درسنامه کامل فارسی هشتم فصل 4 سَفَر شکفتن
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات فارسی هشتم فصل 4 سَفَر شکفتن - درسنامه شب امتحان فارسی هشتم فصل 4 سَفَر شکفتن - جزوه شب امتحان فارسی هشتم نوبت اول فصل 4 سَفَر شکفتن
متن «سَفَر شکفتن» و معنی متن
متن «سَفَر شکفتن» و معنی متن:
درس چهارم
سَفَر شکفتن
اگر در پاسخ به حرف آنها بگوییم: «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است»، آه بلندی میکشند و میگویند: «هی! دیگر آن نیرو و انرژی جوانی در ما نیست». راست هم میگویند. آنها فرصتهای زیادی را از دست دادهاند. هر حرکت ثانیهشمار ساعت، ما را از فرصتهایی که در اختیارمان هست، دور میکند.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
«ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است» ß یک مثل است و دانش ادبی ارسال المثل ایجاد شده است و کنایه است از اینکه برای هر کاری دیر نیست
می گویند:«هی ...» نقل قول می کند که همان دانش ادبی تضمین است.
مبادا گذر شتابان عمر را مسخره بگیرید یا به حرف بزرگترهایتان گوش نکنید و از تجربههای آنان، بهره نگیرید. اگر چنین کنید، پانزده یا بیست سال دیگر، به خود یا به دیگری خواهید گفت: «ای کاش کسی را داشتیم که... .»
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
پانزده یا بیست ß مراعات نظیر
ای کاش (صوت) ß شبه جمله
مبادا ß شبه جمله است که منفی شده ی «باد» می باشد
به پانزده یا بیست یا حتّی سی سال دیگر فکر کنید. با قدرت خیال خود به آینده بروید. چه تصوّری از آیندهٔ خود دارید؟ حتماً در آن تصویر رویایی، به زندگی شیرین و موفّق میاندیشید. به شغل خوبی فکر میکنید که درآمدی عالی نصیب شما میکند. به احترام و اعتباری که برای خود کسب کردهاید، میاندیشید.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
قدرت |
نیرو |
خیال |
فکر و اندیشه |
تصویر |
عکس |
در آمد |
بهره و دستمزد |
نصيب |
بهره |
احترام |
حرمت |
اعتباری |
ارزش |
||
رویایی |
خیال، چیزی که آرمان است و می خواهیم به آن برسیم |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
پانزده یا بیست یا حتی سی سال ß مراعات نظیر
احترام و اعتبار ß مراعات نظیر
شیرین و موفق ß مراعات نظیر
در نوجوانی، هرگز در خیال کسی نمیگنجد که در آینده به انسانی بیعاطفه و بد اخلاق تبدیل شود. تصوّر همه از آینده یک زندگی آرمانی، منطقی و سرشار از عشق و عاطفه و انسانیّت است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خیال |
تصویر |
بی عاطفه |
بدون عاطفه |
آرمانی |
چیزی که آرزو داریم |
سرشار |
پر و لبریز |
بد اخلاق |
از نظر اخلاقی خوب نیست |
||
منطقی |
چیزی که با عقل و فکر خود دریابیم |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
عشق،عاطفه و انسانیت ß مراعات نظیر
هرگز ß قید نفی
زندگی کردن به یادگیریِ اصول و روشهایی نیاز دارد. زندگی، یک سفر است. مدّت این سفر برای عدّهای کم و برای عدّهای دیگر طولانی و پرفراز و نشیب است. اگر همیشه خود را یک مسافر به حساب بیاوریم، باید ویژگیهای یک مسافر دائمی را در خود ایجاد کنیم و مهارتهای لازم را برای کم کردن دشواریهای سفر و لذّت بخش کردن آن بیاموزیم.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
پرفراز |
بلندی |
نشیب |
پستی |
دائمی |
همیشگی |
دشواری های |
سختی ها |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
زندگی یک سفر است ß تشبیه که زندگی مشبه و سفر مشبه به؛تشبیه بلیغ
پر فراز و نشیب ß تضاد
