نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

متن درس « عجايب صنع حق تعالی» و معنی متن:

درس دوم

عجايب صنع حق تعالی

  • نویسنده: امام محمد غزالی
  • آثار: کیمیای سعادت ، احیاء العلوم ، نصیحه الملوک

 

بدان که هرچه در وجود است، همه صُنعِ خدای تعالی است.

آگاه باش که هر چه در جهان هستی وجود دارد، همه را خداوند بلند مرتبه آفريده است.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بِدان

آگاه باش

وجود

منظور، دنیا

صُنع

آفرينش، احسان

تعالی

بلند مرتبه

 

آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است، چون کوه ها و بیابان ها و نهر ها و آنچه در کوه هاست، از جواهر و معادن.

آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آن چه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آن چه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بر وی

بر رویِ زمین

نهرها

جوی ها، رودخانه ها

جواهر

جمع جوهر

آرایه ادبی:

در متن، دو مراعات نظیر با هم آمده که شبکۀ معنايی ايجاد کرده )آسمان، آفتاب، ماه، ستارگان، زمین) و )کوه، بیابان، نهرها، جواهر، معادن).

آسمان و زمین ß  تضاد

 

و آنچه بر روی زمین است، از انواع نباتات و آنچه در برّ و بحر است، از انواع حیوانات.

و آنچه که بر روی زمین وجود دارد از گیاهان و آنچه که در خشکی و دريا وجود دارد از انواع حیوانات.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

نباتات

جمع نبات، گیاهان

برّ

خشکی

بحر

دريا

آرایه ادبی:

برّ و بحر ß   تضاد

 

و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و تگرگ و رعد و برق و قوس قُزَح.

و آن چه که در میان آسمان و زمین است، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

میغ

ابر

قوس قُزَح

رنگین کمان

برق

                                           آذرخش، صاعقه

آرایه ادبی:

آسمان و زمین ß  تضاد

میغ، باران، برف، تگرگ، رعد، قوس قزح ß   مراعات نظیر

 

و علاماتی که در هوا پديد می آيد، همه عجايب صُنعِ حق تعالی است و اين همه آيات حق تعالی است. که تو را فرموده است تا در آن نظر کنی.  پس اندر اين آيات، تفکّر کن.

و نشانه هايی که در هوا آشکار می شود، همه شگفتی های آفرينش خداوند بزرگ است و اين ها نشانه هايی از خداوند بلندمرتبه است که به تو فرمان داده است که در آن ها نگاه کنی )دقّت کنی) پس در اين نشانه های خداوند، فکر و انديشه کن.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

اندر

در

عجايب

شگفتی ها

علامات

جمع علامت، نشانه ها

 

در زمین نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فَراخ گسترانیده.

به زمین نگاه کن که خداوند چگونه آن را مانند فرشی برای تو آماده کرده و اطراف آن را گسترده کرده است.

واژه

معنی واژه

بساط

فرش، هر چیز گستردنی

جوانب

وارستن، رها شدن، خلاص یافتن

فَراخ

وارستن، رها شدن، خلاص یافتن

آرایه ادبی:

منظور از جوانب وی ß   همه جای زمین است

 

و از زير سنگ های سخت، آب های لطیف، روان کرده تا بر روی زمین می رود و به تدريج بیرون می آيد.

و از زير سنگ های محکم، آب گوارا جاری کرده است که بر رویِ زمین جاری می شود و کم کم از زير زمین بیرون می آيد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

لطیف

زُلال، گوارا

به تدريج

کم کم

روان

جاری

آرایه ادبی:

سخت و لطیف ß   تضاد

 

در وقتِ بهار بنگر و تفکّر کن که زمین چگونه زنده می شود و چون ديبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.

به هنگام بهار نگاه کن که زمین چطور شاداب و سرسبز می شود و مانند پارچه ای ابريشمی، رنگارنگ و زيبا می شود بلکه هزار رنگ می شود. 

واژه

معنی واژه

ديبا

پارچه ی ابريشمی رنگی

آرایه ادبی:

چون ديبا  ß  تشبیه

بلکه هزار رنگ شود  ß  اغراق و بزرگ نمايی

 

نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر يکی بر شکلی ديگر و بر صورتی ديگر و همه از يک دگر نیکوتر؛

به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر يک را با شکل و ظاهری متفاوت آفريده و هر کدام از ديگری بهتر و زيباتر است.

