قوه شهوت انسان را به سوی خشم و عصبانیت دعوت میکند.
از نظر کانت دو چیزی که انسان را به شگفتی وا میدارد عبارت است از: عقل و وجدان
چهار فضیلتی که از نطر افلاطون باعث سعادت میشود به ترتیب عبارتند از: حکمت – بی باکی – شجاعت – عدالت
از نظر توماس های هرگاه انسان بخواهد در برابر دیگران آزادی زیادی داشته باشد باید در برابر قانون مطیع باشد.
فلاسفه مسلمان منبع شناخت فضیلتها و رذیلتها را قوه حکم مینامند و از نظر ایشان تمایل به اخلاقیات امری ذاتی و فطری است
حکمت از نظر معلم اول حد وسط و اعتدال عقل است.
از نظر افلاطون فعل اخلاقی با سعادت و نیک بختی حقیقی آدمی رابطه دارد
اگر عقل که از فضیلت حکمت برخوردار است، حاکم باشد، قوه شهوت «خویشتن داری» پیش میگیرد و قوه غضب متصف به «شجاعت» می شود.
انسانی که آراسته به چهار فضیلت «حکمت»، «خویشتن داری»، «شجاعت» و «عدالت» است، نیک بخت است.
ارسطو، درباره معیار فعل اخلاقی نظری نزدیک به استاد خود (افلاطون) دارد.