نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

درس چهاردهم

طوطی و بقّال

  • شاعر: مولانا
  • قالب: مثنوی
  • اثر: مثنوی معنوی (دفتر اول)
  • وزن (ویژۀ رشته انسانی): فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

 

بود بقالی و وی را طوطی ای                  خوش نوایی، سبز گویا طوطی ای

قلمرو فکری:

بقّالی بود که طوطی خوش آواز، سبز رنگ و سخنگویی داشت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

وی

او

خوش نوا

خوش سخن

گویا

سخن گو

بیت ß   3 جمله

را ß   نشانه دارندگی و مالکیت

حذف فعل به قرینه لفظی؛ وی را طوطی بود

قلمرو ادبی:

را و گویا ß   قافیه (طوطی ای ß   ردیف)

«طوطی» ß   نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنند

حرف «ی» و مصوّت «ی» ß   واج آرایی

 

در دکان بودی نگهبان دکان                  نکته گفتی با همه سوداگران

قلمرو فکری:

طوطی از دکان مراقبت می کرد و با مشتریان هم­ صحبت می شد و شوخی می کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بودی

می بود

نکته گفتن

شوخی کردن

سوداگر

آن که کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

دکان و سوداگران ß   قافیه

حروف «ن» و مصوّت «ا» ß   واج آرایی

 

در خطابِ آدمی ناطق بدی                    در نوای طوطیان، حاذق بدی

قلمرو فکری:

طوطی همانند انسان ها سخنگو بود و در نغمه خوانی بین طوطیان خوش آواز ترین بود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خطاب

رویاروی سخن گفتن

آدمی

انسان

ناطق

سخنگو، گویا

بُدی

می بود

نوا

نغمه و آواز

حاذق

ماهر، چیره دست

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

ناطف و حاذق ß   قافیه (بُدی ß   ردیف)

مصوّت «ا» ß   واج آرایی

 

جست از صدر دکان، سویی گریخت                  شیشه های روغنِ گُل را بریخت

قلمرو فکری:

طوطی از بالای دکان پرید و به سمتی دیگر فرار کرد و در همین حال شیشه های روغن گل را بریخت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جستن

پریدن، جهیدن

صدر

بالا، سینه

گریخت

فرار کرد

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

گریخت و بریخت ß   قافیه

گریخت و بریخت ß   جناس ناهمسان

 

از سوی خانه بیامد خواجه اش              بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش

قلمرو فکری:

صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و مثل سروران و بزرگان در مغازه نشست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خواجه

سرور، آقا

فارغ

آسوده

خواجه وش

کدخدامنش

وش

مانند

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

خواجه اش و خواجه وش ß   قافیه

کلمه «خواجه» ß   واژه آرایی

خواجه وش ß   تشبیه

 

دید پر روغن دکان و جامه چرب             بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب

قلمرو فکری:

[اما ناگهان] بقال دید دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است. پس عصبانی شد و چنان بر سر طوطی کوبید که پرهای سر طوطی ریخت و کچل شد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جامه

پارچه

کَل

مخفّف کچل

گشت

شد

ضرب

زدن

بیت ß   3 جمله

مرجع «ش» در«سرش» ß   طوطی

قلمرو ادبی:

چرب و ضرب ß   قافیه

چرب و ضرب ß   جناس ناهمسان

کل ß   ایهام:

  • 1) کچل
  • 2) گنگ

حرف «ر» ß   واج آرایی

 

روزکی چندی سخن کوتاه کرد                مرد بقال از ندامت آه کرد

قلمرو فکری:

طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت می کشید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

روزک چندی

چند روز اندک

ندامت

پشیمانی، تأسف

بیت ß   2 جمله

حرف «ک» در «روزکی» ß   نشانه کمی و تقلیل

قلمرو ادبی:

کوتاه و آه ß   قافیه (کرد ß   ردیف)

سخن کوتاه کردن ß   کنایه از «سکوت کردن»

حرف «ک» ß   واج آرایی

 

ریش برمی کند و می گفت: ای دریغ                 کآفتاب نعمتم شد زیر میغ

قلمرو فکری:

خود را می زد و می گفت: «افسوس که آن طوطی زیبایم از بین رفت.» (از سخن گفتن افتاد). [طوطی ای که باعث رزق و روزی دکان من بود.]

