درسنامه کامل زبان انگلیسی (2) فصل 1 Underestanding People
تعداد بازدید : 3.73Mخلاصه نکات زبان انگلیسی (2) فصل 1 Underestanding People - درسنامه شب امتحان زبان انگلیسی (2) فصل 1 Underestanding People - جزوه شب امتحان زبان انگلیسی (2) نوبت اول فصل 1 Underestanding People
مکالمه درس و معنی
Conversation
student Book: Page 19 – 20
Babak Saberian is a translator who works for IRIB1. Today, he is hosting Meysam in his office. Meysam is a high school student. He is interviewing Mr. Saberian for his school project.
بابک صابریان یک مترجم است که برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کار می کند. او امروز در دفتر کارش میزبان میثم است. میثم یک دانش آموز دبیرستانی ست. او در حال مصاحبه با آقای صابریان برای پروژه ی مدرسه اش است.
Meysam: Thank you Mr. Saberian for inviting me to your office.
میثم: آقای صابریان از دعوت من به دفتر کارتون متشکرم.
Mr. Saberian: You’re welcome!
آقای صابریان: خواهش می کنم!
Meysam: I heard you know three languages. Is that right?
زبان بلدید. درسته؟ 3 میثم: من شنیدم شما
Mr. Saberian: Well, actually four languages.
آقای صابریان: خُب. راستش چهار زبان(بلدم) .
Meysam: Four! Really?! What languages do you know?
میثم: چهار(زبان)! واقعاٌ؟ چه زبان هایی را می دونید؟
Mr. Saberian: Besides my mother tongue, Persian, I know English, French and Russian well
آقای صابریان: من علاوه بر زبان مادری ام فارسی، انگلیسی، فرانسوی و روسی رو به خوبی می دونم.
Meysam: Interesting! And when did you learn them?
میثم: جالبه! و شما چه موقع اونا (این زبانها) رو یاد گرفتید؟
Mr. Saberian: I began learning English at school when I was thirteen. Then I began learning French in a language institute when I was fifteen. And I learned Russian when I was a university student in Moscow.
آقای صابریان: من در مدرسه وقتی سیزده ساله بودم شروع به یادگیری انگلیسی کردم. بعد، وقتی پانزده ساله بودم در یک مؤسسه ی زبان شروع به یادگیری فرانسوی کردم و هنگامی که در مسکو دانشجو بودم روسی یاد گرفتم.
Meysam: Can you use all of them fluently?
میثم: آیا شما می تونید از همه ی اونا روان استفاده کنید؟
Mr. Saberian: I know all of them well, but I use English more.
آقای صابریان: من همه ی اونا رو خوب بلدم. اما از انگلیسی بیشتر استفاده می کنم.
Meysam: OK. Do you think language learning should start as early as possible?
میثم: بسیار خُب. آیا شما فکر می کنید یادگیری زبان باید خیلی زود شروع بشه؟
Mr. Saberian: My experience says interest and hard work are really more important than age.
آقای صابریان: تجربه ی من می گه علاقه و سخت کوشی واقعاٌ مهم تر از سن هستند.
Meysam: Hmm… that’s an important point. May I know what your favorite language is? English, French, or Russian?
میثم: هووووم .... این نکته ی مهمیه. آیا ممکنه بدونم زبان مورد علاقه ی شما چیه؟ انگلیسی، فرانسوی یا روسی؟
Mr. Siberian: To be honest, I enjoy using them all, but my favorite language is absolutely my mother tongue!
آقای صابریان: صادقانه (بگم) ، من از به کار بردن همه ی اونا لذت می برم. اما زبان مورد علاقه ی من قطعاٌ زبان مادریمه!
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)
متن درس و معنی
متن درس و معنی
Languages of the World
زبان های دنیا
Language is a system of communication. It uses written and spoken forms. People use language to communicate with each other in a society. They exchange knowledge, beliefs, wishes, and feelings through it.
زبان سیستم برقراری ارتباط است. آن از کلمه های نوشتاری و گفتاری استفاده می کند. مردم در جامعه از زبان استفاده می کنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. آن ها از طریق آن (زبان) تبادل دانش ، عقاید ، آرزوها و احساسات می کنند.
