایه خارجی پرده جنب از لایه داخلی ¬  افزایش حجم فضای جنب  ¬ کاهش فشار فضای جنب هوا از بیرون وارد شش ها می شود.

 

بازدم :

استراحت ماهیچه ها (دیافراگم و بین دنده ای خارجی) + ویژگی کشسانی شش ها  ¬ کاهش حجم قفسه سینه ¬  بازگشت شش ها به حالت قبلی  ¬ کاهش حجم  شش ها ¬  فشارهوای داخل شش بیشتر از هوای بیرون ¬  خروج هوا از دستگاه تنفسی¬کاهش فشار درون شش ها ¬  ایجاد نیروی مکش. 

 

در حالت انقباض دیافراگم  ¬ مسطح می شود.

در حالت استراحت دیافراگم ¬  گنبدی شکل.

 

          

اسپیرومتری (دم نسبی)

»روشی که بوسیله ی آن می توان حجم های مختلفی از هوا که به شش وارد و یا از آن خارج می شود را اندازه گیری کرد «

اسپیرومتری ¬  با کمک دستگاهی به نام اسپیرومتر انجام می شود.

به نمودار ثبت شده توسط اسپیرومتر، اسپیروگرام (دم نگاره) گفته کی شود.

کاربرد اسپیروگرام (دم نگاره) ¬ کاربرد برای بررسی بیماری های شش ها



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



حجم های تنفسی

فصل 3 : تبادلات گازی

حجم های تنفسی

حجم جاری  :

مقدار هوایی که با دم عادی وارد دستگاه تنفس می شود برابر مقدار هوایی است که با بازدم عادی از دستگاه

تنفس خارج می شود، به این میزان هوا، حجم جاری می گویند.

هوای مرده  :

مقداری از هوای دمی، در مجاری تنفسی می ماند، و به بخش مبادله ای نمی رسد.

حجم تنفسی در دقیقه :

تعداد تنفس در دقیقه (هوایی که در یک دقیقه با تنفس عادی جابه جا می شود)

حجم ذخیره دمی :

پس از یک دم معمولی، با یک دم عمیق، مقداری هوا بیشتر وارد دستگاه تنفس می شود، به این میزان هوا،

حجم ذخیره دمی می گویند.

حجم ذخیره بازدمی :

پس از بازدم عادی، می توان با بازدم عمیق، هوای بیشتری از دستگاه تنفس خارج کرد که به این میزان هوای

اضافی خارج شده، حجم ذخیره بازدمی می گویند.

حجم باقی مانده :

پس از یک بازدم عمیق، هنوز مقداری هوا درون شش ها می ماند که به آن حجم باقی مانده گفته می شود.

علت وجود حجم باقی مانده وجود دارد :

1-تا حبابک ها همیشه باز باشند.

2-تبادل گازها به صورت دائمی انجام شود.

ظرفیت حیاتی:

هوای ذخیره دمی + حجم جاری + هوای ذخیره بازدمی

در واقع مقدار هوایی که با یک دم عمیق وارد شش ها شده و با یک بازدم عمیق از شش ها خارج می شود.

ظرفیت تام (ظرفیت شش(

ظرفیت حیاتی + هوای باقی مانده

حجم جاری + هوای ذخیره دمی + هوای ذخیره بازدمی + حجم باقی مانده

حداکثر مقدار هوایی که شش ها می توانند در خود جای دهند.

حجم های تنفسی

حجم جاری  :

مقدار هوایی که با دم عادی وارد دستگاه تنفس می شود برابر مقدار هوایی است که با بازدم عادی از دستگاه

تنفس خارج می شود، به این میزان هوا، حجم جاری می گویند.

هوای مرده  :

مقداری از هوای دمی، در مجاری تنفسی می ماند، و به بخش مبادله ای نمی رسد.

حجم تنفسی در دقیقه :

تعداد تنفس در دقیقه (هوایی که در یک دقیقه با تنفس عادی جابه جا می شود)

حجم ذخیره دمی :

پس از یک دم معمولی، با یک دم عمیق، مقداری هوا بیشتر وارد دستگاه تنفس می شود، به این میزان هوا،

حجم ذخیره دمی می گویند.

حجم ذخیره بازدمی :

پس از بازدم عادی، می توان با بازدم عمیق، هوای بیشتری از دستگاه تنفس خارج کرد که به این میزان هوای

اضافی خارج شده، حجم ذخیره بازدمی می گویند.

حجم باقی مانده :

پس از یک بازدم عمیق، هنوز مقداری هوا درون شش ها می ماند که به آن حجم باقی مانده گفته می شود.

علت وجود حجم باقی مانده وجود دارد :

1-تا حبابک ها همیشه باز باشند.

2-تبادل گازها به صورت دائمی انجام شود.

ظرفیت حیاتی:

هوای ذخیره دمی + حجم جاری + هوای ذخیره بازدمی

در واقع مقدار هوایی که با یک دم عمیق وارد شش ها شده و با یک بازدم عمیق از شش ها خارج می شود.

ظرفیت تام (ظرفیت شش(

ظرفیت حیاتی + هوای باقی مانده

حجم جاری + هوای ذخیره دمی + هوای ذخیره بازدمی + حجم باقی مانده

حداکثر مقدار هوایی که شش ها می توانند در خود جای دهند.





سایر اعمال دستگاه تنفس

فصل 3 : تبادلات گازی

سایر اعمال دستگاه تنفس

تکلم؛ سرفه ؛ عطسه

1-تکلم:

صدا سازی (حنجره) + واژه سازی (لب و دهان) ¬ تکلم

صداسازی :

در اثر چین خوردگی مخاط حنجره، پرده های صوتی بوجود می آید که محل تولید صدا هستند.

نکته :

صداسازی مربوط به مرحله ی بازدم می باشد.

 

2-سـرفه

نوعی مکانیسم دفاعی می باشد، در اثر ورود ذرات خارجی و گاز های مضر به مجاری تنفسی عمل سرفه شروع

شده و هوا با فشار از طریق دهان خارج می شود.

 

3-عطسه

همانند سرفه واکنش دفاعی بوده، در عطسه هوا از طریق دهان و بینی خارج می شود.

مصرف سیگار ¬  از بین رفتن سلول های مژک دار مجاری تنفسی ¬  ذرات خارجی به سوی حلق رانده نمیشوند ¬  سرفه راه موثرتری برای بیرون راندن مواد خارجی است( دلیل سرفه های مکرر افراد سیگاری!!!)

سایر اعمال دستگاه تنفس

تکلم؛ سرفه ؛ عطسه

1-تکلم:

صدا سازی (حنجره) + واژه سازی (لب و دهان) ¬ تکلم

صداسازی :

در اثر چین خوردگی مخاط حنجره، پرده های صوتی بوجود می آید که محل تولید صدا هستند.

نکته :

صداسازی مربوط به مرحله ی بازدم می باشد.

 

2-سـرفه

نوعی مکانیسم دفاعی می باشد، در اثر ورود ذرات خارجی و گاز های مضر به مجاری تنفسی عمل سرفه شروع

شده و هوا با فشار از طریق دهان خارج می شود.

 

3-عطسه

همانند سرفه واکنش دفاعی بوده، در عطسه هوا از طریق دهان و بینی خارج می شود.

مصرف سیگار ¬  از بین رفتن سلول های مژک دار مجاری تنفسی ¬  ذرات خارجی به سوی حلق رانده نمیشوند ¬  سرفه راه موثرتری برای بیرون راندن مواد خارجی است( دلیل سرفه های مکرر افراد سیگاری!!!)





تنظیم عصبی دستگاه تنفس

فصل 3 : تبادلات گازی

تنظیم عصبی دستگاه تنفس :

نورون ( سلول های عصبی) مربوط به فرایند تنفس در بخشی از مغز به نام بصل النخاع قراردارند.

در هنگام دم، نورون ها پیام انقباض را به ماهیچه های موثر در دم  (دیافراگم + بین دنده ای خارجی) منتقل کرده و این ماهیچه ها منقبض می شوند.

علاوه بر بصل النخاع، در مغز مرکز تنظیمی دیگری نیز بر فعالیت تنفسی تأثیرگذار می باشد که پل مغزی نام دارد.پل مغزی با اثر بر بصل النخاع باعث توقف دم می شود.

چرا عمل دم متوقف می شود؟

چون دیواره نایژه ها و نایژک ها، ماهیچه صاف دارد، وقتی شش از هوا پر می شود این ماهیچه ها تا حد زیادی کشیده می شوند که مضر است در این حالت نورون های ماهیچه پیامی به بصل النخاع ارسال کرده و دم متوقف می شود.

گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید در بصل النخاع قرار دارند.

محرک این گیرنده ها :

افزایش میزان کربن دی اکسید در مایع مغزی – نخاعی(سال یازدهم) افزایش 2CO در مایع مغزی نخاعی ¬  تحریک گیرنده ها در بصل النخاع ¬  ارسال پیام به  بصل النخاع (افزایش تعداد تنفس در دقیقه)

گیرنده های حساس به کاهش اکسیژن :

در دیواره ی رگ هایی مثل سرخرگ آئورت و سرخرگ های ناحیه گردن قرار دارند.

کاهش اکسیژن¬  خون تحریک گیرنده ها ¬  ارسال پیام به بصل النخاع ¬  افزایش تنفس

تنظیم عصبی دستگاه تنفس :

نورون ( سلول های عصبی) مربوط به فرایند تنفس در بخشی از مغز به نام بصل النخاع قراردارند.

در هنگام دم، نورون ها پیام انقباض را به ماهیچه های موثر در دم  (دیافراگم + بین دنده ای خارجی) منتقل کرده و این ماهیچه ها منقبض می شوند.

علاوه بر بصل النخاع، در مغز مرکز تنظیمی دیگری نیز بر فعالیت تنفسی تأثیرگذار می باشد که پل مغزی نام دارد.پل مغزی با اثر بر بصل النخاع باعث توقف دم می شود.

چرا عمل دم متوقف می شود؟

چون دیواره نایژه ها و نایژک ها، ماهیچه صاف دارد، وقتی شش از هوا پر می شود این ماهیچه ها تا حد زیادی کشیده می شوند که مضر است در این حالت نورون های ماهیچه پیامی به بصل النخاع ارسال کرده و دم متوقف می شود.

گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید در بصل النخاع قرار دارند.

محرک این گیرنده ها :

افزایش میزان کربن دی اکسید در مایع مغزی – نخاعی(سال یازدهم) افزایش 2CO در مایع مغزی نخاعی ¬  تحریک گیرنده ها در بصل النخاع ¬  ارسال پیام به  بصل النخاع (افزایش تعداد تنفس در دقیقه)

گیرنده های حساس به کاهش اکسیژن :

در دیواره ی رگ هایی مثل سرخرگ آئورت و سرخرگ های ناحیه گردن قرار دارند.

کاهش اکسیژن¬  خون تحریک گیرنده ها ¬  ارسال پیام به بصل النخاع ¬  افزایش تنفس



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تنوع تبادلات گازی در سایر جانوران

فصل 3 : تبادلات گازی

تنوع تبادلات گازی در سایر جانوران

                                    

 تنفس در تک سلولی ها :

در این جانداران و جانوران مثل کرم پهن پلاناریا و هیدر که سلول های بدن آن ها به طور مستقیم با محیط بیرون در ارتباط هستند ¬ تبادل گازها به صورت مستقیم به روش انتشار انجام می شود.

نکته :

در تک سلولی ها، سامانه گردش مواد، نقشی در تبادلات گازی ندارد.

                                                      

تنفس نایدیسی :

منظور از نایدیس، یک سری لوله های منشعب و مرتبط باهم هستند که از سطح بدن جانور به عمق آن نفوذ کرده به طوری که انشعابات پایانی نایدیس در کنار تمامی سلول های بدن قرار می گیرد.

نکته:

حشرات  دارای تنفس نایدیسی اند

 

انشعابات پایانی نایدیس ها در عمق بدن :

1-دارای مایعی هستند که سطح داخلی نایدیس را مرطوب می کند.

2- انتهای این انشعابات، بسته هستند.

نایدیس ها در سطح بدن، توسط منافذ تنفسی (در سطح شکمی قرار دارند)، با محیط بیرون برقرار می کنند.

نایدیس ها با یکدیگر ارتباط دارند.

مکانیسم تنفس در سیستم نایدیسی :

انجام دم ¬  ورود هوای پراکسیژن به نایدیس توسط منافذ تنفسی ¬  ورود هوا به انشعابات نایدیس در عمق بدن ¬  محلول شدن 2O در مایع درون نایدیس های انتهایی  ¬ عبور از جدار نایدیس و ورود به مایع بین سلولی عبوراز غشای سلول و ورود به آن

نکته :

در تنفس نایدیسی ، مطابق مراحل بالا، دستگاه گردش مواد، نقشی در تبادل گازها ندارد.

                                         

همه چیز درباره ی حشرات

قلب حشرات در ناحیه ی پشتی بدن قرار گرفته که همولنف را در بدن جانور جابه جا می کند.

حشرات دفاع غیراختصاصی دارند (پادتن و پرفورین و....) ندارند.

مغز حشرات از چندین گره به هم جوش خورده تشکیل شده است یک طناب عصبی شکمی هم دارند.

حشرات جز بندپایان بوده و هر حشره 6 پا دارد.

فصل 5 دهم : حشرات دارای لوله های مالییگی هستند که به روده متصل اند.

حشرات اسکلت بیرونی دارند که در حرکت و محافظت نقش دارد.

چشم مرکب دارند که از تعداد زیادی واحد مستقل بینایی تشکیل شده است)سال یازدهم(

ماده ی دفعی نیتروژن دار حشرات، اوریک اسید می باشد

تنفس پوستی

تبادل گازهای تنفسی از طریق پوست انجام می شود.

 

تنفس پوستی

 

مهره داران

 

مثال:

دوزیستان ؛ قورباغه

بی مهره ها

 

مثال:

کرم خاکی

 

زیر پوست جانورانی که تنفس پوستی دارند، شبکه های مویرگی زیادی وجود داشته در نتیجه جریان خون در سطح پوست افزایش می یابد.

شرط تبادلات گازی در تنفس پوستی ¬  مرطوب بودن سطح پوست جانور

در کرم خاکی ¬  زندگی در محیط مرطوب سطح پوست را مرطوب نگه می دارد.

در قورباغه ¬  ترشح ماده مخاطی لغزنده در سطح پوست باعث مرطوب شدن پوست می شود

 

نکته :

در قورباغه بخش زیادی از تبادلات گازی از طریق پوست انجام می شود و شش ها نقش کم تری دارند.

                                                      

تنفس آبششی

ساده ترین آبشش ها در ستاره دریایی (خارپوست)که به صورت برجستگی های کوچک و پراکنده پوستی هستند که تبادلات گازی را از طریق پوست جانور انجام می دهند در سایر بی مهره ها آبشش ها به نواحی خاصی محدود می شوند.

آبشش خارجی  ¬ نوزاد برخی از ماهیان و تمام دوزیستان

آبشش داخلی  ¬ نوزاد برخی ماهی ها و ماهی های بالغ

ماهیان و دوزیستان نابالغ آبشش دارند.

ساختار آبشش ها در ماهی ها

1- کمان آبششی

2- خارهای آبششی (وظیفه این خارها جلوگیری از خروج موادغذایی است(.

3- رشته های آبششی

4- تیغه های آبششی (جهت حرکت خون و آب عکس یکدیگر می باشند)

 

مسیر حرکت خون در ماهی

قلب ماهی ¬ سرخرگ شکمی (حاوی خون تیره) ¬ آبشش ها ¬ کمان آبششی ¬رشته های آبششی  ¬ تیغه های درون رشته های آبششی ¬ تبادل گازهای تنفسی در مویرگ ها ¬ رشته های آبششی ¬ کمان آبششی  ¬آبشش ها سرخرگ پشتی (حاوی خون روشن) ¬ اندام ها

 

تنفس ششی

بی مهرگان خشکی ¬ حلزون و لیسه

مهره داران خشکی زی

در مهرداران دو نوع سازوکار تهویه ای برای ایجاد جریان پیوسته ی هوای تازه در سطح تنفسی وجود دارد :

فشار منفی : مکش ایجاد شده در اثر فشار منفی باعث ورود هوا به دستگاه تنفسی می شود.

فشارمثبت : در دوزیستانی مثل قورباغه به کمک ماهیچه های دهان و حلق هوا با فشار قورت داده می شود!!!

 

تنفس در پرندگان

پرنده ها به اکسیژن زیادی نیاز دارند، چون پرواز می کنند؛در پرنده ها به شش ها مجهز به ساختار هایی به نام کیسه های هوادار بوده که کارایی دستگاه تنفس این ؛ جانوران را بیشتر می کند.

4 عدد کیسه هوادار شش راست + 4 عدد کیسه هوادار شش چپ + یک عدد کیسه مشترک بین شش چپ و راست

تنوع تبادلات گازی در سایر جانوران

                                    

 تنفس در تک سلولی ها :

در این جانداران و جانوران مثل کرم پهن پلاناریا و هیدر که سلول های بدن آن ها به طور مستقیم با محیط بیرون در ارتباط هستند ¬ تبادل گازها به صورت مستقیم به روش انتشار انجام می شود.

نکته :

در تک سلولی ها، سامانه گردش مواد، نقشی در تبادلات گازی ندارد.

                                                      

تنفس نایدیسی :

منظور از نایدیس، یک سری لوله های منشعب و مرتبط باهم هستند که از سطح بدن جانور به عمق آن نفوذ کرده به طوری که انشعابات پایانی نایدیس در کنار تمامی سلول های بدن قرار می گیرد.

نکته:

حشرات  دارای تنفس نایدیسی اند

 

انشعابات پایانی نایدیس ها در عمق بدن :

1-دارای مایعی هستند که سطح داخلی نایدیس را مرطوب می کند.

2- انتهای این انشعابات، بسته هستند.

نایدیس ها در سطح بدن، توسط منافذ تنفسی (در سطح شکمی قرار دارند)، با محیط بیرون برقرار می کنند.

نایدیس ها با یکدیگر ارتباط دارند.

مکانیسم تنفس در سیستم نایدیسی :

انجام دم ¬  ورود هوای پراکسیژن به نایدیس توسط منافذ تنفسی ¬  ورود هوا به انشعابات نایدیس در عمق بدن ¬  محلول شدن 2O در مایع درون نایدیس های انتهایی  ¬ عبور از جدار نایدیس و ورود به مایع بین سلولی عبوراز غشای سلول و ورود به آن

نکته :

در تنفس نایدیسی ، مطابق مراحل بالا، دستگاه گردش مواد، نقشی در تبادل گازها ندارد.

                                         

همه چیز درباره ی حشرات

قلب حشرات در ناحیه ی پشتی بدن قرار گرفته که همولنف را در بدن جانور جابه جا می کند.

حشرات دفاع غیراختصاصی دارند (پادتن و پرفورین و....) ندارند.

مغز حشرات از چندین گره به هم جوش خورده تشکیل شده است یک طناب عصبی شکمی هم دارند.

حشرات جز بندپایان بوده و هر حشره 6 پا دارد.

فصل 5 دهم : حشرات دارای لوله های مالییگی هستند که به روده متصل اند.

حشرات اسکلت بیرونی دارند که در حرکت و محافظت نقش دارد.

چشم مرکب دارند که از تعداد زیادی واحد مستقل بینایی تشکیل شده است)سال یازدهم(

ماده ی دفعی نیتروژن دار حشرات، اوریک اسید می باشد

تنفس پوستی

تبادل گازهای تنفسی از طریق پوست انجام می شود.

 

تنفس پوستی

 

مهره داران

 

مثال:

دوزیستان ؛ قورباغه

بی مهره ها

 

مثال:

کرم خاکی

 

زیر پوست جانورانی که تنفس پوستی دارند، شبکه های مویرگی زیادی وجود داشته در نتیجه جریان خون در سطح پوست افزایش می یابد.

شرط تبادلات گازی در تنفس پوستی ¬  مرطوب بودن سطح پوست جانور

در کرم خاکی ¬  زندگی در محیط مرطوب سطح پوست را مرطوب نگه می دارد.

در قورباغه ¬  ترشح ماده مخاطی لغزنده در سطح پوست باعث مرطوب شدن پوست می شود

 

نکته :

در قورباغه بخش زیادی از تبادلات گازی از طریق پوست انجام می شود و شش ها نقش کم تری دارند.

                                                      

تنفس آبششی

ساده ترین آبشش ها در ستاره دریایی (خارپوست)که به صورت برجستگی های کوچک و پراکنده پوستی هستند که تبادلات گازی را از طریق پوست جانور انجام می دهند در سایر بی مهره ها آبشش ها به نواحی خاصی محدود می شوند.

آبشش خارجی  ¬ نوزاد برخی از ماهیان و تمام دوزیستان

آبشش داخلی  ¬ نوزاد برخی ماهی ها و ماهی های بالغ

ماهیان و دوزیستان نابالغ آبشش دارند.

ساختار آبشش ها در ماهی ها

1- کمان آبششی

2- خارهای آبششی (وظیفه این خارها جلوگیری از خروج موادغذایی است(.

3- رشته های آبششی

4- تیغه های آبششی (جهت حرکت خون و آب عکس یکدیگر می باشند)

 

مسیر حرکت خون در ماهی

قلب ماهی ¬ سرخرگ شکمی (حاوی خون تیره) ¬ آبشش ها ¬ کمان آبششی ¬رشته های آبششی  ¬ تیغه های درون رشته های آبششی ¬ تبادل گازهای تنفسی در مویرگ ها ¬ رشته های آبششی ¬ کمان آبششی  ¬آبشش ها سرخرگ پشتی (حاوی خون روشن) ¬ اندام ها

 

تنفس ششی

بی مهرگان خشکی ¬ حلزون و لیسه

مهره داران خشکی زی

در مهرداران دو نوع سازوکار تهویه ای برای ایجاد جریان پیوسته ی هوای تازه در سطح تنفسی وجود دارد :

فشار منفی : مکش ایجاد شده در اثر فشار منفی باعث ورود هوا به دستگاه تنفسی می شود.

فشارمثبت : در دوزیستانی مثل قورباغه به کمک ماهیچه های دهان و حلق هوا با فشار قورت داده می شود!!!

 

تنفس در پرندگان

پرنده ها به اکسیژن زیادی نیاز دارند، چون پرواز می کنند؛در پرنده ها به شش ها مجهز به ساختار هایی به نام کیسه های هوادار بوده که کارایی دستگاه تنفس این ؛ جانوران را بیشتر می کند.

4 عدد کیسه هوادار شش راست + 4 عدد کیسه هوادار شش چپ + یک عدد کیسه مشترک بین شش چپ و راست





قلب

فصل 4 : گردش مواد در بدن

قلب

در سال های گذشته آموختید که دستگاه گردش مواد در انسان،از قلب، رگها و خون تشکیل شده است. در شکل 1، بخش های قلب و رگهای متصل به آن را میبینید.با گردش خون عمومی و ششی آشنا هستید. با توجه به شکل 2 مسیر هر کدام را در بدن مشخص و هدف دو نوع گردش خون را با هم مقایسه کنید. با توجه به آنچه قبلاً آموختید، در گروه های درسی خود در مورد پرسشهای زیر با همدیگر گفت وگو کنید و پاسخ مناسبی برای آنها بیابید.

هر کدام از دهلیزها خون را از کجا دریافت میکند؟

هر کدام از بطن ها خون را به کجا میفرستد؟

خون طرف چپ و راست قلب، با هم چه تفاوتهایی دارد؟

ضخامت دیواره بطن های چپ و راست با هم متفاوت است،چرا؟

تأمین اکسیژن و مواد مغذی قلب :

اگر چه خونی که از درون قلب عبور میکند، مواد مغذی و اکسیژن زیاد دارد ولی قلب نمیتواند با آن، نیازهای تنفسی و غذایی خود را برطرف کند. به همین دلیل ماهیچهی قلب با رگ های ویژهای به نام اکلیلی که از سرخرگ آئورت انشعاب گرفته است، تغذیه میشود. این رگها پس از رفع نیاز یاخته های قلبی، با هم یکی میشوند و به صورت سیاهرگ به دهلیز راست متصل می شوند. بسته شدن این رگها توسط لخته یا سخت شدن دیواره ی آنها (تصلب شرایین)، ممکن است باعث سکته یا حمله ی قلبی شود؛ چون در این حالت به بخشی از ماهیچه ی قلب، اکسیژن نمیرسد و یاخته های آن میمیرند

دریچه های قلب:

وجود دریچه ها در هر بخشی از دستگاه گردش مواد باعث یک طرفه شدن جریان خون در آن قسمت میشود. در ساختار دریچه ها، بافت ماهیچه ای به کار نرفته بلکه همان بافت پوششی است که چین خورده است و دریچه ها را میسازد؛ البته وجود بافت پیوندی به استحکام آنها کمک میکند. ساختار خاص دریچه ها و تفاوت فشار در دو طرف آنها، باعث باز یا بسته شدن دریچه ها میشود. بین دهلیز و بطن در هر طرف قلب، دریچه ای هست که در هنگام انقباض بطن؛ از بازگشت خون به دهلیز، جلوگیری میکند. دریچه دهلیزی _بطنی چپ را میترال یا دولختی میگویند؛ چون از دو قطعه آویخته تشکیل شده است، و در سمت راست قلب، دریچه سه لختی قرار دارد. در ابتدای سرخرگ های خروجی از بطن ها، دریچه های سینی قرار دارند که  از بازگشت خون به بطن جلوگیری میکنند (شکل4)

صداهای قلب :

اگر گوش خود را به سمت چپ قفسه سینه کسی بچسانید یا گوشی پزشکی را روی قفسة سینة خود یا شخصی دیگر قرار دهید، صداهای قلب را میشنوید. صداهای قلب مربوط به بسته شدن دریچه ها است و از لحاظ پزشکی، نوع صدا و نظم آنها، بسیار معنی دار است.

قلب در حالت طبیعی دو نوع صدا دارد؛ صدای اول (پووم) قوی،گنگ و طولانی تر است و به بسته شدن دریچه های دو لختی و سه لختی هنگام شروع انقباض بطن ها مربوط است. صدای دوم )تاک) کوتاه تر و واضح و به بسته شدن سینی ابتدای سرخرگ ها مربوط است که با شروع استراحت بطن، همراه است و زمانی شنیده میشود که خون وارد شده به سرخرگ های آئورت و ششی، قصد برگشت به بطن ها را دارد و با بسته شدن دریچه های سینی، جلوی آن گرفته میشود. متخصصان با گوش دادن دقیق به صداهای قلب، از سالم بودن قلب آگاه میشوند. در برخی بیماری ها به ویژه اختلال در ساختار دریچه ها، بزرگ شدن قلب یا نقایص مادرزادی مثل کامل نشدن دیواره میانی حفره های قلب،ممکن است صداهای غیرعادی شنیده شود.

قلب

در سال های گذشته آموختید که دستگاه گردش مواد در انسان،از قلب، رگها و خون تشکیل شده است. در شکل 1، بخش های قلب و رگهای متصل به آن را میبینید.با گردش خون عمومی و ششی آشنا هستید. با توجه به شکل 2 مسیر هر کدام را در بدن مشخص و هدف دو نوع گردش خون را با هم مقایسه کنید. با توجه به آنچه قبلاً آموختید، در گروه های درسی خود در مورد پرسشهای زیر با همدیگر گفت وگو کنید و پاسخ مناسبی برای آنها بیابید.

هر کدام از دهلیزها خون را از کجا دریافت میکند؟

هر کدام از بطن ها خون را به کجا میفرستد؟

خون طرف چپ و راست قلب، با هم چه تفاوتهایی دارد؟

ضخامت دیواره بطن های چپ و راست با هم متفاوت است،چرا؟

تأمین اکسیژن و مواد مغذی قلب :

اگر چه خونی که از درون قلب عبور میکند، مواد مغذی و اکسیژن زیاد دارد ولی قلب نمیتواند با آن، نیازهای تنفسی و غذایی خود را برطرف کند. به همین دلیل ماهیچهی قلب با رگ های ویژهای به نام اکلیلی که از سرخرگ آئورت انشعاب گرفته است، تغذیه میشود. این رگها پس از رفع نیاز یاخته های قلبی، با هم یکی میشوند و به صورت سیاهرگ به دهلیز راست متصل می شوند. بسته شدن این رگها توسط لخته یا سخت شدن دیواره ی آنها (تصلب شرایین)، ممکن است باعث سکته یا حمله ی قلبی شود؛ چون در این حالت به بخشی از ماهیچه ی قلب، اکسیژن نمیرسد و یاخته های آن میمیرند

دریچه های قلب:

وجود دریچه ها در هر بخشی از دستگاه گردش مواد باعث یک طرفه شدن جریان خون در آن قسمت میشود. در ساختار دریچه ها، بافت ماهیچه ای به کار نرفته بلکه همان بافت پوششی است که چین خورده است و دریچه ها را میسازد؛ البته وجود بافت پیوندی به استحکام آنها کمک میکند. ساختار خاص دریچه ها و تفاوت فشار در دو طرف آنها، باعث باز یا بسته شدن دریچه ها میشود. بین دهلیز و بطن در هر طرف قلب، دریچه ای هست که در هنگام انقباض بطن؛ از بازگشت خون به دهلیز، جلوگیری میکند. دریچه دهلیزی _بطنی چپ را میترال یا دولختی میگویند؛ چون از دو قطعه آویخته تشکیل شده است، و در سمت راست قلب، دریچه سه لختی قرار دارد. در ابتدای سرخرگ های خروجی از بطن ها، دریچه های سینی قرار دارند که  از بازگشت خون به بطن جلوگیری میکنند (شکل4)

صداهای قلب :

اگر گوش خود را به سمت چپ قفسه سینه کسی بچسانید یا گوشی پزشکی را روی قفسة سینة خود یا شخصی دیگر قرار دهید، صداهای قلب را میشنوید. صداهای قلب مربوط به بسته شدن دریچه ها است و از لحاظ پزشکی، نوع صدا و نظم آنها، بسیار معنی دار است.

قلب در حالت طبیعی دو نوع صدا دارد؛ صدای اول (پووم) قوی،گنگ و طولانی تر است و به بسته شدن دریچه های دو لختی و سه لختی هنگام شروع انقباض بطن ها مربوط است. صدای دوم )تاک) کوتاه تر و واضح و به بسته شدن سینی ابتدای سرخرگ ها مربوط است که با شروع استراحت بطن، همراه است و زمانی شنیده میشود که خون وارد شده به سرخرگ های آئورت و ششی، قصد برگشت به بطن ها را دارد و با بسته شدن دریچه های سینی، جلوی آن گرفته میشود. متخصصان با گوش دادن دقیق به صداهای قلب، از سالم بودن قلب آگاه میشوند. در برخی بیماری ها به ویژه اختلال در ساختار دریچه ها، بزرگ شدن قلب یا نقایص مادرزادی مثل کامل نشدن دیواره میانی حفره های قلب،ممکن است صداهای غیرعادی شنیده شود.





ساختار های قلب

فصل 4 : گردش مواد در بدن

ساختار بافتی قلب :

قلب، اندامی ماهیچه ای همراه با کیسه ای محافظت کننده است این کیسه از دو لایه به نام پیراشامه (پریکارد) و برونشامه )اپیکارد) تشکیل شده است. لایه خارجی این کیسه، از بافت پیوندی رشته ای و بافت پوششی سنگفرشی ساده تشکیل شده است. بافت پیوندی رشته ای، از جمله بافته ای محافظت کننده است که در آن، رشته های پروتئینی زیادی وجود دارد (شکل 6)

در لایه داخلی این کیسه (برون شامه) که دقیقاً به بافت ماهیچه ای قلب چسبیده است، نیز بافت پوششی سنگفرشی ساده وجود دارد که توسط لایه ای از بافت پیوندی رشته ای،پشتیبانی میشود. رگ ها و اعصاب قلب در این لایه پیوندی قرار دارند و بافت چربی که عموماً قلب را احاطه میکند.

ضخیم ترین لایه قلب، ماهیچه قلب (میوکارد) است که عمدتاً از یاخته های بافت بافت ماهیچه ای قلبی تشکیل شده است. بین این یاخته ها، مقداری بافت پیوندی رشته ای به نام استخوانگان )اسکلت) فیبری قرار دارد. این بافت، رشته های کلاژن ضخیمی دارد که در جهات مختلف قرار گرفته و بسیاری از یاخته های ماهیچه ای به آنها چسبیده اند. در ضمن، استخوانگان فیبری باعث استحکام دریچه های قلبی میشود. رشته های عصبی نیز در بین این یاخته ها پخش شده اند.سطح داخلی حفره های قلبی توسط لایه ای نازک از بافت پوششی سنگفرشی ساده؛ به نام درونشامه (آندوکارد) پوشیده شده است. این لایه در تشکیل دریچه های قلب نیز شرکت میکند.دریچه های قلبی از یک قسمت مرکزی از جنس بافت پیوندی رشتهای تشکیل شده و در دو طرف با درونشامه پوشیده شدهاند. دریچه ها در قاعده به استخوانگان فیبری قلب، متصل شده اند.

ساختار ماهیچه قلب :

همانطور که قبلاً خوانده اید، سه نوع بافت ماهیچه ای داریم اسکلتی، صاف و قلبی. ماهیچه قلبی، ترکیبی از ویژگی های ماهیچه اسکلتی و صاف دارد. همانند ماهیچه اسکلتی، دارای ظاهری مخطط است که در آن واحدهای انقباضی به طور منظم کنار هم قرار گرفته اند و انقباض آنها در مجموع، باعث انقباض ماهیچه میشود. از طرف دیگر همانند یاخته های ماهیچه صاف، به طور غیرارادی منقبض شده و یاخته های منفرد آن نسبتاً کوچک هستند و یک یا دو هسته دارند. یکی از ویژگیهای یاخته های ماهیچه ای قلب ارتباط آنها از طریق صفحات بینابینی (درهم رفته) است. نوع ارتباط یاختهای در این صفحات باعث میشود پیام انقباض و استراحت به سرعت بین یاخته های ماهیچه قلب منتشر شود و قلب در انقباض و استراحت مانند یک توده یاخته ای واحد عمل کند (شکل 9). البته در محل ارتباط ماهیچه دهلیزها به ماهیچه بطن ها، بافت پیوندی عایقی وجود دارد؛ به طوری که انتشار تحریک از دهلیزها به بطن ها فقط از طریق شبکه هادی قلب انجام میشود.

