آب های زلال و سرد و گوارای فهم و دانایی در من خواهد جوشید.
فهم و دانایی هم چون آب صاف و سرد و گوارا در درون من خواهد جوشید.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
زلال، سرد و گوارا ß مراعات نظیر
تشبیه ß فهم و دانایی به آب های زلال و سرد و گوارا تشبیه شده است
امّا یقین دارم که در کلاس آفرینش و زیبایی طبیعت، عظمت و جلال و جاذبۀ خالق درس را با همۀ وجودم لمس می کردم.
امّا بی شک در آفرینش و زیبایی طبیعت که هم چون کلاسی است، درس بزرگی، شکوه و کشش آفریننده (پروردگار) را با تمام وجودم لمس می کردم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
کلاس و درس ß مراعات نظیر
کلاس درس آفرینش ß تشبیه؛ آفرینش به کلاس تشبیه شده است
غرقۀ شکوه و اعجاز زیبایی خلقت بودم.
در شکوه و معجزۀ زیبایی آفرینش غرق شده بودم.
آب، این روح مُذاب امید و زندگی، تازه نفس، جوان، زلال و نیرومند با گام های استوار و امیدوار شتابان می رفت تا خود را به دهان خشک زمین و صدها کشتزار سوخته و نگاه های پژمردۀ هزاران درخت تشنه برساند و در رگ های خشکیدۀ جوی های مزرعه و کوچه باغ های مرده، جاری گردد.
آب این روح مذاب شدۀ امید و زندگی، سرحال، جوان، صاف و نیرومند با قدم های محکم و امیدوار به شتاب می رفت تا خود را به زمین های خشک و مزارع و درختان تشنه برساند و در جوی و نهر خشکیدۀ مزرعه و کوچه باغ های بی جان جاری شود.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
آب این روح مذاب شدۀ امید و زندگی ß تشبیه، آب به روح مذاب امید و زندگی تشبیه شده است
آب تازه نفس و جوان ß تشخیص
دهان خشک زمین ß تشخیص
نگاه های پژمردۀ هزاران درخت تشنه ß تشخیص
رگ های خشکیدۀ جوی مزرعه ß جوی مزرعه به رگ تشبیه شده است
کوچه باغ عای مرده ß تشخیص
درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدم که شاخۀ دست های خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا می کردند و کودکان پرنشاطِ گل بوته ها و نوجوانان امیدوار ذرّت ها در گوش نسیم، آمین می گفتند.
درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدم که شاخه های خود را به سمت آسمان بالا برده بودند و دعا می کردند و بوته های کوچک و شاداب گل ها و ذرّت های نورَس در گوش نسیم، آمین می گفتند.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
شاخۀ دست ß تشبیه، شاخۀ درختان به دست تشبیه شده است
درختان دعا می کردند ß تشخیص
کودکان پرنشاط گل بوته ها ß تشبیه، بوته های گل به کودک تشبیه شده است
نوجوانان امیدوار ذرّت ها ß تشبیه، ذرّت ها به نوجوانان امیدوار تشبیه شده اند
کودکان پرنشاط گل بوته ها و نوجوانان امیدوار ذرّت ها آمین می گفتند ß تشخیص
نسیم، مانند مادری مهربان و آداب دان که به کودکان خویش، حق شناسی و ادب می آموزد، سرهای نهالی جوان و بوته های نوزاد خویش را به نشانۀ احترام و وداع با من خم کرده بود.
نسیم که مانند مادری مهربان و آگاه به راه و رسم زندگی است، به کودکان خود درس حق شناسی و ادب می آموزد، سرشاخۀ درختان جوان و بوته های تازه روییده اش را به نشانۀ احترام و خداحافظی با من خم کرده بود.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نسیم مانند مادری مهربان و آداب دان ß تشبیه
نسیم به کودکان درس حق شناسی و ادب می آموزد ß تشخیص
سرهای نهال جوان ، بوته های نوزاد خویش را به نشانۀ احترام و وداع خم کرده بود ß تشخیص
«برگ درختان سبز، در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار»
در نظر افراد هوشیار، هر برگ درخت مانند یک دفتر کامل برای شناخت خداوند است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
هوشیار و کردگار ß قافیه
این بیت تضمینی از سعدی است
ورق، برگ، دفتر ß مراعات نظیر
درخت، برگ ß مراعات نظیر
تشبیه ß برگ درختان شبیه دفتر است
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
معرفت |
شناسایی، علم، دانش |
زلال |
صاف، گوارا |
گوارا |
خوشایند، لذّت بخش |
یقین |
بدون شک، بی گمان |
عظمت |
بزرگی، بزرگواری |
جلال |
بزرگی، شکوه، عظمت |
خلقت |
آفرینش |
مذاب |
ذوب شده، آب شده |
گام |
قدم |
استوار |
محکم، پایدار |
برافراشته |
بالا برده، بلند کرده |
نشاط |
شادمانی، خوشی |
دیرینه |
دیرین، کهنه، قدیمی |
رفیق |
دوست، یار |
معصوم |
پاک و بی گناه |
وداع |
بدرود، خداحافظی |
وداع |
بدرود، خداحافظی |
ضمیر |
باطن، درون |
خویشاوند |
قوم و خویش، فامیل |
||
آداب دان |
آگاه به راه و رسم زندگی |
||
کِشته |
کاشته شده، کِشت شده |
||
کشتزار |
مزرعه، زمین زراعت شده |
||
سیراب |
سیر شده از آب، پر آب |
||
می نگریستم |
می دیدم، نگاه می کردم |
||
کنجکاوی |
جست و جو، یافتن چیزی |
||
زمزمه |
نغمه، خواندن آرام و زیر لب |
||
اندک اندک |
کم کم، به تدریج، رفته رفته |
||
غرقه |
غرق شده، در آب فرو رفته |
||
هیجان |
التهاب درونی، آشفتگی، اضطراب |
||
نهال |
درخت نو کاشته، درخت نو نشانده |
||
حق شناسی |
شناخت حقیقت و راستی، خداشناسی |
||
جاذبه |
نیرویی که اجسام را به طرف خود می کشد |
||
اعجاز |
معجزه، کاری شگفت و عجیب انجام دادن |
||
خستگی ناپذیر |
کسی که پیوسته کاری می کند، بدون خستگی |
||
آمین |
کلمه ای که پس از دعا گویند، به معنی بر آور! بپذیر! اجابت کن! |
||
غرور |
تکبّر، فریفتگی، به خود بالیدن، در این درس: احساس سربلندی به سبب موفّقیّت |
نویسنده و اندیشمند معاصر، فرزند استاد محمد تقی شریعتی در سال ۱۳۱۲ شمسی در مزینان خراسان به دنیا آمد. در رشته جامعه شناسی و تاریخ ادیان به درجه دکترا دست یافت. کتاب های «فاطمه فاطمه است»، «کویر» و اسلام شناسی» از کتاب های معروف اوست.