Languages vary greatly from region to region. They are so different that a person may not understand the language of someone from another region, country or continent. It is not surprising to hear that today about 7000 languages exist in the world. There are more than 2000 languages in Africa, 1000 in the Americas, more than 2250 in Asia, about 230 in Europe, and more than 1300 in Oceania.
زبان ها از یک منطقه به منطقه ی دیگر خیلی فرق می کنند. آن ها ان قدر متفاوت هستند که یک شخص ممکن است زبان زبان در دنیا وجود 7000یک نفر از یک منطقه ، کشور یا قاره ی دیگر را درک نکند. جای تعجب نیست که بشنویم امروزه حدود(زبان) و در 2۳0 (زبان) ، در اروپا حدود 2250 (زبان) ، در آسیا بیش از 1000 (زبان) ، در آمریکا 2000دارند. در آفریقا بیش از زبان وجود دارند.1۳00اقیانوسیه بیش از ۱۰
Native speakers of these languages range in number from very large, with hundreds of millions of speakers, to very small, with fewer than 10 speakers. The most popular language in the world is Chinese. More than one billion people in the world speak Chinese.
صحبت کننده های بومی این زبازنها از نظر تعداد از خیلی زیاد، با صدها میلیون صحبت کننده، تا خیلی کم، با کم تر از صحبت کننده متغییر هستند. پرطرفدارترین زبان دنیا چینی است. بیش از یک میلیارد نفر در دنیا چینی صحبت می کنند.
Interestingly, English has fewer native speakers than Chinese, but there are about one billion learners of English all around the world. They learn English as an international language.
جالب این که انگلیسی صحبت کننده های بومی کم تری از چینی دارد اما در سرتاسر جهان حدود یک میلیارد فراگیر انگلیسی وجود دارد. ان ها زبان انگلیسی را به عنوان یک زبان بین المللی یاد می گیرند.
About fifty percent of the world’s languages have fewer than 5000 speakers. In the beginning of the twenty-first century, 204 languages had fewer than 10 speakers and 344 languages had between 10 and 99 speakers. The 548 languages with fewer than 99 speakers.make up nearly 8 percent of the world’s languages. We call them ‘endangered languages’. As the speakers of such languages grow old and die, their languages will die, too.
صحبت 10 زبان کم تر از 204 صحبت کننده دارند. در ابتدای این قرن، 5000 حدود پنجاه درصد از زبان های دنیا کمتر از درصد زبان های دنیا را 8 صحبت کننده حدود 99 زبان با کمتر از 848 صحبت کننده داشتند. 99 تا 10 زبان بین ۳44کننده و می نامیم. هم چنان که صحبت کننده های چنین زبان هایی پیر می » زبان های در معرض خطر «تشکیل می دهند. ما ان ها را شوند و می میرند، زبان هایشان نیز خواهند مرد.
All languages are really valuable, despite their differences. Every language is an amazing means of communication that meets the needs of its own speakers. It is impossible to imagine the world without language. Therefore, we should respect all languages, no matter how different they are and how many speakers they have.
همه ی زبان ها علی رغم اختلاف هایشان واقعاٌ با ارزش هستند. هر زبانی یک وسیله ی ارتباطی شگفت انگیز است که نیاز های صحبت کننده هایش را بر آورده می کند. غیر ممکن است که دنیا را بدون زبان تصور کرد. بنابراین، ما باید به همه ی زبان ها احترام بگذاریم، مهم نیست که آنها چقدر متفاوت هستند و چه تعداد صحبت کننده دارند.
