نمونه سوالات تشریحی فصل 9 دین و زندگی دهم انسانی همراه با جواب تشریحی

1تصمیم و عزم برای حركت

2عهد بستن با خدا

3مراقبت

4محاسبه و ارزیابی

استواری بر هدف، شكیبایی و تحمل سختی ها برای رسیدن به آن هدف، از آثار عزم قوی است.

آنان كه عزم ضعیفی دارند، در برابر تندباد حوادث، تاب نمی آورند و مشکلات راه، آنان را به عقب نشینی وادار می کند. اما آنان كه عزم قوی دارند، سرنوشت را به دست حوادث نمی سپارند و با قدرت به سوی هدف قدم برمی دارند.

بر آنچه در این مسیر به تو می رسد صبر کن که این از عزم و اراده در کارهاست.

پیام :توصیه خداوند به انسان ها برای اینکه عزم و اراده قوی داشته باشند و در کار ها و بر سختی ها صبر کنند.

انسان با خدای خود پیمان می بندد كه آنچه خداوند برای رسیدن به این هدف در دین مشخص كرده است، یعنی واجبات الهی را، انجام دهد و خداوند را خشنود سازد؛همچنین از انجام آنچه که ما را از این هدف دور می سازد، یعنی کارهای حرام، اجتناب کند

اول: برای عهد بستن، بهترین زمان ها را انتخاب کنیم. بعد از نماز، شبه ای قدر و شب یا روز جمعه زمان های خوبی برای عهد بستن با خدا هستند.

دوم: عهد و پیمان خود را در زمان های معینی، مانند آخر هر هفته، آخر هر ماه یا شب قدر هر سال، تكرار كنیم تا استحکام بیشتر پیدا کند و به فراموشی سپرده نشود.

1 دریافت پاداش عظیم

2 -و فاداری خداوند به تمام وعده های خداوند

1 بهره ای در آخرت نخواهند

2 خداوند با آنها سخن نمی گوید

3خداوند آنها را( از گناه) پاک نمی سازد

1 مشغول شدن به کارهای خارج از برنامه

2 فراموش کردن تصمیمات

3 سستی در تصمیمات

محاسبه و ارزیابی :بعد از مراقبت، نوبت محاسبه است تا میزان موفقیت و وفاداری به عهد،به دست آید و عوامل موفقیت یا عدم موفقیت، شناخته شود.

اهداف محاسبه :

1 میزان موفقیت و وفاداری به عهد،به دست آید.

2عوامل موفقیت یا عدم موفقیت، شناخته شود.

بعد از محاسبه اگر معلوم شود كه در انجام عهد خود موفق بوده ایم، خوب است خدا را سپاس بگوییم و شكرگزار او باشیم؛ زیرا می دانیم كه او بهترین پشتیبان ما در انجام پیمان هاست.

اما اگر معلوم شود كه سستی ورزیده ایم، خود را سرزنش كنیم و مورد عتاب قرار دهیم و از خداوند طلب بخشش كنیم و با تصمیم قوی تر، دوباره با خداوند عهد ببندیم و وارد عمل شویم.

به حساب خود رسیدگی كنید، قبل از اینكه به حساب شما برسند.

کسی که از خود و عمل خود برای بعد از مرگ حساب بکشد.

چون صبح تا شب به کار و زندگی پرداخت، در شب به خود برگردد و بگوید:

ای نفس !امروز روزی بود که بر تو گذشت و دیگر باز نمی گردد .خدا درباره این روز از تو خواهد پرسید که آن را چگونه گذراندی و در آن چه کردی؟ آیا به یاد او و سپاس از او بودی؟ آیا گره از کار فروبسته مؤمنی گشودی؟ آیا گرد غم از چهره ای زدودی؟ آیا... ؟

برای حرکت در مسیر هدف، وجود اسوه و الگوهایی که راه را با موفقیت طی کرده و به مقصد رسیده اند، بسیار ضروری است. زیرا وجود این الگوها، اوالا به ما ثابت می کند که این راه موفقیت آمیزاست؛ ثانیاا می توان از تجربه آنان استفاده نمود و مانند آنان عمل کرد و از همه مهم تر اینکه می توان ازآنان کمک گرفت و با دنباله روی از آنان سریع تر به هدف رسید

پاسخ این است كه اسوه بودن آن بزرگان مربوط به اموری كه به طور طبیعی و با تحوالت صنعتی تغییر میكنند، نیست. اسوه بودن در اموری است كه همواره برای بشر خوب و با ارزش بود هاند. عدالت، گذشت،فداکاری، مهربانی، داشتن نظم و برنامه در زندگی و... از ارزش هایی است که همواره مورد احترام بشربوده است و با گذشت زمان، حتی درک بهتری از آنها نیز به دست آمده است.

