اولین نظر روشن درباره انسان توسط سقراط بیان شد که میتواند منعکس کننده نظرات افلاطون باشد.
هابز معتقد بود فکر غیرمادی نیست و ارسطو معتقد بود که تفکر به روح اختصاص دارد
از نظر کانت وجدان اخلاقی علت معنادار بودن ارده و اختیار ازاد در انسان است
خودشناسی گاه به معنی شناخت هرکس از خود و ویژگی ها و خصلت های خودش به کار می رود؛ و گاه مقصود از «خود» همان حقیقت انسانی است؛ وقتی «خود» در معنای حقیقت انسانی به کار برود خودشناسی معادل همان انسان شناسی خواهد بود.
افلاطون به صورت روشن بیان کرد که انسان، علاوه بر بدن، دارای حقیقتی برتر است که محدودیت های بدن را دارد
دکارت و کانت دو فیلسوف دوره جدید اروپا هستند
توماس های یکی از ماتریالیست های اولیه بود
مارکس، فیلسوف ماتریالیست قرن نوزدهم بود
توماس هابز و مارکس دو فیلسوف ماتریالیست دوره جدید اروپا هستند
« ناطق» بودن انسان صرفاً سخن گفتن او نیست، بلکه مقصود اصلی، قوه تفکر و تعقل است. انسان با قوه تفکر خود استدلال می کند.