ساختار بافتی قلب :

قلب، اندامی ماهیچه ای همراه با کیسه ای محافظت کننده است این کیسه از دو لایه به نام پیراشامه (پریکارد) و برونشامه )اپیکارد) تشکیل شده است. لایه خارجی این کیسه، از بافت پیوندی رشته ای و بافت پوششی سنگفرشی ساده تشکیل شده است. بافت پیوندی رشته ای، از جمله بافته ای محافظت کننده است که در آن، رشته های پروتئینی زیادی وجود دارد (شکل 6)

در لایه داخلی این کیسه (برون شامه) که دقیقاً به بافت ماهیچه ای قلب چسبیده است، نیز بافت پوششی سنگفرشی ساده وجود دارد که توسط لایه ای از بافت پیوندی رشته ای،پشتیبانی میشود. رگ ها و اعصاب قلب در این لایه پیوندی قرار دارند و بافت چربی که عموماً قلب را احاطه میکند.

ضخیم ترین لایه قلب، ماهیچه قلب (میوکارد) است که عمدتاً از یاخته های بافت بافت ماهیچه ای قلبی تشکیل شده است. بین این یاخته ها، مقداری بافت پیوندی رشته ای به نام استخوانگان )اسکلت) فیبری قرار دارد. این بافت، رشته های کلاژن ضخیمی دارد که در جهات مختلف قرار گرفته و بسیاری از یاخته های ماهیچه ای به آنها چسبیده اند. در ضمن، استخوانگان فیبری باعث استحکام دریچه های قلبی میشود. رشته های عصبی نیز در بین این یاخته ها پخش شده اند.سطح داخلی حفره های قلبی توسط لایه ای نازک از بافت پوششی سنگفرشی ساده؛ به نام درونشامه (آندوکارد) پوشیده شده است. این لایه در تشکیل دریچه های قلب نیز شرکت میکند.دریچه های قلبی از یک قسمت مرکزی از جنس بافت پیوندی رشتهای تشکیل شده و در دو طرف با درونشامه پوشیده شدهاند. دریچه ها در قاعده به استخوانگان فیبری قلب، متصل شده اند.

ساختار ماهیچه قلب :

همانطور که قبلاً خوانده اید، سه نوع بافت ماهیچه ای داریم اسکلتی، صاف و قلبی. ماهیچه قلبی، ترکیبی از ویژگی های ماهیچه اسکلتی و صاف دارد. همانند ماهیچه اسکلتی، دارای ظاهری مخطط است که در آن واحدهای انقباضی به طور منظم کنار هم قرار گرفته اند و انقباض آنها در مجموع، باعث انقباض ماهیچه میشود. از طرف دیگر همانند یاخته های ماهیچه صاف، به طور غیرارادی منقبض شده و یاخته های منفرد آن نسبتاً کوچک هستند و یک یا دو هسته دارند. یکی از ویژگیهای یاخته های ماهیچه ای قلب ارتباط آنها از طریق صفحات بینابینی (درهم رفته) است. نوع ارتباط یاختهای در این صفحات باعث میشود پیام انقباض و استراحت به سرعت بین یاخته های ماهیچه قلب منتشر شود و قلب در انقباض و استراحت مانند یک توده یاخته ای واحد عمل کند (شکل 9). البته در محل ارتباط ماهیچه دهلیزها به ماهیچه بطن ها، بافت پیوندی عایقی وجود دارد؛ به طوری که انتشار تحریک از دهلیزها به بطن ها فقط از طریق شبکه هادی قلب انجام میشود.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



چرخه قلب

فصل 4 : گردش مواد در بدن

شبکه هادی قلب :

تقریباً یک درصد یاخته های ماهیچه قلبی ویژگی هایی دارند که آنها را برای تحریک طبیعی قلب، اختصاصی کرده است. این یاخته ها به صورت شبکه ای از رشته ها و گره ها در بین یاخته های ماهیچه قلبی گسترده شدهاند و به مجموعه آنها، شبکه هادی قلب گفته میشود. یاخته های این شبکه با دیگر یاخته های ماهیچه قلبی، ارتباط دارند. این شبکه، شروع کننده ضربان است و جریان الکتریکی را در سراسر قلب به سرعت گسترش میدهد. شبکه هادی قلب شامل دو گره و دسته هایی از تارهای تخصص یافته برای هدایت سریع جریان الکتریکی است. گره اول یا گره سینوس دهلیزی در دیواره پشتی دهلیز راست و زیر منفذ بزرگ سیاهرگ بالایی قرار دارد. این گره بزرگتر است و شروع کننده تکانه های قلبی است، به همین دلیل به آن پیشاهنگ یا ضربان ساز میگویند. گره دوم یا گره دهلیزی بطنی در دیواره پشتی دهلیز راست، بلافاصله در عقب دریچه سه لختی است. ارتباط بین این دو گره از طریق مسیرهای بین گرهی انجام میشود این مسیرها شامل دسته ای از تارهای ماهیچه ای خاص هستند که با همدیگر ارتباط یاخته ای تنگاتنگی دارند و میتوانند با سرعت، جریان الکتریکی ایجاد شده در گره پیشاهنگ را به گره دوم منتقل کنند. پس از گره دهلیزی بطنی، تارهای ماهیچه ای خاص در دیواره بین دو بطن، دسته های قطور تری را ایجاد میکنند که سرعت هدایت بالایی دارند. این دسته تارها از دیواره بین دو بطن عبور میکند و با دو شاخه شدن، به سمت پایین و تا نوک قلب ادامه پیدا میکنند، سپس دور تا دور بطن ها تا لایه عایق بین بطن ها و دهلیز را احاطه، و در طی مسیر، به درون  دیواره بطن ها گسترش پیدا میکنند (شکل10)

چرخه ضربان قلب :

قلب در هر ثانیه، تقریباً یک ضربان دارد و ممکن است در یک فرد با عمر متوسط در طول عمر، نزدیک به سه میلیارد بار منقبض شود، بدون اینکه مانند ماهیچه های اسکلتی بتواند استراحتی پیوسته داشته باشد.

استراحت (دیاستول) و انقباض (سیستول) قلب را، که به طور متناوب انجام میشود، چرخه یا دوره قلبی میگویند. در طی هر چرخه، قلب با خون سیاهرگ ها به طور غیرفعال پر و سپس به طور فعال، منقبض میشود و خون را به سراسر بدن میفرستد. در هر چرخه، این مراحل دیده میشود (شکل11).

 

-1انبساط قلب (استراحت عمومی ) : تمام قلب در حال استراحت است. خون بزرگ سیاهرگ ها وارد دهلیز راست و خون سیاهرگ های ششی به دهلیز چپ وارد میشود. زمان 0/4 ثانیه

-2 انقباض دهلیزی: بسیار زود گذر است و انقباض دهلیزها صورت میگیرد و با انجام آن، بطن ها به طور کامل با خون پر می شود. زمان: 0/1 ثانیه

-3 انقباض بطنی: انقباض بطن ها صورت میگیرد و خون از طریق سرخرگ ها به همه قسمتهای بدن ارسال میشود. زمان: حدود 0/3 ثانیه

برونده قلبی:

حجم خونی که در هر انقباض بطنی از یک بطن خارج، و وارد سرخرگ میشود، حجم ضربه ای نامیده میشود. اگر این مقدار را در تعداد ضربان قلب در دقیقه ضرب کنیم، برونده قلبی به دست می آید. برونده قلبی متناسب با سطح فعالیت بدن تغییر میکند و عواملی مانند سوخت و ساز پایه بدن، مقدار فعالیت بدنی، سن و اندازه بدن در آن مؤثر است. میانگین برونده قلبی در بالغ ان در حالت استراحت حدود پنج لیتر در دقیقه است.

الکتروقلبنگاری ( الکتروکاردیوگرافی) یا نوار قلب چه میگوید؟

شاید تا به حال نوار قلب کسی را دیده باشید. منحنی های رسم شده در آن، نشانگر چیست؟

یاخته های ماهیچه قلبی در هنگام چرخه ضربان قلب، پیام های الکتریکی را بروز میدهند. به دلیل اینکه تعداد زیادی از یاخته ها در این فرایند شرکت میکنند پیام های الکتریکی به اندازه کافی قوی است و میتوان اثر آنها را در سطح پوست نیز دریافت کرد. این نشانه ها را میتوان به صورت منحنی به نام الکتروکاردیوگرام ECG  یا قلب نگار ثبت کرد. دستگاه ثبت کننده این منحنی الکتروقلبنگار (الکتروکاردیوگراف) نام دارد که الکترودهای آن را در قسمت های مختلف بدن روی همان نوار قلب است که روی  پوست قرار میدهند ECG همان نوار قلب است که روی  کاغذ یا صفحه حساس نمایشگر، نشان داده میشود و شامل 3 موج Pو QRS و T  است(شکل12)

 وقتی گره ضربانساز (پیشاهنگ) به طور خودکار، پیام الکتریکی را به یاخته های  ماهیچه ای دهلیزها میفرستد، این پیام توسط دستگاه به صورت منحنی P ثبت میشود. در قلة منحنی،انقباض دهلیزها آغاز میشود. پیام، پس از رسیدن به گره دهلیزی بطنی به طور همزمان به تعداد زیادی از یاخته های دیواره بطن میرسد که دستگاه، آن را به صورت موج QRS   ثبت میکند و همین پیام، بطن ها را منقبض میکند. در هنگام به استراحت رفتن بطن ها نیز، پیام الکتریکی از یاخته ها خارج  میشود که باعث ثبت موج  «در دستگاه میشود

بررسی الکترو قلبنگاره از نظر شکل، ارتفاع و فاصله منحنی ها  میتواند به متخصصان کمک کند تا وضعیت سلامت قلب را مشخص کنند؛ مثلاً افزایش ارتفاع QRS ممکن است نشانه بزرگ شدن قلب در اثر فشار خون مزمن یا تنگی دریچه ها باشد. کاهش QRS  نیز ممکن است نشانه سکته قلبی یا ارتفاع آنفارکتوس باشد. افزایش یا کاهش فاصله منحنی ها ممکن است نشانه اشکال در بافت هادی قلب، اشکال در خون رسانی رگ های اکلیلی و یا آسیب به بافت قلب در اثر حمله قلبی باشد.

شبکه هادی قلب :

تقریباً یک درصد یاخته های ماهیچه قلبی ویژگی هایی دارند که آنها را برای تحریک طبیعی قلب، اختصاصی کرده است. این یاخته ها به صورت شبکه ای از رشته ها و گره ها در بین یاخته های ماهیچه قلبی گسترده شدهاند و به مجموعه آنها، شبکه هادی قلب گفته میشود. یاخته های این شبکه با دیگر یاخته های ماهیچه قلبی، ارتباط دارند. این شبکه، شروع کننده ضربان است و جریان الکتریکی را در سراسر قلب به سرعت گسترش میدهد. شبکه هادی قلب شامل دو گره و دسته هایی از تارهای تخصص یافته برای هدایت سریع جریان الکتریکی است. گره اول یا گره سینوس دهلیزی در دیواره پشتی دهلیز راست و زیر منفذ بزرگ سیاهرگ بالایی قرار دارد. این گره بزرگتر است و شروع کننده تکانه های قلبی است، به همین دلیل به آن پیشاهنگ یا ضربان ساز میگویند. گره دوم یا گره دهلیزی بطنی در دیواره پشتی دهلیز راست، بلافاصله در عقب دریچه سه لختی است. ارتباط بین این دو گره از طریق مسیرهای بین گرهی انجام میشود این مسیرها شامل دسته ای از تارهای ماهیچه ای خاص هستند که با همدیگر ارتباط یاخته ای تنگاتنگی دارند و میتوانند با سرعت، جریان الکتریکی ایجاد شده در گره پیشاهنگ را به گره دوم منتقل کنند. پس از گره دهلیزی بطنی، تارهای ماهیچه ای خاص در دیواره بین دو بطن، دسته های قطور تری را ایجاد میکنند که سرعت هدایت بالایی دارند. این دسته تارها از دیواره بین دو بطن عبور میکند و با دو شاخه شدن، به سمت پایین و تا نوک قلب ادامه پیدا میکنند، سپس دور تا دور بطن ها تا لایه عایق بین بطن ها و دهلیز را احاطه، و در طی مسیر، به درون  دیواره بطن ها گسترش پیدا میکنند (شکل10)

چرخه ضربان قلب :

قلب در هر ثانیه، تقریباً یک ضربان دارد و ممکن است در یک فرد با عمر متوسط در طول عمر، نزدیک به سه میلیارد بار منقبض شود، بدون اینکه مانند ماهیچه های اسکلتی بتواند استراحتی پیوسته داشته باشد.

استراحت (دیاستول) و انقباض (سیستول) قلب را، که به طور متناوب انجام میشود، چرخه یا دوره قلبی میگویند. در طی هر چرخه، قلب با خون سیاهرگ ها به طور غیرفعال پر و سپس به طور فعال، منقبض میشود و خون را به سراسر بدن میفرستد. در هر چرخه، این مراحل دیده میشود (شکل11).

 

-1انبساط قلب (استراحت عمومی ) : تمام قلب در حال استراحت است. خون بزرگ سیاهرگ ها وارد دهلیز راست و خون سیاهرگ های ششی به دهلیز چپ وارد میشود. زمان 0/4 ثانیه

-2 انقباض دهلیزی: بسیار زود گذر است و انقباض دهلیزها صورت میگیرد و با انجام آن، بطن ها به طور کامل با خون پر می شود. زمان: 0/1 ثانیه

-3 انقباض بطنی: انقباض بطن ها صورت میگیرد و خون از طریق سرخرگ ها به همه قسمتهای بدن ارسال میشود. زمان: حدود 0/3 ثانیه

برونده قلبی:

حجم خونی که در هر انقباض بطنی از یک بطن خارج، و وارد سرخرگ میشود، حجم ضربه ای نامیده میشود. اگر این مقدار را در تعداد ضربان قلب در دقیقه ضرب کنیم، برونده قلبی به دست می آید. برونده قلبی متناسب با سطح فعالیت بدن تغییر میکند و عواملی مانند سوخت و ساز پایه بدن، مقدار فعالیت بدنی، سن و اندازه بدن در آن مؤثر است. میانگین برونده قلبی در بالغ ان در حالت استراحت حدود پنج لیتر در دقیقه است.

الکتروقلبنگاری ( الکتروکاردیوگرافی) یا نوار قلب چه میگوید؟

شاید تا به حال نوار قلب کسی را دیده باشید. منحنی های رسم شده در آن، نشانگر چیست؟

یاخته های ماهیچه قلبی در هنگام چرخه ضربان قلب، پیام های الکتریکی را بروز میدهند. به دلیل اینکه تعداد زیادی از یاخته ها در این فرایند شرکت میکنند پیام های الکتریکی به اندازه کافی قوی است و میتوان اثر آنها را در سطح پوست نیز دریافت کرد. این نشانه ها را میتوان به صورت منحنی به نام الکتروکاردیوگرام ECG  یا قلب نگار ثبت کرد. دستگاه ثبت کننده این منحنی الکتروقلبنگار (الکتروکاردیوگراف) نام دارد که الکترودهای آن را در قسمت های مختلف بدن روی همان نوار قلب است که روی  پوست قرار میدهند ECG همان نوار قلب است که روی  کاغذ یا صفحه حساس نمایشگر، نشان داده میشود و شامل 3 موج Pو QRS و T  است(شکل12)

 وقتی گره ضربانساز (پیشاهنگ) به طور خودکار، پیام الکتریکی را به یاخته های  ماهیچه ای دهلیزها میفرستد، این پیام توسط دستگاه به صورت منحنی P ثبت میشود. در قلة منحنی،انقباض دهلیزها آغاز میشود. پیام، پس از رسیدن به گره دهلیزی بطنی به طور همزمان به تعداد زیادی از یاخته های دیواره بطن میرسد که دستگاه، آن را به صورت موج QRS   ثبت میکند و همین پیام، بطن ها را منقبض میکند. در هنگام به استراحت رفتن بطن ها نیز، پیام الکتریکی از یاخته ها خارج  میشود که باعث ثبت موج  «در دستگاه میشود

بررسی الکترو قلبنگاره از نظر شکل، ارتفاع و فاصله منحنی ها  میتواند به متخصصان کمک کند تا وضعیت سلامت قلب را مشخص کنند؛ مثلاً افزایش ارتفاع QRS ممکن است نشانه بزرگ شدن قلب در اثر فشار خون مزمن یا تنگی دریچه ها باشد. کاهش QRS  نیز ممکن است نشانه سکته قلبی یا ارتفاع آنفارکتوس باشد. افزایش یا کاهش فاصله منحنی ها ممکن است نشانه اشکال در بافت هادی قلب، اشکال در خون رسانی رگ های اکلیلی و یا آسیب به بافت قلب در اثر حمله قلبی باشد.





رگ های خونی

فصل 4 : گردش مواد در بدن

رگ های خونی

در دستگاه گردش خون، سه نوع رگ در شبکهای مرتبط به هم وجود دارد. این شبکه، که از قلب شروع میشود و پس از عبور از بافت ها به قلب باز میگردد. از سرخرگ ها، مویرگ ها و سیاهرگ ها تشکیل شده است. ساختار هر یک از این رگ ها متناسب با کاری است که انجام میدهد. دیواره همه سرخرگ ها و سیاهرگ ها از سه لایه اصلی تشکیل شده است (شکل 14) . لایه داخلی آنها بافت پوششی سنگفرشی است که در زیر آن، غشای پایه قرار گرفته است. لایه میانی آن، ماهیچه ای صاف است که همراه این لایه رشته های کشسان (الاستیک) زیادی وجود دارد. آخرین لایه نیز، بافت پیوندی دیگری است که لایه خارجی آنها را میسازد.اگر چه ساختار پایه ای سرخرگ ها با سیاهرگ ها شباهت دارد، ضخامت لایه ماهیچه ای و پیوندی در سرخرگ ها به طور معنی داری بیشتر است تا بتوانند فشار زیاد وارد شده از سوی قلب را تحمل و هدایت کنند. به همین دلیل سرخرگ ها در برش عرضی، بیشتر گِرد دیده میشوند، در حالیکه سیاهرگ های هماندازه آنها، دیوارهای نازکتر دارند و حفره داخل آنها گسترده تر و بیشتر است. در عین حال، بسیاری از سیاهرگ ها دریچه هایی دارند که جهت حرکت خون را یک طرفه میکنند.

مویرگ ها فقط یک لایه بافت پوششی همراه با غشای پایه دارند. این ساختار با وظیفه آنها که تبادل مواد بین خون و آب میان بافتی است، هماهنگی دارد. در دیواره مویرگ ها لایه ماهیچه ای نیست ولی در ابتدای بعضی از آنها از جمله مویرگ های روده، حلقه ای ماهیچه ای هست که میزان جریان خون در آنها را تنظیم میکند و به آن بنداره مویرگی گویند.اگر چه تنظیم اصلی جریان خون در مویرگ ها براساس نیاز بافت به اکسیژن و مواد مغذی با انقباض و انبساط سرخرگ های کوچک انجام میشود که قبل از مویرگ ها قرار دارند (شکل16)

سرخرگ ها :

همانطور که میدانید سرخرگ ها خون را از قلب خارج میکنند و به بافت های بدن میرسانند. علاوه بر این باعث حفظ پیوستگی جریان خون و هدایت آن در همین رگ ها میشوند. دیواره سرخرگ از ماهیچه های صاف و بافت های کشسان ساخته شده است. وقتی بطن منقبض میشود، ناگهان مقدار زیادی خون از آن به درون سرخرگ پمپ میشود. سرخرگ ها در این حالت گشاد میشوند تا خون رانده شده از بطن را در خود جای دهند.در هنگام استراحت بطن یعنی وقتی که دیگر خونی از قلب خارج نمیشود، دیواره کشسان سرخرگ ها جمع میشود و خون را با فشار به جلو میراند. این فشار باعث هدایت خون در رگ ها و جلوگیری از منقطع شدن حرکت خون در هنگام استراحت قلب می شود.

تغییر حجم سرخرگ، به دنبال هر انقباض بطن، به صورت موجی در طول سرخرگ هایش میرود و به صورت نبض احساس میشود.

در سرخرگهای کوچکتر، میزان لایه کشسان، کمتر و ضخامت لایه ماهیچه ای صاف، بیشتر است. این ساختار باعث میشود با ورود خون، قطر این رگ ها تغییر زیادی نکند و با وجود دهانه باریک، در برابر جریان خون مقاومت کنند. میزان این مقاومت در زمان انقباض ماهیچه صاف دیواره، بیشتر و در هنگام استراحت، کمتر میشود. کم و زیاد شدن این مقاومت، میزان ورود خون به مویرگ ها را تنظیم میکند.

فشار خون:

بیشتر سرخرگ های بدن در قسمتهای عمقی هر اندام قرار گرفته اند، در حالیکه سیاهرگ ها بیشتر در سطح قرار دارند. به نظر شما علت چیست؟

میدانید فشار خون، نیرویی است که از سوی خون بر دیواره رگ وارد میشود و ناشی از انقباض دیواره بطن ها یا سرخرگ ها است. اگر سرخرگی در بدن بریده شود، خون با سرعت زیاد از آن بیرون خواهد ریخت و بسیار خطرناک است. این خونریزی، ناشی از فشار خون زیاد درون سرخرگ است. چنین فشاری برای کار  طبیعی دستگاه گردش خون لازم است.

معمولاً فشار خون را با دو عدد مثلاً 120 روی 80 بیان میکنند. این دو عدد به ترتیب، معرف فشار بیشینه و فشار کمینه بر حسب میلیمتر جیوه است. فشار بیشینه فشاری است که انقباض بطن روی سرخرگ وارد میکند و فشار کمینه در هنگام استراحت قلب، فشاری است که دیواره سرخرگ باز شده،در هنگام بسته  شدن به خون وارد میکند.

 

عوامل مختلف میتواند روی فشار خون تأثیر بگذارد، از جمله: چاقی، تغذیه نامناسب به ویژه مصرف چربی و نمک زیاد، دخانیات، استرس وفشار روانی و سابقة خانوادگی.

مویرگ ها:

سرخرگ های کوچک به مویرگ هایی منتهی میشوند که کوچکترین رگ های بدن هستند. تبادل مواد بین خون و یاخته های بدن، در این رگ ها انجام میشود. دیواره نازک و جریان خون کُند، امکان تبادل مناسب مواد را در مویرگ ها فراهم میکند. در عین حال مویرگ ها شبکه وسیعی را در بافت ها ایجاد میکنند.

دیواره مویرگ ها، فقط از یک لایه یاخته های پوششی سنگفرشی ساخته شده است و ماهیچه صاف ندارد. لبه یاخته های پهن و نازک، روی هم قرار گرفته است و در همان قسمت، منافذی به وجود می آیند که عبور مواد را امکانپذیر میسازند.اندازه و تعداد این منافذ در بافت های مختلف، بسیار متفاوت است. مثلاً مویرگ های مغز ممکن است هیچ منفذی نداشته باشند، حال اینکه در مویرگ های جگر و طحال، منافذ بسیار بزرگی هست که مولکول های درشت میتوانند از آنها بگذرند.سطح بیرونی مویرگها را غشای پایه، احاطه میکند و نوعی صافی مولکولی برای محدودکردن عبور مولکول های بسیار درشت به وجود می آورد. بر این اساس مویرگ ها در سه گروه قرار میگیرند:

در مویرگهای پیوسته یاخته های پوششی با همدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. در ماهیچه ها، ششها، بافت چربی و دستگاه عصبی مرکزی یافت میشود که ورود و خروج مواد در آنها به شدت تنظیم میشود.

مویرگهای منفذدار در کلیه ها، غدد درون ریز و روده وجود دارند. این مویرگ ها با داشتن منافذ گسترده، مشخص میشوند که با لایه ای پروتئینی پوشیده شدهاند. لایه پروتئینی، عبور مولکول های درشت مثل پروتئین ها را محدود میکند.

مویرگهای ناپیوسته در مغز استخوان، جگر و طحال یافت میشوند. فاصله یاخته های بافت پوششی در این مویرگ ها آن قدر زیاد است که به صورت حفره هایی در اندام دیده میشود (شکل 21)

 

 

 

رگ های خونی

در دستگاه گردش خون، سه نوع رگ در شبکهای مرتبط به هم وجود دارد. این شبکه، که از قلب شروع میشود و پس از عبور از بافت ها به قلب باز میگردد. از سرخرگ ها، مویرگ ها و سیاهرگ ها تشکیل شده است. ساختار هر یک از این رگ ها متناسب با کاری است که انجام میدهد. دیواره همه سرخرگ ها و سیاهرگ ها از سه لایه اصلی تشکیل شده است (شکل 14) . لایه داخلی آنها بافت پوششی سنگفرشی است که در زیر آن، غشای پایه قرار گرفته است. لایه میانی آن، ماهیچه ای صاف است که همراه این لایه رشته های کشسان (الاستیک) زیادی وجود دارد. آخرین لایه نیز، بافت پیوندی دیگری است که لایه خارجی آنها را میسازد.اگر چه ساختار پایه ای سرخرگ ها با سیاهرگ ها شباهت دارد، ضخامت لایه ماهیچه ای و پیوندی در سرخرگ ها به طور معنی داری بیشتر است تا بتوانند فشار زیاد وارد شده از سوی قلب را تحمل و هدایت کنند. به همین دلیل سرخرگ ها در برش عرضی، بیشتر گِرد دیده میشوند، در حالیکه سیاهرگ های هماندازه آنها، دیوارهای نازکتر دارند و حفره داخل آنها گسترده تر و بیشتر است. در عین حال، بسیاری از سیاهرگ ها دریچه هایی دارند که جهت حرکت خون را یک طرفه میکنند.

مویرگ ها فقط یک لایه بافت پوششی همراه با غشای پایه دارند. این ساختار با وظیفه آنها که تبادل مواد بین خون و آب میان بافتی است، هماهنگی دارد. در دیواره مویرگ ها لایه ماهیچه ای نیست ولی در ابتدای بعضی از آنها از جمله مویرگ های روده، حلقه ای ماهیچه ای هست که میزان جریان خون در آنها را تنظیم میکند و به آن بنداره مویرگی گویند.اگر چه تنظیم اصلی جریان خون در مویرگ ها براساس نیاز بافت به اکسیژن و مواد مغذی با انقباض و انبساط سرخرگ های کوچک انجام میشود که قبل از مویرگ ها قرار دارند (شکل16)

سرخرگ ها :

همانطور که میدانید سرخرگ ها خون را از قلب خارج میکنند و به بافت های بدن میرسانند. علاوه بر این باعث حفظ پیوستگی جریان خون و هدایت آن در همین رگ ها میشوند. دیواره سرخرگ از ماهیچه های صاف و بافت های کشسان ساخته شده است. وقتی بطن منقبض میشود، ناگهان مقدار زیادی خون از آن به درون سرخرگ پمپ میشود. سرخرگ ها در این حالت گشاد میشوند تا خون رانده شده از بطن را در خود جای دهند.در هنگام استراحت بطن یعنی وقتی که دیگر خونی از قلب خارج نمیشود، دیواره کشسان سرخرگ ها جمع میشود و خون را با فشار به جلو میراند. این فشار باعث هدایت خون در رگ ها و جلوگیری از منقطع شدن حرکت خون در هنگام استراحت قلب می شود.

تغییر حجم سرخرگ، به دنبال هر انقباض بطن، به صورت موجی در طول سرخرگ هایش میرود و به صورت نبض احساس میشود.

در سرخرگهای کوچکتر، میزان لایه کشسان، کمتر و ضخامت لایه ماهیچه ای صاف، بیشتر است. این ساختار باعث میشود با ورود خون، قطر این رگ ها تغییر زیادی نکند و با وجود دهانه باریک، در برابر جریان خون مقاومت کنند. میزان این مقاومت در زمان انقباض ماهیچه صاف دیواره، بیشتر و در هنگام استراحت، کمتر میشود. کم و زیاد شدن این مقاومت، میزان ورود خون به مویرگ ها را تنظیم میکند.

فشار خون:

بیشتر سرخرگ های بدن در قسمتهای عمقی هر اندام قرار گرفته اند، در حالیکه سیاهرگ ها بیشتر در سطح قرار دارند. به نظر شما علت چیست؟

میدانید فشار خون، نیرویی است که از سوی خون بر دیواره رگ وارد میشود و ناشی از انقباض دیواره بطن ها یا سرخرگ ها است. اگر سرخرگی در بدن بریده شود، خون با سرعت زیاد از آن بیرون خواهد ریخت و بسیار خطرناک است. این خونریزی، ناشی از فشار خون زیاد درون سرخرگ است. چنین فشاری برای کار  طبیعی دستگاه گردش خون لازم است.

معمولاً فشار خون را با دو عدد مثلاً 120 روی 80 بیان میکنند. این دو عدد به ترتیب، معرف فشار بیشینه و فشار کمینه بر حسب میلیمتر جیوه است. فشار بیشینه فشاری است که انقباض بطن روی سرخرگ وارد میکند و فشار کمینه در هنگام استراحت قلب، فشاری است که دیواره سرخرگ باز شده،در هنگام بسته  شدن به خون وارد میکند.

 

عوامل مختلف میتواند روی فشار خون تأثیر بگذارد، از جمله: چاقی، تغذیه نامناسب به ویژه مصرف چربی و نمک زیاد، دخانیات، استرس وفشار روانی و سابقة خانوادگی.

مویرگ ها:

سرخرگ های کوچک به مویرگ هایی منتهی میشوند که کوچکترین رگ های بدن هستند. تبادل مواد بین خون و یاخته های بدن، در این رگ ها انجام میشود. دیواره نازک و جریان خون کُند، امکان تبادل مناسب مواد را در مویرگ ها فراهم میکند. در عین حال مویرگ ها شبکه وسیعی را در بافت ها ایجاد میکنند.

دیواره مویرگ ها، فقط از یک لایه یاخته های پوششی سنگفرشی ساخته شده است و ماهیچه صاف ندارد. لبه یاخته های پهن و نازک، روی هم قرار گرفته است و در همان قسمت، منافذی به وجود می آیند که عبور مواد را امکانپذیر میسازند.اندازه و تعداد این منافذ در بافت های مختلف، بسیار متفاوت است. مثلاً مویرگ های مغز ممکن است هیچ منفذی نداشته باشند، حال اینکه در مویرگ های جگر و طحال، منافذ بسیار بزرگی هست که مولکول های درشت میتوانند از آنها بگذرند.سطح بیرونی مویرگها را غشای پایه، احاطه میکند و نوعی صافی مولکولی برای محدودکردن عبور مولکول های بسیار درشت به وجود می آورد. بر این اساس مویرگ ها در سه گروه قرار میگیرند:

در مویرگهای پیوسته یاخته های پوششی با همدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. در ماهیچه ها، ششها، بافت چربی و دستگاه عصبی مرکزی یافت میشود که ورود و خروج مواد در آنها به شدت تنظیم میشود.

مویرگهای منفذدار در کلیه ها، غدد درون ریز و روده وجود دارند. این مویرگ ها با داشتن منافذ گسترده، مشخص میشوند که با لایه ای پروتئینی پوشیده شدهاند. لایه پروتئینی، عبور مولکول های درشت مثل پروتئین ها را محدود میکند.

مویرگهای ناپیوسته در مغز استخوان، جگر و طحال یافت میشوند. فاصله یاخته های بافت پوششی در این مویرگ ها آن قدر زیاد است که به صورت حفره هایی در اندام دیده میشود (شکل 21)

 

 

 





حرکت خون در رگ ها

فصل 4 : گردش مواد در بدن

تبادل مواد در مویرگ ها:

بسیاری از مولکول های محلول در خون یا مایع میان بافتی از راه انتشار مبادله میشوند؛ مانند اکسیژن گلوکز و کربن دی اکسید. در همه موارد، جهت انتشار را شیب غلظت تعیین میکند.مولکول های محلول میتوانند هم از راه منافذ پر از آب دیواره مویرگ منتشر شوند و هم به طور مستقیم از غشای یاخته های بافت پوششی میتوانند عبور کنند. راه عبور را میزان انحلال مواد در لیپیدهای غشا یا آب تعیین میکند. مولکول هایی که انحلال آنها در لیپیدهای غشا، کم است مثل گلوکز و یونهای سدیم و پتاسیم از طریق منافذ منتشر میشوند و مولکول هایی مثل اکسیژن، کربن دی اکسید و اوره که انحلال آنها در لیپیدهای غشا بیشتر است میتوانند از غشای یاخته های دیواره مویرگ منتشر شوند. مولکول های آب از هر دو روش از دیواره مویرگ منتشر میشوند.

              

پروتئین های درشت، که نمیتوانند از منافذ غشای یاخته های بافت پوششی عبور کنند، درون کیسه هایی از جنس غشا قرار میگیرند و با درون بَری وارد یاخته های پوششی شده و با برون رانی از آنها خارج میشوند. روش دیگری که مبادله مواد در مویرگ ها کمک میکند جریان توده ای است. در این روش، انتقال مواد از منافذ دیواره ها صورت میگیرد که عامل آن اختلاف فشار میان درون و بیرون مویرگ است. فشار اسمزی حاصل از وجود پروتئینها در خون و باقیمانده فشار خون که فشار تراوشی نام دارد، دو نیروی مؤثر در تبادل مواد بین مویرگ و مایع میانبافتی است. بیشتر بودن فشار تراوشی در سمت سرخرگی، باعث خروج تودهای از مواد از مویرگ میشود و این مواد در اختیار یاخته ها قرار میگیرد و در طرف سیاهرگی، بیشتر بودن فشار اسمزی نسبت به فشار تراوشی باعث بازگشت تودهای مواد به مویرگ میشود که به این رفت و برگشت، جریان توده ای میگویند.                                               

خیز یا ادم :

کمبود پروتئین های خون و افزایش فشار درون سیاهرگ ها میتواند از سرعت این بازگشت مایعات از بافت به خون بکاهد.در نتیجه، مواد خارج شده از مویرگ به خون باز نمیگردند. در این حالت، بخشهایی از بدن، متورم میشود که به آن خیز با ادم میگویند. مصرف زیاد نمک و مصرف کمِ مایعات نیز میتواند به خیز منجر شود.