جزوات جامع پایه (2)
جزوه جامع زبان انگلیسی (2) فصل 1 Underestanding People
جزوه جامع زبان انگلیسی (2) فصل 2 A Healthy Lifestyle
جزوه جامع زبان انگلیسی (2) فصل 3 Art and Culture
لغات درس
Vocabulary
confident | مطمئن |
access | دسترسی، دستیابی - اضافی |
absolutely | کاملآ ، قطعأ |
completely | کاملأ |
ability | توانایی - لیاقت ، شایستگی |
action | اقدام، عمل |
across | از عرض ، در امتداد |
continent | قاره |
context | (جمله) بافت |
consider | بررسی کردن، در نظر گرفتن |
afraid | ترسیدن، نگران بودن |
additional | اضافی |
add | اضافه کردن، جمع بستن |
cultural | فرهنگی |
create | ایجاد کردن |
day-to-day | روزانه |
danger | خطر |
culture | فرهنگ |
always | همیشه |
age | سن، عمر عصر ، دوره |
appear | آشکار شدن به نظر رسیدن |
amount | مقدار، میزان |
amazing | شگفت انگیز، حیرت برانگیز |
despite | علی رغم با وجود ، با اینکه |
deaf | کر، ناشنوا |
development | توسعه |
develop | توسعه دادن، گسترش دادن |
destroy | تخریب کردن، نابود کردن |
artist | هنرمند ، هنرپیشه |
appropriate | مناسب، شایسته ، درخور |
at least | حداقل |
beginner | مبتدی، تازه کار |
available | موجود، در دسترس |
die | (زبان) ازبین رفتن ، مردن |
dictionary | فرهنگ لغت |
disappear | ناپدید شدن |
difference | تفاوت، اختلاف |
die out | از بین رفتن، منقرض شدن |
belief | اعتقاد، باور، ایمان |
beginning | شروع، آغاز، ابتدا |
broadcast | پخش ( برنامه تلویزیونی و...) |
endangered | در معرض خطر |
besides | به غیر از، علاوه بر |
belong | تعلق داشتن به، وابسته بودن به |
early | زود، به زودی - اولیه |
exchange | مبادله کردن، عوض کردن |
bottle | بطری |
escape | فرار کردن |
borrow | قرض گرفتن |
enjoy | لذت بردن |
capital letter | حرف بزرگ |
explanation | توضیح |
exercise | تمرین(درس) – ورزش |
candle | شمع |
call | نامیدن، صدا زدن - تماس گرفتن |
fall down | افتادن، سقوط کردن |
experience | تجربه |
exist | وجود داشتن، هستی داشتن |
certainly | قطعأ ، مسلمأ |
century | قرن |
communicate | ارتباط برقرار کردن |
farming | کشاورزی |
choose | انتخاب کردن |
favorite | مطلوب، مورد علاقه |
circle | دور ... خط کشیدن، چرخیدن |
fluent | (سخن) روان، سلیس |
communication | ارتباط |
comb | شانه ( برس موی سر) |
finally | در نهایت، سرانجام |
feeling | احساس |
form | تشکیل دادن |
foreigner | خارجی |
matter | مسئله، مشکل |
fluently | به طور روان |
complete | کامل کردن، تکمیل کردن |
measure | اندازه گیری کردن |
means | وسیله، ابزار |
mean | معنی دادن، منظور داشتن |
frequently | اغلب، پی در پی ، به طور مکرر |
fortunately | خوشبختانه |
greatly | زیاد، به طور عمده |
grade | نمره درجه ، کلاس |
give up | رها کردن، تسلیم شدن |
mental | ذهنی |
meet | برآورده کردن - ملاقات کردن |
mother tongue | زبان مادری |
mind | ذهن |
mention | بیان کردن، ذکرکردن |
hint | اشاره، نکته |
happen | اتفاق افتادن، روی دادن |
honestly | به درستی، صادقانه |
honest | درستکار، صادق ، راستگو |
museum | موزه |
nation | ملت ،کشور |
holy | مقدس |
neighbor | همسایه |
nearly | تقریبآ، تا حدودی |
native | بومی ، مادری، محلی |
imagine | تصور کردن |
host | میزبان، مجری تلویزیونی |
institute | مؤسسه |
increase | افزایش دادن |
impossible | غیر ممکن |
notebook | دفترچه یادداشت |
never | هرگز |
number | عدد، رقم - شماره |
