یکی دیگر از پرسش های اساسی بشر ، پرسش معرفت شناسانه است ، و روشنگری ، پاسخ فرهنگ غرب به این پرسش بنیادین است، به همین دلیل از روشنگری به عنوان مهم ترین ویژگی معرفت شناختی فرهنگ معاصر غرب یاد می شود.
روشنگری، راه شناخت حقیقت و موانع شناخت آن را معرفی می کند.
انبیای الهی از دیرباز برای روشنگری و برداشتن موانع موجود بر سر راه حقیقت آمده اند.
در فرهنگ دینی اسلام ، عقل ، وحی و تجربه به عنوان روش های شناخت حقیقت معرفی شده اند. روشنگری در این معنا ، هنگامی که همراه با هستی شناسی و انسان شناسی دینی باشد، با استفاده از وحی، عقل و تجربه ، تفسیری دینی از انسان و جهان ارائه می دهد .
روشنگری در این معنا، روشی از معرفت و شناخت است که با سکولاریسم و اومانیسم همراه شده است این روش در طول بیش از چهارصد سال فرهنگ جدید غرب ، شکل های مختلفی پیدا کرده است که وجه مشترک همه آنها ، کنار گذاشتن وحی و شهود در شناخت حقیقت است.
قرن ۱۷ و ۱۸ |
روشنگری بیشتر شکلی عقل گرایانه داشت روشنگری با رویکرد دنیوی ، هنگامی که همراه با شناختعقلی باشد به دلیل این که وحی را نمی پذیرد به عقلی باشد به دلیل این که وحی را نمی پذیرد به دئیسم منجر می شود و دئیسم یعنی اعتقاد به خدایی که هیچ گونه برنامه ای برای هدایت و سعادت بشر ندارد. |
قرن ۱۹ و ۲۰ |
روشنگری بیشتر شکلی حس گرایانه پیدا کرد ، وقتی روشنگری محدود به شناخت حسی و تجربی باشد نوعی علم تجربی سکولار پدید می آورد. این علم، توان داوری درباره ارزش ها و آرمانهای انسانی را ندارد. زیرا این پدیده ها حسی نیستند بلکه صرفا به صورت دانش ابزاری در خدمت اهداف دنیوی انسانی قرار می گیرد. |
از قرن ۲۰ |
با افول حس گرایی فرهنگ غرب گرفتار بحران معرفت شناختی شده است. در این بحران امکان تشخیص درست یا نادرست بودن باورها و اندیشهها و خوب یا بد بودن هنجارها و رفتارها از بشر سلب می شود. |
روشنگری عقل گرایانه : منجر به : دئیسم
روشنگری حس گرایانه : منجر به : علم تجربی سکولار
روشنگری |
||
دوره زمانی |
ویژگی |
پیامد |
قرن هفدهم و هجدهم |
تائید عقل گرایی نفی وحی |
دئیسم |
قرن نوزدهم و بیستم |
تائید حس گرایی نفی عقل و وحی |
دانش ابزاری |
پایان قرن بیستم |
افول تجربه گرایی نفی تجربه ، عقل و وحی |
بحران معرفتی |
امین امینی زاده