نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات فارسی پنجم فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2) - درسنامه شب امتحان فارسی پنجم فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2) - جزوه شب امتحان فارسی پنجم نوبت اول فصل 12 درس آزاد (فرهنگِ بومی 2)



ابیات «بخوان و بیندیش: فردوسی، فرزند ایران» و معنی ابیات

ابیات «بخوان و بیندیش: فردوسی، فرزند ایران» و معنی ابیات:

بخوان و بیندیش

فردوسی، فرزند ایران

  • نوع نثر: نثر ساده و روان
  • قالب شعر: مثنوی
  • شاعر: فردوسی

 

به چهره، نکو بود برسانِ شید            ولیکن همه موی، بودش سپید

صورت او (زال) مانند خورشید، زیبا بود؛ اما تمام موهای سرش، سفید بود.

آرایه ادبی:

چهره مانند (برسانِ) شید (خورشید) نکو بود  ß  تشبیه

نکته دستوری:

«ــَـ ش» در مصراع دوم، مضاف اليه است و بر می گردد به موی  ß  مویش

 

چو فرزند را دید، مویش سپید            بشد از جهان، یکسره ناامید

زمانی که [سام] موی سفید فرزندش را دید، کاملاً از جهان ناامید و مأیوس شد.

 

چو آیند و پرسند، گردن کِشان            چوگویم از این بچهی بد نشان؟

وقتی پهلوانان به دیدن بچّه ی بدقیافه و زشتم می آیند و موی سفیدش را می بینند، من چه جوابی به آنها بدهم؟

نکته دستوری:

گردن کشان  ß  نهاد

چه  ß  مفعول

 

چه گویم که این بچّه ی دیو، کیست            پلنگِ دو رنگ است یا خود پَری است

به آنها بگویم که این بچه ی دیو (زال) کیست؟ یا این که بگویم: آیا پلنگِ دو رنگ است یا پری است؟

آرایه ادبی:

تشبیه بچه به پلنگ و پری

نكته مفهومی:

منظور از پلنگ دو رنگ، رنگ مو و چهره ی کودک است که با هم فرق داشت.

 

بخندند بر من، مِهانِ جهان            از این بچّه، در آشکار و نهان

تمام بزرگانِ جهان، به خاطر داشتنِ چنین بچّه ای در ظاهر و باطن، مرا مسخره می کنند.

آرایه ادبی:

آشکار و نهان  ß  تضاد

نكته دستوری:

مهان جهان  ß  نهاد

كلّ بیت از یک جُمله تشکیل شده است.

 

یکی کوه بُد، نامش البرز کوه            به خورشید نزدیک و دور از گروه

دور از مردم شهر، کوه بسیار بلندی به نام البرز وجود داشت.

آرایه ادبی:

نزدیک و دور  ß  تضاد

به خورشید نزدیک  ß  کنایه از بسیار بلند

نكته دستوری:

البرز کوه  ß  ترکیب اضافی (مضاف و مضاف اليه) کوهِ البرز

  • در این ترکیب، جای مضاف و مضاف اليه عوض شده است.

 

بدان جای، سیمرغ را لانه بود            که آن خانه از خلق، بیگانه بود 

در آن کوه، سیمرغ، آشیانه داشت و مردم به آن جا رفت و آمد، نمی کردند.

 

نهادند بر کوه و گشتند باز            برآمد بر این، روزگاری دراز

کودک (زال) را در کوه رها کردند و برگشتند. مدّت زیادی از این اتفاق، گذشت.

نكته دستوری:

روزگاری دراز  ß  ترکیب وصفی (موصوف و صفت) و نهاد

 

پدر، مهر بُبرید و بِفکند خوار            جفا کرد بر کودکِ شیرخوار

پدر به فرزندش، بی محبّتی کرد و او را خوار و بی ارزش در کوه، انداخت و به این کودکِ شیر خوار، ظلم و ستم کرد.

