عبارتند از:
محل ومکان یک چیز را ذکرمی کنند اما منظور خود آن چیزاست.
مثال
برآشفت ایران وبرخاست گرد/ همی هرکسی کرد ساز نبرد
قرینه مجاز از مردم علاقه: محلیه (ذکر محل اراده حال= مردم)
ما را سري است با تو / گر خلق روزگار/ دشمن شوند و سربرود هم برآن سر هم
مجازازاندیشه وقصد وتصمیم قرینه حقیقت مجازاز قصد واندیشه
جهان خوردم و کارها راندم علاقه: (محلّیه)
مجازازنعمتهاي جهان قرینه
1حالیه: حال ومحتواي یک چیز را به جاي آن چیزذکرمی کنند.
گل دربرو می درکف ومعشوق به کام است/ سلطان جهانم به چنین روز غلام است.
مجازازپیاله شراب قرینه علاقه: (ذکر حال اراده محل)
2علاقه کلیه: تمام یک چیزبه جاي جزئی از آن چیزبه کار می رود.
سرم درد می کند علاقه کلیه (ذکر کل اراده جزء= قسمتی از سر)
مجازازقسمتی ازسر قرینه
خانه ام خراب شد. علاقه: کلیه قرینه: معنوي
مجازازقسمتی ازخانه
علاقه: کلیه (ذکر کل، اراده جز= سرانگشتان)
3علاقه جزئیه: جزئی از یک چیز را به جاي تمام آن چیزبه کار ببرند.
پیش دیوار آن چه گویی گوش دار/ تا نباشد در پس دیوار گوش
قرینه مجاز از انسان جاسوس
علاقه: جزئیه (ذکر جزء اراده کل= انسان)
رَستم از این بیت و غزل اي شهو سلطان ازل/ مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
قرینه مجاز از شعر مجازازتمام ارکان عروضی قرینه
علاقه: جزئیه ( هردومجاز) (ذکر جزء اراده کل)
4علاقه لازمیه (همراهی) چیزي به دلیل همراهی همیشگی با چیزي، به جاي آن به کار می رود.
ماه دشت لاله ها را روشن کرده بود.
مجازازنور(ماه) قرینه
علاقه: لازمیه (نور ماه همیشه با ماه همراه است.)
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم/ که گاه گاه براودست اهریمن باشد
مجازازانگشتر قرینه
علاقه: ملازمت و همراهی (نگین همراه انگشتراست.)
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست/ چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است قرینه مجاز از کشتن
علاقه: لازمیه (زیرا معمولاً کشتن با خون ریزي همراه است.)
5 علاقه آلیه (ابزاري) ابزاري جانشین کاري می شود که آن کار با آن ابزار انجام می گیرد.
برآشفت عابد که خاموش باش / تو مرد زبان نیستی گوش باش
قرینه مجاز از سخن قرینه
علاقه: آلیه (زبان وسیله سخن گفتن است.)
از دست و زبان که برآید/ کزعهده شکرش به در آید علاقه: آلیه
مجازازاعمال مجازاز گفتار قرینه
6علاقه سببیت: علت (سبب) یک چیزي جانشین معلول (مسبب) می شود
این دم شنو که راحت از این دم شود پدید
مجاز از سخن قرینه
علاقه: سببیه (دم وبازدم سبب سخن می شود.)
دیدم نفسم نمیگیردو آتشم در هیزم تراواثرنمی کند. علاقه: سببیه
مجاز از سخن قرینه
خسروي کار گدایی کی بود/ این به بازویی چو مایی کی بود؟ علاقه: سببیه
مجازاز قدرت (بازو سبب قدرت می شود.)
7علاقه مسببیت: ذکرمعلول(مسبب) و اراده علت (سبب).
آب را ببندید = شیرآب را ببندید
مجازاز شیرآب قرینه علاقه: مسببه
با جوهر بنویس علاقه: مسببه
مجازازخودنویس قرینه
8علاقه جنسیت: جنس چیزي به جاي آن چیزبه کار می رود.
یک تکه کاغذ ارزش ندارد که به خاطرآن آدم بکشند
مجاز از اسکناس قرینه
علاقه: جنسیت (جنس اسکناس از کاغذ است.)
بدان آهن که او سنگ آزمون کرد/ تواند بیستون را بی ستون کرد
مجاز ازتیشه قرینه
علاقه: جنس (تیشه از جنس آهن است.)
در این سنگم رها کن زاروبی زور/ دگر سنگی برونه تا شود گور علاقه: جنسیت
مجاز از قصر قرینه
9علاقه ماکان (آن چه قبلاً بوده است)
آفرین جان آفرین پاك را/ آن که جان بخشید و ایمان خاك را
قرینه مجاز از انسان
علاقه: ماکان( انسان قبلاً خاك بوده)
10علاقه مایکون (آن چه درآینده میشود)
به دانشجویی که در آینده دکتري میشود پیشاپیش دکترمیگویند. با علاقه مایکون
نبینی باغبان چون گل بکارد/ چه مایه غم خورد تا گل برآید علاقه: مایکون
مجازازدرخت گل قرینه
چو او را بدیدند برخاست غو/ که آمد ز آتش برون شاه نو
قرینه مجاز از شاهزاده (سیاوش)
علاقه: مایکون (در آینده شاه می شود)
11علاقه شباهت یکی از مهم ترین علاقه هـا، مـشابهت اسـت زیـرا ایـن علاقـه آرایـه اسـتعاره نـوع اول (اسـتعاره مـصرّحه (آشکار)) را پدید می آورد.
از من غمزده دل می طلبد غمزه دوست/ دوستان دلبر ما نرگس گویا دارد
قرینه مجاز از چشم زیبا= استعار مصرّحه
علاقه: شباهت (چشم مانند نرگس زیباست)
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند/ همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
قرینه قرینه
سرو: مجاز از قد بلند= استعاره مصرّحه
علاقه: شباهت (قد همانند سروبلند است)
بتی دارم که گرد گل زسنبل سایه بان دارد/ بهار عارضش خطّی به خون ارغوان دارد
بت: مجاز از یار زیبا= استعاره مصرّحه
گل: مجاز از صورت زیبا= استعاره مصرّحه
سنبل: مجاز از موي زیبا= استعاره مصرّحه
علاقه هر سه مجاز بالا شباهت است (یار همانند بـت اسـت) (صـورت زیبـاي او چـون گـل سـرخ اسـت) (موهاي او چون سنبل است)
استعاره مصرّحه درواقع همان مجاز با علاقه شباهت است.
هر استعاره مصرحه اي یک مجاز نیز است اما همه مجازها آرایۀ استعاره مصرحه نیستند (بعضی از مجازها استعاره مصرحه هستند)
براي تشخیص مجاز از استعاره مصرحه باید ابتدا به دنبال واژه اي بگردید که در معناي غیـر حقیقـی به کار رفته باشد. سپس به رابطه (علاقه) آن توجه کنید. اگر این رابطه، رابطۀ شباهت و همانندي باشـد بـا استعاره مصرحه روبرو هستیم. اگر رابطه و علاقه، همانندي و شباهت نباشد با مجاز روبرو هستیم.
تهیه کننده: مهری پور سجاد