نمونه سوالات تستی فصل 5 فارسی یازدهم همراه با جواب تشریحی

خلق و آفرینش نقاشی هاي زیبا و کم نظیر استاد محمد غف  اري ملقب به کمال الملک.

گزارش نویسی تاریخچۀ مدرسه از طریق مصاحبۀ حضوري یا تلفنی با رئیس دبیرستان.

بررسی زمینه هاي گوناگون علمی از سوي دانش پژوهان جوان و گرفتن مدال هاي جهانی.

کلید موفقیّت در تحقیق، جست و جو و پرسش و تلاش براي کشف حقایق و پدیده ها.

گر ز گرمی دل، آهم سرد شد آري رواست  با دماغ خشکم آخر دیده تر باري چراست.

شیرینی گفتار تو افکند در آفاق   شوري ز چه، زان روي که شهد است و نمک هم.

دلدار گفت لوح دل از نقش من بشوي   گفتم که تلخ از آن شکر فشان مگوي.

با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ از کریمی گوییا در گوشه اي بویی شنید.

گرچه دانم که نیک بد کردم   چه توان کرد چون که خود کردم.

من نیک تو خواهم و تو خواهی بد من   تو نیک نبینی و به من بد نرسد.

کفن بر تن تند هر کرم پیله   برآرد آتش از خود هر چناري.

آتش به دو دست خویش در خرمن خویش   من خود زده ام چه نالم از دشمن خویش.

دو

چهار

سه

پنج

هفت - سه – یک

هفت - سه – دو

هشت - دو – دو

هشت - سه – دو

چهار - دو – دو

سه - دو – یک

چهار - یک – دو

سه - دو – دو

چون زمینه و انگیزه هاي گناه فراهم بود، از ارتکاب گناه گریزي نبود.

چنانچه آب را گوارا نمی یافتم، هرگز این خطا از من سر نمی زد.

عطش حاصل از گرماي طاقت فرسا مرا به ارتکاب گناه برانگیخت.

اگر از عقل و خرد بهره اي می داشتم، میلی به خطاکاري نبود.

طبیب را چون روز شود بگیرند و نزدیک این مستسقی برند.

بعضی مشایخ او را مهجور کردند از جهت مذهب و دین.

غم و ضجرتی سخت بر من دست یافت.

هر عصب و فکر به منبع بی شاعبه ایمان وصل بود.

دشوار و مصنوع بودن.

سهل ممتنع بودن.

موزون و مسجع بودن.

موزونی و کوتاهی عبارت ها.

براي این خاله نیز من به منزلۀ فرزند بودم.

گاه به گاه به دیدارش می رفتم و کنار همان پنجره می نشستم.

میرزا، کوزه قلیان لب پریده اي داشت.

کلّیاتی که خاله ام داشت، شامل تصویرهایی هم بود.

عشق حافظ اجباري بود نه اختیاري.

خرقۀ می آلود : لباس عاشق و عرفان است.

شیخ پاکدامن : پیري که از آلودگی به دوراست.

پاکدامن : کسی که لیاقت عاشقی را نداشته است.

در کوچه ي آفتاب- تنفس صبح- به قول پرستو.

از این ستاره تا آن ستاره- به قول پرستو- مثل چشمه، مثل رود.

آینه هاي ناگهان- شعر کودکی - از آسمان سبز.

به قول پرستو- ظهر روز دهم- مثل چشمه، مثل رود.

وي توانایی هاي خود را با چاپ "در کوچه هاي آفتاب" در سال 1363 نشان داد.

به قول پرستو» از جمله آثاري است که امین پور براي نوجوانان سروده است..

امین پور توانست با سرودن«مثل چشمه، مثل رود» جایگاه خویش را در شعر انقلاب تثبیت کند.

وي در شعر «آفتاب پنهانی» توانست «انتظار موعود» را که یکی از محوري ترین موضوعات شعر انقلاب است را به تصویر کشد.

بی اعتنایی

راحت طلبی

نا آشنایی

نا گریزی

متمم

مسند

مضاف الیه

قید

آثار سعدي براي من، ساده و آسان بود.

من از کتاب هاي سعدي، شجاعت و دلیري آموختم.

مطالعۀ آثار سعدي پایه و مایۀ ادبی مرا محکم کرد.

من، کتاب هاي سعدي را بسیار می پسندیدم.

منبع بی شاعبه، روضۀ ارم، غم و زجرت.

منبع بی شاعبه، روظۀ ارم،غم و ضجرت.

منبع بی شائبه، روضۀ ارم، غم و زجرت.

منبع بی شائبه، روضۀ ارم، غم و ضجرت.

باستانی پاریزي – تاریخ.

غلام حسین یوسفی – ادبیات.

علی شریعتی - جامعه شناسی.

محمدعلی اسلامی ندوشن - حسب حال.

دشوار و مصنوع بودن.

سهل ممتنع بودن.

موزون و مسجع بودن.

موزونی و کوتاهی عبارت ها.

می‌توان کردن به عادت زهر را شیرین چو قند / در حیات از مرگ تلخ خود مکرّر یاد کن

گردن بنه‌ای بستهٔ زنجیر محبّت / کز رحمت این بند به کوشش نتوان جَست

حریصان را به هیچ و پوچ قانع صید خود سازد / مگس را عنکبوت از تار سستی بال و پر بندد

ترک عادت بر سبک‌مغزان بود ناخوشگوار / پیش طفلان نعمت الوان نگیرد جای شیر

می‌توان کردن به عادت زهر را شیرین چو قند / در حیات از مرگ تلخ خود مکرّر یاد کن

گردن بنه‌ای بستهٔ زنجیر محبّت / کز رحمت این بند به کوشش نتوان جَست

حریصان را به هیچ و پوچ قانع صید خود سازد / مگس را عنکبوت از تار سستی بال و پر بندد

ترک عادت بر سبک‌مغزان بود ناخوشگوار / پیش طفلان نعمت الوان نگیرد جای شیر

شیفته‌ی پادشاهی بود و با شاهزادگان دیگر رقابت می‌کرد.