نكته دستوری:

کودک شیر خوار  ß  ترکیب وصفی

 

بدین گونه بر، روزگاری دراز            برآمد که بُد کودک آنجا به راز 

به این ترتیب، مدّتی طولانی گذشت که آن کودک، در آنجا، پنهانی، زندگی می کرد.

 

همان گه، بیایم چو ابرِ سیاه            بی آزارت آرم، بدین جایگاه

در همان لحظه، مانند ابر سیاهی می آیم و تو را بدون آزار و اذیتی، به اینجا (آشیانه ام) می آورم.

آرایه ادبی:

چو ابر سیاه  ß  تشبیه (سیمرغ مانند ابر سیاهی است.)

تكته مفهومی:

منظور از ابرِ سیاه، همان هیکل بزرگ و سیاه رنگِ سیمرغ است.

 

دل سام شد چون بهشت برین            بر آن پاک فرزند، کرد آفرین

وجود سام مانند بهشت زیبا و خرّمی شد و فرزند پاک خودش را تحسین و ستایش کرد.

آرایه ادبی:

دل سام مانند بهشت برین شد  ß  تشبیه

نكته دستوری:

پاک فرزند  ß  ترکیب وصفی؛ در این ترکیب، جای موصوف و صفت عوض شده است:

فرزند  ß  موصوف

پاک  ß  صفت

 

دیگر آرایه های ادبی:

قافیه ها و ردیف آن عبارت اند از:

بیت اول:

شید و سپید  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بیت دوم:

سپید و ناامید  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بیت سوم:

گردن کشان و بد نشان  ß  قافيه (ردیف ندارد)

بيت چهارم:

کیست و است  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بیت پنجم:

جهان و نهان  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بيت ششم:

كوه و گروه  ß  قافيه (ردیف ندارد)

بیت هفتم:

لانه و بیگانه  ß  قافیه (بود و بود  ß  ردیف)

بیت هشتم:

باز و دراز  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بيت نهم:

خوار و شیر خوار  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بيت دهم:

دراز و راز  ß  قافیه (ردیف ندارد)

بیت یازدهم:

سیاه و جایگاه  ß  قافیه (ردیف ندارد)

 

محتوای شعر:

ابوالقاسم فردوسی از نام آوران بزرگ کشور ایران است. فردوسی استاد بی همتای زبان فارسی است. فردوسی در این شعر به دنیا آمدن زال (پدر رستم) را توصیف می کند. زال وقتی به دنیا آمد موهای سرش، سفید بود به همین خاطر پدرش، سام، برای این که پیش پهلوانان دیگر شرمنده نشود او را در کوه رها می کند. امّا به خواست خداوند، سیمرغ او را پیدا می کند و پرورش می دهد. سام پس از سال ها، پشیمان می شود و به دنبال پسرش، زال (دستان) به کوه می رود و سرانجام او را پیدا می کند.

فردوسی:

ابوالقاسم فردوسی از نام آوران بزرگ کشور ایران است. فردوسی استاد بی همتای زبان فارسی است. کتاب مشهور او «شاهنامه» نام دارد. شاهنامه سراسر شعر است. فردوسی نزدیک به سی سال برای نوشتن شعرهای این کتاب، تلاش کرد. این کتاب ارزشمند، گنجینه ی فرهنگ ایران کهن و نگهبان زبان فارسی است.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
  • گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



برخی بندهای متن«حکایت: بوعلی و بانگِ گاو» و معنی آنان

برخی بندهای متن«حکایت: بوعلی و بانگِ گاو» و معنی آنان:

حکایت

وطن دوستی

  • قالب شعر: نثر ساده و روان
  • نویسنده: نظامی عَروضی
  • اثر: چهار مقاله

 

چنان که تصوّر می کرد، گاو شده است. پس همه روز، بانگ می کرد و این و آن را می گفت: «مرا بکشید که از گوشت من، هَریسه، نیکو آید».

آن گونه که خیال می کرد، مثل گاو شده است. بنابراین، هر روز، صدای گاو در می آورد و به هر کس می گفت: مرا بکشید، زیرا از گوشت من، می توان هَریسه ی نیکو (غذای خوب، آش گوشت) درست کرد.

