نمونه سوالات فصل 11 فارسی هفتم همراه با جواب تشریحی

خسلت: خصلت / مسطفی: مصطفا

حجوم: هوجوم / یغه: یخه

تعمل: تحمل / ظعیف: زعیف

زوذه: زوزه / غلطید: غلتید

معلمی متوازع و صمیمی در کارش بود.

من خود را موظّف می‌دانم برای خیر و سلاح شما تلاش کنم.

دم در صحن از اتومبیل پیاده شدیم.

دست و پای سالم برایتان باقی نخاهد ماند.

جان و دل سعید با صدای دلنواز قران آشنا بود.

آن بیت امروزه نوازشگر دیدگان رهگذران و مشتاقان آن استاد گرامی است.

باد سرد پاییزی هم چنان در کوچه می وزید و مصطفی دیگر سردش نبود.

مصطفی خودش را کنار دیوار کشاند تا از هجوم باد در امان باشد.

پروفسور حسابی، هر وقت از خواندن و پژوهش فراغت می يافت، به باغبانی می پرداخت.

نخست برای زيارت حرم مطحر حضرت معصومه (س) دمِ درِ سحن از اتومبيل پياده شديم.

غرغه شكوه و اعجاذ زيبايی خلقت بودم كه ناگهان نوازش لطيف و خنكی را احساس كردم.

كلاس درس را نيز مثل گشت وگزار در صحراها و باغ ها دوست می داشت.

متواضع و صمیمی / منظّم و جدّی         

یقۀ لباس / عمل به توصیه‌ها

زیارت حرم / صدای ضعیف   

خصلت بهشتی / مکس زیاد

گرفتم آن گل و کردم خمیری *** خمیری نرم و نیکو، چون حریری

ای مرغک خرد، ز آشیانه *** پرواز کن و پریدن آموز

چو گل بشنید این گفت و شنودم *** بگفتا من گلی ناچیز بودم

گر از عهد خردیت یادآمدی *** که بیچاره بودی در آغوش من

از در سحن که وارد حرم شدیم، موج جمعیّت، رجایی را از جا کند.

من خودم را موظّف می‌دانم که برای خیر و سلاح شما تلاش کنم.

سکّه‌ها غلطیدند و داخل دست پیرمرد قرار گرفتند.

یقۀ لباسش را بالاتر کشید تا از هجوم باد در امان باشد.

خواهید شنید: دوم شخص مفرد

بفرستم: اوّل شخص مفرد

سرود: سوم شخص مفرد

رفته بودیم: اوّل شخص جمع

ثواب-صواب

الم-علم

خلق-خلق

سیف-صیف

دو

سه

چهار

پنج

شبنم از روی برگ گل برخاست (سوم شخص مفرد)

دانه آرام بر زمین غلتید (سوم شخص جمع)

ذره ذره به آسمان بروم (اول شخص مفرد)

کاش روزی به کام خود برسید (دوم شخص جمع)

موظّف و وظیفه

شور و شعور

ایمان و مومن

تعهد و عهد

زمان

بن

شمار

شخص

کساد بودن چیزی

رونق داشتن چیزی

از دست دادن چیزی

به دست آوردن چیزی

سلاح = خیر ونیکی

صلاح=اسلحه

صفر = یکی از ماه های قمری

سفر =یکی  از ماه های قمری

متواضع و صمیمی / منظّم و جدّی      

یقۀ لباس / عمل به توصیه‌ها

زیارت حرم / صدای ضعیف          

خصلت بهشتی / مکس زیاد

این کتاب، یادمان نگاشت و خاطره نویسی است.

نگارنده‌ی این کتاب در دهکدهٔ یوش به دنیا آمد.

شامل خاطرات شفاهی نورالدّین عافی از جبهه‌های جنگ است.

خانم معصومه سپهری آن را به نگارش درآورده‌اند

گوینده، غایب، شنونده         

گوینده، شنونده، غایب

غایب، شنونده، گوینده          

شنونده، گوینده، غایب

شهید رجایی، در کارش بسیار دقیق و منظم و جدی بود.

مطالعه و خواب او دقیقه‌ای عوض نمی‌شد.

کوچه خلوت‌تر از همیشه بود. باد سردی می‌وزید.

خودش را کنار دیوار کشاند تا از هجوم باد در امان باشد.

هر دو مضارع، اوّلی سوم شخص، دومی دوم شخص

اولی ماضی و دوم شخص، دومی مضارع و دوم شخص

هر دو مضارع، هر دو دوم شخص

اولی مضارع و دوم شخص، دومی ماضی و دوم شخص