وقتی شما میخواهید به کوهستان بروید، ابزار لازم برای کوهنوردی را همراه خود میبرید. هرگاه بخواهید در مراسم مذهبی، مثل «دعای کمیل» یا «نماز جماعت» شرکت کنید، خود را با آداب خاص و لباس مناسب که حسّ و حال مذهبی شما را بالا ببرد، آراسته میسازید.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ابزار |
وسایل |
آداب |
روش ها |
بخصوص |
خاص |
||
مذهبی |
چیزی که ریشه در عقاید و دین ما دارد |
سفر زندگی هم به مهارتهایی نیاز دارد که بدون آنها، زندگی آینده، پر مشقّت خواهد بود، مهارتهایی نظیر:
- خودآگاهی: شناخت تواناییها، نیازها، استعدادها و ضعفهای خود
- ارتباط موْثر: ارتباط درست و سنجیده با دیگران
- تصمیم گیری: تدبیر مناسب در موقعیّتهای مهمّ زندگی
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
مهارت ها |
توانمندی ها |
پر مشقّت |
دشوار و سختی |
توانایی |
توانمندی ها |
استعدادها |
توانایی های درونی |
مؤثر |
اثر گذار |
سنجیده |
حساب شده |
تدبیر |
چاره اندیشی کردن |
موقعیت ها |
وضعیت ها |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
سفر زندگی هم ß تشبیه که زندگی به سفر تشبیه شده است؛ تشبیه بلیغ
- چیرگی بر احساسات و هیجانات: مهار احساسات گوناگون، مانند: عشق، خشم و نفرت، ترس و حتّی شادی
- تفکّر خلّاق: مهارت در کشف و نوآوری، جستوجوی راهحلهای جدید برای رویارویی با مشکلات
ما میتوانیم با توکّل به پروردگار و تلاش بیشتر به این مهارتها دست یابیم و زندگی خود را سرشار از طراوت و شکوفایی کنیم.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
مهار |
رام کردن |
نفرت |
بد آمدن |
تفکّر |
فکر کردن |
خلّاق |
نو آور |
مهارت |
توانمندی |
رویارویی |
مواجه شدن |
توكّل |
تکیه کردن |
تلاش |
کوشش کردن |
دست یابیم |
دست پیدا کنیم |
سر شار |
پر و لبریز |
شادابی |
طراوت |
چیرگی |
غلبه کردن و پیروز شدن |
شکوفایی |
کشف کردن استعدادها و پرورش آن ها |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
عشق، خشم، نفرت، ترس و شادی ß مراعات نظیر
طراوت، شادابی و شکوفایی ß مراعات نظیر
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هشتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هشتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هشتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هشتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هشتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هشتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هشتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هشتم
شعر «شعرخوانی: شوق مهدی (عج)» و معنی شعر
شعر «شعرخوانی: شوق مهدی (عج)» و معنی شعر:
شعرخوانی
شوق مهدی (عج)
- نوع قالب شعر: قصیده
- شاعر: فیض کاشانی
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟ گفتا: تو خود حجابی، ورنه رُخم عیان است!
گفتم: [ای امام] چرا روی زیبای تو از دیده ی من پنهان است؛ او گفت: موجود (دلبستگی تو به دنیا) همانند حجابی است که مانع دیدن می شود وگرنه چهره ی من آشکار است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نهان و عيان ß قافيه (است و است ß ردیف)
نهان و عيان ß تضاد
واج ارایی ß حروف «ت» و «ن»
بیت دارای پنج جمله است:
«گفتم»، «پنهان است»، «گفتا»، «هستی که حذف است» و «عیان است»
از من ß حرف اضافه ومتمم
نهان و پنهان ß مسند
ورنه ß مخفّف «و اگر نه»
گفتم که از که پرسم، جانا نشانِ کویت؟ گفتا: نشان چه پرسی؟ آن کوی، بینشان است!
