نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

ابیات و برخی از بندهای متن درس «دفاع از میهن» و معنی آنان:

درس هشتم

دفاع از میهن

  • نوع نثر: نثر ساده و روان

 

چو ایران نباشد، تنِ من، مَباد            بدین بوم و بَر، زنده یک تن، مباد

اگر قرار است که ایران، نابود شود، از خدا می خواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کس دیگری در این سرزمین، زنده نمانَد.

 

تخت جمشید با عظمت و شکوه خیره کننده اش، مرکز فرمانروایی این سرزمین پهناور بود.

تخت جمشید با بزرگی و شکوه شگفت انگیزش، مرکز پادشاهی و حکومت این سرزمین وسیع (ایران) بود.

 

در میان این همه شکوه و جلال، ناگاه تاخت و تازی سهمگین از سوی باختر، آغاز گشت.

در میان این همه بزرگی و عظمت، ناگهان، حمله ای ترسناک از طرف مغرب، شروع شد. (اشاره به حمله ی اسکندر است.)

 

اسکندر که مردی شهرت طلب و جنگجو بود، از سرزمین مقدونیّه با لشکری انبوه به سوی کشور ما، ایران، هجوم آورد.

 اسکندر که مردی خواهان شهرت (معروف شدن) و جنگجو بود، از سرزمین مقدونیّه با سپاهی بسیار پُر تعداد به طرف کشور ما (ایران)، حمله کرد.

 

وقتی که اسکندر            آهنگ ایران کرد

وقتی که اسکندر تصمیم گرفت به طرف ایران، حرکت کند.

 

هر جا که شهری دید            با خاک، یکسان کرد

در مسیرِ حرکتش، به هر شهری که می رسید، آنجا را ویران و نابود می کرد.

 

امیدها به یک باره، به نومیدی گرایید.

تمام امید و آرزو، ناگهان به ناامیدی و یأس، تبدیل می شد.

 

و میهن دوستان تا آخرین قطره ی خون، در برابر دشمن، پایداری خواهند کرد.

آن هایی که سرزمینشان را دوست دارند، تا لحظه ای که زنده اند و جان در بدن دارند، در مقابل دشمن، ایستادگی و مقاومت می کنند.

آرایه ادبی:

تا آخرین قطره ی خون  ß  کنایه از آخرین توان و نیرو یا تا لحظه ای که زنده اند.

 

آفتاب، تازه تاریکی شب را کنار زده بود.

آفتاب، تازه طلوع کرده بود.

آرایه ادبی:

کنار زده بود به آفتاب، نسبت داده شد  ß  تشخیص

تاریکی شب را کنار زده بود  ß  کنایه از طلوع کردن آفتاب

 

اسبِ سردار با یال فرو ریخته و دم برافراشته، پیش از اسب های دیگر، سوار خود را به بالا می کشاند.

اسب سردار (آریو برزن)، با موهای بلندی که از گردنش آویزان بود و با دم بالا برده، جلوتر از اسب های دیگر، سوار  خودش را به سمت بلندی می کشانید. (به بالای کوه می رفت.)

 

من، آریوبرزن

فرزند ایرانم

در آخرین سنگر

اینک تنم، جانم

من آریوبرزن، فرزند ایران، هستم. من اکنون در آخرین سنگر میدان جنگ قرار دارم و جانم را فدای سرزمینم می کنم.

 

در هر لحظه، تنی چند از سپاهیانش بر خاک می غلتیدند، به تنگه برگشت.

در هر لحظه که چند نفر از سپاهیان او، کشته می شدند و به زمین می افتادند او به سمت تنگه، عقب نشینی کرد.

آرایه ادبی:

بر خاک می غلتیدند کنایه از کشته می شدند.

 

آفتاب، هنوز فروغ زرین خود را بر کوه و جلگه نتابانده بود.

آفتاب، هنوز نور طلایی خود را بر کوه و دشت نتابانده بود. (آفتاب، هنوز طلوع نکرده بود.)

آرایه ی ادبی:

فروغ زرین خود را نتابانده بود  ß  کنایه از طلوع نکرده بود.

 

محتوای درس:

این درس به دلاوری آریوبرزن، قهرمان ملّی ایرانیان در برابر اسکندر مقدونی اشاره دارد. مردی که برای حفظ سرزمینش، دليرانه به همراه یارانش جنگید و تا آخرین لحظه، اجازه نداد که دشمن، خاک میهنش را غارت کند.

عاقبت، یکی از اسیران جنگی که در سرزمینی بیگانه، گرفتار شده بود، به اسکندر پیغام داد که من پیش از این هم به این سرزمین آمده ام و از اوضاع این نواحی آگاهی دارم. و در نتیجه راه حمله به آریوبرزن را به اسکندر نشان می دهد. در نهایت، آریوبرزن، بی باکانه به دشمن، حمله بُرد. او و سپاهیانش، آن قدر مقاومت کردند که همگی کشته شدند.

آری در طول تاریخ ایران سرزمین، انسان های آزاده و بزرگی بوده اند که خود را فدا کرده اند تا ایرانِ عزیز، مورد غارت دشمنان، قرار نگیرد.

کوروش:

کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است، بنیان گذار و نخستین شاه هخامنشی بود که در بین سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ قبل از میلاد مسیح بر نواحی گسترده ای از آسیا حکومت می کرد. کوروش، اهورا مزدا را می پرستید. آرامگاه کوروش بزرگ در فاصله ی حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ های پاسارگاد قرار دارد.

اسکندر مقدونی:

معروف به اسکندر، پادشاه مقدونیه ی باستان بود. تا شانزده سالگی تحت تعلیم ارسطو قرار داشت. امپراتوری او از دریای یونان تا هیمالیا گسترده بود. او پس از فتح تخت جمشید، هفت سال بر ایران حکومت کرد. در سی و سه سالگی بر اثر بیماری درگذشت.


سایر مباحث این فصل