قاعدۀ 1
مصوّت (ا) به تنهایی اساس قافیه است: رعنا – ما – خدا – نوا
مثال: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را ./. که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
مصوّت (و) به تنهایی اساس قافیه است : بو-گیسو – او – رو - خو
مثال: یار بد، مار است هین بگریز از او ./. تا نریزد برتو زهر آن زشت خو
قاعدۀ 2
مصوّت + یک یا دو صامت پس از خود قافیه را می سازد :
مصوت کوتاه +یک صامت : بَر، سَر /پدَر،سَر/آمَد،بَد
مصوت کوتاه +دو صامت : بسَت، دَست/ هَشت، گَشت/بخَت،سَخت
مصوت بلند +یک صامت : شاهین، کمین /دین،چنین/دیر،شیر
مصوت بلند + دو صامت : داشت، نگاشت/باخت،ساخت/ دوست،پوست
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد ./. یک نکته ازاین معنی گفتیم و همین باشد
«ین» (مصوت+صامت) حروف قافیه و «حزین» و «همین» واژه های قافیه هستند. این الگویی قافیه در شعر فارسی رایج است.
کسی دانه نیک مردی نکائت ./. کزو خرمن کام دل برنداشت (سعدی)
«اشت» (مصوت+صامت+صامت) حروف قافیه و «نکاشت» و «برنداشت» واژه های قافیه
نکونام و صاحب دل و حق پرست ./. خط عارضش خوش تر از خط دست (سعدی)
«حق پرست» و «دست» واژه های قافیه و «ست» (مصوت+صامت+صامت) حروف قافیه
ممکن است به آخر واژه های قافیه یک یا چند حرف الحاق شود. حرف یا حروف الحاقی نیز جزو حروف
مشترک قافیه اند و رعایت آنها لازم است
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ./. دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
«ا+یی» حروف قافیه و «ا» حرف اصلی (طبق قاعده 1) و «یی» حروف الحاقی