گفتم: [ای امام] عزیزتر از جان نشانی محل اقامت تورا از چه کسی بپرسم؟ گفت: بیهوده به دنبال نشانی هستی؛ زیرا آن مكان نشان ندارد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نشان چه پرسی ؟ ß پرسش انکاری
نشان و بی نشان ß تضاد
جانا ß منادا؛ حرف ندا حذف شده است
واج آرایی ß حرف «ن»
که ß ضمیر پرسشی
يت شش جمله است:
«گفتم»، «پرسم»، «جانا»، «گفتا»، «پرسی» و «است»
گفتم: مرا غم تو، خوشتر ز شادمانی گفتا که در ره ما، غم نیز شادمان است!
گفتم: [ای امام] برای من غم عشقت از شادمانی دوست داشتنی تر است گفت: در راه پیروی از ائمه (ع) غم نیز همانند شادی است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
غم شادمان است ß تشخیص
غم و شادی در مصرع اول ß تضاد؛ که با هم فاصله دارد
غم و شادمان در مصرع دوم ß تضاد و متناقض نما یا دانش ادبی پارادوكس
واج آرایی ß حروف «ت» و «م»
مرا ß مخفّف «من را»؛ «را» حرف اضافه است و «من» متمم
غم تو ß ترکیب اضافی
حضور تو ß ترکیب اضافی
شادمان ß مسند
«است» در مصرع اول حذف شده است به قرینه لفظی و «شادمانی» در مصراع، مسند است
گفتم که سوخت جانم، از آتشِ نهانم گفت: آن که سوخت، او را، کی ناله، یا فغان است!؟
گفتم: [ای امام] جان من از آتش اشتیاق دیدار تو سوخت. گفت : كسی كه [واقعا سوخته عشق ما باشد] ناله و اندوهی ندارد.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
مصرع دوم ß استفهام انكاری
واج آرایی ß حروف «ت» و «ن»
بیت دارای هفت جمله است:
«گفتم»، «سوخت»، «نهانم است»، «گفت»، «سوخت»، «است» که محذوف است»، «است» در پایان بیت
فغان (ناله) ß مسند
گفتم: ز «فیض» بِپذیر، این نیم جان که دارد گفتا: نگاه دارش، غم خانهٔ تو جان است!
گفتم: [ای امام] این نیم جان (ناقابل و بی ارزش) را از فيض قبول كن گفت: جان خود را نگه دار زیرا که جان تو خانہ عشق (غم) امام است.
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تخلّص شاعر در بیت آخر آمده که نام خودش را بیان کرده ß فيض
«ش» در «نگاه دارش» ß ضمير متصل که به «جان» بر می گردد
غم خانه ß تركيب وصفی مغلوب؛ خانه ی غم
«ز» ß مخفّف «از»
ملا محسن فیض کاشانی (۱۰۰۷ – ۱۰۹۱ هـ.ق):
محمد بن شاه مرتضی بن شاہ محمود ملقب به محسن معروف به ملامحسن و فیض یا فیض کاشانی عالم عامل، فاضل، عارف و از بزرگترین علمای اسلام در قرن یازدهم هجری است. این فقیه، محدث، مفسر محقق، حکیم، متکلم، ادیب، شاعر توانا، علاوه بر مراتب علمیه در «مکارم اخلاق» یگانه بود و مقام او مورد تصدیق موافقین و مخالفین بوده است. تألیفات گوناگون این شخصیت بزرگوار نشانه تبحر، فضل، كمال، ذکاوت، حسن سلیقه و اطلاعات جامع وی است. محسن کاشانی علوم شرعی را از «سید ماجد صادقی» و علوم عقلی را از فیلسوف بزرگ اسلامی «ملاصدرای شیرازی» کسب کرد. ملا محمد محسن کاشانی پس از مدتی به دامادی ملاصدرا رسید و عنوان «فیض» را برگزید. ملا محسن فیض کاشانی در سرودن اشعار نغز و شیوا نیز بسیار توانا بود و در این عرصه آثار گرانقدری از خود به جای گذاشته است.