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

دریغ

افسوس

شد

رفت

زیر

پشت

میغ

ابر

بیت ß   4 جمله

قلمرو ادبی:

دریغ و میغ ß   قافیه

کنایه ß   ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن)

آفتاب نعمت ß   اضافه تشبیهی

آفتاب و میغ ß   تناسب، تضاد

آفتاب نعمتم شد زیر میغ ß   کنایه از «از دست دادن نعمت»

حرف «م» ß   واج آرایی

 

دست من بشکسته بودی آن زمان                     چون زدم من بر سر آن خوش زبان

قلمرو فکری:

ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم می شکست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

چون

هنگامی که

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

زبان و زمان ß   قافیه

دست، سر و زبان ß   تناسب

زبان و زمان ß   جناس ناهمسان

زبان ß   مجاز از سخن

حروف «م» و «ن» ß   واج آرایی

کلمه «من» ß   واژه آرایی

پیام:

پشیمانی از کردار گذشته

 

هدیه ها می داد هر درویش را              تا بیابد نطق مرغِ خویش را

قلمرو فکری:

مرد بقّال به هر نیازمندی کمک می کرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

درویش

تهیدست، گدا

را

به

نطق

سخن گفتن

مرغ

پرنده

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

درویش و خویش ß   قافیه (را ß   ردیف)

مصوّت «ا» ß   واج آرایی

 

بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار                   بر دکان بنشسته بد نومیدوار

قلمرو فکری:

بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

زار

درمانده و ناتوان، بیچاره

بُد

بود

نومیدوار

با ناامیدی

وار

مانند

بیت ß   1 جمله

قلمرو ادبی:

زار و نومیدوار ß   قافیه

کلمه «سه» ß   واژه آرایی

روز و شب ß   تضاد

نومیدوار ß   تشبیه

 

می ‌نمود آن مرغ را هر گون شگِفت                  تا که باشد کاندر آید او به گُفت

قلمرو فکری:

بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام می داد (ادا و شکلک در می آورد) تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گون

گونه، نوع

را

به

شگفت

عجیب

اندر

در

گفت

سخن (اسم)

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

شگِفت و گُفت ß   قافیه (قافیه عیب دار؛ رشته انسانی)

شگِفت و گُفت ß   شبه جناس

 

جولقیی ای سر برهنه می گذشت                      با سر بی مو، چو پشت طاس و طشت

قلمرو فکری:

گدایی سربرهنه از آن جا می گذشت که سرش مانند پشتِ طاس و تشت، صاف بود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سربرهنه

بی کلاه

طاس

کاسۀ مسی

جولقی

ژنده پوش و گدا و درویش

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

می گذشت و طشت ß   قافیه

سر ß   واژه آرایی

سر و مو ß   تناسب

طاس و طشت ß   تناسب

چو پشت طاس و طشت ß   تشبیه

 

طوطی اندر گفت آمد در زمان                بانگ بر درویش زد  که هی فلان

قلمرو فکری:

طوطی بلافاصله شروع به سخن گفتن کرد و درویش را صدا زد که: ای فلانی!

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گفت

سخن گفتن (اسم)

درزمان

بی درنگ

بانگ

فریاد

درویش

گدا، تهیدست

هی

هان، ای

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

زمان و فلان ß   قافیه

 

از چه ای کل با کلان آمیختی؟               تو مگر از شیشه روغن ریختی؟

قلمرو فکری:

ای مرد کچل برای چه تو به کچلان پیوسته ای؟ آیا تو هم شیشه روغن را ریخته ای؟

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

کلان

کچل ها

آمیختی

معاشرت کردی

مگر

قید پرسش، آیا

از شیشه روغن

شیشۀ روغن

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

آمیختی و ریختی ß   قافیه

 

از قیاسش خنده آمد خلق را                  کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را

قلمرو فکری:

مردم از مقایسه طوطی خندیدند چون او مرد ژنده پوش را مثل خود تصور کرده بود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

قیاس

سنجش، مقایسه

خلق

مردم

کو

که [زیرا] او

دلق

جامه پاره پاره

صاحب دلق

ژنده پوش

پنداشت

تصور کرد

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

خلق و دلق ß   قافیه (را ß   ردیف)

دلق و خلق ß   جناس ناهمسان

تشبیه پنهان

 

کار پاکان را قیاس از خود مگیر              گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر

قلمرو فکری:

رفتار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن (به خودت شبیه ندان که اشتباه است).

