واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
همدل |
یکرنگ، متّحد |
دستپاچگی |
آشفتگی و نگرانی |
نصیحت |
پند و اندرز |
همهمه |
سر و صدا و شلوغی |
هورا |
فریاد شادی کشیدن |
تندی |
در این درس «خشم» |
کشان کشان |
به زور، در حالت کشیدن |
||
غریبی |
بیگانه بودن، ناآشنا بودن |
||
غلطی |
اشتباهی، کار اشتباه و خطا |
||
حالت عجیبی |
حالت شگفت انگیز و غیر عادی |
||
به خود آمدم |
هوشیار شدم، بر سر عقل آمدم |
||
سبکی |
راحتی و آرامش (احساس سبکی کردم) |
||
خطاب |
شخصی را طرف مقابل سخن قرار دادن |
||
مبصر |
دانش آموزی که از طرف ناظم، نظم کلاس را به عهده دارد |
آن چیزی که مهم است، احساس مشترک داشتن و درک متقابل است؛ یعنی مهم نیست که ما اهل کجا هستیم یا به چه زبانی با هم صحبت می کنیم؛ مهم این است که با یکدیگر، مهربان و صمیمی باشیم. علاوه بر این، باید در زندگی از عقل و خرد خود استفاده بکنیم و کارهای اشتباهی را انجام ندهیم که زندگی ما را خراب بکند.