                                              

سیاهرگ ها :

سیاهرگ ها با  داشتن فضای داخلی وسیع و دیوارهای با مقاومت کمتر، میتوانند بیشتر حجم خون را در خون جای دهند. با توجه به کاهش شدید فشار خون و جهت حرکت خون در سیاهرگ ها را که در بیشتر آنها به سمت بالا است لازم است عواملی به جریان خون در سیاهرگ ها کمک کند.

تلمبه ماهیچه اسکلتی :

حرکت خون در سیاهرگ ها به ویژه در اندام های پایین تر از قلب، به مقدار زیادی به انقباض ماهیچه های اسکلتی وابسته است. انقباض ماهیچه های دست و پا، شکم و دیافراگم، به سیاهرگ های مجاور خود فشاری وارد میکنند که باعث حرکت خون در سیاهرگ به سمت قلب میشود (شکل26)

                                            

دریچه های لانه کبوتری:

وجود آنها در سیاهرگ های دست و پا، جریان خون را یک طرفه و به سمت بالا هدایت میکند. در هنگام انقباض هر ماهیچه در سیاهرگ مجاور آن، دریچه های بالایی باز و دریچه های پایین، بسته میشوند.

فشار مکشی قفسه سینه:

در هنگام دم، که قفسه سینه باز میشود، فشار از روی سیاهرگ های نزدیک قلب برداشته میشود و درون آنها فشار مکشی ایجاد میشود که خون را به سمت بالا میکشد.

                

 

تبادل مواد در مویرگ ها:

بسیاری از مولکول های محلول در خون یا مایع میان بافتی از راه انتشار مبادله میشوند؛ مانند اکسیژن گلوکز و کربن دی اکسید. در همه موارد، جهت انتشار را شیب غلظت تعیین میکند.مولکول های محلول میتوانند هم از راه منافذ پر از آب دیواره مویرگ منتشر شوند و هم به طور مستقیم از غشای یاخته های بافت پوششی میتوانند عبور کنند. راه عبور را میزان انحلال مواد در لیپیدهای غشا یا آب تعیین میکند. مولکول هایی که انحلال آنها در لیپیدهای غشا، کم است مثل گلوکز و یونهای سدیم و پتاسیم از طریق منافذ منتشر میشوند و مولکول هایی مثل اکسیژن، کربن دی اکسید و اوره که انحلال آنها در لیپیدهای غشا بیشتر است میتوانند از غشای یاخته های دیواره مویرگ منتشر شوند. مولکول های آب از هر دو روش از دیواره مویرگ منتشر میشوند.

              

پروتئین های درشت، که نمیتوانند از منافذ غشای یاخته های بافت پوششی عبور کنند، درون کیسه هایی از جنس غشا قرار میگیرند و با درون بَری وارد یاخته های پوششی شده و با برون رانی از آنها خارج میشوند. روش دیگری که مبادله مواد در مویرگ ها کمک میکند جریان توده ای است. در این روش، انتقال مواد از منافذ دیواره ها صورت میگیرد که عامل آن اختلاف فشار میان درون و بیرون مویرگ است. فشار اسمزی حاصل از وجود پروتئینها در خون و باقیمانده فشار خون که فشار تراوشی نام دارد، دو نیروی مؤثر در تبادل مواد بین مویرگ و مایع میانبافتی است. بیشتر بودن فشار تراوشی در سمت سرخرگی، باعث خروج تودهای از مواد از مویرگ میشود و این مواد در اختیار یاخته ها قرار میگیرد و در طرف سیاهرگی، بیشتر بودن فشار اسمزی نسبت به فشار تراوشی باعث بازگشت تودهای مواد به مویرگ میشود که به این رفت و برگشت، جریان توده ای میگویند.                                               

خیز یا ادم :

کمبود پروتئین های خون و افزایش فشار درون سیاهرگ ها میتواند از سرعت این بازگشت مایعات از بافت به خون بکاهد.در نتیجه، مواد خارج شده از مویرگ به خون باز نمیگردند. در این حالت، بخشهایی از بدن، متورم میشود که به آن خیز با ادم میگویند. مصرف زیاد نمک و مصرف کمِ مایعات نیز میتواند به خیز منجر شود.

                                              

سیاهرگ ها :

سیاهرگ ها با  داشتن فضای داخلی وسیع و دیوارهای با مقاومت کمتر، میتوانند بیشتر حجم خون را در خون جای دهند. با توجه به کاهش شدید فشار خون و جهت حرکت خون در سیاهرگ ها را که در بیشتر آنها به سمت بالا است لازم است عواملی به جریان خون در سیاهرگ ها کمک کند.

تلمبه ماهیچه اسکلتی :

حرکت خون در سیاهرگ ها به ویژه در اندام های پایین تر از قلب، به مقدار زیادی به انقباض ماهیچه های اسکلتی وابسته است. انقباض ماهیچه های دست و پا، شکم و دیافراگم، به سیاهرگ های مجاور خود فشاری وارد میکنند که باعث حرکت خون در سیاهرگ به سمت قلب میشود (شکل26)

                                            

دریچه های لانه کبوتری:

وجود آنها در سیاهرگ های دست و پا، جریان خون را یک طرفه و به سمت بالا هدایت میکند. در هنگام انقباض هر ماهیچه در سیاهرگ مجاور آن، دریچه های بالایی باز و دریچه های پایین، بسته میشوند.

فشار مکشی قفسه سینه:

در هنگام دم، که قفسه سینه باز میشود، فشار از روی سیاهرگ های نزدیک قلب برداشته میشود و درون آنها فشار مکشی ایجاد میشود که خون را به سمت بالا میکشد.

                

 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تنظیم دستگاه گردش خون

فصل 4 : گردش مواد در بدن

دستگاه لنفی:

دستگاه لنفی شامل رگ های لنفی در اندازه های مختلف، گره های لنفی و اندام های لنفی است. وظیفه اصلی آن، تصفیه و بازگرداندن آب و مواد دیگری است که از مویرگ ها به فضای میان بافتی نشت پیدا کرده، و نتوانسته اند به مویرگ برگردند.نشت این مواد در جریان ورزش و بعضی بیماری ها، افزایش قابل توجهی پیدا میکند. به مجموعه مایعات و مواد وارد شده به رگ های لنفی، لنف گفته میشود.

وظیفه دیگر دستگاه لنفی، انتقال چربی های جذب شده از دیواره روده کوچک به خون است. همچنین تولید و وجود لنفوسیتها در گره ها و اندام های لنفی، به از بین برون عوامل بیماری زا کمک میکند.جریان لنف از مویرگ های لنفی به رگ های لنفی بزرگتر میپیوندد و با اتصال دو مجرای لنفی به سیاهرگ های سینه زیر ترقوهای چپ و راست پایان میپذیرد. بنابراین، لنف پس از تصفیه شدن به دستگاه گردش خون برمیگردد (شکل 28)


                                       

لوزه ها، تیموس، طحال و آپاندیس که مجموعاً به آنها اندامهای لنفی میگویند مانند گرههای لنفی مراکز تولید لنفوسیتها هستند. لنفوسیتها، یاخته های اصلی دستگاه ایمنی هستند که در سال های آینده با آن آشنا خواهید شد. اگر چه دستگاه لنفی در مقابله با عوامل بیماری زا نقش دارد، ولی با داشتن مویرگ های سوراخ دار در پخش یاخته های سرطانی در قسمت های مختلف بدن نیز مؤثر است.

تنظیم دستگاه گردش خون:

گره ضربانساز، تکانه های منظمی را ایجاد و در قلب منتشر میکند تا چرخه ضربان قلب به طور منظم تکرار شود. در حالت عادی این ضربان و برونده قلبی ناشی از آن، نیاز اکسیژن و مواد مغذی اندام های بدن را برطرف میکند. اما در هنگام فعالیت ورزشی یا در حالت استراحت، برونده قلب باید تغییر یابد. این تنظیم ها با سازوکارهای مختلفی انجام میشود:

 

نقش دستگاه عصبی ( اعصاب هم حس و پاد هم حس):

تحریک اعصاب هم حس که در بین یاخته های ماهیچهای بطن ها پخش هستند فعالیت قلب را افزایش داده و تحریک اعصاب پادهم حس که به گرههای شبکه هادی متصل هستند، فعالیت قلب را کاهش میدهد. اعصاب همحس همچنین به رگ های خونی کلیهها، رودهها، طحال و پوست متصل هستند تا در حالت فعالیت یا فشار روانی، رگ های خونی این اندام ها را تنگ کنند.

مرکز هماهنگی این اعصاب در بصل النخاع و پل مغزی و در نزدیکی مرکز تنظیم تنفس قرار دارد و همکاری این مراکز، نیاز بدن به مواد مغذی و اکسیژن دار را در شرایط خاص به خوبی تأمین میکند.

نقش هورمون ها: وقتی در حالتهای ویژة فشار روانی مثل نگرانی، ترس و استرس امتحان قرار میگیریم، ترشح بعضی از هورمون ها از غدد درون ریز مثل فوق کلیه، افزایش مییابد. این هورمون ها با اثر روی بعضی اندام ها مثل قلب، کبد و کلیه، فشار خون و ضربان قلب را افزایش میدهند.

تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها: کربن دی اکسید، یون های پتاسیم و هیدروژن از جمله مواد گشادکننده رگی هستند که با تأثیر بر ماهیچه های صاف دیواره رگ ها، سرخرگ های کوچک را گشاد و بنداره های مویرگی را باز میکنند تا میزان جریان خون در آنها افزایش یابد. ورود بعضی از مواد مانند یون کلسیم به درون مایعات بدن نیز باعث تنگی رگ ها میشود. تغییر مقدار این مواد در بافت ها باعث تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها میشود.

سازوکارهای انعکاسی برای حفظ فشار سرخرگی: گیرندههای فشاری که در دیواره سرخرگهای گردش عمومی قرار دارند؛ همچنین گیرنده های حساس به کمبود اکسیژن و گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن که گیرنده های شیمیایی نام دارند پس از تحریک، به مراکز عصبی پیام میفرستند تا فشار سرخرگی در حد طبیعی حفظ، و نیازهای بدن در شرایط  خاص تأمین شود (شکل 30).

                                 

                                 

دستگاه لنفی:

دستگاه لنفی شامل رگ های لنفی در اندازه های مختلف، گره های لنفی و اندام های لنفی است. وظیفه اصلی آن، تصفیه و بازگرداندن آب و مواد دیگری است که از مویرگ ها به فضای میان بافتی نشت پیدا کرده، و نتوانسته اند به مویرگ برگردند.نشت این مواد در جریان ورزش و بعضی بیماری ها، افزایش قابل توجهی پیدا میکند. به مجموعه مایعات و مواد وارد شده به رگ های لنفی، لنف گفته میشود.

وظیفه دیگر دستگاه لنفی، انتقال چربی های جذب شده از دیواره روده کوچک به خون است. همچنین تولید و وجود لنفوسیتها در گره ها و اندام های لنفی، به از بین برون عوامل بیماری زا کمک میکند.جریان لنف از مویرگ های لنفی به رگ های لنفی بزرگتر میپیوندد و با اتصال دو مجرای لنفی به سیاهرگ های سینه زیر ترقوهای چپ و راست پایان میپذیرد. بنابراین، لنف پس از تصفیه شدن به دستگاه گردش خون برمیگردد (شکل 28)


                                       

لوزه ها، تیموس، طحال و آپاندیس که مجموعاً به آنها اندامهای لنفی میگویند مانند گرههای لنفی مراکز تولید لنفوسیتها هستند. لنفوسیتها، یاخته های اصلی دستگاه ایمنی هستند که در سال های آینده با آن آشنا خواهید شد. اگر چه دستگاه لنفی در مقابله با عوامل بیماری زا نقش دارد، ولی با داشتن مویرگ های سوراخ دار در پخش یاخته های سرطانی در قسمت های مختلف بدن نیز مؤثر است.

تنظیم دستگاه گردش خون:

گره ضربانساز، تکانه های منظمی را ایجاد و در قلب منتشر میکند تا چرخه ضربان قلب به طور منظم تکرار شود. در حالت عادی این ضربان و برونده قلبی ناشی از آن، نیاز اکسیژن و مواد مغذی اندام های بدن را برطرف میکند. اما در هنگام فعالیت ورزشی یا در حالت استراحت، برونده قلب باید تغییر یابد. این تنظیم ها با سازوکارهای مختلفی انجام میشود:

 

نقش دستگاه عصبی ( اعصاب هم حس و پاد هم حس):

تحریک اعصاب هم حس که در بین یاخته های ماهیچهای بطن ها پخش هستند فعالیت قلب را افزایش داده و تحریک اعصاب پادهم حس که به گرههای شبکه هادی متصل هستند، فعالیت قلب را کاهش میدهد. اعصاب همحس همچنین به رگ های خونی کلیهها، رودهها، طحال و پوست متصل هستند تا در حالت فعالیت یا فشار روانی، رگ های خونی این اندام ها را تنگ کنند.

مرکز هماهنگی این اعصاب در بصل النخاع و پل مغزی و در نزدیکی مرکز تنظیم تنفس قرار دارد و همکاری این مراکز، نیاز بدن به مواد مغذی و اکسیژن دار را در شرایط خاص به خوبی تأمین میکند.

نقش هورمون ها: وقتی در حالتهای ویژة فشار روانی مثل نگرانی، ترس و استرس امتحان قرار میگیریم، ترشح بعضی از هورمون ها از غدد درون ریز مثل فوق کلیه، افزایش مییابد. این هورمون ها با اثر روی بعضی اندام ها مثل قلب، کبد و کلیه، فشار خون و ضربان قلب را افزایش میدهند.

تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها: کربن دی اکسید، یون های پتاسیم و هیدروژن از جمله مواد گشادکننده رگی هستند که با تأثیر بر ماهیچه های صاف دیواره رگ ها، سرخرگ های کوچک را گشاد و بنداره های مویرگی را باز میکنند تا میزان جریان خون در آنها افزایش یابد. ورود بعضی از مواد مانند یون کلسیم به درون مایعات بدن نیز باعث تنگی رگ ها میشود. تغییر مقدار این مواد در بافت ها باعث تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها میشود.

سازوکارهای انعکاسی برای حفظ فشار سرخرگی: گیرندههای فشاری که در دیواره سرخرگهای گردش عمومی قرار دارند؛ همچنین گیرنده های حساس به کمبود اکسیژن و گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن که گیرنده های شیمیایی نام دارند پس از تحریک، به مراکز عصبی پیام میفرستند تا فشار سرخرگی در حد طبیعی حفظ، و نیازهای بدن در شرایط  خاص تأمین شود (شکل 30).

                                 

                                 





یاخته های خونی (گویچه قرمز)

فصل 4 : گردش مواد در بدن

خون

خون نوعی بافت پیوندی است که به طور منظم و یک طرفه در رگ های خونی جریان دارد و دارای دو بخش است:

خوناب که حالت مایع دارد و بخش یاخته ای که گویچه های قرمز،گویچه های سفید و گِرده ها (پلاکت)را شامل میشود.

اگر مقداری از خون را گُریزانه (سانتریفیوژ)  کنیم، دو بخش خون از هم جدا میشود و میتوان درصد هر کدام را مشخص کرد. معمولاً در فرد سالم و بالغ 55 درصد حجم خون را خوناب و 45 درصد را یاخته های خونی تشکیل میدهند (شکل 3)

                                  .

به درصد حجمی یاخته های خونی، خون بَهر (هماتوکریت( گویند. افزایش آن تا 50 درصد مشکلی ایجاد نمیکند ولی بیش از آن باعث افزایش غلظت خون میشود و خطرناک است. از وظایف خون، انتقال مواد غذایی، اکسیژن، کربن دی اکسید، هورمون ها و مواد دیگر است و از همین طریق ارتباط شیمیایی بین یاخته های بدن را امکان پذیر میسازد و به تنظیم دمای بدن و یکسان کردن دما در نواحی مختلف بدن کمک میکند. همچنین در ایمنی و دفاع در برابر عوامل خارجی نقش اساسی دارد و در هنگام خونریزی، به کمک عواملی، از هدر رفتن خون جلوگیری میکند.

بیش از 90 درصدِ خوناب، آب است که در آن پروتئین ها، مواد غذایی، یونها و مواد دفعی حل شده اند. پروتئین های خوناب نقش های گوناگونی دارند از جمله حفظ فشار اسمزی خون،انعقاد خون و ایمنی بدن. آلبومین، در ، انتقال مواد، تنظیم pHحفظ فشار اسمزی خون و انتقال بعضی از داروها مثل پنیسیلین نقش دارد. فیبرینوژن، در انعقاد خون و گلوبینها در ایمنی و مبارزه با عوامل بیماریزا اهمیت دارند. همچنین انواع گلوبینها و هموگلوبین با جذب و انتقال یونها میتوانند در تنظیم pH خون مؤثر واقع شوند.

وجود یون های پتاسیم و سدیم در خوناب، اهمیت زیادی دارد چون در فعالیت یاخته های بدن نقش کلیدی دارند. مواد غذایی خوناب شامل کربوهیدرات ها و آمینواسیدها است. اوره، کربن دی اکسید و لاکتیک اسید نیز از جمله مواد دفعی آن هستند.

بخش دوم خون شامل گویچه های قرمز، گویچه های سفید و گِرده ها هستند که دو گروه اول، یاخته های خونی و گِرده ها،قطعاتی از یاخته هستند. در یک فرد بالغ، تولید یاخته های خونی و گِرده ها در مغز قرمز استخوان انجام میشود. در مغز استخوان یاخته های بنیادی وجود دارند که با تقسیمات خود، این بخش خون را تولید میکنند.

البته در دوران جنینی، یاخته های خونی در اندام های دیگری مثل کبد و طحال نیز ساخته میشود. یاخته های بنیادی مغز استخوان، یاخته هایی هستند که توانایی تقسیم و تولید چندین نوع یاخته را دارند. ابتدا این یاخته ها تقسیم میشوند و دو نوع یاخته را ایجاد میکنند: یاخته های بنیادی لنفوئیدی که در جهت تولید لنفوسیت ها عمل میکنند و یاخته های بنیادی میلوئیدی که منشأ بقیة یاخته های خونی هستند (شکل 32)

                                 

یاخته های خونی قرمز:

در انسان بیش از 99 % یاخته های خونی را گویچه های قرمز تشکیل میدهند که به خون، ظاهری قرمز رنگ میدهند. این یاخته های کروی که از دو طرف، حالت فرو رفته دارند، در هنگام تشکیل در مغز استخوان، هسته خود را از دست میدهند و میان یاخته آنها از هموگلوبین پر میشود (شکل 32)

نقش اصلی گویچه های قرمز، انتقال گازهای تنفسی است.متوسط عمر گویچه های قرمز 120 روز است. تقریباً یک درصد از گویچه های قرمز، روزانه تخریب میشود و باید جایگزین شود تخریب یاخته های خونی آسیب دیده و مرده در طحال و کبد انجام میشود. آهن آزاد شده در این فرایند یا در کبد ذخیره میشود و یا همراه خون به مغز استخوان میرود و در ساخت دوباره گویچه های قرمز مورد استفاده قرار میگیرد.

برای ساخته شدن گویچه های قرمز در مغز استخوان، علاوه بر وجود آهن  فولیک اسید و ویتامین 12B  نیز لازم است. آهن به صورت هِم به پروتئین گلوبین میچسبد و هموگلوبین را میسازد.

فولیک اسید نوعی ویتامین از خانواده B است که برای تقسیم  طبیعی یاخته ای لازم است. کمبود آن باعث میشود یاخته ها به ویژه در مغز استخوان، تکثیر نشوند و تعداد  گویچه های قرمز کاهش یابد. سبزیجات با برگ سبز تیره، حبوبات، گوشت قرمز و جگر از منابع آهن و فولیک اسیدند. کارکرد صحیح فولیک اسید وابسته به وجود ویتامین 12 Bاست. این ویتامین فقط در غذاهای جانوری وجود دارد. البته در روده بزرگ مقداری ویتامین B12 تولید میشود.

                                       

تنظیم تولید گویچه های قرمز: اگر چه تولید گویچه های قرمز وابسته به وجود آهن، فولیک اسید و ویتامین 12 Bاست؛ در بدن ما تنظیم میزان گویچه های قرمز، به ترشح هورمونی به نام اریتروپویتین بستگی دارد. این هورمون توسط گروه ویژه ای از یاخته های کلیه و کبد به درون خون ترشح میشود و روی مغز استخوان اثر میکند تا سرعت تولید گویچه های قرمز را زیاد کند. این هورمون به طور طبیعی به مقدار کم ترشح میشود تا کاهش معمولی تعداد گویچه های قرمز را جبران کند. اما هنگام کاهش مقدار اکسیژن خون، این هورمون به طور معنی داری افزایش مییابد که این حالت در کم خونی، بیماری های تنفسی و قلبی، ورزش های طولانی یا قرار گرفتن در ارتفاعات، ممکن است رخ دهد.

                                       

خون

خون نوعی بافت پیوندی است که به طور منظم و یک طرفه در رگ های خونی جریان دارد و دارای دو بخش است:

خوناب که حالت مایع دارد و بخش یاخته ای که گویچه های قرمز،گویچه های سفید و گِرده ها (پلاکت)را شامل میشود.

اگر مقداری از خون را گُریزانه (سانتریفیوژ)  کنیم، دو بخش خون از هم جدا میشود و میتوان درصد هر کدام را مشخص کرد. معمولاً در فرد سالم و بالغ 55 درصد حجم خون را خوناب و 45 درصد را یاخته های خونی تشکیل میدهند (شکل 3)

                                  .

به درصد حجمی یاخته های خونی، خون بَهر (هماتوکریت( گویند. افزایش آن تا 50 درصد مشکلی ایجاد نمیکند ولی بیش از آن باعث افزایش غلظت خون میشود و خطرناک است. از وظایف خون، انتقال مواد غذایی، اکسیژن، کربن دی اکسید، هورمون ها و مواد دیگر است و از همین طریق ارتباط شیمیایی بین یاخته های بدن را امکان پذیر میسازد و به تنظیم دمای بدن و یکسان کردن دما در نواحی مختلف بدن کمک میکند. همچنین در ایمنی و دفاع در برابر عوامل خارجی نقش اساسی دارد و در هنگام خونریزی، به کمک عواملی، از هدر رفتن خون جلوگیری میکند.

بیش از 90 درصدِ خوناب، آب است که در آن پروتئین ها، مواد غذایی، یونها و مواد دفعی حل شده اند. پروتئین های خوناب نقش های گوناگونی دارند از جمله حفظ فشار اسمزی خون،انعقاد خون و ایمنی بدن. آلبومین، در ، انتقال مواد، تنظیم pHحفظ فشار اسمزی خون و انتقال بعضی از داروها مثل پنیسیلین نقش دارد. فیبرینوژن، در انعقاد خون و گلوبینها در ایمنی و مبارزه با عوامل بیماریزا اهمیت دارند. همچنین انواع گلوبینها و هموگلوبین با جذب و انتقال یونها میتوانند در تنظیم pH خون مؤثر واقع شوند.

وجود یون های پتاسیم و سدیم در خوناب، اهمیت زیادی دارد چون در فعالیت یاخته های بدن نقش کلیدی دارند. مواد غذایی خوناب شامل کربوهیدرات ها و آمینواسیدها است. اوره، کربن دی اکسید و لاکتیک اسید نیز از جمله مواد دفعی آن هستند.

بخش دوم خون شامل گویچه های قرمز، گویچه های سفید و گِرده ها هستند که دو گروه اول، یاخته های خونی و گِرده ها،قطعاتی از یاخته هستند. در یک فرد بالغ، تولید یاخته های خونی و گِرده ها در مغز قرمز استخوان انجام میشود. در مغز استخوان یاخته های بنیادی وجود دارند که با تقسیمات خود، این بخش خون را تولید میکنند.

البته در دوران جنینی، یاخته های خونی در اندام های دیگری مثل کبد و طحال نیز ساخته میشود. یاخته های بنیادی مغز استخوان، یاخته هایی هستند که توانایی تقسیم و تولید چندین نوع یاخته را دارند. ابتدا این یاخته ها تقسیم میشوند و دو نوع یاخته را ایجاد میکنند: یاخته های بنیادی لنفوئیدی که در جهت تولید لنفوسیت ها عمل میکنند و یاخته های بنیادی میلوئیدی که منشأ بقیة یاخته های خونی هستند (شکل 32)

                                 

یاخته های خونی قرمز:

در انسان بیش از 99 % یاخته های خونی را گویچه های قرمز تشکیل میدهند که به خون، ظاهری قرمز رنگ میدهند. این یاخته های کروی که از دو طرف، حالت فرو رفته دارند، در هنگام تشکیل در مغز استخوان، هسته خود را از دست میدهند و میان یاخته آنها از هموگلوبین پر میشود (شکل 32)

نقش اصلی گویچه های قرمز، انتقال گازهای تنفسی است.متوسط عمر گویچه های قرمز 120 روز است. تقریباً یک درصد از گویچه های قرمز، روزانه تخریب میشود و باید جایگزین شود تخریب یاخته های خونی آسیب دیده و مرده در طحال و کبد انجام میشود. آهن آزاد شده در این فرایند یا در کبد ذخیره میشود و یا همراه خون به مغز استخوان میرود و در ساخت دوباره گویچه های قرمز مورد استفاده قرار میگیرد.

برای ساخته شدن گویچه های قرمز در مغز استخوان، علاوه بر وجود آهن  فولیک اسید و ویتامین 12B  نیز لازم است. آهن به صورت هِم به پروتئین گلوبین میچسبد و هموگلوبین را میسازد.

فولیک اسید نوعی ویتامین از خانواده B است که برای تقسیم  طبیعی یاخته ای لازم است. کمبود آن باعث میشود یاخته ها به ویژه در مغز استخوان، تکثیر نشوند و تعداد  گویچه های قرمز کاهش یابد. سبزیجات با برگ سبز تیره، حبوبات، گوشت قرمز و جگر از منابع آهن و فولیک اسیدند. کارکرد صحیح فولیک اسید وابسته به وجود ویتامین 12 Bاست. این ویتامین فقط در غذاهای جانوری وجود دارد. البته در روده بزرگ مقداری ویتامین B12 تولید میشود.

                                       

تنظیم تولید گویچه های قرمز: اگر چه تولید گویچه های قرمز وابسته به وجود آهن، فولیک اسید و ویتامین 12 Bاست؛ در بدن ما تنظیم میزان گویچه های قرمز، به ترشح هورمونی به نام اریتروپویتین بستگی دارد. این هورمون توسط گروه ویژه ای از یاخته های کلیه و کبد به درون خون ترشح میشود و روی مغز استخوان اثر میکند تا سرعت تولید گویچه های قرمز را زیاد کند. این هورمون به طور طبیعی به مقدار کم ترشح میشود تا کاهش معمولی تعداد گویچه های قرمز را جبران کند. اما هنگام کاهش مقدار اکسیژن خون، این هورمون به طور معنی داری افزایش مییابد که این حالت در کم خونی، بیماری های تنفسی و قلبی، ورزش های طولانی یا قرار گرفتن در ارتفاعات، ممکن است رخ دهد.

                                       





گویچه سفید و پلاکت

فصل 4 : گردش مواد در بدن

یاخته های خونی سفید:

یاخته های خونی، که ضمن گردش در خون، در بافت های مختلف بدن نیز پراکنده میشوند، گویچههای سفید هستند. نقش اصلی آنها، دفاع از بدن در برابر عوامل خارجی است. این یاخته ها هسته دارند. انواع و ویژگی های آنها را در شکل 35 مشاهده میکنید.

                                 

       

                                 

گِرده ها:

قطعات یاخته ای بیرنگ و بدون هسته ای هستند که درون خود دانه های زیادی دارند و از گویچه های خون کوچک ترند. گرده ها در مغز استخوان، زمانی تولید میشوند که بخش میان یاخته ای یاخته های بزرگی به نام مگاکاریوسیت قطعه قطعه و وارد جریان خون میشوند (شکل 36 )

 درون هر یک از قطعات، دانه های کوچک پر از ترکیبات فعّال وجود دارند. با آزاد شدن یکی از این ترکیبات از گردهها و ورود به خوناب، فرایندی آغاز میشود که منجر به تشکیل لخته در محل خونریزی میگردد. همچنین دارای پروتئین های انقباضی مثل اکتین و میوزین هستند که پس از جلوگیری از خونریزی، به انقباض لخته و جمع شدن آن کمک میکند

                                 

 

گرده ها به چند طریق از هدر رفتن خون جلوگیری میکنند. در خون ریزیهای محدود، که دیواره رگها آسیب جزئی میبیند، در محل آسیب، گرده ها دور هم جمع میشوند، به هم میچسبند و ایجاد درپوش میکنند. این درپوش جلوی خروج خون از رگِ آسیبدیده را میگیرد.

 

                                 

در خونریزی های شدیدتر، گرده ها در تولید لخته خون، نقش اصلی دارند. آنها با ترشح مواد و با کمک پروتئین های خون مثل فیبرینوژن، لخته را ایجاد میکنند که در تشکیل لخته در محل زخم، جلوی خونریزی را میگیرد (شکل 38 ) . وجود ویتامین K و یون Ca  در انجام روند انعقاد خون و لخته لازم است.مراحل انعقاد خون با کمک گرده ها و عوامل انعقادی دیگر را در نمودار زیر میبینید.

 

یاخته های خونی سفید:

یاخته های خونی، که ضمن گردش در خون، در بافت های مختلف بدن نیز پراکنده میشوند، گویچههای سفید هستند. نقش اصلی آنها، دفاع از بدن در برابر عوامل خارجی است. این یاخته ها هسته دارند. انواع و ویژگی های آنها را در شکل 35 مشاهده میکنید.

                                 

       

                                 

گِرده ها:

قطعات یاخته ای بیرنگ و بدون هسته ای هستند که درون خود دانه های زیادی دارند و از گویچه های خون کوچک ترند. گرده ها در مغز استخوان، زمانی تولید میشوند که بخش میان یاخته ای یاخته های بزرگی به نام مگاکاریوسیت قطعه قطعه و وارد جریان خون میشوند (شکل 36 )

 درون هر یک از قطعات، دانه های کوچک پر از ترکیبات فعّال وجود دارند. با آزاد شدن یکی از این ترکیبات از گردهها و ورود به خوناب، فرایندی آغاز میشود که منجر به تشکیل لخته در محل خونریزی میگردد. همچنین دارای پروتئین های انقباضی مثل اکتین و میوزین هستند که پس از جلوگیری از خونریزی، به انقباض لخته و جمع شدن آن کمک میکند

                                 

 

گرده ها به چند طریق از هدر رفتن خون جلوگیری میکنند. در خون ریزیهای محدود، که دیواره رگها آسیب جزئی میبیند، در محل آسیب، گرده ها دور هم جمع میشوند، به هم میچسبند و ایجاد درپوش میکنند. این درپوش جلوی خروج خون از رگِ آسیبدیده را میگیرد.

 

                                 

در خونریزی های شدیدتر، گرده ها در تولید لخته خون، نقش اصلی دارند. آنها با ترشح مواد و با کمک پروتئین های خون مثل فیبرینوژن، لخته را ایجاد میکنند که در تشکیل لخته در محل زخم، جلوی خونریزی را میگیرد (شکل 38 ) . وجود ویتامین K و یون Ca  در انجام روند انعقاد خون و لخته لازم است.مراحل انعقاد خون با کمک گرده ها و عوامل انعقادی دیگر را در نمودار زیر میبینید.

 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تنوع گردش مواد

فصل 4 : گردش مواد در بدن

گردش مواد در موجودات:

در تک یاختگان به دلیل اندازه کوچک، نسبت سطح به حجم زیاد است و تبادل گاز، تغذیه و دفع بین محیط و یاخته از سطح آن انجام میشود. در جانداران پریاخته ای به دلیل زیاد بودن تعداد یاخته ها، همه یاخته ها با محیط بیرون ارتباط ندارند و لازم است در آنها دستگاه گردش موادی به وجود آید تا یاخته ها نیازهای غذایی و دفع مواد زائد خود را با کمک آن برطرف کنند. دستگاه های گردش مواد در جانوران مختلف به صورتهای زیر است:

 

سامانه گردش آب:

برخی از بی مهرگان سامانه انتقال ویژهای دارند؛ بهعنوان مثال در اسفنج ها به جای گردش درونی مایعات، آب از محیط بیرون از طریق سوراخ های دیواره به حفره یا حفره هایی وارد، و پس از آن از سوراخ یا سوراخ های بزرگتری خارج میشود. عامل حرکت آب، یاخته های یقه دار هستند که تاژک دارند.

حفره گوارشی:

در مرجانیان مثل هیدر آب شیرین، کیسه گوارشی پر از مایعات علاوه بر گوارش، وظیفه گردش مواد را نیز برعهده دارد. در عروس دریایی، این سامانه انشعاب های متعددی دارد که به گردش مواد در چتر و بازوهای جانور کمک میکند. در کرم های پهن آزاد زی مثل پلاناریا، انشعابات آن به تمام نواحی بدن نفوذ میکند به طوری که فاصله انتشار مواد تا یاخته ها بسیار کوتاه است. در این جانوران حرکات بدن به جابه جایی مواد کمک میکند(شکل 39)

با شکل گیری لوله گوارش که از دهان، شروع و به مخرج منتهی میشود در فاصلة بین بخش خارجی این دستگاه و دیواره داخلی بدن، فضایی شکل میگیرد که سلوم یا حفره عمومی بدن نامیده میشود.

در بی مهرگانی مثل کرم های لوله ای، حفره عمومی بدن با مایعی پر میشود که از آن برای انتقال مواد استفاده میشود (شکل 41 )

در جانوران پیچیده تر، دستگاه اختصاصی برای گردش مواد شکل میگیرد که در آن مایعی برای جابه جایی مواد وجود دارد. در جانوران، دو نوع سامانه گردش مواد مشاهده میشود.

