واژه « متعصب» به چه معنی است؟
متضاد واژه « سبک سری » چیست؟
غلط های املایی واژه زیر را تصحیح کنید ؟
(از بحران ها عصبی، که تهفته برخورد فرهنگ شرق با غرب است، خبری نبود. فکر به منبع به شاعبه ایمان وصل بود).
جمله « در همان یک اتاق زندگی خودرا متمرکز کرده بود» چند جزئی است؟
ساخت کلمات « شوریدگی، نکبت بار و چابک» را بنویسید؟
برای واژه های « فاجعه، نظیر، توقع» هم خانواده بنویسید؟
معنی و مهفوم « هر دو در پالیز سعدی میچرخیدیم از بوته ای به بوته ای و از شاخی به شاخی، معنی کلماتی را که نمی فهمیدیم، از آنها میگذشتیم». چیست؟
برای واژه های « توکل، حرص » مترادف و هم خانواده بنویسید؟
« ریشه دواندن» کنایه از چیست؟
عبارت « در نظرش اگر یک روی زندگی زشت میشد، روی دیگری بود که بشود به آن پناه برد».یاد آوری کدام تمثیل است؟
منظور از تشبیه اثار سعدی به شیر آغوز چیست؟
در عبارت « من برای خاله به منزله ی فرزند بودم، او مرا به عالم افسانه ها می برد» چه آرایه هایی وجود دارد؟
ترکیبات « حفره های زندگی» ، « چشم عقاب» ، و « پیر ترین جوان ترین» چه آرایه هایی دارند؟
در عبارت « هردو در پالیز سعدی میچرخیدیم» و « بیشتر بر فوران تخیل راه می رفتم تا بر روی دو پا». به ترتیب پالیز و فوران تخیل استعاره ار چیست؟
چرا مردم خوب و بد زندگی را میپذیرفتند؟
منطور از اینکه سعدی خودرا خم میکرد چیست؟
بر فوران تخیل راه رفتن تا بر روی دوپا یعنی چه؟
در عبارت مقابل «از این مادربزرگ، زیاد حرف می زدند که عمر درازي کرده بود و سخنان جذابی گفته بود. به او می گفتند (مادر جون). ورد زبانشان بود: مادر جون این طور گفت مادر جون آن طور گفت» .......... ترکیب وصفی وجود دارد.
در عبارت «معلّم ّ اول که هم هیبت یک آموزگار را دارد و هم مهر یک پرستار، چشم عقاب و لطافت کبوتر که هیچ حفره اي از حفره هاي زندگی ایرانی نیست که از جانب او شناخته نباشد» .......... ترکیب وصفی و .......... اضافی وجود دارد.
در عبارت مقابل «این همدم کودك و دست گیر پیر که از هفت صد سال به این سو، ِ مانند هوا در فضاي ِ فکري فارسی زبانان جریان داشته است؟» .......... ترکیب وصفی وجود دارد.
در عبارت «از همان جا بود که خواندن گلستان مرا به تقلید از آثار سعدي سوق داد که بعد، وقتی در دبستان انشا می نوشتم، آن را به کار بردم» .......... ترکیب وصفی و .......... اضافی وجود دارد.
در عبارت مقابل «از لحاظ آشنایی با ادبیّات، سعدي براي من به منزلۀ شیر آغوز بود براي طفل که پایۀ عضله و استخوان بندي او را می نهد. ذوق ادبی من از همان آغاز با آشنایی با این آثار پرتوقّع شد.» .......... واژه وندی و .......... واژه مرکب وندی و .......... واژه مرکب وجود دارد.
در متن مقابل «تکیه می دادیم و سعدي می خواندیم؛ گلستان، بوستان، گاهی قصاید، هنوز فهم من براي دریافت لطایف غزل کافی نبود و خاله ام که طرفدار شعرهاي تمثیلی بود به آن علاقه نشان نمی داد» .......... واژه وندی و .......... واژه مرکب وجود دارد.
در عبارت «با این حال او نیز مانند مادرم توکلی داشت که به او مقاومت و استحکام اراده می بخشید. از بحران هاي عصبی، که امروز رایج است و تحفۀ فرهنگ و شرق غرب است خبري نبود.» ......... واژه وندی وجود دارد.
در بیت «دویدن می گلرنگ را به کوچۀ رگ / به صد رسایی آواز آب می شنوم» .......... وجود ندارد.
در بین کلمات مقابل «ناهماهنگی، ناراحتی، بی نظمی، ناشکیبا، کشتارگاه، دانشگاه، خودخواهی، دانشجو، هر روزه، نابینا» .......... کلمه بیش از یک وند دارند.
همه ی آرایه های ادبی در بیت مقابل «از تو بود اي چشمۀ جوشان تابستان گرم گر به هر سو، خوشه ها جوشید و خرمن ها رسید.» یافت میشود به استثناء .......... .
در عبارت مقابل «کوشش بشر متمدن امروز براي کشف حقیقت هستی» واژه مرکب وجود ........ (دارد/ندارد).
چرا در مصراع «کسب جمعیّت از آن زلف پریشان کردم» پارادوکس وجود دارد ؟
«سنگ آمدن بر پا» کنایه از چیست؟