رسول خدا ص اوقات خود را سه قسمت میكرد. قسمتی برای عبادت، قسمتی برای اهل خانه و قسمتی برای رسیدگی به كارهای شخصی. سپس آن قسمتی را كه به خود اختصاص داده بود، میان خود و مردم تقسیم می کرد و مردم را به حضور می پذیرفت و به كارهایشان رسیدگی میكرد .

ایشان اسوه ی ما است، چون می دانیم که هر کاری انجام داده است، درست بوده و مطابق دستور خداوند بوده است و اسوه بودن ایشان به این معناست که در حد توان از ایشان پیروی کنیم و خود را به راه و روش ایشان نزدیک تر کنیم

اراده و تصمیم

عزم قوی تر

مراقبت،محاسبه

خود و عمل خود

پیامبر و اهل بیت ایشان

مقام قرب خداوند

پیامبر (ص)

وفاى به عهد

مراقبت

مسیر سعادت

آسان تر

درامورى كه همواره براى بشر خوب وباارزش بوده اند.

الف)تصميم وعزم براى حركت

ب) عهد بستن باخدا

ج) مراقبت

د) محاسبه وارزيابي

ايشان اوقات خود را به سه قسمت تقسيم مي كرد:

قسمتي براى عبادت ، قسمتي براى اهل خانه وقسمتي براى رسيدگي به كارهاى

سبب مي شود انسان برعهد خود استوار بماند.

هرقدرعزم انسان قوى تر باشد، رسيدن به هدف آسان تر است.

عزم يعني اراده وقصد براى انجام كار

الف)استوارى برهدف،

ب)شكيبايي وتحمل سختي ها براى رسيدن به آن هدف 

محاسبه به معني ارزيابي وفدارى ياعدم وفادارى به برنامه است

يعني وقتي خدا ازما راضـي خواهد بود كه مادرمسيرسعادت وخوشبختي گام برداريم وآنگاه ازماناخشنودخواهدبودكه به خود ظلم كنيم ودرمسي رهلاكت خودقدم گذاريم.

تاميزان موفقيت ووفادارى به عهد، به دسـت آيد وعوامل موفقيت يا عدم موفقيت ، شناخته شود.

محاسـبه بايد معلوم كند كه ما در انجام عهد خود با خدا موفق بود ايم يا نه .اگر موفق بوده ايم، خدا را شـكر كنيم واگرناموفق بوده ايم، خود راسـرزنش كنيم وازخداوند طلب بخشش كنيم وبا تصميم قوى تر، دوباره با خداوند عهد ببنديم ووارد عمل شويم.

زيرا وجود الگوها اولا به ما ثابت مي كند كه اين راه موفيقت آميزاسـت ثانيا مي توان از تجربه ى آنان استفاده نمود ومانند آن ها عمل  كرد واز همه مهم تراين كه مي توان از آنان كمك گرفت وبادنباله روى ازآنان سريع تر به هدف رسيد.

ايشـان اسوه ى ما است، چون مي دانيم كه هركارى انجام داده است، درست بوده ومطابق دستورخداوندبوده است واسوه بودن ايشان به اين معنا ست كه درحد توان از ايشان پيروى كنيم وخود رابه راه وروش ايشان نزديك تر كنيم.

باقي ماندن برپيمان خودباخداووفاى به عهد، رشـد وكمال ما وزضـايت خدا را درپي دارد وشـكسـتن پيمان، شـرمندگي درمقابل او را به دنبال مي  آورد، عهدى كه بسته مي شو.دمانند نوزادى است كه بايد ازآن مراقبت شود تاباعهد شكني آسيب نبيند.

درمقابل تند باد حوادث تاب نمي آورندومشكلات راه، ؟آنان را به عقب نشيني وادار مي كند.

سرنوشت رابه دست حوادث نمي سپارندوباقدرت به سوى هدف قدم برمي دارند.