تألیفات او را تا ۲۰۰ اثر ذکر کرده اند که از مهمترین آن می توان به تفسیر «صافی»، «نوادر الاخبار»، «الوافی»، «الانوار» و «الاسرار» و کتاب «علم اليقين» اشاره کرد.
ملا محمدباقر مجلسی (صاحب کتاب بحارالانوار)، سید نعمت الله جزایری، قاضی سعید قمی، ملا محمدصادق و ... و نیز ده ها عالم و فاضل از جمله شاگردان فیض کاشانی هستند.
ملامحسن فیض کاشانی در سال ۱۰۹۱ ه ق در ۸۴ سالگی در کاشان بدرود حیات گفته و در همان شهر در محلی که بعدها به نام «قبرستان فیض» معروف گشت، به خاک سپرده شد.
جزوات جامع پایه هشتم
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 1 پیش از اینها
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 2 خوب جهان را ببین! صورتگر ماهر
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 3 ارمغانِ ایران
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 4 سَفَر شکفتن
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 5 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 6 راهِ نیک بختی
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 7 آداب نیکان
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 8 آزادگی
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 9 نوجوان باهوش،آشپززادۀ وزیر،گریۀ امیر
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 10 قلم سحرآمیز، دو نامه
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 11 پرچم داران
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 12 شیرِ حق
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 13 ادبیات انقلاب
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 14 یاد حسین (ع)
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 15 درس آزاد
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 16 پرندۀ آزادی، کودکان سنگ
جزوه جامع فارسی هشتم فصل 17 راه خوشبختی
معنی واژگان درس «سَفَر شکفتن»
معنی واژگان درس «سَفَر شکفتن»:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
قدرت |
نیرو |
خیال |
فکر و اندیشه |
تصویر |
عکس |
در آمد |
بهره و دستمزد |
نصيب |
بهره |
احترام |
حرمت |
اعتباری |
ارزش |
بخصوص |
خاص |
خیال |
تصویر |
بی عاطفه |
بدون عاطفه |
آرمانی |
چیزی که آرزو داریم |
سرشار |
پر و لبریز |
پرفراز |
بلندی |
نشیب |
پستی |
دائمی |
همیشگی |
دشواری های |
سختی ها |
ابزار |
وسایل |
آداب |
روش ها |
مهارت ها |
توانمندی ها |
پر مشقّت |
دشوار و سختی |
توانایی |
توانمندی ها |
استعدادها |
توانایی های درونی |
مؤثر |
اثر گذار |
سنجیده |
حساب شده |
تدبیر |
چاره اندیشی کردن |
موقعیت ها |
وضعیت ها |
مهار |
رام کردن |
نفرت |
بد آمدن |
تفکّر |
فکر کردن |
خلّاق |
نو آور |
مهارت |
توانمندی |
رویارویی |
مواجه شدن |
توكّل |
تکیه کردن |
تلاش |
کوشش کردن |
دست یابیم |
دست پیدا کنیم |
سر شار |
پر و لبریز |
شادابی |
طراوت |
چیرگی |
غلبه کردن و پیروز شدن |
رویایی |
خیال، چیزی که آرمان است و می خواهیم به آن برسیم |
||
بد اخلاق |
از نظر اخلاقی خوب نیست |
||
منطقی |
چیزی که با عقل و فکر خود دریابیم |
||
مذهبی |
چیزی که ریشه در عقاید و دین ما دارد |
||
شکوفایی |
کشف کردن استعدادها و پرورش آن ها |