nowadays | این روزها، امروزه |
notice | توجه |
interest | علاقه |
intent | قصد، تمایل |
invite | دعوت کردن |
interview | مصاحبه کردن ، مصاحبه |
international | بین المللی |
often | اغلب |
object | مفعول شیء |
pattern | الگو، روش |
order | سفارش دادن - نظم ، ترتیب |
orally | به طور شفاهی |
label | نشان، برچسب، برچسب زدن |
knowledge | دانش |
laugh | خندیدن |
largely | زیاد، به طور عمده |
language | زبان |
period | نقطه - دوره زمانی |
photograph | عکس |
pick | برداشتن |
physical | جسمی ، بدنی |
phrase | عبارت |
list | فهرست کردن، فهرست ، لیست |
less | کمتر |
loudly | با صدای بلند |
lose | از دست دادن، گم کردن –باختن |
loaf | (نان) قرص |
popular | محبوب - پر طرفدار |
power | قدرت، توان - نیروی برق |
percent | درصد |
price | قیمت، نرخ ، بها - ارزش |
predictive | قابل پیش بینی |
make up | تشکیل دادن |
luckily | خوشبختانه |
pronounce | تلفظ کردن |
master | یادگرفتن، مسلط شدن، استاد |
project | پروژه ، طرح، برنامه |
probable | محتمل، احتمالی |
mark | علامت گذاری کردن، نشانه، علامت |
protect | حمایت کردن، محافظت کردن |
suggest | پیشنهاد دادن |
subject | فاعل - موضوع |
strong | قوی |
pronunciation | تلفظ |
quit | ترک کردن |
quiet | ساکت، آرام، بی صدا |
protection | حمایت، محافظت |
surf | گشتن در (اینترنت) |
suitable | مناسب - شایسته |
synonym | هم معنی - مترادف |
syllable | هجا بخش ( کلمه ) |
surprising | تعجب آور - شگفت انگیز |
ready | آماده ـ حاضر |
range | امتداد داشتن - در نوسان بودن |
قواعد درس
گرامر زبان درس
اسم غیر قابل شمارش
واحدهای اندازه گیرى که قبل از اسم غیر قابل شمارش بکار میروند جمع بسته میشوند نه اسم غیرقابل شمارش.
تعدادى از واحدهایى که براى شمارش اسم هاى غیر قابل شمارش استفاده میشوند عبارتند از:
A piece of | یک تکه از |
A loaf of | یک قرص |
A kilo of | یک کیلو از |
A drop of | یک قطره |
A bottle of | یک بطری از |
A bag of | از یک کیسه |
A cup of | یک فنجان |
A packet of | یک بسته |
A sheet | یک برگه از |
A carton of | یک کارتن |
A jar of | یک شیشه از |
A glass of | یک لیوان از |
A can of | یک قوطی |
A tube of | یک لوله |
A slice of | یک برش، یک تکه |
A bowl of | یک کاسه از |
A box of | یک جعبه از |
A bar of | یک قاب / شمش |
باید به این مسأله هم اشاره کنیم چون زبان فارسى و انگلیسى دو زبان متفاوت هستند، این احتمال وجود دارد که اسمی در زبان فارسی قابل شمارش باشد اما در زبان انگلیسی غیر قابل شمارش محسوب گردد.
تقسیم بندى اسم های غیر قابل شمارش
1)اسمهای انتزاعی
که به طور فیزیکی قابل لمس کردن نیستند.
advise | نصیحت |
sunshine space | نور خورشید |
Interest | علاقه |
knowledge | فضا دانش |
Happiness | خوشبختی |
pain | درد |
power | نیرو |
danger | خطر |
love | عشق |
fear | ترس |
experience | تجربه |
Health | سلامتی |
luck | شانس |
Honesty | صداقت |
Music | موسیقی |
education | آموزش |
Patience | صبر |
money | پول |
help | کمک |
۲) اسمهایی که برای تشکیل آنها چند مواد ترکیب شده تا آن اسم بوجود آید:
Air | paper | soup | sugar | Cheese | cement | vocabulary | cake | bread |
هوا | کاغذ | سوپ | شکر | پنیر | سیمان | لغت | کیک | نان |
اسم زبانها | |||||
English | Italian | Japanese | Italian | French | German |
3) اسمهایی که به ظاهر اسم جمع هستند ولی در واقع اسم های غیر قابل شمارش می باشند.
