نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

«شعرخوانی: بوی گل و ریحان ها» و معنی شعر:

شعرخوانی

بوی گل و ریحان ها

  • شاعر: سعدی
  • اثر: کلّیّات اشعار، غزلیّات
  • قالب: غزل

 

وقتی دل سودایی می ‌رفت به بستان ‌ها                        بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ‌ها

قلمرو فکری:

وقتی دلِ عاشق من به سوی بار و گلستان می رفت، بوی گُل و گیاهان خوشبو مرا از خود بی خود می کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

            سودایی           

عاشق، شیفته، شیدا

ریحان

هر گیاه سبز و خوشبو

بیت ß   2 جمله

«ــَـم» ß   نقش مفعول

قلمرو ادبی:

بستان و ریحان ß   قافیه (ها ß   ردیف)

سودایی بودن و به گلستان رفتن برای دل ß   تشخیص و استعاره

بی خویشتن ß   کنایه از بی اختیار و سرمست

بستان و گل و ریحان ß   مراعات نظیر (تناسب)

مفهوم:

سرمستی و مدهوشی عاشق از زیبایی

 

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل               با یاد تـــــو افــتادم از یاد برفـــــت آن ها

قلمرو فکری:

گاه بلبل در گوشه ای آواز می خواند و گاه غنچه ها شکوفا می شدند، همین که یاد تو در دلم افتاد، همۀ آن زیبایی ها را فراموش کردم.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گه

مخفّف گاه

نعره

فریاد بلند

جامه

لباس

با یاد تو

به یاد تو

بیت ß   4 جمله

نعره ß   نقش مفعول

جامه ß   نقش مفعول

قلمرو ادبی:

نعره زدن بلبل ß   تشخیص و استعاره

جامه دریدن گل ß   تشخیص و استعاره

جامه ß   استعاره از گلبرگ

نعره زدن ß   کنایه از با هیجان نغمه خواندن

جامه دریدن ß   کنایه از شکوفایی و هیجان

بلبل و گل ß   مراعات نظیر (تناسب)

مفهوم:

بی توجهی عاشق به تعلقات دنیایی به واسطۀ یاد معشوق

 

تا عهـد تو دربَستم عهد همه بشکـستم              بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ ها

قلمرو فکری:

از وقتی با تو پیمان عشق بسته ام، دیگر پیمان ها را شکسته ام. پس از پیمان با تو، شکستن همۀ عهدها، جایز است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

روا

جایز، مُجاز

نقض

شکستن، شکستن عهد و پیمان

بیت ß   3 جمله

عهد ß   نقش مفعول

روا ß   نقش مسند

قلمرو ادبی:

دربستم و بشکستم ß   تضاد

عهد و پیمان ß   تناسب

شکستن عهد ß   کنایه از بد عهدی و عمل نکردن به پیمان

عهد ß   آرایۀ تکرار

تو ß   آرایۀ تکرار

همه ß   آرایۀ تکرار

مفهوم:

وفاداری عاشق

ترک تعلقات دنیایی

برتری عشق حقیقی بر چیزهای دیگر

 

تا خار غم عشقت آویخته در دامن                     کوته نظری باشد رفتن به گـلستان‌ ها

قلمرو فکری:

آنکه گرفتار غمِ عشق تو باشد، اگر اندیشۀ رفتن به گلستان در سرش باشد، نشانۀ نادانی و کوتاه فکری اوست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خار

تیغ گیاه

آویخته

فرورفته، آویزان شده

کوته نظری

اندک بینی، عاقبت اندیش نبودن

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

خار غم ß   اضافۀ تشبیهی

در دامن آویختن ß   کنایه از همراه بودن

کوته نظری ß   کنایه از ناقص بودن فکر

مفهوم:

بلاکشی عاشق

تحمل غم عشق و ترجیح غم آن بر خوشی های زودگذر دنیایی

 

گر در طلبت رنجی ما را برسد شــاید                   چون عشق حرم باشد سهل است بیابان ‌ها

قلمرو فکری:

اگر در طلب عشقت رنج و زحمتی به ما برسد، شایسته است؛ زیرا وقتی عشق مانند کعبه هدف انسان باشد، پیمودن بیابان ها آسان است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

حرم

کعبه

سهل

آسان

شاید

فعل به معنای شایسته و سزاوار است

بیت ß   4 جمله

«ــَـت» در «طلبت» ß   نقش مضاف الیه

قلمرو ادبی:

عشق مانند حرم ß   تشبیه

سهل ß   ایهام تناسب:

  • 1- آسان
  • 2- زمین نرم و هموار (که با بیابان تناسب دارد)

بیابان ß   نماد سختی و مشکلات

ما و را ß   جناس ناقص اختلافی (ناهمسان)

مفهوم:

بلاکشی عاشق

تحمل و آسان شدن سختی های راه عشق به دلیل اشتیاق به وصال معشوق

 

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش                   می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ ها

قلمرو فکری:

می گویند: ای سعدی! این همه از عشقِ معشوق سخن نگو. من نیز در پاسخ می گویم: نه تنها من از عشق سخن می گویم؛ بلکه در آینده، دیگران نیز از عشق او سخن خواهند گفت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

دوران

زمان، گردش روزگار

بیت ß   5 جمله

سعدی ß   منادا

«ــَـش» در «عشقش» ß   نقش مضاف الیه

سخن ß   نقش مفعول

قلمرو ادبی:

گویند و مگو ß   تضاد

گویند و مگو و می گویم و گویند ß   اشتقاق

واج آرایی حرف «ن»

گویند ß   تکرار

مفهوم:

افشای راز عشق و عاشقی

فراگیری و پراکندگی عشق حقیقی در همۀ زمان ها و مکان ها


سایر مباحث این فصل