 

 

سامانه گردش خون باز:

در سامانه باز، قلب مایعی به نام همولنف را به حفره های بدن پمپ میکند. همولنف نقش های خون، لنف و آب میان بافتی را برعهده دارد. این جانوران مویرگ ندارند و همولنف مستقیماً به فضای بین یاخته های بدن وارد میشود و در مجاورت آنها جریان مییابد. بندپایان و بیشتر نرمتنان سامانة گردشی باز دارند (شکل 42)

در حشرات قلب لوله ای، همولنف را از طریق رگها به درون حفره هایی (سینوسها) پمپ می کند. تبادل مواد بین یاخته و همولنف انجام شده و همولنف از طریق منافذ دریچه دار به قلب باز می گردد. دریچه های قلب در هنگام انقباض قلب، بسته هستند.

سامانه گردش خون بسته:

ساده ترین سامانه گردش خون بسته در کرم های حلقوی، نظیر کرم خاکی وجود دارد. رگ های خونی در آنها به صورت شبکه ای از سرخرگ، مویرگ و سیاهرگ است. مویرگ ها در کنار یاخته ها و با کمک آب میان بافتی، تبادل مواد غذایی، دفعی و گازها را انجام میدهند (شکل های 43 و 44)

تمام مهره داران، سامانه گردشی بسته دارند. گردش خون در  مهره داران به صورت ساده و یا مضاعف است. در گردش ساده مثل ماهی و نوزاد دوزیستان، خون، ضمن یکبار گردش در بدن، یکبار از قلب دو حفرهای آن عبور میکند. مزیّت این سیستم، انتقال یکباره خون اکسیژن دار به تمام مویرگ های اندام هاست (شکل45)

گردش خون مضاعف :

در گردش مضاعف، که در سایر مهره داران دیده میشود، خون ضمن یکبار گردش در بدن، دو بار از قلب عبور میکند. در این سامانه، قلب به صورت دو تلمبه عمل میکند:.

 یک تلمبه با فشار کمتر برای تبادلات گازی و تلمبه دیگر با فشار بیشتر برای گردش عمومی، فعالیت میکند. سامانه گردشی مضاعف، از دوزیستان به بعد، شکل گرفته است. دوزیستان، قلب سه حفرهای با دو دهلیز و یک بطن دارند که بطن، خون را یکبار به شش ها و پوست و سپس به بقیه بدن تلمبه  میکند (شکل46)

قلب و سامانه های گردشی در پرندگان و پستانداران :

جدایی کامل بطن ها در پرندگان و پستانداران و برخی خزندگان مثل کروکودیل ها رخ میدهد. این حالت، حفظ فشار در سامانه گردشی مضاعف را آسان میکند. فشار خون برای رساندن سریع مواد غذایی و خون غنی از اکسیژن به بافت ها در جانورانی با نیاز انرژی زیاد، مهم است.

گردش مواد در موجودات:

در تک یاختگان به دلیل اندازه کوچک، نسبت سطح به حجم زیاد است و تبادل گاز، تغذیه و دفع بین محیط و یاخته از سطح آن انجام میشود. در جانداران پریاخته ای به دلیل زیاد بودن تعداد یاخته ها، همه یاخته ها با محیط بیرون ارتباط ندارند و لازم است در آنها دستگاه گردش موادی به وجود آید تا یاخته ها نیازهای غذایی و دفع مواد زائد خود را با کمک آن برطرف کنند. دستگاه های گردش مواد در جانوران مختلف به صورتهای زیر است:

 

سامانه گردش آب:

برخی از بی مهرگان سامانه انتقال ویژهای دارند؛ بهعنوان مثال در اسفنج ها به جای گردش درونی مایعات، آب از محیط بیرون از طریق سوراخ های دیواره به حفره یا حفره هایی وارد، و پس از آن از سوراخ یا سوراخ های بزرگتری خارج میشود. عامل حرکت آب، یاخته های یقه دار هستند که تاژک دارند.

حفره گوارشی:

در مرجانیان مثل هیدر آب شیرین، کیسه گوارشی پر از مایعات علاوه بر گوارش، وظیفه گردش مواد را نیز برعهده دارد. در عروس دریایی، این سامانه انشعاب های متعددی دارد که به گردش مواد در چتر و بازوهای جانور کمک میکند. در کرم های پهن آزاد زی مثل پلاناریا، انشعابات آن به تمام نواحی بدن نفوذ میکند به طوری که فاصله انتشار مواد تا یاخته ها بسیار کوتاه است. در این جانوران حرکات بدن به جابه جایی مواد کمک میکند(شکل 39)

با شکل گیری لوله گوارش که از دهان، شروع و به مخرج منتهی میشود در فاصلة بین بخش خارجی این دستگاه و دیواره داخلی بدن، فضایی شکل میگیرد که سلوم یا حفره عمومی بدن نامیده میشود.

در بی مهرگانی مثل کرم های لوله ای، حفره عمومی بدن با مایعی پر میشود که از آن برای انتقال مواد استفاده میشود (شکل 41 )

در جانوران پیچیده تر، دستگاه اختصاصی برای گردش مواد شکل میگیرد که در آن مایعی برای جابه جایی مواد وجود دارد. در جانوران، دو نوع سامانه گردش مواد مشاهده میشود.

 

 

سامانه گردش خون باز:

در سامانه باز، قلب مایعی به نام همولنف را به حفره های بدن پمپ میکند. همولنف نقش های خون، لنف و آب میان بافتی را برعهده دارد. این جانوران مویرگ ندارند و همولنف مستقیماً به فضای بین یاخته های بدن وارد میشود و در مجاورت آنها جریان مییابد. بندپایان و بیشتر نرمتنان سامانة گردشی باز دارند (شکل 42)

در حشرات قلب لوله ای، همولنف را از طریق رگها به درون حفره هایی (سینوسها) پمپ می کند. تبادل مواد بین یاخته و همولنف انجام شده و همولنف از طریق منافذ دریچه دار به قلب باز می گردد. دریچه های قلب در هنگام انقباض قلب، بسته هستند.

سامانه گردش خون بسته:

ساده ترین سامانه گردش خون بسته در کرم های حلقوی، نظیر کرم خاکی وجود دارد. رگ های خونی در آنها به صورت شبکه ای از سرخرگ، مویرگ و سیاهرگ است. مویرگ ها در کنار یاخته ها و با کمک آب میان بافتی، تبادل مواد غذایی، دفعی و گازها را انجام میدهند (شکل های 43 و 44)

تمام مهره داران، سامانه گردشی بسته دارند. گردش خون در  مهره داران به صورت ساده و یا مضاعف است. در گردش ساده مثل ماهی و نوزاد دوزیستان، خون، ضمن یکبار گردش در بدن، یکبار از قلب دو حفرهای آن عبور میکند. مزیّت این سیستم، انتقال یکباره خون اکسیژن دار به تمام مویرگ های اندام هاست (شکل45)

گردش خون مضاعف :

در گردش مضاعف، که در سایر مهره داران دیده میشود، خون ضمن یکبار گردش در بدن، دو بار از قلب عبور میکند. در این سامانه، قلب به صورت دو تلمبه عمل میکند:.

 یک تلمبه با فشار کمتر برای تبادلات گازی و تلمبه دیگر با فشار بیشتر برای گردش عمومی، فعالیت میکند. سامانه گردشی مضاعف، از دوزیستان به بعد، شکل گرفته است. دوزیستان، قلب سه حفرهای با دو دهلیز و یک بطن دارند که بطن، خون را یکبار به شش ها و پوست و سپس به بقیه بدن تلمبه  میکند (شکل46)

قلب و سامانه های گردشی در پرندگان و پستانداران :

جدایی کامل بطن ها در پرندگان و پستانداران و برخی خزندگان مثل کروکودیل ها رخ میدهد. این حالت، حفظ فشار در سامانه گردشی مضاعف را آسان میکند. فشار خون برای رساندن سریع مواد غذایی و خون غنی از اکسیژن به بافت ها در جانورانی با نیاز انرژی زیاد، مهم است.





هم ایستایی و کلیه ها

فصل 5 : تنظیم اسمزی و دفع مواد زائد

هم ایستایی و کلیه ها:

اگر در یک روز گرم تابستانی ورزش کنید عرق میکنید. احتمالاً متوجه خواهید شد که از مقدار ادرار شما کاسته خواهد شد ، میدانید چرا؟ چون بدن شما در نتیجه عرق کردن، آب از دست میدهد و بنابراین مقدار ادرار را کاهش میدهد تا آب از دست رفته را جبران کند. کمبود آب، اکسیژن و مواد مغذی یا انباشته شدن مواد دفعی یاخته ها مثل کربن دی اکسید و مواد دفعی نیتروژن دار از جمله مواردی اند که ادامه حیات را تهدید میکند. حفظ وضعیت درونی بدن در محدودهای ثابت، برای تداوم حیات، ضرورت دارد. مجموعه اعمالی را که برای پایدار نگهداشتن وضعیت درونی بدن انجام میشود هم ایستایی (هومئوستازی) مینامند. همایستایی ازویژگی های اساسی همه موجودات زنده است.

اگر وضعیت درونی بدن از تعادل خارج شود بعضی از مواد، بیش از حدِ لازم به یاخته ها میرسند. بسیاری از بیماری ها در نتیجه برهم خوردن هم ایستایی پدید می آیند. برای مثال، در دیابت شیرین،مقدار قند خون افزایش مییابد که عوارضی جدی چون بیماری قلبی، نابینایی و نارسایی کلیه را دربردارد.

دستگاه دفع ادرار در حفظ هم ایستایی بدن نقش اساسی دارد حفظ تعادل آب، اسید باز، یونها و نیز دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار، از جمله وظایف کلیه اند که با ساختن ادرار به انجام میرسد

 

کلیه ها

ساختار بیرونی کلیه و حفاظت از آن:

کلیه ها، اندام هایی لوبیایی شکل اند و به تعداد دو عدد در طرفین ستون مهره ها و پشت شکم قرار دارند. اندازه کلیه در فرد بالغ، تقریباً به اندازه مشت بسته اوست. به علت موقعیت قرارگیری و شکل کبد، کلیه راست قدری پایینتر از کلیه چپ واقع است

دنده ها از بخشی از کلیه محافظت میکنند. علاوه بر این پرده شفافی از جنس بافت پیوندی رشته ای به نام کپسول کلیه را احاطه کرده است (شکل 3).

 این پرده، مانعی در برابر نفوذ میکروب ها به کلیه ایجاد میکند. چربی اطراف کلیه، علاوه بر اینکه کلیه را از ضربه محافظت میکند در حفظ موقعیت کلیه نقش مهمی دارد اگر این چربی بیش از حد تحلیل رود؛ گاهی خطری را متوجه آن هایی میکند که برنامه کاهش وزن شدید و سریع را به کار میگیرند. کلیه ها ممکن است دچار افتادگی نسبی از موقعیت خود شوند. این رویداد، احتمال تاخوردگی میزنای را به دنبال دارد. در این صورت، فرد با خطر بسته شدن میزنای و عدم تخلیه مناسب ادرار از کلیه روبه رو میشود که در نهایت به نارسایی کلیه خواهد انجامید. در اینجا با مثالی روبه رو هستیم که نشان میدهد تغییر در موقعیت اندام ها میتواند به از بین رفتن هم ایستایی منجر شود

رگ های خونی و لنفی، اعصاب و میزنای با گذر از ناف کلیه، با کلیه ارتباط برقرار میکنند. روی هر کلیه، غدّه فوق کلیه قرار دارد که همان گونه که بعداً خواهیم دید در تنظیم کار کلیه نقش مهمی ایفا می کند.  

ساختار درونی کلیه:

در برش طولی کلیه، سه ناحیه مشخص دیده میشود که از بیرون به درون عبارت اند از بخش قشری، بخش مرکزی و لگنچه

در بخش مرکزی، تعدادی ساختار هرمی شکل دیده میشود که هرم های کلیه نام دارند. قاعده هرم ها به سمت بخش قشری و رأس آنها به سمت لگنچه است. هر هرم و ناحیه قشری مربوط به آن را، یک لَپ کلیه مینامند. در فاصله بین هرم ها، انشعاباتی از بخش قشری به نام ستون های کلیه دیده میشود.

لگنچه، ساختاری شبیه به قیف دارد. ادرار تولید شده، به آن وارد و به میزنای هدایت میشود تا کلیه را ترک کند.

گُردیزه (نفرون) ها:

هر کلیه از حدود یک میلیون گُردیزه تشکیل شده است که فرایند تشکیل ادرار در آنها آغاز میشود. ابتدای گُردیزه شبیه قیف است و کپسول بومن نام دارد. ادامة گُردیزه، لوله ای شکل است و در قسمت هایی از طول خود، پیچ خوردگی هایی دارد و بر این اساس، به قسمت های مختلفی نامگذاری میشود؛ این قسمتها به ترتیب عبارتاند از لوله پیچ خورده نزدیک، قوس هنله که U شکل است و لوله پیچ خورده دور که گُردیزه را به مجرای جمع کننده متصل میکند.

گُردیزه ها بر حسب موقعیت قرارگیری در کلیه به دو دسته قشری و مجاورِ مرکز تقسیم میشوند. گُردیزه های قشری تقریباً به طور کامل در بخش قشری قرار دارند. در گُردیزه های مجاور مرکز، بخش بزرگی از قوس هنله تا اعماق بخش مرکزی نفوذ کرده است و  بنابراین، قوس هنله در آنها طولانیتر است. تنها حدود 20% گُردیزهها از نوع مجاور مرکزند.

 

تعداد

پیچ خورده دور

قوس هنله

پیچ خورده نزدیک

کپسول بومن

نفرون

80%

بخش قشری

کوتاه -پایین رو نازک ، بالارو ضخیم

بخش قشری

بخش قشری

قشری

20%

بخش قشری

بلند پایین رو ضخیم ، بالا رو نازک

بخش قشری

بخش قشری

مجاور مرکز

 

گردش خون در کلیه:

منشأ ادرار از خون است و بنابراین بین گُردیزه و رگ های خونی،ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با توجه به اینکه تبادل مواد از طریق مویرگ ها رخ میدهد در اینجا نیز شاهد پدید آمدن شبکه های مویرگی هستیم. دو شبکه مویرگی در ارتباط با گُردیزه مشاهده میشود. اوّلی به نام کلافک (گلومرول) که درون کپسول بومن قرار دارد و دومی به نام دورِلولهای که اطراف قسمت های دیگر گُردیزه را فرا گرفته است.

به هر کلیه، یک سرخرگ وارد میشود. انشعابات این سرخرگ از فواصل بین هرم ها عبور میکند و در بخش قشری به سرخرگ های کوچکتری تقسیم میشود. این انشعابات سرانجام کلافک ها را در کپسول بومن می سازند. کلافک به سیاهرگ ختم نمی شود . خون از طریق سرخرگ آوران به کلافک وارد میشود و از طریق سرخرگ وابران آن را ترک میکند. سرخرگ وابران در اطراف لوله های پیچ خورده و قوس هنله، شبکه مویرگی دورِلوله ای را میسازد. این مویرگ ها به یکدیگر میپیوندند و سیاهرگ های کوچکی به وجود می آورند که سرانجام سیاهرگ کلیه را میسازند. این سیاهرگ،خون را از کلیه بیرون میبرد

 

هم ایستایی و کلیه ها:

اگر در یک روز گرم تابستانی ورزش کنید عرق میکنید. احتمالاً متوجه خواهید شد که از مقدار ادرار شما کاسته خواهد شد ، میدانید چرا؟ چون بدن شما در نتیجه عرق کردن، آب از دست میدهد و بنابراین مقدار ادرار را کاهش میدهد تا آب از دست رفته را جبران کند. کمبود آب، اکسیژن و مواد مغذی یا انباشته شدن مواد دفعی یاخته ها مثل کربن دی اکسید و مواد دفعی نیتروژن دار از جمله مواردی اند که ادامه حیات را تهدید میکند. حفظ وضعیت درونی بدن در محدودهای ثابت، برای تداوم حیات، ضرورت دارد. مجموعه اعمالی را که برای پایدار نگهداشتن وضعیت درونی بدن انجام میشود هم ایستایی (هومئوستازی) مینامند. همایستایی ازویژگی های اساسی همه موجودات زنده است.

اگر وضعیت درونی بدن از تعادل خارج شود بعضی از مواد، بیش از حدِ لازم به یاخته ها میرسند. بسیاری از بیماری ها در نتیجه برهم خوردن هم ایستایی پدید می آیند. برای مثال، در دیابت شیرین،مقدار قند خون افزایش مییابد که عوارضی جدی چون بیماری قلبی، نابینایی و نارسایی کلیه را دربردارد.

دستگاه دفع ادرار در حفظ هم ایستایی بدن نقش اساسی دارد حفظ تعادل آب، اسید باز، یونها و نیز دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار، از جمله وظایف کلیه اند که با ساختن ادرار به انجام میرسد

 

کلیه ها

ساختار بیرونی کلیه و حفاظت از آن:

کلیه ها، اندام هایی لوبیایی شکل اند و به تعداد دو عدد در طرفین ستون مهره ها و پشت شکم قرار دارند. اندازه کلیه در فرد بالغ، تقریباً به اندازه مشت بسته اوست. به علت موقعیت قرارگیری و شکل کبد، کلیه راست قدری پایینتر از کلیه چپ واقع است

دنده ها از بخشی از کلیه محافظت میکنند. علاوه بر این پرده شفافی از جنس بافت پیوندی رشته ای به نام کپسول کلیه را احاطه کرده است (شکل 3).

 این پرده، مانعی در برابر نفوذ میکروب ها به کلیه ایجاد میکند. چربی اطراف کلیه، علاوه بر اینکه کلیه را از ضربه محافظت میکند در حفظ موقعیت کلیه نقش مهمی دارد اگر این چربی بیش از حد تحلیل رود؛ گاهی خطری را متوجه آن هایی میکند که برنامه کاهش وزن شدید و سریع را به کار میگیرند. کلیه ها ممکن است دچار افتادگی نسبی از موقعیت خود شوند. این رویداد، احتمال تاخوردگی میزنای را به دنبال دارد. در این صورت، فرد با خطر بسته شدن میزنای و عدم تخلیه مناسب ادرار از کلیه روبه رو میشود که در نهایت به نارسایی کلیه خواهد انجامید. در اینجا با مثالی روبه رو هستیم که نشان میدهد تغییر در موقعیت اندام ها میتواند به از بین رفتن هم ایستایی منجر شود

رگ های خونی و لنفی، اعصاب و میزنای با گذر از ناف کلیه، با کلیه ارتباط برقرار میکنند. روی هر کلیه، غدّه فوق کلیه قرار دارد که همان گونه که بعداً خواهیم دید در تنظیم کار کلیه نقش مهمی ایفا می کند.  

ساختار درونی کلیه:

در برش طولی کلیه، سه ناحیه مشخص دیده میشود که از بیرون به درون عبارت اند از بخش قشری، بخش مرکزی و لگنچه

در بخش مرکزی، تعدادی ساختار هرمی شکل دیده میشود که هرم های کلیه نام دارند. قاعده هرم ها به سمت بخش قشری و رأس آنها به سمت لگنچه است. هر هرم و ناحیه قشری مربوط به آن را، یک لَپ کلیه مینامند. در فاصله بین هرم ها، انشعاباتی از بخش قشری به نام ستون های کلیه دیده میشود.

لگنچه، ساختاری شبیه به قیف دارد. ادرار تولید شده، به آن وارد و به میزنای هدایت میشود تا کلیه را ترک کند.

گُردیزه (نفرون) ها:

هر کلیه از حدود یک میلیون گُردیزه تشکیل شده است که فرایند تشکیل ادرار در آنها آغاز میشود. ابتدای گُردیزه شبیه قیف است و کپسول بومن نام دارد. ادامة گُردیزه، لوله ای شکل است و در قسمت هایی از طول خود، پیچ خوردگی هایی دارد و بر این اساس، به قسمت های مختلفی نامگذاری میشود؛ این قسمتها به ترتیب عبارتاند از لوله پیچ خورده نزدیک، قوس هنله که U شکل است و لوله پیچ خورده دور که گُردیزه را به مجرای جمع کننده متصل میکند.

گُردیزه ها بر حسب موقعیت قرارگیری در کلیه به دو دسته قشری و مجاورِ مرکز تقسیم میشوند. گُردیزه های قشری تقریباً به طور کامل در بخش قشری قرار دارند. در گُردیزه های مجاور مرکز، بخش بزرگی از قوس هنله تا اعماق بخش مرکزی نفوذ کرده است و  بنابراین، قوس هنله در آنها طولانیتر است. تنها حدود 20% گُردیزهها از نوع مجاور مرکزند.

 

تعداد

پیچ خورده دور

قوس هنله

پیچ خورده نزدیک

کپسول بومن

نفرون

80%

بخش قشری

کوتاه -پایین رو نازک ، بالارو ضخیم

بخش قشری

بخش قشری

قشری

20%

بخش قشری

بلند پایین رو ضخیم ، بالا رو نازک

بخش قشری

بخش قشری

مجاور مرکز

 

گردش خون در کلیه:

منشأ ادرار از خون است و بنابراین بین گُردیزه و رگ های خونی،ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با توجه به اینکه تبادل مواد از طریق مویرگ ها رخ میدهد در اینجا نیز شاهد پدید آمدن شبکه های مویرگی هستیم. دو شبکه مویرگی در ارتباط با گُردیزه مشاهده میشود. اوّلی به نام کلافک (گلومرول) که درون کپسول بومن قرار دارد و دومی به نام دورِلولهای که اطراف قسمت های دیگر گُردیزه را فرا گرفته است.

به هر کلیه، یک سرخرگ وارد میشود. انشعابات این سرخرگ از فواصل بین هرم ها عبور میکند و در بخش قشری به سرخرگ های کوچکتری تقسیم میشود. این انشعابات سرانجام کلافک ها را در کپسول بومن می سازند. کلافک به سیاهرگ ختم نمی شود . خون از طریق سرخرگ آوران به کلافک وارد میشود و از طریق سرخرگ وابران آن را ترک میکند. سرخرگ وابران در اطراف لوله های پیچ خورده و قوس هنله، شبکه مویرگی دورِلوله ای را میسازد. این مویرگ ها به یکدیگر میپیوندند و سیاهرگ های کوچکی به وجود می آورند که سرانجام سیاهرگ کلیه را میسازند. این سیاهرگ،خون را از کلیه بیرون میبرد

 





فرایند تشکیل ادرار

فصل 5 : تنظیم اسمزی و دفع مواد زائد

فرایند تشکیل ادرار و تخلیه آن:

فرایند تشکیل ادرار، شامل سه مرحله است که عبارت اند از : تراوش ؛  بازجذب ؛ ترشح

تراوش:

 تراوش، نخستین مرحله تشکیل ادرار است. در این مرحله خوناب شامل آب و مواد محلول در آن به جز پروتئین ها، در نتیجه فشار خون از کلافک خارج شده به کپسول بومن وارد میشوند. این فرایند را تراوش مینامند. هم ساختار کلافک و هم ساختار کپسول بومن برای تراوش متناسب شده است. مویرگ های کلافک منافذ بزرگی در دیواره خود دارند و بنابراین امکان خروج مواد از آنها به خوبی فراهم است. پروتئین ها به علت اندازه بزرگی که دارند به طور معمول نمیتوانند از این منافذ عبور کنند اما اگر پروتئینی بتواند از این منافذ عبور کند، آنگاه با مانع دیگری روبه رو خواهد شد و آن غشا پایه مویرگ های کلافک است. این غشا در حدود پنج برابر ضخیم تر از غشای پایه در سایر مویرگ هاست و از خروج پروتئینهای خوناب جلوگیری میکند.

نیروی لازم برای خروج مواد، از فشار خون تأمین میشود. برای اینکه فشارِ تراوشی به حد کافی زیاد باشد سازوکار ویژه ای برای کلافک در نظر گرفته شده است. قطر سرخر گ آوران بیشتر از قطر سرخ رگ وابران است و این، فشار تراوشی را در مویرگ های کلافک افزایش میدهد.

اطراف کلافک را کپسول بومن احاطه کرده است. کپسول بومن شامل دو دیواره است؛ یکی بیرونی و دیگری درونی. دیواره درونی که با کلافک در تماس است، شکاف های فراوانی برای ورود مواد به گردیزه دارد.یاخته های دیواره بیرونی کپسول بومن از نوع پوششی سنگفرشی ساده اند اما یاخته های دیواره درونی آن، به سمت کلافک، از نوعِ خاصِی یاخته های پوششی به نام  (پودوسیت به معنای یاخته پادار) ساخته شده اند .

هر یک از پودوسیت ها رشته های کوتاه و پا مانند فراوانی دارد. پودوسیت ها با پاهای خود اطراف مویرگ های کلافک را احاطه کرده اند.

بدین ترتیب نه تنها فاصله بین دیواره گردیزه و کلافک تقریباً از  بین رفته است، بلکه شکاف های باریک متعددی که در فواصل بین پاها وجود دارد به خوبی امکان نفوذ مواد را به گردیزه فراهم میکند

بازجذب:

در تراوش مواد براساس اندازه، وارد گردیزه میشوند و هیچ انتخاب دیگری صورت نمیگیرد. بنابراین، هم مواد دفعی مثل اوره و هم مواد مفید مثل گلوکز و آمینواسیدها به گردیزه وارد میشوند. مواد مفید دوباره باید به خون بازگردند. این فرایند را بازجذب مینامند.

یاخته های دیوار گردیزه، مواد مفید را از مواد تراوش شده میگیرند و آنها را در سمت دیگر خود به سمت خارج گردیزه رها میکنند. این مواد توسط مویرگ های دورِ لوله ای، دوباره جذب و به این ترتیب به خون وارد میشوند.

به محض ورود مواد تراوش شده به لوله پیچخورده نزدیک، بازجذب آغاز میشود. دیواره لوله پیچ خورده نزدیک از یک لایه بافت پوششی مکعبی تشکیل شده است که ریزپرز دارند. ریزپرزها سطح بازجذب را افزایش میدهند. به علت وجود ریزپرزهای فراوان در لولة پیچ خورده نزدیک، مقدار مواد بازجذب شده در این قسمت از .) گردیزه، بیش از سایر قسمت هاست

در بیشتر موارد، بازجذب فعال است و با صرف انرژی زیستی انجام میگیرد؛ گر چه بازجذب ممکن است غیرفعال باشد مثل بازجذب آب که با اسمز انجام میشود.

 

 

ترشح:

ترشح در جهت مخالف بازجذب رخ میدهد و در آن موادی که لازم است دفع شوند از مویرگ های دورِلوله ای یا خودِیاخته های گردیزه به درون گردیزه ترشح میشوند. این فرایند را ترشح می نامند. ترشح در بیشتر موارد به روش فعّال و با صرف انرژی زیستی انجام میشود.

بعضی از سموم، داروها و یون های هیدروژن و پتاسیم اضافی خون، pH به وسیله ترشح دفع میشوند. ترشح در تنظیم میزان نقش مهمی دارد. اگر PH خون کاهش یابد، کلیه ها یون هیدروژن را ترشح میکنند. اگر PH خون افزایش یابد کلیه بیکربنات بیشتری دفع می کند و به این ترتیب PH خون را در محدوده ثابتی نگه می دارد.

تخلیه ادرار:

ادرار پس از ساخته شدن در کلیه، از طریق میزنای به مثانه وارد میشود . حرکت کرمی دیواره میزنای، که نتیجه انقباضات ماهیچه صاف دیواره آن است، ادرار را به پیش میراند. پس از ورود به مثانه، دریچه ای که حاصل چین خوردگی مخاط مثانه بر روی دهانه میزنای است مانع بازگشت ادرار به میزنای میشود

مثانه، کیسه ای است ماهیچه ای که ادرار را موقتاً ذخیره میکند چنانچه حجم جمع شده در آن از حدّ مشخصی فراتر رود،کشیدگی دیواره مثانه باعث تحریک گیرنده های کششی و فرستادن پیام عصبی به نخاع میشود و به این ترتیب انعکاس تخلیه ادرار فعّال میشود. نخاع با فرستادن پیام عصبی به مثانه، ماهیچه های صاف دیواره مثانه را منقبض میکند. با افزایش شدت انقباض، ادرار از مثانه خارج و به میزراه وارد میشود

در محل اتصال مثانه به میزراه، بنداره قرار دارد که به هنگام ورود ادرار باز میشود. این بنداره،که بنداره داخلی میزراه نام دارد، از نوع ماهیچه صاف و غیرارادی است. بنداره دیگری به نام بنداره خارجی میزراه، از نوع ماهیچه مخطط و تحت فرمان ارادی است. در نوزادان و کودکانی که هنوز ارتباط مغز و نخاع آنان به طور کامل برقرار نشده است، تخلیه مثانه به صورت غیرارادی صورت میگیرد.

فرایند تشکیل ادرار و تخلیه آن:

فرایند تشکیل ادرار، شامل سه مرحله است که عبارت اند از : تراوش ؛  بازجذب ؛ ترشح

تراوش:

 تراوش، نخستین مرحله تشکیل ادرار است. در این مرحله خوناب شامل آب و مواد محلول در آن به جز پروتئین ها، در نتیجه فشار خون از کلافک خارج شده به کپسول بومن وارد میشوند. این فرایند را تراوش مینامند. هم ساختار کلافک و هم ساختار کپسول بومن برای تراوش متناسب شده است. مویرگ های کلافک منافذ بزرگی در دیواره خود دارند و بنابراین امکان خروج مواد از آنها به خوبی فراهم است. پروتئین ها به علت اندازه بزرگی که دارند به طور معمول نمیتوانند از این منافذ عبور کنند اما اگر پروتئینی بتواند از این منافذ عبور کند، آنگاه با مانع دیگری روبه رو خواهد شد و آن غشا پایه مویرگ های کلافک است. این غشا در حدود پنج برابر ضخیم تر از غشای پایه در سایر مویرگ هاست و از خروج پروتئینهای خوناب جلوگیری میکند.

نیروی لازم برای خروج مواد، از فشار خون تأمین میشود. برای اینکه فشارِ تراوشی به حد کافی زیاد باشد سازوکار ویژه ای برای کلافک در نظر گرفته شده است. قطر سرخر گ آوران بیشتر از قطر سرخ رگ وابران است و این، فشار تراوشی را در مویرگ های کلافک افزایش میدهد.

اطراف کلافک را کپسول بومن احاطه کرده است. کپسول بومن شامل دو دیواره است؛ یکی بیرونی و دیگری درونی. دیواره درونی که با کلافک در تماس است، شکاف های فراوانی برای ورود مواد به گردیزه دارد.یاخته های دیواره بیرونی کپسول بومن از نوع پوششی سنگفرشی ساده اند اما یاخته های دیواره درونی آن، به سمت کلافک، از نوعِ خاصِی یاخته های پوششی به نام  (پودوسیت به معنای یاخته پادار) ساخته شده اند .

هر یک از پودوسیت ها رشته های کوتاه و پا مانند فراوانی دارد. پودوسیت ها با پاهای خود اطراف مویرگ های کلافک را احاطه کرده اند.

بدین ترتیب نه تنها فاصله بین دیواره گردیزه و کلافک تقریباً از  بین رفته است، بلکه شکاف های باریک متعددی که در فواصل بین پاها وجود دارد به خوبی امکان نفوذ مواد را به گردیزه فراهم میکند

بازجذب:

در تراوش مواد براساس اندازه، وارد گردیزه میشوند و هیچ انتخاب دیگری صورت نمیگیرد. بنابراین، هم مواد دفعی مثل اوره و هم مواد مفید مثل گلوکز و آمینواسیدها به گردیزه وارد میشوند. مواد مفید دوباره باید به خون بازگردند. این فرایند را بازجذب مینامند.

یاخته های دیوار گردیزه، مواد مفید را از مواد تراوش شده میگیرند و آنها را در سمت دیگر خود به سمت خارج گردیزه رها میکنند. این مواد توسط مویرگ های دورِ لوله ای، دوباره جذب و به این ترتیب به خون وارد میشوند.

به محض ورود مواد تراوش شده به لوله پیچخورده نزدیک، بازجذب آغاز میشود. دیواره لوله پیچ خورده نزدیک از یک لایه بافت پوششی مکعبی تشکیل شده است که ریزپرز دارند. ریزپرزها سطح بازجذب را افزایش میدهند. به علت وجود ریزپرزهای فراوان در لولة پیچ خورده نزدیک، مقدار مواد بازجذب شده در این قسمت از .) گردیزه، بیش از سایر قسمت هاست

در بیشتر موارد، بازجذب فعال است و با صرف انرژی زیستی انجام میگیرد؛ گر چه بازجذب ممکن است غیرفعال باشد مثل بازجذب آب که با اسمز انجام میشود.

 

 

ترشح:

ترشح در جهت مخالف بازجذب رخ میدهد و در آن موادی که لازم است دفع شوند از مویرگ های دورِلوله ای یا خودِیاخته های گردیزه به درون گردیزه ترشح میشوند. این فرایند را ترشح می نامند. ترشح در بیشتر موارد به روش فعّال و با صرف انرژی زیستی انجام میشود.

بعضی از سموم، داروها و یون های هیدروژن و پتاسیم اضافی خون، pH به وسیله ترشح دفع میشوند. ترشح در تنظیم میزان نقش مهمی دارد. اگر PH خون کاهش یابد، کلیه ها یون هیدروژن را ترشح میکنند. اگر PH خون افزایش یابد کلیه بیکربنات بیشتری دفع می کند و به این ترتیب PH خون را در محدوده ثابتی نگه می دارد.