Mathematics | News | Physics |
۴)مایعات و نیمه جامدات و گازها:
کلمه | Iron | meat | blood | Smoke | jam | ice | Wood | toothpaste | chocolate |
معنی | آهن | گوشت | خون | دود | مربا | یخ | چوب | خمیر دندان | شکلات |
کلمه | Milk | oxygen | water | coffee | Steam | soda | gold | Tea | butter |
معنی | شیر | اکسیژن | آب | قهوه | بخار | نوشابه | طلا | چای | کره |
۵)ورزشها و سرگرمیها:
Swimming | Fishing | Basketball | Wrestling | Shopping | Tennis |
6) ذرات و دانه ها
Sugar | شکر |
flour | آرد |
snow | برف |
Chalk | گچ |
dust | گرد و خاک |
sand | شن |
Rice | برنج |
hair | موی سر |
salt | نمک |
۷) اسامی که به یک مجموعه (واحد کل) اشاره دارند:
Furniture | مبلمان منزل |
homework | تکلیف |
clothing | پوشاک |
Machinery | ماشین آلات |
jewelry | جواهرات |
transportation | حمل و نقل |
Fruit | میوه |
baggage | وسایل سفر |
equipment | تجهیزات |
۸) اسامی رشته های تحصیلی و عناوین درسها:
Art | Biology | History | Mathematics | Chemistry | Geography |
۹) پدیده های طبیعی
Thunder | رعد و برق |
heat | گرما |
weather | آب و هوا |
Fire | آتش |
snow | برف |
sunshine light | نور خورشید |
storm | طوفان |
cold | سرما |
Wind | باد |
rain | باران |
fog | مه |
از آنجایى که اسم هاى غیر قابل شمارش حالت جمع ندارند و همیشه همچون اسمهای مفرد در نظر گرفته میشوند، فعلهایى که با آنها به کار میروند باید به صورت مفرد باشند.
مثال
There is a lot of news about the car accident.
"در مورد تصادف ماشین خبر های زیادی وجود دارد"
Not:There are a lot of news about the car accident.
10) تعیین کننده های کمیتی که قبل از اسم جمع قابل شمارش قرار می گیرند:
Few | A few | Some | Many | Several | Plenty of | Lots of | A lot of |
این تعیین کننده ها باید حتما قبل از اسم جمع قابل شمارش باشند نه مفرد.
۱۱) تعیین کننده های کمیتی که قبل از اسم غیر قابل شمارش قرار می گیرند:
A little | Plenty of | Much | Lots of | A lot of | Some | Little |
12) تعیین کننده های کمیتی مشترک : برخى از تعیین کننده هایى که قبل اسم هاى جمع قابل شمارش و اسم هاى غیر قابل شمارش مشترک هستند که عبارتند از:
Lots of, a lot of, plenty of, some
این سه تعیین کننده هم "قبل از اسم هاى جمع قابل شمارش " مورد استفاده قرار :
plenty of ,a lot of, lots of
کاربرد میگیرند و هم "قبل از شمارش اسمهاى غیر قابل ". اگر قبل از اسمهاى جمع قابل شمارش مورد استفاده قرار بگیرند " تعداد زیاد "را نشان میدهند و اگر قبل از اسمهاى غیر قابل شمارش بیایند "مقدار زیاد" آن اسم را مشخص میکنند.
Ali has a lot of problems in math.
قبل از اسم جمع قابل شمارش))
علی در ریاضی مشکلات خیلی زیادی دارد.
مثال
I bought lots of books for my brother.
(قبل از اسم جمع قابل شمارش)
من کتابهای خیلی زیادی را برای برادرم خریدم .
Last month, he spent lots of money
(قبل از اسم غ ق ش).
ماه گذشته او پول خیلی زیادی را خرج کرد
These days, Raman is very busy and he doesn’t have a lot of time to exercise.
(قبل از اسم غ ق ش)
"این روزها رامان خیلی سرش شلوغه و وقت " خیلی زیادی برای ورزش کردن ندارد.
کاربرد Many
میتواند در جملات مثبت سؤالی و منفی قبل از اسم "جمع قابل شمارش" مورد استفاده قرار بگیرد lots of. وa lot of فقط از many عباراتى که به زمان مربوط میشوند به جاى ،ماه ، هفته و روز و …
نکته: قبل از اسامى سال استفاده میشود.
مثال
They have been to England many years ago.
“آنها خیلی وقت پیش در انگلستان بوده اند
(Not: They have been to England a lot of years ago).
کاربرد much
به معناى مقدار "زیاد" میباشد و تنها قبل از اسمهاى"شمارش غیر قابل " مورد استفاده قرار مى گیرد. Much بیشتر در جملات منفی و سؤالی مورد استفاده قرار مى گیرد.
مثال
I didn’t have much money to buy a present for my mother.
من پول زیادی برای خرید کادو برای مادرم نداشتم.