 

کار او به درجه ای بکشید که هیچ نمی خورد و اطبّا در معالجت، عاجز ماندند. سرانجام، خواجه ابوعلی سینا را آوردند تا او را علاج کند.

کارش به جایی (به مرتبه ای) رسید که هیچ چیزی نمی خورد و پزشکان از درمان کردنش، ناتوان شدند. عاقبت، خواجه ابوعلی سینا را آوردند تا او را درمان بکند.

 

چنان کردند که خواجه گفت. خوردنی، پیش او بردند و او می خورد، بدان امید که فربه شود، تا او را بکشند. پس، یک ماه، سپری شد و چنان که خواجه بوعلی فرموده بود، کاملاً صحت یافت.

همان کاری را انجام دادند که خواجه ابوعلی سینا گفت. غذا پیش او بُردند و او آن غذاها را می خورد، به امید آن که چاق شود، تا این که او را بکشند. یک ماه گذشت (طی شد) و همان طور که خواجه ابوعلی سینا، دستور داده بود، کاملاً سالم و تندرست شد.

 

نکته:

این حکایت با مثل «عقل سالم در بدنِ سالم است.» ارتباط دارد.





معنی واژگان درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»

معنی واژگان درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

نام آور

معروف، مشهور

بی همتا

یگانه، یکتا

نای

نی

کهن

قدیم، گذشته

نگهبان

محافظ، پاسدار

سامِ نریمان

سام، پسرِ نریمان

نکو

نیکو، خوب، پسندیده

برسان

مانند، مثل

عاجز ماندند

درمانده و ناتوان شدند

خاندان

خانواده، دودمان

اندوهگین

ناراحت، غمگین

جرئت

شجاعت، دلیری

شیردل

دلیر، شجاع

یزدان

خداوند، پروردگار

دیدار

دیدن، ملاقات کردن

شرمسار

خجالت زده، شرمنده

بُد

مخفّف «بود» است

جفا

ستم، ظلم ، بیداد

آشیانه

لانه

روزگاری دراز

زمانی طولانی

موبَدان

روحانیانِ زرتشتی

پوزش طلبید

عُذرخواهی کرد

سران سپاه

فرماندهان لشکر

روان شدند

به راه افتادند

پیمودن

راه رفتن، طی کردن

پیوسته

مدام، پی در پی

درجه

مرتبه، مقام

اطبّا

جمع طبيب، پزشکان

علاج

درمان

سرای

خانه، کاشانه

خُفت

خوابید

فَربه شود

چاق شود

فرموده بود

دستور داده بود

صحّت

سلامتی، تندرستی

شید

خورشید، روشنایی، آفتاب

آفرین

تحسین، ستایش، مدح-

معالجت

معالجه کردن، درمان کردن

گنجینه

خزانه، جای گنج، مخزن

دامنه

کناره، حاشیه، قسمت پایین کوه

بر آمد

در این درس به معنی «گذشت»

دهان به دهان گشت

 کنایه از در همه جا گفته شد

تصوّر می کرد

اندیشه می کرد، خیال می کرد

بفکند خوار

با خفّت و ذلّت، دور انداخت

سرزنش

نکوهش، بازخواست کردن، ملامت

بی آزارت

بی آزار تو، بدون زحمت دادن به تو

سیمرغ

مرغی افسانه ای که آن را پادشاه پرندگان دانسته اند

تصوّر

چیزی را در ذهن مجسّم ساختن، گمان، اندیشه

هَريسه

نوعی آش، حلیم، غذایی است از گوشت و حبوبات

وَه

کلمه ای است برای نشان دادن تعجّب یا تحسین

مهر بُبرید

عشق و محبّتش را قطع کرد، به او محبّت نکرد

گردن کشان

در شاهنامه به معنای پهلوانان، بزرگان و قدرتمندان

بزرگان

در این جا یعنی انسان های بزرگوار که مقام اجتماعی بالایی دارند

طبل

ساز بزرگ به شکل استوانه که بر دو طرف آن پوست نازکی کشیده شده است و با کوبیدن چوب مخصوص بر آن نواخته می شود