تخلیه ادرار:

ادرار پس از ساخته شدن در کلیه، از طریق میزنای به مثانه وارد میشود . حرکت کرمی دیواره میزنای، که نتیجه انقباضات ماهیچه صاف دیواره آن است، ادرار را به پیش میراند. پس از ورود به مثانه، دریچه ای که حاصل چین خوردگی مخاط مثانه بر روی دهانه میزنای است مانع بازگشت ادرار به میزنای میشود

مثانه، کیسه ای است ماهیچه ای که ادرار را موقتاً ذخیره میکند چنانچه حجم جمع شده در آن از حدّ مشخصی فراتر رود،کشیدگی دیواره مثانه باعث تحریک گیرنده های کششی و فرستادن پیام عصبی به نخاع میشود و به این ترتیب انعکاس تخلیه ادرار فعّال میشود. نخاع با فرستادن پیام عصبی به مثانه، ماهیچه های صاف دیواره مثانه را منقبض میکند. با افزایش شدت انقباض، ادرار از مثانه خارج و به میزراه وارد میشود

در محل اتصال مثانه به میزراه، بنداره قرار دارد که به هنگام ورود ادرار باز میشود. این بنداره،که بنداره داخلی میزراه نام دارد، از نوع ماهیچه صاف و غیرارادی است. بنداره دیگری به نام بنداره خارجی میزراه، از نوع ماهیچه مخطط و تحت فرمان ارادی است. در نوزادان و کودکانی که هنوز ارتباط مغز و نخاع آنان به طور کامل برقرار نشده است، تخلیه مثانه به صورت غیرارادی صورت میگیرد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ترکیب شیمیایی ادرار

فصل 5 : تنظیم اسمزی و دفع مواد زائد

ترکیب شیمیایی ادرار و تنظیم آب:

دو فرایند بازجذب و ترشح،ترکیب مایع تراوش شده را هنگام عبور از لوله کلیوی و مجرای جمع کننده، تغییر میدهند و آنچه به لگنچه میریزد، ادرار است.

مواد ادرار را میتوان به دو دسته معدنی و آلی تقسیم کرد. در حدود 95 ، ادرار را آب تشکیل میدهد. دفع آب از طریق ادرار، راهی است برای تنظیم مقدار آب بدن، یون ها نیز بخش مهمی از ادرار را تشکیل میدهند که دفع آنها برای حفظ تعادل یونها صورت میگیرد.

فراوانترین ماده دفعی آلی در ادرار، اوره است. اوره چرا و چگونه تشکیل میشود؟

در نتیجه تجزیه آمینواسیدها و نوکلئیک اسیدها، آمونیاک به دست می آید که بسیار سمّی است. تجمع آمونیاک در خون به سرعت به مرگ می انجامد. کبد، آمونیاک را از طریق ترکیب آن با کربن دی اکسید به اوره تبدیل میکند. ویژگی سمی بودن اوره از آمونیاک بسیار کمتر است و بنابراین، امکان انباشته شدن آن و دفع با فواصل زمانی امکان پذیر است. کلیه ها اوره را از خون میگیرند و به وسیله ادرار از بدن دفع میکنند.

ماده دفعی نیتروژن دار، دیگری که با ادرار دفع میشود کراتینین است که از کراتین فسفات تولید میشود. کراتین فسفات، مولکولی است که در ماهیچه ها به منظور تأمین انرژی به کار می آید؛ به این ترتیب  ATPتولید وگروه فسفات ان بهADP  منتقل میشود. در جریان این تبدیل، کرآتینین پدید می آید که توسط کلیه ها از بدن دفع میشود.

دیگر ماده دفعی نیتروژن دار در ادرار اوریک اسید است که در نتیجه سوخت و ساز نوکلئیک اسیدها حاصل میشود. اوریک اسید انحلال پذیری زیادی در آب ندارد. بنابراین، تمایل آن به رسوب کردن و تشکیل بلور زیاد است. رسوب بلورهای اوریک اسید در کلیه ها باعث ایجاد سنگ کلیه و در مفاصل باعث نقرس میشود. نقرس یکی از بیماری های مفصلی است که با دردناک شدن مفاصل و التهاب آنها همراه است

 

تنظیم آب:

تنظیم آب تحت تنظیم عوامل مختلفی مثل هورمون ها قرار دارد. اگر غلظت مواد حل شده در خوناب از یک حّدِ مشخص فراتر رود، گیرنده های اسمزی در زیر نهنج تحریک میشوند. در نتیجه تحریک این گیرنده ها از یک سو، مرکز تشنگی در زیرنهنج فعّال میشود و از سوی دیگر، هورمون ضدادراری از غده زیرمغزی پسین ترشح میشود. این هورمون با اثر بر کلیه ها، بازجذب آب را افزایش میدهد و به این ترتیب دفع آب را توسط ادرار کاهش میدهد

اگر بنا به عللی هورمون ضدادراری ترشح نشود، مقدارِ زیادی ادرارِ رقیق از بدن دفع میشود. چنین حالتی به دیابت بی مزه معروف است. مبتلایان به این بیماری احساس تشنگی میکنند و مجبورند مایعات زیادی بنوشند. این بیماری به علت برهم زدن توازن آب و یونها در بدن، نیازمند توجه جدّی است.

سازوکار دیگری نیز در تنظیم آب نقش دارد. در نتیجه کاهش مقدار آب خون و کاهش حجم آن، جریان خون یا فشار خون در سرخرگ آوران کاهش مییابد. در این وضعیت، از دیواره سرخرگ آوران آنزیمی به نام رنین به خون ترشح میشود. رنین با اثر بر یکی از پروتئین های خوناب به نام آنژیوتانسین و راه اندازی مجموعه ای از واکنش ها، باعث میشود از غده فوق کلیه، هورمون آلدوسترون ترشح شود. هورمون آلدوسترون با اثر بر کلیه ها بازجذب سدیم را باعث میشود. در نتیجه بازجذب سدیم، بازجذب آب هم در کلیه ها افزایش مییابد.

ترکیب شیمیایی ادرار و تنظیم آب:

دو فرایند بازجذب و ترشح،ترکیب مایع تراوش شده را هنگام عبور از لوله کلیوی و مجرای جمع کننده، تغییر میدهند و آنچه به لگنچه میریزد، ادرار است.

مواد ادرار را میتوان به دو دسته معدنی و آلی تقسیم کرد. در حدود 95 ، ادرار را آب تشکیل میدهد. دفع آب از طریق ادرار، راهی است برای تنظیم مقدار آب بدن، یون ها نیز بخش مهمی از ادرار را تشکیل میدهند که دفع آنها برای حفظ تعادل یونها صورت میگیرد.

فراوانترین ماده دفعی آلی در ادرار، اوره است. اوره چرا و چگونه تشکیل میشود؟

در نتیجه تجزیه آمینواسیدها و نوکلئیک اسیدها، آمونیاک به دست می آید که بسیار سمّی است. تجمع آمونیاک در خون به سرعت به مرگ می انجامد. کبد، آمونیاک را از طریق ترکیب آن با کربن دی اکسید به اوره تبدیل میکند. ویژگی سمی بودن اوره از آمونیاک بسیار کمتر است و بنابراین، امکان انباشته شدن آن و دفع با فواصل زمانی امکان پذیر است. کلیه ها اوره را از خون میگیرند و به وسیله ادرار از بدن دفع میکنند.

ماده دفعی نیتروژن دار، دیگری که با ادرار دفع میشود کراتینین است که از کراتین فسفات تولید میشود. کراتین فسفات، مولکولی است که در ماهیچه ها به منظور تأمین انرژی به کار می آید؛ به این ترتیب  ATPتولید وگروه فسفات ان بهADP  منتقل میشود. در جریان این تبدیل، کرآتینین پدید می آید که توسط کلیه ها از بدن دفع میشود.

دیگر ماده دفعی نیتروژن دار در ادرار اوریک اسید است که در نتیجه سوخت و ساز نوکلئیک اسیدها حاصل میشود. اوریک اسید انحلال پذیری زیادی در آب ندارد. بنابراین، تمایل آن به رسوب کردن و تشکیل بلور زیاد است. رسوب بلورهای اوریک اسید در کلیه ها باعث ایجاد سنگ کلیه و در مفاصل باعث نقرس میشود. نقرس یکی از بیماری های مفصلی است که با دردناک شدن مفاصل و التهاب آنها همراه است

 

تنظیم آب:

تنظیم آب تحت تنظیم عوامل مختلفی مثل هورمون ها قرار دارد. اگر غلظت مواد حل شده در خوناب از یک حّدِ مشخص فراتر رود، گیرنده های اسمزی در زیر نهنج تحریک میشوند. در نتیجه تحریک این گیرنده ها از یک سو، مرکز تشنگی در زیرنهنج فعّال میشود و از سوی دیگر، هورمون ضدادراری از غده زیرمغزی پسین ترشح میشود. این هورمون با اثر بر کلیه ها، بازجذب آب را افزایش میدهد و به این ترتیب دفع آب را توسط ادرار کاهش میدهد

اگر بنا به عللی هورمون ضدادراری ترشح نشود، مقدارِ زیادی ادرارِ رقیق از بدن دفع میشود. چنین حالتی به دیابت بی مزه معروف است. مبتلایان به این بیماری احساس تشنگی میکنند و مجبورند مایعات زیادی بنوشند. این بیماری به علت برهم زدن توازن آب و یونها در بدن، نیازمند توجه جدّی است.

سازوکار دیگری نیز در تنظیم آب نقش دارد. در نتیجه کاهش مقدار آب خون و کاهش حجم آن، جریان خون یا فشار خون در سرخرگ آوران کاهش مییابد. در این وضعیت، از دیواره سرخرگ آوران آنزیمی به نام رنین به خون ترشح میشود. رنین با اثر بر یکی از پروتئین های خوناب به نام آنژیوتانسین و راه اندازی مجموعه ای از واکنش ها، باعث میشود از غده فوق کلیه، هورمون آلدوسترون ترشح شود. هورمون آلدوسترون با اثر بر کلیه ها بازجذب سدیم را باعث میشود. در نتیجه بازجذب سدیم، بازجذب آب هم در کلیه ها افزایش مییابد.





تنظیم اسمزی در بی مهره گان

فصل 5 : تنظیم اسمزی و دفع مواد زائد

تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران

در تک یاخته ای ها

در بسیاری از تک یاخته ای ها تنظیم اسمزی با کمک انتشار انجام میشود. ولی در برخی دیگر مانند پارامسی، آبی که در نتیجه اسمز وارد میشود به همراه مواد دفعی توسط کُریچه های انقباضی دفع میشود .

در بی مهرگان

نفریدی:

بیشتر بی مهرگان دارای ساختار مشخصی برای دفع هستند. یکی از این ساختارها نفریدی است که برای دفع، تنظیم اسمزی یا هر دو مورد به کار میرود. نفریدی لوله ای است که با منفذ به بیرون باز میشود. نفریدی دو نوع است: پروتونفریدی ومتانفریدی.

سامانه دفعی پروتونفریدی، شبکه ای از کانال هاست که از طریق منافذ دفعی به خارج بدن راه مییابند. سامانه دفعی در پلاناریا از نوع پروتو نفریدی است، که کار اصلی آن، دفع آب اضافی است و بیشتر دفع نیتروژن، از طریق سطح بدن انجام میشود

در طول کانال های پروتو نفریدی، یاخته های شعله ای قرار دارند.مایعات بدن از فضای بین یاخته ای به یاخته های شعله ای وارد میشوند و ضربان مژه های این یاخته که ظاهری شبیه شعله شمع دارند مایعات را به کانال های دفعی هدایت، و از منافذ دفعی خارج میکند.

نوع پیشرفته تر سامانه دفعی در بی مهرگان، متانفریدی است.متانفریدی لوله ای است که در جلو، قیف مژکدار و در نزدیک انتها، دارای مثانه است که به منفذ ادراری در خارج از بدن ختم میشود.دهانه این قیف به طور مستقیم با مایعات بدن ارتباط دارد. بیشتر کرم های حلقوی نظیر کرم خاکی و نرمتنان سامانه دفعی متانفریدی دارند. بدن کرم خاکی از حلقه هایی تشکیل شده که هر کدام، یک جفت متانفریدی دارند

در عنکبوت ها کیسه های کروی مشاهده میشود که در محل اتصال پا به بدن قرار دارند و غدد پیشرانی نامیده میشوند

غدد شاخکی:

در سخت پوستان، مواد دفعی نیتروژن دار با انتشار ساده، از آبشش ها دفع میشوند. برخی از سخت پوستان میگوها و خرچنگ ها غدد شاخکی دارند . مایعات دفعی، از حفره عمومی به این غده تراوش و از منفذ دفعی نزدیک شاخک، دفع میشوند

لوله های مالپیگی:

حشرات سامانه دفعی متصل به روده به نام لوله های مالپیگی دارند . یون های پتاسیم و کلر از همولنف به لوله های مالپیگی ترشح، و در پی آن آب از طریق اسمز وارد این لوله ها میشود. سپس اوریک اسید به لوله ها ترشح میشود. محتوای لوله های مالپیگی به روده، تخلیه و با عبور مایعات در روده، آب و یون ها بازجذب میشوند. اوریک اسید از طریق روده به همراه مواد دفعی دستگاه گوارش دفع میشود.

تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران

در تک یاخته ای ها

در بسیاری از تک یاخته ای ها تنظیم اسمزی با کمک انتشار انجام میشود. ولی در برخی دیگر مانند پارامسی، آبی که در نتیجه اسمز وارد میشود به همراه مواد دفعی توسط کُریچه های انقباضی دفع میشود .

در بی مهرگان

نفریدی:

بیشتر بی مهرگان دارای ساختار مشخصی برای دفع هستند. یکی از این ساختارها نفریدی است که برای دفع، تنظیم اسمزی یا هر دو مورد به کار میرود. نفریدی لوله ای است که با منفذ به بیرون باز میشود. نفریدی دو نوع است: پروتونفریدی ومتانفریدی.

سامانه دفعی پروتونفریدی، شبکه ای از کانال هاست که از طریق منافذ دفعی به خارج بدن راه مییابند. سامانه دفعی در پلاناریا از نوع پروتو نفریدی است، که کار اصلی آن، دفع آب اضافی است و بیشتر دفع نیتروژن، از طریق سطح بدن انجام میشود

در طول کانال های پروتو نفریدی، یاخته های شعله ای قرار دارند.مایعات بدن از فضای بین یاخته ای به یاخته های شعله ای وارد میشوند و ضربان مژه های این یاخته که ظاهری شبیه شعله شمع دارند مایعات را به کانال های دفعی هدایت، و از منافذ دفعی خارج میکند.

نوع پیشرفته تر سامانه دفعی در بی مهرگان، متانفریدی است.متانفریدی لوله ای است که در جلو، قیف مژکدار و در نزدیک انتها، دارای مثانه است که به منفذ ادراری در خارج از بدن ختم میشود.دهانه این قیف به طور مستقیم با مایعات بدن ارتباط دارد. بیشتر کرم های حلقوی نظیر کرم خاکی و نرمتنان سامانه دفعی متانفریدی دارند. بدن کرم خاکی از حلقه هایی تشکیل شده که هر کدام، یک جفت متانفریدی دارند

در عنکبوت ها کیسه های کروی مشاهده میشود که در محل اتصال پا به بدن قرار دارند و غدد پیشرانی نامیده میشوند

غدد شاخکی:

در سخت پوستان، مواد دفعی نیتروژن دار با انتشار ساده، از آبشش ها دفع میشوند. برخی از سخت پوستان میگوها و خرچنگ ها غدد شاخکی دارند . مایعات دفعی، از حفره عمومی به این غده تراوش و از منفذ دفعی نزدیک شاخک، دفع میشوند

لوله های مالپیگی:

حشرات سامانه دفعی متصل به روده به نام لوله های مالپیگی دارند . یون های پتاسیم و کلر از همولنف به لوله های مالپیگی ترشح، و در پی آن آب از طریق اسمز وارد این لوله ها میشود. سپس اوریک اسید به لوله ها ترشح میشود. محتوای لوله های مالپیگی به روده، تخلیه و با عبور مایعات در روده، آب و یون ها بازجذب میشوند. اوریک اسید از طریق روده به همراه مواد دفعی دستگاه گوارش دفع میشود.





تنظیم اسمزی در مهره داران

فصل 5 : تنظیم اسمزی و دفع مواد زائد

 تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران

در مهره داران:

انواعی از راه کارها در مهره داران برای مقابله با مسائل تنظیم اسمزی وجود دارد و بیشتر آنها سازگاری هایی در دستگاه ادراری است.همه مهره داران کلیه دارند که ساختار متفاوت، ولی عملکرد مشابهی در میان آنها دارد.مهره داران همچنین سیستم گردش خون بسته دارند که خون در آن تحت فشار است. این فشار، خون را از غشاها به کلیه ها تراوش میکند.

ماهیان غضروفی مثل کوسه ها و سفره ماهی ها علاوه بر کلیه ها، دارای غدد راست رودهای هستند که محلول نمک ( سدیم کلرید )بسیار غلیظ را به روده ترشح میکنند.

در ماهیان آب شیرین، فشار اسمزی مایعات بدن از آب بیشتر است. بنابراین آب میتواند وارد بدن شود .برای مقابله با چنین مشکلی، ماهیان آب شیرین معمولاً آب زیادی نمی نوشند)باز و بسته شدن دهان در ماهی قرمز تنها به منظور عبور آب و تبادل گازها در آبشش هاست. همچنین بدن آنها با ماده مخاطی پوشیده شده است که مانع ورود آب به بدن میشود. جذب نمک و یون ها با انتقال فعال از آبشش هاست. این ماهی ها حجم زیادی از آب را به صورت ادرار رقیق دفع میکنند.

در ماهیان دریایی فشار اسمزی مایعات بدن کمتر از آب دریاست.آب، تمایل به خروج از بدن دارد. برای جبران، ماهیان دریایی مقدار زیادی آب می نوشند. در این ماهیان برخی از یون ها از طریق یاخته های آبشش و برخی، توسط کلیه به صورت ادرار غلیظ دفع میشوند.

 

دفع اب

نمک و یون ها

نفوذ پذیری بدن به اب

نوشیدن اب

فشار اسمزی مایعاتت بدن نسبت به محیط

ماهی

بیشتر به صورت ادرار رقیق

جذب با انتقال فعال از ابشش ها

کم

بیشتر

اب شیرین

آب شیرین

به صورت ادرار غلیظ

دفع از طریق ابشش ها و کلیه

تا حدودی زیادتر

زیاد

کمتر

اب شور

کلیه دوزیستان مشابه ماهیان آب شیرین است. مثانه این جانوران محل ذخیره آب و یون هاست. به هنگام خشک شدن محیط، دفع ادرار کم، و مثانه برای ذخیره بیشتر آب بزرگتر میشود و سپس بازجذب آب از مثانه به خون افزایش پیدا میکند.

خزندگان، پرندگان و پستانداران، پیچیده ترین شکل کلیه را دارند که متناسب با واپایش تعادل اسمزی مایعات بدن آنهاست.ساختار کلیه در خزندگان و پرندگان مشابه است و توانمندی بازجذب آب زیادی دارد. برخی از خزندگان و پرندگان دریایی و بیابانی که آب دریا یا غذای نمک دار مصرف میکنند میتوانند نمک اضافه را از طریق غدد نمکی چشم یا زبان، به صورت قطره های غلیظ دفع کنند.

 تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران

در مهره داران:

انواعی از راه کارها در مهره داران برای مقابله با مسائل تنظیم اسمزی وجود دارد و بیشتر آنها سازگاری هایی در دستگاه ادراری است.همه مهره داران کلیه دارند که ساختار متفاوت، ولی عملکرد مشابهی در میان آنها دارد.مهره داران همچنین سیستم گردش خون بسته دارند که خون در آن تحت فشار است. این فشار، خون را از غشاها به کلیه ها تراوش میکند.

ماهیان غضروفی مثل کوسه ها و سفره ماهی ها علاوه بر کلیه ها، دارای غدد راست رودهای هستند که محلول نمک ( سدیم کلرید )بسیار غلیظ را به روده ترشح میکنند.

در ماهیان آب شیرین، فشار اسمزی مایعات بدن از آب بیشتر است. بنابراین آب میتواند وارد بدن شود .برای مقابله با چنین مشکلی، ماهیان آب شیرین معمولاً آب زیادی نمی نوشند)باز و بسته شدن دهان در ماهی قرمز تنها به منظور عبور آب و تبادل گازها در آبشش هاست. همچنین بدن آنها با ماده مخاطی پوشیده شده است که مانع ورود آب به بدن میشود. جذب نمک و یون ها با انتقال فعال از آبشش هاست. این ماهی ها حجم زیادی از آب را به صورت ادرار رقیق دفع میکنند.

در ماهیان دریایی فشار اسمزی مایعات بدن کمتر از آب دریاست.آب، تمایل به خروج از بدن دارد. برای جبران، ماهیان دریایی مقدار زیادی آب می نوشند. در این ماهیان برخی از یون ها از طریق یاخته های آبشش و برخی، توسط کلیه به صورت ادرار غلیظ دفع میشوند.

 

دفع اب

نمک و یون ها

نفوذ پذیری بدن به اب

نوشیدن اب

فشار اسمزی مایعاتت بدن نسبت به محیط

ماهی

بیشتر به صورت ادرار رقیق

جذب با انتقال فعال از ابشش ها

کم

بیشتر

اب شیرین

آب شیرین

به صورت ادرار غلیظ

دفع از طریق ابشش ها و کلیه

تا حدودی زیادتر

زیاد

کمتر

اب شور

کلیه دوزیستان مشابه ماهیان آب شیرین است. مثانه این جانوران محل ذخیره آب و یون هاست. به هنگام خشک شدن محیط، دفع ادرار کم، و مثانه برای ذخیره بیشتر آب بزرگتر میشود و سپس بازجذب آب از مثانه به خون افزایش پیدا میکند.

خزندگان، پرندگان و پستانداران، پیچیده ترین شکل کلیه را دارند که متناسب با واپایش تعادل اسمزی مایعات بدن آنهاست.ساختار کلیه در خزندگان و پرندگان مشابه است و توانمندی بازجذب آب زیادی دارد. برخی از خزندگان و پرندگان دریایی و بیابانی که آب دریا یا غذای نمک دار مصرف میکنند میتوانند نمک اضافه را از طریق غدد نمکی چشم یا زبان، به صورت قطره های غلیظ دفع کنند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ویژگی های یاخته گیاهی

فصل 6 : از یاخته تا گیاه

ویژگی های یاخته گیاهی

امروزه گیاهان آوندی، به ویژه نهاندانگان بیشترین گونه های گیاهی روی زمین را تشکیل میدهند. این گیاهان گرچه در جای خود ثابت اند؛ اما مانند جانوران به ماده و انرژی نیاز دارند.گیاهان برخلاف جانوران نمیتوانند برای تأمین ماده و انرژی مورد نیاز خود از جایی به جای دیگر بروند و با احساس خطر، فرار یا به عامل خطر حمله کنند. چه ویژگی هایی به گیاهان کمک میکند تا بتوانند بر محدودیت ساکن بودن در محیط غلبه کنند؟ چگونه گیاهان میتوانند در محیط های متفاوت،زندگی کنند؟ از طرفی گیاهان افزون بر اینکه منبع اصلی غذا برای بسیاری از مردم کره زمین اند، تأمین کننده مواد اولیه صنایعی، مانند داروسازی و پوشاک نیز هستند. گیاهان چه ویژگی هایی دارند که مواد اولیه چنین صنایعی را تأمین میکنند.

اولین قدم برای یافتن پاسخ چنین پرسش هایی، دانستن ویژگی های یاخته گیاهی و چگونگی سازمان یابی یاخته ها درگیاهان آوندی و شکل گیری پیکر آنهاست.

 

دیواره یاخته ای

اگر از شما بپرسند که یاخته در گیاهان چه تفاوتی با یاخته در جانوران دارد، احتمالاً علاوه بر سبزدیسه (کلروپلاست)، دیواره را نیز نام میبرید.

 

شاید برایتان جالب باشد که بدانید واژه یاخته، اولین بار با مشاهده چوب پنبه، وارد زیست شناسی شد . چوب پنبه از یاخته های مرده تشکیل شده است. یاخته های این بافت در مشاهده با میکروسکوپ به صورت مجموعه حفره هایی دیده میشوند که دیواره هایی آنها را از یکدیگر جدا کرده اند. این دیواره ها، دیواره یاخته ای و تنها بخش باقیمانده از یاخته گیاهی در بافتی مرده اند.

دیواره یاخته ای در بافت های زنده گیاه، بخشی به نام پروتوپلاست را در بر میگیرد. پروتوپلاست هم ارز یاخته در جانوران است.

دیواره عملکردهای متفاوتی دارد. حفظ شکل یاخته ها، استحکام پیکر گیاه، واپایش تبادل مواد بین یاخته ها در گیاه و جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا؛ از کارهای دیواره یاخته ای است. برای

پی بردن به نقش دیواره در هر یک از این کارها ابتدا باید ساختار دیواره را بشناسیم.به شکل توجه کنید! در تقسیم یاخته گیاهی بعد از تقسیم هسته، لایه ای به نام تیغه میانی تشکیل میشود. این لایه، میان یاخته (سیتوپلاسم) را به دو بخش تقسیم میکند و در نتیجه، دو یاخته ایجاد میشود. تیغه میانی از پلی ساکاریدی به نام پکتین ساخته شده است. پکتین مانند چسب عمل میکند و دو یاخته را در کنار هم نگه میدارد.

پروتوپلاست هر یک از یاخته های تازه تشکیل شده، لایه یا لایه های دیگری به نام دیواره نخستین میسازند. در این دیواره،رشته های سلولز وجود دارند که در زمینه ای از پروتئین و انواعی از پلی ساکاریدهای غیررشته ای خمیری قرار میگیرند

دیواره نخستین، مانند قالبی، پروتوپلاست را در برمیگیرد؛ اما مانع رشد آن نمیشود؛ زیرا قابلیت گسترش و کشش دارد و همراه با رشد پروتوپلاست و اضافه شدن ترکیبات سازنده دیواره، اندازه آن نیز افزایش مییابد. در بعضی یاخته های گیاهی، لایه های دیگری نیز ساخته میشود که به مجموع آنها دیواره پسین میگویند. طرز قرار گیری رشته های سلولزی در دیواره پسین، سبب میشود که استحکام و تراکم این دیواره از دیواره نخستین بیشتر باشد. رشد یاخته بعد از تشکیل دیواره پسین متوقف میشود.

دیدیم که دیواره یاخته ای، دور تا دور یاخته را میپوشاند. آیا این دیواره، یاخته ها را به طور کامل از هم جدا میکند؟ مشاهده بافت گیاهی با میکروسکوپ الکترونی نشان میدهد که کانال های میان یاخته ای از یاخته ای به یاخته دیگر کشیده شده اند. به این کانال ها، پلاسمودسم میگویند مواد مغذی و ترکیبات دیگر میتوانند از راه پلاسمودسم ها از یاخته ای به یاخته دیگر بروند. پلاسمودسم ها در مناطقی از دیواره به نام لان، به فراوانی وجود دارند. لان به منطقه ای گفته میشود که دیواره یاخته ای در آنجا نازک مانده است.

ترکیب شیمیایی دیواره :

ترکیب شیمیایی دیواره در یاخته های متفاوت، متناسب با کاری که انجام میدهند، و حتی در طول عمر یک یاخته فرق میکند. چوبی شدن، کانی شدن و ژله ای شدن از این تغییرات اند.

دیواره آوندهای چوبی، به علت تشکیل ماده ای به نام لیگنین)چوب)، چوبی شده است. پروتوپلاستِ این یاخته ها لیگنین میسازد و آن را به دیواره یاخته ای اضافه میکند. لیگنین سبب

استحکام بیشتر دیواره میشود. به همین علت وجود درختانی با ارتفاع چند ده متر و حتی چند صد متر ممکن است.

اگر به برگ گیاه گندم، دست زده باشید، زبری آن را احساس کرده اید. این زبری به علت افزوده شدن سیلیس به دیواره یاخته هایی است که در سطح برگ قرار دارند. این تغییر از نوع کانی شدن است؛ زیرا در این تغییر، ترکیبات کانی به دیواره یاخته ای اضافه میشوند.پکتین دیواره با جذب آب، متورم و ژله ای میشود، به این تغییر ژله ای شدن میگویند. مقدار پکتین در بعضی گیاهان به قدری فراوان است که از آن برای تولید ژله های گیاهی استفاده میکنند. ژله یا لعابی که از خیساندن دانه هایی مانند دانه بِه در آب ایجاد میشود، به علت فراوانی ترکیبات پکتینی در این دانه هاست.

کوتینی شدن و چوب پنبه ای شدن از تغییرات دیگر دیواره در یاخته های گیاهی اند که در کاهش از دست دادن آب و جلوگیری از ورود آب و جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا به گیاه نقش دارند. کوتین و چوب پنبه از ترکیبات لیپیدی هستند.

 

ویژگی های یاخته گیاهی

امروزه گیاهان آوندی، به ویژه نهاندانگان بیشترین گونه های گیاهی روی زمین را تشکیل میدهند. این گیاهان گرچه در جای خود ثابت اند؛ اما مانند جانوران به ماده و انرژی نیاز دارند.گیاهان برخلاف جانوران نمیتوانند برای تأمین ماده و انرژی مورد نیاز خود از جایی به جای دیگر بروند و با احساس خطر، فرار یا به عامل خطر حمله کنند. چه ویژگی هایی به گیاهان کمک میکند تا بتوانند بر محدودیت ساکن بودن در محیط غلبه کنند؟ چگونه گیاهان میتوانند در محیط های متفاوت،زندگی کنند؟ از طرفی گیاهان افزون بر اینکه منبع اصلی غذا برای بسیاری از مردم کره زمین اند، تأمین کننده مواد اولیه صنایعی، مانند داروسازی و پوشاک نیز هستند. گیاهان چه ویژگی هایی دارند که مواد اولیه چنین صنایعی را تأمین میکنند.

اولین قدم برای یافتن پاسخ چنین پرسش هایی، دانستن ویژگی های یاخته گیاهی و چگونگی سازمان یابی یاخته ها درگیاهان آوندی و شکل گیری پیکر آنهاست.

 

دیواره یاخته ای

اگر از شما بپرسند که یاخته در گیاهان چه تفاوتی با یاخته در جانوران دارد، احتمالاً علاوه بر سبزدیسه (کلروپلاست)، دیواره را نیز نام میبرید.

 

شاید برایتان جالب باشد که بدانید واژه یاخته، اولین بار با مشاهده چوب پنبه، وارد زیست شناسی شد . چوب پنبه از یاخته های مرده تشکیل شده است. یاخته های این بافت در مشاهده با میکروسکوپ به صورت مجموعه حفره هایی دیده میشوند که دیواره هایی آنها را از یکدیگر جدا کرده اند. این دیواره ها، دیواره یاخته ای و تنها بخش باقیمانده از یاخته گیاهی در بافتی مرده اند.

دیواره یاخته ای در بافت های زنده گیاه، بخشی به نام پروتوپلاست را در بر میگیرد. پروتوپلاست هم ارز یاخته در جانوران است.

دیواره عملکردهای متفاوتی دارد. حفظ شکل یاخته ها، استحکام پیکر گیاه، واپایش تبادل مواد بین یاخته ها در گیاه و جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا؛ از کارهای دیواره یاخته ای است. برای

پی بردن به نقش دیواره در هر یک از این کارها ابتدا باید ساختار دیواره را بشناسیم.به شکل توجه کنید! در تقسیم یاخته گیاهی بعد از تقسیم هسته، لایه ای به نام تیغه میانی تشکیل میشود. این لایه، میان یاخته (سیتوپلاسم) را به دو بخش تقسیم میکند و در نتیجه، دو یاخته ایجاد میشود. تیغه میانی از پلی ساکاریدی به نام پکتین ساخته شده است. پکتین مانند چسب عمل میکند و دو یاخته را در کنار هم نگه میدارد.

پروتوپلاست هر یک از یاخته های تازه تشکیل شده، لایه یا لایه های دیگری به نام دیواره نخستین میسازند. در این دیواره،رشته های سلولز وجود دارند که در زمینه ای از پروتئین و انواعی از پلی ساکاریدهای غیررشته ای خمیری قرار میگیرند

دیواره نخستین، مانند قالبی، پروتوپلاست را در برمیگیرد؛ اما مانع رشد آن نمیشود؛ زیرا قابلیت گسترش و کشش دارد و همراه با رشد پروتوپلاست و اضافه شدن ترکیبات سازنده دیواره، اندازه آن نیز افزایش مییابد. در بعضی یاخته های گیاهی، لایه های دیگری نیز ساخته میشود که به مجموع آنها دیواره پسین میگویند. طرز قرار گیری رشته های سلولزی در دیواره پسین، سبب میشود که استحکام و تراکم این دیواره از دیواره نخستین بیشتر باشد. رشد یاخته بعد از تشکیل دیواره پسین متوقف میشود.

دیدیم که دیواره یاخته ای، دور تا دور یاخته را میپوشاند. آیا این دیواره، یاخته ها را به طور کامل از هم جدا میکند؟ مشاهده بافت گیاهی با میکروسکوپ الکترونی نشان میدهد که کانال های میان یاخته ای از یاخته ای به یاخته دیگر کشیده شده اند. به این کانال ها، پلاسمودسم میگویند مواد مغذی و ترکیبات دیگر میتوانند از راه پلاسمودسم ها از یاخته ای به یاخته دیگر بروند. پلاسمودسم ها در مناطقی از دیواره به نام لان، به فراوانی وجود دارند. لان به منطقه ای گفته میشود که دیواره یاخته ای در آنجا نازک مانده است.

ترکیب شیمیایی دیواره :

ترکیب شیمیایی دیواره در یاخته های متفاوت، متناسب با کاری که انجام میدهند، و حتی در طول عمر یک یاخته فرق میکند. چوبی شدن، کانی شدن و ژله ای شدن از این تغییرات اند.

دیواره آوندهای چوبی، به علت تشکیل ماده ای به نام لیگنین)چوب)، چوبی شده است. پروتوپلاستِ این یاخته ها لیگنین میسازد و آن را به دیواره یاخته ای اضافه میکند. لیگنین سبب

استحکام بیشتر دیواره میشود. به همین علت وجود درختانی با ارتفاع چند ده متر و حتی چند صد متر ممکن است.

اگر به برگ گیاه گندم، دست زده باشید، زبری آن را احساس کرده اید. این زبری به علت افزوده شدن سیلیس به دیواره یاخته هایی است که در سطح برگ قرار دارند. این تغییر از نوع کانی شدن است؛ زیرا در این تغییر، ترکیبات کانی به دیواره یاخته ای اضافه میشوند.پکتین دیواره با جذب آب، متورم و ژله ای میشود، به این تغییر ژله ای شدن میگویند. مقدار پکتین در بعضی گیاهان به قدری فراوان است که از آن برای تولید ژله های گیاهی استفاده میکنند. ژله یا لعابی که از خیساندن دانه هایی مانند دانه بِه در آب ایجاد میشود، به علت فراوانی ترکیبات پکتینی در این دانه هاست.

