نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

اغراق،ایهام،ایهام تناسب

پاسخ تایید شده
4 ماه قبل
0
[شاه کلید مای درس] | اغراق،ایهام،ایهام تناسب
bookmark_border دوازدهم انسانی
book علوم و فنون ادبی (3)
bookmarks فصل 9 : اغراق، ایهام و ایهام تناسب
4 ماه قبل
0

اغراق

اغراق در لغت به معنی سخت کشیدن کمان است.

در اصطلاح بدیع زیاده روی در توصیف یا مدح یا ذم را گویند. چنان که از حد معمول بگذرد و برای شنونده شگفت انگیز و زیبا باشد.

به عبارت دیگر بازنمود دگرگونه مفاهیم و موضوعات سخن است به صورتی که معانی خود را بزرگ گرداند و معانی بزرگ را خرد بنماید تا تأثیر سخن را بیشتر کند.

اغراق مناسبترین آرایه برای تصویر آفرینی در حماسه است.

 مثال

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران       کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است     میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است

می شناسمت / چشم های تو میزبان آفتاب صبح سبز باغ هاست / می شناسمت .

چو رامین که گهی بنواختی چنگ،    ز شادی بر سر آب آمدی سنگ

 

ایهام

ایهام در لغت به معنی در وهم و گمان افکندن است.

در اصطلاح بدیع آوردن واژه ای یا عبارتی است در سخن با دو یا چند معنا که معمولا بیت با تمام معانی پذیرفتنی و دارای ارزش است.

دریافت همزمان چند معنا از یک واژه یا یک عبارت در کلام تصویری زیبا در ذهن ایجاد میکند و سبب زیبایی کلام میگردد.

  مثال

بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است       وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است      مهر: «محبت» و «خورشید»

خانه زندان است و تنهایی ضلال     هر که چون سعدی گلستانیش نیست      گلستان باغ و گلزار» و «کتاب گلستان»

اگر سنت اوست نوآوری    نگاهی هم از تو به سنت کنیم     تو: «مجدد» و «شعر نو»

عهد کردی که کشی فرصت خود را روزی        فرصت از یافتی، آن عهد فراموش مکن     فرصت «فرصت و مجال» و «نام شاعر»

 

ایهام تناسب

آوردن واژه ای است با دو معنی که یک معنای آن مورد نظر و پذیرفتنی است و معنای دیگر - که مورد نظر نیست - با بعضی از اجزای کلام تناسب دارد.

این آرایه شاعرانه را که در آن ذهن به تلاش و تکاپو می افتد تا معنی درست واژه را با توجه به مفهوم بیت دریابد( ایهام تناسب) نامند.

 مثال

روی خوبت اینی از لطف بر ما کشف کرد         زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

گر هزار است بلبل این باغ      همه را نغمه و ترانه یکی است

یک روز که خسرو زنگ قرآن در شهناز شوری به پا کرده بود، مدیر مدرسه آواز خسرو را شنید.

چنان سایه گسترد بر عالمی            که زالی نیندیشد از رستمی

پرستش به مستی است در کیش مهر       برون اند زین جرگه هشیارها


سایر مباحث این فصل