به تدابیر و راه حل هایی گفته می شود که برای حل مشکلات جمعیتی بکار گرفته می شود.
نهاد سیاست، متولی و مسئول اجرای سیاست های جمعیتی است که با همراهی و همکاری مردم، راهکارهایی را برای حل مشکل جمعیت به اجرا در می آورد.
1) سیاست های افزایش جمعیت
2) سیاست های کاهش جمعیت
توضیح: در مواقعی که جهان اجتماعی با کاهش یا افزایش جمعیت مواجه می شود. نهاد سیاست بعنوان مسئول هماهنگ کنندۀ نهادها برای حل مشکل جمعیت چاره اندیشی می کند و با همراهی و همکاری مردم، تدابیر و راه حل هایی را به اجرا در می آورد که سیاست های جمعیتی نامیده می شوند.
بالا رفتن سن ازدواج - افزایش بی ثباتی - فروپاشی خانواده ها و طلاق - رفاه زدگی - عافیت طلبی - مصرف گرایی و هزینه پنداشتن فرزندان و... از جمله دلایلی اند که موجب شده اند جوامع غربی با مسألۀ کاهش جمعیت و عوارضی چون پیری و سالمندی جمعیت مواجه شوند.
1) سیاست های کاهش جمعیت: قبل از انقلاب اسلامی (1345 تا زمان پیروزی انقلاب): طی این دورۀ زمانی، میزان رشد سالانۀ جمعیت از حدود 3/1 به 2/7 درصد در سال کاهش یافت.
بعد از انقلاب اسلامی (1390-1368 ): طی این دورۀ زمانی، میزان رشد سالانۀ جمعیت از 3/9 به 1/3 درصد در سال کاهش یافت.
2) تجدید نظر در سیاست های کاهش جمعیت :کاهش بیش از حد و کم سابقۀ رشد سالانۀ جمعیت، زمینۀ تغییر سیاست های جمعیتی را فراهم آورد. از سال 1390 تجدید نظر در سیاست های کاهش جمعیت آغاز شد و در سال 1393 اصول کلی سیاست های جمعیتی کشور تصویب شد.
به آن دسته از فعالیت های روزمره که برای تهیه و تولید وسایل ضروری زندگی و رفع نیازهای مادی و معیشتی خود و دیگران انجام می دهیم، کنش اقتصادی می گویند.
مجموعۀ کنش ها، روابط و قواعدی که حول تولید و مصرف کالا و خدمات و توزیع درآمد و ثروت صورت می گیرد، نهاد اقتصاد را شکل می دهد. به عبارت دیگر، نهاد اقتصاد عبارت است از، مجموعه رویه ها و قواعد مستحکم و خدشه ناپذیری که در خصوص فعالیت های اقتصادی (اعم از تولید و مصرف کالا و خدمات یا توزیع درآمد و ثروت) وجود دارد.
ویژگی هایی مانند اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد تک محصولی، اقتصاد مقاوم یا شکننده، اقتصاد دولتی یا غیر دولتی، اقتصاد سرمایه داری یا سوسیالیستی یا اسلامی و ... مُعرف برخی شاخص های هویت اقتصادی جوامع هستند.
الف) دستاوردها:
1) گسترش بهره مندی مردم کشور از آب، برق، گاز، ارتباطات و ...
2) ایجاد زیرساخت های مختلف مانند سدها و نیروگاه ها و توسعۀ ظرفیت تولیدی کشور در انواع محصولات
3) ارتقای شاخص های بهداشت و درمان
4) دستیابی به موفقیت هایی در عرصه های علم و فنآوری
5) سازندگیِ خرابی های ناشی از جنگ
6) جبران برخی عقب ماندگی های تاریخی
7) مقابله با تحریم ها و ....
ب) مُعضلات یا مشکلات:
1) تورم و بیکاری 2) وابستگی به نفت 3) توزیع نابرابر امکانات 4) تجمل گرایی و غلبۀ فرهنگ مصرفی و ...
1) فرصت ها :
تبدیل سرمایه های نفتی به انواع داری ها و ثروت ها مانند: صنایع و کارخانه جات تولیدی.