کوتینی شدن و چوب پنبه ای شدن از تغییرات دیگر دیواره در یاخته های گیاهی اند که در کاهش از دست دادن آب و جلوگیری از ورود آب و جلوگیری از ورود عوامل بیماری زا به گیاه نقش دارند. کوتین و چوب پنبه از ترکیبات لیپیدی هستند.

 





کریچه (واکوئل)

فصل 6 : از یاخته تا گیاه

کُریچه (واکوئل)، محلّی برای ذخیره:

چگونه گیاه پژمرده بعد از آبیاری شاداب میشود؟ برای پاسخ به این پرسش باید نگاهی دقیق به یاخته گیاه داشته باشیم.میدانیم یکی از ویژگی های یاخته های گیاهی، داشتن اندامکی به نام کُریچه است. در این اندامک، مایعی به نام شیره کُریچهای قرار دارد. شیرة کُریچه ای ترکیبی از آب و مواد دیگر است.مقدار و ترکیب این شیره، از گیاهی به گیاه دیگر و حتی از بافتی به بافت دیگر فرق میکند.

بعضی یاخته های گیاهی کُریچه درشتی دارند که بیشتر حجم یاخته را اشغال میکند . وقتی مقدار آب در محیط بیشتر از مقدار آب در محیط بیشتر از مقدار آن در یاخته باشد، کُریچه ها حجیم و پر آب اند و سبب میشوند که - پروتوپلاست به دیواره بچسبد و به آن فشار آورد.دیواره یاخته ای در برابر این فشار تا حدی کشیده میشود، اما پاره نمیشود. یاخته در این وضعیت در حالت تورژسانس یا تورم است. حالت تورم یاخته ها در بافت های گیاهی سبب میشود که اندام های غیرچوبی، مانند برگ و گیاهان علفی استوار بمانند.

اگر به هر علتی آب کم باشد، حجم کُریچه کاهش مییابد و پروتوپلاست جمع میشود و از دیواره فاصله میگیرد. این وضعیت، پلاسمولیز نامیده میشود .

 اگر پلاسمولیز طولانی مدت باشد، پژمردگی حتی با آبیاری فراوان نیز رفع نمیشود و گیاه به دنبال مرگ یاخته هایش، میمیرد.

رنگها در کُریچه:

به جز آب، کُریچه محل ذخیره ترکیبات پروتئینی، اسیدی و رنگی است که در گیاه ساخته میشوند؛ آنتوسیانین یکی از ترکیبات رنگی است که در کُریچه ذخیره میشود. آنتوسیانین در ریشه چغندر قرمز، کلم بنفش و میوه هایی مانند پرتقال توسرخ، به مقدار فراوانی وجود دارد. جالب است که رنگ  آنتوسیانین در  PHهای متفاوت تغییر میکند.

پروتئین، یکی دیگر از ترکیباتی است که در کُریچه ذخیره میشود. گِلوتن یکی از این پروتئین هاست که در بذر گندم و جو ذخیره میشود و هنگام رویش بذر برای رشد و نمو رویان به مصرف میرسد.

گلوتن ارزش غذایی دارد، اما بعضی افراد به آن حساسیت دارند و با خوردن فراورده های گلوتن دار، دچار اختلال رشد و مشکلات جدّی در سلامت میشوند. تشخیص قطعی این حساسیت با انجام آزمایش های پزشکی است.

رنگ های پاییزی:

گیاهان را به سبز بودن میشناسیم؛ در حالیکه انواعی از رنگ ها در گیاهان دیده میشود. دانستیم که بعضی رنگ ها به علت وجود مواد رنگی در کُریچه است. آیا رنگ زرد یا نارنجی ریشه هویج، و رنگ قرمز میوI گوجه فرنگی مربوط به ترکیبات رنگی در کُریچه هاست؟ پاسخ منفی است.

یکی دیگر از ویژگی های یاخته های گیاهی، داشتن اندامکی به نام دیسه )پلاست( است. انواعی از دیسه ها در گیاهان وجود دارد .

سبز دیسه )کلروپلاست( به مقدار فراوانی سبزینه دارد. به همین علت گیاهان، سبز دیده میشوند.

نوع دیگری دیسه وجود دارد که در آن، رنگیزه هایی به نام کاروتنویدها ذخیره میشوند. به این دیسه ها، رنگ دیسه) کروموپلاست( میگویند؛ مثلاً رنگ دیسه ها در یاخته های ریشI گیاه هویج، مقدار فراوانی کاروتن دارند که نارنجی است.رنگ زرد گلبرگ ها به علت گزانتوفیل و رنگ قرمز گوجه فرنگی به علت لیکوپن در رنگ دیسه آنهاست.

مشخص شده است که ترکیبات رنگی در کُریچه و رنگ دیسه،پاداکُسنده )آنتیاکسیدان (اند. ترکیبات پاداکُسنده در پیشگیری از سرطان و نیز بهبود کارکرد مغز و اندام های دیگر نقش مثبتی دارند.

بعضی دیسه ها رنگیزه ندارند، مثلاً در دیسه های یاخته های بخش خوراکی سیب زمینی، به مقدار فراوانی نشاسته ذخیره شده است که به همین علّت به آن نشادیسه )آمیلوپلاست (میگویند. وجود نشادیسه در بخش خوراکی سیبزمینی را چگونه نشان میدهید؟

ذخیره نشاسته، هنگام رویش جوانه های سیب زمینی، برای رشدجوانه ها و تشکیل پایه های جدید از گیاه سیب زمینی مصرف میشود. سبزدیسه ها علاوه بر سبزینه، کاروتنوئید هم دارند که با رنگ سبزِ سبزینه پوشیده میشوند؛ در پاییز با کاهش طول روز و کمشدن نور، ساختار سبزدیسه ها در بعضی گیاهان تغییر میکند و به رنگدیسه تبدیل میشوند. در این هنگام سبزینه در برگ تجزیه میشود و مقدار کاروتنوئیدها افزایش مییابد.

ترکیبات دیگر:

معمولاً گیاهان را به عنوان جانداران غذاساز میشناسیم، اما ترکیبات دیگری میسازند که استفاده هایی به غیر از غذا دارند ، مثلاً قبل از تولید رنگ های شیمیایی، گیاهان از منابع اصلی تولید رنگ برای رنگ آمیزی الیاف بودند. آیا میدانید قبل از تولید رنگ های شیمیایی از چه گیاهانی برای رنگ آمیزی الیاف فرش استفاده میشد؟

اگر دمبرگ انجیر را ببرید یا اینکه میوه تازه انجیر را از شاخه جدا کنید، از محل برش، شیره سفید رنگی خارج میشود که به آن شیرابه میگویند. شیرابه، ترکیبات متفاوتی دارد. لاستیک برای اولین بار از شیرابه نوعی درخت ساخته شد.

آلکالوئیدها از ترکیبات گیاهی اند و در شیرابه بعضی گیاهان به مقدار فراوانی وجود دارند. نقش آنها دفاع از گیاهان در برابر گیاه خواران است. آلکالوئیدها را در ساختن داروهایی مانند مسکّن ها، آرام بخش ها و داروهای ضد سرطان به کار میبرند. اما بعضی آلکالوئیدها اعتیاد آورند. امروزه مصرف مواد اعتیادآور، از معضلات بسیاری از کشورهاست که سلامت و امنیت آنها را تهدید میکند.

آیا گیاهی بودن یک ترکیب به معنی بیضرر بودن آن است؟شرکت های تجاری در تبلیغ محصولات خود و تشویق مردم برای خرید، عبارت محصول کاملاً گیاهی است و هیچ ضرری ندارد! را به کار میبرند. در حالی که ترکیباتی در گیاهان ساخته میشود که در مقادیر متفاوت، ممکن است سرطان زا، مسموم کننده یا حتی کشنده باشند.

کُریچه (واکوئل)، محلّی برای ذخیره:

چگونه گیاه پژمرده بعد از آبیاری شاداب میشود؟ برای پاسخ به این پرسش باید نگاهی دقیق به یاخته گیاه داشته باشیم.میدانیم یکی از ویژگی های یاخته های گیاهی، داشتن اندامکی به نام کُریچه است. در این اندامک، مایعی به نام شیره کُریچهای قرار دارد. شیرة کُریچه ای ترکیبی از آب و مواد دیگر است.مقدار و ترکیب این شیره، از گیاهی به گیاه دیگر و حتی از بافتی به بافت دیگر فرق میکند.

بعضی یاخته های گیاهی کُریچه درشتی دارند که بیشتر حجم یاخته را اشغال میکند . وقتی مقدار آب در محیط بیشتر از مقدار آب در محیط بیشتر از مقدار آن در یاخته باشد، کُریچه ها حجیم و پر آب اند و سبب میشوند که - پروتوپلاست به دیواره بچسبد و به آن فشار آورد.دیواره یاخته ای در برابر این فشار تا حدی کشیده میشود، اما پاره نمیشود. یاخته در این وضعیت در حالت تورژسانس یا تورم است. حالت تورم یاخته ها در بافت های گیاهی سبب میشود که اندام های غیرچوبی، مانند برگ و گیاهان علفی استوار بمانند.

اگر به هر علتی آب کم باشد، حجم کُریچه کاهش مییابد و پروتوپلاست جمع میشود و از دیواره فاصله میگیرد. این وضعیت، پلاسمولیز نامیده میشود .

 اگر پلاسمولیز طولانی مدت باشد، پژمردگی حتی با آبیاری فراوان نیز رفع نمیشود و گیاه به دنبال مرگ یاخته هایش، میمیرد.

رنگها در کُریچه:

به جز آب، کُریچه محل ذخیره ترکیبات پروتئینی، اسیدی و رنگی است که در گیاه ساخته میشوند؛ آنتوسیانین یکی از ترکیبات رنگی است که در کُریچه ذخیره میشود. آنتوسیانین در ریشه چغندر قرمز، کلم بنفش و میوه هایی مانند پرتقال توسرخ، به مقدار فراوانی وجود دارد. جالب است که رنگ  آنتوسیانین در  PHهای متفاوت تغییر میکند.

پروتئین، یکی دیگر از ترکیباتی است که در کُریچه ذخیره میشود. گِلوتن یکی از این پروتئین هاست که در بذر گندم و جو ذخیره میشود و هنگام رویش بذر برای رشد و نمو رویان به مصرف میرسد.

گلوتن ارزش غذایی دارد، اما بعضی افراد به آن حساسیت دارند و با خوردن فراورده های گلوتن دار، دچار اختلال رشد و مشکلات جدّی در سلامت میشوند. تشخیص قطعی این حساسیت با انجام آزمایش های پزشکی است.

رنگ های پاییزی:

گیاهان را به سبز بودن میشناسیم؛ در حالیکه انواعی از رنگ ها در گیاهان دیده میشود. دانستیم که بعضی رنگ ها به علت وجود مواد رنگی در کُریچه است. آیا رنگ زرد یا نارنجی ریشه هویج، و رنگ قرمز میوI گوجه فرنگی مربوط به ترکیبات رنگی در کُریچه هاست؟ پاسخ منفی است.

یکی دیگر از ویژگی های یاخته های گیاهی، داشتن اندامکی به نام دیسه )پلاست( است. انواعی از دیسه ها در گیاهان وجود دارد .

سبز دیسه )کلروپلاست( به مقدار فراوانی سبزینه دارد. به همین علت گیاهان، سبز دیده میشوند.

نوع دیگری دیسه وجود دارد که در آن، رنگیزه هایی به نام کاروتنویدها ذخیره میشوند. به این دیسه ها، رنگ دیسه) کروموپلاست( میگویند؛ مثلاً رنگ دیسه ها در یاخته های ریشI گیاه هویج، مقدار فراوانی کاروتن دارند که نارنجی است.رنگ زرد گلبرگ ها به علت گزانتوفیل و رنگ قرمز گوجه فرنگی به علت لیکوپن در رنگ دیسه آنهاست.

مشخص شده است که ترکیبات رنگی در کُریچه و رنگ دیسه،پاداکُسنده )آنتیاکسیدان (اند. ترکیبات پاداکُسنده در پیشگیری از سرطان و نیز بهبود کارکرد مغز و اندام های دیگر نقش مثبتی دارند.

بعضی دیسه ها رنگیزه ندارند، مثلاً در دیسه های یاخته های بخش خوراکی سیب زمینی، به مقدار فراوانی نشاسته ذخیره شده است که به همین علّت به آن نشادیسه )آمیلوپلاست (میگویند. وجود نشادیسه در بخش خوراکی سیبزمینی را چگونه نشان میدهید؟

ذخیره نشاسته، هنگام رویش جوانه های سیب زمینی، برای رشدجوانه ها و تشکیل پایه های جدید از گیاه سیب زمینی مصرف میشود. سبزدیسه ها علاوه بر سبزینه، کاروتنوئید هم دارند که با رنگ سبزِ سبزینه پوشیده میشوند؛ در پاییز با کاهش طول روز و کمشدن نور، ساختار سبزدیسه ها در بعضی گیاهان تغییر میکند و به رنگدیسه تبدیل میشوند. در این هنگام سبزینه در برگ تجزیه میشود و مقدار کاروتنوئیدها افزایش مییابد.

ترکیبات دیگر:

معمولاً گیاهان را به عنوان جانداران غذاساز میشناسیم، اما ترکیبات دیگری میسازند که استفاده هایی به غیر از غذا دارند ، مثلاً قبل از تولید رنگ های شیمیایی، گیاهان از منابع اصلی تولید رنگ برای رنگ آمیزی الیاف بودند. آیا میدانید قبل از تولید رنگ های شیمیایی از چه گیاهانی برای رنگ آمیزی الیاف فرش استفاده میشد؟

اگر دمبرگ انجیر را ببرید یا اینکه میوه تازه انجیر را از شاخه جدا کنید، از محل برش، شیره سفید رنگی خارج میشود که به آن شیرابه میگویند. شیرابه، ترکیبات متفاوتی دارد. لاستیک برای اولین بار از شیرابه نوعی درخت ساخته شد.

آلکالوئیدها از ترکیبات گیاهی اند و در شیرابه بعضی گیاهان به مقدار فراوانی وجود دارند. نقش آنها دفاع از گیاهان در برابر گیاه خواران است. آلکالوئیدها را در ساختن داروهایی مانند مسکّن ها، آرام بخش ها و داروهای ضد سرطان به کار میبرند. اما بعضی آلکالوئیدها اعتیاد آورند. امروزه مصرف مواد اعتیادآور، از معضلات بسیاری از کشورهاست که سلامت و امنیت آنها را تهدید میکند.

آیا گیاهی بودن یک ترکیب به معنی بیضرر بودن آن است؟شرکت های تجاری در تبلیغ محصولات خود و تشویق مردم برای خرید، عبارت محصول کاملاً گیاهی است و هیچ ضرری ندارد! را به کار میبرند. در حالی که ترکیباتی در گیاهان ساخته میشود که در مقادیر متفاوت، ممکن است سرطان زا، مسموم کننده یا حتی کشنده باشند.





سامانه های بافتی

فصل 6 : از یاخته تا گیاه

سامانه بافتی

انواع یاخته و عملکرد

اگر ریشه، ساقه و برگ را در نهاندانگان برش دهیم، سه بخشِ پوششی، زمین های و آوندی در آنها قابل تشخیص است؛ به هر یک از این بخشها سامانه بافتی میگویند؛ زیرا هر سامانه از بافت ها و یاخته های گوناگونی تشکیل شده است؛ بنابراین پیکر گیاهان آوندی از سه سامانه بافتی به نام پوششی، زمین های و آوندی تشکیل میشود.

هر سامانه بافتی، عملکرد خاصی دارد؛ مثلاً سامانه بافت پوششی، اندامها را در برابر خطرهایی حفظ میکند که در محیط بیرون قرار دارند. به نظر شما عملکرد دو سامانه دیگر چیست؟ در ادامه، به توضیح هر یک از این سامانه ها میپردازیم.

سامانه بافت پوششی

این سامانه سراسر اندام گیاه را میپوشاند و آن را در برابر عوامل بیماری زا و تخریب گر، حفظ میکند؛ بنابراین عملکردی شبیه پوست در جانوران دارد.سامانه بافت پوششی در برگ ها، ساقه ها و ریشه های جوان روپوست نامیده میشود و معمولاً از یک لایه یاخته تشکیل شده است.

سامانه بافت پوششی در اندامهای مسنِّ گیاه، پیراپوست )پریدرم) نامیده میشود و با آن در گفتار 3، آشنا میشوید.یکی از کارهای روپوست، کاهش تبخیر آب از اندام های هوایی گیاه است؛ اما روپوست چگونه این کار را انجام میدهد؟ در شکل میبینید که لایه ای روی سطح بیرونیِ یاخته های روپوست قرار دارد. این لایه پوستک نامیده میشود. پوستک نسبت به آب نفوذناپذیر است؛ زیرا از ترکیبات لیپیدی مانند کوتین ساخته شده است. یاخته های روپوستی این ترکیبات را میسازند و آن را به سطحی از روپوست ترشح میکنند که مجاور هواست. پوستک از ورود نیش حشرات و عوامل بیماری زا به گیاه، نیز جلوگیری میکند و در حفظ گیاه در برابر سرما نیز نقش دارد. بعضی گیاهان پوستک ضخیم دارند .پوستک به کاهش تبخیر آب از سطح برگ کمک میکند.

بعضی یاخته های روپوستی در اندام های هوایی گیاه، به یاخته های نگهبان روزنه، کُرک و یاخته های ترشحی، تمایز می یابند. تار کشنده در ریشه های جوان، از تمایز یاخته های روپوست ایجاد میشود. روپوستِ ریشه، پوستک ندارد. به نظر شما این ویژگی چه فایدهای دارد؟

سامانه بافت زمینه ای

این سامانه که فضای بین روپوست و بافت آوندی را پر میکند از سه نوع بافت نرم آکَنه (پارانشیمی)، چسب آکَنه (کلانشیمی) و سخت آکَنه (اسکلرانشیمی) تشکیل میشود.

بافت نرم آکَنه ای (پارانشیمی) رایج ترین بافت در این سامانه است. یاخته های نرم آکَنه ای، دیواره نخستین نازک و چوبی نشده دارند؛ بنابراین نسبت به آب نفوذپذیرند.وقتی گیاه زخمی میشود، یاخته های نرم آکَنهای تقسیم میشوند و آن را ترمیم میکنند. بافت نرم آکَنه ای کارهای متفاوتی، مانند ذخیره مواد و فتوسنتز انجام میدهد. نرم آکَنه سبزینه دار به فراوانی در اندام های سبز گیاه، مانند برگ دیده میشود.

سامانه بافتی در گیاهان آبزی از نرم آکنه ای ساخته میشود که فاصله فراوانی بین یاخته های آن وجود دارد. این فاصله ها با هوا پر شده است.

بافت چسب آکَنه (کلانشیم) از یاخته هایی با همین نام ساخته شده است. این یاخته ها دیواره پسین ندارند؛ اما دیواره نخستین آنها ضخیم است. به همین علت چسب آکَنه ها ضمن ایجاد استحکام، سبب انعطاف پذیری اندام میشوند. این بافت مانع رشد اندام گیاهی نمیشود. یاخته های چسب آکَنه ای معمولاً زیرِ روپوست قرار میگیرند.

بافت سخت آکنه (اسکلرانشیم) از یاخته هایی با همین نام ساخته شده است. ذره های سختی که هنگام خوردن گلابی زیر دندان حس میکنیم، مجموعه ای از این یاخته هاست. یاخته های سخت آکنه ای دیواره پسین ضخیم و چوبی شده دارند. چوبی شدن دیواره، اغلب سبب مرگ پروتوپلاست میشود آیا میدانید چرا؟ این یاخته ها به علت دیواره های چوبی ضخیم،سبب استحکام اندام میشوند.

دو نوع یاخته سخت آکنه ای وجود دارد. اسکلرئیدها، یاخته های کوتاه و فیبرها، یاخته های دراز سخت آکنه ای اند. از فیبرها در تولید طناب و پارچه نیز استفاده میکنند.

 

سامانه بافت آوندی

این سامانه بافتی، ترابری مواد را در گیاه برعهده دارد، زیرا دارای بافت آوند چوبی و بافت آوند آبکشی است. به یاد میآورید این دو نوع بافت چه تفاوت اساسی با هم دارند؟اصل یترین یاخته های این بافت ها، یاخته هایی اند که آوندها را میسازند و همانطور که میدانید شیره خام و پرورده را در سراسر گیاه جابه جا میکنند. در این بافتها علاوه بر آوندها،یاخته های دیگری مانند یاخته های نرم آکنه ای و فیبر نیز وجود دارد.

آوندهای چوبی یاخته های مردهای که فقط دیواره پسین چوبیشده آنها، به جا ماندهاست. لیگنین در دیواره یاخته های آوند چوبی به شکل های متفاوتی قرار میگیرد

 

بعضی آوندهای چوبی از یاخته های دوکی شکل دراز به نام نایدیس (تراکئید) ساخته شده اند. در حالی که بعضی دیگر، از به دنبال هم قرار گرفتن یاخته های کوتاهی به نام عنصر آوندی تشکیل میشوند. در این آوندها دیواره عرضی از بین رفته و لوله پیوسته ای تشکیل شده است.

آوند آبکش از یاخته هایی ساخته میشود که دیواره نخستین سلولزی دارند. دیواره عرضی در این یاخته ها صفحه آبکشی دارد. این یاخته ها گر چه هسته ندارند، اما زنده اند؛ زیرا میان یاخته ها آنها از بین نرفته است. در کنار آوندهای آبکش نهاندانگان، یاخته های همراه قرار دارند. این یاخته ها به آوندهای آبکش در ترابری شیره پرورده کمک میکنند. همانطور که در شکل 26 میبینید، دسته های فیبر،آوندها را دربر گرفته اند.

سامانه بافتی

انواع یاخته و عملکرد

اگر ریشه، ساقه و برگ را در نهاندانگان برش دهیم، سه بخشِ پوششی، زمین های و آوندی در آنها قابل تشخیص است؛ به هر یک از این بخشها سامانه بافتی میگویند؛ زیرا هر سامانه از بافت ها و یاخته های گوناگونی تشکیل شده است؛ بنابراین پیکر گیاهان آوندی از سه سامانه بافتی به نام پوششی، زمین های و آوندی تشکیل میشود.

هر سامانه بافتی، عملکرد خاصی دارد؛ مثلاً سامانه بافت پوششی، اندامها را در برابر خطرهایی حفظ میکند که در محیط بیرون قرار دارند. به نظر شما عملکرد دو سامانه دیگر چیست؟ در ادامه، به توضیح هر یک از این سامانه ها میپردازیم.

سامانه بافت پوششی

این سامانه سراسر اندام گیاه را میپوشاند و آن را در برابر عوامل بیماری زا و تخریب گر، حفظ میکند؛ بنابراین عملکردی شبیه پوست در جانوران دارد.سامانه بافت پوششی در برگ ها، ساقه ها و ریشه های جوان روپوست نامیده میشود و معمولاً از یک لایه یاخته تشکیل شده است.

سامانه بافت پوششی در اندامهای مسنِّ گیاه، پیراپوست )پریدرم) نامیده میشود و با آن در گفتار 3، آشنا میشوید.یکی از کارهای روپوست، کاهش تبخیر آب از اندام های هوایی گیاه است؛ اما روپوست چگونه این کار را انجام میدهد؟ در شکل میبینید که لایه ای روی سطح بیرونیِ یاخته های روپوست قرار دارد. این لایه پوستک نامیده میشود. پوستک نسبت به آب نفوذناپذیر است؛ زیرا از ترکیبات لیپیدی مانند کوتین ساخته شده است. یاخته های روپوستی این ترکیبات را میسازند و آن را به سطحی از روپوست ترشح میکنند که مجاور هواست. پوستک از ورود نیش حشرات و عوامل بیماری زا به گیاه، نیز جلوگیری میکند و در حفظ گیاه در برابر سرما نیز نقش دارد. بعضی گیاهان پوستک ضخیم دارند .پوستک به کاهش تبخیر آب از سطح برگ کمک میکند.

بعضی یاخته های روپوستی در اندام های هوایی گیاه، به یاخته های نگهبان روزنه، کُرک و یاخته های ترشحی، تمایز می یابند. تار کشنده در ریشه های جوان، از تمایز یاخته های روپوست ایجاد میشود. روپوستِ ریشه، پوستک ندارد. به نظر شما این ویژگی چه فایدهای دارد؟

سامانه بافت زمینه ای

این سامانه که فضای بین روپوست و بافت آوندی را پر میکند از سه نوع بافت نرم آکَنه (پارانشیمی)، چسب آکَنه (کلانشیمی) و سخت آکَنه (اسکلرانشیمی) تشکیل میشود.

بافت نرم آکَنه ای (پارانشیمی) رایج ترین بافت در این سامانه است. یاخته های نرم آکَنه ای، دیواره نخستین نازک و چوبی نشده دارند؛ بنابراین نسبت به آب نفوذپذیرند.وقتی گیاه زخمی میشود، یاخته های نرم آکَنهای تقسیم میشوند و آن را ترمیم میکنند. بافت نرم آکَنه ای کارهای متفاوتی، مانند ذخیره مواد و فتوسنتز انجام میدهد. نرم آکَنه سبزینه دار به فراوانی در اندام های سبز گیاه، مانند برگ دیده میشود.

سامانه بافتی در گیاهان آبزی از نرم آکنه ای ساخته میشود که فاصله فراوانی بین یاخته های آن وجود دارد. این فاصله ها با هوا پر شده است.

بافت چسب آکَنه (کلانشیم) از یاخته هایی با همین نام ساخته شده است. این یاخته ها دیواره پسین ندارند؛ اما دیواره نخستین آنها ضخیم است. به همین علت چسب آکَنه ها ضمن ایجاد استحکام، سبب انعطاف پذیری اندام میشوند. این بافت مانع رشد اندام گیاهی نمیشود. یاخته های چسب آکَنه ای معمولاً زیرِ روپوست قرار میگیرند.

بافت سخت آکنه (اسکلرانشیم) از یاخته هایی با همین نام ساخته شده است. ذره های سختی که هنگام خوردن گلابی زیر دندان حس میکنیم، مجموعه ای از این یاخته هاست. یاخته های سخت آکنه ای دیواره پسین ضخیم و چوبی شده دارند. چوبی شدن دیواره، اغلب سبب مرگ پروتوپلاست میشود آیا میدانید چرا؟ این یاخته ها به علت دیواره های چوبی ضخیم،سبب استحکام اندام میشوند.

دو نوع یاخته سخت آکنه ای وجود دارد. اسکلرئیدها، یاخته های کوتاه و فیبرها، یاخته های دراز سخت آکنه ای اند. از فیبرها در تولید طناب و پارچه نیز استفاده میکنند.

 

سامانه بافت آوندی

این سامانه بافتی، ترابری مواد را در گیاه برعهده دارد، زیرا دارای بافت آوند چوبی و بافت آوند آبکشی است. به یاد میآورید این دو نوع بافت چه تفاوت اساسی با هم دارند؟اصل یترین یاخته های این بافت ها، یاخته هایی اند که آوندها را میسازند و همانطور که میدانید شیره خام و پرورده را در سراسر گیاه جابه جا میکنند. در این بافتها علاوه بر آوندها،یاخته های دیگری مانند یاخته های نرم آکنه ای و فیبر نیز وجود دارد.

آوندهای چوبی یاخته های مردهای که فقط دیواره پسین چوبیشده آنها، به جا ماندهاست. لیگنین در دیواره یاخته های آوند چوبی به شکل های متفاوتی قرار میگیرد

 

بعضی آوندهای چوبی از یاخته های دوکی شکل دراز به نام نایدیس (تراکئید) ساخته شده اند. در حالی که بعضی دیگر، از به دنبال هم قرار گرفتن یاخته های کوتاهی به نام عنصر آوندی تشکیل میشوند. در این آوندها دیواره عرضی از بین رفته و لوله پیوسته ای تشکیل شده است.

آوند آبکش از یاخته هایی ساخته میشود که دیواره نخستین سلولزی دارند. دیواره عرضی در این یاخته ها صفحه آبکشی دارد. این یاخته ها گر چه هسته ندارند، اما زنده اند؛ زیرا میان یاخته ها آنها از بین نرفته است. در کنار آوندهای آبکش نهاندانگان، یاخته های همراه قرار دارند. این یاخته ها به آوندهای آبکش در ترابری شیره پرورده کمک میکنند. همانطور که در شکل 26 میبینید، دسته های فیبر،آوندها را دربر گرفته اند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



ساختار گیاهان

فصل 6 : از یاخته تا گیاه

ساختار گیاهان

از دانه تا درخت:

چگونه از دانه ای کوچک، گیاهی چندین برابر بزرگتر یا درختی با چندین متر طول ایجاد میشود؟ چه چیزی سبب میشود که گیاهان، شاخه و برگ جدید تولید کنند؟ یا چرا از ساقه جدا شده، گیاه کاملی ایجاد میشود؟

تا به اینجا دانستید که پیکر گیاه آوندی از سه سامانه بافتی ساخته میشود. اما منشأ این سامانه های بافتی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید به نوک ساقه و ریشه توجه کنیم.

در نوک ساقه و ریشه، یاخته های سرلادی (مریستمی) وجود دارند که دائماً تقسیم میشوند و مجموعه یاخته های مورد نیاز برای ساختن سامانه های بافتی را تولید میکنند. یاخته های سرلادی که به طور فشرده به هم قرار میگیرند. هسته درشت آنها که در مرکز یاخته قرار دارد، بیشتر حجم یاخته را به خود اختصاص میدهد. در ادامه، انواع سرلاد را بررسی میکنیم.

سرلاد نخستین ریشه:

این سرلاد نزدیک به انتهای ریشه قرار دارد و با بخش انگشتانه مانندی به نام کلاهک پوشیده میشود. کلاهک ترکیب پلی ساکاریدی ترشح میکند که سبب لزج شدن سطح آن و در نتیجه نفوذ آسان ریشه به خاک میشود. یاخته های سطح بیرونی کلاهک به طور مداوم میریزند و با یاخته های جدید، جانشین میشوند. کلاهک، سرلاد نوک ریشه را در برابر آسیب های محیطی، حفظ میکند.

سرلاد نخستین ساقه:

این سرلادها عمدتاً در جوانه ها قرار دارند. جوانه ها مجموع های از یاخته های سرلادی و برگ های بسیار جوان اند. رشد جوانه ها علاوه بر افزایش طول ساقه، به ایجاد شاخه ها و برگ های جدیدی نیز می انجامد. جوانه ها را براساس محلی که قرار دارند در دو گروه جوانه انتهایی و جوانه جانبی قرار میدهند.

سرلاد نخستین علاوه بر جوانه ها، در فاصله بین دو گره در ساقه نیز وجود دارد. گره، محلی است که برگ به ساقه یا شاخه متصل است. به فاصلة بین دو گره، میان گره میگویند. بنابراین به سرلادی که در این محل قرار دارد، سرلاد میان گرهی میگویند.

نتیجه فعالیت سرلادهای نخستین، افزایش طول و تا حدودی عرض ساقه، شاخه و ریشه است. همچنین برگ و انشعاب های جدید ساقه و ریشه از فعالیت این سرلادها تشکیل میشود ؛چون با فعالیت این سرلادها ساختار نخستین گیاه شکل میگیرد، به این سرلادها، سرلادهای نخستین میگویند.

  

 

سَرلادهایی که بعداً عمل میکنند:

تشکیل ساقه ها و ریشه های با قطر بسیار در نهان دانگان دولپه ای نمیتواند حاصل فعالیت سَرلاد نخستین در این گیاهان باشد. بنابراین باید سَرلادهای دیگری باشند تا بتوانند با تولید مداوم یاخته ها، بافت های لازم برای این افزایش قطر را فراهم کنند. به این سَرلادها که در افزایش ضخامت نقش دارند،سَرلاد پسین میگویند. دو نوع سَرلاد پسین در گیاهان دولپه ای وجود دارد.

بُنلاد (کامبیوم) آوندساز:

این سَرلاد همان طور که از نامش پیداست، منشأ بافته ای آوندی چوب و آبکش است. این سَرلاد بین آوندهای آبکش و چوب نخستین تشکیل میشود و آوندهای چوب پسین را به سمت داخل و آوندهای آبکش را به سمت بیرون تولید میکند. مقدار بافت آوند چوبی ای که این سَرلاد میسازد، به مراتب بیشتر از بافت آبکشی است. مراحل تشکیل بُنلاد آوندساز را نشان میدهد.

 

بُنلاد چوب پنبه ساز:

این بُنلاد که در سامانه بافت زمینه ای ساقه و ریشه تشکیل میشود، به سمت درون، یاخته های نرم آکنه ای و به سمت بیرون، یاخته هایی را میسازد که دیواره آنها به تدریج چوب پنبه ای میشود و در نتیجه، بافتی به نام چوب پنبه را تشکیل میدهند. بافت چوب پنبه بافت مردهای است آیا میدانید چرا؟

بُنلاد چوب پنبه ساز و یاختههای حاصل از آن در مجموع پیراپوست (پریدرم) را تشکیل میدهند. پیراپوست در اندام های مسّن، جانشین روپوست میشود. پیراپوست، به علت داشتن یاخته های چوب پنبه ای شده، نسبت به گازها نیز نفوذ ناپذیر است، در حالیکه بافته ای زیر آن زنده اند و برای زنده ماندن به اکسیژن نیاز دارند؛ به همین علت در پیراپوست مناطقی به نام عدسک ایجاد میشود

آنچه به عنوان پوست درخت میشناسیم، مجموعه ای از لایه های بافتی است که از آوند آبکش پسین شروع میشود و تا سطح اندام ادامه دارد. با کندن پوست درخت، بُنلاد آوندساز در برابر آسیب های محیطی قرار میگیرد.

