یکی دیگر از پرسشهای اساسی ،بشر پرسش انسان شناسانه است؛ یعنی پرسش از چیستی و کیستی انسان اومانیسم ؛ پاسخ فرهنگ معاصر غرب به این پرسش بنیادین است.
اومانیسم ، مهمترین ویژگی انسان شناختی فرهنگ معاصر غرب و به معنای اصالت انسان دنیوی و این جهانی است.
اومانیسم از نتایج منطقی سکولاریسم است.
دیدگاه اسلام نسبت به انسان و مقایسه آن با جایگاه اومانیسم در فرهنگ غرب
اگر در کانون هستی یک وجود مقدس و متعالی باشد هیچ موجودی در مقابل آن نمیتواند اصالت داشته باشد بلکه همه موجودات و از جمله انسان ، ایات و نشانه های او خواهند بود .
در فرهنگ اسلامی ، انسان ، برترین آیت و نشانه خداوند و خلیفه خدا روی زمین است و از این رو برسایر موجودات برتری دارد. مطابق آموزههای قرآن کریم کرامت و خلافت انسان هنگامی تحقق پیدا میکند که به ابعاد دنیوی و این جهانی خود محدود نشود و هرچه میتواند به خداوند نزدیک تر شود. بنابراین اگر انسان به ابعاد دنیوی خود محدود بماند به گمراهی و حیاتی حیوانی یا پست تر از آن گرفتار می شود.
در فرهنگی که نگاه توحیدی ندارد انسان موجودی صرفا این جهانی است که مستقل از خدا ، اراده تصرف در دیگرموجودات و تسلط بر آنها را دارد .
اومانیسم در ابعاد مختلف فرهنگ غرب، نظیر هنر ، ادبیات و حقوق بروز و ظهور یافته است .
اومانیسم در هنر (مقایسه هنر قرون وسطی با هنر مدرن)
به سلوک های معنوی و مکاشفات و مشاهدات الهی انسان توجهی نمی کند.
حالات روانی آدمیان در زندگی روزمره دنیوی و این جهانی را منعکس می کند.
در نتیجه : رمان در فرهنگ غرب بیشترین اهمیت را پیدا کرد.
حقوق انسان در فرهنگ دینی : مبتنی بر فطرت الهی انسان است.
حقوق بشر: بر مبنای اندیشه اومانیستی است و صرفا بر اساس خواسته ها عادت ها و تمایلات طبیعی آدمیان شکل می گیرد.
هواهای نفسانی خود را به صورت آشکار و رسمی اظهار نمی کنند.
نفس پرستی خود را در قالب مفاهیم دینی پنهان می کردند.
مثال
فرعون از خواسته های نفسانی خود تبعیت می کرد و از دیگران می خواست که از او پیروی کنند فرعون ناچار بود خود را در زمره خدایان معرفی کند تا بتواند موقعیت و رفتار ظالمانه خود را توجیه نماید و می گفت « انا ربكم الأعلى : من پروردگار برتر شما هستم »
اما انسان مدرن ، خواسته های دنیوی و این جهانی خود را بدون نیاز به توجیه الهی و آسمانی ، به رسمیت می شناسند.
امین امینی زاده