تکرار یک واج (صامت یا مصوّت) در سخن، به گونه ای که بر موسیقی و تأثیر آن بیفزاید.
توجه: واج آرایی صامت ها از مصوت ها محسوس تر است.
چند مثال برای واج آرایی:
خواب نوشین بامداد رحیل ./. باز دارد پیاده را ز سبیل
رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ./. دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند ./. همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
خیزید وخز آرید که هنگام خزان است ./. باد خنک از جانب خوارزم وزان است
پیش از اینت بیش ازاین اندیشه ی عشاق بود ./. مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود
چند مثال برای واژه آرایی (تکرار)
پس هستی من زهستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست (ایرج میرزا)
ای دریغا ای دریغا ای دریغ کان چنان ماهی نهان شد زیر میغ (مولانا)
با من بودی منت نمی دانستم یا من بودی منت نمی دانستم
رفتم چو من از میان تو را دانستم تا من بودی منت نمی دانستم (فیض کاشانی(
ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم
توجه: آنچه در تکرار اهمیت دارد جنبه موسیقایی و آوای سخن است، نه شکل نوشتار واژگان.
مثلا (عزیز) و (لذیذ) آراه واج آرایی را به وجود می آورند.