نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «در کوی عاشقان»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

اقامت

توقّف، سکونت، ماندن

رنجش

آزرده خاطر شدن

بدرود گفت

خداحافظی کرد

زود باشد

به زودی، خیلی زود

سوختگان

عارفان و عاشقان

ملقّب

لقب یافته، مشهور شده

آوازه

شهرت

تقوا

پرهیزگاری

فضل

دانش، کمال

طالب

خواهان

دیار

شهر، ناحیه

صاحب بصیرت

دانا، آگاه

نواحی

جمع ناحیه، مناطق

خوش لقا

زیبارو، خوش سیما

اصرار

پافشاری

مریدان

پیروان

وعظ

اندرز، پند دادن

عازم

رهسپار، راهی

تقوا

پرهیزگاری

زهد

پارسایی، پرهیزگاری

معارف

دانش ها

مشایخ

بزرگان

مریدان

طرفداران، دوستداران

زاهدان

پارسایان، پرهیزگاران

فزون تر

بیشتر، زیادتر

ملامت

سرزنش

در پیِ

به دنبالِ

ناگزیر

ناچار

حریفان

دوستان، همراهان

گریزپا

فراری، گریزان

شیرین

زیبا و خوشگوار

زرّین

طلایی

مَه

مخفّف ماه

خوب

زیبا

مکر

حیله، فریب

دَمی دگر

لحظه ای دیگر

نَرُست

رشد نکرد، نرویید

به خشم آمدند

عصبانی شدند

انقلاب

دگرگون شدن

پُرغوغا

شلوغ

عازم

رهسپار، راهی

افغان

فغان، ناله، زاری

برزن

محلّه

همّت

خواست، اراده

دستار

عمّامه

مشتمل

شامل

سخت

بسیار

جذّاب

گیرا

سیرت

رفتار، کردار

ستوده

ستایش شده

سرآمد

برگزیده

طعن

سرزنش

حُسن خُلق

خوش رفتاری

شیفته

عاشق، دلباخته

هر نفس

هر لحظه

فلک

آسمان

عزم

قصد، نیّت

تماشا

با هم راه رفتن

فلک

آسمان

مَلَک

فرشته

باز

دوباره

جمله

همه

هر دَم

هر لحظه

بالین

بستر، بالش

رو

برو

بنه

بگذار، قرار بده

بالین

بستر، بالش

شبگرد

شبرو

مبتلا

گرفتار، اسیر

عزم

قصد، اراده

دوش

دیشب

پیر

مرشد، راهنما

مگری

گریه نکن

دریغ

افسوس

خواجه

سرور، آقا

خادم

خدمتکار، مرید

حکایتی چند

چند حکایت

از آنِ

برای

یا

ای (حرف ندا)

مباش

نباش

متّفق

همسو، هم عقیده، موافق

صنم

بُت، معشوق زیبارو (مجازاً)

درویش

سالک، عارف، فقیر، نیازمند

تکاپو

تلاش و جست و جوی بسیار

قونیه

یکی از شهرهای ترکیۀ امروزی

احوال

جمع حال، حال ها، وضع ها

مقامات

مرتبه ها، منزلت ها، درجه ها

شیخ

پیشوا، مرشد، مراد، استاد پیر

می‌خوانَد

احضار کرده است، فرا خوانده است

شریعت

شرع، آیین، راه دین، مقابلِ طریقت

مناسک

جمع مَنسِک، اعمال عبادی، آیین های دینی

تشییع

همراهی و مشایعت کردن جنازه تا گورستان

مرثیه

شعر یا سخنی که در مراسم سوگواری می خوانند

محضر

محلّ حضور، مجازاً مجلس درس یا مجلسی که در آن، سخنان قابل استفاده گفته می شود

مرشد

آن که مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشته و سالکان را راهنمایی و هدایت می کند؛ مُراد، پیر، مقابلِ مرید و سالک


سایر مباحث این فصل