هر گاه واژهای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود، استعاره پدید میآید. استعاره گونهای تشبیه است که در آن مشبّه یا مشبّه به سترده شده باشد. اگر مشبّه بیفتد، استعاره آشکار و اگر مشبّه به بیفتد، استعاره پنهان پدید میآید. به دیگر سخن، استعاره پنهان مشبّهی است که با یکی از ویژگیهای مشبّه به آمده باشد؛ به عنوان نمونه:
بر کشتههای ما جز باران رحمت خود مبار
در اضافه استعاری جزء یا ویژگی مشبّه به به مشبّه اضافه میشود. مانند: شاخه معرفت؛ معرفت مانند درختی است که شاخه ها دارد؛ در بنیاد این اضافه این گونه بوده است: شاخه درخت معرفت(ترکیب وصفی، اضافه استعاری نمیشود).
استعاره های پرکاربرد:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
نرگس |
چشم |
سنبل |
گیسو |
حُقّه |
دهان |
کمان |
ابرو |
گل |
چهره، گونه |
لعل |
لب |
درّ، مروارید |
دندان |
ناوک |
مژه |
سرو |
قد |
بت |
یار، دلبر |
چرخ |
آسمان |