فیلسوفان مسلمان ، از فارابی تا علامه طباطبایی و سایر فیلسوفان عصر حاضر درباره هر دو مصداق عقل سخن گفته و پیرامون هر دو کتاب ها نوشته اند:
فيلسوفان مسلمان ، روشن تر و دقیق تر از هراکلیتوس و افلاطون مرتبه ای از موجودات را که حقیقت وجودشان عقلی است اثبات کرده اند.
فیلسوفان مسلمان ، اوّلین مخلوق خدا را عقل می دانند که موجودی کاملاً روحانی و غیر مادی است و عقول دیگری نیز به ترتیب از آن به وجود آمده اند.
این موجودات مجرد که فوق عالم طبیعت اند و فیض خداوند از طریق آنها به عوالم دیگر میرسد عالم عقول را تشکیل می دهند.
اين عقول هم علم حضوری به خود دارند هم خالقشان را با علم حضوری درک میکنند و هم به مخلوقات پایین تر از خود علم دارند و آنها را درک حضوری میکنند و هر دم در کار اداره و فیض رساندن به آنها هستند.
غیر این عقل تو حق را عقل هاست
که بدان تدبیر اسباب سماست
فيلسوفان مسلمان ، می گویند عقلی که در انسان هست و به او توانمندی اندیشیدن می دهد نیز پرتوی از همان عالم عقول است که اگر تربیت شود و رشد کند. علاوه بر استدلال کردن ، می تواند حقایق را آن گونه که عقول درک می کنند ، بیابد و مشاهده کند ، یکی از عقول عالم عقل « عقل فعال » نام دارد.
عقل فعال ، عامل فیض رسانی به عقل انسان هاست.
فارابی می گوید:
مقام و منزلت عقل فعال نسبت به انسان مانند آفتاب است نسبت به چشم . همان طور که آفتاب نوربخشی می کند تا چشم انسان ببیند و بینای بالفعل شود. عقل فعال نیز نخست چیزی در قوّه عقلی آدمی افاضه می کند؛ به طوری که فعالیت عقلی برای انسان ممکن می شود و در نتیجه ، عقل شروع به فعالیت می کند و به ادراک حقایق نائل می شود.
فیلسوفان مسلمان را نمی توان به دو گروه عقل گرا و تجربه گرا تقسیم کرد؛ زیرا عموم آنان عقیده دارند که همه کار کردهای عقل و انواع استدلال ها، از جمله استدلال تجربی ، تمثیل و برهان عقلی محض ، هر کدام در جایگاه خود روشی درست برای کسب دانش به حساب می آیند.
استدلال های عقلی معیار اولیه قبول یا رد هر حکم و هر نظر علمی و فلسفی هستند. از این رو گفته اند که « ما فرزندان دلیل هستیم»
ابن سینا می گوید: «هر کس که عادت کرده سخنی را بدون دلیل بپذیرد از حقیقت انسانی خارج شده است»
با توجه به این مبنای مشترک ، عموم فیلسوفان مسلمان عقیده دارند که :
پذیرش هر اعتقاد و آیینی نیازمند استدلال عقلی است؛ هر چند این استدلال عقلی برای سطوح مختلف جامعه متفاوت است و حجت و دلیل کس به اندازه توان و قدرت فکری اوست. بنابراین ایمانی ارزشمند است که پشتوانه عقلی داشته باشد ایمانی که از چنین پشتوانه ای تهی است ، ارزش چندانی ندارد و چه بسا انسان را به سوی کارهای غلط و اشتباه بکشاند.
فلاسفه مسلمان عقل را در کنار حس و قلب یکی از ابزار معرفت می دانند.
فلاسفه مسلمان ، معتقدند که ما میتوانیم به کمک این ابزار در آیات و روایات بیندیشیم و احکام و معارف آنها را به دست آوریم. فلاسفه مسلمان همچنین عقل را در کنار قرآن و سنت یکی از منابع کسب احکام و معارف دین معرفی میکنند و از محققان و مجتهدان میخواهند که از این منبع نیز برای رسیدن به حقایق دین بهره ببرند.
