تغییر و تحول چندانی در شیوه ها و ویژگی های سخن به وجود نیاورد بلکه بازگشتی به دوره های خراسانی و عراقی بود.
سبک شعر دوره بیداری:
سطح زبانی:
. سادگی و روانی از بارزترین شاخصه های زبان شعر عصر بیداری است.
. شعر این دوره به دلیل موقعیت اجتماعی و انقلابی برای عامه مردم قابل فهم است.
توجه به مردم و استفاده از شعر برای آگاه سازی آنان در این دوره سبب شده بود که شاعران شعر را متناسب با زبان و فهم مردم عادی محاوره ای بیان کنند.
شعر در این دوره عمومیت یافت و به عنوان زبان برنده نهضت در اختیار روزنامه ها قرار گرفت.
گروهی مانند ملک الشعرا بهار و ادیب الممالک فراهانی با آگاهی از سنتهای ادبی به زبان گذشته وفادار ماندند.
گروهی دیگر مانند سید اشرف الدین گیلانی و عارف قزوینی به زبان ساده و صمیمی کوچه و بازار روی آوردند و از واژه ها و اصطلاحات موسیقی عامیانه و حتی واژههای فرنگی بهره بردند.
عوامل مؤثر در کم توجهی به کاربرد جمله ها و ترکیب های زبانی در شعر دوره بیداری:
۱- اغلب شاعران صرفاً به محتوا گرایش داشتند.
2- برخی شاعران تسلط کافی بر ادبیات کهن نداشتند؛
3- شاعران برای آگاه سازی مردم و انتشار آثار در روزنامه ها ناگزیر بودند به شتاب شعر بسرایند.
قالب های شعری در عصر بیداری تغییر چندانی نداشت.
ملک الشعرا بهار و ادیب الممالک فراهانی به قالبهای قصیده و مثنوی توجه داشتند.
شاعرانی که به زبان مردم کوچه و بازار شعر میگفتند به قالب هایی مثل مستزاد و چهارپاره و نیز سرودن ترانه و تصنیف رغبت داشتند.
همین گرایش به قالبهای کم کاربرد یا نوین به تدریج زمینه را برای ظهور شعر نو فراهم کرد.
شاعرانی که به زبان مردم عادی شعر میگفتند به آرایه های بیانی و بدیعی و سنت های ادبی کمتر پایبند بودند و شعر را وسیله ای برای بیان مقاصد خود میدانستند.
شاعران دورۀ بیداری تخیلات سرایندگان پیشین را در نظر داشتند و گاه با تأثیرپذیری از اوضاع اجتماع، نوآوری هایی در عرصه تخیل پدید آوردند.
نمونه این تخیلات را در پاره ای از اشعار میرزاده عشقی می توان دید.
در دوره مشروطه، نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به جهان بیرون تغییر یافت و از کلینگری و ذهنیت گرایی به جزئی نگری و عینیت گرایی تغییر کرد.
در این دوره مضامین کلی و ذهنی مسائل ،اخلاقی عارفانه برایی و غزل گویی تا حد زیادی کارایی خود را از دست داد و مضامین سیاسی اجتماعی و وطنی رونق یافت.