2) محدودیت ها :
ایجادِ اقتصادی وابسته، که رشد و افول آن به قیمت و درآمدهای نفتی مشروط می شود.
شکل گیری تولید ملی ضعیف و شکننده که مستقیم و غیرمستقیم وابسته به نفت می باشد.
پیدایش دولتی بزرگ و تنبل که می کوشد رفاه اقتصادی را نه بواسطۀ رواج کسب و کار بلکه عمدتاً به کمک درآمدهای نفتی تأمین کند. (چنین دولتی حتی می کوشد هزینه های آموزش و بهداشت را که دربیشتر نقاط دنیا از محل دریافت مالیات ها پرداخت می شود، به کمک درآمدهای نفتی تأمین کند(.
پیدایش احساس رفاهِ کوتاه مدت و سینوسی (دارای نوسان) که این وضعیت نیز به هیچ روی پایدار نخواهد بود. پیدایش وضعیتی شکننده که می تواند مورد سوء استفادۀ طمع ورزان بین المللی قرار گیرد و از آن بعنوان ابزاری برای ایجاد فشار بر جامعه استفاده کنند.
1) دورۀ قاجار: دریافت امتیازاتی مانند: امتیاز رویتر، امتیاز رژی (امتیاز انحصار توتون وتنباکو) و ...
2) دورۀ پهلوی: تاراج نفت، فروش جنگ افزار و کالاهای مصرفی و صنایع مونتاژ به ایران و تخریب بنیان های تولید ملی بویژه روح خودباوریِ ملت ایران.
اقتصاد، روزنۀ ورود استعمار و نابودی هویت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به شمار می رود و به همین دلیل نیز تهاجم اقتصادی غربی ها، واکنش های ملت های غیر غربی را در پی داشته است.
جهان غرب، بدلیل رویکرد سکولار و دنیوی خود، هویت خود را بر اساس اقتصاد شکل می دهد. از این رو، نظام اقتصادیِ سرمایه داری، عامل اصلی هویت یابی افراد و جوامع غربی است. در نظام سرمایه داری غربی، هویت افراد و جوامع، بیش از هر چیز به دارایی و توان اقتصادی آنها وابسته است.
اقتصاد مقاومتی بعنوان راه نجات اقتصاد و هویت اقتصادی ایران:
ایران اسلامی، آرمان بازسازی هویت اقتصادی خود را با اجرای قانون اساسی و سیاست های اقتصاد مقاومتی دنبال می کند.
1) الگویی از اقتصاد پیشرفته، مستقل و مستحکم است.
2) باور به تعالیم حیات بخش اسلام و اتکاء به ظرفیت های مولّد مردمی و دولتی دارد.
3) متکی بر روحیۀ جهادی، خلاقیت، ریسک پذیری، امید و همبستگی است.
4) بر حضور فعال و مؤثر (حضور با عزت نفس، و حضور قدرتمندانه) درتعاملات جهانی تأکید دارد.
درون زا و برون گراست. (درونزا به این معنا که بر تولید داخلی قویِ خود متکی است و برون زا به این معنا که به طور متعادل، فعال و مؤثری با سایر کشورها مبادله می کند).
فراهم آوردن امنیت، رفاه و پیشرفت توأم با عدالت اجتماعی برای مردم ایران.
به ارمغان آوردن الگویی ایرانی - اسلامی از رشد و شکوفایی برای جهان اسلام و بشریت.
1) تلاش بر اساس عدالت و با اتکاء به دانش و فن آوری
2) تأکید بر استقلال، خودکفایی، منع خام فروشی ثروت های طبیعی
3) حفظ اقتدار و عزت ملی و درون زایی در عین برون گرایی
1) مقاوم و پایدار بودن این هویت اقتصادی در مقابل انواع مشکلات و موانع
2) طی نمودن مسیر پیشرفت، بدون تأثیر پذیری از دشمنی های بیرونی و موانع درونی
رابطه جمعیت یک جامعه و هویت آن جامعه:
برخی شاخص های هویت جمعیتی جوامع :
ویژگی هایی مانند تعداد جمعیت، جوان و پیر بودن، روستایی و شهری بودن، بیکار و شاغل بودن، .... نشانگر ویژگی های جمعیتی و بعنوان شاخص هایی از هویت جمعیتیِ جوامع هستند.
