ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز؟
ای خداوندی که نام تو بهترین شروع و آغاز برای هر کاری است.من بدون نام تو، این کتاب را آغاز نمی کنم. (هر کاری را با نام تو شروع می کنم.)
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
سرآغاز و باز ß قافیه
بیت سه جمله دارد ß (ای خدا)، (نام تو بهترین سرآغاز [است])، (بی نام تو نامه کی کنم باز؟)
ای ß حرف ندا و منادا (خدا) حذف شده است
ای یاد تو مونسِ روانم جز نام تو نیست بر زبانم
ای خدایی که یاد تو همدم روح و روان من است. جز نام تو نامی دیگری بر زبان نخواهم آورد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
روانم و زبانم ß قافیه
ای ß حرف ندا و منادا (کسی که، خدا) حذف شده است
روانم و زبانم به صورت روان من و زبان من خوانده می شوند و «م» مضافٌ الیه است
ای کارگشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند
ای خدایی که برطرف کنندۀ همه مشکلات هستی، نام تو مانند کلیدی است که هر در بسته ای را باز می کند (هر مشکلی را حل می کند)
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
هستند و بستند ß قافیه
در مصرع دوم تشبیه به کار رفته است؛ نام تو مانند کلید است
ای هست کُنِ اساسِ هستی کوته زِ دَرَت درازدستی
ای خداوندی که این جهان را به وجود آورده ای، هیچ کس نمی تواند به درگاه تو درازدستی کند (ستم کند و زور بگوید).
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
هستی و درازدستی ß قافیه
درت (درگاه تو) ß «ت» ضمیر پیوسته و مضافٌ الیه است
فعل «است» در مصرع دوم حذف شده است
هم قصۀ نانموده دانی هم نامۀ نانوشته خوانی
خداوندا، تو از همه قصه های آشکار نشده و همه کتاب های نوشته نشده ، آگاه و باخبری
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دانی و خانی ß قافیه
«قصۀ نانموده» و «نامۀ نانوشته» مفعول هستند
«نموده» از مصدر نمودن آمده است
هم تو به عنایت الهی آن جا قَدَمَم رسان که خواهی
خداوندا، با لطف و محبت خود، مرا به آن مقام و جایگاهی که می پسندی برسان.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
الهی و خواهی ß قافیه
رسان (برسان) ß از مصدر «رساندن»
«خواهی» از مصدر «خواستن» است
قدمم (قدم من را) ß «م» مضافٌ الیه است
از ظلمت خود رهایی ام ده با نور خود آشنایی ام ده
خدایا، مرا از گمراهی و جهل خود نجات بده و مرا با نور و روشنایی خودت آشنا کن.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
رهایی ام و آشنایی ام:قافیه (ده:ردیف)
ظلمت و نور:متضاد
خود در مصرع اول، انسان یا شاعر است اما در مصرع دوم خداوند است
الهی دلی ده که در کار تو جان بازیم؛ جانی ده که کار آن جهان سازیم؛
خدایا، به ما جرأتی بده تا در راه تو، جان خود را فدا کنیم و جانی به ما بده که با نیروی آن، آخرت خود را بسازیم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
جان بازیم ß کنایه از فدا کردن جان است، شهادت
تعداد جمله ß 5
«بازیم» از مصدر «باختن» و «سازیم» از مصدر «ساختن» است
دانایی ده که از راه نیفتیم، بینایی ده تا، در چاه نیفتیم.
خدایا به ما آگاهی، دانش و بصیرتی بده تا گمراه نشویم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
منظور از راه در این عبارت، راه راست یا راه درست است
منظور از چاه، گمراه شدن و گرفتار دام های دنیایی شده است
راه و چاه ß متضاد
دست گیر که دست آویز نداریم، توفیق ده تا در دین استوار شویم،
خدایا یاری رسان ما باش چون کمک کننده و یاری رسان دیگری غیر از تو نداریم. امکانی فراهم کن تا در راه دین محکم و پایدار باشیم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دستگیری کردن ß کنایه از کمک کردن است
نگاه دار تا پریشان نشویم
خدایا مراقب ما باش تا پریشان و آشفته حال نشویم.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نگاه داشتن ß کنایه از مراقبت و محافظت کردن است
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سر آغاز |
اول هر چیزی، شروع |
دانایی |
خردمندی، آگاهی |
کوته |
مخفف کوتاه |
مونس |
همدم، یار |
اساس |
پایه، بنیاد |
کوته |
مخفّف کوتاه |
دراز دستی |
ستمگری، زورگویی |
استوار |
محکم و پا بر جا |
نانوشته |
نوشته نشده |
پریشان |
آشفته و نگران |
نانموده |
آشکار نشده، پنهان |
روان |
روح، جان |
هست کن |
به وجود آورنده |
توفیق |
سازگاری، موافقت |
ظلمت |
تاریکی |
اساس |
پایه و بنیان |
نامه |
در اینجا به معنی کتاب است |
||
بینایی |
توانایی درک حقیقت بصیرت |
||
دست آویز |
آنچه که از آن کمک می گیرند |
||
کارگشا |
حل کننده مشکلات، آسان کننده کارها |
||
عنایت |
بخشایش، لطف، توجه، احسان |
||
بینایی |
بصیرت، توانایی درکِ حقیقت |