شاهزاده‌ای تدبیرگر و رعیت پرور بود.

اهل رزم بود نه بزم

افکاری نو و اندیشه‌ای پویا داشت.

بس کن امیری زین سخن طرحی نو آغاز کن / نقش اساطیر کهن در زند(=تفسیر اوستا) و استا(=اوستا)ریخته

زین جنگ‌های داخلی و این نظام زور / پی درد و داغ، خانه و بوم‌وبری نماند

تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون / کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد؟

طاقت سیمرغ نارد بلبلی / بلبلی رادبس بود عشق گلی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است / كه زد بر چرخ فیروزه، صفیر تخت فیروزی

خان اعظم كه به احسان و شجاعت امروز / كعبه زو توشه‌ده و بتكده تاراج‌گر است

تفاوت در میان خوب‌رویان نقض یک‌رنگی است / به هرجا كاسهٔ شیری است می‌باید شكر گشتن

ای دل اگر فراق او و آتش اشتیاق او / در تو اثر نمی‌كند تو نه دلی كه آهنی

د – ب – الف – پ

ب – پ – الف – د

د – ب – پ – الف

ب – الف – د – پ

چو لشکر گِرد بر گِردش گرفتند / چو کشتی، بادپا در رو افکند!

بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما / قافله‌سالار ما، فخر جهان مصطفاست

صد هزاران بار، ببریدم امید / از که؟ از شمس، این ز من باور کنید

فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد / در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم

شبی آمد که می باید فدا کرد به راه مملکت، فرزند و زن را

به پیش دشمنان استاد و جنگید رهاند از بند اهریمن وطن را

به فرزندان و یاران گفت چنگیز که گر فرزند باید، باید این سان

به فرزندان و یاران گفت چنگیز که گر فرزند باید، باید این سان

دیروز، برادرم با مهندس شهرداری ملاقات کرد.

فرد ماهری چون دکتر علی عمادی در این مرکز کار می‌کند.

خوشبختانه سرهنگ ایّوبی ما را همراهی کرد.

ایشان، حاج آقا فتوحی را در صف نماز جماعت دیدند

گره، فقیه، توجیه

تشبیه، ماه، کاشانه

شاه، لانه، زره

کلاه، دستگیره، درّه

تاب رخش، ماه و آفتاب ندارد / بی‌سبب این چرخ پیچ و تاب ندارد (استعاره، حسن تعلیل)

شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق / خلقی اندر طلبت غرقهٔ دریای غم‌اند (تشبیه، مجاز)

سجود کردی و هرگز نگفتی آدم را / من آفریده ز نارم تو آفریده ز طین (تشبیه، تلمیح)

اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است / دریای شعله مایهٔ باران آتش است (تناقض، اسلوب معادله)

جناس

تناسب

استعاره 

واج ارایی

تشبيه- استعاره

جناس- تشبيه

مجاز- كنايه

استعاره- مجاز 

حرف‌های حاج‌آقا رضا تمام نشده بود كه اعتراض‌ها آغاز شد.

صادق هدایت با سیّدعلی جمال‌زاده مكاتباتی داشته است.

بستگان عمه‌ام طوبا سالی یک‌بار به خارج از كشور می‌روند.

در هشت كیلومتری شهر باستانی بادرود، گنبد امام‌زاده علی‌عباس درخششی خاص دارد.

اجنبی: خارجی - التهاب: آتش - اعطا: اطاعت کردن - خصال: خوی‌ها

جنون: شیفتگی - بختک‌وار: کابوس‌وار - تسخیر: تعصب - کورسو: کم بینا

درایت: تدبیر - اهتزاز: افراشته - صفیر: آواز - نهیب: هراس

مقرّر: قرارگاه - اذن: اجازه - موعد: وعده - توازن: تعادل

تشبیه

ایهام

مراعات نظير 

استعاره

یک

دو

سه

چهار

بزرگان طوایف – لشکر مجهّز – نهیب و صفیر گلوله‌ها

رقابت شاهزاده‌گان – نفوذ به حسار – پهنه‌ی شهر

دل ناظران – شیپورها و تبل‌ها – نگاه دحشت بار

سرسپردگی و خودفروخته‌گی – موعد پیش‌بینی شده – افسار گسیخته

برافروختن، شکل، کابوس، مکر و حیله، هدف

شعله ور شدن، تعادل، جادو، مکر و حیله، هدف 

برافروختن، تعادل، کابوس، فرومایگی، فرجام

شعله ور شدن، شکل، موجود خیالی، فرومایگی، پیروزی

مرتضی آوینی – مجید واعظی

اصغر رباط جزی – مجید واعظی

اصغر رباط جزی – علی مؤذّنی

مرتضی آوینی – علی مؤذّنی

شریک شادی واندوه و رنج و راحت هم / به گاه محنت و غم، غمگسار یکدگرند

به جمعیت پناه آریم از باد پریشانی / اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم / ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

بی‌هم‌نفسی خوش نتوان زیست به گیتی / بی‌دست شناور نتوان رست ز غرقاب