نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن

خلاصه نکات فارسی نهم فصل 1 آفرينش همه تنبيه خداوندِ دل است - درسنامه شب امتحان فارسی نهم فصل 1 آفرينش همه تنبيه خداوندِ دل است - جزوه شب امتحان فارسی نهم نوبت اول فصل 1 آفرينش همه تنبيه خداوندِ دل است



شعر «ستایش: به نام خداوند جان و خرد»

شعر «ستایش: به نام خداوند جان و خرد»:

ستایش

به نام خداوند جان و خرد

  • شاعر: فردوسی
  • قالب شعر: مثنوی
  • اثر: شاهنامه

 

به نام خداوند جان و خرد                      کزين برتر انديشه بر نگذرد

به نام خدايی که انسان را آفريد و به او عقل داد. و انديشۀ آدم از اين بالا تر نمی رود و به حقیقت خدا پی نمی برد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خرد

دانش

انديشه

فکر

مفهوم بیت:

ذهن انسان ، قادر به شناخت خداوند نیست.

آرایه ادبی:

خرد و اندیشه ß مراعات نظیر

 

خداوندِ نام و خداوندِ جای                     خداوندِ روزی دهِ رهنمای

خداوندی که صاحب نام ها و مکان هاست. خداوندی که روزی دهنده و راهنمای انسان است .

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خداوند

صاحب، دارنده

جای

مکان

مفهوم بیت:

خداوند، به وجود آورندۀ تمام جهان است .

آرایه ادبی:

واج آرایی حروف «خ» و «ن»

 

خداوند کیوان و گردان سپهر                 فروزندۀ ماه و ناهید و مهر

خداوند، خالق بلندترين ستاره و گردانندۀ آسمان، روشن کنندۀ ماه و ناهید و خورشید است.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مِهر

خورشید

گردان

گردنده

فروزنده

روشن کننده

ناهید

سیارۀ زُهره

کیوان

بلندترين ستاره »زُحل «

آرایه ادبی:

کیوان، ماه، ناهید، مهر ß مراعات نظیر

 

به بینندگان آفريننده را             نبینی، مرنجان دو بیننده را

با چشمانت نمی توانی خدا را ببینی پس به چشم هايت زحمت نده.

واژه

معنی واژه

بیننده

چشم

مفهوم بیت:

خداوند را با حواس مادی و چشم نمی توان ديد و درک کرد.

 

نیابد بدو نیز، انديشه راه                       که او برتر از نام و از جايگاه

حتی اندیشه آدمی هم نمی تواند به خدا دست یابد؛ زیرا او از نام و مکان بالاتر است.

واژه

معنی واژه

جايگاه

مکان

آرایه ادبی:

راه نیافتن ß کنايه از درک نکردن عقل و انديشه

 

ستودن نداند کس او را چو هست                     میان، بندگی را ببايدت بست

هیچ کس نمی تواند خدا را چنان که شايسته است، ستايش کند، پس برای بندگی و اطاعت خدا آماده باشیم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

ستودن

ستايش کردن

میان

کمر

آرایه ادبی:

میان، بندگی را ببايدت بست ß  کنايه از آماده شدن برای بندگی خدا

هست، بست  ß جناس

واج آرای حرف «ب»

 

توانا بود هرکه دانا بود               ز دانش، دل پیر، برنا بود

هرکس دانش کسب کند در زندگی موفق است. به وسیلۀ دانش، دل انسان پیر، جوان می شود.

واژه

معنی واژه

برنا

جوان

مفهوم بیت:

                        هرکس دانا باشد، توانايی انجام کارها را دارد.

شعر «ستایش: به نام خداوند جان و خرد»:

ستایش

به نام خداوند جان و خرد

  • شاعر: فردوسی
  • قالب شعر: مثنوی
  • اثر: شاهنامه

 

به نام خداوند جان و خرد                      کزين برتر انديشه بر نگذرد

به نام خدايی که انسان را آفريد و به او عقل داد. و انديشۀ آدم از اين بالا تر نمی رود و به حقیقت خدا پی نمی برد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خرد

دانش

انديشه

فکر

مفهوم بیت:

ذهن انسان ، قادر به شناخت خداوند نیست.

آرایه ادبی:

خرد و اندیشه ß مراعات نظیر

 

خداوندِ نام و خداوندِ جای                     خداوندِ روزی دهِ رهنمای

خداوندی که صاحب نام ها و مکان هاست. خداوندی که روزی دهنده و راهنمای انسان است .