به لرزه در آمد

صدای طبل و نی از بس که زیاد بود، انگار دشت از شدّت این صداها می لرزید، صدای بسیار شدید

دستان

دستان یا زال، اسم پدر رستم است و پدر بزرگ سهراب می باشد (سهراب، فرزند رستم است) در لغت «دستان» به معنی مکر و حیله است

سخت (پای او سخت ببستند)

محکم

برین (چون بهشت برین)

اعلی، بالا

نسبت سهراب و رستم با پدربزرگ و جدّشان چنین است

نریمان  ß  سام  ß  زال (دستان)  ß  رستم  ß  سهراب





واژگان هم خانواده درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»

واژگان هم خانواده درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»:

مشهور - شهرت - مشاهير - شهیر

شعر - شاعر - شعور - مُشاعره

داشتن - داشته - دارنده - دارا

عيب - عيوب - معیوب - عیبناک

خَلق - خالق - مخلوق - خلقت

سوزان - سوزنده - سوزش - سوختن

پیمودن - پیماینده - پیمودن - پیمایش

جلال - اِجلال - مُجلّل - تجلیل

خواستار - خواهنده - خواسته - خواهش

سرافرازی - سرافراخته - سرافراختن - سرافراز

خروشیدن - خروشیده - خروشان - خروشنده

تصوّر - تصویر - تصاویر - مُصَوّر

اطبّا - طب - مطب - طبيب

علاج - معالجه

حاضر - حضور به محضر - حُضّار

خوردنی - خورده - خورش - خوران

صحّت - تصحیح - مُصَحّح



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه پنجم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه پنجم
  • گام به گام تمامی دروس پایه پنجم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه پنجم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه پنجم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه پنجم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه پنجم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



واژگان متضاد درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»

واژگان متضاد درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»:

واژه

واژه متضاد

واژه

واژه متضاد

زیبا

زشت

پیران

جوانان

سفید

سیاه

اندوهگین

خوشحال

عاقبت

آغاز

شیردل و شجاع

ترسو

عیب

اصلاح

ناامید

امیدوار

بَد نشان

مبارک یا زیبا

پَری

جِن

مِهان

کِهان (کوچکترها)

آشکار

پنهان

دیو

فرشته

بلند

کوتاه

سر به فلک کشیده

کوتاه

نزدیک

دور

خوار

عزیز

جفا

مهر

گرسنگی

سیری

سخت

نرم

فرود (پایین)

فراز (بالا)

تندرست

بیمار

نیرومند

ضعیف

ناپسند

پسندیده

سرافرازی

سرافکندگی

گرانبها

بی ارزش، ارزان قیمت

بیمار

سالم

عاجز

توانا

راست

چپ

لاغر

چاق

فربه

لاغر

امید

نا امید





واژگان املایی درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»

واژگان املایی درس «درس آزاد: فرهنگ بومی (2)»:

بی همتا

مشهور

مهان

سیمرغ

دامنه ی کوه

گنجینه

سام نریمان

همسر

اندوهگین

جرئت

عاقبت

دایه

نقره

عیبی

شرمسار

گذاشتند

البرز

مِهر

خوار

شیرخوار

خوراک

شیرخواره

دستان

دهانه ی غاری

موبدان

پوزش

سرزنش

جست و جو

پیمودنِ

راهی دراز

جلال

دستگاه

بی آزارت

زال

لرزه

بهشت برین

تصوّر

هَریسه

اطبّا

معالجت

عاجز

علاج

قبول

سرای

پهلو

وَه

لاغر

علف

فربه

صحّت

حاضران

عادت قصّابان

خواجه ابوعلی سینا

طبل و بانگ نای

خواستار سرافرازی

جامه ای گران بها

 






محتوا مورد پسند بوده است ؟

2.33 - 108 رای