کاربرد some
قبل از اسامی"جمع قابل شمارش" و به معنی"مقداری" قبل از اسامی"غیر قابل شمارش " بکار برده میشود. از اکثرأ در جملات "مثبت" استفاده میکنیم:
مثال
There is some milk in the bottle
(قبل از اسامی غیر قابل شمارش)
در بطری کمی شیر وجود دارد.
I have some pens in my bag
(قبل از اسامی جمع قابل شمارش).
"من در کیفم تعدادی خوکار دارم.
اما برای "درخواست" و "پیشنهاد" از some در جملات "سؤالی" هم بهره میگیریم:
مثال
Would you like some milk?
آیا کمی شیر میل داری؟
کاربرد fewوa few
هردو قبل از اسم "جمع قابل شمارش" استفاده میشوند. درجملاتى که در آن از a few ستفاده میشود .: مفهوم "مثبت" را مى رساند (به معناى تعداد کم در حدى که کافى باشد ) و برعکس در جملاتى که در آنها قبل اسم از استفاده few بشود جمله "منفی" میشود. (به معناى تعداد خیلی خیلی کم در حدى که کافى نباشد و در حد صفر میباشد.)
مثال
There are a few students in the class. There are enough people to hold the class.
تعداد کمى دانش آموز سر کلاس هستند. براى تشکیل کلاس کافى هستند. (کلاس تشکیل میشود)
There are few Students in the class. There are not enough people to hold the class.
تعداد خیلی خیلی کمى دانش آموز سر کلاس هستند. براى تشکیل کلاس کافى نمیباشند( کلاس تشکیل نمیشود)
کاربرد Little و a little
بعد از هردوى اینها از اسم "شمارش غیر قابل " استفاده میکنیم .درجملاتى که در آن از a little استفاده میشود مفهوم "مثبت" را مى رساند(به معناى مقدارکم در حدى که کافى باشد) و برعکس در جملاتى که در آنها قبل اسم از" استفاده بشود جمله little منف" میشود. (به معناى مقدار خیلی خیلی کم در حدى که کافى نباشد و در حد صفر میباشد.)
مثال
My parents are going to visit us tonight. We have a little fruit in the fridge.
“والدینم امشب میخواهند از ما دیدن کنند. در یخچال یه مقدار میوه داریم. " (میوه کم است اما به اندازه کافی میباشد).
My parents are going to visit us tonight. We have little fruit in the fridge.
"والدینم امشب م داریم یخواهند از ما دیدن کنند. در یخچال مقدار خیلی خیلی کمی میوه . "(میوه خیلی کم است به اندازه کافی نمیباشد).
در جمله اى که در آن از، little و یاfew مفهوم آن "منفی" بوده و نشان میده که تعداد یا مقدار آن اسم بیش از حد کم میباشد پس جمله "منفی" میشود.
Numbers اعداد
همانطور که در بخش هاى قبل اشاره کردیم اعداد هم جزئى از تعیین کننده ها محسوب میشوند. ما مى توانیم قبل از اسم هاى قابل شمارش از اعداد براى مشخص کردن تعداد آن اسم استفاده کنیم .نکته اى که اینجا وجود دارد این است که به غیر از عدد یک ، بعد از سایر اعداد باید اسم "جمع قابل شمارش" بکار برده شود.
اعداد هم به عنوان تعیین کننده هاى قبل از اسم به کار میروند. زمانى که اعداد داراى دهگان و یکان باشند و به صورت حروفى باید بین دهگان و یکان یک خط تیره قرار داده بشود. این موضوع فقط در مورد ، چه قبل از اسم و یا بدون اسم بیایند ، نوشته بشوند اعدادى هست که دهگان و یکان دارند و شامل اعداد بزرگتر نمیشود. پس باید اعداد "بیست و یک" تا "نود و نه" که قبل از اسم . خط تیره اى بین دهگان و یکان آنها قرار داده شود ، براى تعیین تعداد آن اسم قابل شمارش به کار میروند:
eighty- three horse’s | forty- seven books | Twenty- five Language |
Three hundred horses // one million books
2 ما بین عدد و اسم هرگز حرف اضافه ای نمی آید.