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خداوند

صاحب، دارنده

جای

مکان

مفهوم بیت:

خداوند، به وجود آورندۀ تمام جهان است .

آرایه ادبی:

واج آرایی حروف «خ» و «ن»

 

خداوند کیوان و گردان سپهر                 فروزندۀ ماه و ناهید و مهر

خداوند، خالق بلندترين ستاره و گردانندۀ آسمان، روشن کنندۀ ماه و ناهید و خورشید است.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

مِهر

خورشید

گردان

گردنده

فروزنده

روشن کننده

ناهید

سیارۀ زُهره

کیوان

بلندترين ستاره »زُحل «

آرایه ادبی:

کیوان، ماه، ناهید، مهر ß مراعات نظیر

 

به بینندگان آفريننده را             نبینی، مرنجان دو بیننده را

با چشمانت نمی توانی خدا را ببینی پس به چشم هايت زحمت نده.

واژه

معنی واژه

بیننده

چشم

مفهوم بیت:

خداوند را با حواس مادی و چشم نمی توان ديد و درک کرد.

 

نیابد بدو نیز، انديشه راه                       که او برتر از نام و از جايگاه

حتی اندیشه آدمی هم نمی تواند به خدا دست یابد؛ زیرا او از نام و مکان بالاتر است.

واژه

معنی واژه

جايگاه

مکان

آرایه ادبی:

راه نیافتن ß کنايه از درک نکردن عقل و انديشه

 

ستودن نداند کس او را چو هست                     میان، بندگی را ببايدت بست

هیچ کس نمی تواند خدا را چنان که شايسته است، ستايش کند، پس برای بندگی و اطاعت خدا آماده باشیم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

ستودن

ستايش کردن

میان

کمر

آرایه ادبی:

میان، بندگی را ببايدت بست ß  کنايه از آماده شدن برای بندگی خدا

هست، بست  ß جناس

واج آرای حرف «ب»

 

توانا بود هرکه دانا بود               ز دانش، دل پیر، برنا بود

هرکس دانش کسب کند در زندگی موفق است. به وسیلۀ دانش، دل انسان پیر، جوان می شود.

واژه

معنی واژه

برنا

جوان

مفهوم بیت:

                        هرکس دانا باشد، توانايی انجام کارها را دارد.



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه نهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



شعر «آفرينش همه تنبیه خداوندِ دل است»

شعر «آفرينش همه تنبیه خداوندِ دل است»:

درس اول

آفرينش همه تنبیه خداوندِ دل است

  • شاعر: سعدی
  • قالب شعر: قصیده
  • آثار: بوستان، گلستان

 

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار                    خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صبح زودی که شب و روزش يکسان است، بهترين کار اين است که به صحرا برويم و از تماشای بهار، لذت ببريم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بامداد

صبح زود

لیل

شب

نهار

روز

آرایه ادبی:

لیل و نهار ß  متضاد

نهار و بهار ß  جناس

تفاوت نکند لیل و نهار ß  اشاره به مساوی بودن طول شب و روز در اول بهار

 

آفرينش همه تنبیه خداوند دل است                دل، ندارد که ندارد به خداوند اقرار

آفريده های خدا باعث آگاهی انسان می شود. هرکس خدا را قبول ندارد، دل و احساس ندارد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تنبیه

آگاهی

خداوند دل

انسان های آگاه

دل

معرفت، احساس

اقرار

اعتراف

آرایه ادبی:

واج آرای حرف «د»

که، به ß   جناس

 

اين همه نقش عجب، بر در و ديوار وجود                      هرکه فکرت نکند، نقش بود بر ديوار

اين همه نقش های زيبا در دنیا وجود دارد، هرکس تفکر نکند مثل عکس روی ديوار، بی فايده است.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

عجب

شگفت

فکرت

فکر

آرایه ادبی:

نقش بود بر ديوار ß  کنايه از بی فايده بود

در، ديوار ß  مراعات نظیر

در، بر  ß  جناس

ديوار وجود  ß  تشبیه «وجود به ديوار تشبیه شده «

 

کوه و دريا و درختان، همه در تسبیح اند                       نه همه مستمعی، فهم کند اين اسرار

همۀ موجودات، خدا را ستايش می کنند اما همۀ شنونده ها اسرار خدا را درک نمی کنند.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تسبیح

ستايش خدا

مستمع

شنونده

اسرار

رازها

آرایه ادبی:

کوه و دريا و درختان ß   مراعات نظیر

 

خبرت هست که مرغان سحر می گويند:                        آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟

آيا خبر داری که مرغان سحر با آواز خواندنشان می گويند: ای بی خبر از خواب غفلت و نادانی بیدار شو؟

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خُفته

بی خبر

جهالت

نادانی

آرایه ادبی:

مرغان سحر می گويند ß   تشخیص

مرغ سحر ß   قبلاً به خروس، مرغ سحر می گفتند

سر از خواب جهالت بردار ß   کنايه از آگاهی ، بیداری

خواب، سحر، خفته  ß   مراعات

 

تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟                    حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار

تا کی می خواهی مثل گل بنفشه در بی خبری باشی؟ حیف است که تو در خواب باشی و گل نرگس، بیدار و در حال عبادت باشد.

