صفت (نعت) در زبان عربی به دو شکل دیده می شود :
1)صفت مفرد (تک اسمی) که در عربی دهـم به صورت مختصر به آن اشاره شد.
2) صفت از نوع جمله ی وصفیّه.
مـقـدّمـه ی درس:
لازم به ذکر است که برای یادگیری بهتر این مبحث باید شناخت کامل در مورد اسم نکره داشته باشیم.
چند نکته در مورد اسم های نکره
1 اسم نکره ؛ اسمی است که جزء هیچ یک از معارف نباشد. در کتب جدید فقط دو نوع از معارف بیان شده است ؛ معرفه بلا معرفه به عَلَم خاصّ
2تنوین ــًــٍــٌـ در اسم ها، علامت نکره بودن است به شرطی که آن اسم از اسم های عَلَم خاصّ نـبـاشد.
3 اسم هایی مثل ؛ طالِبانِ ـ طالِبَینِ اسم مثنّی (/ طالِبُونَ ـ طالِبینَ ) جمع مذکّر سالم و...با این توضیح که بدون ال باشند و (عَلَم خاصّ) هم نباشند، نکره محسوب می شوند. ولی اسم هایی چون ؛ مُحمّدانِ ـ مُحَمّدینِ و مُحمّدونَ ـ مُحمّدینَ از آنجاییکه اسم عَلَم هستند، معرفه به عَلَم محسوب می شوند.
4 در ترجمه ی اسم های نکره، غالباً از ی نکره یا یک یا یک ... ی استفاده می کنیم.
مثال
ـ جاءَ رجلٌ ← مردی آمد/. یک مرد آمد/. یک مردی آمد.
صفت از نوع جملهی وصفیّه : هرگاه در یک جملهی مستقل و کامل اعمّ از فعلیّه ـ اسمیّه یک اسم نکرهای وجود داشته باشد و بعد از آن اسم نکره،
بدون فاصله یا با فاصله ( جمله ای ) فعلیّه یا اسمیّه بیاید که آن اسم نکره را توصیف کند به آن جمله، صفت از نوع جمله ی وصفیّه گفته می شود.
نکات مهمّ جملهی وصفیّه
1 جمله ی وصفیّه همواره توصیف یک اسم نکره میباشد.
2 جمله ی وصفیّه میتواند بلافاصله بعد از اسم نکره یا با فاصله ازآن بیاید.
3 همواره در ترجمه ی فارسی ، قبل از جمله ی وصفیّه حرف ربط ( کــه ) میآید.
4 قبل از جمله ی وصفیّه حروف وَ ـ فَـ ـ ثُمَّ ـ ولکِن و حروف ناصبه أنْ ـ کَی ـ لِکَی ـ لِـ ـ حَتّی به جز لَنْ و حروف مشبّهةٌ با فعل إنَّ ـ أنَّ ـ کَأنَّ ـ لکِنَّ ـ لَعَلَّ ـ لَیتَ هرگز نمی آید.
5 جمله ی وصفیّه هرگز نمی تواند یک فعل أمر یا نهی مخاطب باشد.
6 جمله ی وصفیّه به صورت یک جمله ی فعلیّه فعل و فاعلیا به صورت یک جمله ی اسمیّه مبتدا و خبر دیده میشود.
7 در جمله ی وصفیّه همواره یک ضمیر بارز یا مستتر دیده میشود که از نظر جنس و تعداد به آن اسم نکره برمی گردد.
مثال
ـ رأیتُ طالباً فی المَکتَبَةِ یَقرأُ الدّروسَ : فعل ؛ یَقرأ + فاعل هو مستتر جملهی وصفیّه برای اسم نکره ی طالباً
ـ سَمِعتُ نداءً یَدعُونی إلی الصِّدقِ : فعل ؛ یَدعُونی + فاعل هو مستتر جمله ی وصفیّه برای اسم نکره ی نداءً
ـ شاهَدتُ ظَبیاً فی الغابَةِ یَعشِقُ الجَمالَ : فعل ؛ یَعشِقُ + فاعل هو مستتر جمله ی وصفیّه برای اسم نکره ی ظَبیاً
ـ إشتَرَیتُ کُتُباً مفیدَةً قِصصُها کثیرَةٌ : جملهی قِصصُها کثیرَةٌ مبتدا + خبر جمله ی وصفیّه برای اسم نکرهی کُتُباً
ـ لنا مُعلّمٌ حاذِقٌ فی المَدرَسَةِ یُحبُّهُ الطّالبُونَ جِدّاً : جملهی یُحبُّهُ + الطّالبُونَ فاعل جملهی وصفیّه برای اسم نکره ی مُعلّمٌ
1_ فعل مـاضي +ماضي ( در جمله وصفـيه ) = به صورت ؛ ماضي بعيد يا ماضي ساده ترجمه مي شود.
إشتريت كتـابا قد رأيـه في مكتبة المدرسة = كتابي را خريدم كه آن را در كتابخانه مدرسه ديده بودم. ( ديدم )
2_ فعل ماضي + مضارع ( در جمله وصفيه ) = به صورت ؛ ماضي استمرارى ترجمه مي شود.
سمـعـت نـداة يدعـونـى إلی الـصـدق = صداي را شنيدم كه مرا به صداقت دعوت مي كرد.( فرا مي خواند )
3_ فعل مـضـارع + مضارع ( در جمله وصفيه ) = به صورت ؛ مضارع التزامي ترجمه مي شود.
ـ عن كتاب يـساعدني فی فهم النصوص =دنبال كتابي مى كردم كم مرا در فهم متون يارى كند