همان طور که شبیه دانستن دو کلمه‌ «شیر» درنده و «شیر» خوردنی که در نوشتن یکسان هستند، اما معنای آن ها بسیار از هم دور است، کار اشتباهی است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

پاکان

انسان های پاک

مانستن

مانند بودن

ماندن

اقامت کردن

ماند

مانند باشد

نبشتن

نوشتن

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

مگیر و شیر ß   قافیه

شیر و شیر ß   جناس همسان (شیر نخست: شیر خوردنی، شیر دوم: شیر بیشه)

 

جمله عالم زین سبب گمراه شد            کم کسی ز ابدال حق آگاه شد

قلمرو فکری:

مردم جهان از چنین سنجش ها و مقایسه های نادرستی به گمراهی افتادند. کمتر کسی هست که مردان حقّ را بشناسد و به جایگاه آن ها پی ببرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جمله

همه

عالم

جهان

زین سبب

به این خاطر

ابدال

مردان کامل

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

گمراه و آگاه ß   قافیه (شد ß   ردیف)

عالم ß   مجاز از مردم جهان

 

هر دو گون زنبور خوردند از محل                       لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل

قلمرو فکری:

هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یک محل تغذیه می کنند، اما یکی تولید عسل می کند و دیگری نیش زهرآلود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گون

گونه

لیک

ولی

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

محل و عسل ß   قافیه

نیش و عسل ß   تضاد

‌زان و زین ß   جناس

 

هر دو گون آهو گیا خوردند و آب                       زین یکی سرگین شد و ز آن مشک ناب

قلمرو فکری:

هر دو نوع آهو، آب و گیاه می خورند؛ امّا یک نوع آهو پشگل تولید می کند (آهوی معمولی) و دیگری (آهوی ختن) مُشک خالص.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سرگین

فضله، پشگل

مشک

گونه ای عطر

ناب

خالص

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

آب و ناب ß   قافیه

سرگین و مشک ß   تضاد

گیاه و آب ß   تناسب

آب و ناب ß   جناس ناهمسان

 

هر دو نی خوردند از یک آبخور               این یکی خالی و آن پر از شکر

قلمرو فکری:

هر دو نوع نی از یک آب، آبیاری می شوند؛ امّا یکی نیشکر می سازد و دیگری پوک می شود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

آبخور

آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارند

خالی

پوک

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

آبخور و شکر ß   قافیه

خالی و پر ß   تضاد

 

صد هزاران زین چنین اشباه بین                       فرق شان هفتاد ساله راه بین

قلمرو فکری:

در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آن ها بسیار است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

اشباه

جمع شبه، مانندها، همانندان

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

اشباه و راه ß   قافیه (بین ß   ردیف)

صد هزار ß   مجاز از بسیار فراوان

هفتاد ساله راه ß   کنایه از «فاصله فراوان و زیاد»

هزاران، هفتاد ß   تناسب

 

چون بسی ابلیس آدم روی هست                    پس به هر دستی نشاید داد دست

قلمرو فکری:

چون شیطان های انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بسی

بسیاری

ابلیس

اهریمن

شاید

شایسته است

آدم روی

آدم نما

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

هست و دست ß   قافیه

آدم روی ß   تشبیه (چهره ای مانند چهرۀ آدم)

ابلیس و آدم ß   تضاد

دست دادن ß   کنایه از«همنشینی کردن»

هست و دست ß   جناس ناهمسان

دست ß   واژه آرایی

 


سایر مباحث این فصل