واژه

معنی واژه

غفلت

بی خبری، فراموشی

آرایه ادبی:

بنفشه ß  نماد انسان های بی خبر

نرگس  ß  نماد انسان های آگاه

سر، در ß  جناس

بنفشه، نرگس ß   مراعات نظیر

سر غفلت در پیش ß   کنايه از بی خبری

 

که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب؟                يا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟

چه کسی می تواند از چوب درخت، میوه های رنگین بیافريند؟ چه کسی می تواند از میان خار، گل صد برگ به وجود بیاورد؟

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

الوان

رنگارنگ

چوب

منظور درخت است

آرایه ادبی:

گل، خار ß   متضاد

 

عقل، حیران شود از خوشۀ زرين عنب               فهم، عاجز شود از حُقۀ ياقوت انار

عقل با ديدن يک خوشۀ انگور، حیران می شود و فهم انسان با ديدن زيبايی انار، ناتوان می شود. 

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

عنب

انگور

عاجز

ناتوان

حُقه

جعبه، کیسۀ پر از ياقوت

آرایه ادبی:

عقل ، حیران شود و فهم، عاجز شود ß   تشخیص

عنب، انار  ß  مراعات نظیر

حقۀ ياقوت انار ß  تشبیه) انار به جعبه ای از جواهر تشبیه شده است(

 

پاک و بی عیب، خدايی که به تقدير عزيز                       ماه و خورشید، مسخر کند و لیل و نهار

خدای پاک و بی عیبی که با تقدير خود، ماه و خورشید و شب و روز را به فرمان ما درآورد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تقدير

اراده

مسَخَّر

رام، مُطیع

آرایه ادبی:

ماه و خورشید ß مراعات نظیر

لیل و نهار ß  متضاد

 

تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او                  همه گويند و يکی گفته نیايد ز هزار

تا قیامت همه در مورد بخشش و مهربانی خدا می گويند اما يکی هم از هزار تا گفته نشده است.

 

نعمتت بار خدايا، ز عدد بیرون است                 شکر اِنعام تو هرگز نکند شکر گزار

خدايا نعمت های تو قابل شمارش نیست، هیچ شکرگزاری نمی تواند نعمت های تو را شکر کند.

واژه

معنی واژه

تقدير

نعمت (اين واژۀ با فتحه «اَنعام«، چارپا معنی می دهد)

آرایه ادبی:

ز عدد بیرون است ß   کنايه از فراوان بودن

شکر و شکر گزار و اِنعام ß   مراعات نظیر

 

سعديا، راست روان گوی سعادت بردند             راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

ای سعدی انسان های درست کار به خوشبختی رسیدند. راستی را در پیش بگیر، زيرا آدم خطا کار به مقصد نمی رسد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

تنبیه

آگاهی

خداوند دل

انسان های آگاه

دل

معرفت، احساس

اقرار

اعتراف

آرایه ادبی:

گوی سعادت بردند ß  کنايه از دست يافتن به خوشبختی

گوی سعادت ß  تشبیه ) سعادت به گوی »توپ «تشبیه شده است)

راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار ß يادآور ضرب المثل» بار کج به منزل نمی رسد»





نثر روان «حکایت: سفر»

نثر روان «حکایت: سفر»:

حکایت

سفر

روزی پیر ما، با جمعی از همراهان به در آسیابی رسید. افسار اسب کشید و ساعتی درنگ کرد؛ پس به همراهان گفت: «می دانید که اين آسیاب چه می گويد؟ می گويد: معرفت اين است که من در آنم. گرد خويش می گردم و پیوسته در خود سفر می کنم تا هر چه نبايد از خود دور گردانم!»