One million of books
3 برای اشاره به مفاهیم کلی مثل صدها، هزاران، میلیونها و... میتوان اعداد را جمع بست و قبل از آن اسم از حرف اضافه of استفاده کرد:
Hundreds of students - thousands of books- millions of birds
4 اگر هر عددی بالاتر از صد تا بی نهایت ، داراى عددى باشد که دهگان و یکان دارد،فقط ما بین عدد دهگان و یکان خط تیره گذاشته مى شود:
Two hundred thirty- five books
دویست و سی و پنج کتاب
One thousand sixty- eight books
یک هزارو شصت و هشت کتاب
یادآوری مهم: همانطور که مى دانید در انگلیسى صفت مى تواند قبل از اسم قرار بگیرد. در اسمهایى که قابل شمارش باشند و قبل از آنها صفت آمده باشد مى توانیم براى شمردنشان قبل از آنها از اعداد استفاده کنیم. "اسم ر عدد و صفت ما بت" میآید. اگر اسم مفرد باشد مى توانیم از ترکیب زیر استفاده کنیم .
One + صفت +اسم مفرد قابل شمارش
مثال
I bought one interesting book.
کتاب جالب خریدم.
من یک و اگر اسم قابل شمارش جمع باشد باید از ترکیب زیر استفاده کنیم.
Two/three/...+ اسم قابل شمارش جمع + صفت
مثال
I bought two interesting books
من دو کتاب جالب خریدم
نحوه استفاده How many
زمانى از How many در جمله براى سوالى کردن استفاده مى کنیم که بخواهیم از تعداد از اسم قابل شمارش جمع در جمله باخبر شویم. پس باید حواسمان باشد که بعد از فقط اسم "قابل شمارش جمع" مورد How many استفاده قرار مى گیرد و ما نمى توانیم از اسم مفرد قابل شمارش استفاده کنیم. براى سوالى کردن از ترکیب زیر استفاده مى کنیم:
How many+ ساختار سوالی جمله + اسم قابل شمارش جمع
مثال
How many children do you have?
شما چه تعداد بچه دارید؟
نحوه استفاده ازHow much
زمانى که بخواهیم از مقدار اسم "غیرقابل شمارش" در جمله مطلع شویم از برای سؤالی کردن جمله ازHow much استفاده میکنیم. پس به این نکته توجه کنید که بعد ازHow much از اسم غیر قابل شمارش استفاده میکنیم. براى سؤالى کردن از ترکیب زیر استفاده مى شود:
How much+ ساختار سؤالی جمله + اسم غیر قابل شمارش
مثال
How much money do you need?
چه مقدار پول لازم دارید؟
ترتیب اجزای جمله در زبان انگلیسی
1)جمله ساده
جمله ساده به جمله اى گفته میشود که حداقل داراى "فاعل" و "فعل" باشد. البته در این جملات مى توانیم از مفعول و قید هم استفاده کنیم. در این گونه جملات ما داریم درباره یک کسى یا یه چیزى صحبت مى کنیم که به آن "فاعل" جمله میگویند. به تعریف دیگر فاعل انجام دهنده آن کار یا عمل فعل است. به کلمه اى که فاعل آن را انجام میدهد "فعل" میگویند.
My brother فاعل is sleeping فعل.
Heفاعل fell downفعل.
Theyفاعل are singingفعل .
2)فاعل
مى تواند شامل موارد زیر باشد:
اسم شخص
مثال
Hassan, Jack, Zahra, David, Parsa.
ضمیر فاعلی
مثال
I, you, he, she, it, we, they
اسم مکان
مثال
House, mountain, road, shop, school, class
اسم شى یا وسیله
مثال
Computer, car, book, airplane
در زبان انگلیسى اولین حرف اولین کلمه هر جمله اى باید با حرف بزرگ نوشته شود و درانتهای جمله ی خبری باید "نقطه" گذاشته شود.
3)مفعول
یک جمله ساده به غیر از فاعل و فعل مى تواند مفعول هم داشته باشد و مفعول اسمى است که کار بر روى آن انجام میشود. مفعول بعد از فعل اصلی جمله یا بعد از حروف اضافه بکار برده میشود.
