لَعِبَ ياسِرٌ مَعَ أصْدِقائِهِ في الْمَدرَسَةِ.
یاسر همراه دوستانش در مدرسه بازی کرد.
رَجَعَ ياسِرٌ إلَی الْبَيْتِ بَعْدَ الظُّهرِ.
یاسر بعد از ظهر به خانه بازگشت.
هوَ طَرَقَ بابَ الْمَنْزِلِ.
او در خانه را کوبید.
سَمِعَتْ أُمُّهُ صَوْتَ الْبابِ ثُمَّ ذَهَبَتْ وَ فَتَحَت الْبابَ وَ سَأَلَتْهُ:
مادرش صدای در را شنید. سپس رفت و در را باز کرد و از او پرسید:
الْأُمُّ : کَیفَ حالُكَ؟
مادر: حالت چطور است؟
الْوَلَدُ : أنَا بِخَیرٍ.
پسر: من خوبم.
الْأُمُّ : ما هيَ واجِباتُکَ؟
مادر: تکالیفت چیست؟
ياسِرٌ : حِفْظُ هٰذِهِ الْجُمَلاتِ الذَّهَبيَّةِ.
یاسر:حفظ کردن این جمله های طلایی.
«إذا مَلَک الأراذِلُ؛ هلَکَ الفاضِلُ.».
«هنگامی که فرومایگان فرمانروا شوند، شایستگان هلاک شوند.»
«مَن زرَعَ الْعدُوْان؛ حَصَدَ الخُسرانَ.»، «اَلتَّجرِبَةُ فَوقُ العِلمِ.»
«هر کسی دشمنی بکارد؛ زیان درو میکند»، «تجربه بالاتر از علم است»
«خَيرُ الناسِ، أنْفَعُهمُ للِناّسِ»
«بهترینِ مردم، سودمندترینشان برای مردم است.»
«المُسلِمُ، مَن سَلِم الناس مِن لِسانِه وَ يَدِهِ»، «لِسان المُقَصِّرِ، قَصيرٌ.»
«مسلمان، کسی است که مردم از زبان و دستش سالم بمانند»، «زبان انسان خطاکار کوتاه است»
اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ : - أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم.
بازدید کننده عراقی: - خوش آمدید.
اَلزّائِرُ الْيرانيُّ : - شُکراً جَزيلاً. ساعَدَکُمُ اللّهُ!
بازدید کننده ایرانی: - بسیار متشکرم. خدا شما را کمک کند!
-أَيُّ طَريقٍ أَقرَبُ إلیٰ کَربَلاء؟
-کدام راه به کربلا نزدیکتر است؟
اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ : - ذٰلِكَ الطَّريقُ أَقرَبُ.
بازدید کننده عراقی: - آن جاده نزدیکتر است.
اَلزّائِرُ الْيرانيُّ : - هَل يوجَدُ موَکبٌِ ١ قَريبٌ مِن هُنا؟
بازدید کننده ایرانی: - آیا موکب 1 در همین نزدیکی وجود دارد؟
اَلزّائِرُ الْعِراقيُّ : - نَعَم، يوجَدُ. هُناكَ مَوکِبٌ.
بازدید کننده عراقی: - بله ، وجود دارد. پیاده روی وجود دارد.