ای وطن، ای دل مرا ماوا ای وطن، ای تن مرا مسکن
ای کشورم ای پناهگاه دل ها، ای کشورم ای خانۀ تن من.
واژه |
معنی واژه |
مأوا |
جايگاه، پناهگاه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
ای وطن ß تشخیص (با وطن حرف می زنیم)
واج آرايی ß حرف «م»
را ß حرف اضافه (در هر دو مصراع به معنی برای)
تعداد جمله ß ۴ (ای وطن)، (ای دل مرا مأوا)، (ای وطن) و (ای تن مرا مسکن)
تکرار ß کلمات «ای» و «وطن»
واج آرایی ß حروف «م» و «ن»
تشبیه وطن به مسکن و مأوا
آرایه تشخیص
ای وطن، ای تو نور و ما همه چشم ای وطن، ای تو جان و ما همه تن
ای وطن، تو مانند نور و روشنايی برای چشم ما هستی. تو مانند جان در بدن ما هستی.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
ای وطن ß تشخیص (با وطن حرف می زنیم)
تشبیه ß وطن به نور، ما به چشم، وطن به جان و ما به تن تشبیه شده است
تعداد جمله ß ۶ (ای وطن)، (ای تو نور)، (و ما همه چشم)، (ای وطن)، (ای تو جان) و (و ما همه تن)
تن و چشم و جان و نور ß مراعات نظیر
تو جان و ما همه تن ß کنایه از گرامی بودن
تشبیه ß وطن به نور و جسم به چشم، وطن به جان و مردم ایران به تن
آرایه تشخیص
نکته ای گويمت که گر شنوی شاد، مانی به جان و زنده به تن
نکته ای به تو می گويم که اگر آن را بشنوی، باعث شادی روح و پايداری جسمت می شود.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
نکته |
سخن دلپذير و دقيق |
«ت» در گویمت |
به تو |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تعداد جمله ß ۴ ( نکته ای گویمت)، (که گر شنوی)، ( شاد مانی به جان) و (و زنده به تن)|
«ت» در گویمت، به تو ß متمم است
جان و تن و زنده و شاد ß مراعات نظیر
گویم و شنوی ß تضاد
تن و جان ß تضاد
آدمی را چو هفت مهر به دل نبود کم شمار از اهريمن:
مهر ناموس و زندگانی و دين عزت و خاندان و مال و وطن
اگر انسان، محبت هفت چیز را در دل نداشته باشد، او را از شیطان کمتر بدان:
عشق ورزيدن به آبرو، زندگی و دين، سرافرازی، خانواده، پول و وطن.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
اهريمن |
شیطان |
ناموس |
آبرو، حیثیت |
مهر |
علاقه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
این دو بیت موقوف المعانی اند:
تعداد جمله بیت اول ß ۲ (آدمی را چو هفت مهر به دل نبود) و ( کم شمار از اهریمن)
تعداد جمله بیت دوم ß ۱ ( مهر ناموس و زندگانی ودین عزت و خاندان و مال و وطن [می باشد])
آرایه تکرار یا نغمه حروف ß حرف (ن) و صدای (ــُـ)
مهر به دل بودن ß کنایه از علاقه مندی
و آن که حٌبِ وطن نداشت به دل مرده زان خوبتر به باور من
و آن کسی که کشور خود را دوست نداشته باشد، به نظر من آدم مرده از او بهتر و با ارزشتر است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
حب وطن |
میهن دوستی |
حب |
دوست داشتن |
باور |
عقیده |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بیت به حديث «حُب الوطن من الايمان» اشاره دارد
تعداد جمله ß ۲ (آن که حب وطن نداشت به دل) و (مرده زان خوبتر به باور من)
واج آرایی ß حرف «ن»
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
شکوهمند |
با شکوه |
پاره ای |
قسمتی |
پیکره |
جسم |
گزند |
آسیب |
عزّت |
بزرگی و ارجمندی |
ارادۀ استوار |
میل محکم و قوی |
گستاخی |
جسارت، پر رویی |
بی رحمی |
ستمگری، ظلم |
تحمیلی |
اجباری |
خیل عظیم |
گروه بزرگ |
جان بر کفان |
آماده مرگ و جانبازی |
نفوذ ناپذیر |
دست نیافتنی |
هجوم |
حمله |
حامیان |
طرفداران |
ایّام |
روزها |
سرافراز |
سربلند |
رنگ نباخت |
نترسید |
جنب و جوش |
فعالیت |
پا بر جا ماند |
استوار و ثابت ماند |
آزاده |
شریف |
دل زنده |
با نشاط، هوشیار |
مؤمن |
با ایمان |
حماسه |
دلیری |
تازش |
حمله |
همّت |
پشتکار |
تخصّص |
مهارت |
تعهّد |
پیمان و عهده داری |
حافظ |
نگهبان |
آبرو |
شرف |
سر زنده |
با نشاط |
مایه |
باعث |
نسل |
دودمان، نژاد |
سیما |
چهره |
زیور |
زینت |
می آرایند |
زیبا می کنند |
عرصه |
میدان |
آزاد منشی |
آزادگی، جوانمردی |
افراشت |
بالا برد |
میرزا محمد صادق امیری، معروف به ادیب الممالک، شاعر و روزنامه نگار عصر مشروطه بود. وی در سال ۱۲۷۷ ه.ق، در فراهان اراک زاده شد. پس از مهارت و شهرت در شاعری، مظفرالدین شاه به او لقب ادیب الممالک داد.