بیگانه شدن انسان از خودش را از خود بیگانگی می گویند.
به از خود بیگانگی جهان اجتماعی اطلاق می شود .
1) از خود بیگانگی تاریخی
2) از خود بیگانگی حقیقی(فطری(
جهان اجتماعی خود باخته در مواجه با فرهنگ دیگر فرهنگ تاریخی و هویت خود را از یاد می برد یعنی واقعیت ها وآرمان های خود را فراموش می کند .
عقاید و ارزش های جهان اجتماعی به گونه ای است که مانع آشنایی اعضای آن با حقیقت انسان و جهان می شود یعنی واقعیت ها و آرمان هایش مطابق حق نیست .
1) در این نوع جهان اجتماعی ، تصویری که از انسان ارائه می شود سرابی از حقیقت است.
2) در این نوع جهان اجتماعی انسان از حقیقت خود و هستی دور می ماند.
3) در این نوع جهان اجتماعی فطرت انسان به آرامش نمی رسد و گرفتار اضطراب و تشویش می شود و سر به اعتراض و عصیان می زند.
از نظر قرآن انسان زمانی به شناخت حقیقت خود و جهان می رسد که با نگاه توحیدی به خود و جهان بنگرد .
1) در این جهان انسان با حقیقت خود و جهان هستی آشنا می گردد .
2) در این جهان درهای برکت زمین و آسمان به سوی انسان گشوده می شود .
3) در این جهان انسان به خود آگاهی می رسد و خود و جهان را آیات و نشانه خداوند می داند که همواره همنشین خداوند است .
ارتباط جهان های اجتماعی و تحولات فرهنگی:
ارتباط جهان های اجتماعی:
1) ارتباط در محدوده هنجار ها و نمادها و شیوه های زندگی
2) ارتباط در سطح عقاید و ارزش ها
پیامد ارتباط جهان های اجتماعی با یکدیگر:
1) گسترش و پیشرفت جهان اجتماعی
2) ایجاد تحوالت هویتی
ارتباط جهان های اجتماعی با یکدیگر زمینه ساز گسترش و پیشرفت:
ارتباط جهان های اجتماعی با یکدیگر می تواند زمینه گسترش و پیشرفت آن ها را فراهم کند اگر، جهان های اجتماعی در تعامل و داد و ستد با یکدیگر عقاید، ارزش ها و آرمان های خود را حفظ کنند و در محدود نمادهای و هنجار ها و شیوه های زندگی عناصری را از جهان اجتماعی دیگر اخذ کنند در صورت لزوم تغییراتی در آن ها به وجود آورند .
ارتباط جهان های اجتماعی با یکدیگر زمینه ساز ایجاد تحولات هویتی:
ارتباط جهان های اجتماعی با یکدیگر می تواند باعث ایجاد تحولات هویتی شود اگر جهان اجتماعی در تعامل با جهان دیگر بر عقاید و ارزش های خود پافشاری نکند و داد و ستد فرهنگی به لایه های عمیق سرایت کند و به مرور زمان به عقاید و ارزش های خود پشت کنند .
جهان اسلام و رویارویی با جهان اجتماعی:
جهان اسلام در نخست رویارویی خود با جهان های اجتماعی دیگر دچار تحولات هویتی نشد و گسترش پیدا کرد، زیرا هویت فرهنگی (عقاید و ارزش ها) خود را حفظ کرد و فقط عناصر سازگار با هویت خود را از آن ها گرفت و در مواردی آن ها را بازسازی نمود.
دلیل عدم تحولات هویتی جهان اسلام در مواجه با فرهنگ یونان و روم:
1) اسلام به دلیل اهمیتی که عقلانیت می داد فقط عناصر عقلی این دو فرهنگ را اخذ کرد .
2) عناصر اساطیری و مشرکانه این دو فرهنگ را اخذ نکرد .
3) متناسب با هستی شناختی توحیدی خود در دانش آن ها دخل و تصرف کرد.
جهان اجتماعی که در مسیر تحولات هویتی ، ارزش ها و عقاید جهان اجتماعی دیگر را قبول کند به آن
ملحق می شود.
ممکن است یک جهان اجتماعی در مواجهه با جهان اجتماعی دیگر با پذیرش بخش هایی از عناصر آن، هویت جدیدی به دست آورد و دچار تحولات هویتی شود بدون اینکه به جهان اجتماعی دیگر ملحق شود .
سیر تحولات هویتی جهان غرب:
1) جهان غرب طی جنگ های صلیبی و رویارویی با فرهنگ اسلامی با پذیرش برخی عناصر آن بدون اینکه به جهان اسلام بپیوندد تحولات هویتی پیدا کرد .
2) جهان غرب در دوره ای با عبور از عقاید و ارزش های مسیحیت قرون وسطی به عقاید و ارزش های دنیوی و سکولار روی آورد و هویت جدیدی پیدا کرد .
خود باختگی فرهنگی :
ممکن است یک جهان اجتماعی در مواجهه با جهان اجتماعی دیگر به خود باختگی فرهنگی گرفتار شود.
اگر افراد یک جهان اجتماعی مبهوت و مقهور جهان اجتماعی دیگر شوند و حالت فعال و خلاق خود را انتخاب عناصر فرهنگی از دست بدهند و به گونه ای تقلیدی عمل نمایند به خود باختگی فرهنگی دچار می شوند .
پیامد های خود باختگی فرهنگی:
1) نمی تواند فرهنگ گذشته خود را تداوم بخشد .
2) نمی تواند فرهنگ خود را گسترش دهد .
3) نمی تواند فرهنگ خود را رها کند و به جهانی که مبهوت آن شده ملحق شود.(از اینجا رانده و از آنجا مانده میشود(.
جامعه ای که دچار ازخود باختگی فرهنگی شده نمی تواند فرهنگ خود را تداوم و گسترش دهد و نمی تواند به فرهنگی که مبهوت آن شده ملحق شود زیرا به روش تقلیدی عمل می کند و ارتباطش را با فرهنگ و تاریخ خود از دست می دهد .
بسیاری از جوامع غیر غربی در رویایی با جهان غرب دچار خود باختگی فرهنگی شده اند زیرا مرغوب قدرت اقتصادی و سیاسی برتر آن ها گشته اند.
غرب زدگی:
به خود باختگی جوامع غیر غربی در برابر جهان غرب، غرب زدگی می گویند.