در جهان پیرامون ما اشیایی هستند که وجودشان از خودشان نیست و معلول چیزهای دیگرند.
وجود علت بر وجود معلول مقدم است و وجود معلول مشروط به وجود علت است ،یعنی فقط در صورتی که علت موجود باشد ، معلول هم موجود خواهد بود.
اگر معلولی که اکنون موجود است علتی داشته باشد که آن علت هم خودش معلول ،باشد به ،ناچار این معلول هم علت دیگری دارد . حال اگر این علت دوم هم معلول ،باشد برای موجود شدن به علت سومی نیازمند است
.تسلسل علل نامتناهی
اکنون اگر سلسله علت ها بخواهد تا بی نهایت پیش برود یعنی منتهی به علتی نشود که معلول دیگری نباشد، تسلسل علل نامتناهی پیش میآید و چنین تسلسلی محال است؛ زیرا اگر سلسله علت ها بخواهد تا بی نهایت به عقب برود ، اصلاً نوبت به معلولی که هم اکنون پیش روی ماست نمیرسد به عبارت دیگر ابتدا داشتن سلسله بی نهایت خود متناقض و غیر ممکن است.
شخصی میخواهد تعدادی آجر را به صورت مایل و با تکیه یکی بر دیگری روی یک سطح صاف بچیند.
برای این کار ابتدا یک ستون عمودی روی زمین نصب میکند و آجر اول را به صورت مایل به آن تکیه می دهد.
آنگاه آجر دوم را به آجر اول تکیه میدهد و بقیه آجرها را به همین ترتیب می چیند.
در این میان ، اگر کسی بگوید به آن ستون ثابت نیازی نیست ، عملاً نمی تواند هیچ سلسله ای از آجرهای مایل حتی یک آجر را روی زمین قرار دهد و همان آجر اول هم خواهد افتاد.
معلول بودن هر موجود و نیاز آن به علت مانند متکی بودن هر آجر به آجر دیگر است.
همان طور که سلسله آجرهای متکی به هم باید به ستونی ختم به ستونی ختم شوند که نگه دارنده همه آجرهای دارای اتکاست سلسله موجودات معلول نیز نیازمند موجودی است که معلول نباشد ، پس در ابتدای سلسله علت ها و معلول ها علتی وجود دارد که وجودش وابسته به دیگری نیست؛ یعنی خودش « واجب الوجود» و « علة العلل » موجودات دیگر است .
تهیه کننده : حیدر جلالی