واژه |
معنی |
واژه |
معنی |
معذرت خواهی |
عذرخواهی |
گر |
اگر |
زاغکی |
زاغ کوچکی |
گود |
عميق، ژرف |
برگرفت |
برداشت |
روبه |
روباه |
پر فریب |
بسیار حیله گر |
حيلت ساز |
حیله گر،مکّار،فریبنده |
اساس |
پایه، بنیان |
گود افتاده بود |
فرو رفته بود |
خوار |
حقیر |
خار |
تیغ |
كور |
نابینا |
خشمگین |
عصبانی |
خوش آواز |
خوش صدا، خوش نوا |
خوش خوان |
خوش آواز |
نبدی |
نیست |
مرغان |
پرندگان |
اندیشیدم |
فکر کردم |
حیات |
زندگی |
رد پا |
جای پا |
اثاث |
وسایل، ابزار |
قضا |
سرنوشت، تقدیر |
طعمه |
خوردنی، خوراکی |
بگشود |
باز کرد |
روبهک |
روباه کوچک، بچه روباه |
حاكم |
والی، داور، قاضی |
بربود |
ربود، دزدید، برد |
آواز |
صدا، بانگ، نغمه، سرود |
نشانی |
علامت |
کرد آواز |
شروع به آواز خواندن کرد |
||
آسیاب |
دستگاهی برای خرد کردن آرد کردن گندم و جو و دانه های دیگر |
||
زاغ |
پرنده ای از خانواده ی کلاغ در اندازه و رنگ های مختلف |
||
می لنگید |
لنگ لنگان راه می رفت، در راه رفتن ناتوان بود |
||
حدس زدم |
گمان کردم، پنداشتم، فکر کردم |
||
قهوه خانه |
جایی که قهوه و چای دم کنند و بنوشند |
||
بار گندم |
کیسه های گندم که بر پشت الاغ بود. |
||
حدس زدم |
گمان کردم، پنداشتم، فکرکردم |
||
معذرت خواست |
عذر خواست، پوزش طلبيد |
||
قالب |
قطعه، تکه، پاره، واحدی برای قطعات بریده ی معین |
||
به به |
کلمه ای برای تحسین و تمجيد |
||
قار قار |
صدای کلاغ به هنگام آواز خواندن |
||
جست |
پرید، جهيد، جهش، عمل جهیدن از ارتفاع و بلندی چیزی مانند دیوار |