ای خدا! ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچکس نَبوَد روا
ای خدا، ای که از فضل و بخشش تو حاجت هر نیازمند برآورده می شود. با وجود تو، یاد کردن از هیچکس سزاوار نیست.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
تعداد جمله:4 : (ای خدا)، (ای [کسی که])، (فضل تو حاجت روا [است]) و (با تو یاد هیچ کس روا نبود)
حاجت روا و روا ß قافیه
معنی «روا» در مصرع اول «برآورده کننده» و در مصرع دوم «جایز و درست» است
قطرۀ دانش که بخشیدی ز پیش متّصل گردان به دریاهای خویش
دانش اندکی که در گذشته به ما بخشیده بودی، به دانش بیکران و نامحدود خود متصل کن.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
قطره دانش ß تشبیه (دانش ما مانند قطره است)
قطره و دریا ß مراعت نظیر
تعداد جمله ß 2 : (قطرۀ دانش که از پیش بخشیدی) و (به دریاهای خویش متصل گردان)
پیش و خویش ß قافیه
«قطره» نماد «کمی» و «دریا» نماد «بسیاری» است
صد هزاران دام و دانه است ای خدا ما چو مرغان حریصی بی نوا
خدایا در مسیر زندگی صدها هزار مکر و حیله مانند دام و دانه وجود دارد و ما مانند مرغان حریصی هستیم که هر لحظه ممکن است در این دام گرفتار
نکات دستوری و آرایه ادبی:
تشبیه ß ما انسان ها مانند مرغان هستیم
دام، دانه و مرغ ß مراعات نظیر
تعداد جمله ß 3 : (صد هزاران دام و دانه است)، (ای خدا) و (ما چو مرغان حریص بی نوا [هستیم])
خدا و بی نوا ß قافیه
«است» در مصرع اول به معنای «وجود دارد» می باشد
«مرغان» در مصرع دوم به معنای «پرندگان» است نه «مرغ» به معنای حیوان خانگی
گر هزاران دام باشد هر قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم
اگر در هر قدم هزاران دام هم وجود داشته باشد، چون تو با ما هستی، هیچ غمی نداریم .
نکات دستوری و آرایه ادبی:
تعداد جمله ß 3 : (اگر [در] هر قدم هزاران دام باشد)، (چون تو با ما هستی) و (هیچ غمی وجود ندارد)
«باشد» در مصرع اول و «نباشد» در مصرع دوم معنای «وجود داشته باشد» و «وجود نداشته باشد» دارند
«چون» در مصرع دوم، معنای «برای این که» دارد و حرف ربط است
قدم و غم ß قافیه
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب، محروم شد از لطف رب
از خدا توفیق می خواهیم تا ادب و اخلاق خوب داشته باشیم، چون انسان بی ادب از لطف و رحمت خداوند محروم می شود.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
تعداد جمله ß 2 : (از خدا توفیق ادب [را] جوییم) و ([چون] بی ادب از لطف رب محروم شد)
ادب و رب ß قافیه
بی ادب، تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد
انسان بی ادب، تنها به خودش آسیب نمی رساند بلکه اخلاق و رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرایت می کند و به همه ضرر می رساند.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
آتش زدن ß کنایه از «نابود کردن»
تعداد جمله ß 2 : (بی ادب، تنها خود را بد نداشت) و (بلکه در همه آفاق آتش زد)
بد و زد ß قافیه
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فضل |
بخشش، احسان |
حریص |
طمعکار |
روا |
سزاوار |
مرغان |
پرندگان |
توفیق |
سازگاری، موافقت |
||
حاجت روا |
روا کنندۀ حاجت، کامروا |
||
بی نوا |
بی چیز، تهی دست، ناتوان |
||
آفاق |
جمعِ افق، کرانه های آسمان، همۀ جهان |
ایشان از شاعران و عارفان قرن 7 هجری قمری است. مثنوی معنوی و دیوان شمس یا دیوان کبیر از آثار مشهور اوست. آرامگاه وی در قونیۀ ترکیه واقع است.