چنانچه نخواهیم مفعول در جمله ای تکرار شود به جای آن از ضمایر مفعولی استفاده میکنیم:
Me, you, him, her, it, us, you, them
انواع فعل ها
۱)فعل متعدی
فعلى است که در جمله به مفعول نیاز دارد:
He plays football
۲)فعل لازم
فعلی است که نیازی به مفعول ندارد:
He came
قید
قید کلمه اى است که براى توصیف نحوه،زمان، مکان و تعداد دفعات تکرار فعل در جمله مورد استفاده قرار مى گیرد یک جمله ساده میتواند علاوه بر داشتن فاعل، فعل و مفعول اطلاعات دیگرى رو به شکل قید هاى مکان، زمان،حالت و قیدهاى تکرار در جمله به ما بدهد.
مثال
He is studying English hard
او دارد به شدت انگلیسی می خواند.
انواع قید
۱)قید حالت
قید های حالت " چگونگی نحوه انجام و اتفاق افتادن فعل" را بیان میکنند. مثلأ آن فعل به چه صورتى انجام شده.مثال 2 دونده را در نظر بگیرید. هر دوى آنها درحال دویدن هستند اما ممکن است یکى از آنها "سریع "بدود و یکى از آنها "آرام" بدود. در اینجا فعل ما "دویدن" است. اما آن کلمه اى که میآید و درباره نحوه انجام شدن آن فعل یعنى سریع یا آرام دویدن صحبت مى کند قید حالت نامیده میشود.
مثال
They are running. Jack is running fast, but his friend is running slowly.
آنها دارن میدوند. جک داردسریــــع میدود ولی دوستش دارد آهسته میدود.
براى پیدا کردن قید حالت مى توانیم با پرسیدن سؤال "یا "چطور how" "متوجه قید حالت در جمله بشویم.
مثال
How is Jack running?He is running fast.
جک داره چطورمیدود؟اون داره سریــــع میدود.
جایگاه قرارگیری قیدهای حالت در جمله
قیدهاى حالت که براى توصیف حالت فعل مى باشند به طور معمول قبل یا پس از فعلى که مى خواهد حالتش را بیان کنند قرار مى گیرند. اگر فعلى، فعل متعددى باشد یعنى داراى مفعول باشد این قیدها مى توانند پس از مفعول قرار بگیرند.
She فاعل is reading فعل the letterمفعول slowly حالت قید
She’s slowlyحالت قید readingفعل اصلی the letter.
او به آرامی در حال خواندن نامه است.
باید به این نکته توجه کنید که قید حالت نمى تواند بین فعل و مفعول قرار بگیرد.
She read slowly the letter.
این جمله نادرست مى باشد چون قید حالت slowly بین فعل و مفعول قرار گرفته است.
قید مکان
قیدهاى مکان قیدهایى هستند که درباره مکان انجام شدن و اتفاق افتادن فعل صحبت میکنند. پس به عبارت دیگر قیدهاى مکان در واقع کلماتى هستند که "مکان و جاى " انجام شدن فعل را نشان میدهند. همان مثال دونده را در نظر بگیرید.
مثال
Jack is running on the street.
"جک در حال دویدن در خیابان است."
براى اینکه در یک جمله قید "مکان" را شناسایى کنیم مى توانیم سؤالwhereیا "کجا" را بپرسیم “
قید زمان
قیدهاى زمان قیدهایى هستند که درباره "زمان انجام شدن فعل" به ما اطلاعاتى را ارائه مى کنند. این قیدها به ما میگویند که چه زمانى آن کار (فعل) اتفاق افتاده است. پس مى توانیم بگوئیم که قیدهاى زمان کلماتى هستند که زمان اتفاق افتادن یک کاری را به ما نشان میدهند و میگویند که این کار چه زمانى رخ داده است:
Jack was running yesterday.
براى اینکه در یک جمله اى بخواهیم قید زمان را مشخص کنیم مى توانیم سؤال "یا when " " یا " چه زمانى ،" "چه موقع ، کى" برای سؤال را بپرسیم تا قید زمان در جمله مشخص شود (What time برای سوال پرسیدن در مورد ساعت استفاده میشود.)
مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران
پوشش تمام محتواهای درسی پایه (2)- آزمون آنلاین تمامی دروس پایه (2)
- گام به گام تمامی دروس پایه (2)
- ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه (2)
- گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه (2)
- فلش کارت های آماده دروس پایه (2)
- گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه (2)
- آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه (2)