نثر روان:

يک روز، شیخ و راهنمای ما ابوسعید ابی الخیر، با گروهی از همراهانش به در آسیابی رسید. اسبش را نگه داشت و مدتی، صبر کرد. سپس به همراهانش گفت: آيا می دانید که اين آسیاب چه چیزی را به ما می گويد؟

می گويد: شناخت واقعی همین است که منِ »آسیاب» در حال انجام دادن آن هستم. به هنگام گشتن، به دور خودم، با خودم فکر می کنم و کارهای خودم را مرور می کنم و هر چیزی را که شايسته نیست انجام دهم، از خودم دور می کنم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

پیر

راهنما، مرشد

ساعتی

لحظه ای

درنگ

صبر

معرفت

شناخت

آرایه ادبی:

گِرد خويش گشتن ß   کنايه از کارها و اعمال خود را بررسی کردن





معنی واژگان درس «آفرینش همه تنبیه خداوندِ دل است»

معنی واژگان درس «آفرینش همه تنبیه خداوندِ دل است»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خرد

دانش

انديشه

فکر

خداوند

صاحب، دارنده

جای

مکان

مِهر

خورشید

گردان

گردنده

فروزنده

روشن کننده

ناهید

سیارۀ زُهره

بیننده

چشم

جايگاه

مکان

ستودن

ستايش کردن

میان

کمر

برنا

جوان

نهار

روز

بامداد

صبح زود

لیل

شب

تنبیه

آگاهی

خداوند دل

انسان های آگاه

دل

معرفت، احساس

اقرار

اعتراف

عجب

شگفت

فکرت

فکر

تسبیح

ستايش خدا

مستمع

شنونده

اسرار

رازها

غفلت

بی خبری، فراموشی

خُفته

بی خبر

جهالت

نادانی

الوان

رنگارنگ

چوب

منظور درخت است

عنب

انگور

عاجز

ناتوان

تنبیه

آگاهی

خداوند دل

انسان های آگاه

دل

معرفت، احساس

اقرار

اعتراف

پیر

راهنما، مرشد

ساعتی

لحظه ای

درنگ

صبر

معرفت

شناخت

کیوان

بلندترين ستاره »زُحل «

حُقه

جعبه، کیسۀ پر از ياقوت

تقدير

نعمت (اين واژۀ با فتحه «اَنعام«، چارپا معنی می دهد)



مای درس ، برترین اپلیکیشن کمک درسی ایران

پوشش تمام محتواهای درسی پایه نهم
  • آزمون آنلاین تمامی دروس پایه نهم
  • گام به گام تمامی دروس پایه نهم
  • ویدئو های آموزشی تمامی دروس پایه نهم
  • گنجینه ای از جزوات و نمونه سوالات تمامی دروس پایه نهم
  • فلش کارت های آماده دروس پایه نهم
  • گنجینه ای جامع از انشاء های آماده پایه نهم
  • آموزش جامع آرایه های ادبی، دستور زبان، قواعد زبان انگلیسی و ... ویژه پایه نهم

کاملا رایگان

+500 هزار کاربر


همین حالا نصب کن



دانش ادبی: یادآوری

دانش ادبی: یادآوری:

دانش ادبی

یادآوری

تشبیه:

وقتی کسی يا چیزی را به چیز ديگر، شبیه و مانند می کنیم، از تشبیه استفاده کرده ايم.

به عنوان مثال :

  • تنش چون بید، لرزان است.
  • روزگارت چو خورشید، فروزان باد.  
  • دلش همچو آيینه پاک است.

تشخیص يا جان بخشی:

وقتی ويژگی يا رفتار انسانی را به جانوران يا اشیا نسبت بدهیم، از جان بخشی استفاده کرده ايم.

به عنوان مثال:

  • ای نسیمِ سحر !  آرامگه يار کجاست؟
  • چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد .
  • گل بخنديد و باغ شد پِدرام
  • شب ايستاده است .
  • جاده نفس می کشید .

همان طور که می بینید ويژگی های انسان، به جانوران و اشیا نسبت داده شده است.

مراعات نظیر يا تناسب:

واژه هايی که از يک گروه و مجموعه هستند و با هم هماهنگی دارند.

به عنوان مثال:

  • بسی تیر و دی ماه و ارديبهشت             برآيد که ما خاک باشیم و خشت

»ماه های سال «

  • ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد             چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد

»نام گل ها»

  • ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

«اجرام اسمانی»

  • مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو                   يادم از کِشتۀ خويش آمد و هنگام درو

»وسايل کشاورزی «

  • شبی در بیابان مکه از بی خوابی، پای رفتنم نماند، سر بنهادم، شتربان را گفتم: دست از من بدار.

»اندام های بدن»






محتوا مورد پسند بوده است ؟

3.18 - 476 رای