واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
جُست و جوگر |
جست و جو کننده |
استعداد |
ذوق، توانایی |
دلنشین |
خوشایند و پسندیده |
زمزمه |
زیر لب سخن گفتن |
هیجان |
شور، ذوق، اشتیاق |
خشت |
آجرِ خام |
تشویق |
تحسین، آفرین گفتن |
ضایع |
تباه شده، تلف شده |
کنجکاو |
جست و جوگر، علاقه مند نسبت به پیگیری موضوعی |
||
شبانگاه |
به هنگام شب؛ «گاه» پسوند زمان است: شبان + گاه |
||
خیال انگیز |
آن چه سبب تخیّل می شود |
||
فوق العاده |
فراتر از برنامه ی معمولی، غیر عادی، غیر معمولی |
||
قلم مو |
قلمِ مودار مخصوص رنگ روغن که نقّاشان به کار برند و آن انواعی دارد |
||
تحسین آمیز |
همراه با ستایش و آفرین، شایسته ی تعریف و ستایش |
||
مشغول کرد |
او را به انجام کار وادار کرد |
||
ستوده اند |
ستایش کرده اند، تحسین کرده اند |
||
شفافیّت |
صاف و روشن بودن، آشکار بودن |
||
سپیده دم |
زمان برآمدن سپیده، سحرگاه، بامداد |
||
بوم (آماده کردن قلم موها و بوم ها) |
زمینه ی آماده شده از پارچه و غیره که روی آن نقّاشی می کشند |
||
بکشد (در دفتر آنها نیز بکشد) |
نقّاشی کند، طرّاحی کند |