امروزه این اصطلاح جغرافیایی در اخبار و موضوعات سیاسی، روابط سیاسی و بین المللی، مذاکرات یا رقابت ها و کشمکش های سیاسی، زیاد به کار می رود. صاحب نظران از ژئوپلیتیک و موضوع آن تاکنون تعاریف گوناگونی داده اند و در این باره اتفاق نظری وجود ندارد. اصطلاح ژئوپلیتیک از دو واژه «ژئو» مخفف ژئوگرافی به معنای جغرافیا و واژه «پلیتیک» به معنای سیاست ترکیب شده است.
برخی آن را معادل «سیاست جغرافیایی» در نظر گرفته اند که البته مورد قبول همه نیست. در اینجا برای فهم موضوع ژئوپلیتیک، از تعریف و مدلی که یک جغرافیدان سیاسی ایرانی آن را وضع کرده است، استفاده می کنیم:
ژئوپلیتیک شاخه ای از دانش جغرافیای سیاسی است که با موضوع قدرت و ارتباط آن با جغرافیا و سیاست سر وکار دارد و روابط متقابل این سه عنصر را مطالعه می کند.
به مدل توجه کنید؛ در سمت چپ آن، دو عنصر جغرافیا و سیاست را مشاهده می کنید. شما در درس 9از طریق مثال های متعدد باتأثیرات متقابل جغرافیا و سیاست آشنا شدید.
همانطور که می بینید، در این مدل عنصر «قدرت» به رابطه متقابل جغرافیا و سیاست اضافه شده است؛ زیرا جوهره ژئوپلیتیک را «قدرت» تشکیل می دهد.
اکنون بیایید برای فهم بهتر موضوع ژئوپلیتیک، اجزا یا عناصر این مدل را بیشتر بررسی کنیم.
تعریف قدرت درادبیات زبان فارسی: در فرهنگ فارسی، قدرت به معنای داشتن توانایی است. قدرت به توان و استعداد
انسان برای انجام دادن کاری که مطلوب اوست، گفته می شود. در زبان فارسی واژههای مترادف با قدرت یا مفهوم آن زیادند؛ مانند نفوذ، توانایی، اقتدار، حکم، فرمان ودستور.
تعریف قدرت درمباحث سیاسی واجتماعی: در مباحث اجتماعی و سیاسی، از قدرت با تعابیری چون کنترل دیگران یا نفوذ داشتنروی آنها، سلطه و توانایی مجبور کردن دیگران به فرمانبرداری، یاد شده است.
برخی از اندیشمندان معتقدند که قدرت طلبی و تمایل به داشتن قدرت از خصوصیات وتمایلات طبیعی بشر است.
انواع قدرت: به طورکلی، هر فرد و گروه انسانی برای رسیدن به اهداف و خواسته های خود بایدقدرت داشته باشد. بنابراین، برحسب شرایط و اهداف و خواسته ها انواع قدرت وجوددارد: قدرت جسمانی، قدرت علمی، قدرت اقتصادی، قدرت هنری و قدرت سیاسی.
تعریف سیاست: سیاست عبارت است از علم اداره یک کشور یا حکومتداری.
تعریف بازیگران سیاسی: سیاست مداران، حکومت ها، نهادها و سازمان های بین المللی همه در پی دستیابی به قدرت اند تابتوانند از آن برای رسیدن به اهداف، آرمان ها و خواسته های خود استفاده کنند.به این افرادو گروه ها بازیگران سیاسی گفته می شود.
ـ حکومت های مستقل؛
ـ رهبران ایدئولوژیک و افراد برجسته سیاسی که روی مردم نفوذ دارند؛
ـ گروه ها و احزاب سیاسی؛
ـ سازمان های مردم نهاد و غیرحکومتی(NGO ) مانند انجمن فعالان حقوق بشر، محیط زیست وصلح ؛
ـ سازمان های بین المللی (مانند سازمان ملل متحد)؛
ـ نهادهای اقتصادی و تجاری بین المللی (مانند شرکت های چندملیتی)
بازیگران سیاسی و قدرت: بازیگران سیاسی با به دست آوردن قدرت می توانند به اهداف خود برسند، مطابق میل یا نظام فکری خود فرمان برانند، منافع خود وهوادارانشان را تأمین نمایند و رقیبان خویش را از صحنه بیرون کنند.
حکومت و قدرت: حکومت ها با استفاده از قدرت می توانند در داخل یک کشور امنیت ونظم اجتماعی برقرار کنند و در خارج از آن کشورنیز اهداف خود راپیش ببرند.
قدرت مانند یک شمشیر دولبه است؛ حکومت ها، هم می توانند از قدرت برای دست یافتن به اهدافی چون تأمین استقلال و منافع و امنیت ملی کشور خود بهره ببرند و هم می توانند آن را علیه ملت خود به کاربگیرند.
آن ها با به کارگیری ابزارهای قدرت چون ارتش، پلیس، دستگاه قضایی و اطلاعاتی میتوانند به آزار مردم خود بپردازند و از قدرتشان برای حفظ بقا و سلطه خوداستفاده کنند.
عوامل و ارزش های جغرافیایی درقدرت: عوامل و ارزش های جغرافیایی، نقش مهمی در تولیدقدرت برای یک کشور دارند. صاحب نظران ژئوپلیتیک معتقدند عواملی چون موقعیت جغرافیایی، آب و هوا و داشتن منابع زیرزمینی و جمعیت می توانند موجب قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی یک کشور شوند.
یا به عکس، کارکرد منفی داشته باشند و موجب تضعیف قدرت شوند.
پیش از آنکه بیشتر به این موضوع بپردازیم، بهتر است به چند نظریه که در این زمینه ارائه شده است، توجه کنیم.