اگر اندیشهات را به کارگیری تا بتوانی به راز آفرینش پی ببری، دلایلی روشن به تو خواهند گفت که آفرینندهٔ مورچهٔ کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست.
از شگفتیهای آفرینش خالق بیهمتا، اسرار پیچیدهٔ حکیمانه در آفریدن خفّاشان است. روشنی روز که همه چیز را میگشاید، چشمانشان را میبندد؛ زیرا خفّاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو میبرد، چشمان آنها را باز میکند؛ پس او در روز پلکها را بر سیاهی دیدهها میاندازد و شب را چونان چراغی برمیگزیند تا در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جستوجو کند.
پروردگار، بالهایی برای پرواز آنها آفرید، این بالها همانند لالههای گوشاند؛ بیپر و بدون رگهای اصلی، اما تو جای رگها و نشانههای آن را به خوبی، میبینی.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سیاهی |
تاریکی |
سیاهی دیده ها |
مردمک چشم |
می اندازد |
می بندد |
نکات دستوری و ادبی:
آرایه تشبیه:
شب ß مشبه
چراغی ß مشبه به
چونان ß ادات تشبیه
تا در پرتو تاریکی آن ß وجه شبه
این بال ها ß گروه اسمی ، بال هسته با وابسته پیشین و وابسته پسین
آرایه تشبیه:
مشبه ß بال
ادات تشبیه ß همانند
مشبه به ß لاله های گوش
وجه شبه ß بی پر و بدون رگ های اصلی
بالهایی که، نه آنقدر نازک هستند که در هم بشکنند و نه چندان محکم که سنگینی کنند. در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیدهاند، پرواز میکنند. فرزندان از مادرانشان جدا نمیشوند تا آن هنگام که اندامشان نیرومند شود و بالها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و بدانند که راه زندگی کردن کدام است.
اکنون اگر میخواهی، در مورد شگفتی آفرینش ملخ، سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه، چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را میچیند و دو پای داس مانند که اشیا را برمیدارد. کشاورزان از ملخها میترسند و قدرت دفع آنها را ندارند؛ حتی اگر همه متّحد شوند، ملخها، نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و آنچه میل دارند، میخورند؛ در حالی که تمام اندامشان، به اندازهٔ یک انگشت باریک نیست.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
متناسب |
مناسب |
حواسی |
حس |
پیشین |
جلویی |
دفع |
از بین بردن |
متحد |
هماهنگ |
میل دارند |
تمایل دارند |
اندامشان |
بدن و هیکل و جثه |
نکات دستوری و ادبی:
می بینی ß مضارع اخباری
نازک و محکم ß تضاد
سنگینی ß صفت نسبی
چسبیده اند ß ماضی نقلی، سوم شخص جمع
اندامشان ß هیکل، جثه
بدانند ß مضارع التزامی
بگو: ß عل امر
گروه اسمی «دو چشم سرخ و دو حدقه»:
چشم ß هسته دو ß صفت شمارشی وابسته پیشین
سرخ ß صفت بیانی، وابسته پسین حدقه ß هسته دوم با وابسته پیشین دو
آرایه تشبیه:
دو چشم سرخ ß مشبه
ماه ß مشبه به
تابان ß وجه شبه
چونان ß ادات تشبیه
دیگر نکات:
نیرومندانه ß صفت نسبی
کشتزار ß مشتق
به مورچه و کوچکی جثّهٔ آن بنگر که چگونه عظمت خلقت او با چشم و اندیشهٔ انسان درک نمیشود. نگاه کن چگونه روی زمین راه میرود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش میکند. او دانهها را به لانهٔ خود میبرد و در جایگاه ویژه، نگه میدارد و در فصل گرما برای خوراک زمستان میکوشد. اگر اندیشه کنی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی خواهی شد!
از شگفانگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل بیافرید؛ با بالهای زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیدهاش که آن را چونان چتری گشوده است که طاووس آن را بر سر خود سایبان میسازد؛
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بنگر |
نگاه کن |
عظمت |
بزرگی |
خلقت |
آفرینش |
روزی |
آذوقه و غذا |
می کوشد |
تلاش می کند |
اندیشه |
فکر کنی |
انباشته شد |
جمع شده |
نکات دستوری و ادبی:
چشم، اندیشه انسان ß مراعات النظیر
جایگاه ß مشتق
اگر ß حرف شرط
خواهی شد ß فعل مستقبل
شگفت انگیزترین ß صفت عالی
گروه اسمی «شگفت انگیز ترین پرندگان»:
هسته ß پرنده شگفت انگیز ترین ß وابسته پیشین ان ß وابسته پسین، علامت جمع
استوارترین ß صفت عالی
گروه اسمی «استوارترین شکل»:
استوارترین ß وابسته پیشین شکل ß هسته
بیافرید ß مضارع التزامی
گویی بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. اگر رنگهای پرهای طاووس را به روییدنیهای زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: «دسته گلی است که از شکوفههای رنگارنگ گلهای بهاری فراهم آمده است»، و اگر آن را با پارچههای پوشیدنی همانند سازی، چون پارچههای زیبای پر نقش و نگار است. پرهای طاووس، چونان برگ خزان دیده، میریزد و دوباره میروید تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشتهٔ خود را بازیابد. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظهای به سرخی گل، و لحظهای دیگر به سبزی و گاه به زردی زرِ ناب، جلوه میکند.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دیگر بار |
بار دیگر |
جلوه می کند |
نشان می دهد |
روییدنی ها |
چیزهایی که از زمین می روید |
نکات دستوری و ادبی:
آرایه تشبیه:
دم ß مشبه
چتری ß مشبه به
گشوده ß وجه شبه
چونان ß ادات تشبیه
دیگر نکات:
سایبان ß مشتق
آرایه تشبیه:
دم ß مشبه
بادبان کشتی ß مشبه به
بر افراشته ß وجه شبه
گویی ß ادات تشبیه
آرایه تشبیه:
رنگ های پرهای طاووس ß مشبه
روییدنی های زمین ß مشبه به
رنگارنگ گل های بهاری ß وجه شبه
روییدنی ها ß صفت لیاقت
آرایه تشبیه:
پرهای طاووس ß مشبه
دسته گل ß مشبه به
برگ خزان ß مشبه به
چونان ß ادات تشبیه
می ریزد و دوباره می روید ß وجه شبه
پوشیدنی ß صفت لیاقت
دیده ß صفت مفعولی
دیگر نکات:
دیگر بار ß ترکیب اضافی مغلوب
باز یابد ß فعل پیشوندی
آرایه تشبیه:
پرهای تشبیه ß مشبه
سرخی گل ß مشبه به
سبزی و زردی زرناب ß وجه شبه
دیگر نکات:
سبزی و زردی ß صفت نسبی
بر فراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار روییده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف کوشش، جلوهٔ خاصی دارد. کمتر رنگی میتوان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فراز |
بالا |
یال |
موی گردن اسب |
پنداری |
گمان می کنی |
جلوه خاص |
نمایش خاص |
نکات دستوری و ادبی:
آرایه تشبیه:
گردن طاووس ß مشبه
چادری ß مشبه به
گویا ß ادات تشبیه
سیاه رنگ ß وجه شبه
دیگر نکات:
کمتر ß صفت تفضیلی
نهج البلاغه مجموعه ی نامه ها و خطبه ها و جملات قصار حضرت علی (ع) که سید رضی (ره) از علما شیعه آن را گرد آوری کرده است. کلمه نهج البلاغه ترکیب شده است از:
«نهج» به معنی شیوه و راه و روش
«بلاغه» به معنی روان سخن گفتن است