فیلسوفان مسلمان ، با اینکه اساس پذیرش هر اعتقاد و آیینی را استدلال عقلی می دانند راه کسب معرفت را به عقل منحصر نمی کنند بلکه حس و شهود را هم معتبر می دانند. از این رو ، برخی از آنان تلاش می کردند با تربیت خود و تهذیب نفس به معرفت شهودی دست یابند.
فلاسفه مسلمان ، همچنین وحی را عالی ترین مرتبه شهود می شمارند که به پیامبران الهی اختصاص دارد انبیای الهی از این طریق به برترین دانش و معارف دست می یابند و آن دانش ها را در اختیار انسان های دیگر قرار می دهند.
از نظر فیلسوفان مسلمان ، استدلال عقلی ، شهود و وحی هر سه ما را به حقیقت میرسانند و لذا در موضوعات مشترک حتماً به یک نتیجه خواهند رسید و مؤید یکدیگر خواهند بود.
البته ما انسان ها چون توانمندی های عقلی محدود و متفاوتی داریم ممکن است از استدلال عقلی درست استفاده نکنیم به نتیجه های نادرست و اشتباه برسیم و احساس کنیم میان دستاوردهای عقلی ما و داده های وحی تعارض هایی وجود دارد در این قبیل موارد باید تلاش علمی خود را افزایش دهیم از دانش دیگران بهره ببریم و از تعارض های ظاهری بکاهیم از این رو ملاصدرا می گوید:
« امکان ندارد که احکام و قوانین دین حق و روشن الهی با دانش و معرفت یقینی و قطعی در تقابل باشد و نفرین بر آن فلسفه ای که قوانینش با قرآن و سنت مخالف و متضاد باشد و با آنها مطابقت نکند. »
پاورقی جهت مطالعه کنکور
شاعره گروهی از متکلمین هستند که بین قرن سوم و چهارم هجری به صورت یک جریان فکری بزرگ در میان مسلمانان اهل سنت در آمدند.
شخصیت بارز آنها ابو الحسن اشعری است که در حدود ۳۳۰ هجری وفات یافته است.
در مقابل این گروه ، جریان دیگری به نام معتزله قرار دارد که قبل از اشاعره پیدا شدند و شکل گرفتند. اولین رهبر آنان واصل بن عطاست که در سال ۱۳۱ هجری در گذشته است . دیگر رهبر مشهور آنان قاضی عبدالجبار است که در سال ۴۱۵ هجری از دنیا رفته است.
شکل دوم مخالفت با عقل ، به صورت مخالفت با فلسفه ظهور کرد. مقصود از این عبارت را توضیح دهید.
از ابتدای رشد فلسفه در جهان اسلام تاکنون ، همواره کسانی گفته اند که دانش فلسفه از یونان وارد جهان اسلام شده و در بردارنده عقاید کسانی مثل سقراط، افلاطون و ارسطوست و با عقاید اسلامی سازگار نیست .
چرا فیلسوفان مسلمان را نمیتوان به دو گروه عقل گرا و تجربه گرا تقسیم کرد؟
زیرا عموم آنان عقیده دارند که همه کارکردهای عقل و انواع استدلال ها از جمله استدلال تجربی ، تمثیل و برهان عقلی محض ، هر کدام در جایگاه خود روشی درست برای کسب دانش به حساب می آیند .
به نظر عموم فیلسوفان مسلمان پذیرش هر اعتقاد و آیینی نیازمند چیست؟
نیازمند استدلال عقلی است؛ هر چند این استدلال عقلی برای سطوح مختلف جامعه متفاوت است و حجت و دلیل هر کس به اندازه توان و قدرت فکری اوست.
تهیه کننده : حیدر جلالی