 

هر يکی را آن چه به کار بايد، داد و هر يکی را بیاموخته که غذای خويش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خويش چون کند. در مورچه، نگاه کن که به وقت خويش، غذا چون جمع کند.

آن چه لازم بود به هر يک از )موجودات( داده و به هر کدام، ياد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و از بچّه نگهداری کند تا بزرگ شود و چگونه لانۀ خود را بسازد. به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذايش را جمع آوری می کند.

 

اگر در خانه ای شوی که به نقش و گچ کنده کرده باشند، روزگاری دراز، صفت آن گويی و تعجّب کنی؛ و همیشه در خانه خدايی، هیچ تعجّب نکنی؟

اگر داخل خانه ای بِرَوی که نقّاشی و گچ بُری کرده باشند، زمان زيادی آن را وصف می کنی و از آن کار، تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا  )دنیا(  هستی و اصلا تعجّب نمی کنی.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

شَوی

بِروی

صفت آن گويی

آن را وصف می کنی

کنده کرده باشند

کنده کاری کرده  باشند

آرایه ادبی:

خانۀ خدا )در خانۀ خدايی)  ß  منظور، دنیا است.

 

و اين عالم، خانۀ خداست و فرش وی زمین است و لکن سقفی بی ستون و اين عجب تر است و چراغ وی ماه است و شعله ی وی آفتاب و قنديل های وی ستارگان.

و اين دنیا، خانۀ خداست و فرش آن، زمین است و سقفِ بی ستون آن، آسمان است که اين بسیار عجیب است و چراغ آن ماه است و شعلۀ آن، خورشید و چراغدان هايش ستارگان هستند.

واژه

معنی واژه

قنديل

چراغ آويز، چراغدان

آرایه ادبی:

اين عالم خانۀ خداست ß  تشبیه

فرش آن زمین است ß   تشبیه

چراغ وی ماه است  ß   تشبیه

شعلۀ وی آفتاب است ß  تشبیه

سقف  ß   منظور، آسمان است.

 

و تو از عجايب اين، غافل که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی گنجد.

و تو از شگفتی های اين دنیا بی خبری، زيرا دنیا بسیار بزرگ است و قدرت تو اندک و زيبايی ها و بزرگی های آن را درک نمی کنی.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

غافل

بی خبر

مختصر

کم و کوتاه، ناچیز

آرایه ادبی:

بزرگ و مختصر ß   تضاد

 

و مَثَل تو چون مورچه ای است که در قصر مَلِکی سوراخی دارد؛ جز غذای خويش و ياران خويش چیزی نمی بیند؛ و از جمال صورتِ قصر و بسیاری غلامان و سريرِ مُلکِ وی، هیچ خبر ندارد.

ای انسان، تو در اين دنیا مثل مورچه ای هستی که در قصر پادشاهی لانه دارد، جز غذا و دوستان خود به چیز ديگری فکر نمی کند و از زيبايی کاخ و نوکران و تخت پادشاه، خبرندارد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مَلِک

پادشاه

مَثَل

وصفِ حال، داستان

مُلک

فرمانروايی

سرير

تخت

آرایه ادبی:

قصر، مَلِک، غلام ß  مراعات نظیر

 

اگر خواهی به درجۀ مورچه قناعت کنی، می باش و اگر نه، راهت داده اند تا در بُستانِ معرفتِ حق تعالی، تماشا کنی و بیرون آيی. چشم باز کن تا عجايب بینی که مدهوش و متحیّر شوی

ای انسان، اگر می خواهی در حدّ و اندازۀ مورچه باشی، باش و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوندِ بزرگ، تماشا کنی و او را بهتر بشناسی، پس چشمت را باز کن و دقت کن تا شگفتی های آفرينش خداوند را در دنیا ببینی و شگفت زده و حیران شوی.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

معرفت

شناخت

تعالی

بلند مرتبه

بُستان

باغ

چشم باز کن

دقّت کن

مدهوش

سرگشته

متحیّر

حیران و متعجّب

آرایه ادبی:

بُستان معرفت ß   منظور، دنیا است.


سایر مباحث این فصل