 

ساختار گیاهان

از دانه تا درخت:

چگونه از دانه ای کوچک، گیاهی چندین برابر بزرگتر یا درختی با چندین متر طول ایجاد میشود؟ چه چیزی سبب میشود که گیاهان، شاخه و برگ جدید تولید کنند؟ یا چرا از ساقه جدا شده، گیاه کاملی ایجاد میشود؟

تا به اینجا دانستید که پیکر گیاه آوندی از سه سامانه بافتی ساخته میشود. اما منشأ این سامانه های بافتی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید به نوک ساقه و ریشه توجه کنیم.

در نوک ساقه و ریشه، یاخته های سرلادی (مریستمی) وجود دارند که دائماً تقسیم میشوند و مجموعه یاخته های مورد نیاز برای ساختن سامانه های بافتی را تولید میکنند. یاخته های سرلادی که به طور فشرده به هم قرار میگیرند. هسته درشت آنها که در مرکز یاخته قرار دارد، بیشتر حجم یاخته را به خود اختصاص میدهد. در ادامه، انواع سرلاد را بررسی میکنیم.

سرلاد نخستین ریشه:

این سرلاد نزدیک به انتهای ریشه قرار دارد و با بخش انگشتانه مانندی به نام کلاهک پوشیده میشود. کلاهک ترکیب پلی ساکاریدی ترشح میکند که سبب لزج شدن سطح آن و در نتیجه نفوذ آسان ریشه به خاک میشود. یاخته های سطح بیرونی کلاهک به طور مداوم میریزند و با یاخته های جدید، جانشین میشوند. کلاهک، سرلاد نوک ریشه را در برابر آسیب های محیطی، حفظ میکند.

سرلاد نخستین ساقه:

این سرلادها عمدتاً در جوانه ها قرار دارند. جوانه ها مجموع های از یاخته های سرلادی و برگ های بسیار جوان اند. رشد جوانه ها علاوه بر افزایش طول ساقه، به ایجاد شاخه ها و برگ های جدیدی نیز می انجامد. جوانه ها را براساس محلی که قرار دارند در دو گروه جوانه انتهایی و جوانه جانبی قرار میدهند.

سرلاد نخستین علاوه بر جوانه ها، در فاصله بین دو گره در ساقه نیز وجود دارد. گره، محلی است که برگ به ساقه یا شاخه متصل است. به فاصلة بین دو گره، میان گره میگویند. بنابراین به سرلادی که در این محل قرار دارد، سرلاد میان گرهی میگویند.

نتیجه فعالیت سرلادهای نخستین، افزایش طول و تا حدودی عرض ساقه، شاخه و ریشه است. همچنین برگ و انشعاب های جدید ساقه و ریشه از فعالیت این سرلادها تشکیل میشود ؛چون با فعالیت این سرلادها ساختار نخستین گیاه شکل میگیرد، به این سرلادها، سرلادهای نخستین میگویند.

  

 

سَرلادهایی که بعداً عمل میکنند:

تشکیل ساقه ها و ریشه های با قطر بسیار در نهان دانگان دولپه ای نمیتواند حاصل فعالیت سَرلاد نخستین در این گیاهان باشد. بنابراین باید سَرلادهای دیگری باشند تا بتوانند با تولید مداوم یاخته ها، بافت های لازم برای این افزایش قطر را فراهم کنند. به این سَرلادها که در افزایش ضخامت نقش دارند،سَرلاد پسین میگویند. دو نوع سَرلاد پسین در گیاهان دولپه ای وجود دارد.

بُنلاد (کامبیوم) آوندساز:

این سَرلاد همان طور که از نامش پیداست، منشأ بافته ای آوندی چوب و آبکش است. این سَرلاد بین آوندهای آبکش و چوب نخستین تشکیل میشود و آوندهای چوب پسین را به سمت داخل و آوندهای آبکش را به سمت بیرون تولید میکند. مقدار بافت آوند چوبی ای که این سَرلاد میسازد، به مراتب بیشتر از بافت آبکشی است. مراحل تشکیل بُنلاد آوندساز را نشان میدهد.

 

بُنلاد چوب پنبه ساز:

این بُنلاد که در سامانه بافت زمینه ای ساقه و ریشه تشکیل میشود، به سمت درون، یاخته های نرم آکنه ای و به سمت بیرون، یاخته هایی را میسازد که دیواره آنها به تدریج چوب پنبه ای میشود و در نتیجه، بافتی به نام چوب پنبه را تشکیل میدهند. بافت چوب پنبه بافت مردهای است آیا میدانید چرا؟

بُنلاد چوب پنبه ساز و یاختههای حاصل از آن در مجموع پیراپوست (پریدرم) را تشکیل میدهند. پیراپوست در اندام های مسّن، جانشین روپوست میشود. پیراپوست، به علت داشتن یاخته های چوب پنبه ای شده، نسبت به گازها نیز نفوذ ناپذیر است، در حالیکه بافته ای زیر آن زنده اند و برای زنده ماندن به اکسیژن نیاز دارند؛ به همین علت در پیراپوست مناطقی به نام عدسک ایجاد میشود

آنچه به عنوان پوست درخت میشناسیم، مجموعه ای از لایه های بافتی است که از آوند آبکش پسین شروع میشود و تا سطح اندام ادامه دارد. با کندن پوست درخت، بُنلاد آوندساز در برابر آسیب های محیطی قرار میگیرد.

 





سازش با محیط

فصل 6 : از یاخته تا گیاه

سازش با محیط

مساحت پهناوری از سرزمین ایران را مناطق خشک و کم آب تشکیل میدهند؛ اما در این مناطق انواعی از گیاهان زندگی میکنند. برای اینکه بدانیم این گیاهان چه ویژگی های ساختاری متناسب با محیط دارند، ابتدا به این موضوع توجه کنیم که این گیاهان با چه مشکلاتی مواجه اند.

همانطور که از نام این مناطق پیداست، آب در این مناطق، کم و به همین علت پوشش گیاهی، اندک است. تابش شدید نور خورشید و دمای بالا، به ویژه در روز، از ویژگی های دیگر این مناطق است. با وجود این شرایط، گیاهانی میتوانند در چنین مناطقی زندگی کنند که توانایی بالایی در جذب آب و نیز سازوکارهایی برای کاهش تبخیر آن داشته باشند.

روزنه هایی در غار:

خرزهره گیاهی است که به طور خودروُ در چنین مناطقی رشد میکند. پوستک در برگ های این گیاه ضخیم است و روزنه های آن در فرورفتگی های غارمانندی قرار میگیرند. در این فرورفتگی ها تعداد فراوانی کُرک وجود دارد. این کرک ها با به دام انداختن رطوبت هوا، اتمسفر مرطوبی در اطراف روزنه ها ایجاد میکنند و مانع خروج بیش از حدِّ آب از برگ میشوند

بعضی گیاهان در این مناطق ترکیب های پلی ساکاریدی در کُریچه های خود دارند. این ترکیبات مقدار فراوانی آب جذب میکنند و سبب میشوند تا آب فراوانی در کُریچه ها ذخیره شود. گیاه در دوره های کمابی از این آب استفاده میکند.

شما چه ویژگی های دیگری میشناسید که به حفظ زندگی گیاهان در چنین محیط هایی کمک میکند؟

بنابراین با توجه به اینکه کشور ما با مشکل کمآبی مواجه است، شناخت ساختار گیاهان، نقش مهمی در انتخاب گونه های گیاهی مناسب برای کشاورزی و توسعه فضای سبز دارد.

زندگی در آب:

بعضی گیاهان در آب ها و یا در جاهایی زندگی میکنند که زمان هایی از سال با آب پوشیده میشوند. این گیاهان با مشکل کمبود اکسیژن مواجه اند، به همین علت برای زیستن در چنین محیط هایی سازش هایی دارند. نرم آکَنه هوادار در ریشه، ساقه و برگ، یکی از سازش های گیاهان آبزی است

جنگل حرّا در سواحل استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان از بوم سازگان های ارزشمند ایران اند. ریشه های درختان در آب و گِل قرار دارند. درختان حرّا در آب برای مقابله با کمبود اکسیژن، ریشه هایی دارند که از سطح آب بیرون آمده اند. این ریشه ها با جذب اکسیژن، مانع از مرگ ریشه ها به علت کمبود اکسیژن میشوند. به همین علت به این ریشه ها، شُش ریشه میگویند

 

 

سازش با محیط

مساحت پهناوری از سرزمین ایران را مناطق خشک و کم آب تشکیل میدهند؛ اما در این مناطق انواعی از گیاهان زندگی میکنند. برای اینکه بدانیم این گیاهان چه ویژگی های ساختاری متناسب با محیط دارند، ابتدا به این موضوع توجه کنیم که این گیاهان با چه مشکلاتی مواجه اند.

همانطور که از نام این مناطق پیداست، آب در این مناطق، کم و به همین علت پوشش گیاهی، اندک است. تابش شدید نور خورشید و دمای بالا، به ویژه در روز، از ویژگی های دیگر این مناطق است. با وجود این شرایط، گیاهانی میتوانند در چنین مناطقی زندگی کنند که توانایی بالایی در جذب آب و نیز سازوکارهایی برای کاهش تبخیر آن داشته باشند.

روزنه هایی در غار:

خرزهره گیاهی است که به طور خودروُ در چنین مناطقی رشد میکند. پوستک در برگ های این گیاه ضخیم است و روزنه های آن در فرورفتگی های غارمانندی قرار میگیرند. در این فرورفتگی ها تعداد فراوانی کُرک وجود دارد. این کرک ها با به دام انداختن رطوبت هوا، اتمسفر مرطوبی در اطراف روزنه ها ایجاد میکنند و مانع خروج بیش از حدِّ آب از برگ میشوند

بعضی گیاهان در این مناطق ترکیب های پلی ساکاریدی در کُریچه های خود دارند. این ترکیبات مقدار فراوانی آب جذب میکنند و سبب میشوند تا آب فراوانی در کُریچه ها ذخیره شود. گیاه در دوره های کمابی از این آب استفاده میکند.

شما چه ویژگی های دیگری میشناسید که به حفظ زندگی گیاهان در چنین محیط هایی کمک میکند؟

بنابراین با توجه به اینکه کشور ما با مشکل کمآبی مواجه است، شناخت ساختار گیاهان، نقش مهمی در انتخاب گونه های گیاهی مناسب برای کشاورزی و توسعه فضای سبز دارد.

زندگی در آب:

بعضی گیاهان در آب ها و یا در جاهایی زندگی میکنند که زمان هایی از سال با آب پوشیده میشوند. این گیاهان با مشکل کمبود اکسیژن مواجه اند، به همین علت برای زیستن در چنین محیط هایی سازش هایی دارند. نرم آکَنه هوادار در ریشه، ساقه و برگ، یکی از سازش های گیاهان آبزی است

جنگل حرّا در سواحل استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان از بوم سازگان های ارزشمند ایران اند. ریشه های درختان در آب و گِل قرار دارند. درختان حرّا در آب برای مقابله با کمبود اکسیژن، ریشه هایی دارند که از سطح آب بیرون آمده اند. این ریشه ها با جذب اکسیژن، مانع از مرگ ریشه ها به علت کمبود اکسیژن میشوند. به همین علت به این ریشه ها، شُش ریشه میگویند

 

 





تغذیه گیاهی

فصل 7 : جذب و انتقال مواد در گیاهان

تغذیه گیاهی

گرچه بیشتر گیاهان میتوانند به وسیله فتوسنتز، بخشی از مواد مورد نیاز خود مانند کربوهیدرات ها، پروتئین ها، لیپیدها و بعضی مواد آلی دیگر را تولید کنند اما همچنان به مواد مغذّی مانند آب و مواد معدنی نیاز دارند. گیاهان، این مواد را به کمک  اندامهای خود، به ویژه ریشه ها جذب میکنند. گیاهان چه سازوکارهایی برای جذب مواد مورد نیاز و نیز انتقال آنها به اندام های خود دارند؟ مواد حاصل از فرایند فتوسنتز چگونه به سراسر گیاه منتقل میشوند؟ در این فصل به فرایندهای مربوط به تغذیه، جذب و انتقال گیاهان میپردازیم.

گیاهان برای رشد و نمو، به مواد مختلفی نیاز دارند. گیاهان، این مواد را از هوا، آب یا خاک اطراف خود جذب میکنند. کربن دی اکسید یکی از مهم ترین موادی است که گیاهان از هوا جذب میکنند. کربن، اساس ماده آلی و بنابراین یکی از عناصر مورد نیاز گیاهان است. این گاز به همراه سایر گازها از راه فضاهای بین یاختهای به گیاه وارد میشود. مقداری از کربن دی اکسید هم با حل شدن در آب، به صورت بیکربنات درمی آید که میتواند توسط برگ ها و یا ریشه جذب شود. سایر مواد مغذّی هم بیشتر از طریق خاک جذب میشوند.

خاک و مواد مغذی مورد نیاز گیاهان

خاک، ترکیبی از مواد آلی و غیرآلی و ریز اندام گان ها )میکروارگانیسم ها) است. خاک های مناطق مختلف به علت تفاوت در این ترکیبات، توانایی متفاوتی در نگهداری آب، مقدار هوای خاک و pH مواد معدنی دارد. بخش آلی خاک یا گیاخاک (هوموس)، به طور عمده از بقایای انداران و به ویژه اجزای در حال تجزیه آنها تشکیل شده است. بعضی از اجزای گیاخاک، که منشأ آنها بیشتر گیاهی است، موادی اسیدی تولید میکنند که به علت داشتن بارهای منفی، یون های مثبت را در سطح خود نگه میدارند. این کار گیاه خاک مانع از شست وشوی این  یون ها میشود. گیاخاک باعث نرمی بافت خاک نیز میشود که برای نفوذ ریشه مناسب است.

 ذرات غیرآلی خاک از تخریب فیزیکی و شیمیایی سنگ ها در فرایندی به نام هوازدگی ایجاد میشوند. این ذرات از اندازه بسیار کوچک رس تا بسیار درشت شن و ماسه را شامل میشوند. تغییرات متناوب یخ زدن و ذوب شدن آب، که باعث خرد شدن سنگ ها میشود، نمونه ای از اثر هوازدگی فیزیکی است. اسیدهای تولید شده توسط بعضی از جاندران و نیز ریشه گیاهان هم میتوانند هوازدگی شیمیایی ایجاد کنند.

جذب مواد معدنی در خاک

نیتروژن و فسفر دو عنصر مهمی هستند که در ساختار پروتئین ها و مولکول های وراثتی شرکت میکنند. گیاهان، این دو عنصر را بیشتر از خاک جذب میکنند.

جذب نیتروژن

اینکه جوّ زمین دارای 78 % نیتروژن (N) است، گیاهان نمیتوانند شکل مولکولی نیتروژن را جذب کنند. بیش تر نیتروژن مورد استفاده گیاهان به صورت یون آمونیوم (+ (NH4یا نیترات است. این ترکیبات بیشتر در خاک و توسط ریزاندام گان تشکیل میشوند. خلاصه ای از این فرایندها در شکل 3 نشان داده شده است. به تبدیل نیتروژن جو به نیتروژن قابل استفاده گیاهان تثبیت نیتروژن گفته میشود. بخشی از نیتروژن تثبیت شده در خاک، حاصل عملکرد زیستی بعضی از باکتری هاست. باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، به صورت آزاد در خاک یا همزیست با گیاهان زندگی میکنند. نیتروژن تثبیت شده در این باکتری ها به مقدار قابل توجهی دفع و یا پس از مرگ آنها برای گیاهان قابل دسترس میشود. مهمترین انواع تثبیت نیتروژن، در ادامه این فصل توضیح داده خواهد شد.امروزه تلاش های زیادی برای انتقال ژنهای مؤثر در تثبیت نیتروژن به گیاهان در جریان است، تا بدون نیاز به این باکتریها،نیتروژن مورد نیاز در اختیار گیاه قرار گیرد.

در شکل 3 انواع دیگری از باکتریهای خاک دیده میشوند. نقش هر یک از آنها در تغییر و تبدیل مواد نیتروژن دار چیست؟

جذب فسفر

فسفر (P)از دیگر عناصر معدنی است که کمبود آن، رشد گیاهان را محدود میکند. گیاهان، فسفر مورد نیاز خود را به صورت یون های فسفات از خاک به دست می آورند. گرچه فسفات در خاک فراوان است، اغلب برای گیاهان غیرقابل دسترس است. یکی از دلایل آن، این است که فسفات به بعضی ترکیبات معدنی خاک)مثل آهن، کلسیم و آلومینیم( به طور محکمی متصل میشود. برخی گیاهان برای جبران، شبکI گسترده تری از ریشه ها و یا ریشه های دارای تار کشنده بیشتر، ایجاد میکنند که جذب را افزایش میدهد.

بهبود خاک

خاکِ مناطق مختلف ممکن است دچار کمبود برخی مواد یا فزونی مواد دیگری باشد. اصلاح این خاک ها میتواند آنها را برای گیاهان قابل کشت کند. اگر این خاک ها دچار کمبود باشند، با افزودن کود میتوان حاصل خیزی آنها را افزایش داد.

زیست شناسان برای تشخیص نیازهای تغذیه ای گیاهان، آنها را در محلول های مغذّی رشد میدهند (شکل 4). این محلول ها،آب و عناصر مغذّی محلول به مقدار معین دارند. از این شیوه برای تشخیص اثرات عناصر بر رشد و نمو گیاهان نیز استفاده میشود.

مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم در اغلب خاک ها محدود است، به همین دلیل در بیشتر کودها این عناصر وجود دارند. کودهای مهم در انواع آلی، شیمیایی و زیستی (بیولوژیک) وجود دارند.

کودهای آلی، شامل بقایای در حال تجزیه جان داران اند. این کودها مواد معدنی را به آهستگی آزاد میکنند و چون به نیازهای جانداران شباهت بیشتری دارند، استفادة بیش از حدّ آنها به گیاهان آسیب کمتری میزند. از معایب این کودها، احتمال آلودگی به عوامل بیماری زاست.

کودهای شیمیایی شامل عناصر معدنی هستند که به راحتی در اختیار گیاه قرار میگیرند؛ بنابراین میتوانند به سرعت، کمبود مواد مغذّی خاک را جبران کنند. مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی میتواند آسیبهای زیادی به خاک و محیط زیست وارد و بافت خاک را تخریب کند. از طرفی، با شسته شدن توسط بارش ها، این مواد به آب ها وارد میشوند. حضور این مواد باعث رشد سریع باکتریها، جلبک ها و گیاهان آبزی میشود. افزایش این عوامل مانع نفوذ نور و اکسیژن کافی به آب میشود و میتواند باعث مرگ و میر جانوران آبزی شود.

کودهای زیستی شامل باکتری هایی هستند که برای خاک مفید و با فعالیت و تکثیر خود، بعضی مواد معدنی خاک را افزایش میدهند. استفاده از این کودها بسیار سادهتر و کم هزینه تر است. این کودها معمولاً به همراه کودهای شیمیایی به خاک افزوده میشوند و معایب دو نوع کود دیگر را ندارند.

همان طور که کاهش عناصر مغذّی در خاک برای گیاهان زیان بار است، افزایش بیش از حدّ بعضی مواد در خاک میتواند مسمومیت ایجاد کند و مانع رشد گیاهان شود. بعضی گیاهان میتوانند غلظت های زیادی از این مواد را درون خود به صورت ایمن نگهداری کنند؛ مثلاً نوعی سرخس میتواند آرسنیک را که مادهای سمی برای گیاه است، در خود جمع کند.

بعضی گیاهان میتوانند آلومینیم را نیز در بافتها و کُریچه ها ذخیره کنند. مثلاً وقتی گیاه گل ادریسی در خاک های اسیدی رشد میکند، با تجمع آلومینیم، گلبرگ ها از صورتی به آبی تغییر رنگ پیدا میکنند (شکل 6). بعضی گیاهان نیز با جذب و ذخیره بعضی مواد مانند نمک ها، موجب کاهش شوری خاک میشوند. با کاشت و برداشت این گیاهان در چند سال پی درپی میتوان باعث کاهش این مواد و بهبود کیفیت خاک شد.

 

تغذیه گیاهی

گرچه بیشتر گیاهان میتوانند به وسیله فتوسنتز، بخشی از مواد مورد نیاز خود مانند کربوهیدرات ها، پروتئین ها، لیپیدها و بعضی مواد آلی دیگر را تولید کنند اما همچنان به مواد مغذّی مانند آب و مواد معدنی نیاز دارند. گیاهان، این مواد را به کمک  اندامهای خود، به ویژه ریشه ها جذب میکنند. گیاهان چه سازوکارهایی برای جذب مواد مورد نیاز و نیز انتقال آنها به اندام های خود دارند؟ مواد حاصل از فرایند فتوسنتز چگونه به سراسر گیاه منتقل میشوند؟ در این فصل به فرایندهای مربوط به تغذیه، جذب و انتقال گیاهان میپردازیم.

گیاهان برای رشد و نمو، به مواد مختلفی نیاز دارند. گیاهان، این مواد را از هوا، آب یا خاک اطراف خود جذب میکنند. کربن دی اکسید یکی از مهم ترین موادی است که گیاهان از هوا جذب میکنند. کربن، اساس ماده آلی و بنابراین یکی از عناصر مورد نیاز گیاهان است. این گاز به همراه سایر گازها از راه فضاهای بین یاختهای به گیاه وارد میشود. مقداری از کربن دی اکسید هم با حل شدن در آب، به صورت بیکربنات درمی آید که میتواند توسط برگ ها و یا ریشه جذب شود. سایر مواد مغذّی هم بیشتر از طریق خاک جذب میشوند.

خاک و مواد مغذی مورد نیاز گیاهان

خاک، ترکیبی از مواد آلی و غیرآلی و ریز اندام گان ها )میکروارگانیسم ها) است. خاک های مناطق مختلف به علت تفاوت در این ترکیبات، توانایی متفاوتی در نگهداری آب، مقدار هوای خاک و pH مواد معدنی دارد. بخش آلی خاک یا گیاخاک (هوموس)، به طور عمده از بقایای انداران و به ویژه اجزای در حال تجزیه آنها تشکیل شده است. بعضی از اجزای گیاخاک، که منشأ آنها بیشتر گیاهی است، موادی اسیدی تولید میکنند که به علت داشتن بارهای منفی، یون های مثبت را در سطح خود نگه میدارند. این کار گیاه خاک مانع از شست وشوی این  یون ها میشود. گیاخاک باعث نرمی بافت خاک نیز میشود که برای نفوذ ریشه مناسب است.

 ذرات غیرآلی خاک از تخریب فیزیکی و شیمیایی سنگ ها در فرایندی به نام هوازدگی ایجاد میشوند. این ذرات از اندازه بسیار کوچک رس تا بسیار درشت شن و ماسه را شامل میشوند. تغییرات متناوب یخ زدن و ذوب شدن آب، که باعث خرد شدن سنگ ها میشود، نمونه ای از اثر هوازدگی فیزیکی است. اسیدهای تولید شده توسط بعضی از جاندران و نیز ریشه گیاهان هم میتوانند هوازدگی شیمیایی ایجاد کنند.

جذب مواد معدنی در خاک

نیتروژن و فسفر دو عنصر مهمی هستند که در ساختار پروتئین ها و مولکول های وراثتی شرکت میکنند. گیاهان، این دو عنصر را بیشتر از خاک جذب میکنند.

جذب نیتروژن

اینکه جوّ زمین دارای 78 % نیتروژن (N) است، گیاهان نمیتوانند شکل مولکولی نیتروژن را جذب کنند. بیش تر نیتروژن مورد استفاده گیاهان به صورت یون آمونیوم (+ (NH4یا نیترات است. این ترکیبات بیشتر در خاک و توسط ریزاندام گان تشکیل میشوند. خلاصه ای از این فرایندها در شکل 3 نشان داده شده است. به تبدیل نیتروژن جو به نیتروژن قابل استفاده گیاهان تثبیت نیتروژن گفته میشود. بخشی از نیتروژن تثبیت شده در خاک، حاصل عملکرد زیستی بعضی از باکتری هاست. باکتری های تثبیت کننده نیتروژن، به صورت آزاد در خاک یا همزیست با گیاهان زندگی میکنند. نیتروژن تثبیت شده در این باکتری ها به مقدار قابل توجهی دفع و یا پس از مرگ آنها برای گیاهان قابل دسترس میشود. مهمترین انواع تثبیت نیتروژن، در ادامه این فصل توضیح داده خواهد شد.امروزه تلاش های زیادی برای انتقال ژنهای مؤثر در تثبیت نیتروژن به گیاهان در جریان است، تا بدون نیاز به این باکتریها،نیتروژن مورد نیاز در اختیار گیاه قرار گیرد.

در شکل 3 انواع دیگری از باکتریهای خاک دیده میشوند. نقش هر یک از آنها در تغییر و تبدیل مواد نیتروژن دار چیست؟

جذب فسفر

فسفر (P)از دیگر عناصر معدنی است که کمبود آن، رشد گیاهان را محدود میکند. گیاهان، فسفر مورد نیاز خود را به صورت یون های فسفات از خاک به دست می آورند. گرچه فسفات در خاک فراوان است، اغلب برای گیاهان غیرقابل دسترس است. یکی از دلایل آن، این است که فسفات به بعضی ترکیبات معدنی خاک)مثل آهن، کلسیم و آلومینیم( به طور محکمی متصل میشود. برخی گیاهان برای جبران، شبکI گسترده تری از ریشه ها و یا ریشه های دارای تار کشنده بیشتر، ایجاد میکنند که جذب را افزایش میدهد.

بهبود خاک

خاکِ مناطق مختلف ممکن است دچار کمبود برخی مواد یا فزونی مواد دیگری باشد. اصلاح این خاک ها میتواند آنها را برای گیاهان قابل کشت کند. اگر این خاک ها دچار کمبود باشند، با افزودن کود میتوان حاصل خیزی آنها را افزایش داد.

زیست شناسان برای تشخیص نیازهای تغذیه ای گیاهان، آنها را در محلول های مغذّی رشد میدهند (شکل 4). این محلول ها،آب و عناصر مغذّی محلول به مقدار معین دارند. از این شیوه برای تشخیص اثرات عناصر بر رشد و نمو گیاهان نیز استفاده میشود.

مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم در اغلب خاک ها محدود است، به همین دلیل در بیشتر کودها این عناصر وجود دارند. کودهای مهم در انواع آلی، شیمیایی و زیستی (بیولوژیک) وجود دارند.

کودهای آلی، شامل بقایای در حال تجزیه جان داران اند. این کودها مواد معدنی را به آهستگی آزاد میکنند و چون به نیازهای جانداران شباهت بیشتری دارند، استفادة بیش از حدّ آنها به گیاهان آسیب کمتری میزند. از معایب این کودها، احتمال آلودگی به عوامل بیماری زاست.

کودهای شیمیایی شامل عناصر معدنی هستند که به راحتی در اختیار گیاه قرار میگیرند؛ بنابراین میتوانند به سرعت، کمبود مواد مغذّی خاک را جبران کنند. مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی میتواند آسیبهای زیادی به خاک و محیط زیست وارد و بافت خاک را تخریب کند. از طرفی، با شسته شدن توسط بارش ها، این مواد به آب ها وارد میشوند. حضور این مواد باعث رشد سریع باکتریها، جلبک ها و گیاهان آبزی میشود. افزایش این عوامل مانع نفوذ نور و اکسیژن کافی به آب میشود و میتواند باعث مرگ و میر جانوران آبزی شود.

کودهای زیستی شامل باکتری هایی هستند که برای خاک مفید و با فعالیت و تکثیر خود، بعضی مواد معدنی خاک را افزایش میدهند. استفاده از این کودها بسیار سادهتر و کم هزینه تر است. این کودها معمولاً به همراه کودهای شیمیایی به خاک افزوده میشوند و معایب دو نوع کود دیگر را ندارند.

همان طور که کاهش عناصر مغذّی در خاک برای گیاهان زیان بار است، افزایش بیش از حدّ بعضی مواد در خاک میتواند مسمومیت ایجاد کند و مانع رشد گیاهان شود. بعضی گیاهان میتوانند غلظت های زیادی از این مواد را درون خود به صورت ایمن نگهداری کنند؛ مثلاً نوعی سرخس میتواند آرسنیک را که مادهای سمی برای گیاه است، در خود جمع کند.

بعضی گیاهان میتوانند آلومینیم را نیز در بافتها و کُریچه ها ذخیره کنند. مثلاً وقتی گیاه گل ادریسی در خاک های اسیدی رشد میکند، با تجمع آلومینیم، گلبرگ ها از صورتی به آبی تغییر رنگ پیدا میکنند (شکل 6). بعضی گیاهان نیز با جذب و ذخیره بعضی مواد مانند نمک ها، موجب کاهش شوری خاک میشوند. با کاشت و برداشت این گیاهان در چند سال پی درپی میتوان باعث کاهش این مواد و بهبود کیفیت خاک شد.

 



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



جانداران موثر در تغذیه گیاهی

فصل 7 : جذب و انتقال مواد در گیاهان

جانداران مؤثر در تغذیه گیاهی

گیاهان شیوه های شگفت انگیزی برای گرفتن مواد مورد نیاز خود از جانداران دیگر دارند. گیاهان با بعضی از این جانداران ارتباط هم زیستی برقرار میکنند. از مهمترین انواع این همزیستها، قارچ ریشه ای ها میکوریزا و باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن هستند.قارچ ریشه ای یکی از معمول ترین سازگاری ها برای جذب آب و مواد مغذّی،همزیستی ریشه گیاهان با انواعی از قارچ ها است که به آن قارچ ریشه ای گفته میشود (شکل 7). حدود 90 % گیاهان دانه دار با قارچ ها همزیستی دارند. این قارچ ها درون ریشه یا به صورت غلافی در سطح ریشه زندگی میکنند و یا با فرستادن رشته های ظریفی به درون ریشه، تبادل مواد را با ریشه انجام میدهند.

در قارچ ریشه ای، قارچ، مواد آلی را از ریشه گیاه میگیرد و برای گیاه، مواد معدنی و به خصوص فسفات فراهم میکند. پیکر رشته ای و بسیار ظریف قارچ ها، نسبت به ریشه گیاه با سطح بیشتری از خاک در تماس است و میتواند مواد معدنی بیشتری را جذب کند. وجود گیاهان شاداب همزیست با قارچ ریشه ای در خاک های فقیر، تا حدود زیادی به علت توانایی قارچ ریشه ای در جذب سریع مواد و انتقال آن به ریشه گیاه است.

 

 

همزیستی گیاه با تثبیت کننده های نیتروژن

برخی گیاهان با انواعی از باکتری ها همزیستی دارند که این همزیستی برای به دست آوردن نیتروژن بیشتر است. دو گروه مهم این باکتری ها عبارتاند از: ریزوبیوم و سیانوباکتریها.

ریزوبیوم: از گذشته برای تقویت خاک، تناوب کشت انجام میشد که در آن گیاهان زراعی مختلف بهصورت پی درپی کشت میشد. یکی از انواع گیاهانی که در تناوب کشت مورد استفاده قرار میگیرد، گیاهان تیره پروانه واران است دلیل این نامگذاری، شباهت گل های آنها به پروانه است. سویا، نخود،عدس، لوبیا، شبدر و یونجه از گیاهان مهم زراعی این تیره هستند. در ریشه این گیاهان و در محل برجستگی هایی به نام گرهک، نوعی باکتری تثبیت کننده نیتروژن به نام ریزوبیوم زندگی میکند (شکل 8). هنگامی که این گیاهان میمیرند یا بخش های هوایی آنها برداشت میشود، گرهک های آنها در خاک باقی میماند و گیاخاک غنی از نیتروژن ایجاد میکنند. ریزوبیوم ها با تثبیت نیتروژن، نیاز گیاه را به این عنصر برطرف میکنند و گیاه نیز مواد آلی مورد نیاز باکتری را برای آن فراهم میکند.

 

همزیستی با سیانوباکتری ها:

سیانوباکتری ها نوعی از باکتریهای فتوسنتز کننده هستند که بعضی از آنها میتوانند علاوه بر فتوسنتز، تثبیت نیتروژن هم انجام دهند. آزولا گیاهی کوچک است که در تالاب های شمال و مزارع برنج کشور به فراوانی وجود دارد. گیاه آزولا با سیانوباکتری ها همزیستی دارد و نیتروژن تثبیت شده آن را دریافت میکند (شکل9). بعضی از گیاهان مانند گونرا نیز در نواحی فقیر از نیتروژن رشد شگفت انگیزی نشان میدهند. چگونه این گیاهان با وجود کمبود نیتروژن چنین رشدی دارند؟ سیانوباکتریهای همزیست درون ساقه و دمبرگ این گیاه، تثبیت نیتروژن انجام میدهند و از محصولات فتوسنتزی گیاه استفاده میکنند.

روش های دیگر به دست آوردن مواد غذایی در گیاهان گیاهان گوشتخوار:

این گیاهان فتوسنتز کننده اند، ولی در مناطقی زندگی میکنند که از نظر بعضی مواد مانند نیتروژن فقیرند. در این گیاهان برخی برگ ها برای شکار و گوارش جانوران کوچک مانند حشرات، تغییر کرده است. گیاه توبرهواش که در تالاب های شمال کشور هست نیز به روش مشابهی حشرات و لاروی آنها را به سرعت به درون بخش کوزه مانند خود میکشد و سپس گوارش میدهد. در شکل 11 ، انواع دیگری از گیاهان حشره خوار نشان داده شده است.

 

 

گیاهان انگل:

انواعی از گیاهان انگل وجود دارند که همه یا بخشی از آب و مواد غذایی خود را از گیاهان فتوسنتز کننده دریافت میکنند. گیاه سس، نمونه ای از این گیاهان است. این گیاه ساقه نارنجی یا زرد رنگی تولید میکند که فاقد ریشه است. گیاه سس به دور گیاه سبز میزبان خود میپیچد و بخش های مکنده ایجاد میکند (شکل 12 الف) که به درون دستگاه آوندی گیاه نفوذ، و مواد مورد نیاز انگل را جذب میکند. گل جالیز نمونه دیگری از این گیاهان است که با ایجاد اندام مکنده و نفوذ آن به ریشه گیاهان جالیزی، مواد مغذّی را دریافت میکند (شکل 12 - ب(

 

 

جانداران مؤثر در تغذیه گیاهی

گیاهان شیوه های شگفت انگیزی برای گرفتن مواد مورد نیاز خود از جانداران دیگر دارند. گیاهان با بعضی از این جانداران ارتباط هم زیستی برقرار میکنند. از مهمترین انواع این همزیستها، قارچ ریشه ای ها میکوریزا و باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن هستند.قارچ ریشه ای یکی از معمول ترین سازگاری ها برای جذب آب و مواد مغذّی،همزیستی ریشه گیاهان با انواعی از قارچ ها است که به آن قارچ ریشه ای گفته میشود (شکل 7). حدود 90 % گیاهان دانه دار با قارچ ها همزیستی دارند. این قارچ ها درون ریشه یا به صورت غلافی در سطح ریشه زندگی میکنند و یا با فرستادن رشته های ظریفی به درون ریشه، تبادل مواد را با ریشه انجام میدهند.

