نمونه سوالات تستی فصل 16 فارسی ششم همراه با جواب تشریحی

ناشنوا

نیازمند 

دروغ   

شنونده

سعدی

مولوی

فردوسی

حافظ

پادشاهی

سرزمین

استوار

هیچکدام

هرگز نرسد به منزل عشق / بی‌بدرقه تو کاروان‌ها (منزل عشق)

خرد را تو روشن بصر کرده‌ای / چراغ هدایت تو بر کرده‌ای (تو)

برگ درختان سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار (معرفت کردگار)

مکن دوستی با دروغ‌آزمای / همان نیز با مرد ناپاک رای (دروغ‌آزمای)

سلطنت

سلاطون

سلاطین

سرطان

مستمع 

مصتمع

مسطمع

مصطمع

دو

سه

چهار 

پنج

 ابوالفضل بیهقی

واعظ کاشفی 

محمود حکیمی

خواجه نظام‌الملک

احوال

عجایب

رسولان

چالاک 

خفته را خفته كی‌ كند بیدار

گندم از گندم بروید جو ز جو

با بدان كم نشین كه بد مانی

در نیابد حال پخته هیچ خام

کاغد

شاهنامه 

اواز

روضه

احالی خانواده

قصه‌های گذشته‌گان

لغتنامه‌های خطّی

چاره اندیشی با کحن‌سالان

شاهنامه آخرش خوش است

سالی که نکوست از بهارش پیداست

جوجه را آخر پاییز می‌شمارند

فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه

تیز

کند

تند

سریع

بوستان / سعدی

شاهنامه / فردوسی

دیوان اشعار / حافظ

شاهنامه / مولوی

دعوت به صرفه جویی

دعوت به نیکی به دیگران

دعوت به راستی و درستی

دعوت به کم حرف زدن

کاری کند که شنونده از شنیدن آن لذت ببرد.

طوری سخن بکوید که تاثیر گذار باشد

بیت دشواری نخواند که حاضران معنی آن را ندانند.

کاری نکند و به شکلی سخن نگوید که شنونده خسته شود.

همه نیک نامی، به و راستی که کردای پسر، سود در کاستی

گشاده است بر ما در راستی چه کوبیم خیره، در کاستی

هر آن کس که با تو نگوید درست چنان دان که او دشمن جان توست

همه راستی کن که از راستی نیاید به کار اندرون، کاستی

تعالی

تعدیل

اعتبار

اعلام

علت آوردن – برافروختگی –آرامش دادن – سمعک

کوتاهی – برافروختگی – اندوهگین شدن – شنونده

علت آوردن – نابودی – دلداری دادن – شنونده

دست درازی کردن – نابودی – اندوه – گوینده

مهال و گزاف

محال و گذاف

مهال و گذاف

محال و گزاف

مایوس نگرد

به مشکل نخورد

گمراه نشود

فراموش نکند

تاریک

رنج 

دانش 

خواری