اهمیتِ جمعیت (کمیت و کیفیت آن) برای جوامع:
اولین شرط بقای هر جامعه، جمعیت آن است. (انقراض جمعیت یک جامعه برابر با نابودی آن جامعه است(.
کمیتِ ناکافی یا کمبود اعضای جامعه موجب می شود، بسیاری از فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بر زمین بماند.
کیفیتِ ناکافی یا غیر مسئول و بی تفاوت بودن جمعیت، موجب می شود، نیازهای جامعه بطور مناسب تأمین نشود.
جمعیت هر جامعه (کمیت و کیفیت آن) بر ثروت، امنیت، قدرت و منزلت آن جامعه رد میان سایر جوامع تأثیر مهمی دارد.
فرهنگ:
به آگاهی ها و معانی مشترکی گفته می شود که جهان اجتماعی بر اساس آن ساخته می شود.(فرهنگ، همان عقاید و ارزش های کلان اجتماعی است(.
رابطۀ فرهنگ و هویتِ جهان اجتماعی:
فرهنگ هر جامعه ای، سازندۀ هویتِ آن جهان اجتماعی است. این رو به هویتِ جهان اجتماعی، هویتِ فرهنگی نیز گفته می شود.
بسط و گسترش جهان اجتماعی :
بسط و گسترش جهان اجتماعی از طریق گسترش فرهنگ و معانی آن، صورت می گیرد.
نهاد خانواده و بسط و گسترش فرهنگ و هویت جهان اجتماعی :
نهاد خانواده در بسط و گسترش فرهنگ و هویت جهان اجتماعی بسیار مژثر است. ازدواج و تشکیل خانواده، با محقق شدنِ ارزش ها و معانی اجتماعی چون رحمت، مهربانی، مودت و ... همراه است. با بزرگ شدن خانواده (تولد فرزندان)، این معانی و ارزش ها گسترش می یابد. با گسترش خانواده ها و ایجاد نسبت هایی چون پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، دایی، عمه، عمو، پسرعمو و .... نظام خویشاوندی شکل می گیرد و بدین وسیله ارزش ها و معانی چون مودت و رحمت در جامعه گسترش می یابد. (ارزش هایی چون مودت و رحمت که ابتدا میان زن و شوهر بواسطۀ ازدواج شکل یافته بود، از طریق گسترش خانواده و شکل گیری نظام خویشاوندی، این ارزش ها، گسترش بسیار بیشتری می یابد(.
تأمین جمعیت کافی و مناسب برای جهان اجتماعی بعنوان مسأله ای هویتی:
از آنجائیکه افزایش یا کاهش جمعیت جهان اجتماعی در فرهنگ و هویتِ جهان اجتماعی تأثیرات تعیین کننده ای دارد به گونه ای که افزایش جمعیت موجبِ بسط بیشترِ فرهنگ و هویت و کاهش جمعیت موجبِ محدود شدن گسترۀ فرهنگ و هویت و زمینه ساز تسلط سایر جهان های اجتماعی می شود. لذا تأمین جمعیت کافی و مناسب بعنوان مسأله ای هویتی مطرح می شود.
نقش جمعیت در تحقق هدف بنیادی دین اسلام :
هدف اسلام، تأسیس جهان اجتماعیِ توحیدی است و لازمۀ تحقق این هدف، داشتنِ جمعیت مناسب است. بدین ترتیب افزایش جمعیت از نظراسلام، ضروری است. اما اسلام، دو پیش شرط در این راستا تعیین کرده است.
پیش شرط های دین اسلام برای افزایش جمعیت:
1) پیش شرط اول: فرهنگ و معنایی که با افزایش جمعیت، بسط می یابد، فرهنگ حق باشد و نه باطل.
2) پیش شرط دوم: افراد و اعضای این فرهنگ، حاملان و عاملان معانی حق باشند.
فقدان پیش شرط اول، موجب شکل گیری جامعۀ مُشرک می شود.
فقدان پیش شرط دوم، موجب شکل گیری جامعۀ فاسق می شود.