در قارچ ریشه ای، قارچ، مواد آلی را از ریشه گیاه میگیرد و برای گیاه، مواد معدنی و به خصوص فسفات فراهم میکند. پیکر رشته ای و بسیار ظریف قارچ ها، نسبت به ریشه گیاه با سطح بیشتری از خاک در تماس است و میتواند مواد معدنی بیشتری را جذب کند. وجود گیاهان شاداب همزیست با قارچ ریشه ای در خاک های فقیر، تا حدود زیادی به علت توانایی قارچ ریشه ای در جذب سریع مواد و انتقال آن به ریشه گیاه است.

 

 

همزیستی گیاه با تثبیت کننده های نیتروژن

برخی گیاهان با انواعی از باکتری ها همزیستی دارند که این همزیستی برای به دست آوردن نیتروژن بیشتر است. دو گروه مهم این باکتری ها عبارتاند از: ریزوبیوم و سیانوباکتریها.

ریزوبیوم: از گذشته برای تقویت خاک، تناوب کشت انجام میشد که در آن گیاهان زراعی مختلف بهصورت پی درپی کشت میشد. یکی از انواع گیاهانی که در تناوب کشت مورد استفاده قرار میگیرد، گیاهان تیره پروانه واران است دلیل این نامگذاری، شباهت گل های آنها به پروانه است. سویا، نخود،عدس، لوبیا، شبدر و یونجه از گیاهان مهم زراعی این تیره هستند. در ریشه این گیاهان و در محل برجستگی هایی به نام گرهک، نوعی باکتری تثبیت کننده نیتروژن به نام ریزوبیوم زندگی میکند (شکل 8). هنگامی که این گیاهان میمیرند یا بخش های هوایی آنها برداشت میشود، گرهک های آنها در خاک باقی میماند و گیاخاک غنی از نیتروژن ایجاد میکنند. ریزوبیوم ها با تثبیت نیتروژن، نیاز گیاه را به این عنصر برطرف میکنند و گیاه نیز مواد آلی مورد نیاز باکتری را برای آن فراهم میکند.

 

همزیستی با سیانوباکتری ها:

سیانوباکتری ها نوعی از باکتریهای فتوسنتز کننده هستند که بعضی از آنها میتوانند علاوه بر فتوسنتز، تثبیت نیتروژن هم انجام دهند. آزولا گیاهی کوچک است که در تالاب های شمال و مزارع برنج کشور به فراوانی وجود دارد. گیاه آزولا با سیانوباکتری ها همزیستی دارد و نیتروژن تثبیت شده آن را دریافت میکند (شکل9). بعضی از گیاهان مانند گونرا نیز در نواحی فقیر از نیتروژن رشد شگفت انگیزی نشان میدهند. چگونه این گیاهان با وجود کمبود نیتروژن چنین رشدی دارند؟ سیانوباکتریهای همزیست درون ساقه و دمبرگ این گیاه، تثبیت نیتروژن انجام میدهند و از محصولات فتوسنتزی گیاه استفاده میکنند.

روش های دیگر به دست آوردن مواد غذایی در گیاهان گیاهان گوشتخوار:

این گیاهان فتوسنتز کننده اند، ولی در مناطقی زندگی میکنند که از نظر بعضی مواد مانند نیتروژن فقیرند. در این گیاهان برخی برگ ها برای شکار و گوارش جانوران کوچک مانند حشرات، تغییر کرده است. گیاه توبرهواش که در تالاب های شمال کشور هست نیز به روش مشابهی حشرات و لاروی آنها را به سرعت به درون بخش کوزه مانند خود میکشد و سپس گوارش میدهد. در شکل 11 ، انواع دیگری از گیاهان حشره خوار نشان داده شده است.

 

 

گیاهان انگل:

انواعی از گیاهان انگل وجود دارند که همه یا بخشی از آب و مواد غذایی خود را از گیاهان فتوسنتز کننده دریافت میکنند. گیاه سس، نمونه ای از این گیاهان است. این گیاه ساقه نارنجی یا زرد رنگی تولید میکند که فاقد ریشه است. گیاه سس به دور گیاه سبز میزبان خود میپیچد و بخش های مکنده ایجاد میکند (شکل 12 الف) که به درون دستگاه آوندی گیاه نفوذ، و مواد مورد نیاز انگل را جذب میکند. گل جالیز نمونه دیگری از این گیاهان است که با ایجاد اندام مکنده و نفوذ آن به ریشه گیاهان جالیزی، مواد مغذّی را دریافت میکند (شکل 12 - ب(

 

 





انتقال مواد در گیاهان

فصل 7 : جذب و انتقال مواد در گیاهان

انتقال مواد در گیاهان

انتقال از خاک به برگ

آب و مواد مورد نیاز گیاهان، اغلب از خاک اطراف ریشه ها جذب میشود و در مسیرهایی به ساقه و برگ میرود. بخش زیادی از آب جذب شده از سطح برگ ها به هوا تبخیر میشود. خروج آب از سطح اندام های هوایی گیاه تعرق نامیده میشود. تعرق، سازوکار لازم را برای جابه جایی آب و مواد معدنی به برگ فراهم میکند. جابه جایی مواد در گیاهان را میتوان در دو مسیر کوتاه و بلند بررسی کرد؛ در مسیر کوتاه، جابه جایی آب و مواد در سطح یاخته یا چند یاخته بررسی میشود. در مسیر بلند، جابه جایی مواد در مسیرهای طولانی تر بررسی میشود.این مسافت در بعضی درختان به بیش از صد متر میرسد. در هر دوی این مسیرها آب به عنوان انتقال دهنده مواد، نقش اساسی دارد که این نقش به علت ویژگی های آن است.پتانسیل آب، عامل اصلی در حرکت آب است.

پتانسیل آب (سای):

میدانید انرژی پتانسیل ؛ انرژی ذخیره شده در ماده یا سامانه یا توانایی انجام کار است. آب نیز دارای انرژی پتانسیل است و از محل دارای انرژی پتانسیل بالاتر به ناحیه ای با انرژی پتانسیل کمتر حرکت میکند.بنابراین پتانسیل آب، تعیین کننده جهت حرکت آب و مواد حل شده در آن است. یکی از عوامل مهم مؤثر بر پتانسیل آب،غلظت مواد حل شده است. پتانسیل آب خالص، صفر است و وقتی ماده ای در آن حل میشود پتانسیل آب کاهش مییابد. بنابراین غلظت مواد محلول در آب بر پتانسیل آن مؤثر است.

 

جابه جایی مواد در مسیر کوتاه

انتقال مواد در سطح یاخته ای:

در این حالت، جابه جایی مواد با فرایندهای فعّال و غیرفعّال و در حد یاخته انجام میشود. با این فرایندها در فصل های گذشته آشنا شدید. شیوه هایی مثل انتشار و انتقال فعّال، نمونه هایی از این روش هاست. آب یکی از مواد مهم برای جانداران است. برای انتقال آب در عرض غشای بعضی یاخته های گیاهی و جانوری و غشای کُریچه بعضی یاخته های گیاهی، کانال های پروتئینی به نام آکواپورین هست که به سرعت جریان آب را به درون یاخته و کُریچه افزایش میدهند. هنگام کم آبی، ساخت این پروتئین ها تشدید میشود

 

انتقال مواد در عرض ریشه:

در عرض ریشه، انتقال آب و مواد محلول معدنی به سه روش انجام میشود؛ انتقال از عرض غشا، انتقال سیمپلاستی و انتقال آپوپلاستی.

انتقال عرض غشایی شامل جابه جایی مواد از عرض غشای یاخته است. سیمپلاست به معنی پروتوپلاست همراه پلاسمودسم ها است. انتقال سیمپلاستی حرکت مواد از پروتوپلاست یک یاخته به یاختة مجاور، از راه پلاسمودسمهاست آب و بسیاری از مواد محلول میتواند از فضای پلاسمودسم به یاخته های دیگر منتقل شود (شکل 16 ). منافذ پلاسمودسم آنقدر بزرگ است که پروتئین ها، نوکلئیک اسیدها و حتی ویروس های گیاهی از آن عبور میکند. در مسیر آپوپلاستی، حرکت مواد محلول از فضاهای بین یاخته ای و نیز دیواره یاخته ای انجام میشود.آب و مواد محلول در عرض ریشه معمولاً به روش آپوپلاستی وسیمپلاستی انتقال مییابد. در این مسیر، حرکت آب و مواد محلول، از روپوست تا درونیترین لایه پوست به نام درونپوست )آندودرم) انجام میگیرد. درون پوست استوانه ای ظریف از یاخته است.

درونپوست در دیواره جانبی خود دارای نواری از جنس چوبپنبه (سوبرین) هستند که به آن نوار کاسپاری گفته میشود. بنابراین آب و مواد محلول آن فقط میتوانند از درونیاخته های درون پوست به استوانه آوندی منتقل شوند. در این حالت یاخته های درونپوست انتقال مواد را کنترل میکنند.این لایه در ریشه مانند صافی هایی عمل میکند که مانع از ورود مواد ناخواسته یا مضر مسیر آپوپلاستی به درون گیاه میشوند. درونپوست، همچنین از برگشت مواد جذب شده به بیرون از ریشه جلوگیری میکند. حرکت در هر دو مسیر در لایه ریشه زا ادامه می یابد و در آخر، مواد طی فرایندی به نام بارگیری چوبی، به آوندهای چوبی منتقل و آماده جابه جایی برای مسیرهای طولانی تر میشوند.

در ریشه بعضی از گیاهان، نوار کاسپاری علاوه بر دیواره ای جانبی درونپوست، دیواره پشتی را نیز میپوشاند و انتقال مواد از این یاخته ها را غیرممکن میکند. در برش عرضی و زیر میکروسکوپ نوری این یاخته ها ظاهر نعلی یا  Uشکل دارند )شکل 19 (. در این گیاهان بعضی از یاخته های درونپوستی ویژه، به نام یاخته معبر هست که فاقد نوار کاسپاری در اطراف خود هستند و انتقال مواد به استوانه آوندی از طریق این یاخته ها انجام میشود.

 

انتقال مواد در گیاهان

انتقال از خاک به برگ

آب و مواد مورد نیاز گیاهان، اغلب از خاک اطراف ریشه ها جذب میشود و در مسیرهایی به ساقه و برگ میرود. بخش زیادی از آب جذب شده از سطح برگ ها به هوا تبخیر میشود. خروج آب از سطح اندام های هوایی گیاه تعرق نامیده میشود. تعرق، سازوکار لازم را برای جابه جایی آب و مواد معدنی به برگ فراهم میکند. جابه جایی مواد در گیاهان را میتوان در دو مسیر کوتاه و بلند بررسی کرد؛ در مسیر کوتاه، جابه جایی آب و مواد در سطح یاخته یا چند یاخته بررسی میشود. در مسیر بلند، جابه جایی مواد در مسیرهای طولانی تر بررسی میشود.این مسافت در بعضی درختان به بیش از صد متر میرسد. در هر دوی این مسیرها آب به عنوان انتقال دهنده مواد، نقش اساسی دارد که این نقش به علت ویژگی های آن است.پتانسیل آب، عامل اصلی در حرکت آب است.

پتانسیل آب (سای):

میدانید انرژی پتانسیل ؛ انرژی ذخیره شده در ماده یا سامانه یا توانایی انجام کار است. آب نیز دارای انرژی پتانسیل است و از محل دارای انرژی پتانسیل بالاتر به ناحیه ای با انرژی پتانسیل کمتر حرکت میکند.بنابراین پتانسیل آب، تعیین کننده جهت حرکت آب و مواد حل شده در آن است. یکی از عوامل مهم مؤثر بر پتانسیل آب،غلظت مواد حل شده است. پتانسیل آب خالص، صفر است و وقتی ماده ای در آن حل میشود پتانسیل آب کاهش مییابد. بنابراین غلظت مواد محلول در آب بر پتانسیل آن مؤثر است.

 

جابه جایی مواد در مسیر کوتاه

انتقال مواد در سطح یاخته ای:

در این حالت، جابه جایی مواد با فرایندهای فعّال و غیرفعّال و در حد یاخته انجام میشود. با این فرایندها در فصل های گذشته آشنا شدید. شیوه هایی مثل انتشار و انتقال فعّال، نمونه هایی از این روش هاست. آب یکی از مواد مهم برای جانداران است. برای انتقال آب در عرض غشای بعضی یاخته های گیاهی و جانوری و غشای کُریچه بعضی یاخته های گیاهی، کانال های پروتئینی به نام آکواپورین هست که به سرعت جریان آب را به درون یاخته و کُریچه افزایش میدهند. هنگام کم آبی، ساخت این پروتئین ها تشدید میشود

 

انتقال مواد در عرض ریشه:

در عرض ریشه، انتقال آب و مواد محلول معدنی به سه روش انجام میشود؛ انتقال از عرض غشا، انتقال سیمپلاستی و انتقال آپوپلاستی.

انتقال عرض غشایی شامل جابه جایی مواد از عرض غشای یاخته است. سیمپلاست به معنی پروتوپلاست همراه پلاسمودسم ها است. انتقال سیمپلاستی حرکت مواد از پروتوپلاست یک یاخته به یاختة مجاور، از راه پلاسمودسمهاست آب و بسیاری از مواد محلول میتواند از فضای پلاسمودسم به یاخته های دیگر منتقل شود (شکل 16 ). منافذ پلاسمودسم آنقدر بزرگ است که پروتئین ها، نوکلئیک اسیدها و حتی ویروس های گیاهی از آن عبور میکند. در مسیر آپوپلاستی، حرکت مواد محلول از فضاهای بین یاخته ای و نیز دیواره یاخته ای انجام میشود.آب و مواد محلول در عرض ریشه معمولاً به روش آپوپلاستی وسیمپلاستی انتقال مییابد. در این مسیر، حرکت آب و مواد محلول، از روپوست تا درونیترین لایه پوست به نام درونپوست )آندودرم) انجام میگیرد. درون پوست استوانه ای ظریف از یاخته است.

درونپوست در دیواره جانبی خود دارای نواری از جنس چوبپنبه (سوبرین) هستند که به آن نوار کاسپاری گفته میشود. بنابراین آب و مواد محلول آن فقط میتوانند از درونیاخته های درون پوست به استوانه آوندی منتقل شوند. در این حالت یاخته های درونپوست انتقال مواد را کنترل میکنند.این لایه در ریشه مانند صافی هایی عمل میکند که مانع از ورود مواد ناخواسته یا مضر مسیر آپوپلاستی به درون گیاه میشوند. درونپوست، همچنین از برگشت مواد جذب شده به بیرون از ریشه جلوگیری میکند. حرکت در هر دو مسیر در لایه ریشه زا ادامه می یابد و در آخر، مواد طی فرایندی به نام بارگیری چوبی، به آوندهای چوبی منتقل و آماده جابه جایی برای مسیرهای طولانی تر میشوند.

در ریشه بعضی از گیاهان، نوار کاسپاری علاوه بر دیواره ای جانبی درونپوست، دیواره پشتی را نیز میپوشاند و انتقال مواد از این یاخته ها را غیرممکن میکند. در برش عرضی و زیر میکروسکوپ نوری این یاخته ها ظاهر نعلی یا  Uشکل دارند )شکل 19 (. در این گیاهان بعضی از یاخته های درونپوستی ویژه، به نام یاخته معبر هست که فاقد نوار کاسپاری در اطراف خود هستند و انتقال مواد به استوانه آوندی از طریق این یاخته ها انجام میشود.

 





انتقال آب و مواد معدنی

فصل 7 : جذب و انتقال مواد در گیاهان

انتقال آب و مواد معدنی در مسیرهای بلند

شیره خام در گیاهان، گاه تا فواصل بسیار طولانی جابه جامیشود. انتشار و انتشار تسهیل شده برای فواصل طولانی،کارآمد نیست. در گیاهان، جابه جایی مواد در مسیرهای طولانی توسط جریان تودهای انجام میشود. جریان تودهای حرکت گروهی مواد از جایی با فشار زیادتر به جایی با فشار کمتر است. سرعت انتشار آب و مواد در گیاه، چند میلیمتر در روز است ولی در جریان تودهای، این سرعت به چندین متر در روز میرسد. جریان توده ای در آوندهای چوبی تحت اثر دو عامل فشار ریشه ای و تعرق، و با همراهی خواص ویژه آب انجام میشود.

فشار ریشه ای:

یاخته های درونپوست و یاخته های زنده درون استوانه آوندی ریشه، با انتقال فعّال، یون های معدنی را به درون آوندهای چوبی منتقل میکنند. این عمل باعث افزایش مقدار این یون ها، کاهش پتانسیل آب و در نتیجه ورود آب به درون آوند چوبی میشود. در اثر تجمع آب و یون ها، فشار در آوندهای چوبی ریشه افزایش مییابد و فشار ریشه ای را ایجاد میکند.فشار ریشه ای باعث هل دادن شیره خام به سمت بالا میشود )شکل 20 ). در بیشتر گیاهان، فشار ریشه ای در صعود شیره خام نقش کمی دارد و در بهترین حالت میتواند چند متر آن را به بالا بفرستد. پس چه عاملی باعث حرکت شیرة خام به نوک درختان بسیار بلند میشود؟

تعرق:

عامل اصلی انتقال شیره خام، مکشی است که در اثر تعرق از سطح گیاه ایجاد میشود. تعرق، خروج آب به صورت بخار از سطح بخش های هوایی گیاهان است. علت تعرق نیز حرکت آب از محل دارای پتانسیل بیشتر به کمتر است. ستون آب درون آوندهای چوبی پیوسته است. این پیوستگی به علت ویژگی های هم چسبی و دگرچسبی مولکول های آب است

 

بیشتر تعرق گیاهان از روزنه های برگ انجام میشود. نیروی مکش تعرق آنقدر زیاد است که در یک روز گرم میتواند باعث کاهش قطر تنه یک درخت شود؛ هر چند این کاهش اندک است. اگر دیواره آوندهای چوبی استحکام کافی نداشت به راحتی در اثر مکش تعرق، له میشد.

تعرق در گیاهان از چه بخش هایی انجام میشود؟

در گیاهان، تعرق میتواند از طریق روزنه های هوایی، پوستک و عدسک ها انجام شود. بیشتر تبادل گازها و در نتیجه تعرق برگ ها از منفذ بین یاخته های نگهبان روزنه هوایی انجام میشود.روزنه های هوایی میتوانند با باز و بسته شدن، مقدار تعرق را تنظیم کنند. باز و بسته شدن روزنه به دلیل ساختار خاص یاخته های نگهبان روزنه و تغییر فشار تورژسانس آنها است.جذب آب به دنبال انباشت مواد محلول در یاخته های نگهبان روزنه انجام میشود. عوامل محیطی و عوامل درونی گیاه مانند بعضی هورمونهای گیاهی، با باز و بسته شدن روزنه ها را تنظیم میکنند. این عوامل با تحریک انباشت فعّال بعضی یونها و ساکارز در یاخته نگهبان، پتانسیل آب یاخته ها را کاهش داده و آب از یاخته های مجاور به یاخته های نگهبان روزنه وارد میشود. در نتیجه، یاخته ها دچار تورژسانس شده و به علت ساختار ویژه آنها، روزنه باز میشود. بسته شدن روزنه ها هم،در فرایندی معکوس انجام میشود.

یاخته های نگهبان روزنه با انتقال فعّال یون هایی مانند پتاسیم و کلر، پتانسیل آب را درون خود کاهش میدهند. این کار باعث جذب آب شده و با تورم یاخته ها، روزنه باز میشود.

ساختار یاخته های نگهبان روزنه:

 دیواره یاخته های نگهبان روزنه، ساختار خاصی دارند که با جذب آب، افزایش طول پیدا میکنند. یکی از این عوامل، آرایش شعاعی رشته های سلولزی است که مانند کمربندی دور دیواره یاخته های نگهبان روزنه قرار دارند. این کمربندهای سلولزی، هنگام تورژسانس یاخته،مانع از گسترش عرضی یاخته شده، ولی مانع افزایش طول یاخته نمیشوند. عامل دیگر، ضخامت بیشتر دیوارة یاخته های نگهبان روزنه در محل تماس دو یاخته است. هنگام تورژسانس،به علت ضخامت بیشتر در بخش شکمی این دیواره، دیواره پشتی یاخته بیشتر منبسط میشود. این دو ویژگی باعث میشود هنگام جذب آب و تورژسانس، یاخته ها خمیدگی پیدا کند و منفذ روزنه هوایی باز شود. در این حالت امکان تبادل گازها، فراهم میشود

عوامل محیطی مؤثر بر باز و بسته شدن روزنه ها

در گیاهان، تغییرات مقدار نور، دما، رطوبت و کربن دی اکسید از مهمترین عوامل محیطی مؤثر بر حرکات روزنه های هوایی است. مقدار آب گیاه و نیز هورمون های گیاهی، از عوامل درونی مهم هستند. افزایش مقدار نور، دما، کاهش کربن دی اکسید، تا حدی معین، میتواند باعث باز شدن روزنه ها در گیاهان شود.رفتار روزنه ای برخی گیاهان نواحی خشک مانند بعضی کاکتوسها، در حضور نور متفاوت است و سبب میشود در طول روز، روزنه ها بسته بمانند و از هدر رفتن آب جلوگیری شود. کاهش تعداد روزنه ها، روزنه های فرو رفته، پوشیده شدن برگ از کرکها و کاهش تعداد یا سطح برگها نیز از دیگر سازگاری های گیاهان برای زندگی در محیط های خشک هستند.

انتقال آب و مواد معدنی در مسیرهای بلند

شیره خام در گیاهان، گاه تا فواصل بسیار طولانی جابه جامیشود. انتشار و انتشار تسهیل شده برای فواصل طولانی،کارآمد نیست. در گیاهان، جابه جایی مواد در مسیرهای طولانی توسط جریان تودهای انجام میشود. جریان تودهای حرکت گروهی مواد از جایی با فشار زیادتر به جایی با فشار کمتر است. سرعت انتشار آب و مواد در گیاه، چند میلیمتر در روز است ولی در جریان تودهای، این سرعت به چندین متر در روز میرسد. جریان توده ای در آوندهای چوبی تحت اثر دو عامل فشار ریشه ای و تعرق، و با همراهی خواص ویژه آب انجام میشود.

فشار ریشه ای:

یاخته های درونپوست و یاخته های زنده درون استوانه آوندی ریشه، با انتقال فعّال، یون های معدنی را به درون آوندهای چوبی منتقل میکنند. این عمل باعث افزایش مقدار این یون ها، کاهش پتانسیل آب و در نتیجه ورود آب به درون آوند چوبی میشود. در اثر تجمع آب و یون ها، فشار در آوندهای چوبی ریشه افزایش مییابد و فشار ریشه ای را ایجاد میکند.فشار ریشه ای باعث هل دادن شیره خام به سمت بالا میشود )شکل 20 ). در بیشتر گیاهان، فشار ریشه ای در صعود شیره خام نقش کمی دارد و در بهترین حالت میتواند چند متر آن را به بالا بفرستد. پس چه عاملی باعث حرکت شیرة خام به نوک درختان بسیار بلند میشود؟

تعرق:

عامل اصلی انتقال شیره خام، مکشی است که در اثر تعرق از سطح گیاه ایجاد میشود. تعرق، خروج آب به صورت بخار از سطح بخش های هوایی گیاهان است. علت تعرق نیز حرکت آب از محل دارای پتانسیل بیشتر به کمتر است. ستون آب درون آوندهای چوبی پیوسته است. این پیوستگی به علت ویژگی های هم چسبی و دگرچسبی مولکول های آب است

 

بیشتر تعرق گیاهان از روزنه های برگ انجام میشود. نیروی مکش تعرق آنقدر زیاد است که در یک روز گرم میتواند باعث کاهش قطر تنه یک درخت شود؛ هر چند این کاهش اندک است. اگر دیواره آوندهای چوبی استحکام کافی نداشت به راحتی در اثر مکش تعرق، له میشد.

تعرق در گیاهان از چه بخش هایی انجام میشود؟

در گیاهان، تعرق میتواند از طریق روزنه های هوایی، پوستک و عدسک ها انجام شود. بیشتر تبادل گازها و در نتیجه تعرق برگ ها از منفذ بین یاخته های نگهبان روزنه هوایی انجام میشود.روزنه های هوایی میتوانند با باز و بسته شدن، مقدار تعرق را تنظیم کنند. باز و بسته شدن روزنه به دلیل ساختار خاص یاخته های نگهبان روزنه و تغییر فشار تورژسانس آنها است.جذب آب به دنبال انباشت مواد محلول در یاخته های نگهبان روزنه انجام میشود. عوامل محیطی و عوامل درونی گیاه مانند بعضی هورمونهای گیاهی، با باز و بسته شدن روزنه ها را تنظیم میکنند. این عوامل با تحریک انباشت فعّال بعضی یونها و ساکارز در یاخته نگهبان، پتانسیل آب یاخته ها را کاهش داده و آب از یاخته های مجاور به یاخته های نگهبان روزنه وارد میشود. در نتیجه، یاخته ها دچار تورژسانس شده و به علت ساختار ویژه آنها، روزنه باز میشود. بسته شدن روزنه ها هم،در فرایندی معکوس انجام میشود.

یاخته های نگهبان روزنه با انتقال فعّال یون هایی مانند پتاسیم و کلر، پتانسیل آب را درون خود کاهش میدهند. این کار باعث جذب آب شده و با تورم یاخته ها، روزنه باز میشود.

ساختار یاخته های نگهبان روزنه:

 دیواره یاخته های نگهبان روزنه، ساختار خاصی دارند که با جذب آب، افزایش طول پیدا میکنند. یکی از این عوامل، آرایش شعاعی رشته های سلولزی است که مانند کمربندی دور دیواره یاخته های نگهبان روزنه قرار دارند. این کمربندهای سلولزی، هنگام تورژسانس یاخته،مانع از گسترش عرضی یاخته شده، ولی مانع افزایش طول یاخته نمیشوند. عامل دیگر، ضخامت بیشتر دیوارة یاخته های نگهبان روزنه در محل تماس دو یاخته است. هنگام تورژسانس،به علت ضخامت بیشتر در بخش شکمی این دیواره، دیواره پشتی یاخته بیشتر منبسط میشود. این دو ویژگی باعث میشود هنگام جذب آب و تورژسانس، یاخته ها خمیدگی پیدا کند و منفذ روزنه هوایی باز شود. در این حالت امکان تبادل گازها، فراهم میشود

عوامل محیطی مؤثر بر باز و بسته شدن روزنه ها

در گیاهان، تغییرات مقدار نور، دما، رطوبت و کربن دی اکسید از مهمترین عوامل محیطی مؤثر بر حرکات روزنه های هوایی است. مقدار آب گیاه و نیز هورمون های گیاهی، از عوامل درونی مهم هستند. افزایش مقدار نور، دما، کاهش کربن دی اکسید، تا حدی معین، میتواند باعث باز شدن روزنه ها در گیاهان شود.رفتار روزنه ای برخی گیاهان نواحی خشک مانند بعضی کاکتوسها، در حضور نور متفاوت است و سبب میشود در طول روز، روزنه ها بسته بمانند و از هدر رفتن آب جلوگیری شود. کاهش تعداد روزنه ها، روزنه های فرو رفته، پوشیده شدن برگ از کرکها و کاهش تعداد یا سطح برگها نیز از دیگر سازگاری های گیاهان برای زندگی در محیط های خشک هستند.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه (1)
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (1)
  • گام به گام تمامی دروس پایه (1)
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (1)
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (1)
  • فلش کارت های آماده دروس پایه (1)
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (1)
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (1)

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



تعریق و حرکت شیره پرورده

فصل 7 : جذب و انتقال مواد در گیاهان

تعریق:

در هنگام شب یا در هوای بسیار مرطوب که شدت تعرق کاهش مییابد، یاخته های درونپوست همچنان به پمپ کردن یون های معدنی به درون استوانه آوندی ادامه میدهند. اگر مقدار آبی که در اثر فشار ریشه ای به برگ ها میرسد از مقدار تعرق آن از سطح برگ بیشتر باشد، آب به صورت قطراتی از انتها یا لبه برگ های بعضی گیاهان علفی خارج میشود که به آن تعریق میگویند)شکل 24). گر چه شرایط محیطی ایجاد کننده تعریق مشابه شرایط ایجاد شبنم است، این دو پدیده را نباید با هم اشتباه گرفت. تعریق از ساختارهای ویژهای به نام روزنه های آبی انجام میشود و نشانه فشار ریشه ای است. این روزنه ها همیشه باز هستند و محل آنها در انتها یا لبه برگ هاست.

 

حرکت شیره پرورده:

میدانید که شیره پرورده، درون آوندهای آبکشی حرکت میکند.حرکت شیره پرورده در همه جهات میتواند انجام شود. بخشی از گیاه که ترکیبات آلی مورد نیاز بخش های دیگر گیاه را تأمین میکند، محل منبع و بخشی از گیاه که ترکیبات آلی به آنجا میروند و ذخیره میشوند، محل مصرف نامیده میشود. برگ ها از مهمترین محل های منبع هستند. بخش های ذخیره کننده مواد آلی، هنگام ذخیره این مواد، محل مصرف و هنگام آزادسازی آن، محل منبع به شمار می آیند. حرکت ترکیبات آلی درون گیاه از محل منبع به محل مصرف، جابه جایی نام دارد. برای تعیین سرعت و ترکیب شیره پرورده میتوان از شته ها استفاده کرد.

 

چگونگی حرکت شیره پرورده:

حرکت شیره پرورده از طریق میانیاخته (سیتوپلاسم) یاخته های زنده آبکشی و از یاخته دیگر انجام میشود. بنابراین حرکت شیره پرورده از شیره خام کندتر و پیچیده تر است. یک گیاه شناس آلمانی به نام ارنست مونش، الگوی جریان فشاری را برای جابه جایی شیره پرورده، ارائه داده است که در شکل 27 به طور خلاصه مشاهده میکنید.مواد آلی در گیاهان به صورت تنظیم شده، تولید و مصرف میشوند. برای مثال در گل دهی یا تولید میوه، گاهی تعداد محل های مصرف، بیشتر از آن است که محل های منبع بتوانند مواد غذایی آنها را فراهم کنند. در این موارد ممکن است گیاه به حذف بعضی گل ها، دانه ها یا میوه های خود اقدام کند تا مقدار کافی مواد قندی به محل های مصرف باقیمانده برسد. در

باغبانی، برای داشتن میوه های درشت تر، تعدادی از گل ها یا میوه های جوان را می چینند تا درختان میوه هایی کمتر ولی درشت تر به بار آورند.

تعریق:

در هنگام شب یا در هوای بسیار مرطوب که شدت تعرق کاهش مییابد، یاخته های درونپوست همچنان به پمپ کردن یون های معدنی به درون استوانه آوندی ادامه میدهند. اگر مقدار آبی که در اثر فشار ریشه ای به برگ ها میرسد از مقدار تعرق آن از سطح برگ بیشتر باشد، آب به صورت قطراتی از انتها یا لبه برگ های بعضی گیاهان علفی خارج میشود که به آن تعریق میگویند)شکل 24). گر چه شرایط محیطی ایجاد کننده تعریق مشابه شرایط ایجاد شبنم است، این دو پدیده را نباید با هم اشتباه گرفت. تعریق از ساختارهای ویژهای به نام روزنه های آبی انجام میشود و نشانه فشار ریشه ای است. این روزنه ها همیشه باز هستند و محل آنها در انتها یا لبه برگ هاست.

 

حرکت شیره پرورده:

میدانید که شیره پرورده، درون آوندهای آبکشی حرکت میکند.حرکت شیره پرورده در همه جهات میتواند انجام شود. بخشی از گیاه که ترکیبات آلی مورد نیاز بخش های دیگر گیاه را تأمین میکند، محل منبع و بخشی از گیاه که ترکیبات آلی به آنجا میروند و ذخیره میشوند، محل مصرف نامیده میشود. برگ ها از مهمترین محل های منبع هستند. بخش های ذخیره کننده مواد آلی، هنگام ذخیره این مواد، محل مصرف و هنگام آزادسازی آن، محل منبع به شمار می آیند. حرکت ترکیبات آلی درون گیاه از محل منبع به محل مصرف، جابه جایی نام دارد. برای تعیین سرعت و ترکیب شیره پرورده میتوان از شته ها استفاده کرد.

 

چگونگی حرکت شیره پرورده:

حرکت شیره پرورده از طریق میانیاخته (سیتوپلاسم) یاخته های زنده آبکشی و از یاخته دیگر انجام میشود. بنابراین حرکت شیره پرورده از شیره خام کندتر و پیچیده تر است. یک گیاه شناس آلمانی به نام ارنست مونش، الگوی جریان فشاری را برای جابه جایی شیره پرورده، ارائه داده است که در شکل 27 به طور خلاصه مشاهده میکنید.مواد آلی در گیاهان به صورت تنظیم شده، تولید و مصرف میشوند. برای مثال در گل دهی یا تولید میوه، گاهی تعداد محل های مصرف، بیشتر از آن است که محل های منبع بتوانند مواد غذایی آنها را فراهم کنند. در این موارد ممکن است گیاه به حذف بعضی گل ها، دانه ها یا میوه های خود اقدام کند تا مقدار کافی مواد قندی به محل های مصرف باقیمانده برسد. در

باغبانی، برای داشتن میوه های درشت تر، تعدادی از گل ها یا میوه های جوان را می چینند تا درختان میوه هایی کمتر ولی درشت تر به بار آورند.






محتوا مورد پسند بوده است ؟

2.33 - 3 رای