منظور از محدودیت های جهان اجتماعی تکالیف و منظور از فرصت های جهان اجتماعی حقوق افراد جامعه می باشد. پیامدها و الزامات جهان اجتماعی برای انسان هم محدودیت و هم فرصت ایجاد می کنند. فرصت ها و محدودیت ها به یکدیگر وابسته اند و هیچ کدام بدون دیگری محقق نمی شوند و دو روی یک سکه هستند.
1) براساس فرصت ها و محدودیت هایی که ایجاد می کنند .
2) براساس عقاید و ارزش ها (فرهنگ(
1) جهان اجتماعی که استعدادهای معنوی انسان را نادیده می گیرند و به فطرت آدمی اجازه شکوفایی نمی دهند.
2) جهان های اجتماعی که مانع بسط ابعاد دنیوی وجود انسان می شوند و به نیازهای دنیوی و مادی انسان بی توجه هستند و از تو انمندی های انسان برای آبادانی جهان استفاده نمی کنند.
1) جهان دنیوی: که سکولار نیز نامیده می شود .
2) جهان معنوی: که به دو بخش توحیدی و اساطیری تقسیم می شود.
1) عقاید و ارزش های آن مربوط به این جهان است.
2) جهان دیگر انکار می شود یا در محدوده منافعی که برای خواسته های این جهانی انسان دارد پذیرفته می شود.
3) همه توانمندی ها و استعدادهای انسان را درخدمت دنیا به کار می گیرد.
4) توانمندی ها و استعدادهای معنوی انسان به فراموشی سپرده می شود.
فرهنگ دنیوی که عقاید و ارزش های آن مربوط به این جهان است.
1) هستی را فراتر از جغرافیایی طبیعت می بینند و زندگی این جهان را در سایه حیات برتر، مقدس و متعالی می گرداند.
2) انسان از محدوده مرزهای این جهان عبور کرده و چهره آسمانی و ملکوتی پیدا می کند.
جهانی که از انسان تفسیر الهی و توحیدی ارائه می دهد. مانند: فرهنگ اسلام و انبیای الهی.
1) جهانی که به خداوندگاران و قدرت های فوق طبیعی معتقدند .
2) مانع شکوفایی فطرت آدمی می شوند .
3) حاصل انحراف بشر از فرهنگ توحیدی می باشند.
غرب بعد از رنسانس یعنی غرب چهارصد سال اخیر.
1) رویکرد دنیوی و این جهانی دارد و در جهت تسلط انسان بر عالم طبیعت گام برمی دارد.
2) آدمیان متوجه اهداف دنیوی هستند و برای رسیدن به اهداف دنیوی خود از علوم تجربی استفاده می کنند.
3) علوم تجربی و فناوری حاصل از آن قدرت پیش بینی و پیشگیری از حوادث طبیعی مانند بیماری و زلزله و ... را به انسان می دهد. (گسترش عقلانیت ابزاری)
4) کنش هایی که اهداف دنیوی را به وسیله علوم تجربی دنبال می کنند رواج می یابد و عرصه برکنش های عاطفی و اخلاقی تنگ می شود و انسان به تدریج اسیر نظام پیچیده ای که خود ساخته است شده و این نظام مثل قفس آهنین همه ابعاد وجود انسان را احاطه می کند. (از دست رفتن اراده و آزادی(
5) عناصر معنوی و مقدس طرد می شوند و جهان را صرفا مواد و موجودات خامی می داند که همه در اختیار و کنترل انسان هستند و توسط او به کارگرفته، دگرگون شده و به مصرف می رسند.
6) فقط علومی را که با روش های تجربی به دست می آیند را علم می داند و علومی را که از روش های عقلانی و وحیانی (فرا تجربی) استفاده می کنند را علم نمی شناسد. (زوال عقلانیت ذاتی)
1) امکان ارزیابی ارزش ها و آرمان های بشری که پدیده هایی فرا تجربی هستند از دست می رود .
2) داوری درباره عقاید و ارزش ها به تمایلات افراد وگروه های متفرق سپرده می شوند.
جهان اجتماعی و خواست و اراده افراد:
انسان، کنش و جهان اجتماعی:
انسان ها با آگاهی و اراده به کنش اجتماعی می پردازند. انسان ها از طریق کنش ها در ساختن جهان اجتماعی و تداوم آن مشارکت می کنند. یکی ازجامعه شناسان معتقد است که سهم پیشینیان در ساختن جهان اجتماعی بیشتر از ماست همچنان که سهم ما در ساختن جهان آیندگان بیش از آن هاست. جهان اجتماعی به خواست و اراده انسان به وجود آمده است، اما این بدان معنا نیست که ما می توانیم هرگونه بخواهیم آن را بسازیم یا تغییر دهیم، زیرا جهان اجتماعی پس از آن که با کنش انسان ها تحقق پیدا کرد پیامدها و الزام هایی (ارزش ها،مقررات،قوانین و ...) رابه دنبال می آورد که وابسته به اراده و قرارداد تک تک افراد نیست و این پیامدها و الزام ها موقعیت جدیدی (فرصت ها و محدودیت ها) را برای کنش ها و انتخاب های بعدی ما فراهم می کند.
تحقق جهان اجتماعی ----> فرصت ها و محدودیت ها
تفاوت خانه سازی حیوانات با خانه سازی انسان ها:
انسان ها پس از ساختن خانه شاید با آن در خود و شیوه زندگی اش تغییر ایجاد می کند.
دلیل تفاوت زندگی انسان کوچ نشین، یک جانشین و شهرنشین:
هرکدام متناسب با شرایط خانه خود درشیوه زندگی شان تغییر ایجادکرده اند.
جهان اجتماعی مانند خانه:
جهان اجتماعی را می توان همچون خانه ای در نظر گرفت که انسان آن را می سازد ولی این خانه پس از ساخته شدن الزام ها و پیامدهایی برای انسان پدید می آورد که رفتار و زندگی او را متأثر می سازد .
انسان ها در برابر پیامدها و الزام های جهان اجتماعی گذشتگان:
انسان ها در برابر پیامدها و الزام های جهان اجتماعی که توسط گذشتگان شکل گرفته است کنشگری منفعل نیستند زیرا:
1) انسان ها می توانند از طریق مشارکت اجتماعی موجب تداوم وگسترش جهان اجتماعی موجود شوند.
2) انسان ها می توانند با پیدایش یا گسترش آگاهی و اراده نوین موجب تغییر جهان اجتماعی و ساختن جهانی جدید شوند.
تداوم و گسترش جهان اجتماعی:
تداوم و گسترش جهان اجتماعی موجود و پیامدها و الزامات آن از طریق مشارکت اجتماعی افراد جامعه امکان پذیر است. تغییر و ساختن جهان اجتماعی و پیامدها و الزامات جدید از طریق پیدایش و گسترش آگاهی و اراده نوین امکان پذیر است. زمانی که جهان اجتماعی تغییر می کند و جهان اجتماعی جدیدی شکل می گیرد، الزامات و پیامدهای جهان اجتماعی قبلی از بین می رود و پیامدها و الزامات جدید شکل می گیرد و بر فعالیت اعضا تاثیر می گذارد.