نظریه پردازان لیبرال مخالف دولت در اقتصاد بودند.
چالش بلوک شرق و غرب بین فرهنگی است و چالش فقر و غنا ذاتی است.
کمونیسم به مالکیت خصوصی اعتقاد مطلق دارد.
چالش بلوک شرق و غرب چالشی جهانی بود.
حزب کمونیست شوروی با انقلاب روسیه در سال ۱۷۸۹ توانست قدرت را در روسیه به دست بگیرد.
لیبرالیسم قرنهای هجدهم و نوزدهم را لیبرالیسم اولیه مینامند.
رویکرد مارکس به عالم سکولار بود و چالش بلوک شرق و غرب بین فرهنگی محسوب میشد.
جوامع سوسیالیستی با انتقاد از لیبرالیسم مالکیت خصوصی و توزیع مناسب ثروت را شعار خود قرار دادند.
چالش فقر و غنا مستمر اما چالش بحران اقتصادی مقطعی است.
اولین چالشی که جوامع غیر غربی با آن مواجه شدند چالش بلوک شرق و غرب است.
از نظر ریکاردو اقتصاددان، کسانی که در فقر متولد میشوند حق حیات ندارند.
ریکاردو اقتصاددان موافق دخالت دولت در اقتصاد بود.
مارکس لیبرالیسم را مرحله انتقالی برای رسیدن به کمونیسم میداند.
بعد از انقلاب فرانسه مخالفان نظام لیبرالیستی در سمت چپ مجلس قرار گرفتند.
نخستین چالشی که غرب با آن مواجه شد فقر و غنا بود.
چالش بلوک شرق و غرب از نوع بیرون فرهنگی است.
کمونیسم به مالکیت خصوصی قائل نیست.
لیبرالیسم اقتصادی موافق اقتصاد آزاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد است.
اقتصاد قرون وسطی بر اساس روابط اجتماعی ارباب _ رعیتی بود که در آن کشاورزان وابسته به زمین بودند و امکان جابجایی نداشتند.
از مهمترین ویژگیهای لیبرالیسم اولیه درهم ریختن روابط اجتماعی ارباب _ رعیتی بود.
در آلمان که در انقلاب صنعتی پیشگام بود وضعیت نوانخانهها به گونهای بود که فقیران ساکن در آنجا مرگ را بر زندگی ترجیح میدادند.
دیکنز در رمان «الیور تویست» نوانخانهها و فیلسوفانی را که مدافع آنها بودند به سخره گرفت.
از نظر مالتوس جمعیت شناس انگلیسی فقط کسانی که در غنا متولد میشوند حق حیات ندارند بلکه فقیران هم از این حق برخوردارند.
سوسیالیسم و کمونیسم در مقابل فردگرایی قرار گرفتند.
سوسیالیسم و کمونیسم دو رویکرد جامعهگرا هستند.
مارکس در نیمه دوم قرن نوزدهم لیبرالیسم اقتصادی را نقد کرد.
بعد از انقلاب فرانسه طرفداران نظریههای لیبرالیستی در طرف راست قرار گرفتند.
مخالفان سرمایهداری به جریان چپ نام گرفته بودند احزاب سوسیالیستی و کمونیستی را تشکیل دادند.
بلوک غرب آمریکا و آلمان را در بر میگرفت.
بلوک شرق شامل شوروی سابق کشورهای اروپای شرقی و چین بود.
چالش و نزاع بلوک شرق و غرب در سراسر قرن بیستم تا زمان فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۹۱م ادامه یافت.
جوامع سوسیالیستی با دو مشکل اساسی «۱) از بین رفتن آزادی افراد ۲) پیدایش طبقه جدید» مواجه شدند.
چالش میان دو بلوک شرق و غرب به لحاظ سیاسی چالش جهانی نبود بلکه چالش منطقه ای بود.
چالش بلوک شرق و غرب از نوع چالشهایی بود که درون یک فرهنگ و تمدن پدید میآید نه از نوع چالشهایی که بین فرهنگهای مختلف شکل میگیرد.
از کشورهای بلوک غرب میتوان ایران، عربستان، لبنان، قطر، امارات و ترکیه را نام برد.