نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «آن شب عزیز»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تل

تپه، پشته

چفیه

چپیه

آفتاب ... می زد

اذیتتان می کرد

دم

نفس

حمایل

محافظ، نگهدارنده

جذب شدن

کشیده شدن

تکبیر

الله اکبر گفتن

دوست تر داشتم

بیشتر دوست داشتم

درآمدن از

بیرون آمدن

عرض

گفتن

شامّه

قوّهٔ بویایی

غریب

عجیب و جای شگفتی

قدر

ارزش

اصرار

پافشاری

تعقیب کردن

دنبال کردن

دریغ داشتن

مضایقه کردن

قدر

اندازه

مخفیگاه

پناهگاه

جثّۀ

پیکر

غریبانه

درخور غریب، شگفت

حزین

غم انگیز

برافروختن

روشن کردن

راز و نیاز

مناجات

درآمدن از

بیرون آمدن

بی امان

سلب کننده آرامش

مسلط

چیره

معرکه

جای جنگ

مهیب

ترسناک

مسلم

روشن

ناکام

ناموفق

می ماندم

می شدم

پیشی گرفتن

سبقت گرفتن

معبر

گذرگاه، محل عبور

محوطه

پهنه، میدانگاه، صحن

تیربار

مسلسل سنگین

خاکریز

سنگر

رمق

توان

انگار

گویی

ذوق کردن

بسیار خوشدل شدن

انهدام

نابودی

جگرخراش

دلخراش، ناگوار

پگاه

صبح زود

رمق

توان

موظّف

مکلّف

حسن

زیبایی

فراتر

برتر

شاهد

گواه

اسارت

اسیر شدن

پیک

نامه بر، فرستاده

گرم

با شور و نشاط

مجسّم

تجسم یافته

نهفته

پنهان شده

چرتی

خواب بسیار کوتاه و سبک

پاییدن

مراقب بودن، زیر نظر داشتن

مُصِر

اصرار کننده، پافشاری کننده

خیز برداشتن

به قصد جهیدن خود را گرد کردن

کز کردن

خود را جمع کردن و در خود فرورفتن

دیدرس

جایی که در محدوده دید انسان است

دیده بانی

نگهبانی دادن در یک جای بلند و ثابت

حمایل کردن

محافظ قرار دادن چیزی برای چیز دیگر

دنج

ویژگی جای خلوت و آرام و بدون رفت و آمد

محضر

محل حضور، دفترخانه، اینجا به معنای دادگاه

گُردان

یگان نظامی که معمولا شامل سه گروهان است

جناق

جناغ، استخوان پهن و دراز در جلوی قفسه سینه

متقاعد کردن

مجاب کردن، وادار به قبول امری کردن، قبولاندن

دوشکا

اسلحه‌ای قوی که بزرگ تر و قوی تر از تیربار است

مسلم

مسلمان، پیرو دین اسلام، منظور مسلم بن عقیل است

کلافه

بی تاب و ناراحت به علت قرار گرفتن در وضع آزار دهنده

بی حفاظ

بدون حصار و نرده، آنچه اطراف آن را حصار نگرفته باشند

انگار نه انگار

هنگامی گفته می شود که کسی نسبت به امری بی اعتناست

شبح

آنچه به صورت سیاهی به نظر می آید، سایه موهوم از کسی یا چیزی

شبح

آنچه به صورت سیاهی به نظر می آید، سایه موهوم از کسی یا چیزی

شرف

بزرگواری، حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی به وجود می آید

موضع

قرارگاه؛ در زبان عربی، اسم مکان است بر وزن مَفعَل (مَوْضَع) یعنی جای وضع و قرار

تعلل

عذر و دلیل آوردن، اهمال کردن، به تعویق انداختن چیزی یا انجام کاری، درنگ، دست دست کردن

ذلّه

به تنگ آمدن، همان واژهٔ کوچک شدن، خوار و خفیف شدن ( که تبدیل به اصطلاح عامیانه شده است)

تَشَر

سخنی که همراه با خشم، خشونت و اعتراض است و معمولاً به قصد ترساندن و تهدید کردن کسی گفته می شود

روضه

ذکر مصیبت و نوحه سرایی، آنچه در مراسم سوگواری اهل بیت پیغمبر و به ویژه در مراسم سوگواری امام حسین خوانده می شود

طفره رفتن

خودداری کردن از انجام کاری از روی قصد و با بهانه آوردن، به ویژه خودداری کردن از پاسخ صریح دادن به سؤالی یا کشاندن موضوع به موضوعات دیگر

شهادَتَیْن

دؤ شهادت، دو عبارت «اشهد ان لا اله الّا اللّه» و «اشهد انّ محمداً رسول اللّه»، این دو عبارت را معمولاً هنگام جان باختن و درگذشت یا مسلمان شدن بر زبان می آورند

برانداز کردن یا وراندازکردن

برآورد کردن، سنجیدن

 


سایر مباحث این فصل