دانش زبانی: یادآوری اجزای جمله و معرفی اسم
دانش زبانی: یادآوری اجزای جمله و معرفی اسم:
دانش زبانی
یادآوری اجزای جمله
نهاد:
به کلمه يا کلمه هايی که معمولا در ابتدای جمله می آيند و انجام کاری يا داشتن حالتی به آن ها نسبت داده می شود «نهاد» می گويند؛ مانند:
نوجوانی، دورۀ شور و شوق و شکوفایی است ß نوجوانی ß نهاد
نکته:
برای پیدا کردن نهاد، اگر شعر داشته باشیم ابتدا اجزای جمله را مرتب و سر جای خودش قرار می دهیم، بعد نهاد و سایر قسمت های خواسته شده را مشخص می کنیم؛ مانند:
بر درختی شکوفه ای خندید در کتابی بهار معنا شد
«شکوفه بر درخت خندید و بهار در کتابی معنا شد»:
شکوفه ß نهاد جملۀ اول
بهار ß نهاد جملۀ دوم
برای پیدا کردن نهاد از این دو سوال + فعل کمک می گیریم:
1) چه کسی؟
2) چه چیزی؟
مانند:
«عاقل ابتدا فکر می کند و بعد زبان می گشاید»:چه کسی فکر می کند؟ عاقل ß نهاد
«تیر با سرعت به قلب هدف اصابت کرد»: چه چیزی اصابت کرد؟ تیر ß نهاد
نکته:
گاهی نهاد از جمله حذف می شود؛ مانند:
«با بهاری که می رسد از راه سبز شو تازه شو بهاری شو» تو ß نهاد حذف شده است
متمم:
کلمه ای است که بعد از حرف اضافه در جمله می می آید.حرف اضافه مانند: «از، به، بر، در، با، بی، برای» قبل از متمم به کار می روند و نشانۀ متمم (حرف اضافه) هستند؛ مانند:
دانش آموزان به پارک رفتند. (پارک ß متمم)
پدرم از سفر برگشت. (سفر ß متمم)
مینا کتاب را از بازار خريد. (بازار ß متمم)
علی روزنامه را به دوستش داد. (دوستش ß متمم)
مفعول:
مفعول،کلمه ای است که قبل از نشانۀ «را» در جمله می آید؛ مانند:
دوستم، کتاب را برداشت.
کودک، غذا را خورد.
مريم، دوستش را ديد.
نکته:
هرگاه نشانۀ «را» در جمله نبود، برای تشخیص مفعول، دو راه وجود دارد:
1) راه اول، جمله را با «چه کسی را، یا چه چیزی را» سوالی می کنیم، اگر جمله معنی داد، آن واژه مفعول است؛ مانند:
علی، سیب خورد. علی چه چیزی را خورد؟ علی سیب را خورد. سیب ß مفعول
پرنده، دانه خورد. پرنده چه چیزی را خورد؟ پرنده دانه را خورد. دانه ß مفعول
2) خودمان نشانۀ «را» را بعد از واژه اضافه می کنیم. اگر جمله معنی داد، آن واژه مفعول کنیم؛ مانند:
مادرم، لباس خريد. مادرم، لباس «را» خريد. لباس ß مفعول
پرستار، آمپول زد. پرستار، آمپول «را» زد. آمپول ß مفعول
اسب، سریع دوید.
راه اول: اسب، چه چیزی را دوید؟ معنی ندارد (این جمله مفعول ندارد)
راه دوم: اسب، سریع «را» دوید. معنی ندارد (این جمله مفعول ندارد)
معرفی اسم
اسم:
به کلماتی که برای نامیدن کسی یا چیزی به کار می روند، «اسم» می گویند.
اسم می تواند در جايگاه نهاد، مفعول و يا متمم قرار گیرد؛ مانند:
زهرا کتاب را برداشت.
زهرا ß نهاد (اسم) کتاب ß مفعول (اسم)
دوستم به سفر رفت.
دوستم ß نهاد (اسم) سفر ß متمم (اسم)
نتیجه:
اجزای اصلی تشکیل دهندۀ جمله، «اسم» و «فعل» هستند.
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه هشتم- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه هشتم
- گام به گام تمامی دروس پایه هشتم
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه هشتم
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه هشتم
- فلش کارت های آماده دروس پایه هشتم
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه هشتم
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه هشتم