واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ملّت |
مردم |
سروری |
سربلندی، عزت |
تقدیر |
سرنوشت |
مرتبه |
دفعه، بار |
جالب |
در خور توجه، زیبا |
آهنین |
از جنس آهن |
خشن (صدای خشن) |
ناخوشایند |
فهرست |
لیست |
اصلاً |
به هیچ وجه، هرگز |
موذیانه |
با شیطنت |
جلب |
جذب |
نچشیده ام |
مزه نکرده ام |
فرق داشت |
تفاوت داشت |
غلط |
نادرست، ناصحیح |
تحسین |
تشویق، آفرین گفتن |
افکار |
جمع فكر |
ملاقات |
دیدار با کسی |
انبوه |
تعداد فراوان |
به سراغ او آمد |
به دنبال او آمد |
سرشناس |
مشهور، معروف |
عصبانیت |
خشم و ناراحتی |
نگران |
مضطرب |
نجوا |
صحبت آرام |
غرّش |
صدای بلند و ترسناک |
مؤدّبانه |
همراه با ادب |
مرتّباً |
دائم، همیشه |
بدجنس |
بد ذات، بد سرشت |
گونه |
چهره، صورت |
زمزمه |
کلام زیر لب |
شتاب |
سرعت بالا |
نمی گذارم |
اجازه نمی دهم |
ببلعد |
یکجا بخورد |
غژغژ |
نام آوا، صوت |
کنجکاو |
جست و جو گر |
فشرده شد |
درد گرفت |
ملافه |
پارچه ی روانداز |
رایحه |
بوی خوش |
خش خش |
صوت، نام آوا |
جذاب ترین |
زیباترین دوست داشتنی ترین |
||
خرخر |
صدای ناصاف و آزاردهنده (نام آوا، صوت) |
||
به موقع |
در زمان مناسب، سر وقت |
||
خیره می شدند |
با دقت نگاه می کردند |
||
متأسفانه |
بدبختانه، با ناراحتی و افسوس |
||
خوشایند |
دلنشین، دوست داشتنی |
||
مطمئنم |
اطمینان دارم، یقین دارم |
||
التماس |
درخواست عاجزانه، خواهش و اصرار |
||
بلافاصله |
بدون اتلاف وقت، سریع، فوراً |
||
سکوت حاکم شد |
همه جا را سکوت گرفت |